مطمئن باشید بسیاری از افرادی که در اقصی نقاط کشور به آقای روحانی رأی دادند، به این دلیل که آقای روحانی را در تقابل با آقای احمدی‏ نژاد می‏ دیدند؛ رأی ندادند. اتفاقا اگر شما گفتمان کاندیداهای اصولگرا مثل آقای قالیباف و حتی آقای جلیلی را بررسی کنید، خواهید دید بیشترین حملات در ایام انتخابات از طرف آنها به دولت آقای احمدی‏ نژاد شد. من گفتمان آقای روحانی را رصد کردم؛ ایشان حتی یک بار واژه «جریان انحرافی» را علیه دولت قبل و جریان حامی آقای احمدی ‏نژاد به کار نبرد.

متن کامل گفت و گوی دکتر عبدالرضا داوری با هفته نامه صدا در ادامه آمده است:

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ محمد جواد روح: عبدالرضا داوری گرچه در دولت احمدی‌نژاد پست‏های مختلفی را عهده‏دار شد، اما بیش از هرچیز بعنوان یک تحلیلگر سیاسی همسو با رییس دولت‌های نهم و دهم شناخته ‏شده است. داوری سال 93 را بحث‏ انگیز آغاز کرده است. او که دارای دکتری در گرایش توسعه صنعتی از دانشگاه کارلینس نیویورک است، از ابتدای سال جدید و با تشدید فعالیت ‏های رسانه‏ ای حامیان احمدی‏نژاد در مقام ریاست مجتمع رسانه ‏ای هما (هواداران محمود احمدی ‏نژاد) قرار گرفته و مجله بررسی‏ های اقتصادی را منتشر کرده است. وی در این گفت ‏و گو، گرچه اخباری از دلایل فعال‏تر شدن حامیان احمدی‏ نژاد می‏دهد؛ اما می‏ کوشد همچنان از موضع یک تحلیلگر سیاسی سخن بگوید، گرچه تحلیل‏ های او همواره دفاعی تمام‏ قد از محمود احمدی‏ نژاد را بازمی‏ تاباند...

***
*آقای دکتر! اخباری که درباره فعالیت آقای احمدی‏ نژاد و نیروهای حامی ایشان در هفته‏ های اخیر منتشر شده، تا چه حد جدی است؟

داوری:من فکر می‏کنم دو موضوع را باید از هم تفکیک کنیم. بخشی از فعالیت‏ها که در حوزه شخص آقای احمدی‏ نژاد است، تغییر خاصی نداشته است. مثلا حضور ایشان در ایام نوروز در اردوی راهیان نور در سال‏های گذشته هم انجام می‏شد. چنان که در ماه‏های گذشته هم شرکت در مجالس ختم، دیدار با خانواده‏های شهدا و حضور در نماز جمعه را داشتند. اما در بخشی از فعالیت‏ها که مربوط به حامیان و هواداران ایشان است، در ماه‏ های پایانی سال 92 و ابتدای سال 93 می‏توانیم فعالیت‏های بیشتری را ارزیابی کنیم. به اعتقاد من، نوع برخوردهای غیرمنصفانه‏ای که از سوی دولت یازدهم با دولت قبل صورت گرفت؛ واکنش‏هایی را در بدنه اجتماعی هواداران آقای احمدی‏ نژاد ایجاد کرد و بخش مهمی از فعالیت ‏های اخیر ناشی از این واکنش‏ها بود و برای تبیین عملکرد دولت گذشته و نقد عملکرد دولت فعلی فعال‏تر شدند.

*مصادیق این برخورد غیرمنصفانه ‏ای که می‏گویید با دولت احمدی‏ نژاد شد، چیست؟

داوری:از گزارش 100 روزه آقای روحانی که سیاه ‏نمایانه بود تا گزارش‏های غلطی که دولت ایشان درباره نقدینگی ناشی از طرح هدفمندی یارانه ها و کسری بودجه ناشی از این طرح می‏دهد. اینکه تمامی مسایل و مشکلات کشور از صدر تاریخ تا امروز و از سوراخ بودن لایه ازن تا مشکل آب‏های زیرزمینی را به دولت قبل منتسب می‏کنند؛ شیوه غیرمنصفانه‏ ای است که این دولت در پیش گرفته است. آنها می‏خواهند نشان دهند در هشت ساله آقای احمدی‏ نژاد خسارت‏ها و خرابی‏ هایی در کشور اتفاق افتاده که در هشت ساله جنگ تحمیلی هم نظیر آن نبوده است. آقای رییس‏ جمهور و کل مدیران دولت این روش را در پیش گرفته‏اند. به اعتقاد من، بخشی از واکنش‏هایی که در سطح بدنه اجتماعی هوادار آقای احمدی‏نژاد می‏بینیم؛ ناشی از برخوردهای غیرمنصفانه دولت است.

*این بدنه اجتماعی را که می‏فرمایید، مشخصا چه تیپ ‏هایی تشکیل می‏دهند؟ چه نیروهایی هستند؟

داوری:ببینید! در دوره هشت‏ ساله آقای احمدی‏ نژاد به جهت ارتباط نزدیک ایشان با توده‏ های مردم در اقصی نقاط کشور و حضور ایشان حتی در مناطق روستایی، یک بدنه بسیار بزرگ اجتماعی را شکل داد که در این سال‏ها به صورت چهره‏ به‏ چهره با رییس جمهور و رودررو صحبت کردند و ارتباط گرفتند و از نزدیک نسبت به آقای احمدی‏ نژاد شناخت پیدا کردند. این بدنه اجتماعی محدود به قشر و طبقه خاصی هم نیست. یعنی، شما از نیروهای کارگری تا دانشجویان، بازاریان و اقشار مختلف را در این شبکه اجتماعی ملاحظه می‏کنید. البته، این شبکه اجتماعی در طول این سال‏ها چندان ظهور و بروز و بازتاب رسانه‏ای نداشته است. بخش‏های دانشجویی حامی آقای احمدی‏نژاد عمدتا در شبکه‏ های اجتماعی و یا وبلاگ‏ نویسی فعال بودند و یا فعالانی که در مساجد، پایگاه‏ های بسیج و هیأت‏ های مذهبی حضور داشتند. به اعتقاد من، بخشی از این نیروها در واکنش نسبت به رفتارهایی که در ماه‏های اخیر در نقد غیرمنصفانه دولت آقای احمدی‏نژاد اتفاق افتاده؛ فعال شده‏اند و نسبت به کنش دولت فعلی و مخالفان دولت قبل واکنش نشان می‏دهند.

