در این سلسله گفتار، ابتدا مختصات «مسیحیت صهیونیستی» تبیین و سپس مختصراً به معرفی برخی سازمانها ، موسسات و نهادهای صهیونیستی-مسیحی و اهداف و برنامه های آنها پرداخته شده است. قسمت اول از این مقال پیرامون «سفارت بین المللی مسیحیت اورشلیم (قدس)» به عنوان یک سازمان به شدت "ضدّ اسلامی"  است که در سال 1980 با هدف طرح حمایت مسیحیت در اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل به وجود آمد.

مسیحیت صهیونیستی را می توان به دو دلیل زیر، یک نظریه دانست:
1. تعاریف مربوط به نظریه و تئوری درباره آن، کم و بیشِ صادق است؛ مثل «مسیحیت صهیونیستی، یک اندیشه است». از دیگر سو، تلاشی برای درک موعودگرایی مسیحی و یهودی به شمار می رود و علاوه بر این، درستی و نادرستی آن، به روشنی قابل اثبات نیست و هنوز تحقق نیافته2 و سیاست های جناح حاکمِ دست راستی آمریکا و اسرائیل را توضیح می دهد.
2. برخی از نویسندگان، نام نظریه را بر آن نهاده اند، که به برخی موارد آن اشاره می شود:
الف) این نظریه (مسیحیت صهیونیستی) که تشکیل دولت یهودی می تواند، نشانه ای بر بازگشت مجدد مسیح باشد، اولین بار در سخنان و نوشته های الیور کرامول و پاول فگلن هاور، از رهبران و ایدئولوگ های پروتستان قرن هفده مطرح شد.3
ب) با توجه به ظهور مسیحیت بنیادگرا در کشور آمریکا و جنگ آمریکا علیه عراق، نظریه پردازان مسیحی (مسیحیت صهیونیستی)، مانند جری فالول، مورگان استرانگ و گری فریزر نظرات خود را که غالبا مبتنی بر مکاشفات یوحنا(بخش پایانی کتاب مقدس) است، به مخاطبان القا می کنند.4
ج) هزاران مسیحی، مانند کشیشان که در تمام زندگی خود به بازگشت قریب الوقوع مسیح... ایمان آورده بودند، از این پس، کشیش های دیگری را تحسین می کردند که آنها نیز، تمام عمر خود، به این نظریه (مسیحیت صهیونیستی) ... در جهان فانی باور داشتند.5
پس می توان مسیحیت صهیونیستی را یک نظریه یا تئوری شمرد.
مسیحیت
مسیحیان کسانی اند که از مسیحیت پیروی می کنند و مسیحیت، دینی است که به عیسی مسیح علیه السلام منسوب است و مانند هر دین دیگری، مشخصه هایی دارد؛ مثل عیسی مسیح، پسر خدا یا تجسد واقعی خالق هستی است که عدالت، آسایش و الگوی خوب زیستن را برای بشریت به ارمغان آورد. او آمد تا فقیران را بشارت، اسیران را رستگاری، کوران را بینایی، سرکوب شوندگان را آزادی دهد. از این رو، عیسی مسیح علیه السلام، محوری ترین عنصر مسیحیت به شمار می آید؛ اگر چه در این که آیا باید او را پرستید یا تنها گرامی اش داشت و از او اطاعت نمود یا فقط او را تحسین کرد و ...، اختلافاتی وجود دارد؛ ولی همه مسیحیان متفقند، ایمانی که از آن دم می زنند، بدون عیسی مسیح، بی معناست و نیز عقیده دارند که عیسی به دلیل مخالفت با دستگاه سیاسی روم، دستگیر و مصلوب شد؛ اما او زنده است و روزی باز می آید. آنان کریسمس (روز تولد مسیح)، جمعه مقدس یا روز به صلیب رفتن عیسی، عید پاک یا هنگامه رستاخیز مسیح و جشن بارداری پاک مریم، را گرامی می دارند، و کتاب عهد قدیم (تورات)و جدید (انجیل) و نیز رساله پولس و چهار انجیلِ متی، مرقس، لوقا و یوحنا را به عنوان حجت دینی پذیرفته اند.6
مسیحیت به سه شاخه کاملاً جدا و مخالف یکدیگر، یعنی کاتولیک (جنوب اروپا و آمریکای لاتین)، ارتدکس (اروپای شرقی) و پروتستان (شمال اروپا و آمریکا) تقسیم یافته است. پروتستان، بر پایه اندیشه مارتین لوتر آلمانی و ژان کالونِ انگلیسی شکل گرفته و طی پنج قرن گذشته، در نزاعِ با کاتولیک ها به سر برده و نمونه زنده این جدال، ایرلند شمالی است. از دیگر ویژگی های پروتستان، رابطه بسیار نزدیک آنها با دولت هاست؛ تا حدی که در انگلیس، ملکه الیزابت، در رأس دولت و کلیسا قرار دارد.7
صهیونیسم
