برداشت من این است که ظاهرا من وارد محدوده ممنوعه قدرت شده‌ام؛ عده‌ای عرصه مدیریت‌های کلان کشور را در انحصار خودشان و هم حزبی‌ها، خانواده و عوامل خودشان می‌دانند و یک استاد دانشگاهی که زندگی‌ آن کاملاً معلوم است و آدمی از متن مردم است و مثل بقیه زندگی می‌کند و اصولاً آدمی فرهنگی و مردمی است، این جرات را کرده وارد این عرصه شده و مردم هم به آن اقبال نشان داده‌اند

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ خرداد ۸۴، سالروز انتخاب خادمی بی ادعا و بی نام و نشان بود که با رای مردم بر چپ و راست پیروز شد. چه کسی فکر می کرد که احمدی نژاد بی نام و نشان، رقیب سرسخت و سیاست باز خود را کنار زده و با رای اکثریت مردم در دور دوم انتخابات پیروز شود؟ ۲۷ خرداد ماه، سالروز شکست انحصارطلبان و باز شدن حلقه های بسته مدیریتی به دست مردی از جنس مردم بود که روزهای انتخابات، رای آوردنش کابوس دشمنان داخلی و خارجی ملت ایران شده بود. میدان ۷۲ به مناسبت این روز فرخنده، اقدام به انتشار یکی از قدیمی ترین مصاحبه های دکتر احمدی نژاد با خبرگزاری فارس می کند که در پایان خرداده ماه بر روی خروجی قرار گرفت. دکتر احمدی نژاد در این مصاحبه مفصل برای اولین بار و به صورت کامل جواب برخی شبهات مطرح شده پیرامون خود را داده و تفکرات خود را تشریح می کند.

شرح مصاحبه را در زیر می خوانید:

آقای احمدی‌نژاد تصوری که الان در جامعه از طرف رقبای شما به آن دامن زده می‌شود، این است که اگر شما رئیس جمهور مملکت شوید قرار است ما به دهه ۶۰ برگردیم و انقلابی رخ دهد و نمادهای فرهنگی و ملی در کشور از بین برود. من فکر می‌کردم اینجا در دفتر شما باید روی فرش یا مبلهای مندرس با هم صحبت کنیم ولی دیدم شما ترجیح داده‌اید میز کارتان را که از شهرداران قبلی بوده به انبار نسپارید. واقعا اگر شما رئیس جمهور شوید چه اتفاقی برای ممکلت می‌افتد؟ آیا قرار است انقلابی رخ دهد یا قرار است در سطوح خاصی تغییراتی ایجاد کنید؟

من خودم این حرفها را شنیده‌ام و دسته‌ای از این پیامها روی تلفن من آمد، من علت دستپاچگی عده‌ای را خوب متوجه می‌شوم که چطور احمدی‌نژاد تا دیروز مطرح نبود. من ۲ سال است شهردار تهران هستم، استاندار بودم، استاد دانشگاه بودم ۱۵ الی ۱۶ سال مدیر و همراه مردم بودم؛ اما امروز که وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شدم یک دفعه ظرف دو سه روز از بیرون، داخل، شبکه‌ها، عناصر اطلاعاتی از بنده یک دیو هفت سر درست کردند که این آخر بدی و زشتی است. برداشت من این است که ظاهرا من وارد محدوده ممنوعه قدرت شده‌ام؛ عده‌ای عرصه مدیریت‌های کلان کشور را در انحصار خودشان و هم حزبی‌ها، خانواده و عوامل خودشان می‌دانند و یک استاد دانشگاهی که زندگی‌ آن کاملاً معلوم است و آدمی از متن مردم است و مثل بقیه زندگی می‌کند و اصولاً آدمی فرهنگی و مردمی است، این جرات را کرده وارد این عرصه شده و مردم هم به آن اقبال نشان داده‌اند این یعنی یک گناه بزرگ و نابخشودنی. یک دفعه ما قاتل و آدمکش شدیم که اگر این بیاید، در پیاده‌روها دیوار می‌کشد، زنها را می‌زند، دست قطع می‌کند و مخالف سرمایه‌گذاری، کار و تلاش است و اینکه می‌گوید همه باید گدا شوند و اینها برمی‌گردد به همان. عده‌ای احساس می‌کنند با آمدن من یک سلسله از بهره‌برداری‌های اختصاصی محدود می‌شود. من حرفهایم را در رسانه‌ها زده‌ام، مشکلات کشور را ریشه‌یابی کردم و به این رسیده‌ام که باید اصلاحاتی در شیوه اداره کشور انجام شود. مشکلات ما نه از نظام و نه از مردم است، مردم ما و نظام ما بهترین هستند و مشکل ما یک گروهی از مدیران هستند چون خوشبختانه بدنه مدیریتی ما هم یک بدنه پرکار و دلسوز و سالم و فداکار است اما در ستاد دولت ۱۵ الی ۱۶ سال است گروهی خیمه زده است که کشور را مال خود و میراث خود می‌داند. من دیشب در تلویزیون دیدم که یک آقایی یک جوری حرف می‌زد که من حق ندارم وارد این عرصه شوم و یک جوری می‌گفت تو کی هستی. مانند اینکه من آدم درجه دو هستم و او آدم درجه یک است و یا همه باید تحت تیول او باشند که به مناصب حکومتی دسترسی پیدا کنند. من حرفهایم را زده‌ام یک مقدار از نگرشها و مقداری از روشها و منشهایمان باید عوض شود. من فکر می‌کنم ستاد دولت از مردم جدا شده، مشکلات مردم را خوب تشخیص نمی‌دهد، گرفتار یک سلسله بازیهای سیاسی و بازیهای قدرت شده و به همین خاطر ما می‌بینیم علیرغم خدماتی که بدنه دولت در کشور انجام می‌دهد متاسفانه شاهد گسترش فقر، فساد و تبعیض در کشور هستیم و این هر ایرانی و هر مسلمانی که این را می‌بیند باید دلش بسوزد و برای رفع آن تلاش کند و اگر ببیند که می‌تواند موثر باشد وظیفه دارد که بیاید، من احساس وظیفه کردم و آمدم. آقایی صحبت کرد که تو چرا رای آوردی، بابا از مردم بپرس .مردم رای دادند. شما ببین چرا رای نیاوردی.بالاخره مردمی که من را می‌شناختند رای دادند این لطف مردم است و از مردم بپرسید چرا رای دادند؟ اینهایی که می‌گویند قبلا من در شهرداری چگونه عمل کردم، مردمی‌ترین دوران شهرداری، دوران ماست. یعنی ما به همه مردم تهران؛ بدون اینکه نگاه کنیم آنها کدام حزب هستند، چه زبان، دین،‌ سلیقه و غیره دارند ما به همه خدمت کردیم البته تلاش کردیم عدالت را رعایت کنیم همانطور که در شمال شهر با همه وجود کار می‌کنیم در جنوب شهر اعتبارات را سه برابر کردیم.

اما من دیروز از طریق تلفن همراهم یک پیامی دریافت کرده بودم که گفته شده بود شما در شهرداری کارمندانتان را مجبور کرده اید چادر سر کنندو یا ریش بگذراند.

