۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، آخرینمهلت تعیینشده برای تخلیه ساختمانهای دولتی، سازمان سیاسی خلق عرب بود که چنین نشد. از سوی دیگر، کانون فرهنگی خلق عرب نیز با انتشار اطلاعیه مشابهی، در ساختمان کانون تحصن کرد. به دنبال آن، خبرگزاری آسوشیتدپرس با بزرگگردن قضیه، خبر داد: «صدها تن از افراد مسلح اقلیت عربزبان ایرانی در ادارات خود متحصن شده و خواستار خودمختاری گردیدند.»
«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» - سمیه رحیمی/ در اوایل اسفندماه ۱۳۵۷، یعنی حدود دو هفته پس از پیروزی انقلاب، کمیته انقلاب اسلامی خرمشهر از عناصر ناهمگونی همچون شیوخ و سران وابسته عشایر و نیروهای مذهبی شهر تشکیل شد که شیخ شبیر خاقانی مرجع تقلید گروهی از عشایر عربزبان منطقه و امام جماعت مسجد صادق خرمشهر بر آن نظارت میکردند. فرماندار سابق خرمشهر درباره فعالیت این سازمان از همان بدو تأسیس، چنین گفته است: تلاش سازمان سیاسی خلق عرب خوزستان در مرحله اول، بالا بردن روحیه عصبیت قومی بود و تمام کسانی که آنجا رفتوآمد میکردند، باید لباس محلی میپوشیدند. از بلندگوهای ستاد نیز مرتباً سرودهای عربی پخش میشد و به این وسیله اعلام موجودیت میکردند.
نرمش دولت موقت در برخورد با تحریکات ضدانقلابی، قاطعیت نیروهای مذهبی خرمشهر در دفاع از خود و انقلاب را بهصورت آلتی در دست ضدانقلاب درآورده بود تا برای دامن زدن به تشنج بیشتر از آن استفاده کند.
تدبیر امام برای حل مسئله
در پی تهدید شبیر زنجانی به خروج از کشور، امام خمینی از آیتالله طالقانی و حاج سید احمد خمینی خواستند با شبیر خاقانی مذاکره کرده و از وی بخواهند در این وضعیت بحرانی کشور را ترک نکند. ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، آخرینمهلت تعیینشده برای تخلیه ساختمانهای دولتی، سازمان سیاسی خلق عرب بود که چنین نشد. از سوی دیگر، کانون فرهنگی خلق عرب نیز با انتشار اطلاعیه مشابهی، در ساختمان کانون تحصن کرد. به دنبال آن، خبرگزاری آسوشیتدپرس با بزرگگردن قضیه، خبر داد: «صدها تن از افراد مسلح اقلیت عربزبان ایرانی در ادارات خود متحصن شده و خواستار خودمختاری گردیدند.»
درگیریهای مسلحانه سرانجام در سحرگاه روز چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۵۸ آغاز شد. روزنامه اطلاعات چگونگی شروع درگیری را اینچنین خبر داد: «مقارن ساعت ۴ بامداد امروز، یک اتومبیل پیکان سواری با چندسرنشین در شهر به حرکت درآمد و با شلیکهای پیاپی آرامش شهر را به هم زد». شهید جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر، دراینباره میگوید: «یک ماشین سفیدرنگ به سمت مسجد جامع آمد و پس از شلیک تیر و پرتاب کوکتل مولوتوف متواری شد؛ و به دنبال آن، عناصر سازمان سیاسی به شهر آمده و شروع به سنگربندی کردند. آنها پمپبنزین خیابان فردوسی را به آتش کشیدند. خیابان مولوی را بستند، طرف مرز شلمچه، دو یا سه انبار مخابرات را به آتش کشیدند؛ و تعدادی خانه و مغازه را غارت کردند». در ادامه این حملات، ساعت ۷:۴۵ صبح، فرمانداری خرمشهر موردتهاجم مسلحانه قرار گرفت؛ و محافظین ساختمان به مقابله پرداختند.
