بگذریم” که حرف برای گفتن زیاد است و مجال کم” اما یادمان نمی رود که مختار(سلام الله علیه)در روزهای آخر عمرش، بین دوستان خود هم با لباس نظامی حاضر می شد. آخر هم همان دوستانی که ادعای پایداری” داشتند، او را جا گذاشتند و چند نفر” منحرف”! تا آخرین لحظه از او دست بر نداشتند…

 این روزها بزن بزن است؛ اما یکطرفه…

همه دارند تو را می زنند و” من، او، ما، شما و ایشان” را.

از وزرایت گرفتــــــــه تا…

اما عیبی ندارد محمود! تو به تنهایی عادت کرده ای.

اتفاقا الان که برایت مینویسم،

صفحه سررسیدم جمله ای از شهید موسوی نقل کرده است:

تنهایی برای کسی که تنهایی متعالی را درک کند و به لذت آن رسیده باشد،یعنی رهایی از کلیه علاقه ها و جاذبه هایی که وجود او را فرا میگیرند و سنگین و زمینی اش می کنند…

نمی دانم آنهایی که تو را می زنند، تا حالا شده از تو تشکر هم بکنند؟

تا حالا شده به موهای سفید تو نگاه کرده باشند؟

یا اصلا…

بگذریم!

خودم هم میدانم که تو به تشکر بعضی ها نیازی نداری!

برای تو مدال افتخار گرفتن از دست امامت مهم ست.

تو را چکار با افرادی که یک روز طرفدار” عدالت” و یک روز طرفدار” اعتدال” میشوند؟!

اما محمود!

دوست دارم وقتی می شنوم که بعضی ها به تو میگویند دزد!

آخر خودم هم این را قبول دارم!!

تو واقعا در این کشور دزدی کردی!

از جیب خیلی ها پول برداشتی

و اتفاقا به جیب آن هایی که دوست داشتی ریختی!

همان هایی که امام( ره) آن هارا صاحبان اصلی این انقلاب نامیدشان…

محمود!

تو فساد اقتصادی کردی!

همین طرح هدفمندی یارانه هایت تا چه حد در این کشور فساد ایجاد کرد؟!

اصلا می دانی چه کردی؟

حق بالاشهر نشینان تهران را به فلان روستایی دادن،میدانی چه گناه بزرگی ست؟

به قول آقای جهرمی تو ریل دولتت از اول اشتباه بود؛

همان ریلی که امام خامنه ای( مدظله العالی)فرمودند بازگشت به مسیر اصلی انقلاب است.

البته بنظر من هم آقای جهرمی درست می گویند!

ریلی که بدون توقف در هیچ ایستگاهی منتهی می شد به جیب فلان آقازاده، چرا باید مسیرش عوض شود؟

ای کاش می گذاشتی مثل قدیم حرکت این قطار توسط برخی ها کنترل شود!

مثل متروی تهران خودمان!! که اگر بنا باشد مردم به راهپیمایی برای حمایت از نظام بروند،خراب می شود!

واگر برای اغتشاش ظهر عاشورا باشد…!

محمود جان

تو را چه به کار اقتصادی؟

بگذار افرادی در این کشور تصمیم بگیرند که فقط مسیر دفتر شان در خیابان زعفرانیه تا منزلشان،

که آن هم در همان حوالی ست بلدند!

اصلا حساب کردن یک روستایی در معادلات اقتصادی به قول بعضی ها عین بی سوادی ست…

باز هم به قول آقای جهرمی سفر های استانی برای دولت هزینه زاست!

تو باید در دفترت می نشستی و زیر بادِ کولر، طرح تعدیل اقتصادی برای روستائیان اجرا میکردی!

محمودم!

تو باید بابت این گناهان بزرگ محاکمه شوی!

مهم پرونده توست که زبانش ساده است.

 

همان زبان مردم کوچه و بازاری ست که در هر سفر استانی ات تو را نگین انگشترشان می کردند،

بدون آنکه نیازی باشد از فلان مدرسه و فلان اداره آورده شوند

از همه مهم تر آن آقازاده پدر دارد!

تو پدر داری….؟

بگذریم” که حرف برای گفتن زیاد است و مجال کم”

اما یادمان نمی رود که مختار( سلام الله)در روزهای آخر عمرش،

بین دوستان خود هم با لباس نظامی حاضر می شد.

آخر هم همان دوستانی که ادعای پایداری” داشتند، او را جا گذاشتند و چند نفر” منحرف”! تا آخرین لحظه از او دست بر نداشتند…

مهدیار ربانی