اینها فکر نمی‌کنند این چندین هزار کارمند شهرداری این را می‌فهمند، مشخص است این یک جنگ روانی است و این اصلا توهین به ملت ایران است و فکر می‌کنم اینها ملت را نشناخته‌اند؛ یعنی مثلا یک مدیری در شهرداری آمده یکی گفته آسانسورها را مردانه زنانه کرده است و آیا شما این خبر را در این دو سال نداشته‌اید شما که تمام خدمات من را معکوس جلوه دادید یک بار از خدمات شهرداری تعریف نکردید آیا در این دو سال این را نفهمیده‌ بودید آیا این توهین به کارکنان شهرداری نیست یعنی مردم ما نمی‌فهمند اصلا دستپاچه شده‌اند و عقلشان را از دست داده‌اند و فکر نمی‌کنند یک نفر توضیح می‌دهد و همه این مسایل خنثی خواهد شد و به ضررشان می‌شود موضوع بحث ما با اینها در این عرصه‌ها نیست.:

چه عرصه‌ای؟

در عرصه‌ای که ما فکر می‌کنیم به این شیوه اداره کردن اقتصاد یعنی از بین بردن منابع ملی. ما فکر می‌کنیم امتیازات ویژه‌ای که در اختیار عده‌ خاصی قرار می‌گیرد پدر ملت را درآورده و ما فکر می‌کنیم این مدیریت ضعیف‌ترین و پرخرجترین نوع مدیریت است یک جوان ما می‌خواهد ازدواج کند ۲ میلیون تومان نمی‌تواند بگیرد؛ اما میلیاردی خرج دکورها و چیزهای بی‌حاصل می‌شود و ما با اینها مخالفیم.

آیا شما بیش از آنکه به عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی کار داشته‌ باشید، می‌خواهید مناسبات در عرصه قدرت را تغییر دهید؟

ما حتماً می‌خواهیم مدیریت اصلاح شود. اینها که تخریب علیه ما را شروع کرده‌اند مردم را نشناخته‌اند. مردم ما به زور از کسی چیزی نمی پذیرند. مردم ما همه چیز را در طول تاریخ انتخاب کرده‌اند، این ملتی است که مورد اشغال دشمن قرار گرفت اما خودش را حفظ کرد و بعد سر برآورد و باز ایران بود و ایرانی بود. اینها ملت را نشناخته‌اند مگر کسی می‌تواند به ملت ما چیزی تحمیل کند آن هم من که یک معلم دانشگاهی هستم تکلیفم معلوم است من همه رقم دانشجو دارم و همه من را دوست دارند و من هم همه آنها را دوست دارم و جالب این است که بچه‌ها مسابقه می‌گذارند برای اینکه تزشان را با من بگیرند همه تیپ و جالب است دانشجویانی که چند سال پیش فارغ التحصیل شده و ازدواج کرده‌اند همه با من ارتباط بسیار صمیمی دارند. اینها باز هم اشتباه کردند و جا را عوضی گرفتند چون هم زندگی من روشن است و هم منش من خیلی روشن است ما بیشترین حجم فضاهای تفریحی را در تهران درست کرده‌ایم من خودم ورزشکار هستم.

ادعا می‌شود شما این فضاها را در اختیار گروههای خاص مذهبی قرار داده‌اید؟

هیچ این طور نیست بروید در فرهنگسراهای ما ببینید چه کسانی استفاده می‌کنند؟ من مرزبندی سیاسی بین مردم را هم تا حالا نپذیرفتم و می‌گویند جناح اصولگرا، اصلاح طلب من قبول ندارم که بین مردم ما مرزبندی باشد ما یک ملت هستیم یک خانواده، در خانواده همه چیز هست اما همه یک خانواده هستند و همه عزیز هستند.

همه حقوق مساوی دارند؟

همه عزیزند؛ دولت در خدمت همه است مگر ما تا الان در شهرداری بودیم پاسخ مردم را یک جور دادیم برای ما مردم عزیزند و خدمت به مردم عزیز است نه اینکه آن مردم کی هست، گرچه متاسفانه در دولت و کسانی که مدعی این کار هستند این تبعیض را به شدت می‌بینیم. همین تبعیض در انعکاس اخبار، روزنامه دولت متاسفانه به تریبونی علیه شهرداری و علیه من تبدیل شده است و مغرضانه؛ شما در گذشته هم رفتارتان را در مقابل شهردارهای قبلی دیدیم واقعا عملکرد این دوره شهرداری افتخارآمیز است ولی شما همیشه توهین و مسخره کردید چون من اهل اینکه زیربار باندها و گروهها بروم نیستم و این را با افتخار می‌گویم من یک نفر هستم که اگر بخواهم انرژی بگذارم و زحمت را تحمل کنم فقط می‌خواهم به ملت خدمت کنم. دلیلی ندارد من منافع ملت را فدای گروهها و باندها و احزاب کنم و منطقی ندارد وگرنه در دانشگاه می‌ایستم درس می‌دهم، من علتش را می‌فهمم احساس خطر کردند که این معدود باندی که بر اقتصاد، سیاست و مراکز تصمیم‌گیری اداری ما سیطره زده‌اند در آن شکافی بیفتد و راه برای نیروهای مردمی و خدمت آنها باز شود و بشود کشور را بهتر اداره کرد. یک حرفهایی می‌زنند؛ واقعا نوگراترین شهرداری در طول عمر ۱۰۰ ساله شهرداری همین دوره ۲ ساله است. هر ماه ما به یک ابتکار جدید دست زدیم، ما حتی رسانه‌هایی که از ما انتقاد کردند از آنها تشکر کردیم و به آنها هدیه دادیم برای اینکه باب انتقاد باز شود و هیچ کس این کار را نکرد و جالب است در این ۲ سال من حتی به یکی از توهین‌هایی که به خودم شده جواب ندادم و گفتم اینها مهم نیست چون ما نباید وقت را برای این چیزها تلف کنیم.

شما جواب سؤال من را ندادید آیا شما می‌خواهید یک انقلاب یا شبه انقلاب ایجاد کنید؟

نه خیر. البته تحولی در مدیریت ایجاد خواهد شد.