نرمش امام برای حل بحران خوزستان
در همین روز، شبیر خاقانی طی یک مصاحبه مطبوعاتی تهدیدآمیز گفت: «ما خواهان تفاهم با دولت هستیم و اگر دولت تفاهم نشان ندهد، عواقب وخیم این وضع قابل پیشبینی نیست. من خواهان تغییر احمد مدنی (استاندار خوزستان) هستم، زیرا حضور او در این شهر اوضاع منطقه را پرآشوبتر میکند».
در این میان، رادیو صوتالجماهیر عراق و رادیو عربی کویت با نقل اخبار بهگونهای تحریکآمیز، ادامه درگیریها تا تحقق خودمختاری عربستان را نوید دادند؛ و رادیو کویت در بخش اخبار عربی روز ۱۰/۳/ ۱۳۵۸ خود گزارش داد: «اعراب ایران اعلام کردند که سلاحهای خود را تحویل نخواهند داد، مگر پس از اینکه دولت خواستهای آنها در مورد خودمختاری را تأمین کند».
از سوی دیگر، رادیو بغداد به زبان عربی مرتباً برای مردم عرب خوزستان، پیام میفرستاد. نیروهای عراقی نیز در مقابل پاسگاههای مرزی به تجمع نیرو و اقدامات تحریکآمیز دست زدند و بالگردهای آنها در خسروآباد به پرواز درآمدند.
علاوه بر این، سیل سلاح از آنسوی مرز ایران و عراق به داخل خوزستان سرازیر شد. یکی از مسئولین سپاه خرمشهر دراینباره میگوید: «تا دو سه روز اول شروع درگیری خرمشهر (۸ و ۹ خرداد ۱۳۵۸)، عراق اسلحه زیادی در منطقه توزیع کرد و شاید حدود بیستتا سی هزار قبضه اسلحه در نوار مرزی خرمشهر تخلیه نمود؛ یعنی کامیون، کامیون اسلحه میآوردند و کنار نهر خین خالی میکردند؛ و هرکس میخواست میآمد از نهر عبور میکرد و اسلحه میگرفت، به صورتی مانند صف آرد و برنج، صف میکشیدند تا اسلحه دریافت کنند».
یکی دیگر از برادران سپاهی میگوید: «وقتی درگیریهای خرمشهر در چهارشنبه سیاه (۸ خرداد) شروع شد، آنقدر این مرز بیدروپیکر بود که همین عشایر فریبخورده را با ماشینهای وانت و کمپرسیهای بزرگ به داخل خرمشهر میآوردند» مدنی (استاندار خوزستان) نیز در همین رابطه گفته است: «از جانب عراق توطئههایی میشود، صد قبضه کلاشینکف از منطقه جمعآوریشده است. عراق مذبوحانه اسلحه قاچاق وارد ایران میکند و نمایش قدرت در مرزها را آغاز کرده است.» وی افزود: «در روزهای اخیر، ما سلاحهایی بهدست آوردهایم که مارک عراق دارد».
۱۰ خرداد شیخ شبیر خاقانی برای دیدار با امام وارد خرمشهر شد. وی که در این سفر با امام خمینی، نخستوزیر و آیت الله طالقانی ملاقات کرده بود اعلام داشت مرکز قول داده است در قبال خلع سلاح به خواستههای آنها ترتیب اثر بدهد.
عقبنشینی ضدانقلاب
اما علیرغم فشارهای متعدد سیاسی و تبلیغاتی داخلی و خارجی و بخصوص پشتیبانی بیدریغ تدارکاتی عراق در ارسال اسلحه و مواد تخریبی به داخل ایران، توازن وحشت در شهر به ضرر ضدانقلاب به هم خورد و با از هم پاشیدن مرکزیت آنان، تحرکات و درگیریها کمکم به مناطق اطراف بهویژه نواحی و پاسگاههای مرزی کشیده شد، ضدانقلاب که در داخل منطقه پایگاه خود را ازدستداده بود، بهطرف مرز عقبنشینی نمود و تلاش کرد تا پاسگاههای مرزی را خلع سلاح نماید.