*صحبت شما درباره این بدنه اجتماعی که گفتید در سفرها و دیدارهای آقای احمدی‏ نژاد در این هشت ساله شکل گرفته؛ از دو زاویه قابل نقض است. یکی، سفرهای استانی اواخر دولت دهم که عکس‏های آن که عدم‏استقبال مردم را نشان می‏داد، معروف است و در سایت‏ها و مطبوعات منتشر شد. دوم، رأی آقای روحانی که در شهرستان‏های کوچک و روستاها نسبت به تهران و شهرهای بزرگ بالاتر بود و نشان می‏داد رأی‏دهندگان و حامیان قبلی آقای احمدی‏نژاد به جریان و گفتمان مقابل پیوسته‏اند. آیا فکر نمی‏کنید جایگاه و پایگاه اجتماعی احمدی‏نژاد دچار ریزش شده و چیزی از آن نمانده است؟

داوری:اصلا اینطور نیست. اولا آنچه در سفرهای استانی پایانی دولت آقای احمدی‏نژاد بازنمایی می‏شد، رفتاری بود که رسانه‏های خاص و صداوسیما در برخورد با دولت آقای احمدی‏نژاد پیش گرفته بودند.

*به هر حال، جمعیت را که نمی‏شود کم و زیاد کرد!

داوری:در سفرهای استانی در مقاطعی که رییس‏جمهور وارد یک منطقه می‏شود – یعنی از فرودگاه تا زمانی که به نقاط جمعیتی برسد- فاصله‏ای وجود دارد. در آن فواصل، اصولا جمعیت وجود ندارد. این فاصله در بعضی شهرها شاید تا 30 و یا 40 کیلومتر هم باشد. متأسفانه، صداوسیما و رسانه‏های وابسته به نهادهای خاص چون برای حذف جریان آقای احمدی‏نژاد و ردصلاحیت آقای مشایی برنامه داشتند؛ این سیاست را در ماه‏های پایانی دولت دهم داشتند که بگویند آقای احمدی‏نژاد پایگاه اجتماعی ندارد و بنابراین، حذف و ردصلاحیت کاندیدای نزدیک به ایشان هزینه‏ای در بر نخواهد داشت. بر این اساس، تصاویری را از برنامه‏های آقای احمدی‏نژاد منتشر کردند که کم بودن جمعیت را برجسته کند. البته، همین کار را در چند سفر اخیر آقای روحانی هم انجام دادند. یعنی، می‏گشتند در جاهایی که جمعیت کمتر بود و یا احیانا زمین چمن خالی می‏ماند و یا مردم نمی‏توانستند در آنجا بنشینند، دقیقا تصاویر همان نقطه را منعکس می‏کردند. بنابراین، آن تصاویر اصلا ملاک مناسبی برای ارزیابی محبوبیت اجتماعی آقای احمدی‏نژاد نیست. به اعتقاد من، الآن یکی از محبوب‏ترین چهره‏ها آقای احمدی‏نژاد است. نظرسنجی‏ها هم همین را نشان می‏دهد...

*کدام نظرسنجی‏ها؟

داوری:نظرسنجی‏هایی که انجام می‏شود. شما می‏دانید که دستگاه‏های خاص نسبت به گروه‏های مرجع جامعه نظرسنجی می‏کنند. من خبر دارم که در حوزه گروه‏های مرجع سیاسی، آقای احمدی‏نژاد جزو چند نفر اول است. آقایان احمدی‏نژاد و خاتمی دو چهره‏ای هستند که در سطح جامعه محبوبیت خاصی دارند.

*در مورد آرای آقای روحانی در مناطق دور از مرکز چه استدلالی دارید؟

داوری:در مورد انتخابات هم - اتفاقا برخلاف نظر شما- مطمئن باشید بسیاری از افرادی که در اقصی نقاط کشور به آقای روحانی رأی دادند، به این دلیل که آقای روحانی را در تقابل با آقای احمدی‏نژاد می‏دیدند؛ رأی ندادند. اتفاقا اگر شما گفتمان کاندیداهای اصولگرا مثل آقای قالیباف و حتی آقای جلیلی را بررسی کنید، خواهید دید بیشترین حملات در ایام انتخابات از طرف آنها به دولت آقای احمدی‏نژاد شد. من گفتمان آقای روحانی را رصد کردم؛ ایشان حتی یک بار واژه «جریان انحرافی» را علیه دولت قبل و جریان حامی آقای احمدی‏نژاد به کار نبرد.

*اما گفتمان ایشان از حیث محتوایی کاملا مخالف آقای احمدی‏نژاد بود...

داوری:ما همان مقطع در وزارت کشور اظهارات کاندیداها را تحلیل محتوا کردیم. نتایج نشان می‏داد مجموعه نقدها و حملات آقای قالیباف به دولت‏های نهم و دهم و شخص آقای احمدی‏نژاد شده بود، 2.7 برابر آقای روحانی بود. اتفاقا یکی از دلایل پیروزی آقای روحانی این بود که در بازنمایی رسانه‏ای و تصویری که از خود ارائه کرد، تصویری متضاد با دولت قبل نبود. اتفاقا این آقای قالیباف بود که تلاش داشت خود را متضاد با دولت سابق معرفی کند.

*البته، یک دلیل هم آن بود که آقای روحانی احتیاجی نداشت که زیاد تقابل خود با احمدی‏نژاد را اثبات کند. ایشان به این معنا شناخته‏شده بود. وقتی آقایان هاشمی و خاتمی و اصلاح‏طلبان از روحانی حمایت کردند، جایگاه ایشان برای مردم مشخص شد. اما آقای قالیباف چون یک چهره اصولگرا بود، ناچار باید مرزبندی خود با احمدی‏نژاد را شفاف و پررنگ می‏کرد...

داوری:شما اگر گفتمان جریان اصلاح‏طلب را در سال‏های 90، 91 و 92 (تا انتخابات ریاست‏جمهوری) بررسی کنید، خواهید دید اصلاح‏طلبان انتقادهای بسیار کمتری از اصولگرایان در قبال آقای احمدی‏نژاد داشتند. جریان اصولگرا توپخانه آتشینی را از همان اوایل سال 90 به سمت آقای احمدی‏نژاد و دولت گرفت و خودشان را جریان مقابل و مهاجم به آقای احمدی‏نژاد نشان دادند. من اعتقاد دارم اتفاقات سال 90 به بعد این تلقی را در جامعه شکل داد که جریان مقابل اقای احمدی‏نژاد، اصولگرایان هستند و هزینه این رفتار را هم در انتخابات 92 پرداختند. به نظر من، دو عامل مهم در پیروزی آقای روحانی مؤثر بود. اول اینکه آقای جلیلی انتخابات را به صحنه رقابت «مقاومت/ سازش» تبدیل کرد و دوم مدیریت صحنه انتخابات توسط آقایان هاشمی و خاتمی که آقای روحانی را بعنوان یگانه کاندیدای جریان اصلاحات معرفی کردند و با انصراف آقای عارف، آرا در سبد آقای روحانی تجمیع شد. بنابراین، اینکه بگوییم آقای روحانی در تقابل با آقای احمدی‏نژاد رأی آورد؛ تحلیل درستی نیست. اتفاقا تله‏ای که به اعتقاد من دولت آقای روحانی بعد از پیروزی در آن افتاد، این بود که کوشید هوی'تی «علیه احمدی‏نژاد» از خود نمایش دهد. به اعتقاد من، این شیوه هویت‏سازی در دولت یازدهم در انتخابات 96 برای آقای روحانی دردسرساز خواهد شد.