چه تحولی؟

تحول اینکه ما می‌گوییم مدیران نباید یک قشر ممتاز و منت گذار مردم باشند، اینها باید وسط مردم، نوکر آنها و در خدمت مردم باشند؛ این دو نوع مدیریت است آن مدیریت اصلا فریاد مردم را نمی‌شنود ما، هر چه می‌گوییم طیفی که الان دارد زیر پوشش کمیته امداد امام و بهزیستی قرار می‌گیرند، هر روز دارد توسعه پیدا می‌کنند؛ کارمند، سه بچه دانشگاه آزاد دارد که زیر بار تورم له می‌شود اینها اصلا متوجه نمی‌شوند؛ می‌گوییم دو میلیون جوان نصف آنها تحصلیکرده هستند، اینها بهترین دوران زندگی خود را که باید کشور را بسازند و مفید باشند بیکار هستند یعنی روی دست پدر و مادر مانده‌اند و باید عاجل روی آنها فکر کرد؛ گیرنده نمی‌گیرد چون خودش مشکلی ندارد همه چیز آن به راه است، از فرصتها و امتیازات استفاده می‌کند و اصلا درها بسته است. من شهری رفتم که یک دختر و پسر جوان آمدند و گفتند فلانی به داد ما برس مشکلی داریم که زندگی ما دارد متلاشی می‌شود و ۱۰ روز است می‌خواهیم آقای مدیر را ببینیم و دستور آن برای رفع این گرفتاری لازم است تو یک چیزی به آن بگو گفتم من دخالتی در امور شهرها ندارم زنگ زدم گفتم تو کی هستی دو جوان زندگیشان دارد متلاشی می‌شود به دادشان برس. تحول در نگرش ما باید عدالت را برپا کنیم، عدالت یعنی همه کشور باید با هم ساخته شود؛ این وضعیتی که ما آمده‌ایم تمام ادارات و سازمانها را در تهران مستقر کرده‌ایم و با یک تومان می‌خواهیم برای ملت کار کنیم سه تومان هزینه‌های جنبی روی دست ملت می‌گذاریم و بعد استانهای ما محروم است و روستاهای ما دارد از بین می‌رود من اینها را قبول ندارم. من می‌گویم مدیر، مدیر همه ملت است یعنی به استان دور باید همان نگاهی را کند که به خانه بغل دستی‌اش و باید به گونه‌ای عمل کند که همه حرفها را بشنود، امکان دسترسی به آن باشد، عدالت محور باشد، علمی کار کند. من این سیستم مالی کشور را قبول ندارم، من می‌گویم این به نفع عده‌ خاصی است و اکثریت ملت از آن بی‌بهره هستند؛ یعنی فاصله‌های طبقاتی دارد هر روز به نفع عده‌ای خاص بیشتر می‌شود. می‌گویند تو مخالف سرمایه‌گذاری هستی؛ من موافق سرمایه‌گذاری هستم می‌گویم سیستم مالی شما دارد اقتصاد کشور را به سمت دلالی سوق می‌دهد و من می‌گویم شما ۱۵ الی ۱۶ سال توسعه اقتصادی و سیاسی کردید من از شما سوال می‌کنم آیا کشاورزان، کارگران، کارمندان و تجار و بازاریان ما امنیت خاطر دارند و به یک ثبات برنامه رسیده‌اند؛ نه، یک قشر باریکی برنامه را برده‌اند و ۶ الی ۷ درصد رشد اقتصادی حاصل آن متوجه شده در جیب یک عده خاص در سفره‌های عموم ملت نیست و یک چیز غلطی است می‌توانیم ما کاری کنیم که این حاصل در کل ملت توزیع شود.

برای تحول در عرصه فرهنگ و اجتماع چه کار می‌خواهید بکنید؟

ما سطح رفاه را باید به حداکثر برسانیم و آزادی‌ها را عمق و گسترش دهیم، آزادی‌هایی که ما می‌فهمیم خیلی گسترده‌تر از این آزادی است.

چه تعریفی از آزادی دارید؟

من می‌گویم آزادی روح انقلاب است و بزرگترین عطیه و هدیه الهی است بدون آزادی ما هیچ چیزی نداریم؛ آزادی دخالت در سرنوشت، دخالت در امور سیاسی، دخالت در اقتصاد، دخالت در کشاورزی و من می‌گویم دولتی که ۸۰ درصد صنعت آن دولتی است این آزادی‌های مردم محدود شده است یعنی تمام اقتصاد دست یک عده خاص و بنابراین بقیه مردم چیزی ندارند؛ رسانه‌ها، زبانها و بلندگوها در اختیار عده‌ای خاص است این چه آزادی است. من نمی‌گویم آزادی کم است این سطح پایینی از آزادی است ما باید کاری کنیم که همه مردم امکان دخالت در امور سیاسی و دخالت در مسائل اقتصادی است یعنی اقتصادی که ملت اداره کند سیاست را ملت اداره کند فرهنگ را ملت رشد بدهد. همه چیز متمرکز در دولت است یعنی مردم محدود هستند، یعنی آزادی از دست رفت چه تعریف دیگری شما می‌خواهید؟ منتها بعضی از آقایان آزادی را در یک سطوح نازل محدود می‌برند و می‌خواهند همه آزادی را در آنجا تعریف کنند و من با این مخالفم، من می‌گویم آزادی باید کامل تعریف شود ما باید فرصت بدهیم و مردم واقعاً بتوانند سر مدیری که بیت‌المال را تلف می‌کند داد بزنند چرا نباید داد بزنند؟ آیا واقعاً این آزادی هست؟ الان یک نفر در اداره‌ای به مدیر آن اداره بگوید که تو به چه حقی ۳۰۰ میلیون تومان خرج دکور کرده‌ای؟ آیا دیگر آن فرد می‌تواند در کشور راحت زندگی کند؟ آیا واقعاً مردم ما می‌توانند و این فضا برای آنها هست که به یک مدیر اعتراض کنند؟ وارد یک اداره بشوند و به دربان آن اعتراض کنند دیگر کارشان در آن اداره درست نمی‌شود.

در شهرداری شما چنین اتفاقی افتاده است؟

الان تا حدود زیادی بله. من به راحتی خودم وسط مردم هستم، یعنی مردم به من دسترسی دارند و راحت می‌توانند حرفشان را بزنند و دارند می‌زنند و بعضی از مردم شکایت ادارات دیگر را سر من داد می‌زنند جالب بود، یک نفر آمد آنقدر داد زد من گوش دادم تمام شد فهمیدیم مشکل آن یک جای دیگر است! گفتم شهرداری بر سایر ادارات تسلط ندارد، اما بنشین من زنگ می‌زنم یک یادداشت به رئیس اداره می‌دهم بلکه به کارت رسیدگی کند. الان درها باز است زمانی که درها باز باشد مردم حرفشان را می‌زنند الان در سیستم شهرداری اجحاف به حداقل رسیده است، در شهرداری تهران در راس سازمانهای متخلف و شکایت خیز بود و الان تقریباً صفر است چون کسی نمی‌تواند اجحاف کند و هر پنج‌شنبه می‌توانند من را ببینند، شهردار منطقه را هم می‌تواند ببیند. نمی‌گویم به صفر مطلق رسیده چون این وضعیت ۱۰۰ سال سابقه داشته و در راس سازمانها اینگونه بوده و دو سال است ما آن را تحویل گرفته‌ایم، اما به گواهی خود سازمانهای نظارت کننده، ریاست جمهوری و بازرسی الان ما در رده آخر هستیم و معنای آن این است که می‌شود رابطه را با مردم اصلاح کرد. الان اگر من اعتراض کنم، روزنامه دولت منعکس می‌کند یا به من توهین می‌کند و فحش می‌دهد. من به عنوان شهردار تهران در پاسخ به انتقاد رئیس جمهور یک انتقاد کردم، استاندار، فرماندار، وکیل و وزیر به توهین‌های عجیب و غریب دست زدند و معنای آن این است که آن آزادی که ما می‌خواهیم الان نیست، البته آزادی الان ما، خیلی آزادی ارزشمندی است و به نسبت خیلی جاهای دیگر بهترین است اما آنچه من دنبال آن هستم، بسیار بالاتر از این است.

شما می‌خواهید بگویید، قرار نیست آزادی‌های موجود را محدود کنید؟

من می‌خواهم بگویم اینکه الان داریم دو درجه از ۳۶۰ درجه آزادی است.