شهید محمد جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر، دراینباره میگوید: «نفرات سازمان سیاسی وقتی دیدند داخل شهر نمیتوانند حرکتی انجام دهند، به مرز رفته و در آنجا به پاسگاههای مرزی حمله کردند تا آنها را خلع سلاح نمایند که خوشبختانه با مقاومت خوب و دلاورانه بچههای ژاندارمری و سپاه مواجه شدند.»
بهاینترتیب، امکان تحرک نظامی در داخل شهر از ضدانقلاب گرفته شد اما برای ادامه حضور سیاسی و اجتماعی آن هنوز امکاناتی وجود داشت. روز جمعه ۱۲/۳/۱۳۵۸، تعداد زیادی از عناصر خلق عرب پس از یک راهپیمایی، در مسجد امام جعفر صادق (ع) تحصن کردند و با صدور قطعنامهای، خواستار برکناری مسببین اصلی حوادث شدند و همینطور، شناسایی و محاکمه سایر مسئولین و حملهکنندگان به منزل شبیر خاقانی، جمعآوری سلاحهایی که در مسجد جامع توزیع گردیده بود، روشن شدن اخبار سه روز اخیر که مغرضانه پخششده بود، حمایت کامل از شبیر خاقانی بهعنوان رهبر مذهبی خوزستان، نفی تجزیهطلبی و محکومیت تبعیض و رسیدگی به کشتار را طی ۴۸ ساعت آینده، از نخستوزیر خواستند. به دنبال آن، شیخ شبیر خاقانی نیز اعلام کرد: «روشی که دولت در خوزستان انتخاب کرده، خطرناک است و ادامه اعمال آن بدین شدت، عواقب وخیمی برای دولت و ملت خواهد داشت.» وی تأکید کرد: «من به خبر موارد ۱ و ۱۲ قطعنامه، قطعنامه ۱۲ مادهای خلق عرب را تأیید میکنم. تیمسار مدنی باید منتقل شود؛ و در قطعنامه (مورد بند ۱۲) برای این کار به دولت پنج روز وقت میدهم.» بهاینترتیب، شیخ شبیر با اندکی انعطاف، حمایت کامل خود را از عناصر ضدانقلاب اعلام داشت.
مظلومنمایی یکشورشی
از روز ۱۴/۳/۱۳۵۸، وضع فوقالعاده در شهر لغو گردید و آرامش به شهر بازگشت، اما تحرکات مرزها و حواشی و نیز اقدامات سیاسی و تبلیغاتی نهچندان شدید در شهر همچنان ادامه داشت.
در همین روز، سازمان سیاسی خلق عرب بانام سازمان سیاسی خلق عرب محمره و به نمایندگی از خلق عرب، دبیر کل سازمان ملل را دعوت کرد نمایندگانی را برای رسیدگی به وضع منطقه و نیز وضع کسانی که به جرم عرب بودن و نه ارتکاب جرم، بازداشتشدهاند، اعزام دارد.
شیخ شبیر نیز در دیدار با هیئت اعزامی تهران، از مظلومیت جوانان روشنفکر عرب که دو ساختمان خالی را برای امور فرهنگی و سیاسی در اختیار گرفته بودند و نمیدانستند که چرا دولت آنها را تحتفشار گذاشته است، سخن گفت. غلامحسین ساعدی نیز که از سوی دولت بانام هیئت حسن نیت وارد خرمشهر شده بود، طی مصاحبهای اظهارنظر کرد، احساس میشود ماجرا، توطئهای برای کوبیدن نیروهای چپ است. وی پیشبینی کرد که ممکن است این غائله خاتمه پیدا نکند. همین روز، در شهر شایعه شده بود که گروههای چپ بهویژه پیکاریها و فداییان خلق با شورشیان همکاری میکنند.
از سوی دیگر، تحصن افراد و عناصر سازمان سیاسی و کانون فرهنگی خلق عرب در مسجد شیخ شبیر همچنان ادامه داشت و عشایر عربزبان از مناطق مختلف گردآوریشده و به خرمشهر آورده میشدند تا در حمایت از شیخ شبیر راهپیمایی کنند. در این راهپیماییها، بسیاری از شعارها و خواستها حول طرفداری از شیخ دور میزد تا وی در مذاکراتی که سرانجام با مسئولین استان و شهر صورت میگرفت، موضع قوت داشته باشد.