*برگردیم به همان بحث فعال شدن جریان‏های حامی آقای احمدی‏نژاد. اگر شما بخواهید توصیفی از اقدامات آقای احمدی‏نژاد بعد از واگذاری دولت ارائه دهید؛ چه خواهید گفت؟ آیا ایشان مدتی دچار انفعال بود و سپس فعال شد؟

داوری:به اعتقاد من، آقای احمدی‏نژاد نه دچار انفعال شد و نه الآن فعالیت خاصی را آغاز کرده است. آقای احمدی‏نژاد از دولت آقای روحانی استقبال کرد. او از تک‏تک آرای آقای روحانی در انتخابات صیانت کرد. آنطور که من شنیدم، وقتی برخی از نزدیکان آقای روحانی نگران بودند و شب انتخابات با دفتر اقای احمدی‏نژاد تماس گرفتند؛ دفتر آقای احمدی‏نژاد از قول ایشان به آقای روحانی قول صریح دادند که ذره‏ای دغدغه نداشته باشید و ما اجازه جابجایی یک رأی را هم نخواهیم داد. بعد هم که در انتخابات کاملا امانت‏دارانه برخورد کردند و در شرایطی که با 200 تا 300 هزار رأی انتخابات به دور دوم می‏رفت، آقای روحانی به پیروزی رسیدند. بعد از انتخابات، تنها رییس‏جمهوری که در تاریخ ایران به استقبال منتخب بعدی رفت و در دفتر او حاضر شد، آقای احمدی‏نژاد بود. این احترام ویژه پیام‏های خاصی داشت؛ اما برخی سایت‏های حامی آقای روحانی با طعنه و کنایه با این اقدام برخورد کردند. در دوره انتقال دولت هم، آقای احمدی‏نژاد از همه وزرا و مدیران ارشد دولت قبل خواست تا به دفتر آقای روحانی مراجعه کنند و گزارش عملکرد بدهند. بنابراین، در این مرحله هم آقای احمدی‏نژاد حسن نی'ت خود را نشان داد. بعد از تشکیل دولت آقای روحانی هم، بخشی از سکوت آقای احمدی‏نژاد با این هدف بوده که دولت بتواند در آرامش کار خود را پیش ببرد. و ال'ا، آقای احمدی‏نژاد هم می‏توانست از همان ابتدا موضع بگیرد و با حاشیه‏سازی و تحرکات رسانه‏ای دغدغه‏هایی را برای دولت آقای روحانی ایجاد کند؛ مشابه برخوردی که آقای هاشمی بعد از تشکیل دولت نهم در سال 84 از خود نشان داد. اما در برابر این اقدامات، دولت آقای روحانی چگونه با آقای احمدی‏نژاد برخورد کرد؟ دولت یازدهم حتی از صدور مجوز یک دانشگاه خصوصی به فردی که جدا از هشت سال ریاست قوه اجرایی کشور شخصا دانشیار دانشگاه است، دریغ کرد. طبیعی است که وقتی این مجموعه برخوردها اتفاق می‏افتد، به‏تدریج آن حسن نی'ت اولیه دچار فرسایش می‏شود.

*اشاره کردید به دانشگاه ایرانیان. اصولا هدف آقای احمدی‏نژاد از ایجاد یک دانشگاه چیست؟ آیا واقعا به دنبال کار علمی است و یا می‏خواهد یک کار فکری و یا جریان‏سازی را صورت دهد؟

داوری:آقای احمدی‏نژاد در هشت سال مدیریت اجرایی کشور متوجه شد ما در حوزه منابع انسانی و تربیت نیروی انسانی، دچار ضعف‏های جدی هستیم. یعنی، دانشگاه‏ها آن کارکرد مناسب را برای تأمین منابع انسانی کشور ندارند. نی'ت اصلی ایشان این بود که بتواند فضایی ایجاد کند که در یک محیط علمی مناسب، رویکردهای کلان عدالت‏خواهانه خود را هم اعمال کنند. ایجاد این دانشگاه یک خواست حداقلی بود. شما می‏بینید که بسیاری از وزرای دولت آقای خاتمی – مثل آقای حاجی- مؤسسات علمی و دانشگاهی دارند. اما این مجوز از یک رییس‏جمهور دریغ شد. یه اعتقاد من، این از مواردی است که قطعا افکار عمومی در سال‏های آینده از دولت آقای روحانی سؤال خواهد کرد.

*با توجه به اینکه وزارت علوم مجوز دانشگاه را ابطال کرده، واکنش احمدی‏نژاد چه خواهد بود؟

داوری:آقای احمدی‏نژاد علی‏القاعده کاری خارج از ضوابط قانونی نخواهد کرد. هر چند که این برخورد به‏ظاهر قانونی کاملا ظالمانه است. من اعتقاد دارم آقای احمدی‏نژاد به قانون تمکین می‏کند.

*البته این برخورد ظالمانه‏ای که می‏گویید، شاید شبیه برخوردی باشد که آقای احمدی‏نژاد در ابتدای ریاست‏جمهوری خود با آقای خاتمی و مرکز گفت‏وگوی تمدن‏ها داشت...

داوری:نه. مرکز گفت‏وگوی تمدن‏ها یک مرکز دولتی و در چارچوب دولت بود که بعد هم به مرکز جهانی‏شدن تبدیل شد. آقای احمدی‏نژاد بالاخره در مقطعی تصمیم گرفت مرکز گفت‏وگوی تمدن‏ها را در مرکز جهانی شدن ادغام کند. به اعتقاد من، این یک تصمیم اداری بود و با اینکه ما حتی در بخش غیردولتی برای رییس‏جمهور سابق فضای فعالیت قائل نشویم، فرق دارد. آن هم در شرایطی که فرد می‏خواهد با امکانات خودش دانشگاهی را راه‏اندازی کند. البته، همانطور که می‏دانید در مقطعی از سوی دولت مبلغی به این دانشگاه کمک شده بود؛ که آن مبلغ هم برگشت. اما امروز حتی اجازه نمی‏دهند که آقای احمدی‏نژاد از محل منابع غیردولتی این کار را انجام دهد. شما ممکن است منتقد جدی آقای احمدی‏نژاد باشید؛ اشکالی هم ندارد. اما بپذیرید که این برخوردها کینه‏توزانه است و هیچ سنخی'تی با تدبیر و اعتدال ندارد.