فکر نمی‌کنید این خیلی بلندپروازانه و شعاری باشد؟

نه؛ باید به آن سمت برویم، نمی‌گویم همه آن را می‌توانم محقق کنم. می‌گویم نقطه هدف آنجاست یک مقدار آن را ما می‌بریم و دیگران هم بعدا باید بیاورند جلو؛‌ متاسفانه بازی در می‌آورند و بحث را در میدانهای انحرافی می‌برند. من جزو استادهای معدودی هستم که هیچ وقت تقریبا در کلاسهایم حاضر و غایب نمی‌کنم، ولی کلاسم همیشه پر است و اضافه هم می‌نشینند. اگر من بحث علمی درستی ارائه دهم بچه‌ها می‌نشینند و سر کلاسهای من برای حضور دعوا دارند. در فوق‌ لیسانس بچه‌ها می‌مانند ترم سوم درسها را با من می‌گیرند و خیلی راحت در کلاس بحث می‌کنند اصلاً بدون این ما نمی‌توانیم زندگی کنیم. موقعی ما پیشرفت می‌کنیم که تک تک ملت را یک سرمایه به حساب بیاوریم، ‌دانه دانه مردم برای ما سرمایه هستند، تک تک این جوانان در خیابان سرمایه ملت هستند، اگر با این نگاه، مدیری دید آن زمان تمام مناسبات کاری، تصمیم‌گیریها و اولویت‌های آن عوض می‌شود. من خودم ورزشکارم و با دانشجوها فوتبال بازی می‌کنم.

آخرین باری که به سینما رفتید؟

در این دو سال که به شهرداری آمده ام فرصت نکرده ام.

الان برخی از سینماگران فکر می‌کنند اگر شما بیایید صنعت سینما از بین می‌رود.

بحث ما اینها نیست. ما می‌خواهیم جلوی رانت‌ها را بگیریم.

شما اینها را هم تفکیک می‌کنید؟

این اتهاماتی که به من می زنند یک بازی سیاسی است.

شما مجموعه سازمان فرهنگی هنری شهرداری را دارید آیا کاری برای فرهنگ و هنر در این مدت کرده‌اید؟

بیشترین کار را کردیم، ما ۲۳ سالن داریم و دائماً در اینها فیلم سینمایی پخش می‌شود. قیمت را ارزان کردیم که بیشترین حمایت از عرصه فیلم است. تقریباً تمام رشته‌های هنری را به طور گسترده داریم آموزش می‌دهیم. تابستان سال گذشته ۲۵ هزار برنامه فرهنگی، هنری و ورزشی ارائه کردیم، برای جوانان ولی منتها نگاه فرهنگی ما با نگاه آقایان تفاوت دارد.

چه تفاوتی؟

ما می‌گوییم در عرصه فرهنگ اولاً باید پایگاههای پایدار فرهنگی مثل مدرسه و دانشگاه را حمایت کنیم، محیط مدرسه و دانشگاه باید بسیار پرنشاط و امیدآفرین باشد چون همه سرمایه‌های ملت ما از این جا رد می‌شود. آنجا باید خلاق، نوآور، مبتکر، شجاع، تصمیم‌گیر و آزادمنش در این مسیر بار بیایند و برای فردای ایران ساخته بشوند و آنجا باید محیط کاملا امنی باشد یعنی معلم، استاد ما دغدغه معیشت نداشت باشد و دلهره داشته باشد و بتواند خلاقیت‌های خود را بروز دهد.

یعنی اگر شما رئیس جمهور شوید قرار نیست در کلاس درس و دانشگاه پرده کشیده شود، بلکه قرار است ارتقای علمی ایجاد شود.

این شایعات بیشتر از آنکه من را بکوبد توهین است به مردم و دانشگاهیان. مگر کسی می‌تواند در کشور ما این کار را بکند.

امکانش وجود ندارد؟

این آقایانی که می‌گویند، من اینها را می‌شناسم. سال ۶۴ تا ۷۲ وزارت کشور دست این آقایان بود. ما با اینها دعوا داشتیم موتور سوار در خیابانها می‌فرستادند و با کاتر به مو، کفش و لباس بچه‌های مردم می‌زدند و ما با آنها دعوا داشتیم و همین آقایان مینی‌بوس سر خیابانهای تهران می‌گذاشتند و سرباز می‌گذاشتند که آرایش‌های خانمهای مردم را کنترل کنند و هر کدام غلیظ بود سوار مینی بوس کنند و ما معترض بودیم که اینها خلاف شرع است؛‌ حق ندارید با مردم اینگونه برخورد کنید، اینها مردم ما هستند.

اما من یک پیام از روی موبایلم دریافت کرده‌ام که می گوید چون احمدی ن‍ژاد دارد می‌آید باید لباسهای آستین کوتاهتان را برای چها سال در انبار بگذارید.

یعنی احمدی‌نژاد چنین قدرتی را دارد که چنین خفقانی را به کشور تحمیل کند، این توهین به ملت ایران است، حکومت طاغوت وابسته به آمریکا نتوانست به مردم ایران تحمیل کند؛ این چه حرفهای بچه‌گانه‌ای است، این بیشتر توهین به ملت است. بنده یک استاد دانشگاه و با سابقه ۱۶ ساله در دانشگاه هستم و رفتار من در دانشگاه معلوم است. اگر بنا باشد یک متخصص سطح بالای کشور که استاد دانشگاه است و شهرداری را اداره کرده در طول ۲ سال بیش از ۲۰۰ بوستان و بیش از ۱۶۰ مجتمع ورزشی، فرهنگی و هنری درست کرده و هزاران برنامه فرهنگی در تهران پیاده کرده است و این را بتوانید این گونه کنید. مطمئن هستم دیگر هیچ فرصتی برای هیچ کس نخواهد بود و یعنی آغاز یک دیکتاتوری است و شک نکنید که رسانه‌های بیگانه با داخل و با شبکه سازمان یافته یک دفعه ظرف سه چهار روز آدمی که وسط مردم و خدمتگزار آنهاست به دیو هفت سر تبدیل کنند؛ بدانید دیگر هیچ فرصتی برای هیچ نیروی مستقلی برای رشد در کشور نخواهد بود چون این کارها بدون سازمان نمی‌شود، البته من شناسایی کردم و می‌دانم کجا هم هستند. حرف من این است که اگر نکات مثبتی در کاندیدای خود می‌دانید آن را مطرح کنید و ما که تا به حال علیه هیچ کاندیدایی حرفی نزدیم قبول نداریم، چون قانون اجازه نمی‌دهد، اخلاق اجازه نمی‌دهد. شما یکسری تهمت‌هایی می‌زنید بعد به کسی که متهم است می‌گویید دفاع کن و هیچ سندی هم ندارید. متاسفانه دستگاه دولتی ما آزمایش بسیار بدی پس داد. رئیس جمهور ما آزمایش بسیار بدی پس داد. الان متاسفانه وزارت کشور و اطلاعات همه حزبی هستند و امنیتی برای من نیست.

منظورتان چیست؟ رئیس جمهور چه باید می‌کرد؟

الان آقای رئیس جمهور نباید از آبروی یک شهروند صیانت کند؟ به این گستردگی در کشور دارند تهمت می‌زنند رئیس جمهور نباید از آزادی عمل من صیانت کند؟ الان بنده را از حقم محروم می‌کنند فقط به خاطر اینکه وارد محدوده ممنوعه یک عده‌ای شده‌ام، انواع تهمت‌ها و چیزهایی که بعضی اوقات خنده‌ام می‌گیرد.

در روزهای اخیر تحرکاتی در خیابانها رخ می‌دهد. مثلا با چفیه می‌آیند و به مردم حمله می‌کنند.