بههرحال، مذاکرات بین شیخ شبیر و مدنی استاندار خوزستان، ساعت ۲۳:۳۰ روز سهشنبه ۱۵ خرداد آغاز شد و تا ساعت ۲ بامداد روز چهارشنبه ۱۶ خرداد ادامه یافت. در این ملاقات که با حضور برخی روحانیون و برادر شیخ شبیر و فرمانده لشکر خوزستان، فرماندار خرمشهر و دادستان انقلاب انجام گرفت، توافقنامهای در ۸ ماده به امضا رسید که مفاد آن عبارتاند از:
۱) انتخاب افراد در مشاغل و سازمانهای دولتی بر مبنای ملاکهای اسلامی و اعتقاد به ضوابط انقلاب اسلامی؛
۲) تحقیق و شناسایی و دستگیری فوری مسببین و محرکین حوادث اخیر و محاکمه آنها، اعم از دولتی و غیردولتی؛
۳) برقراری امنیت و حفظ انتظامات شهر و روستا زیر نظر شهربانی و ژاندارمری منطقه و انحلال تمام شوراها و کانونها و سایر سازمانها و ناحیههای انتظامی بومی؛
۴) رسیدگی به خانوادههای شهدا و مقتولین و مجروحین حادثه خرمشهر؛
۵) توجه به عملیات عمرانی شهر و روستا در منطقه؛
۶) تأیید تمام فعالیتهای فرهنگی در چارچوب اهداف و ضوابط اسلامی؛
۷) بررسی و تعقیب حمله به منزل شیخ شبیر و تحت پیگرد قرار دادن عاملان آن؛
۸) آزادی دستگیرشدگان و رسیدگی به وضع آنها.
اگرچه اکثر بندهای توافقنامه دوپهلو بود و میتوانست مورد سوءاستفاده قرار گیرد ولی درعینحال، عقبنشینی شیخ شبیر در آن مشهود بود و حکایت از آن داشت که شیخ بدون تحرک عناصر شناختهشده، عنصر مؤثر و خطرناکی برای انقلاب نیست اما بااینوجود، رسانههای جهانی، عقبنشینی را جبران کردند و موفقیت نسبی دولت را شکست قلمداد نمودند.
با امضای این توافقنامه، رسانههای تبلیغات جهانی از توافقنامهای خبر دادند که بر اساس آن، دولت به تنبیه مسببین خونریزی در خرمشهر، اعاده نظم بهوسیله پلیس و ژاندارمری محلی و آزادی دستگیرشدگان تعهد کرده است؛ و چنین وانمود شد که طبق مفاد بیانیه، مسببین خونریزی نیروهای مذهبی شهر بودهاند و ضدانقلاب کاملاً در موضع حقانیت و مظلومیت قرار دادهشده است.
از سوی دیگر، متحصنین مسجد امام جعفر صادق (ع)، در ابتدا با توافقنامه اعلام مخالفت کردند و تا چند روز بعد، در تحصن باقی ماندند و از آخرین فرصتها برای تبلیغات و نشان دادن قاطعیت خواستههایی نظیر دستگیری افراد مسئول خونریزی در خرمشهر، آزادی دستگیرشدگان و اخراج پاسداران از خرمشهر استفاده کردند و سرانجام در ساعت ۸ شب ۱۸/۳/۱۳۵۸، نماینده سید کاظم شریعتمداری که با شیخ شبیر روابط حسنهای داشت، در جمع متحصنین حاضر شد و سخنرانی کرد؛ آنها را به اتحاد و آرامش فراخواند و بهاینترتیب، تحصن به پایان رسید.