صهیون دارای چهار معنای لغوی، جغرافیایی، دینی و سیاسی است؛ صهیون در عبری، به معنای پُر آفتاب و نیز نام کوهی در جنوب غربی بیت‌المقدس است که زادگاه داود نبی و جایگاه سلیمان پیامبر بود؛ البته، گاهی این واژه نزد یهودیان به معنای شهر قدس، شهر برگزیده خداوند و شهر مقدس آسمانی به کار می رود و به طور اعم، به سرزمین مقدس، صهیون گفته می شود؛ ولی در متون دینی یهود، صهیون، اشاره به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود و سلیمان و تجدید دولت یهود دارد.8
به دیگر سخن، صهیون برای یهود، سمبل رهایی از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است؛ ولی آنان، بازگشت به سرزمین موعود را به زمانی و شیوه ای که خدا مشخص فرموده، موکول ساخته ،بر آنند که این کار، به دست بشر انجام پذیر نیست.
صهیونیسم دینی و فرهنگی؛ پیروان این اندیشه، گروهی یهودی اند (صهیونیست یهودی) و شماری عیسوی اند (صهیونیست مسیحی) و در عوض، صهیونیسم که منسوب به صهیون و مشتق از آن است، به نهضتی گفته می شود که خواهان مهاجرت و بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین (ارض موعود) و تشکیل دولت یهود است. در این نوع از صهیونیسم که آن را صهیونیسم لائیک می نامند، کسانی جای دارند که با تکیه بر استدلال های تاریخی، سیاسی و علمی، بر اسکان یهودیان در فلسطین مشروعیت می بخشند. واژه صهیونیسم، نخستین بار توسط تئودور هرتصل به کار رفت و بعد ناحوم ساکولو، مورخ صهیونیستی، آن را در کتاب تاریخ صهیونیسم به کار بُرد.9
مسیحیت صهیونیستی
مسیحیت صهیونیستی، نه مسیحت است و نه صهیونیسمِ کامل و از زاویه ای دیگر، هم مسیحیت است و هم صهیونیسم و در واقع، معجونی از مسیحیت و صهیونیسم است؛ به بیان عمیق تر، مسیحیان، یهودیان و هر آن چه را که به ایجاد دولت یهودی منجر شود، طرد می کنند و حامیان تأسیس دولت یهودی(صهیونیست ها) با این مسیحیان که با تأسیس دولت یهودی مخالفند، دشمنند؛ در حالی که مهم ترین مشخصه مسیحیت صهیونیستی، حمایت از بازگشت یهودیان به ارض موعود (فلسطین) و تأسیس یک دولت یهودی در آن است. مسیحیان صهیونیست، چنین اندیشه ای را با اعتقادات مسیحی و یهودی و با متون عهد عتیق (تورات) و عهد جدید(انجیل) گره زده اند؛ یعنی مسیحیت صهیونیستی از یک سوء با الهیات مسیحی درگیر است و از طرف دیگر، چشم به لاهوت توراتی دارد و با مراجعه به منابع توراتی، خواسته تأسیس دولت یهودیِ صهیونیست را تایید می کند.10
بنابراین، بر پایه شالوده های فکری مسیحیت صهیونیستی، تأسیس دولت یهودی، خواست مسیح است و از این رو، خواست دولت اسرائیل، در حقیقت خواست مسیح خواهد بود و هر عملی که از سوی دولت اسرائیل انجام پذیرد، از سوی مسیح طراحی شده است. تأکید بر تأسیس دولت یهودی اسرائیل، به آن جهت است که تا اسرائیل نباشد، مسیح ظهور نمی کند؛ البته، اسرائیلی که متون دینی وعده آن را داده اند، از نیل تا فرات است؛ از این رو، مسیحیت صهیونیستی با هر گونه مذاکره صلح یا اعطای هر گونه امتیازی به فلسطین که به عدم تحقق اسرائیل بزرگ منجر شود، مخالف است؛ پس، مسیحیت صهیونیستی، یک جریان فکری سیاسی است که بارویکردی خاص به عالم و آدم، پیرو آموزه های توراتی و انجیلی برای آینده بشریت و ظهور مسیح است. مسیحیت صهیونیستی با مسیحیت یهودی و صهیونیسم مسیحی متفاوت است. صهیونیسم مسیحی، به معنای مسیحیتی است که با حفظ باورهای مسیحی، تنها خواهان تأسیس یک دولت یهودی است. مسیحیان یهودی، یهودیانی هستند که رنگ و بوی مسیحی به خود گرفته اند و هیچ گاه به دنبال خلق دولتی یهودی نبوده اند.11
نتیجه این که نظریه مسیحیت صهیونیستی، اندیشه ای است که با حمایت از انتقال یهودیان به فلسطین و تأسیس یک دولت یهودی شکل گرفته است و اینک پس از تأسیس آن، حمایت از اسرائیل را دینی می داند و می کوشد تا با گسترش مرزهای اسرائیل فعلی، به مرزهای توراتی نیل تا فرات، مقدمات ظهور حضرت مسیح را فراهم آورد؛ صرف نظر از درستی، یا پروژه و پروسه بودن آن، واقعیتی است که در دهه های اخیر به اوج بالندگی خود دست یافته است،و اینک پیش روی ما قرار دارد.12

