همانطور که ابتدای دولت نهم شماری سعی کردند دکتر احمدی‌نژاد را برآمده از جناح راست سیاسی معرفی کنند از امروز تلاش‌هایی برای معرفی شما به عنوان گزینه جناح چپ شروع کرده‌اند. قصد اینها جز سیاسی کردن امور و تقلیل جایگاه رئیس جمهوری به پادویی که بی‌چون و چرا اوامر سیاستمداران اخلاق‌گریز را اجرا کند، نیست.

سیدمهدی طباطبایی، محقق و نویسنده حوزه علوم اسلامی طی نامه‌ای به دکتر حسن روحانی رئیس‌جمهوری منتخب با تبیین اوضاع جاری کشور خصوصا مشکلات پیش روی دولت دکتر احمدی نژاد در 8 سال گذشته به ارائه راه‌حل هایی برای آنها پرداخته است.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

با عرض سلام و تحیت و تبریک تحقق حماسه سیاسی مردم بزرگ ایران و انتخاب جنابعالی به ریاست جمهوری اسلامی ایران.
آنچه در پی می‌آید گوشه‌ای از دریافت‌هایی جامع‌نگرانه از اوضاع جاریست که یقین دارم در طول دوره مدیریتی به آن‌ها برخورد خواهید کرد. صاحب این قلم از آنجا که با حوزه‌های مختلف علمی و اندیشه‌ای و همچنین فرهنگی و سیاسی آشناست و همواره بر کلان‌نگری به همراه تعمق و جزءنگری به دور از تشتت پایبند بوده است، تجربه و نگاه متفاوتی در اختیارتان قرار می‌دهد. بی‌مقدمه اهم موارد را برمی‌شمرم باشد که به کار آید.
1- نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی‌(ره) به پیروزی رسید و زنده ساختن اسلام حکومتی و زمینه‌سازی برای حکومت اسلامی را وجه همت خویش قرار داد. در این دهه‌های متمادی قبل و خصوصاً بعد از انقلاب، آنچه در جامعه مبنای مدیریت قرار گرفته است، ماحصل نوع نگاه زمامداران به اسلام بوده است، اگرچه برخی از آن‌ها خود به این مهم پی نبردند، اما جنابعالی هم به‌عنوان یکی از فضلای دینی هم به‌عنوان یکی از پیشکسوتان انقلاب اسلامی قطعاً به این مهم توجه داشته و دارید لذا به مهمترین نکته در این خصوص اشاره می‌کنم. تکامل ذاتی انسان‌ها، سیر تکامل معرفت‌ها را به دنبال آورده است و درکنار آن بشر به ماهو بشر رشد چشمگیری داشته و علم ارمغان ویژه تلاش‌های او است که با فن درآمیخته و زندگی برتری را رقم زده است به اضافه اینها، جوهره حقیقت نیز سیران داشته و نمودار بسیار بیشتری پیدا کرده است؛ براین اساس آنچه امروز و از این پس بنای عملکرد یکایک ما قرار می‌گیرد می‌بایست برگرفته از کاملترین نگاه به اسلام باشد. نگاهی فراتر از جناح و جغرافیا، مذهب و نژاد و هر محدوده دیگر، آنچه در این بین مهمترین است انسان، کرامت انسانی و نجات او است. در این خصوص حوزه‌های علمیه و حتی اساتید اسلام باور دانشگاه‌ها تلاش‌های فراوانی کرده‌اند که به دلایل مختلفی معطل مانده است. بی‌شک با کمی تدبیر بتوان بزرگترین موانع را به پشتوانه این معرفت‌های انباشته از پیش رو برداشت و به مدد این شناخت دقیق از اسلام که قطعاً امدادهای غیبی را به همراه دارد، گام‌های بلندی در مسیر پیشرفت و عدالت برداشت به طور واضح این موارد را برمی‌شمرم.