ادامه دخالتهای حزب بعث
اما بااینوجود، دولت بعثی عراق همچنان به دخالتهای خود در امور داخلی ایران ادامه داده و به مسلح کردن و هدایت و راهاندازی عناصر ضدانقلاب میپرداخت. کار بهجایی رسید که دادستانی انقلاب اسلامی آبادان و خرمشهر طی اعلامیهای اعلام کرد: «از روز جمعه ۲۵/۳/۱۳۵۸ رفتوآمد در جادههای مرزی آبادان و خرمشهر از ساعت ۲۱ الی ۶ بامداد روز بعد ممنوع است و به مأموران مسئول و پاسداران انقلاب دستور دادهشده که متخلفان را دستگیر و در اختیار دادگاه انقلاب اسلامی منطقه بگذارد» در همین حال، رادیو صوتالجماهیر عراق در تفسیری از مسائل خرمشهر گفت: «آنچه اعراب در عربستان خواستار شدند، از حقوق فرهنگی و اداری تجاوز نکرده و بسیار کمتر از آن بوده است که سایر اقلیتها میخواستند. مقامات ایرانی خواستههای مشروع اعراب و همچنین روشهای مسالمتآمیز آنها را با خشونت و حمام خون و تعصبنژاد و برافروختگی پاسخ دادند و صدها تن را کشتند و مجروح ساختند». این رادیو افزود: «طبیعی است که عراق از نظر فکری و سیاسی با ملت عرب عربستان همدردی کند. آنها برادران ما و صاحبان خواستههای عادلانهای هستند و در معرض خشونت و ظلم قرارگرفتهاند ما با این روش، بهنحوی منطقی رفتار میکنیم که با اصول و تجارب ما هماهنگی دارد. علاوه بر رابطه قومی که ما را به ملت عرب در عربستان پیوند میدهد، دیدگاههای ویژهای نسبت به مسئله اقلیتها در چارچوب میهن واحد داریم و در عمل، آن را به مرحله اجرا گذاردهایم. انقلاب عراق به ملت کرد، خودمختاری اعطا نموده و به سایر اقلیتها نیز حقوق فرهنگی داده است.»
در همین اثنا؛ رادیو صوتالجماهیر با توجه به تشنجهای خوزستان اعلام کرد: «امروز، برای تکرار بازی شاه و ماجراجوییها وی علیه عراق، به حاکمان ایران هشدار، نصیحت و حتی اخطار میکنیم که هرکسی اینچنین بازی کند، حتماً بهای سنگینی را پرداخت خواهد کرد» روزنامه الثوره ارگان حزب بعث عراق نیز اخطار کرد که اگر تهران در سیاست خود تغییری ندهد و پا جای شاه بگذارد و سه جزیره (تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی) را به صاحبان اصلی آن بازنگرداند مناسبات ایران و عراق وخیمتر خواهد شد. این روزنامه، خطاب به دولتمردان ایران تهدید کرد: «به این بازی پرمخاطره دست نزنید و فریب اوهام را نخورید. این بازی خطرناکتر از آن است که شما تصور میکنید» در همین حال، رادیو قاهره در تفسیری به نقل از رویترز، هدف عراق از مداخله در امور ایران را دستیابی به منطقه نفتخیز خوزستان دانسته و گفت: «باوجود اینکه عراق ذخیره زیادی از نفت دارد ولی به نظر میرسد که ذخیره نفتی منطقه خوزستان ارزش این را دارد که عراق برای بهدست آوردن این لقمه چرب، یک توطئه نظامی ترتیب دهد.»
همزمان با اقدامات تبلیغی و مداخله عراق در امور داخلی ایران، مانورهای سیاسی و گاه نظامی حول محوریت شیخ شبیر، در خرمشهر انجام شد. در ۲۳ خرداد ۵۸، برادر شیخ اعلام کرد: «آیتالله شبیرخاقانی معتقد است با به رفراندوم گذاشتن قانون اساسی بهجایی نخواهیم رسید.» وی همچنین بیان کرد: «برای ارتقای سطح فرهنگی اعراب خوزستان، کانون فرهنگی اسلامی عرب را تشکیل دادهایم که اعضای آن باید در چارچوب نهضت اسلامی و انقلاب گام بردارند.»