ما به وزارت کشور و نیروی انتظامی شکایت کردیم. من می‌دانم اینها از کجا سازماندهی می‌شوند و آنها مخالف ما هستند. من بعداً دنبال خواهم کرد هم وزارت کشور و هم و اطلاعات را،که به این صورت شبکه دارد دروغ می‌پراکند و آنها دارند نگاه می‌کنند. پس امنیت شهروندان کجا رفت؟ این ترور شخصیتی است و بدتر از ترور فیزیکی است و مقدمه ترور فیزیکی است.

یعنی شما می‌خواهید هشدار دهید؟

بله، من هشدار می‌دهم. من الان احساس خطر می‌کنم. شما فضا را رها کرده‌اید. شما مگر قرار نبود از آبرو و امنیت شهروندان ایرانی دفاع کنید؟ من یک نفر مستقل هیچ حزبی و گروهی و هیچ دسته‌ای از من حمایت نکرد و من خودم را به این ملت معرفی کردم و ملت هم استقبال کرد. آیا این گونه باید مورد هجوم باندهای قدرت و ثروت قرار بگیرم و شما هم تماشا کنید.آرا من را از صبح نگهداشتند و نمی‌خواندند، من که در وزارت کشور و مجریان انتخابات هیچ دخالتی نداشتم من مردمی بودم، آقایان آرا من را نگهداشتند و نمی‌خواندند و می‌گفتند تقلب شده است؛‌ اصلاً خیلی عجیب است بعد جوسازی و بیانیه و آی حقوق بشر بدو بیا؛ اگر قرار باشد کسی داد بزند، منم که باید داد بزنم رای من اول بود. آقایان اینقدر نگهداشتند بالا و پایین کردند مردم نوشتند شهردار تهران، احمدزاده، احمدی‌پور و احمدی آنها نخواندند. تمام زور من زبان، فکرم، منطقم و مردم است. اگر در مقابل این منطق نمی‌توانید حرفی بزنید این بازی‌ها چیست؛ من به همه نسل‌ها می‌گویم اگر اجازه بدهید این روش در کشور پیروز بشود معنای آن این است که…
نیمی از جامعه ما زنان هستند. بخشی از آنها در دوره اول به شما رای داده‌اند و بخشی هم نه، اما رقبای شما دارند برای آنها نگرانی‌هایی ایجاد می‌کنند. نگاه شما به حضور اجتماعی زنان در جامعه چگونه است.

دولت اسلامی خدمتگذار همه مردم است یعنی همه ایرانیها چه کسانی که در جغرافیای ایران الان زندگی می‌کنند و چه کسانی که در خارج از ایران هستند. یکی از اعتراضات من به دولت این بود که چرا از حقوق ایرانیان خارج از کشور دفاع نمی‌کنید؛ اینها که سفیر ایران هستند و از سال ۷۰ معترض بودم که وزارت امور خارجه ما، ایرانیان خارج از کشور را رها می‌کند. هر کس که ایرانی در هر جای دنیا است دولت خادم اوست. دولت در ارائه خدمات به قیافه، قد، مذهب، لباس و سلیقه طرف نگاه نمی‌کند و دولت حق ندارد این کار را بکند یعنی ما درجه یک و دو نداریم. من اعتراضم این است که برخی از مدیران می‌گویند درجه یک؛ اصلاً از درد مردم مطلع نیستند و نمی‌فهمند جوانان، مردم و کارمندان چه می‌کشند. اینجا را نمی‌توانند جواب بدهند چون به نظر من هیچ چیز اثباتی ندارند. چون ۱۵ الی ۱۶ سال است کشور را اداره کردند و این هم حاصل مدیریت آنها. چون ما به آنها انتقاد داریم نمی‌توانند جواب بدهند و میدان فرعی درست کردند که اصلاً واقعیت ندارد. هر کسی که در عرصه دولت قرار می‌گیرد خادم کل ملت است و حقوق اجتماعی هم حقوق عام است و نقض آن فقط به حکم قانون و قاضی است و احدی نمی‌تواند کسی را از حقوق اجتماعی محروم کند. راجع به زنان هم بحث جدی‌تری دارم. تفکیک این جوری را قبول ندارم و این خود یک نوع توهین به زنان است. منشاء تبعیض و اجحاف به زنان از آنجاست که گفتند زنان جدا مردان جدا. مخاطب ما انسان است و انسان محترم و حقوق دارد اما در عرصه‌های عمومی این عرصه‌ها را سه بخش کردیم یعنی عرصه‌های مسئولیتی یک عرصه اختصاصی زنان است که اصلاً مردان نمی‌توانند وارد آن شوند، مثل وظیفه مادری هیچ کس نمی تواند جای مادر را پر کند، ویژگی‌هایی می‌خواهد که خداوند در وجود زنان گذاشته است حوصله، محبت و روح لطیف می‌خواهد و اگر پرورش نسل‌ها را به مردان می‌دادند تا به حال نسل بشر هزار بار ور می‌افتاد. یک عرصه مخصوص مردان است در جهاد و یک عرصه‌ای داریم بعنوان عرصه مشترک که شایسته‌سالاری است چه کسی بهتر و توانمندتر و اینجا بحث جنسیت مطرح نیست و من از این مصنوعی‌ بازی‌ها دوست ندارم، قبول ندارم ما برای مردم فیلم بازی کنیم. اینکه بگوییم من سه نفر زن وارد کابینه می‌کنم. آن یکی بگوید ۴ تا وارد می‌کنم و… زن و مرد مکمل هستند، نقطه مقابل هم نیستند و آنها نیازمند به هم هستند. این فرهنگ ما نیست فرهنگ آنهایی است که می‌خواهند زن را به یک ابزار سوداگری و سودآوری در دنیا تبدیل کنند و این مرزبندی‌ها را می‌گذارند و اتفاقاً در فرهنگ اسلامی زنان خیلی محترم‌تر از مردان هستند. در خانواده‌های خود زمانی که خدا دختر می‌دهد چقدر خوشحال می‌شویم این به خاطر فرهنگ دینی و اسلامی ماست. زنان ما واقعاً فهمیده هستند. جوانان و زنان ما جزو پاکترین جوانان و زنان دنیا هستند که باید به آنها اعتماد کنیم و آنها را بفهمیم. مشکل کشور اینها نیست مشکل کشور اجرای عدالت و جلوگیری از سوءاستفاده‌ها و بستن عرصه به روی استعدادهاست. حرف ما با اینها این است. همین الان به جوانانمان ماموریت بدهیم فرهنگ ایرانی را به قله‌های جهان خواهند رساند و این گزافه نیست.