الف: نگاه عقل‌محور به اسلام که ناخواسته به نقل جفا می‌کند در حیطه عالم سیاسی و اجرا جناح چپ را ایجاد کرده و در همین حال نگاه نقل‌محور که جفاکاری‌اش به عقل پوشاندنی نیست؛ نیز جناح راست سیاسی و اجرایی را به وجود آورده است اما بنا بر آنچه گذشت حقیقتاً دوره نگرش جزیره‌ای به اسلام گذشته است عقل و نقل در کنار هم اندیشه‌ای صحیح و معرفتی ناب را عرضه می‌کنند و نمی‌توان و نباید هیچ‌یک را بر دیگری مقدم داشت چه این‌که رسول باطنی و رسول خارجی این‌گونه‌اند.
ب: اشتباه بسیار بزرگ و ویرانگری خواهد بود که بخواهیم با ساختن حزبی سیاسی اما فراگیر و برگرفته از هر دو نگاه چپ و راست این مشکل را حل کنم بلکه باید به دنبال معرفت کامل‌تر از هر دو نگاه فوق باشیم و سیاست و اجرا را براساس آن تشکیل دهیم و این شدنی و در دسترس است زیرا عمده عالمان ما خصوصاً جوانترها که اکثراً عمر علمی خویش را در فضای جمهوری اسلامی گذرانده‌اند از این پیچ و خم‌ها عبور کرده‌اند و مشکل ندیدن آنهاست.
ج: برای دیدن اندیشمندان جامع‌نگر کافی است مرکزی را ایجاد و مامور کنیم 3 کار عمده را انجام دهند؛ اول احصای همه اموری که از خلأ تئوریک رنج می‌برند یا نمی‌توان تئوری محرک آن‌ها را تشخیص داد. دوم امکان حضور همه اندیشمندان با هر نگاه و نگرشی را فراهم آورند. سوم، ماحصل تلاش‌های علمی و پیشنهادات نظری ارائه شده برای یکایک موضوعات را که قطعاً از کاملترین برداشت‌ها و قرائت‌ها از اسلام است در اختیار دستگاه اجرایی و حتی دیگر مراکز قرار دهند.
2- ایران ما به استناد منابع متقن تاریخی و اعتقادی از بدو تاریخ مهد توحید بوده است، گرچه در دوره‌هایی به ظلم گرفتار شده یا طعم تلخ چپاول و تحقیر را چشیده است اما ذات این زمین و مردمان خداجوی او هرگز استحاله نگشت بلکه همواره سعی کرد در میان سختی‌ها و شدائد به استخراج ذات معنویت گرایی خویش همت کند. هنر اصیل ایرانی خصوصاً موسیقی و خط و نگارگری و ادبیات بهترین گواه این مجاهدت موحدانه است. اشاره به یک فراز مهم تاریخ بشریت بند دوم این نوشتار را شفاف‌تر بیان خواهد کرد. 3 تا 5 هزار سال قبل و پس از آنکه قوم نوح‌(ع) به عذاب الهی گرفتار شدند، کشتی نجات بر جودی –نجف اشرف- نشست هر یک از پسران نوح‌(ع) که خود فرستاده الهی بودند به دنبال رسالت خویش رفتند. بنا بر مستندات تاریخ یک یا دو نفر از این بزرگواران به ایران عزیمت کرده و پرچم توحید را برافراشتند و از آن پس نیز بسیاری از انبیای الهی در این مهد مهربان حضور یافتند که مقبره‌های متعدد در جابه‌جایی ایران زمین گواه آن است. براساس آنچه گفته شد نگاه به ایران و ایرانی‌گری نیز دوره افراط و تفریط خود را پشت سر گذاشته است اگر بحث از ایران و تمدن و تاریخ کهن این سرزمین می‌شود -چه قبل از اسلام چه بعد از آن- نگاه به مهد توحید است، هرچند در مواقعی از ظلم و جور سست عنصران داخلی یا ستم پیشگان بیرونی در رنج بوده است.
