1-تیم آمریکایی همواره بر سر میز مذاکرات از «روح کنگره» به‌عنوان بزرگ‌ترین مانع حاضر و ناظر بر سر راه پیشرفت برنامه‌های باراک اوباما در حل آنچه «بحران هسته‌ای ایران» خوانده می‌شد، استعانت جست. به نحوی که بندهای قابل توجهی از متن جمع‌بندی مذاکرات وین به صورت پیشدستانه با هدف جلب نظر موافق کنگره به تیم ایرانی تحمیل شد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ از جمله می‌توان به ابهامات گسترده در بخش مهم نحوه برداشته شدن تحریم‌های ایران در متن اشاره کرد. با تکیه بر متن برجام، مشخص نیست «زمان» و «نحوه» برداشته شدن تحریم‌های متنوع وضع شده ضد ایران در دولت و کنگره آمریکا کی و چگونه خواهد بود و به طور مثال کدام تحریم‌ها بناست در چه زمانی «لغو» شود و کدام تحریم‌ها «تعلیق»! آشفتگی اوضاع زمانی مشخص می‌شود که درک کنیم حتی خود تیم مذاکره‌کننده کشورمان نیز ظاهرا از چند و چون ماجرا مطلع نیست. به نحوی که ظریف در مجلس شورای اسلامی در پاسخ‌دهی به سوالات نمایندگان مدعی شد هرگز کلمه «تعلیق» در متن برجام استفاده نشده است، در حالی که علاوه بر 4 بار ذکر این کلمه، در 11 بخش برجام از عبارت «توقف موقت» نیز استفاده شده است!
در مثالی دقیق‌تر می‌توان به تردید‌های ایجاد‌شده درباره برداشته شدن تحریم بانکی سوئیفت اشاره کرد. برداشت عراقچی، مذاکره‌کننده ارشدکشورمان از نحوه لغو این تحریم چنین است: «از آنجا که در مرحله اول تمام کسانی که به‌ دلایل اقتصادی و مالی در لیست تحریم‌ها قرار گرفته‌اند از لیست خارج می‌شوند که بالای ۸۰۰ نفر هستند بنابراین تحریم سوئیفت روی آنها هم برداشته خواهد شد. کسانی که به‌دلایل مربوط به مسائلی مثل تسلیحاتی، موشکی و اشاعه در لیست باقی می‌مانند، سوئیفت فقط علیه آن افراد خواهد بود ولی در مجموع خود بانک‌ها و مؤسسات ایرانی پس از اجرای توافق مشکلی درباره سوئیفت نخواهند داشت».
حال برداشت عراقچی از نحوه حل تحریم سوئیفت را با عبارت «عدم اعمال تحریم‌های جدید هسته‌ای» در متن برجام، در کنار یکدیگر بگذارید. به توصیف صریح جان کری از محدود کردن جمله مذکور به «بخش هسته‌ای» به شرط رضایتمندی همه کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی از اقدامات هسته‌ای ایران نیز توجه کنید!...حاصل جمع حقوقی هر دو بخش این می‌شود که هر گاه آمریکا احساس کند لازم است ایران را بر سر یکی از اختلافات مهم منطقه‌ای فرضا مساله «سوریه» یا «یمن» یا حتی «ادامه عملیات پاکسازی داعش» در الانبار عراق و گسترش آن به سمت موصل، تحت فشار قرار دهد، می‌تواند همچون گذشته یکی از بانک‌های مهم کشور مثل «بانک ملت یا ملی» را به علت انتقال مشکوک پول به حساب یک باند مواد مخدر مکزیکی- مشابه سناریوسازی قبلی سفیر سعودی در آمریکا- یا جابه‌جایی پول برای حزب‌الله یا حتی پولشویی، تحریم کرده و سوئیچ بهره‌مندی از سوئیفت بین‌المللش را خاموش کند تا فرضا ایرانی‌ها تحت فشار، تصمیم به ایجاد تغییرات بیشتری در حوزه اصول سیاست خارجی خود بگیرند! به این ترتیب حتی در منظر سایر کشورها متهم به «بدعهدی» و عدول از مفاد توافق وین نیز نخواهند شد!
این همان هدفی است که اندیشکده رند وابسته به وزارت دفاع آمریکا، ضمن برپایی جشن «موفقیت دیپلماسی» برای کنگره، به صراحت به آن پرداخته است و از دولت آمریکا می‌خواهد با ایجاد گره‌های بیشتر بر سر راه دولت ایران، مسیر ایجاد تغییرات گسترده در «سیاست خارجی ایران» را هموارتر کند.
اکنون حال صهیونیست‌ها و تندروهای کنگره پس از تصویب چنین شاهکار حقوقی توسط جان کری و باراک اوباما را تصور کنید... در چنین رویه حقوقی دقیقی، مسیر خلف وعده نامحسوس و بازگشت به مسیر قبلی چقدر برای آمریکا و اروپا راحت ترسیم شده است. آیا واقعا احتمال رد این توافقنامه در کنگره وجود دارد؟ سایت لابلاگ وابسته به نومحافظه‌کاران آمریکا در تحلیلی راهبردی ثابت می‌کند «احتمال مخالفت کنگره با توافق وین صفر است!»