مردم با دیدگاه های اقتصادی شما آشنا نیستند. رئیس جمهور در کشور رئیس شورای اقتصاد است و وزرای اقتصادی با او کار می‌کنند، سایت‌های انتخاباتی رقیب شما اخباری را عنوان می‌کنند که شما مبانی فکری در اقتصاد دارید که خیلی غیرطبیعی است و بورس را قماربازی می‌دانید، فعالیت‌های بانکی را ربادار می‌دانید و واقعا نگاه شما این چنین است؟

این ادامه همان بحثهاست و خیلی خنده‌دار است. من اصلاً دنبال تاسیس بانک شهرداری بودم که به ما مجوز ندادند. این خیلی عجیب است. من به شدت موافق بازار بورس هستم و بازار سرمایه باید توسعه یابد ابزار ‌اقتصادی است اما به چند شرط، من می‌گویم اطلاعاتی که آنجا به مردم ارائه می‌شود، باید کاملاً شفاف و صادقانه باشد. نباید زد و بندهای پشت پرده سرمایه‌های مردم را جمع کرده و به آنها آسیب برساند، آنجا باید محل امن سرمایه‌گذاری برای عموم مردم شود و آنجا تجهیز سرمایه است و ما گسترش را باید در سطح کشور ببریم، من از اینکه اطلاعات غلط به مردم بدهند مخالفم، می‌گویم باید اطلاعات سالم به مردم بدهید. چیزی نباید محرمانه باشد. یک آدم یک مقداری جمع کرده از نان زن و بچه خود زده و می‌خواهد کمک خرجی زندگی‌اش باشد. چهار شرکت دولتی آنجا ننشینند با بده و بستان این سهام خود را به این و آن بفروشند. بعد یک دفعه یک نوسان در بازار بورس درست می‌کنند که مردم را بیچاره می‌کنند. من با اینها مخالفم، با بانک مخالف نیستم با اینکه بانکها بیش از ۱۰ درصد سود آنها هزینه مدیریت باشد مخالفم. این را باید بیاورند پایین و پول را به مردم برسانند. با اینکه گرانترین دکورها و ساختمانها را در تهران بزنند و چرخش مدیریتی آن این هزینه سنگینی را روی دوش اقتصاد بگذارند مخالفم. می‌گویم این را کم کن کیفیت مدیریت را بالا ببر و این درصد را به اقتصاد برگردان. بعد دیگر این همه گروههای جوان را نمی‌بینیم که می‌خواهند اشتغال برای خود تولید کنند پول ندارند. پنج تا جوان می‌خواهند ۵۰ میلیون تومان وام بگیرند و یک دفتر مهندسی باز کنند نمی‌توانند بگیرند؛ بحث من اینهاست. به همین خاطر مجوز بانک شهرداری را ندادند و به من گفتند شیوه مدیریتی شما باعث می‌شود تمام بانکهای دیگر زیر سوال بروند زیرا شما بانکی ایجاد می‌کنید با کمترین هزینه و بیشترین خدمات، گفتم: شما بانکهای دیگر را اصلاح کنید. این شیوه مدیریت پر هزینه و کم بازده پدر کشور را در می‌آورد. کشور ما بی‌ پول نیست؛ امسال بیش از ۳۰ میلیارد دلار درآمد نفتی ما بوده است. قیمت نفت پایین و بالا می‌رود اما وضع زندگی مردم همین است. من می‌گویم این را می‌شود اصلاح کرد. آیا من ضد بانک و ضد بازار بورس هستم؟ اینها حرفهای بچه‌گانه‌ای است. اینجا چون متاسفانه بورس، رسانه، اطلاعات، وزارت کشور دست دولت است اینها همه دارند سیاسی و حزبی برخورد می‌کنند. سهام اصلی پشت صحنه بورس متعلق به دولت و شرکتهای دولتی است و دارند برخورد سیاسی می‌کنند. ما بیاییم بورس را اصلاح می‌کنیم و رونق می‌دهیم.

اما شاخص‌های بورس پس از اعلام نتایج انتخابات کاهش یافته است.

دقیقاً کاهش آن سیاسی است. من می‌گویم این بورس قلابی است، شاخصهای قلابی اقتصاد را پیشرفت نمی‌دهد بورس واقعی و متعلق به مردم درست کنید.

کسانی که می‌خواهند رئیس جمهور شوند، وعده ملموس می‌دهند، به این معنا نیست که کار دیگری برای مردم نکنند و به این معنا نیست که برنامه‌ای که عنوان می‌کنند بدون چشم‌اندازهای دیگر باشد، اما دو موضوعی که بتواند زمینه سنجش و شاخص باشد را به مردم وعده می‌دهند. رایی که در این دوران به یکی از کاندیداها داده شد، نشان داد که حداقل بخشی از مردم شاخص‌های ملموس مورد توجه آنهاست.

بحث من اشتغال و مسکن جوانان است.

همه همین را می‌گویند.

نه تامین می‌کنیم، اینها بر پایه عدالت است. بودجه‌هایمان را براساس عدم محرومیت توزیع می‌کنیم و تمرکزگرایی از تهران را حتما انجام می‌دهیم، به حول و قوه الهی. تهران را خلوت می‌کنیم. روزی چهار میلیون لیتر بنزین فقط در راه‌بندان‌های تهران مصرف می‌شود، یعنی سالی ۴۰۰ میلیون دلار و این فاجعه است. ۱۵۰۰شرکت دولتی کاری در تهران ندارند، برو بگذار تا تهران خلوت شود. ۴۵ درصد تردد تهران متعلق به ماشین‌های دولتی است و این را کم کنید صرفه جویی ۴ میلیون لیتر بنزین در روز بسیاری از استانهای ما را آباد می‌کند. این مدل اقتصادی که شما همه ثروت را در یک نقطه تهران متمرکز کنید و از همه جای کشور نیروی انسانی و ثروت در تهران جمع می‌شود و از تهران به خارج از کشور منتقل می‌شود. این چه نوع اداره کردن کشور است؟ صد سال هم بگذرد کشور آباد نمی‌شود.

اگر شما وعده‌ای بدهید در بحث اقتصاد و بگویید دستمزدها را، هم سطح خط فقر می‌کنید.

این برای جاهایی است که فقط یک مشکل دارند. ما فقط یک مشکل نداریم، کشاورزان را چه می‌کنید؟ مجموعه کشور ما به هم پیوسته است و متاسفانه در این ۱۵ سال به گونه‌ای عمل کردند که نامتعادل و نامتجانس شده است و بخش بسیار بزرگی شده و باید آن را متعادل کنیم و کار مبنایی است و زمانی که متعادل شد همه به حق خود می‌رسند. اینکه ما ۱۲۷ هزار تومان می‌دهیم و بعد می‌گوییم ۱۹۰ هزار تومان خط فقر، این شدنی است.

الان همه می‌دانند شما یک زندگی فردی ساده‌ای دارید. آیا اصرار دارید مدیران و جامعه مثل شما زندگی کنند؟

خیر؛ ما می‌گوییم دولت باید حداکثر رفاه را برای همه بخواهد یعنی آرزوی ما این است که همه ملت ایران در بالاترین سطح رفاه باشند. اگر ببینیم یک نفر رشد اقتصادی دارد خوشحال می‌شویم و مردم شاد هستند ما خوشحال می شویم اما مدیر کشور باید خود را در سطح متوسط پایین نگهدارد تا کشور را رشد بدهد، یعنی اگر بالا نشست نمی‌تواند متوجه شود چه خبر است؟ ضمن اینکه ممکن است مدیری واقعا نتواند همه نیازها را تامین کند و زمانی در کنار مردم است این باعث آرامش مردم است. ممکن است شرایط اقتصادی اجازه ندهد شما ظرف چهار سال کل فقر را ریشه‌کن کنید و اگر شما گونه‌ای زندگی کردید که فقیر احساس کند شما درد آن را می‌فهمید، آرامش خاطر باعث پیشرفت و ابتکار در کشور می شود. فضایی در کشور هست که همه حالت عصبی دارند و آرامش نیست و کسی نمی‌تواند برای زندگی خود برنامه‌ریزی کند.

اما من می‌دانم که برخی از مدیران شما وضعشان از شما بهتر است.