پس این ناسیونالیسم با خداباوری درهم آمیخته و ممزوج و جداناشدنی است و نباید از به کار بردن اصطلاحی فرنگی که می‌خواهد اذهان را از نوعی انحراف و الحاد بترساند، برانگیخت و در مقابل اگر اندیشه‌ای در پی اثبات این معنای خلاف واقع است که ایران و ایرانی‌گری حتی قبل از ظهور اسلام عزیز به دنبال کفر و شرک و الحاد بوده است و باید باز هم به آن روزها برگشت و علت عقب افتادگی‌ها پیوستن با تعالیم آسمانی است، باید خط بطلان پررنگ‌تری هم بر این خط ناصواب کشید. آری امروز اندیشمندان ایران اسلامی به این حقایق دست یافته‌اند و اگر افراط و تفریط شماری قلیل را از مرکز تصمیم‌سازی و رسانه‌ای دور کنیم قطعاً پتانسیل عظیم ملی بسیار بیشتر از آنچه اکنون به مدد ما آمده است روی خوش نشانمان خواهد داد. در این خصوص نیز توجه به مواردی راهگشا خواهد بود.
الف: صنعت توریسم پیش از آن‌که مولدی اقتصادی باشد، مکانیزمی برای ایجاد و تعمیق خودباوری ایرانیان است پس باید به جد به آن توجه کرد. در این راستا نظم بخشی به تعطیلات تقویم سالانه و رسیدن به 2 روز تعطیل پایان هفته زمینه سفرهای بیشتر مردم خوبمان را فراهم می‌آورد. ارائه تسهیلات سفر و همه اقداماتی که فرهنگ دید و بازدید- که قطعاً گستره‌ای فراتر از رفت و آمدهای خانوادگی دارد را زنده و ترویج می‌کند باید اولویت ما باشد تا بتوان با تقویت ارتباطات انسانی، نگاه صحیح به ایران و ایرانی‌گری را عملاً گسترش دهیم.
ب: بی‌شک آن طور که جنابعالی هم پیشتر بیان کردید، بها دادن و میدان دادن به انجمن‌های مردم نهاد در بسیاری از امور گشایش‌آفرین است. در این خصوص مساجد، کتابخانه‌ها، کانون‌های فرهنگی، باشگاه‌های ورزشی، کانون‌های ادبی و هنری و حتی خانواده‌ها و اقوام پتانسیل فراوانی در ایجاد گروه‌های مردمی دارند که متأسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند و حتی در گذشته احزاب سیاسی با راهکارهای مخصوص خودشان انجمن‌هایی صوری و سیاست‌زده که نوعاً به دنبال اختلاف افکنی و تزریق تفکرات تکه‌تکه و غیربومی بوده‌اند را به عنوان واگذاری امور به مردم تلقی و تبلیغ کرده‌اند. پس در این زمینه نیز راه روشن و امکان عمل فراهم است تا ایران و ایرانی بیش از پیش پویا شود.
ج: بزرگان ادب و هنر این مرز و بوم از معاصر تا قدما تکیه‌گاه مهمی برای فرهنگ این سرزمین کهن هستند و هنوز مردم دل در گرو اندیشه و آثار آن‌ها دارند پس می‌بایست هر آنچه از ایشان برجای مانده را ارج نهاده و در دسترس عموم قرارداد. دیوان‌های شاعران بزرگ و آثار هنری قابل تجدید می‌بایست به طور گسترده تولید و توزیع گردد.
در این عرصه توجه صحیح به موسیقی از ضرورت‌هاست. حتماً مطلع هستید که صدها و بنابر نقلی 3 هزار گروه موسیقی زیرزمینی که همگی جوان و پرانرژی‌اند، بدون رهبر و استراتژی به تولید آثار عجیب و غریب مشغولند که باید آن‌ها را دریابیم.
