زيد بن مغفل ، اصالتش يمني و از تيره‏ جعفي قبيله مذحج است. با این حال اسامی دیگری همچون، زید بن معقل، یزید بن مغفل و بدر بن معقل و منذر بن مفضل نیز برای او ذکر شده است. منابع تاریخی او را از اصحاب و یاران امام علی(ع)و امام حسین(ع) معرفی کرده اند که در مکه به ایشان پیوست و تا کربلا همراهی کرد و به شهادت رسید.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ زيد بن مغفل [1] ، اصالتش يمني و از تيره‏ جعفي قبيله مذحج است.[2] با این حال اسامی دیگری همچون، زید بن معقل[3]، یزید بن مغفل[4] و بدر بن معقل[5] و منذر بن مفضل[6] نیز برای او ذکر شده است. منابع تاریخی او را از اصحاب و یاران امام علی(ع)و امام حسین(ع) معرفی کرده اند[7] که در مکه به ایشان پیوست و تا کربلا همراهی کرد و به شهادت رسید.[8] منابع اطلاعات چندانی از زندگانی وی گزارش نکرده اند.

بر اساس گزارش های تاریخی، یزید بن معقل( یزید بن مغفل)، از جمله اصحاب و یاران حضرت علی(ع) بوده که در حوادث غبارآلود آن دوره، مسیر خود را به اشتباه نرفت و در جنگ صفین در کنار امام و در مقابل سپاه معاویه قرار گرفت.[9] همچنین در دوران حضرت علی (ع) در جنگ با خوارج( رهبری خریت بن راشد)[10]که در منطقه اهواز و ساحل دریا دست به شورش زده بودند شرکت نمود[11] که سرانجام این جنگ به شکست خوارج و کشته شدن خریت منتهی شد.[12]

در کتاب خزانه الادب که به ذکر شاعران و اشعار آنان پرداخته، از قول ابو مخنف از زید بن معقل نام برده و بیان کرده هنگامی که امام حسین(ع) به همراه اهل بیتش در مسیر مکه تا کوفه به منطقه قصر بنی مقاتل رسیدند و در آنجا خیمه عبیدالله بن حر را دیدند امام برای دعوت او به همراهی با خودشان، حجاج بن مسروق و زید بن معقل از جعفیان را به سویش فرستادند و آنان پیام امام را به عبیدالله بن حر رساندند.[13]
تا اینجای بحث مشکلی وجود ندارد. اما هنگامی که به بررسی نقش این شخصیت در عاشورا می رسیم به دو فرد همنام می رسیم که یکی در سپاه حق و دیگری در سپاه باطل است. چرا که در برخی از منابع از یزید بن معقل بعنوان سپاهی اموی نام برده و ذکر می کنند که در روز عاشورا در سپاه دشمن امام حسین(ع) حضور داشته و به مبارزه با بُریر بن خُضَیر هَمدانی پرداخت و بریر او را از گمراهان خطاب کرد و نهایت بدست بریر کشته شد.[14] و برخی منابع دیگر او را از یاران و اصحاب امام حسین(ع) معرفی می کنند که در روز عاشورا به شهادت رسید.
با جمع بندی گزارش های تاریخی در باره یزید بن معقل می توان گفت که ما در منابع تاریخی و سِیَر، دو دسته اطلاعات درباره وی داریم:
 دسته اول: اطلاعاتی که او را با نام یزید بن معقل بن عوف بن عمیر بن کلب عامری و او را از تابعان و اصحاب امام علی (ع) و امام حسین(ع) ذکر کرده و گفته اند او در روز دهم محرم سال 61 هجری در کنار امام به شهادت رسید.[15]
دسته دوم: اطلاعات منابعی که او را یزید بن معقل بن عميره بن ربيعه وحليف بني سليمة از عبد القيس[16] معرفی نموده که در روز دهم محرم سال 61 هجری در کربلا حضور داشت اما در سپاه عمر سعد و در مقابل امام حسین(ع) بود. او در روز عاشورا به مقابله با بُرَیرِ بن خُضَیر هَمدانی که از یاران و صحابه امام بود، پرداخت. سرانجام جنگ تن به تن بین آنان صورت گرفت و با ضربه بریر بن خضیر همدانی به هلاکت رسید.[17]
با توجه به مطالب فوق باید گفت:
 اولاً: از آنجا که اکثر منابع، از نامهایی چون یزید بن معقل، یزید بن مغفل، زید بن معقل، بدر بن معقل و منذر بن مفضل یاد کرده و حتی سلام هایی در ناحیه مقدسه و رجبیه برای تمامی این نام ها بیان نموده اند این اسامی همه برای یک نفر است و بییشتر منابع از دو اسم یزید بن معقل و یزید بن مغفل جعفی نام برده اند.
ثانیاً: با توجه به مطالب ذکر شده از منابعی همچون مقتل الحسین، تاریخ طبری، الکامل، انساب الاشراف، بحارالانوار که به ارائه دو مطلب متفاوت و جداگانه در باره یزید بن معقل پرداخته اند، می توان نتیجه گرفت که در این دوره ما دو یزید بن معقل داریم یکی یزید بن معقل ( یزید بن مغفل) جعفی که از اصحاب و یاران امام حسین(ع) و از شهدای کربلا است و دیگری یزید بن معقل بن عمیر بن ربیعه، که از طرفداران امویان و در سپاه عمر سعد در روز دهم محرم سال 61 هـ حضور داشت و بدست بریر بن خضیر همدانی از اصحاب امام کشته شد. پس بر اساس آنچه گفته شد، باید دقت کرد که این دو شخص همنام را به جای هم بکار نبرد.

