زمانی که در خیابان های تهران در روز قدس، در روز 18 تیر، ریختند و گفتند: ˈاستقلال ، آزدی، جمهوری ایرانیˈ، نظریه مکتب ایران خواست به بخشی از جامعه سیگنال بدهد که نظام جمهوری اسلامی با پدیده ای مانند ایران تزاحم و تقابل ندارد. اگر ایران دوست هم هستید بیایید زیر پرچم همین نظام.

در شرایطی که طرح ˈمکتب ایرانیˈ از جمله مسائلی است که به خاطر آن یاران دولت را تحت بدترین فشارها قرار دادند، کارشناسان مسائل بین المللی معتقدند طرح ˈمکتب ایرانیˈ حداقل در حوزه امنیتی توانست چالش های فراروی کشور بویژه در مقابل طرح براندازانه ˈجمهوری ایرانیˈ را کنترل کند.
این روزها و نه فقط این روزها بلکه روزهای منتهی به انتخابات و ایامی از سال مثل 22 بهمن، مخاطبان صداوسیما آنقدر آهنگ های حماسی در ارتباط با تاریخ و فرهنگ و افتخارات ملی ایرانیان می شنوند و به قدری صحبت از ایرانیت و ایران و امثالهم از شبکه های مختلف تلویزیون ملی شنیده می شود که مخاطبان فکر می کنند شاید تلویزیون ملی گرا شده باشد!

البته همه می دانند که صداوسیما فقط چند صباحی در ایام خاصی از سال ملی گرا می شود و آهنگ های حماسی ملی پخش می کند، از این رو مخاطبان به این اقدامات تلویزیون ملی واکنش منفی نشان می دهند تا اینکه تحت تاثیر آن قرار گیرند.

البته و صد البته، همین مقدار توجه صدا و سیما در توجه به هویت ملی ایرانیان در ایام خاصی از سال هم جای تقدیر دارد و خالی از فایده نیست اما سئوالی که باقی می ماند این است که چرا نباید نگاه جامع تری به هویت ملی داشت و آنرا فقط منحصر به دوران انتخابات یا ایام 22 بهمن و غیره و ذالک نکرد.

به طور طبیعی، حکومت ها و دولت ها در برهه هایی از تاریخ خود، هویت ملی را بیش از پیش مورد توجه قرار می دهند که ایام جنگ با یک متجاوز خارجی و یا ایامی که کشوری هدف تجزیه قرار دارد، از جمله آنهاست.

شاید دلیل این امر آن است که مسائل فرهنگی و ملی به عنوان بخشی از قدرت نرم حاکمیت ها، توانایی تعیین اولویت های ملی و ارزش های سیاسی را دارد.

حال سوال اساسی این است که باوجود دین، چه نیازی به مطرح کردن ملیت است؟ حقیقت آن است که دین هرگز توجه به هویت ملی و ملیت را اگر تشویق نکرده باشد ولی رد نکرده است.

نکته دیگری که باید گفت این است که گذشته از گرایشات دینی متفاوت، دین در هر فرد و گروهی نسبت و میزانی متفاوت دارد و همه افراد از یک میزان اعتقاد و ایمان مشخص برخوردار نیستند. پس در این میان چه چیزی در این شرایط باعث میشود که بافت یک جامعه انسجام خود را حفظ کند؟ این سوال وقتی حیاتی می شود که جامعه مورد تهدید قرار بگیرد. در چنین شرایطی اگرچه دین خود وحدت آفرین است اما توجه به وطن دوستی می تواند این وحدت را تقویت کند.

کارشناسان مسائل بین المللی با اشاره به کشورهای سکولار که دین در آنها جایگاهی ندارد و تنها با استفاده از تحریک احساسات وطن دوستانه ملت خود، انسجام ملی را در مقابل تهدیدات امنیتی حفظ کرده اند، معتقدند توجه به مسائل ملی حتی اگر فقط به بهانه مسائل امنیتی صورت گرفته باشد، کافی است.

این کارشناسان معتقدند، چگونه باید انتظار یکپارچگی همه اقشار جامعه را داشت وقتی احساس میهن دوستی را در افراد جامعه له کرده باشیم و اینگونه القا کرده باشیم که ملیت در مقابل اسلامیت است؛ موضوعی که رهبر معظم انقلاب نیز در دیدار جمعی از دانش آموزان و دانشجویان در آبان 1378 نیز به آن اشاره کردند و فرمودند: ˈاستکبارستیزی اول ناشی از غیرت ملیست نه احساس دینی.