3- شاید مهمترین بخش از این نوشتار سخن از سایه سنگین سیاست و سیاست زدگی منهای اخلاق بر فکر و اندیشه و تلاش مخلصانه است، سخنی که بیشتر درددل‌هایی برای جلوگیری از تکرار اتفاقات تلخ پیشین است. بی‌مقدمه عرض کنم آنطور که از رفتارهای رسانه‌ای اخیرتان خصوصاً نشست روز دوشنبه برمی‌آید بنا را بر گرفتن میدان از افراطی‌ها گذاشته‌اید. اقلیتی که نه درد دین دارند نه درد میهن و یافته‌های اندک و حاشیه‌ای خود را به زور پول و رسانه بر جامعه و اذهان مردم تحمیل می‌کنند و با قلب واقعیت، نیازهای ضروری، منطقی و حیاتی را به معطلی کشانده و دست یافتن به چیزهایی که شاید هیچگاه به کار نیاید و جز سرخوردگی، انحراف و پوچی به دنبال نخواهدداشت را سرلوحه نیازمندی‌های مردم معرفی می‌کنند!

از نظر من چه 2 بند ابتدایی این مرقومه چه ده‌ها مورد دیگری که ضرورت‌های زندگی امروز در ایران پیشرفته و پرمعنویت است و در این مجال نگنجیده از سرفصل‌های اندیشه، خواست و اقدام دکتر احمدی‌نژاد نیز بود اما تندروهایی که پایگاه اجتماعی هم ندارند با اتکا به پول و رسانه و بهره‌مندی از روابط پنهانی، یکایک آن‌ها را با مشکلات عدیده مواجه ساختند. برای ملموس‌تر شدن این تجربه تلخ لازم است مواردی ذکر گردد.
الف: همانطور که ابتدای دولت نهم شماری سعی کردند دکتر احمدی‌نژاد را برآمده از جناح راست سیاسی معرفی کنند از امروز تلاش‌هایی برای معرفی شما به عنوان گزینه جناح چپ شروع کرده‌اند. قصد اینها جز سیاسی کردن امور و تقلیل جایگاه رئیس جمهوری به پادویی که بی‌چون و چرا اوامر سیاستمداران اخلاق‌گریز را اجرا کند، نیست. شاید احمدی‌نژاد در نفی این تبلیغات مسموم و هدفدار ملاحظاتی داشت و مسامحاتی به خرج داد، اما شما اگر مقدور است این‌گونه نکنید. آن‌طور که در آخرین سخنان‌تان بنا را بر فراجناحی بودن گذاشته‌اید، پس به طور شفاف برای مردم بگویید که نخواهید گذاشت برنامه ریزی سیاستمداران غیر‌مردمی که جز منافع حزبی به چیزی نمی‌اندیشند، بر برنامه‌هاتان سایه بیندازد. در این راستا به مردم و خصوصاً جوانان اعتماد کنید. به نظر من تلاش احمدی‌نژاد خصوصاً در سفرهای استانی برای رویارویی مستقیم و به دور از تشریفات با آحاد مردم در همین خصوص بود. او می‌خواست مردم از نزدیک با اندیشه‌اش آشنا شوند و رسانه‌های پیش‌گفته نتوانند مطامع سیاست‌زده خویش را به عنوان ضرورت‌های فکری و عملی او به مردم تحمیل کنند! شما هم ارتباط مستقیم با مردم را گذشته از ده‌ها منفعت ملی دیگری که دارد و از این جهت که تنها و مطمئن‌ترین راه عرضه تفکرات و روش‌های مدیریتی‌تان به مردم است حفظ کنید.
ب: از آنجا که خودحق‌پنداری از آفات بزرگ خواص جامعه ما گشته است، بدانید هر حرف، ایده، تصمیم و عملکرد شما از سوی عمده خواص و متنفذین نه بر سبیل حق و انصاف بلکه بر مبنای اندیشه‌های جزیره‌ای و خودحق‌پندارانه خودشان سنجیده خواهد شد و پس از آن با اتکا به جریان‌سازی‌های رسانه‌ای به عنوان ضعف و انحراف شما معرفی خواهد شد. این نیز بلایی است که در طول سال‌های اخیر بر سر اندیشه و عمل دکتر احمدی‌نژاد آوردند.
