از آن صلح تحمیلی فقط دو طائفه خرسند شدند که یکی معاویه و دنباله هایش و دیگری کارگزاران و سرداران خائن دنیا طلب بودند و در عوض یاران حضرت آن صلح را به مثابه جام زهری تلقی کرده و بغض خود را در سینه نهان می کردند و هیچگاه از آن به عنوان جشنی ملّی یاد نمی کردند.

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ حجت الاسلام مسعود شفیعی کیا طی یادداشتی در وبلاگش نوشت:
این روزها برخی با وعده های انباشته و تحقق نیافته و در تراکم مشکلات معیشتی مردم، پس از گذشت ماه ها از مذاکرات بی ثمر با شیطان بزرگ، سرخوشانه به مقایسه این وضعیت نامطلوب با صلح قهرمانانه امام حسن مجتبی علیه السلام می پردازند، بنابراین تذکر چند نکته به تحریف گران تاریخ و غافلانی که این خطا را می کنند ضروری است تا هیچگاه تحمیل دنیا طلبانِ به دور از روحیه انقلابی را با تدبیر حکیمانه امام معصومی قیاس مع الفارق نکنند که گناهی نابخشودنی است:
1 -مهمترین علّت صلح تحمیلی امام مجتبی علیه السلام با معاویه، ریشه در خیانت مسئولان وقت و سرداران میدان جنگ داشت که به جای رزم عاشقانه و جهاد سرنوشت ساز با معاویه، وی را کدخدا دانستند و به ثمنی ناچیز خود را فروختند و سر به آستان شیطان گذاشتند و فرزند پیامبر را میان گرگ ها تنها رها کردند، بنابراین اگر امروز کارگزاری ادعا کند که شرایط امروز ما و رهبری همان شرایط صلح امام حسن علیه السلام است بیش از هر چیزی خود را متهم کرده است.
2- از آن صلح تحمیلی فقط دو طائفه خرسند شدند که یکی معاویه و دنباله هایش و دیگری کارگزاران و سرداران خائن دنیا طلب بودند و در عوض یاران حضرت آن صلح را به مثابه جام زهری تلقی کرده و بغض خود را در سینه نهان می کردند و هیچگاه از آن به عنوان جشنی ملّی یاد نمی کردند.
3- مفاد و شرایط توافق را امام حسن مجتبی علیه السلام خود مهندسی کرد و هیچگاه در زمین آنان بازی نکرد بلکه معاویه را واداشت تا در زمین امام بازی کند!
شرایط و مفاد صلح نامه به گونه ای بود که تله های مختلفی سر راه تعدی و طغیان معاویه قرار داده و زمینه ای برای نبرد سرنوشت ساز أباعبدالله علیه السلام با بنی أمیّه را فراهم کرد، مثلا با معاویه شرط شد که نام خود را امیرالمؤمنین نگذارد، شهادتی نزدش اقامه نشود، به امیرمؤمنان علیه السلام در نمازها لعن نکنند و از شیعیان امیرمؤمنان علی علیه السلام کسی را تعقیب نکند و برای آنان مصونیّت در نظر بگیرد و حقوقشان را به آنان بازگرداند .خزانه کوفه برای امام بماند و مبلغ یک میلیون درهم از خراج «دارابجرد» بین خانواده ی شهیدان در رکاب امیرمؤمنان علیه السلام در جنگ های صفین و جمل تقسیم شود؛ گویا معاویه گمارده ای از سوی ائمه است که موظف به رسمیت شناختن شهیدانی است که بخشی از آنان را خود کشته است.