*شما اشاره داشتید که فعال شدن نیروهای حامی احمدی‏نژاد واکنشی است به برخوردها و نقدهای غیرمنصفانه علیه دوران ریاست‏جمهوری ایشان. در سطحی کل'ی‏تر، آیا حامیان احمدی‏نژاد در سطح سیاسی صرفا به دنبال نوعی ابراز هوی'ت هستند و یا اینکه پروژه مشخصی برای بازگشت به قدرت دارند؟ اگر اینطور است، موانع بازگشت این جریان به قدرت را چه می‏دانید؟

داوری:هر جریان سیاسی تلاش می‏کند پایگاه اجتماعی خود را وسعت ببخشد، ارتباط خود با بدنه اجتماعی را گسترش دهد، مبانی هوی'تی خود را مشخص‏تر و مرزبندی‏ خود را با غیری'ت‏ها پررنگ‏تر کند. در یک فرآیند سیاسی-اجتماعی به‏طور طبیعی این اتفاق می‏افتد. بخشی از این فرآیند هم می‏تواند معطوف به قدرت باشد؛ اما الزاما همیشه معطوف به قدرت نیست. تلقی من در این مقطع این است که چون ما هنوز از دوران حضور جریان حامی آقای احمدی‏نژاد در قدرت خیلی فاصله نگرفته‏ایم؛ امروز پروژه مشخصی برای رویکرد معطوف به قدرت وجود ندارد. تلقی من این است که آنچه امروز در حوزه فعالان نزدیک به آقای احمدی‏نژاد اتفاق می‏افتد؛ نوعی «تول'د هوی'تی» است. به عبارت دیگر، تا پیش از پایان دوره ریاست‏جمهوری اقای احمدی‏نژاد این هوی'ت در قالب سازمانی بزرگ به نام «دولت» تعریف و دیده می‏شد. امروز، این بدنه از آن ساختار خارج شده و طبعا سعی می‏کند که آن هوی'ت خود را بر پایه شرایط جدید تعریف کند. برخورد دولت فعلی هم به این فرآیند کمک کرده است. یعنی، مرزبندی‏ها و غیری'ت‏سازی‏هایی که دولت یازدهم در مسیر حرکت خود در قبال آقای احمدی‏نژاد نشان می‏دهد؛ کمک می‏کند تا هوی'ت جریان حامی آقای احمدی‏نژاد زودتر در شرایط اجتماعی جدید متول'د شود.

*اشاره کردید که قبلا جریان احمدی‏نژاد در قالب ساختار دولت مشخ'ص بود. الآن که دیگر دولت را در اختیار ندارید، آیا آقای احمدی‏نژاد قصد ندارد یک ساختار مشخصی ایجاد کند و به عبارت دقیق‏تر، در قالب یک حزب سیاسی شناسنامه‏دار فعالیت کند؟ به بیان دیگر، آیا احمدی‏نژاد قصد ندارد در قبال مواضع نفی‏گرایانه‏یِ دوران ریاست‏جمهوری‏اش علیه تحز'ب موضع انتقادی بگیرد و در چارچوب حزب فعالیت کند؟

داوری:با شناختی که از آقای احمدی‏نژاد دارم، بعید می‏دانم ایشان به سمت ایجاد یک ساختار تشکیلاتیِ حزبی حرکت کند. اما اتفاقی که در بدنه حامیان آقای احمدی‏نژاد در حال وقوع است؛ یک شبکه‏سازی اجتماعی است. ما این شبکه‏سازی را در ماه‏های آینده خواهیم داشت. شبکه افرادی که به این گفتمان و به این نگاه اعتقاد دارند و درعین‏حال، انگیزه فعالیت هم دارند.

*یعنی آقای احمدی‏نژاد به عملکردِ شفافِ سیاسی اعتقاد ندارد؟

داوری:بستگی دارد «عملکرد شفاف سیاسی» را چگونه تعریف کنید. آقای احمدی‏نژاد در دوران ریاست‏جمهوریِ خود (و حت'ی قبل و بعد از آن) نشان داده که خودش یک رسانه است. ایشان حت'ی نوع لبخندی که به خبرنگار می‏زند، برای رسانه‏ها حاوی پیام است. حت'ی سکوت او در برابر یک سؤال، تفسیر می‏شود. بنابراین، «احمدی‏نژاد بماهو احمدی‏نژاد» یک رسانه است که با تعریف مک‏لوهانی، خود منبع پیام است. به همین جهت است که من می‏گویم ما باید دو ساحت خودِ آقای احمدی‏نژاد را از هواداران ایشان باید تفکیک کنیم. خودِ ایشان الآن به نقطه‏ای در میان سیاسیون کشور رسیده که شاید کمتر کسی در این جایگاه قرار داشته باشد و کوچکترین رفتارها، کنش‏ها و گفتارهای ایشان در جامعه تفسیر و تأویل می‏شود. بنابراین، خودِ ایشان شفاف‏تر از این نمی‏تواند باشد. اما در حوزه هواداران، فکر می‏کنم فعالیت روشنی هست. اما حتما نباید این فعالیت در قالبِ یک سازمانِ ثبت‏شده‏یِ حزبی باشد. این فعالیت می‏تواند در قالب شبکه‏های اجتماعی باشد. امروز، این شبکه‏های اجتماعی و پیوندهایی که در قالب آنها شکل می‏گیرد؛ سازمان‏ها را از شکل سنت'یِ خود خارج می‏کند و ما در فضای فعالیت سیاسی-اجتماعی در حال نزدیک‏شدن به‏نوعی سی'الی'ت هستیم.