ج: هر کس از علم و تجربه خاصی بهره‌مند باشد، بخشی از جامعه را مدیریت خواهد کرد، اما این هرگز به معنای برتری او بر دیگر مردمان نیست. او صرفاً علم و تجربه و توانایی ویژه خود را در اختیار افراد مورد اعتمادش می‌گذارد تا با هم به سمت اهداف و آرمان‌ها حرکت کنند، اما در جامعه ما بخش قابل توجهی از عالمان و متخصصان که دستی بر سیاست دارند، خود را برتر از مردم حتی برگزیده مردم می‌دانند. کم اتفاق نیفتاد که سخنوری با چند هزار مخاطب یا نماینده‌ای با چند هزار رأی خود را در رأس امور می‌پنداشت و بر این اساس آحاد مردم و حتی منتخب 25 میلیون ایرانی را ملزم به تبعیت از خویش دانسته و خود را برتر و بالاتر از همگان قلمداد می‌کرد.
جنابعالی نیز به زودی با چنین خودبرترپنداری‌هایی مواجه خواهید شد. این افراد نه تنها این رفتار غیر‌اخلاقی و متکبرانه را حق می‌پندارند، بلکه پس از آن شما را به تخطی از قانون و عدم پاسخگویی متهم می‌سازند. حال تصور کنید چه بر سرتان خواهند آورد اگر چند یا چندین نفر این‌گونه باشند.
د: رسانه‌های بی‌اخلاق از مصیبت‌های امروز ایران ماست و شاید ریشه این بی‌اخلاقی‌ها در وابستگی عمده آن‌ها به کانون‌های قدرت و ثروت باشد، چه این‌که فقط این‌هایند که هرچیز را برای خود می‌خواهند و کوتاه شدن دست‌شان از منافع ملی را با زشت‌ترین اقدامات رسانه‌ای تلافی می‌کنند. اگر می‌توانید برای کم‌اثر کردن این اقدامات غیر‌اخلاقی دو کار را به انجام برسانید، اول این‌که تلاش معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد اسلامی را به سمت تولید رسانه‌های مردمی ببرید، دوم این‌که رسانه‌های موجود خصوصاً دولتی و حزبی را به صورت صنفی و مردمی مدیریت کنید. اگر رسانه‌ها خصوصاً رسانه‌های مکتوب در کنار انتشار اخبار جایی باشند برای ارائه نظرات متفاوت، در ضمن شکوفایی استعدادها، از تشکیل عقده‌ها و کینه‌ها و تحقیر و استثمار مردم جلوگیری خواهد شد. اگر جامعه مطبوعاتی و رسانه‌ای ما بر‌اساس شایستگی‌های صنفی و رعایت قوانین جاری از سوی خودشان مدیریت شوند به بلندگوهای مردمی تبدیل می‌شوند وگرنه با اثرگذاری محدود بر قشری خاص به بوق‌های اخلاق‌زدایی در دست زورمندان و متنفذان بدل می‌شوند.

امروزه همان‌طور که یک کالا در هر فروشگاهی یک قیمت دارد و از نظم خاصی پیروی نمی‌کند، اخبار نیز از هر سو به طرز خاصی منتشر می‌شود و هر کس فراخور حال خود و جناح سیاسی خود اخبار را منعکس می‌کند، با این‌که ارائه نظرات مختلف در تحلیل و بررسی‌ها جا دارد نه در صریح اخبار! پس جنابعالی برای موفقیت، نیازمند ساماندهی رسانه‌ها هستید، هرچند عالمان و فرهیختگان در گسترش روح اخلاق وظیفه ذاتی و اول را دارند، اما مجریان و خصوصاً رئیس جمهور نیز باید تلاش خود را برای مردمی‌سازی رسانه‌ها و راه‌اندازی رسانه‌های مردمی به کار گیرد.