به این ترتیب آمریکایی‌ها موفق شدند با بالانس صحیح قدرت میان دولت و کنگره، امتیازات مهمی از تیم مذاکره‌کننده کشورمان بستانند و ایران را در یک «مار و پله پیشرفته» گرفتار کنند.
2- یک نشانه دیگر از هماهنگی تاریخی میان دولت اوباما و کنگره این کشور برای حل و فصل برنامه هسته‌ای ایران با نمایشی دیپلماتیک را می‌توان در زمینه‌چینی‌های صورت گرفته در کنگره چند سال پیش از امروز مشاهده کرد. نمایندگان آمریکا مهر 91 رای به خروج گروهک منافقین از لیست گروه‌های تروریستی دادند. خرداد 92 منافقین در لیست لابی‌گرهای کنگره آمریکا ثبت‌نام کردند. به این ترتیب کنگره آمریکا علاوه بر نایاک، صاحب یک لابی ایرانی دیگر شد که عملا از 2 مسیر مختلف دیپلماسی آمریکا در برابر ایران را پیگیری می‌کردند و در ظاهر بشدت با یکدیگر درگیر بودند! «نایاک» یا شورای ملی ایرانیان آمریکایی و منافقین هر دو مدعی حل مساله هسته‌ای ایران از طریق تقویت دموکراسی و جلب بودجه و نظر کنگره آمریکا هستند. به نحوی که هدف نهایی هر دو لابی «ایران غیرهسته‌ای دموکراتیک» عنوان شده است. نایاک از طریق مدیر ایرانی- سوئدی خود تریتا پارسی بر سر میز مذاکرات حاضر شد در حالی که پیش از دست دادن با هر دو تیم مذاکره‌کننده ایرانی و آمریکایی، در کنفرانس هرتزلیا با رؤسای سابق و فعلی موساد و سیاستمداران مجری تز «تامین امنیت اسرائیل» بر سر یک میز حاضر شده بود. رجوی نیز در شرایطی به شرکت در نشست برگزار شده در کمیته فرعی «تروریسم، منع اشاعه و تجارت» کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا دعوت شد که در موضوع هسته‌ای ایران صاحب نظریه و برنامه عملیاتی با هدف پشتیبانی از ایده محبوب کنگره یعنی «پرونده‌سازی دروغین» ضد برنامه هسته‌ای کشورمان به شمار می‌رود.
به این ترتیب عجیب نیست که واشنگتن پست در گزارش جدید خود می‌نویسد: «جمعی از اعضای برجسته و مقامات سابق امنیتی اسرائیل موافق توافق هسته‌ای وین هستند» و از افرادی همچون امی یلون رئیس سابق شین بت، افریم هالووی و عاموس یادلین رؤسای سابق موساد در تایید گفته‌های خود نام می‌برد. اینها همان کسانی هستند که در جلسات مشترک مراکزی همچون نایاک و پاگواش و پلوشرز با تریتا پارسی و رضا مرعشی نایاکی و نمایندگان منافقین در «کنفرانس بن‌بست هسته‌ای ایران» در تل‌آویو بر سر یک میز نشسته و راهکارهای شکست ایران از درون را با صدای بلند مرور کردند.
جالب اینجاست که هنوز عده‌ای در داخل ایران وانمود می‌کنند که نایاکی‌ها رابطان کنگره و ایران هستند اما چنین گمانه‌ای را در مورد منافقین، دیگر لابی‌گر ایرانی کنگره مضحک می‌خوانند و با این حال از پس توجیه ارتباطات مشترک و سفرهای مکرر هر دو گروه به اسرائیل به‌عنوان 2 لابی ایرانی کنگره با هدف مشترک برنمی‌آیند! در این میان کنگره آمریکا به بهترین شکل ممکن با هدف امتیازگیری حداکثری از سیاست خارجی ایران، مدیریت همزمان 2 بازوی لابی‌گر ایرانی خود را ادامه می‌دهد و راکفلرها هزینه لابی‌گری هر دو مجموعه نایاک و منافقین را با گشاده‌دستی تامین می‌کنند.
به همین دلیل است که تاکید داریم تیم مذاکره‌کننده آمریکا با مهندسی اطلاعات در مسیر گفت‌وگوهای مشترک، موفق شده برجام را با فرض تامین هدفگذاری صورت گرفته برای جلب نظر موافق کنگره، نگارش کند.
اکنون چشم ایرانیان به نمایندگان مجلس شورای اسلامی است تا با تحلیل تقسیم وظایف دولت و کنگره آمریکا، اهمیت و پیچیدگی راهبرد دشمن را درک کنند. برجام با وضعیت کنونی قطعا تامین‌کننده منافع مشترک آمریکا و اسرائیل خواهد بود و اصلی‌ترین هدف ایرانیان یعنی «لغو تحریم‌های ظالمانه» را حتی با وجود تعطیلی بخش اعظم برنامه هسته‌ای کشورمان برآورده نخواهد کرد. این مدعایی است که در طول چند مدت اخیر مستندات بسیاری در تایید آن ارائه شد و هنوز فرصت برای محققان مجلسی باقی است.(+)
مجتبی اصغری
"Our President, analytical news site"