*شما بعنوان یکی از مشاوران آقای احمدی‏نژاد، همین حالتِ سی'ال را پیشنهاد می‏کنید و یا اینکه از فعالیت این جریان در قالب حزب دفاع می‏کنید؟

داوری:به هر حال، رویکردهای آقای احمدی‏نژاد و جریان حامی ایشان به‏شدت با خاص‏گرایی در تضاد است. من فکر می‏کنم یکی از دلایلی که آقای احمدی‏نژاد خیلی به کارِ حزبی علاقه و اقبال ندارد، همین نگاه منفیِ ایشان به موضوع خاص‏گرایی است. چرا که وقتی یک ساختار حزبی شکل می‏گیرد، یک سطح‏بندی از نیروها درون آن بوجود می‏آید که می‏تواند موجب بروز خاص‏گرایی‏هایی در آن شود. تصو'ر من این است که مدل شبکه‏سازیِ اجتماعی – مشابه آنچه مانوئل کاستلز در کتاب سه‏جلدی خود تبیین می‏کند- به نگاه و سلیقه و ذائقه آقای احمدی‏نژاد و هواداران ایشان نزدیک‏تر است. یعنی، شبکه‏هایی که سطحی فراگیر را در جامعه دربر می‏گیرد و سطح‏بندی‏های خاصی هم نداشته باشد. شما می‏بینید که امروز آقای احمدی‏نژاد برای یک وبلاگ‏نویس وقت می‏گذارد و با او ملاقات می‏کند. چنین رویکردی در شخصیت‏های دیگر سابقه ندارد. اگر هم یک ساختار حزبی باشد، آن حزب مسؤول رسانه‏ای دارد که به این موارد می‏پردازد. اما آقای احمدی‏نژاد در این سطح وارد می‏شود. یعنی، اقای احمدی‏نژاد از معدود افرادی است که دسترسی نیروها به ایشان بسیار راحت است. الآن یک وبلاگ‏نویس در شهرستان می‏تواند با یک تماس تلفنی و نهایتا یک هفته تا ده روز وقت گذاشتن، آقای احمدی‏نژاد را ملاقات کند. مخصوصا الآن که ایشان فرصت بیشتری دارد و هم شب‏ها در منطقه نارمک (میدان 72) شب‏ها میزبان بسیاری افراد هستند و هم در دفتر کار خود در دانشگاه ایرانیان. ایشان در تعاملات خود قائل به هیچ سطح‏بندی نیست و لزومی ندارد که افراد برای ارتباط با ایشان، ویژگی‏های خاصی داشته باشند. در اینجا نکته‏ای را هم تشریح کنم که به مبانی نظری آقای احمدی‏نژاد برمی‏گردد. ما عموما «اشرافی'ت» را در ایران صرفا در چارچوب ثروت تعریف کرده‏ایم؛ در حالیکه مهمترین ویژگیِ اشرافی'ت در حوزه منزلتی است. یعنی، افرادی در حوزه منزلت خود را برتر از دیگران می‏دانند و برای منزلت اجتماعی، لایه‏بندی‏هایی را قئل هستند. یکی از مهمترین ویژگی‏های آقای احمدی‏نژاد این است که در حوزه منزلت اجتماعی برای انسان‏ها هیچ‏نوع لایه‏بندی و طبقه‏بندی را قائل نیست. یعنی، ایشان ممکن است با یک رفتگر صمیمانه‏تر از یک استاد دانشگاه برخورد می‏کند؛ با این هدف که در آن فرد هوی'ت شکل بگیرد و احساس منزلت اجتماعی کند. این، یکی از مهمترین ویژگی‏های آقای احمدی‏نژاد است که من اصلا در سیاسیون کشورمان ندیده‏ام. این ویژگی باعث شده تا ایشان حوزه گسترده‏ای از ارتباطات اجتماعی را داشته باشد و با توجه به شرایط امروز دنیا و توسعه شبکه‏های اجتماعی، فرصت ویژه‏ای را در اختیار ایشان قرار داده است.

*برگردیم به سطح سیاسی تحلیل. با توجه به مباحثی که در دو سه سال آخر دولت آقای احمدی‏نژاد وجود داشت، از جمله خانه‏نشینی و در ادامه ماجرای مجلس (معروف به «یکشنبه سیاه») و نهایتا ردصلاحیت آقای مشایی، فکر می‏کنید موقعیت جریان حامی آقای احمدی‏نژاد نسبت به ساختار سیاسی به‏نوعی اپوزیسیونی نیست؟ و آیا اصولا درون نظام، نشانه و ظرفیتی برای پذیرش بازگشت احمدی‏نژاد و حلقه اصلیِ یاران او به قدرت دیده می‏شود؟

