اکنون که کار ماراتن انتخاباتی به پایان رسیده، خوب است بزرگان و میدان‏دیدگان این آزمون، زبان در کام بگیرند و به صدای تاریخ گوش بسپارند که از حلقوم مستضعفان شنیده شد. بر فراز 30 سال تجربه اکنون باید تاریخ انقلاب را برای هم بخوانیم تا به فهمی بین‏الاذهانی از خودمان برسیم. «ما» همان هویت انقلابی ایرانی-اسلامی است. «ما»ی ایرانی در آستانه تحولاتی قرار دارد که دیگر نمی‏توان آزمون کرد و خطا. بزرگان و تجربه مندان عبرت بگیرند که ما اکثر العبر و اقل الاعتبار!

 

1

 

مواضع طرفین انتخابات دهم تازه نبود. منطق‏ها تکراری بود و تعابیر تازه بود.

 

همان منطقی که جام زهر را به امام نوشاند، همان منطق «حماسه ژنو» را «افتضاح ژنو» خواند و فراتر از این، همان حلقه‏ای که جام زهر را به امام نوشاند، در این انتخابات در برابر نامزد منتخب قرار گرفت و با یادآوری عکس‌های یادگاری‌اش با امام(ره)، عزت جهانی دولت نهم را ذلت خواند.

 

مثلث هاشمی، موسوی و رضایی که محوریت مخالف‌خوانی با رئیس دولت نهم بود، همان حلقه‏ای را تشکیل داده بود که ابهت آرمان‏های جهانی امام را در بازی مصلحت‌سنجانه 598، تحقیر کرد اما مگر کوچک کردن بزرگ مرد قرن بیستم مسئله ای بود که در برابر چشمان همین مردمان بی جواب بماند. و اکنون این جواب ملت ایران بود که در روز 22 خرداد شنیده شد.

 

اگرچه پس از پذیرش 598، مردم تصور غلط اطرافیان امام نسبت به خودشان را نقض کردند و به مرصاد پاسخی کوبنده دادند اما مسئله برای آن حلقه شاید از شناختن مردم فراتر بود که نیل به ایمان انقلابی بود و این امری وجودی بود نه معرفتی و تجربی.

 

2

 

جریان‏های حاضر در انتخابات دهم هم شکل تازه ای نداشتند. یک چهره جدید آمد اما صورت‏بندی جریانی تغییر چندانی نکرده بود. مردم مخیر بودند که از بین انقلابی‏ها و مجمع تکنوکرات‏ها و سکولارها، یکی را برگزینند.

 

نطفه این مواجهه اما در جنگ بسته شد. دفاع مقدس را شاید بتوان ذخیره تحولات دهه‏های آینده دانست و بذر نیروها و تفکرات آینده انقلاب در کارزار آهن و خون کاشته شد. اولین ذخیره تاریخی جنگ، آنجا در برابر مدیران و سران آن قرار گرفت که پس از جنگ، نسل اول به رزمنده‏های نسل دومی کم‏توجهی کرد و خود را در اداره کشور مستغنی دانست. یعنی دوران بازسازی شده بود اما سهم بچه رزمنده‏ها از دولت ایران پس از جنگ، به اندازه اقلی از سهم بروکرات‏ها و پشت جبهه‏ای‏های سیاست پیشه نبود که حالا در قامت تکنوکرات ظاهر شده بودند. انحراف تکنوکرات‏های تازه به دوران رسیده در کنف حمایت سالخوردگان سرخورده از انقلابی‌گری کار انقلاب را به روزهای سیاهی کشاند.

 

ظرافت ماجرا آنجا بود که "مهندسی رزمی" که می‏توانست محور بازسازی به سبک جهاد سازندگی باشد، نماینده‏ای به انتخابات نهم فرستاد به نام محمود احمدی نژاد و این تنها او بود که در برابر نماینده نسل اولی‏های شرمنده از انقلابی‏گری امام(ره) قرار می‏گرفت. هاشمی اما از آنچه اعتدال خوانده شد، نمایندگی کرد. تقدیر این بود که صدای خمینی از حلقوم دیگری، تکرار شود و مستضعفان له شده در چرخ توسعه و مدرنیزاسیون اجباری دولت‏های بازسازی و نوسازی، حکم به عدالت دهند نه آزادی و توسعه. اتحاد جنبش دانشجویی دهه 60 و جنبش دانشجویی دهه 80 از دیگر دلایل مهم رقم خوردن حماسه سوم تیر بود.

 

سوم تیر مجلای انقلاب مستضعفان بود اما گوشی شنوا و چشمی بینا که اهل زمانه را فهم کند در میان سیاستمداران کهنه‏کار، تکنوکرات‏های بخت‏برگشته و سکولارهای بی‏آینده نبود.

 

3

 

نمی‏دانم روشنفکرانی که توانسته بودند حتی انقلاب اسلامی را نیز در استمرار مشروطه تفسیر کنند، حالا چه می‏گویند و چه می‏خواهند از جان انقلاب. پس از سوم تیر آن‏ها گفتند این اتفاق یک سکته در روند رو به تکامل مدرنیستی مورد ادعای آنان بود اما اکنون که از پس 4 سال توهین و تهمت و تخریب علیه یک تفکر و سیره حکومتداری، این بار نیز باید با ضریب موافقت بیشتری شاهد استمرار این دولت باشیم، چه؟ آن‏ها که تئوری‏های جامعه شناختی شان درباره جامعه ایران را با پوشش "مشارکت پایین مردمی" توجیه می‏کردند اکنون که مشارکت مردمی بالایی محقق شده، زیر کدام چتر پنهان خواهند شد تا از بارش رحمت ملت ایران فرار کنند و خود را در ویرانه‏های تئوریک مدرنیستی پنهان کنند. فعال شدن "رای خاموش حزب الله" و به تعبیر دقیق‌تر "رأی خاموش مستضعفان و پابرهنگان انقلابی" که پدیده انتخابات دهم است، باطل‏السحر نظریه‏های عالمان علوم انسانی و اجتماعی بود و این را چگونه می‏توان مصادره کرد؟

 

تکنوکرات محترمانه‏ترین و شیک‏ترین صفتی است که می توان به حلقه حواریون موسوی و کروبی داد و اگرنه باید از صدها پرونده خاک خورده مفاسد اقتصادی و ویژه خواری سخن گفت که از چشم ایرانیان دور نمانده و نخواهد ماند. این یعنی اینکه احمدی نژاد وارد چهار سال سخت دوران حکومتش شده است.

 

اگر بگوییم اکنون وقت آنست که تکنوکرات‏هایی که خود را به مبانی نظری روشنفکران سکولار مجهز می‏کردند به مبانی امام(ره) بازگردند، درباره برخی انقلابیون سالخورده اما سرخورده از انقلابی‏گری چه بگوییم؟ باید همان جمله احمدی نژاد در مناظره با کروبی را هجی کنیم که: «برگردید به مواضع امام». 22 خرداد بار دیگر بانگ 22 بهمن را بر سر آورد. روز خوب پیروزی! بیست و دوم خرداد!

مهدی فاطمی