دیگر نه احمدی نژادی در داخل هست که به عنوان عامل سوء مدیریت و بی تدبیری معرفی شود و نه تابویی در خارج به اسم قطع رابطه با کدخدا. پس باید اوضاع بهتر شود. اوضاع بهتر شود یعنی در عین آرمانخواهی، زندگی مردم سامان یابد و عزت ملی ارتقا یابد و منزلت ایران در منطقه و جهان بالا رود. اگر چنین شود که باید به دولت تدبیر و امید مرحبا گفت و اما اگر چنین نشد ...

1- تابو شکست. بسیار بی مقدمه و سریع و کم حاشیه و کم جنجال و بدون درد. این توصیف آن چیزی است که اتفاق افتاد و خوب یا بد بودن شکستن این تابو مسئله دیگری است که باید در آینده منتظر پاسخ آن بود. مهم این است که تابویی که برای بودنش کلی هزینه داده شده بود شکست و اتفاق خاصی هم نیفتاد. درحالی که قبل از آن فکر میکردیم روزی که چنین شود چنان می شود. اما خیلی اتفاق خاصی نیفتاد.

2- چهره مردم جلوی دکه های روزنامه فروش در تهران عادی بود. کمی لبخند، کمی نگرانی و کمی تعجب و کمی سوال. ولی هیجان زدگی بعد از دوم خرداد و یا افسردگی بعد از قبول 598 نبود. بازار هم چندان التفاتی نکرد. به نظر می رسد مردم هم مثل دولت آمریکا منتظر اقدامات عملی و تاثیرات بعدی هستند.

3- ملت عجیبی هستیم اعم از خواص و عوام. چند ماه قبل بدون هیچ سندی گمان میکردیم که آقای احمدی نژاد قصد مذاکره با آمریکا را دارند و به همین دلیل به رهبری فشار می آوردند و بر اساس این گمانمان دولت را لایق هر تهمت و فحش و تخریبی می دانستیم و حرف پشت حرف میگذاشتیم. اما آقای روحانی رفت و تماسی هم گرفت و چند بار هم تاکید کرد که اجازه تام دارد و تقریبا صدای خاصی در جامعه بلند نشد. نه مرجعی پیام داد و نه سرمقالات آتشین نوشته شد و نه بولتن ها به چاپخانه ها رفتند. در این چند ماه چطور ممکن است خوب بودن یا بد بودن یک اقدام تا این حد ارزشش تغییر کند؟

4- ملت ایران با اقدامی که منتخبشان انجام داد روزگار دیگری را در آینده تجربه خواهند کرد. دیگر نه احمدی نژادی در داخل هست که به عنوان عامل سوء مدیریت و بی تدبیری معرفی شود و نه تابویی در خارج به اسم قطع رابطه با کدخدا. پس باید اوضاع بهتر شود. اوضاع بهتر شود یعنی در عین آرمانخواهی، زندگی مردم سامان یابد و عزت ملی ارتقا یابد و منزلت ایران در منطقه و جهان بالا رود. اگر چنین شود که باید به دولت تدبیر و امید مرحبا گفت و خواست همه همین است و وظیفه هم حمایت و نقد سازنده دولت.

اما اگر چنین نشد و دولت دید که راهی جز کوتاه آمدن از آرمانها ندارد و اگر هم چنین نکند، وضع زندگی مردم تغییر خاصی نمی کند، باز برای ملت ما برد است. چون اولا همگی ایمانمان به تاکید امام و رهبری بر اینکه دشمنی دشمنان واقعی است بیشتر می شود و می فهمیم که لبخندهای دیپلماتیک راه حل مقابله با شیطان بزرگ و استکبار جهانی نیست.ثانیا ملت این راه را هم تجربه کرده و دیگر کسی با تکیه بر این تابوی شکسته و بند زده مذاکره در این کشور منتخب ملت نخواهد شد. این یعنی بازی برد-برد. چرا که ملت ایران نشان داده است که هیچگاه آرمانهایش را فدای واقعیت نمی کند و از طرفی با کسانی که واقعیت را نبینند و بخواهند آرمانها را به شعار تبدیل کنند عقد اخوت نبسته است.

5- آقای روحانی هم تصمیم عجیبی گرفت. چون کارتی را رو کرد که جزء آخرین گزینه ها و موثرترین آنها تلقی میشد. حالا زمان برای او با سرعت بیشتری خواهد گذشت. چون هم آمریکا و دوستان منتظر تغییرات جدی در ایران هستند و هم ملت ایران منتظر تغییرات جدی در وضعیتشان. این انتظارات روزهای سختی را پیش روی دولت قرار خواهد داد. امید داریم که برای این روزهای سخت پیش رو تدبیری کرده باشند.

محسن دنیوی