4- در مفاد صلح نامه حضرت امام مجتبی علیه السلام، معاویه را مکلف به اجرای قرآن و سنّت کرده و از برگزیدن جانشین برای خود منع کردند و وی را ملزم به عدم تبعیض نژادی نسبت به اقوام بلاد اسلامی کرده و از وی خواستند جان و مال و نوامیس شیعیان و یاران علی علیه السلام در امان باشد و نه بر علیه امام حسن علیه السلام و نه بر علیه امام حسین علیه السلام و هیچکدام از اهل بیت نباید آشوب به پا کند که همه اینها گویای حصر معاویه در مفاد و شرایط امام حسن علیه السلام بود. به قول شهید مطهری همین عدم انتخاب جانشین یعنی موقت بودن صلح نامه چون باید حکومت پس از معاویه به امام حسن علیه السلام و یا امام حسین علیه السلام انتقال پیدا می کرد و چینش دقیق این صلح نامه توسط امام در اصل برای آگاهی مردم از عهد شکنی و مکاری منافقان اموی بود. (ر.ک «الفروق بین الأباطیل و الحقوق» - محمّد البحر الشّیبانی – بحارالأنوار ج 44)
حال چگونه توافقی را که طراحیش توسط دشمنانمان صورت گرفته و حقّ مسلم هسته ای ما را زیر سؤال برده و به طراحان و حامیان هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران و به متجاوزان مستمر به حقوق انسان ها و به قاتلان دانشمندان هسته ای اجازه سال ها إعمال محدودیت پیشرفت هسته ای و نظارت بی سابقه بر کشورمان را داده و با توافقی ذیل اصل هفت منشور ملل متحد بهانه جنگ با کشور مان را ایجاد کرده است، می توان با صلح عزتمند و مدبرانه ی امام حسن علیه السلام مقایسه کرد که مفاد و شرایط آن همه علیه شیطان بزرگ زمان بوده است؟! از آن گذشته وقتی امامِ امّت مجبور به صلح با شیاطین می شود که مردی در رکابش نباشد.
آری! وقتی مردان می روند نرمش قهرمانانه تنها تدبیر تلخی است که امام فرزانه جامعه اسلامی آنرا دنبال می کند.
گذشته از آن امام حسن مجتبی علیه السلام خود علّت صلح تحمیلی را دنیاگرایی مسئولان و سردارانش دانست و ناگواری آن را چنین متذکر شدند:
«أمّا والله ما ثنانا عن قتال أهل الشّام ذلّة و لا قلّة، و لکن کنّا نقاتلهم بالسّلامة و الصّبر، فشیب السّلام بالعداوة، و الصّبر بالجزع، و کنتم تتوجّهون معنا و دینُکم أمام دنیاکم، و قد اصبحتم الآن و دنیاکم أمام دینکم، و کنّا لکم و کنتم لنا، و قد صرتم الیوم علینا ... و إنّ معاویة قد دعا إلی أمرٍ لیس فیه عزّ و لانصفةٌ، فإن أردتم الحیاة قبلناه منه، و اغضضنا علی القذی، و إن أردتم الموت بذلناه فی ذات الله، و حاکمناه إلی الله؟ - واضاف الرّاوی: فنادی القوم بأجمعهم؛ بل البقیة و الحیاة!-» (بحارالأنوار ج44 ص 21)
«امّا به خدا سوگند ! ما را ذلّت و کم تعدادی از جنگ با أهل شام ناامید نکرد ! بلکه ما با شما (یاران بد عهد) با همدلی و صبر به جنگ با دشمن می پرداختیم که همدلی با دشمنی و صبر با ناشکیبی پیر شد . آن روز که شما به ما روی خوش نشان می دادید دینتان پیشروتر از دنیاتان بود ( دنیاطلب نبودید) و ما با شما بودیم و شما با ما، ولی الان دنیاتان از دینتان پیشی گرفته است (دنیاطلب شده اید) بنابراین بر علیه ما شده اید ! ...معاویه ما را به چیزی دعوت می کند که در آن نه عزّت است و نه انصاف ، اگر جان دوست هستید صلحش را قبول کنیم و چشم بر این خس و خاشاک ببندیم، و اگر جان نثار و شهادت طلب هستید حکم معاویه را حواله به سوی خدا کنیم ؟! – راوی گوید : جماعت فریاد کردند که ما ماندن و زندگی می خواهیم!»
و اینجا فقط معاویه و عافیت طلبان دنیاگرا از صلح خلاف عزت و انصاف خشنودند و مؤمنان و آزادگان سردرگریبان نظاره گر جشن دنیاطلبان بودند.
وقتی رهبری انقلاب بارها از بی اعتمادی به آمریکا و عدم خوشبینی به مذاکرات می گوید و مدبّرانه در دیدار ماه رمضان با مسئولان نظام شرایطی را پیش پای دشمنان برای توافق خوب می گذارند باید مراقب بود تاریخ باردیگر در دنیاطلبی خواص تکرار نشود! و اگر تحمیلی هم بر فرض صورت گرفت، اظهار شادمانی نکنند که یاران ولایت از هیچ تحمیل دشمن و شیطان بزرگ شادمان نمی شوند.
«خداوندا! تلخى این روزها را به شیرینى فرج حضرت بقیة اللَّه- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- و رسیدن به خودت جبران فرما.» (پیام جام زهر 598 - صحیفه نور، ج‏21، 95)

"Our President, analytical news site"