پی نوشت ها:
[1] - طبري، ج 4، ص 328- 329؛ طبري ،ج‏5، ،ص 432؛ ابن أثير، ج 4، ص66 – 67؛ ابن أبي الحديد، ج 3، ص 136- 139؛ بلاذري، ج 3، ص 191- 192؛ ابن كثير، ج 7، ص 351؛ سماوي، ص123- 124؛ نويري ،ج20 ، ص 185- 186
[2] - برقی، ص 468.
[3] . ابن شهرآشوب ،ج‏4، ص 78؛ تفرشي ، ج 2، ص 291؛ مجلسي، ج 45، ص 72؛ بغدادی، ص 139؛ طوسي، ص 101؛ جزائري ،ج‏1، ص 318؛ سيد الخوئي، ج 8، ص 372.
[4] . إبراهيم بن محمد الثقفي الكوفي، ج 1، ص 348 – 362؛ طبري، ج 4، ص 93 - 98؛ سيد ابن طاووس، ص 62 - 63
[5] . محمد بن المشهدي، ص494
[6] . سيد ابن طاووس، ج 3، ص344؛ علامة مجلسي، ج 98، ص 340
[7] . ابن شهرآشوب ،ج‏4، ص 78
[8] . عسقلانی، ج 6، ص 554.
[9] . تستري، همانجا.
[10] . طبري، ج 4، ص 93 - 98
[11] . طبري، ج 4، همانجا ؛ اابن كثير، ج 7، ص 351
[12] . طبري، ج 4، همانجا؛ ابن كثير، ج 7، ص 351 – 352
[13] . بغدادي، همانجا؛ علي نمازي الشاهرودي، ج 8، ص 263.
[14] . طبري، ج 4، ص 328- 329؛ طبري ،ج‏5، ،ص 432 سيد ابن طاووس، ص 62 - 63
[15] . سيد الخوئي، ج 8، ص 372.
[16] . طبري، ج 4، ص 328- 329
[17] . طبري، ج 4، ص 328- 329؛ بلاذري، ج 3، ص 191- 192؛ سماوي، ص123- 124