سازمانها ، موسسات و نهادهای صهیونیستی-مسیحی
 
1. سفارت بین المللی مسیحیت اورشلیم (قدس)
 

نام اختصاری آن ICEJ است و در آخرین هفته سپتامبر سال 1980 و بعد از اینکه 13 کشور سفارتخانه های خود را در این شهر تعطیل نمودند، تاسیس گشت. این واقعه پس از اشغال غیرقانونی بخش شرقی بیت المقدس و اعلام آن به عنوان پایتخت اسرائیل که مورد اعتراض افکار عمومی دنیا قرار گرفت، به وقوع پیوست. این تشکیلات با هدف طرح حمایت مسیحیت در اعلام قدس به عنوان پایتخت اسرائیل به وجود آمد. سفارت بین المللی مسیحیت اورشلیم سازمانی است مرکب از «بخشوده شدگان» و «هزاره گرایان». ICEJ بنیانگذار و موسس کنگره ای است با نام «کنگره مسیحی-صهیونیستی». در اجلاسهای این کنگره هیاتهای مسیحی و اسرائیلی شرکت نموده و در ارتباط با اهداف و برنامه های سازمانی به تصمیم گیری می پردازند. ICEJ مورد حمایت دولت اسرائیل بوده و تمامی نخست وزیران رژیم صهیونیستی از بدو تاسیس در تمام جلسات این سازمان شرکت نموده و سخنرانی می کنند.

ICEJ معتقد است که اوامر خداوند را به جای می آورد و در جهت جامه عمل پوشانیدن به پیشگوییهای کتاب مقدس تلاش می نماید. به عنوان مثال اظهارات «جان وان در» مسیحی-صهیونیست آلمانی در اولین کنگره مسیحی-صهیونیستی مبنی بر اینکه : «اسرائیلیها چه می خواهند اصلاً اهمیت ندارد. آنچه خداوند می گوید برای ما اهمیت دارد! خداوند آن سرزمینها را به یهودیان اعطا نموده است» ، خود بیانگر نوع نگرش این سازمان به موضوع است. این سازمان دارای نگرشی به شدت ضداسلامی است. به عنوان مثال در بخشی از خبرنامه منتشر شده توسط بخش کنسولگری سفارت بین المللی مسیحیان پیترزبورگ چنین آمده است :
«علیه روح اسلام دعا کنید ، ارواح شیطانی اسلام ، مسئول گرفتاریهای ذیلند :
الف - اسارت معنوی جهان عرب
ب - افزایش احساسات ضد سامی در سراسر جهان
ج - موضع خصمانه علیه اسرائیل در اغلب کشورهای خاورمیانه و ملل دیگر جهان که اکثراً مسلمان هستند.
د - استفاده از نظریه حق السکوت نفتی علیه کشورهایی که در جهان طرفدار اسرائیل می باشند.
ه - این تمسخری بزرگ علیه خداوند است... که مسجد مسلمانان در مقدس ترین محل در قله موریان قرار داشته باشد. این برای سایر عبادتگاهها و معابد مقدس خفت است.
و - این اسلام است که طی ده ساله اخیر در اندیشه از بین بردن مسیحیان بوده و این مسلمانان بده اند که در لبنان صدهاهزار مسیحی را کشتار کرده اند.»
این تشکیلات همچنین مخالف تشکیل دولت فلسطین در سرزمینهای (به اصطلاح) ارض موعود بوده و سومین کنگره مسیحی-صهیونیستی برگزار گردیده ICEJ تشکیل چنین دولتی را در سرزمین های اشغالی محکوم نموده است. این سازمان همچنین مخالف هرگونه قرارداد و هرگونه درخواست نماینده فلسطین است که موجب ناخشنودی اسرائیل گردد و یا (به اصطلاح) حقوق اسرائیل در آن نادیده گرفته شود.