4- در اخبار آمد که دکتر احمدی‌نژاد در دیدار با جنابعالی قول مساعدت در انتقال تجربیات 8 ساله اخیر را داده‌اند و شما نیز با خوشرویی به استقبال از بهره‌مندی از داشته‌های موجود دولت رفته‌اید. در ضمن این‌که به خاطر این نگاه به جنابتان تبریک می‌گویم، مواردی که در میان آحاد مردم خصوصاً طبقات ضعیف و محروم جامعه امیدبخش و حتی حیاتی است را به عرض می‌رسانم؛
الف / مسکن مهر علی‌رغم همه بداخلاقی‌های تنگ‌نظران به نقطه امیدبخشی در زندگی بسیاری از مردم خصوصاً جوانان بدل شده است. پس تا جایی که می‌توانید بر درخشانی این چراغ بیفزایید. همان طور که بیان کرده‌اید باید نواقص این طرح عظیم ملی رفع شود اما توجه داشته باشید حتی اگر یک مسکن در حد خوابگاه باشد برای اکثریتی از جوانانی که توان اجاره آن مسکن را نیز ندارند، امیدآفرین‌ترین داشته یک زندگی ساده است مبادا دخالت‌ها و اظهارنظرهای متنفذان بی‌اطلاع از حال و روز مردم، به جای درست کردن ابرو، این چشم روشن را کور کند.
ب/ پرداخت یارانه نقدی نیز از مهمترین تکیه‌گاه‌های اکثر خانوار ایرانی است. مبلغ نه چندان قابل توجهی که برکات زیادی دارد. روستانشین بهره بیشتری از آن می‌برد و مرفه‌تر می‌شود و شهرنشین از مشکلاتش با تکیه بر آن می‌کاهد. لطفاً از همین ابتدا نگذارید متولیان امر با گمانه‌زنی‌ها یا با بهانه‌ دفاع از تولید دل مردم را خالی کنند. هر چند خدا روزی‌رسان است اما عمده مردم روی این پول پاک حساب باز کرده‌اند.
ج/ بسیاری از مدیران را در جمهوری اسلامی دیده و می‌شناسم که ساده‌زیست و مردمی بودند اما در دام تشریفات گرفتار شده و از مردم و اصل خویش فاصله گرفتند. جنابعالی نیز که از خاندانی اهل علم هستید و با مشکلات عدیده مردم آشنایید نگذارید از همین ابتدا به اسم تشریفات لازم و پرستیژ و شأن و جایگاه و مقام، بین شما و مردم فاصله ایجاد کنند. ساختمان و اتومبیل و میز، اقتدار و محبوبیت نمی‌آورد بلکه مردمی بودن قلب‌ها را به خود معطوف می‌سازد. خوشحال شدم که مصاحبه خبری اخیر را شخصاً مدیریت می‌کردید؛ گذشته از نظم، اقتداری که متملقان و متنفذان را به کناری رانده و راه را برای مردم کوچه و بازار باز کند بسیار پسندیده و لازم است. امیدوارم این حقیقت آن‌ طور که دکتر احمدی‌نژاد را به نمادی برای مسئولی ساده‌زیست و مردمی بدل ساخت به کار جنابعالی نیز رونق روزافزون ببخشد و فراتر از ملت شریف ایران، همه حق‌جویان و مظلومان جهان را به مدیر ارشد جمهوری اسلامی متمایل‌تر و معتمدتر نماید.