داوری:آقای احمدی‏نژاد هیچگاه در موضعِ اپوزیسیون نه قرار گرفت و نه رفتار کرد؛ گرچه با برخی جریان‏ها یا چهره‏های سیاسی دچار اصطکاک‏هایی شد. شما حت'ی اگر موضوع خانه‏نشینی را تحلیل کنید، خواهید دید که در آنجا ایشان با رهبری قهر نکرد. او در آنجا نخواست چهره اپوزیسیون به خودش بگیرد. همانطور که می‏دانید آقای مصلحی در رأس مهمترین وزارتخانه دولت (وزارت اطلاعات) قرار داشت؛ ایشان در یک موضوع از آقای احمدی‏نژاد تمر'د کرد و بعد برای باقی ماندن بر آن تمر'د و تصمیم خود، آقای مصلحی به مقام بالاتر از آقای احمدی‏نژاد متوسل شد. در نتیجه، آقای احمدی‏نژاد در این موقعیت قرار گرفت که با شرایطی که وزیر اطلاعاتم مرا دور می‏زند و برای تأمین نظر خودش به مقام بالادستی مراجعه می‏کند، آیا من می‏توانم کشور و دولت را مدیریت کنم یا نه؟ چون، موضوع مربوط به وزارت اطلاعات بود و نه مثلا وزارت تعاون. بالاخره، وزارت اطلاعات قلب دولت است و تمام انتصابات، تصمیم‏سازی‏ها و نظارت‏ها باید از فیلتر آن عبور کند. آقای احمدی‏نژاد چند روز در منزل نشست، فکر کرد، با افراد مختلف مشورت کرد که آیا با این شرایط می‏توانم ادامه دهم یا نه؟ ایشان نهایتا به این جمع‏بندی رسید که دولت خود را ادامه دهد. به نظر من، در آن مقطع آقای احمدی‏نژاد خیلی صادقانه برخورد کرد. اما جریان مد'عیِ اصولگرایی که می‏خواست به هر قیمتی چهره آقای احمدی‏نژاد را مخدوش کند؛ کوشید از آن اقدام یک چهره «ضد ولایت‏فقیه» برای احمدی‏نژاد بسازد که در واقع، یک بازنمایی رسانه‏ای غلط از رفتار آقای احمدی‏نژاد بود. در موضوع یکشنبه 15 بهمن 91 که به «یکشنبه سیاه» معروف شد و تقابلی که بین آقایان احمدی‏نژاد و لاریجانی شکل گرفت؛ هم نهایتا یک بحث درون‏ساختاری و یک اختلاف‏نظر بود. من الآن نمی‏خواهم وارد تفسیر آن ماجرا شوم، اما اگر یک رییس‏جمهور با یک رییس‏مجلس به تقابل و اختلاف دچار شود؛ نمی‏توانیم آن را یک رفتار اپوزیسیونی ببینیم. حتی در مورد ردصلاحیت مهندس مشایی هم شما دیدید که برخلاف تبلیغات عظیمی که علیه آقای احمدی‏نژاد به راه انداخته بودند که ایشان انتخابات را برگزار نخواهد کرد؛ دیدید که ایشان در نهایت آرامش انتخابات را برگزار کرد و هیچ اعتراض ساختارشکنانه‏ای صورت نداد. نهایتا در چند مصاحبه نسبت به این قضیه گله کردند. بنابراین، آقای احمدی‏نژاد همچنان در ساختار حقوقی نظام جمهوری اسلامی تعریف می‏شود؛ اما قطعا ایشان نسبت به ساختار حقیقی و آنچه در واقعی'ت مناسبات قدرت در نظام جمهوری اسلامی اتفاق می‏افتد، در بسیاری موارد معترض است. ایشان به ساختارهای شبکه اشرافیت بوروکراتیک – با همان تعریفی که توضیح دادم- که بویژه پس از سال 60 در نظام جمهوری اسلامی شکل گرفته، قطعا اعتراض دارد و اگر فرصت دوباره‏ای پیدا کند، قطعا نسبت به اصلاح این ساختارها اقدام خواهد کرد. ایشان به بسیاری از مناسبات و رفتارهای نهادینه‏شده در نظام را عادلانه نمی‏داند. ایشان قطعا نسبت به این مناسبات منتقد است و به اصلاح این روند اعتقاد دارد. اما اینکه خارج از ساختار قانون اساسی و ساختار حقوقی کشور و خارج از مناسبات قانونی عمل کند، چنین نیست. من بارها از ایشان شنیده‏ام که قانون اساسی جمهوری اسلامی ظرفیت‏های بسیار بالایی برای تحقق مطالبات تاریخی مردم ایران را دارد که ما به این ظرفیت‏ها توجه نکرده‏ایم. ایشان درعین‏حال معتقد است ساختار حقیقی شکل‏گرفته از سال 60 بدین‏سو، قطعا دچار آفت‏ها و آسیب‏های جدی است که باید مورد توجه قرار گیرد تا حقوق مردم در عالی‏ترین سطح تأمین شود. از این منظر، مهمترین تفاوت آقای احمدی‏نژاد با جریان مد'عیِ اصولگرایی این است که آقای احمدی‏نژاد اعتقاد دارد ما بدون مردم هیچ‏چیز را نمی‏توانیم تعریف کنیم. در حالیکه اصولگرایان می‏گویند ما چهار اصل داریم: اسلام، انقلاب، امام و رهبری. در این گفتمان اصلا «مردم» حضور ندارند. مهمترین نقطه ضعف و آسیب جریان اصولگرایی این است که در مبانی نظری خود هیچ جایگاهی برای مردم و جمهوری'ت نظام قائل نیستند. در حالیکه آقای احمدی‏نژاد اعتقاد دارد اگر ما اسلام را می‏خواهیم، اسلام باید در بدنه و دل و جان مردم نشسته باشد. اگر رهبری را می‏خواهیم، در چارچوب نظام «امت و امام» می‏خواهیم. ما نمی‏خواهیم از رهبری یک پیشوای جداافتاده از مردم تعریف کنیم. یا مگر انقلاب ایران بدون حضور میلیونی مردم قابل تحقق بود؟ امام 15 سال به این خاطر که مردم در کنارشان نبودند، ناچار در تبعید بودند. مرزبندی اصولگرایان با آقای احمدی‏نژاد در این نقطه شکل می‏گیرد.

*بعد از دوران ریاست‏جمهوری، آیا بین آقای احمدی‏نژاد و اصولگرایان تماس و مذاکره‏ای بوده تا شکاف و اختلاف بوجود آمده در اواخر دولت دهم کاهش یابد؟ البته، شما اشاره دارید که شکاف میان دو طرف مبنایی است؛ اما به هر حال، در تقسیم‏بندی‏های کلان سیاسی همچنان احمدی‏نژاد در چارچوب جریان اصولگرا تعریف می‏شود...

داوری:آقای احمدی‏نژاد همچنان روی همان ریل سابق حرکت می‏کند. منتهی بخش زیادی از چهره‏های اصولگرا بعد از انتخابات خرداد 92 متوجه شدند هرآنچه علیه آقای احمدی‏نژاد کار کردند و سعی کردند ایشان را  از خودشان جدا کنندو به ایشان حمله و تهاجم داشته باشند، نه تنها چیزی به سبد رأی آنها نیافزود؛ بلکه ما‏به‏ازای حملات به آقای احمدی‏نژاد وارد سبد رقیب (اصلاح‏طلبان) شد. امروز موج بازگشتی از طرف چهره‏های سیاسی اصولگرا نسبت به آقای احمدی‏نژاد دیده می‏شود.

*مثل اخباری که از دیدارها و جلسات ایشان با آقایان قالیباف و جلیلی منتشر شد...

داوری:در سطوح مختلف بوده است. حت'ی آقای مصلحی که مبنای بسیاری از حملات به آقای احمدی‏نژاد بعد از استعفای آقای مصلحی و برکناری و بازگشت مجدد وی به وزارت اطلاعات بود، در دیداری که در انتهای سال 92 با آقای احمدی‏نژاد داشتند؛ تلاش کردند که به‏نوعی فاصله گرفتن خود از رفتارهای سال‏های 90 و 91 را نشان دهند و تلاش کنند به‏نوعی نظر آقای احمدی‏نژاد را جلب و از ایشان دلجویی کنند. البته، آقای احمدی‏نژاد آن ریل اصلی خود را دارد و اگر دوستان اصولگرا گفتمان «مردم‏مبنا»ی احمدی‏نژاد را بپذیرند؛ ما هم خوشحال می‏شویم.