 
اکثریت اعضای ICEJ مخالف برخورد معتدل اسرائیل (با فلسطینیان) هستند و از صهیونیزم تلقی ای افراطی دارند. ICEJ با هدف خدمت به آرمان های صهیونیزم در سطح دنیا برنامه های وسیعی را تهیه دیده و در دست اجرا دارد. بیشترین فعالیتهای سفارت مذکور در خارج از اورشلیم توسط کنسولگریهای آن که برای اجرای برنامه وسیعی به حمایت از اسرائیل تجهیز گردیده ، انجام می گیرد. این کنسولگریها اداره امور سمینارها ، سازماندهی فعالیتهایی که برای افزایش فروش محصولات اسرائیل به عمل می آید ، دعوت به سخنرانی از سازمانهای صهیونیستی ، سازماندهی تورهای مسافرتی ، تهیه پیشنهادات برای نوشتن نامه به نمایندگان کنگره و چاپ خبرنامه ها و مقالات را برعهده دارند. علاوه بر این تامین مالی و حمایت از گروههای دعا برای اسرائیل یکی دیگر از فعالیتهای این کنسولگریهاست. درحال حاضر دفاتر این کنسولگری در ایالات متحده آمریکا مشغول فعالیتند. علاوه بر آمریکا این سفارت در کشورهای برزیل (دو کنسولگری) کانادا ، کلمبیا ، هندوراس ، فیلیپین ، نپال ، استرالیا ، ایسلند جنوبی و نیوزیلند نیز دارای کنسولگری است.
ICEJ از چهار گوشه دنیا مسیحیان بنیادگرا را در قالب تورهایی به سیاحت اسرائیل (و تماشای بخشی از شریعه غربی) می برد. این تشکیلات همچنین ضمن اقدامی هماهنگ با دولت اسرائیل در تعطیلات عید سایه بانهای یهودیان ، تورهای منظم تشکیل داده و هرساله هزاران مسیحی را به اینجا می آورد. این تشکیلات که پیامهای خود را به واسطه این تورها در سطح جهان مطرح می نماید در عین حال از کوچ یهودیان از کشورهای عربی و کشورهای اتحاد شوروی سابق به اسرائیل حمایت می کند.
 
 
همچنین ICEJ تامین کننده کمکها و فعالیتهای اجتماعی است ، مثل ایجاد شهرکهای مهاجرنشین در اسرائیل. البته این امر تنها اقدام این تشکیلات نبوده بلکه ICEJ از محل کمکهای جمع آوری شده خود از کلیساهای اتریش ، نیوزیلند ، آلمان و آمریکا از گروههای تروریست اسرائیل که با هدف ویرانسازی مکانهای مقدس اسلامی فعالیت می نمایند ، نیز حمایت بعمل می آورد.این تشکیلات که مورد تایید علنی حکومت اسرائیل و دارای مقام و موقعیت بسیار بالایی در قدس است ، مرکز تظاهرات مسیحی-صهیونیستها نیز هست.بسیاری از سازمانهای مسیحی-صهیونیستی دیگر نیز از سیاستهای آن تبعیت می نمایند و درخصوص خاورمیانه به تحلیل های مسیحی آن اعتماد دارند.
همچنین ICEJ در حال انتشار مجله ای با عنوان «گزارش خاورمیانه» است. این مجله در خصوص وقایع خاورمیانه از موضعی جانبدارانه از اسرائیل برخوردار است. بعضی از عناوین این مجله عبارتند از :
«وظیفه نابودی یهودیان را عرفات به جای هیتلر بر عهد گرفت»
«مسئله خاورمیانه و مسئله فلسطین محور صلح منطقه نیست »
«توطئه جنگ علیه اسرائیل ؛ اتحاد ایران ، عراق ، سوریه و ساف »
مجله مذکور بین دولت خودمختار فلسطین و سازمان آزادی بخش فلسطین هیچ تفاوتی قائل نبوده و تلقی یکسانی از حکومت فلسطین و سازمانهای تروریستی دارد.
 
پی نوشت
1. توماس اسپریگمن،فهم نظریه های سیاسی، ترجمه فرهنگ رجایی، آگاه، تهران، 1365، ص 18.
2. آلوین استانفورد کوهن، تئوری های انقلاب، ترجمه علی رضا طیب، نشر قدس، تهران، 1369، ص 50ـ53.
3.http:\\www. mouood.org
4. همان.
5. ژیل کِپل، اراده خداوند، یهودیان، مسیحییان و مسلمانان در راه تسخیر دوباره جهان، ترجمه عباس آگاهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1370، ص 194.
6. حیدررضا ضابط، صهیونیسم مسیحی، ماهنامه معارف، شماره 20 (آبان 1383) 6-15.
7. دیوید هاوری، مسیحیت، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، قم، 1378، ص 38-57.
8. مرتضی شیرودی، فلسطین و صهیونیسم، تحسین، قم، 1382 ص 27-28.
9. عبدالوهاب المسیری، صهونیسم، ترجمه لواء رودباری، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، تهران، 1374، ص 7؛ روژه گارودی، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمه نسرین