د/ امر به شورا و مشورت از مسلمات تعالیم آسمانی و اسلامی است. از سوی دیگر وجود مدیران با تجربه‌ای که در سال‌های اخیر متصدی امور مختلفی در مملکت بوده‌اند غیر قابل چشم‌پوشی است لذا اگر بتوان حلقه مدیریتی را همچنان باز نگه داشت تا شایستگان گمنام به میدان عمل بیابند و با تجربگان به مسند مشاوره بسنده کرده و مدیران جوان‌تر را یاری رسانند یکی از بزرگترین خواسته‌های قلبی مردم بیش از پیش تحقق می‌یابد چه این‌که رفت و آمد مدیران اگر به معنای چرخه و نچسبیدگی به صندلی و قدرت باشد بسیار شیرین و امیدبخش است اما اگر به معنای آزمون و خطا و بی‌تدبیری است قطعاً جز اتلاف نیرو و انرژی و فاصله گرفتن از قله‌های پیشرفت و تعالی حاصلی نخواهد داشت. امید است جنابعالی نیز حلقه باز مدیریتی را فدای مدیران پرسابقه و حتی موفقی نکنید که توان‌شان را از دست داده و در همپایی با جامعه جوان و پرسرعت‌مان حرفی برای گفتن ندارند بلکه با ایجاد مراکز مشاوره در کنار مدیران جوان، از تجربیات متراکم همه مدیران سابق، کشور و دولت را بهره‌مند سازید.
5- جنابعالی به خاطر حضور چندین ساله در مراکز عالی تصمیم‌سازی و همچنین مرکز تامین امنیت کشور قطعاً با ساختار رسمی و غیررسمی امنیتی جمهوری اسلامی آشنایی کامل دارید اما آنچه در سال‌های اخیر و به علل مختلف شکل گرفته است کانون قدرت و کانون ثروت معظمی است که خواسته یا ناخواسته به مدیریت در سایه جامعه مبادرت می‌کنند در این چند سال خصوصاً از سال 88 به بعد کانون قدرت با حربه امنیتی کردن فضا از یک سو مردم را از بسیاری از آزادی‌های فردی محروم و زمینه‌های سرخوردگی عمومی را فراهم آورده و از سوی دیگر هر اقدام اصلاحی - اجرایی را به همان بهانه، منافی منافع و امنیت ملی قلمداد و تبلیغ می‌کند و از این رهگذر خادم‌ترین ارگان‌ها و افراد، مخل امنیت، قانون‌شکن و دلیل همه بدبختی‌ها و سیاهی‌های القایی هستند! همچنین کانون ثروت پس از آنکه اقتصاد به سمت مردمی شدن حرکت کرد، برای حفظ و گسترش منافع اقتصادی و سیاسی خود به تقلای فراوانی روی آورد و عملاً به رقیبی سرسخت برای نظام اقتصادی کشور بدل گردیده است.
حزب ثروتمندان با اتکا بر قدرت پولی و با در دست داشتن تنگه‌های مهم اقتصادی خصوصاً واردات کالا در تقابل با توزیع ثروت و بهره‌مندی یکسان اقشار مختلف مردم از امکانات و منابع ملی به تجمیع ثروت و خلاصه‌شدن اقتصاد در حلقه بسته عوامل خود اهتمام جدی دارد.
و داستان آنجا غمبارتر می‌شود که این دو کانون قدرت و ثروت در هدفی مشترک بوده یا مخالف و دشمنی مشترک داشته باشند که در این صورت با استفاده از امپراتوری بزرگ رسانه‌ای خود و با دو بهانه «ایجاد مشکلات امنیتی» و «بی‌توجهی به تولید و افراط در مصرف‌گرایی» فضای جامعه را به سمت گسست ملی و ایجاد خلأ مدیریتی و فاصله انداختن بین مردم با مسئولان اجرایی سوق می‌دهند.
برای توضیح واضح و روشن حضور، اتحاد و آثار مخرب کانون‌های قدرت و ثروت صرفاً مهمترین موارد را در چند سال اخیر برمی‌شمرم و قضاوت را به جنابعالی می‌سپاریم تا خود بدانید برای موفقیت در مدیریت اجرایی کشور در حالی که قصد خدمت صادقانه به مردم را دارید با چه موانعی روبه‌رو هستید.
