شنیده‌ها حاکی از آن است که «عبدالله دوم» پادشاه اردن در پاسخ به درخواست یکی از اعضای دولت اعلام آمادگی کرده تا پس از 30 سال در نوروز به تهران سفر کند. هر چند امیدواریم این خبر صحت نداشته باشد و شایعه‌ای بیش نباشد اما در صورت صحت داشتن این خبر، ذکر چند نکته برای بازکاوی دقیق این امر و تبیین انعکاس آن در میان مردم خاورمیانه ضروری است.

شاه اردن را بیشتر بشناسیم!

-‌ هر چند انورسادات، رئیس جمهور خائن مصر اولین شخصی است که با امضای پیمان کمپ دیوید، میان اعراب و اسرائیل پیمان آتش بس را امضا کرد اما شاه حسین (پادشاه سابق اردن) اولین شخصی بود که به وی ملحق شد و با امضای تفاهم‌نامه جداگانه‌ای با اسرائیل راه را برای ترکتازی این رژیم نژادپرست مهیا کرد.

-‌ کشتار بی‌رحمانه فلسطینیان با اشاره اسرائیل در 16 سپتامبر سیاه، کارنامه سیاه دیگری از خاندان سلطنتی اردن است. آلوده بودن دست شاه حسین و فرزندش عبدالله دوم به خون مردم مظلوم فلسطین پرده از کارنامه سیاه این خاندان بیشتر بر می‌دارد.

-‌ مواضع خصمانه شاه حسین و فرزندش عبدالله علیه انقلاب طی 32 سال گذشته، باعث شده هیچ‌گاه ایران اسلامی با این دو حاکم مستبد رابطه دوستانه‌ای نداشته و همیشه جو بی‌اعتمادی میان ایران و اردن حکمفرما بوده است.

پس از مرگ شاه حسین با اینکه قاعدتاً باید ولیعهد یعنی «ملک حسن» که برادر شاه اردن بود به حکومت می‌رسید اما از آنجا که وی برخلاف برادر از حامیان اخوان‌المسلمین محسوب می‌شد تحت فشار سیا کنار گذاشته شد و به جای وی فرزند ملک حسین ولیعهد شد و بعد از وی حاکمیت اردن را از آن خود کرد. ملک عبدالله همانند پدر رابطه بسیار خوبی با اسرائیل داشته و از سویی اولین کسی بود که موضوع «هلال شیعی» را مطرح کرد تا از این طریق کشورهای منطقه را در مرحله اول و در مرحله دوم جهانیان را نسبت به مقاومت منطقه با محوریت ایران تحریک کند. وی توانست با طرح این موضوع ایران‌هراسی غرب را رنگ و بوی مذهبی داده و «تقابل شیعه و سنی» را القا کند، غافل از اینکه بخشی از بدنه مقاومت همانند حماس از اهل تسنند.

علاوه بر موارد فوق عبدالله دوم همانند حسنی مبارک از جمله کسانی بود که با مشاهده فتنه 88 بسیار ذوق زده شده و از هر اقدامی برای تحریک مخالفان نظام مضایقه نکرد.

شاه اردن از سفر به ایران به دنبال چیست؟

دعوت از عبدالله دوم در حالی است که نهضت بیداری اسلامی منطقه به کشور وی نیز سرایت کرده و مردم مسلمان اردن تمام تلاش خود را می‌کنند تا این شریک استراتژیک اسرائیل و مبارک را از تخت پایین کشیده و سرنوشت کشورشان را خود برعهده گیرند. بی‌شک در چنین وضعی ملک عبدالله برای استمرار حکومت نامشروع خود از هرابزاری استفاده خواهد کرد و به نظر می‌رسد وی با سفر به ایران به دنبال مشروعیت تراشی برای خود است. بلاشک تحقق این سفر دهن‌کجی به صدها هزار مسلمانی است که از ظلم و جور این حاکم مستبد و وابسته به امریکا و اسرائیل به تنگ آمده و خواستار پیاده کردن احکام اسلام در سرزمین خود به جای حاکمیت سکولار فعلی هستند.

گفتمان انقلاب محور نهضت‌های مردمی منطقه

مردم مسلمان خاورمیانه، انقلاب اسلامی ایران را به عنوان یک الگوی عملی در مقابل نظام سلطه به عنوان الگوی خود انتخاب کرده و با همان مولفه‌ها به قیام علیه جیره خواران غرب برخاسته‌اند. از طرفی این مردم دکتر احمدی‌نژاد را نماد مبارزه با استکبار و اسرائیل می‌دانند و از همین روست که رئیس جمهور ایران بعد از سیدحسن نصرالله محبوب‌ترین فرد در میان کشورهای عربی منطقه محسوب می‌شود. حال با سفر ملک عبدالله به ایران نگاه مردم منطقه به شخصیت ریاست جمهوری ایران با تردید جدی مواجه خواهد شد.

مردم کشورهای اسلامی از دولت احمدی‌نژاد این انتظار بجا را دارند که در تحولات خاورمیانه نقش برجسته تری را ایفا کند و به جای موضع انفعالی، مواضعی فعالانه همراه با تدبیر و سیاست خردمندانه را به‌کار گیرد که این امر حداقل تا امروز محقق نشده است.

رقبا در کمین جایگاه ایران نشسته‌اند

به‌رغم نگاه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و بعد از ایشان رهبر معظم انقلاب مبنی بر توجه به ملت‌ها به جای حکومت‌های غیرمردمی و دست نشانده شاهد بودیم که دولت‌های سازندگی و اصلاحات به بهانه تنش‌زدایی این منویات را کمرنگ کرده و راه تعامل و ارتقای روابط با این کشورها را باز کردند که عملا دیدیم هیچ چیزی عایدشان نشد اما دولت‌های نهم و دهم با اتخاد دیپلماسی عمومی و مخاطب قراردادن ملت‌ها توانستند عزت مدنظر اسلام را محقق کند حال به نظر می‌رسد افرادی پشت پرده مترصدند این کارنامه درخشان در دولت خدمتگزار را با عملی کردن این سفر مخدوش سازند. همانگونه که می‌دانیم برخی کشورهای منطقه در حسرت جایگاه و نفوذ کلام انقلاب در میان ملت‌ها به سر می‌برند. بدون شک اگر این نگاه اندکی تغییر یابد و مردم حتی اندکی در راه اتخاذ شده توسط ایران شک کنند گفتمان‌های رقیب بیکار نخواهند نشست و با انواع ترفندها و شعارهای خلق پسند جای ایران اسلامی را در «خاورمیانه اسلامی» خواهند گرفت.
در پایان به نظر می‌رسد اصل این دعوت(البته اگر اصل آن صحت داشته باشد) با هر تدبیر و فکری یا تحت عنوان مصلحت‌سنجی برای نظام برنامه‌ریزی شده باشد در برهه حساس کنونی به هیچ وجه به مصلحت نظام نیست و چنانچه مسئولانی تا الان بنا دارند این سفر محقق شود بایست هر چه سریع‌تر در این عمل بازنگری کنند.