” بعضی” از آن مسئولین در دولت سابق را امروز به حدس قوی به توان تشخیص داد همان هایی که در دولت قبلی هم در وزارت امور خارجه بودنند و امروز قهرمان دوستی با آمریکا و ژنو چای شدند و جزء معدود افرادی بودنند که به داس اعتدال دچار نشدند، اما آنچه مشخص می باشد این است که دولت دهم در مقام عمل و حفظ مشروعیت تصمیات که از سوی ولی فقیه می باشد خود را متعهد می داند.

مقام معظم رهبری بعد از مدت ها سکوت اخیرا در دیدار با مردم تبریز ضمن اشاره به خوش بین نبودن خود نسبت به مذاکره با آمریکا و بی فایده خواندن این مذاکرات اعلام کردنند که جلوی مذاکرات را نخواهند گرفت ایشان می فرمایند: من امسال روز اوّل سال ۹۲ در مشهد در جوار مرقد ثامن الحجج اعلام کردم؛ گفتم من حرفى ندارم؛ بعضى از مسئولین و دولتمردان – دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان این دولت – فکر میکنند در قضیّه ى هسته اى ما با آمریکاییها مذاکره کنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلى خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاکره کنید؛ ولى در همان سخنرانى اوّل امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتى نمیکنم امّا خوشبین نیستم.

تفاوت تحلیل ها و به تبع راهبردها در میان مقامات کشور امری است که در ابتدای امری نه چندان نامطلوب و طبیعی می باشد چراکه انسان ها به سبب درک متفاوتی که از مسائل مختلف داشته باشد و مواضع متفاوتی بگیرند.
اما در جایگاه تصمیمی گیری به ویژه در مسائل حکومتی این تفاوت دیدگاه ها اگر برای تصمیم گیری نهایی آن فصل الخطاب نهایی وجود نداشته باشد منجر به حاکمیت دوگانه و آنارشیسم در نظام برنامه ریزی و تصمیم گیری کشور می شود می شود که تبعات فاجعه باری خواهد داشت.

در سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری دو نکته نهفته است:
۱-عدم تمایل ایشان نسبت به مذاکره با آمریکا
۲- عدم دخالت از مقام معظم رهبری برای گرفتن اختیار مسئولان دولت

پیرامون نکته دوم یک مسئله ای که باید مورد توجه قرار بگیرد رفتار متفاوت دو دولت دهم و یازدهم در برابر نظر مقام معظم رهبری می باشد، در حالی که در دوران دکتر احمدی نژاد مسئله رابطه با آمریکا دنبال نشد در واقع دولت دهم به نظر مقام رهبری اهمیت دادند و این موضوع را منتفی کردنند اما دولت اعتدال و اصلاح که از حاکمیت یگانه(رئیس جمهور) حمایتت می کنند خود را دارای اختیارات تام دانست و اقدام به تابو شکنی های چون گفت وگوی تلفنی روحانی با باراک اوباما، ومذاکره طولانی وزیر خارجه ایران و آمریکا در ایالات متحده … کرد.

تندی اعتدالیون در عادی سازی و دوست سازی از ایالات متحده به حدی بود که مقام رهبری در بعضی اوقات مجبور شدند که سکوت خود را بشکنند و نسبت به ان تذکرهای نرمی دهند این در حالی بود که ایشان در دوران دولت قبل ضمن اعلام مواضعی چون: من انقلابی هستم دیپلمات نیستم از موضعی دیگر وارد شدنند چرا که می دانستند که جایگاه ولی فقیه مورد توجه دولت مردان می باشد. البته نکته ای که در بیان مقام رهبری نسبت به مشخص کردن تفاوت دیدگاهایشان نسب به مسئولین دولت قبل وجود دارد این است که ایشان از لفظ “بعضی” استفاده می کنند که ممکن است ناظر برمقامات سطح پایئن تری از مسئولان از جمله رئیس جمهور باشد.

” بعضی” از آن مسئولین در دولت سابق را امروز به حدس قوی به توان تشخیص داد همان هایی که در دولت قبلی هم در وزارت خارجه بودنند و امروز قهرمان دوستی با آمریکا و ژنو چای شدند و جزء معدود افرادی بودنند که به داس اعتدال دچار نشدند، اما آنچه مشخص می باشد این است که دولت دهم در مقام عمل و حفظ مشروعیت تصمیات که از سوی ولی فقیه می باشد خود را متعهد می داند.

دولت قبلی در مقام تصمیمات خود باوجود تطبیق کامل و اعمال اجرایی نظریات مقام رهبری هیچ موقع سعی نکرد هزینه تصمیمات خود را در زمینه هسته ای به پای شخص رهبری بنویسند این در حالی است که مقامات فعلی دولت وحامیان ان بارها برای دفاع از خود از مقام رهبری هزینه کردنند حال انکه صراحت دیدگاه های رهبری در مورد کلیت نظرشان پیرامون سیاست های اعمالی در حوزه هسته ای مشخص می باشدکه متفاوت با انچه می باشد که امروز دنبال می شود. بیان دیدگاه رهبری در باره نظر یکسان شان در رابطه با مذاکره با امریکا این گزاره حاکمیت یگانه در دولت دهم را تایید کرد و نشان داد که عناصر دگر اندیش که صداهای متفاوتی را از دولت دهم مخابره می کردنند این روزها قدرت اجرایی کردن سیاست ها و نگاههای خود را یافتند، همان های که امروز از انتقال پرونده هسته ای از شورای امنیت ملی(که نظارت بیشتری از سوی رهبری بر آن می باشد) به وزارت خارجه مشعوف می باشند و در تیم مذاکره کننده هستند و در مصاحبه خود می گویند:

《دولت نهم و دهم سیاست خارجی ما نقاط قوت فراوانی پیدا کرد ولی دستگاه سیاست خارجی یعنی وزارت خارجه با مشکلات مختلفی روبه رو بود. افراد مختلف یا سازمان‌های مختلف خود را موظف می‌دانستند برای رسیدن به آن سیاست خارجی وارد کار شوند و این باعث می‌شد توانایی وزارت خارجه کمتر شود و یا از همه توانایی استفاده نشود و یا موقعیت مقتدارانه که مدنظر داشتیم تأمین نشود. فکر می‌کنم اینکه بحث هسته‌ای به وزارت امور خارجه برگشته است، کار بسیار درستی بوده است. زیرا در مذاکرات مختلف روبه روی ما نمایندگان وزارت خارجه کشور‌ها قرار دارند، طبیعی بود که ماهم باید وزارت‌خارجه‌مان مستقیم وارد شود》

محمدامین خلیل زاده _ کارشناس علوم سیاسی