توجه به ملیت از نظر تئوری پردازان علوم سیاسی هم از اهمیت خاصی برخوردار است. به طوری که ˈیورگن هابرماسˈ در نظریه ˈکنش ارتباطیˈ می گوید: ما در جامعه دو زیست داریم، یک زیست عمومی و اجتماعی در آحاد مردم و یک زیست حاکمیتی. در هر جامعه اگر زیست عمومی با زیست حاکمیتی همسان و همسو شوند یعنی در واقع یک گفتمان حاکم شود آن جامعه دچار فرو پاشی نمی شود. اما هر جامعه ای که بین گفتمان و زیست عمومی آن و زیست حاکمیت فاصله بیفتد، روند فرو پاشی شروع می شود.

امیرالمومنین علی(ع) هم درباره توجه حاکمان به زیردستان گفته است: هر وقت مدیران یک جامعه از بالا به جامعه نگاه کنند آن جامعه دچار فرو پاشی می شود.

کارشناسان مسائل سیاسی معتقدند ایام پس از انتخابات سال 1388 از جمله برهه هایی از تاریخ ایران بود که باید بیش از همیشه دولت و حاکمیت بر هویت ملی تاکید می کرد تا بلکه تنش بوجود آمده در نتیجه فضای دوقطبی ایام انتخابات را آرام کند.

در نظریه ˈمکتب ایرانˈ، زمانی که در خیابان های تهران در روز قدس، در روز 18 تیر، ریختند و گفتند: ˈاستقلال ، آزدی، جمهوری ایرانیˈ، نظریه مکتب ایران پاسخ به ˈجمهوری ایرانیˈ بود. یعنی ˈنظریه مکتب ایرانˈ خواست به بخشی از جامعه سیگنال بدهد که نظام جمهوری اسلامی با پدیده ای مانند ایران تزاحم و تقابل ندارد. اگر ایران دوست هم هستید بیایید زیر پرچم همین نظام، چرا در گفتمان ˈجمهوری ایرانیˈ که برانداز است، می روید.

درمقولۀ جنگ نرم، آن نابرابری عقیدتی این جا اتفاق می افتد. یعنی نگاه جامعه را به مقولات مختلف عوض می کنند و نگاه حاکم چیز دیگری است. حالا کسی که بتواند بین نگاه حاکم و نگاه آحاد جامعه پیوند بزند، اقدامی امنیت زا انجام داده است.

نظریه مکتب ایران، امنیت آفرین و امنیت زا بود یعنی باعث شد آن شکافی که گفتمان ˈجمهوری ایرانیˈ دنبال ایجاد آن بود را بشکند و گفتمانی در چارچوب جمهوری اسلامی مطرح کند.

دولت دهم در راستای تقویت هویت ملی ایرانیان در بدو شروع به کار، در کنار توجه به ارزش های الهی، ایرانیت و ملیت را مورد توجه قرار داد و برنامه هایی مثل تقدیر از ایرانشناسان مطرح داخل و خارج کشور، برگزاری همایش ایرانیان مقیم خارج در تهران، تلاش برای احیای میراث فرهنگی و تاریخی و بازگرداندن اشیای تاریخی از خارج، برگزاری همایش های ملی و نکوداشت آئین های سنتی مثل عید نوروز را برگزار کرد.

اما متاسفانه، در طول تاریخ ایران، هویت ملی فقط قربانی نادانی برخی مقدس مابان نشده و سیاست بازان نیز آنرا بازیچه بازی های سیاسی خود کرده اند، به طوری که هرگاه کسی از روی دلسوزی برای کشور و برای تقویت وحدت ملی دم از ایرانیت و ملیت زد از روی حسادت، با تهمت ˈملی گراˈ بودن و ˈضد دین بودنˈ طرد و به انزوا کشانده شد.

تاریخ، هرگز موج تهمت هایی که دولت و یارانش را ˈملی گراˈ یا ˈضد دینˈ معرفی می کند، هرگز فراموش نخواهد کرد و کار به جایی رسید که حتی برخی یاران دولت را مرتد نامیدند و خون آنها را حلال اعلام کردند.

متاسفانه، در شرایطی که دولت و یارانش با طرح ˈمکتب ایرانیˈ تلاش کردند از حربه دشمن که طرح ˈجمهوری ایرانیˈ بود به نفع نظام اسلامی استفاده کنند، متاسفانه برخی دانسته یا ندانسته در پازل دشمن کار کردند و با نادیده انگاشتن سابقه بیش از هفت هزار ساله ایرانیان، مانع وحدت بیشتر ملت و حاکمیت در نظام اسلامی شدند.

منابع:

قدرت نرم/جوزف نای

www.pishraft.org