طبق ادعای رسانه های امریکایی، بان کی‌مون به منظور آرام کردن مخالفین حضور ایران در مذاکرات، اعلام کرده است: ”من آقای ظریف را کاملا توجیه کرده ام که شرط حضور ایران در مذاکرات پایبندی به بیانیه رسمی سال 2012 است که طی آن همه باید برای ایجاد یک حکومت انتقالی توافق کنند. و ظریف نیز این شرط را پذیرفته و اطمینان داده است که نقش مثبت و سازنده ای در مذاکرات داشته باشد!!“

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»، پس از اعلام دعوت از ایران از سوی سازمان ملل به منظور شرکت در کنفرانس ژنو 2، مقامات امریکایی با عصبانیت از این موضوع، ایران را فاقد صلاحیت های لازم برای شرکت در این دور از مذاکرات عنوان کردند. آنها مدعی هستند ایران بیانیه رسمی ژنو که در سال 2012 مورد توافق قرار گرفته است را نپذیرفته است و به همین دلیل نباید در این نشست شرکت کند.

خانم جن ساکی، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا نیز، به نمایندگی از دیگر مقامات حقیقی و حقوقی امریکایی مصرانه اصرار ورزید که سازمان ملل باید دعوت از ایران را لغو کند!

اما مشکل امریکا با حضور ایران در مذاکرات به چه چیزی برمی گردد؟

ایالات متحده مدعی است ایران باید پیش شرط لحاظ شده در اعلامیه پیشین ژنو را بپذیرد و رسما اعلام کند که بشار اسد باید از حکومت خلع گردد. اما ایران، دقیقا در نقطه مقابل این خواسته، اعلام کرده است که هیچگونه پیش شرطی در مذاکرات را نخواهد پذیرفت.

همچنین جان کری، با رد دلایل بان کی مون و اخضر براهیمی مبنی بر نفوذ قابل توجه ایران در مسائل منطقه ای، ایران را به دلیل حمایت از اسد، متخاصم در جنگ نامید و افزود ایران تنها کشوری است که سربازانش در سوریه می جنگند!!

به نظر می رسد جان کری، نه تنها از اطلاعات محرمانه و تحلیل های سازمان های جاسوسی، که حتی از اخبار معمولی و روزمره کشور خود هم بی اطلاع است و نمی داند شورشیان قسی القلب مخالف اسد، از کشورهای متعدد آسیایی و افریقایی و اروپایی در سوریه دست به جنایات هولناک ضدبشری می زنند! اگر دلیل امریکا برای عدم صلاحیت شرکت ایران در مذاکرات به حمایت وی از دولت اسد برمی گردد، پس ایالات متحده نیز به طریق اولی و به دلیل حمایت آشکار از طرف دیگر درگیری ها حق حضور در این نشست را نخواهد داشت. و اگر علت این مخالفت، حضور نیروهای داوطلب ایران در سوریه در دفاع از مقدسات شیعه و حرم بی بی زینب سلام الله علیها است، پس هیچ کشور دیگری که نیروهایش در سوریه حضور دارند نیز نباید در کنفرانس مونترو شرکت کند.

اما مهم تر از همه، همنوایی امریکا با مخالفین سوری است که هرگونه شک و تردیدی در حمایت کاخ سفید از شورشیان را از بین می برد؛ اگرچه کاخ سفید همواره از اعتراف به این امر سر باز زده و آن را تکذیب کرده است. اعلام موضع سرسختانه مخالفین سوری مبنی بر تحریم مذاکرات در صورت مشارکت ایران، دلیلی قاطع بر همسو بودن و قرار داشتن هردوی امریکا و شورشیان در جبهه واحد برای همه مشخص گردیده است.

موضوع جالب توجه این است که طبق ادعای رسانه های امریکایی، بان کی مون به منظور آرام کردن مخالفین حضور ایران در مذاکرات، اعلام کرده است: ”من آقای ظریف را کاملا توجیه کرده ام که شرط حضور ایران در مذاکرات پایبندی به بیانیه رسمی سال 2012 است که طی آن همه باید برای ایجاد یک حکومت انتقالی توافق کنند. و ظریف نیز این شرط را پذیرفته و اطمینان داده است که نقش مثبت و سازنده ای در مذاکرات داشته باشد!!"

اما آیا این مدعای بان کی مون قابل اعتماد است؟ یعنی باید بپذیریم درصورت توافق همه بر خلع قدرت بشار اسد و روی کار آمدن حکومتی که سیاست هایش در تضاد با سیاست خارجی ایران باشند، آقای ظریف باز هم بر سر قولی که به دبیرکل سازمان ملل داده اند خواهند ایستاد؟

زیرا که اصولا این وعده ی وزیر امور خارجه کشورمان در مغایرت با موضع پیشین ایران مبنی بر عدم پذیرش پیش شرط در مذاکرات است! باید دید مسئولین سیاست خارجی دولت یازدهم چگونه به این مدعای متناقض رسانه های غربی پاسخ می دهند زیرا از سویی اعلام کرده شده که ایران پیش شرط خلع حکومت اسد را نمی پذیرد (که سیاست کلی نظام نیز در همین راستاست) و از سوی دیگر به دبیرکل سازمان ملل قول داده است که با توافق بر ایجاد یک حکومت انتقالی –که احتمال فراوان وجود دارد مخالفین بشار اسد را بر تخت بنشاند- مخالفت نکند! و اگر محرز شود که موضوع مدعایی آقای بان مبنی بر قولی که دکتر ظریف به وی داده است خلاف واقع بوده، واکنش ایران چه خواهد بود؟