خیلی بهتر است، ما اصلا منعی نمی‌گذاریم. ما صلاحیت‌های فردی را در نظر می‌گیریم؛ بنده بعنوان مسئول شهرداری این گونه زندگی می‌کنم و اگر رئیس دولت بشوم سعی خواهم کرد زندگی‌ خود را حفظ کنم. مهم این است که در دوره مدیریت تغییرات محسوسی در زندگی شما اتفاق نیفتد. یعنی در دوره مدیریت شما سطح زندگی مردم بسیار بیشتر از آن چیزی که در سطح زندگی شما است پیشرفت کند. نه اینکه مردم در زندگی خود ۲ درجه رشد کنند ولی مدیر ما ۶۰ درجه که زیاد اتفاق می‌افتد. آقای مدیر تازه از راه رسیده خانه یک میلیاردی شمال شهر می‌خرد. بگذار عرقت خشک شود و مردم زیر دست تو در زندگی‌ خود ۲ درصد رشد داشته باشند ولی تو ۲ هزار درصد رشد!

چقدر از شهرداری حقوق می‌گیرید؟

از شهرداری حقوق نمی‌گیرم. از همان دانشگاه می‌گیرم و شنبه‌ها کلاسهایم را دارم.

مهمترین ویژگی کابینه شما چیست؟

یک ملت ۷۰ میلیونی زایندگی و بالندگی آن خیلی گسترده‌تر از این مجموعه مدیران است که مجموعه آنها متوسط هستند و معدل این مدیران ارشد ما واقعا متوسط هستند و هیچ برجستگی در بین آنها نمی‌بینید. همه آنها اسیر سیستم اداری هستند و آنها را جلو می‌برند. معنای آن این است که ملت ما آدمهای برجسته ندارد؟ و این ظلم به ملت است و من می‌گویم دارد. نباید منحصر کرد که هر کس در این حزب یا آن حزب بود بالاخره به پستی رسید بالاخره همین ها هستند. مدیران فقط منحصر به اینها نیستند. من معتقدم باید مدیرانی داشته باشیم که مومن، متخصص، کارآمد و کار بلد باشند، شجاع و تصمیم‌گیر باشند، نترسند و تصمیم بگیرند، مردمی باشند یعنی اولویت‌های مردم را دریافت و آنها را در اولویت قرار بدهند و عشق خدمت به مردم در وجود آنها باشد؛ آدم اگر عشق به مردم نداشته باشد محال است بتواند خدمت کند و از اینکه مردم شاد هستند خوشحال باشد؛ آنها که خشک اداری هستند به درد مدیریت نمی‌خورند ما باید مدیریت اداری و آئین‌نامه‌ها را به نفع مردم تفسیر کنیم. اداره چیزی مقابل مردم نیست اداره کنار و همراه و پشتیبان مردم است. این نگاه مدیریتی است. این افراد در ایران فراوان هستند.

چه مقدار کارشناس در شهرداری دارید و اساسا چقدر به کار کارشناسی بها می‌دهید؟

خیلی زیاد. طرف دیپلم است و با دیپلم استاندار شده و با رانت‌ها یک لیسانس دولتی گرفته و به من می‌‌گوید شما متخصص نیستید. شهردار تهران ۹ معاون دارد که از آنها ۴ تا دکترای تخصصی و ۵ نفر دیگر فوق لیسانس تخصصی در حوزه خود دارند. معاون خدمات شهری من فوق‌لیسانس بهداشت شهری دارد و باید داشته باشد. پس این همه دانشگاه و تخصص را برای چه درست کرده‌ایم؟ لیسانس ادبیات را رئیس صنعت یا لیسانس مهندسی را رئیس فرهنگ بگذاریم. پس چرا متخصص تربیت می‌کنیم؟ باید متخصص، توانمند، شجاع در تصمیم‌گیری، همراه مردم و دلسوز آنها باشد. گروهی که برنامه‌های بنده را برای انتخابات تنظیم می‌کرد بیش از ۱۰۰ استاد دانشگاه و متخصص بود یعنی همه PHD هستند. کمیته‌های مختلف، کمیته‌های اجتماعی، صنعت، مالی و کشاورزی اساتید دانشگاه و بصورت داوطلب هستند. در شهرداری تهران هر معاون ما یک تیم تخصصی مشاوره دارد و در شهرداری تهران گروهی درست کرده‌ایم گروه متخصصین در ترافیک، محیط زیست، کار عمرانی و … اگر احمدی‌نژادی که خودش استاد دانشگاه است از تخصص استفاده نکند پس معلوم است دیگران چه می‌کنند.

امروز شنیدم که روزنامه اقبال توقیف شده است. آیا این توقیف را در آستانه انتخابات معنادار می‌دانید و اگر شما بودید چکار می‌کردید؟

نمی‌دانم علت آن چیست چون این روزها فرصت نمی‌کنم این خبرها را تعقیب کنم. فکر می‌کنم هم مطبوعات ما باید یاد بگیرند از آزادی خوب استفاده کنند و هم مسؤولین یک مقداری سعه صدر بیشتری داشته باشند. من خودم چون مدیر مسئول پرتیراژترین روزنامه کشور هستم و از روزی که مدیر مسئول شدم یک گسترش کمی و کیفی عظیمی ایجاد شد. هفته‌نامه‌ها، ماهنامه‌ها و ویژه‌نامه‌ها و ضمائم متعدد و متنوع و بخش وسیعی از نیروهای متخصص عرصه رسانه در آنجا مشغول به کار شده‌‌اند. این عرصه‌ای است که مدیران باید مقداری حوصله داشته باشند و اینکه افکار بچرخد و آن طرف هم رسانه‌ها باید خود را به سمت کار رسانه‌ای بیاورند یعنی اطلاع رسانی درست. الان برخی از رسانه‌های ما کار کتاب، فیلمنامه، حزب و گروه سیاسی را انجام می‌دهند و این مرزها را مخدوش کرده است. اگر یک روزنامه‌ای ارگان یک حزبی است باید بنویسد این یک قانون است و بنویسد من ارگان این حزب هستم. نمی‌نویسد ارگان حزب، کار اقتصادی و سیاسی می‌کند و کارها قاطی می‌شود و این بد است. رسانه اگر حقیقتا کار رسانه‌ای را انجام دهد کار خوبی است و باید گسترش کمی و کیفی را بدهیم و بدون اینها نمی‌توان دیگر در این فضای اجتماعی زندگی کرد اینها ضرورت زندگی امروز هستند ولی اینها بت و نقاب نیستند. رسانه ابزار است اگر فکر، اندیشه و نوآوری پشت این ابزار قرار بگیرد کشور پیشرفت می‌کند، اما اگر منافع شخصی، گروهی و دسته‌ای پشت آن بیاید،نه.

تا الان رابطه شما با رسانه‌ها بعنوان شهردار چگونه بوده است؟

من تنها مدیری هستم که در طول ۲ سال بیش از ۸۰ کنفرانس خبری داشتم. غیر از پنج‌شنبه هم داشته‌ام.

رخوردی با رسانه‌ها داشته‌اید؟ شکایت، انتقاد و …

حجمی که به ما تهمت زده‌اند به اندازه این اتاق است اما دو دفعه شکایت کردیم و بعد هم پس گرفتیم.