*شما به آقای مصلحی اشاره کردید. در مدت حدود 9 ماهی که از پایان دولت احمدی‏نژاد می‏گذرد؛ از تیم پایانی کابینه دهم تا چه حد افراد و وزرا حول ایشان باقی مانده‏اند و در ساختمان دانشگاه ایرانیان و یا جلسات حاضر می‏شوند؟

داوری:ساختمان دانشگاه ایرانیان که خیلی کوچک است و فقط آقای دکتر احمدی‏نژاد، آقای بقایی، آقای سیدحسن موسوی، آقای مشایی و چند کارمند دفتری حضور دارند. منتهی وزرا و مدیران دولت قبل به آقای احمدی‏نژاد مراجعه دارند و ملاقات می‏کنند. بعضی جلسات هم بوده است. مثلا جلسه‏ای که ایشان در بهمن ماه با استانداران دولت خود داشتند و یا جلسه‏ای که با وزرا داشتند. منتهی این جلسات طبیعی است. طبعا وقتی یک جمع انسانی هشت سال با هم کار می‏کنند، علقه و عاطفه شکل می‏گیرد. بالاخره این افراد می‏آیند، با هم ملاقات و  دیدارها را تازه می‏کنند. کمااینکه بسیاری از مدیران ارشد کشور در گذشته هم این دیدارها را داشتند. مثلا آقای ناطق‏نوری هنوز جلسات استانداران خود در دوران وزارت کشور ایشان در دهه 60 را منظم برگزار می‏کند. بنابراین، برگزاری این جلسات عادی و طبیعی است و نمی‏توان از آن تلقی سیاسی داشت.

*من پاسخ سؤالم را نگرفتم. اگر واقعا آقای احمدی‏نژاد الآن قصد فعالیت سیاسی داشته باشد، وزرا و تیم پایانی کابینه دهم تا چه حد پای کار خواهند بود؟

داوری:ببینید! ظرفیت آقای احمدی‏نژاد خیلی بالاتر از تیم پایانی کابینه دهم است. من اعتقاد دارم اگر آقای احمدی‏نژاد روزی برای حضور جدی در عرصه سیاسی تصمیم بگیرد، نه تنها آن تیم پایانی دولت دهم به ایشان خواهند پیوست؛ بلکه یقین بدانید که بسیاری افراد از طیف‏های مختلف – حت'ی از میان اصلاح‏طلبان- به سمت آقای احمدی‏نژاد خواهند آمد. چون نگاه آقای احمدی‏نژاد به افراد و چهره‏ها، اصلا نگاه سیاسی نیست. شما تیم کاری ایشان را ببینید. بسیاری از کسانی که با ایشان کار می‏کردند، عقبه‏های سیاسی متضاد داشتند. افرادی در میان همکاران دولت آقای  احمدی‏نژاد بودند که حت'ی سابقه نزدیکی به احزاب مشارکت و کارگزاران را داشتند. آقای احمدی‏نژاد بیش از آنکه قائل به خط کشی‏های حزبی باشد، به صداقت و کفایت فرد نگاه می‏کند. مثلا آقای فرزین که محور اصلی برنامه‏های اقتصادی آقای احمدی‏نژاد بود، اصلا عقبه اصولگرایی نداشت. اگر آقای احمدی‏نژاد می‏خواست یک اقتصاددان اصولگرا را بر سر کار بگذارد، امثال آقایان خوش‏چهره و نادران عقبه اصولگرایی داشتند.

*مهمترین موردی که در چند هفته اخیر محور تحلیل‏ها قرار گرفت، حضور آقای احمدی‏نژاد در اردوی راهیان نور بود و نکته‏ای که رسانه‏های اصولگرا خیلی به آن پرداختند، غیبت آقای مشایی در این سفر و چند مراسم دیگر بود. بطوری که تصاویر این برنامه‏ها در سایت‏ها منعکس شد و از این موضوع بعنوان «تغییر ویترین احمدی‏نژاد» و با هدف جلب بدنه اجتماعی حزب‏اللهی و اصولگرا یاد کردند. آیا چنین اتفاقی رخ داده؟

داوری:آقای احمدی‏نژاد چه نیازی دارد تا بدنه جریان حزب‏اللهی و اصولگرا را جذب کند؟ کسانی که در چارچوب منبع قدرت حزب‏الله تعریف می‏شوند (مثل نیروهای بسیج، طلاب جوان، کسانی که به هیئات و نمازجمعه می‏روند و...)، وقتی آقای احمدی‏نژاد بین آنها حضور پیدا می‏کند، کاملا اقبال نشان می‏دهند. من پیشنهاد می‏کنم بعضی از این فیلم‏ها را نشان دهیم تا روشن شود چه رویکرد مثبتی به آقای احمدی‏نژاد در این طیف وجود دارد. آنها مثل یک چهره مقدس با آقای احمدی‏نژاد برخورد می‏کنند. چفیه او را می‏گیرند و دست و صورتش را می‏بوسند. آنچه که رسانه‏های اصولگرا دنبال می‏کنند، مربوط به یک گروه بسیار محدود با مخاطبان بسیار خاص است. اینها اصلا نتوانسته‏اند در بدنه اجتماعی نیروهای حزب‏اللهی نفوذ کنند. نیروهای حزباللهی واقعا آقای احمدی‏نژاد را از خودشان می‏دانند. البته، احمدی‏نژاد محدود به یک گروه و جریان (از جمله حزب‏الله) نیست. ایشان به خاطر نوع تعامل با مردم، مورد توجه همه هست. منتهی به لحاظ گفتمان آقای احمدی‏نژاد در حوزه اعتقادی و مهدوی'ت، نیروهای حزب‏اللهی نسبت به ایشان یک نگاه اعتقادی هم داشتند. از این لحاظ، آقای احمدی‏نژاد مشکلی ندارد. عدم حضور آقای مشایی در اردوی راهیان نور و برنامه‏های اخیر آقای احمدی‏نژاد هم جزء همان برجسته‏سازی‏های رسانه‏ای است. در بسیاری از این موارد، آقای مشایی و دوستان دیگری که قرار بود همراه آقای احمدی‏نژاد باشند برنامه‏های دیگری داشتند و نتوانستند ایشان را همراهی کنند. اصلا موضوع خاص یا قراری نبوده که آقای مشایی نباشد. به هر حال، آقای مشایی یکی از افراد نزدیک به آقای احمدی‏نژاد است...

*مسأله‏ای که تحلیل‏برانگیز شده، این است که غیبت آقای مشایی به‏نوعی با حضور پررنگ و دائمی آقای غلامحسین الهام در کنار احمدی‏نژاد همراه شده و تصوراتی را شکل داده است.

داوری:آقای دکتر الهام بعد از خانه‏نشینی آقای احمدی‏نژاد مدتی با ایشان فاصله داشتند. اما از اواسط سال 91 با بازگشت مجدد ایشان به دولت و حضور در جایگاه معاونت رییس‏جمهور و سخنگوی دولت، بار دیگر در بسیاری موارد کنار آقای احمدی‏نژاد بودند. ضمن آنکه حضور یا عدم‏حضور را خیلی نمی‏شود بعنوان یک نکته نمادین دید. البته، این به‏جز آن چند ماه آخر منتهی به انتخابات ریاست‏جمهوری بود که آقای احمدی‏نژاد با هدف انتقال پیام خود، آقای مشایی را به شکل پررنگی در همه سفرها و برنامه‏ها در کنار خود قرار می‏داد. به هرحال، آقای احمدی‏نژاد می‏خواست پیام این‏همانی خود با مهندس مشایی را به جامعه بدهد که «مشایی یعنی احمدی‏نژاد و احمدی‏نژاد یعنی مشایی». اما قبل از آن مقطع (اواخر سال 91 و اوایل 92) هم شما می‏بینید که آقای مشایی حضور خیلی پررنگی نداشت. الآن هم چون برنامه‏ای برای کاندیداتوری آقای مشایی وجود ندارد، طبیعتا ایشان فعالیت‏های معمول خود را دارد.