اجرای طرح تحول اقتصادی خصوصاً هدفمندی یارانه‌ها و سر و سامان دادن به مالیات/ کار عمیق فرهنگی با تکیه بر اصحاب ادب و هنر/ اهتمام به آزادی‌های فردی و اجتماعی مشروع و قانونی همانند اجازه ورود بانوان به ورزشگاه‌ها/ مخالفت با گشت ارشاد/ مخالفت با سوء استفاده از جوانان در هنگام انتخابات و مواقع نیاز و بی‌توجهی در مابقی ایام/ فراهم آوردن زمینه ورود جدی بانوان تحصیلکرده و توانمند به عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی و اجرایی/ زدودن تشریفات زائد اداری و شبه قانونی که فقط بوروکراسی و مردم‌آزاری به بار می‌آورد/ منطقی کردن سود بانکی و تعریف صحیح از بانکداری/ پرداخت گسترده وام‌های بی‌تکلف به تولیدکنندگان خرده پا و متوسط و همچنین طرح‌های اشتغالزا و بنگاه‌های زودبازده/ اهتمام جدی به میراث فرهنگی و ایجاد زمینه گردشگری داخلی و خارجی/ تک نرخی کردن ارز و ساماندهی بازار ارز و اولویت‌بندی کالاهای وارداتی و ده‌ها مورد اساسی دیگر.

همانطور که ملاحظه می‌فرمایید هر یک از این اقدامات درست و بنیادی که منابع ملی و رفاه و آسایش مردم را در پی داشت و قطعاً جنابعالی نیز در پی تحقق یکایک آن‌ها خواهید بود، با مخالفت کانون‌های قدرت و ثروت و به بهانه‌های واهی مواجه گردید، اما در رسانه‌های وابسته به بی‌تدبیری دولت یا انحرافات فکری و لیبرالی بودن نگاه فرهنگی رئیس جمهور تعبیر و تبلیغ شد.
در پایان با اشاره به نکته‌ای حیاتی، این مجموعه از تجربیات و دریافت‌هایم را که یقین دارم با آن‌ها مواجه خواهید شد را به پایان می‌برم، باشد که تجربه موجود هر چند هزینه‌های گزافی به اسلام و انقلاب و مردم شریف و مظلوم‌مان تحمیل کرد اما جنابعالی را از درگیری‌های احتمالی معاف ساخته و بستر مناسب اقدامات پیش‌ رویتان باشد اما آن نکته حیاتی از این قرار است که نظام جمهوری اسلامی فی‌الواقع نظامی ولایی است و هم از حیث مبانی معرفتی و فقهی و هم بنابر تجربه 35 ساله انقلاب اسلامی امتحان پس داده و اطمینان‌آور است لذا اگر اقدامات مسئولان جمهوری اسلامی در راستای تبعیت عملی و راهبردی از منویات رهبری باشد و عملاً حاکمیت یگانه محقق گردد سیر پیشرفت‌ مادی و معنوی سرعت و دقت می‌یابد و اگر هر اقدام و حرکتی منجر به انباشت غیرشرعی و غیرقانونی قدرت در گوشه‌ای شده و زمینه حاکمیت دوگانه را فراهم آورد دقیقاً در منافات با اصل و فلسفه وجودی جمهوری اسلامی خواهد بود. بر همین اساس همه تلاش مخالفان خارجی و داخلی ایران اسلامی ایجاد شکاف بین مسئولان نظام و رهبری یا القای این جدایی و دوگانگی است، تجربه تلخ و جانسوزی که بارها از سوی مدعیان دروغین ولایتمداری و با بهانه‌های پوچ و غیرواقعی ذهن مردم را مشغول و مشوش ساخت. با امید به اینکه مخالفان طماع جمهوری اسلامی خصوصاً عناصر داخلی و ناآگاهان و فریب‌خوردگان کانون‌های قدرت و ثروت با شعارهای دهان پرکن و اغواگر خویش زمینه نفوذ در اطرافیان جنابعالی را فراهم نکرده و تلاش‌های شما را به برچسب جدایی از ولایت متهم نسازند، موفقیت روزافزون‌تان در اجرای عدالت و خدمت به مردم شریف و بزرگ ایران عزیز را آرزومندم.
نیمه شعبان 1434
سیدمهدی طباطبایی/محقق و نویسنده حوزه علوم اسلامی