:‌شما گفتید حقوق شهروندان را اعاده می‌کنید. اما نخبگان مخالف شما مثلا مطبوعات و روزنامه‌های مخالف شما، سیاستمداران مخالف شما، جایگاه آنها در دولت آینده چگونه است؟

حقوقشان محترم است. اظهارنظر حق همه است و نخبه و غیرنخبه ندارد. اما باید برای نخبگان فرصت بالندگی ایجاد کنیم آن کس که نخبه است و می‌تواند تولید فکر کند و نوآوری و ابتکار داشته باشد باید فرصت در اختیار آن قرار گیرد که نخبگی خود را در خدمت ملت قرار بدهد و آنجا باید به آن کمک کرد. فکر می‌کنم اولین ویژگی یک مدیر حوصله و سعه صدر است.:‌

برخورد شما در دولت آینده با ناهنجاری‌های اجتماعی در کشور بعنوان مثال، حجاب یا زنان خیابانی چگونه خواهد بود؟ آیا شما با علت مبارزه می‌کنید یا به معلول مشغول می‌شوید؟

من مهندسم؛ مهندس با ریشه برخورد می‌کند و این طبیعی است. تا زمانی که ازدواج، مسکن و.. در اختیار مردم نگذاریم و نیازهای اولیه را تامین نکنیم نمی‌توانیم، همه اینها در سایه عدالت است. مدیران ما دارند شیپور را از سر گشادش می‌نوازند به جای اینکه نیازهای اساسی را تامین کنند و در کنار آسیب‌دیده‌ها باشند با آن برخورد می‌کنند و نیازها را رها کرده‌اند. البته صیانت از حیطه اجتماعی در مقابل کسانی که سازمان یافته ابتذال می‌پراکنند وظیفه دولت است اما آنهایی که آسیب‌دیده هستند دولت باید از آن حمایت کند.

یعنی تا به حال خدمات حمایتی انجام نشده است؟

نمی‌گویم نشده، کم است. خدمات حمایتی رافع اصل موضوع نیست. تا زمانی که از آن طرف زاییده و تولید می‌شود شما هر چقدر خدمات حمایتی بدهید تمام نمی‌شود. سئوال:‌ جمعه دور دوم انتخابات است، حرف آخر شما چیست؟ جواب: بنده فرزند ملت هستم و آمده‌ام برای خدمت و این واژه‌ها را قبول ندارم. رئیس جمهور و این واژه‌ها در قانون و کتاب است که چیزهای خوبی است. اما اینکه کسی رئیس ملت بشود چنین چیزی نداریم، خادم ملت است. یک آرمانی دارند باید برای آرمانشان کار کنند. اگر فکر کنم نگاه تخصصی و علمی و فارغ از ملاحظات خانواده‌ای، جناحی، گروهی،‌ طایفه‌ای باشد و کشور را با همین امکانات مادی و شرایط بسیار بسیار بهتر از این می‌شود اداره کرد. من اصلا برای همین آمده‌ام و انگیزه دیگری نیست.

شما در این مصاحبه حرفهای خوب و قشنگی زدید ولی سؤال اصلی این است که آیا واقعا می‌توانید وارد منطقه ممنوعه قدرت شوید و به شعارهای خود عمل کنید؟

فعلا که ورود به منطقه ممنوعه تحت بمباران سنگین است و تا پایمان را در آن گذاشته‌ایم آتش از زمین و هوا می‌آید.

به عنوان رئیس جمهور چطور؟ آیا می‌توانید وارد منطقه ممنوعه قدرت شوید؟

اگر رای مردم باشد قدرت دولت خیلی زیاد است و شدنی است؛ البته اجرای عدالت سخت است ویژه‌خواری‌ها را بخواهید قطع کنید خیلی سخت است؛ ولی شدنی است.

فکر نمی‌کنید با توجه به شیوع فساد اداری، رانت‌خواری و استفاده از امتیازات خاص در کل کشور و در سطح مدیران ، شما عملا مجبور هستید چهار سال را با یکسری کلنجار و جنگ و دعوای بی‌پایان سر کنید و نهایتا هیچ چیزی عاید مردم نشود؟

نه خیر؛ این طور نیست تقریبا شاگرد اول این گونه کارها شهرداری تهران بود و اینها اصلاح شد و کار هم شد و به گواهی آمار در این ۲ سال به اندازه هشت سال قبل در تهران کار شده است، ما در کشور کار می‌کنیم. سئوال:‌ ویژه‌خواری‌ها در شهرداری تهران قطع شده است؟ جواب: الان قطع است.

یک نمونه آن را بگویید؟

بعنوان مثال در تهران یک بازی فروش و توقف تراکم با یک نوسانی بود و ۵۰ نفر در شمال تهران در سونایی جمع می‌شدند و با بدنه شهرداری ارتباط داشتند و هماهنگ بود که فردا صبح بگویند ممنوع و از قبل خریداری می‌کردند و زمانی ممنوع بود ۱۳ هزار تومان بالا می‌رفت و چند بار این نوسان بود؛ الان دستشان قطع شده است و در حال حاضر می‌بینید بازار مسکن رشد طبیعی دارد و آرام است و ساخت و ساز انجام می‌شود.

ولی سطح کار شهرداری با دولت متفاوت است. آیا آقای احمدی‌نژاد می‌تواند در سطح کلان دولت هم چنین کند؟

اگر شما توانستید یک سازمان بسیار پیچیده مثل تهران را کنترل کنید برای بقیه سازمانها این روش مهم است حجم مهم نیست. شما گریزگاهها را می‌بندید و بستید و تمام می‌شود. همه کشور را یک نفر نمی‌خواهد اداره کند، مدیران می‌خواهند اداره کنند.

خیلی بر این اعتقادند که شکاف بین ملت و دولت افزایش یافته و به مرحله بحرانی رسیده است. آیا شما نیز قبول دارید که این شکاف وجود دارد و اگر رئیس جمهور شوید آیا این شکاف را کمتر می‌کنید؟

یکی از حرفهای اصلی من این است که بدون اعتماد و یکپارچگی ملت – دولت کشور جلو نخواهد رفت و الان یک دیوار بی‌اعتمادی هست و مردم به حرفهای خیلی از مسئولان اعتماد ندارند. کشور را ملت می‌سازد، ملت هنر، کشاورزی، صنعت، شهرسازی و ادب و فرهنگ را پیشرفت می‌دهد، دولت حامی، بسترساز و هادی است و دولت نمی‌تواند تولید یک کشور را اداره کند و موقعی ملت می‌آید که اعتماد برقرار شود. من فکر می‌کنم تا حدود زیادی در شهرداری تهران این اتفاق افتاد و رابطه مردم با شهرداری تهران رابطه بسیار قهرآلودی بود و از هر نوع مهر و لطف خالی بود ولی الان رابطه خیلی عاطفی و دوستانه است و ما با مردم تهران رفیق صمیمی هستیم و بخاطر همین سریع جلو می‌رود. در این دو سال بیشترین حجم خرید املاک را ما داشتیم که بزرگراه زدیم مردم با طیب خاطر می‌آورند و این اعتماد است.

فکر می‌کنید این شکاف را می‌توان ترمیم کرد؟

حتما می‌شود. ملت ما خوب هستند مشکل از طرف ملت نیست. بلکه دولت،البته نه همه دولت، من معتقدم ستاد دولت اگر درست شود کشور اصلاح می‌شود.

چرا شما فقط به ستاد دولت توجه می‌کنید. چرا مثلا به قوه قضائیه توجه نمی‌کنید؟

بحث ما فعلاً در حوزه قوه مجریه است.

منبع : میدان 72