*نظر شما درباره صحبت‏های اخیر آقای الهام چیست؟ آیا ایشان بعنوان نماینده و سخنگوی احمدی‏نژاد فراخوان فعال شدن را به حامیان دولت قبل دادند؟

داوری:به هر حال، وقتی آقای الهام نکته‏ای را گفته؛ با توجه به ارتباط خاص ایشان با آقای احمدی‏نژاد، قطعا بدون هماهنگی آقای احمدی‏نژاد نبوده است. صحبت‏های آقای الهام پیامی بود که برای انتقال آن به بدنه هواداران، نظر آقای احمدی‏نژاد هم تأمین شده است.

*بحث دیگر اینکه، شما اخیرا در تحلیلی از فعال‏سازی شکاف «استقلال‏خواهی/ وابسته‏گرایی» سخن گفته‏اید و بحث جذب بدنه حزب‏الله را از سوی آقای احمدی‏نژاد طرح کرده‏اید. آیا می‏توان گفت که آقای احمدی‏نژاد برای از سرگیری فعالیت‏های سیاسی خود به نتایج مذاکرات و توافق ژنو چشم دارد؟

داوری:آن نکته‏ای که من گفتم، پیش‏بینی کلانی بود در مورد انتخابات ریاست‏جمهوری سال 96. مبنای تحلیل من این بود که دولت آقای هاشمی در دوران هشت ساله خود با شکاف «عدالت‏خواهی/ خاص‏گرایی» روبه‏رو بود. بطوری که اقای هاشمی در انتخابات دوره دوم ریاست‏جمهوری خود در سال 72 در مقابل رقیب ناشناخته‏ای به اسم احمد توکل'ی که سابقه خاصی در حوزه اجرایی نداشت، دچار مشکل شد. بطوری که آقای هاشمی در چند استان نتوانست حائز اکثریت آرا شود و نسبت به سال 68 هم حدود 50 درصد ریزش رأی داشت. دلیل این امر، فعال شدن شکاف «عدالت‏خواهی/ خاص‏گرایی» در دولت ایشان بود. در دولت آقای خاتمی، شکاف «استقلال‏خواهی/ وابسته‏گرایی» فعال شد که اوج آن در مسایل هسته‏ای سال 82 به بعد بود و همین هم باعث شد که دولت آقای خاتمی در آلترناتیوسازی برای بعد از خود در سال 84 دچار مشکل شد و نتوانست رأی بدنه اجتماعی را به سمت آقای دکتر معین و آقای هاشمی سوق دهد و در نهایت، پیروزی آقای احمدی‏نژاد رقم خورد. به اعتقاد من، مشکل دولت آقای روحانی از این جهت نسبت به دولت‏های هاشمی و خاتمی مضاعف است. چرا که در دولت ایشان هر دو شکاف «استقلال‏خواهی/ وابسته‏گرایی» و «عدالت‏خواهی/ خاص‏گرایی» فعال شده که آن هم به جهت خصلت حمایت همزمان آقایان هاشمی و خاتمی از آقای روحانی است. به نظر من، حمایت این دو شخصیت باعث شده تا شکاف‏های دوران ریاست‏جمهوری هردوی آنها به دولت آقای روحانی منتقل شود. در این میان، شکاف «عدالت‏خواهی/ خاص‏گرایی» با نوع سیاستی که دولت آقای روحانی در حوزه یارانه‏ها در پیش گرفته؛ شتاب بیشتری پیدا کرده و توافقات ژنو هم می‏تواند شکاف «استقلال‏خواهی/ وابسته‏گرایی» را فعال سازد. من اعتقاد دارم هرکس در تقاطع این دو شکاف بایستد و بتواند هر دو شکاف را همزمان پوشش دهد، می‏تواند در انتخابات 96 برای اولین بار پدیده «رییس‏جمهور تک‏دوره‏ای» را در ایران رقم بزند. اما اینکه آقای احمدی‏نژاد برای این پروژه چه برنامه‏ای دارد، من برنامه‏ای از ایشان ندیده‏ام. اما اعتقاد دارم تحولاتی که بعد از تحولات سیاسی اوکراین در منطقه اتفاق افتاد و شکاف شدیدی که بین آمریکا و روسیه شکل گرفت و با مواضع روسیه حربه «جنگ‏هراسی» و «تحریم‏هراسی» تا حد زیادی از دست موافقان مذاکرات ژنو خارج شد؛ به نظرم، کار دولت آقای روحانی سخت شده است و توافقات ژنو هم از آن مسیر طراحی‏شده‏ای که در ذهن دیپلمات‏های دولت آقای روحانی بود، خارج شد.

*بعنوان سؤال آخر؛ در مدت حدود 9 ماهی که از پایان دولت احمدی‏نژاد می‏گذرد و شما هم کم‏وبیش با ایشان ارتباط داشته‏اید و با توجه به انتقادهایی که هم از سوی دولت یازدهم و هم کارشناسان و افکار عمومی و رسانه‏ها و فعالان سیاسی متوجه عملکرد دولت قبل شده، آیا در این مدت آقای احمدی‏نژاد و نزدیکان ایشان به نقد عملکرد خود در دوران ریاست‏جمهوری پرداخته‏اند؟ آیا اگر بخواهند به صحنه بازگردند، این بازگشت با یک بازنگری همراه خواهد بود؟

داوری:قطعا همینطور است. یکی از فرصت‏هایی که در این دوره جدید ایجاد شده، بازخوانی رویکردها و عملکردهای دولت‏های نهم و دهم است. بسیاری از مدیران و چهره‏های دانشگاهی نزدیک به اقای احمدی‏نژاد و خودِ ایشان دارند این کار را انجام می‏دهند و آن دوره را ارزیابی و تجربیات آن دوره را جمع‏بندی می‏کنندتا هم از نقاط قوت آن دوره آموزه‏هایی داشته باشند و هم اینکه نقاط منفی را در تجربیات بعدی کنار بگذارند. این اتفاقی است که دارد می‏افتد و هر چه هم جلوتر برویم، این روند شتاب بیشتری خواهد گرفت.