دو روز بعد، رادیو ریاض گفت، انفجار دو بمب در ساختمان دولتی بندر خرمشهر و یک مرکز بازرگانی در شهر آبادان، خسارتهای سنگینی وارد ساخته است. فردای آن روز، اعلامیهای با امضای شیخ منتشر شد که ضمن آن آمده بود. از سال ۴۲، اینجانب یک مرجع دینی بودهام و برای برانداختن کاخ ظلم، مجاهدتهای فراوانی کردهام و سختیها و مشقات زیادی برای به ثمر رساندن انقلاب اسلامی تحمل نمودهام. پس از پیروزی انقلاب، برای سوق دادن مسلمانان بهسوی یک جامعه توحیدی، آرا و نظرات خود را از طریق رسانههای گروهی و غیره ابراز کردهام.
بهاینترتیب، تلاش میشود تا شیخ را چهرهای فراتر از حتی مسائل منطقه مطرح نمایند؛ و به این صورت، برای وی کسب وجهه کنند. در مقابل این اقدامات، آیتالله خلخالی، خرداد ۱۳۵۸ در مصاحبهای با اشاره به مسائل خوزستان گفت: مجازات خائنین و تجزیهطلبان مرگ است و اگر شبیر خاقانی نیز به بازیهای تجزیهطلبانه ادامه دهد و خائن شناخته شود، مصداق همین حرف خواهد بود. در اعتراض به این سخنان و بانام تجلیل از شهدای خلق عرب در حوادث اخیر، روز ۳۱/۳/ ۱۳۵۸ یک راهپیمایی برگزار شد. راهپیمایان با صدور قطعنامهای خواستار موارد زیر شدند:
۱) محکومیت محمدصادق خلخالی و تقاضا از رهبری برای عزل و مجازات او؛
۲) آزادی بدون قید و شرط و آزار و شکنجه ندادن زندانیان خلق عرب؛
۳) مجازات پاسداران غیرمسئول محلی (نیروهای مذهبی خرمشهر)، در این قطعنامه، حمایت کامل از شبیر خاقانی نیز آمده بود. به دنبال این راهپیمایی، ضدانقلاب تحرک فزایندهای یافت. بعدازظهر روز راهپیمایی، انبار شرکت مخابرات به آتش کشیده شد، دو خمپاره به حوالی صد دستگاه از منازل مسکونی در خرمشهر اصابت کرد، انفجار یک مین در تقاطع جاده خاکی و جاده آسفالته خرمشهر یک مرد و دو کودکش را از پای درآورد، مرکز پلیس با بمب دستی و مسلسل موردحمله قرار گرفت، اداره راهنمایی و رانندگی منفجر شد و آتش گرفت، انبار سازمان برق نیز آتش زده شد و چندین انفجار در منازل مسکونی اتفاق افتاد. درنتیجه، بار دیگر جو وحشت بر شهر حاکم گردید؛ و برخی از مردم شهر را ترک کردند. در پی انفجارها و حملات مسلحانه ضدانقلاب، دادگاه انقلاب در چهار تیرماه ۱۳۵۸ اعلام کرد: مسببین وقایع اخیر در صورت دستگیری برای اقدام علیه امنیت کشور تعقیب و مجازات خواهند شد. همین زمان، در پایان یک راهپیمایی در شهر آبادان که عکسهای شریعتمداری کنار عکسهای شیخ شبیر حمل میشد، قطعنامهای قرائت گردید که حاوی پشتیبانی از شیخ و تهدید زیر بود: اگر قانون اساسی ضامن حقوق قومیتها و حق خودمختاری نباشد مورد تأیید خلق مسلمان عرب نخواهد بود.
خرابکاریها ادامه دارد
ضدانقلاب که با مظلومنمایی شروع کرده بود، در کنار فعالیت سیاسی تبلیغاتی بانام اقدام مکمل ولی ظاهراً مجزا، رعب آفرینی را نیز از محورهای کار قرار داد. برای مثال روز ۷/۴/۱۳۵۸، برق خرمشهر با خرابکاری ضدانقلاب، بهکلی قطع شد و کوشش مأموران در این رابطه بهجایی نرسید. همزمان در نخلستانهای کوتشیخ تیراندازیهای شدیدی درگرفت و یک دستگاه یدککش در کارون طعمه حریق گردید. علاوه بر این اقدامات، در مرز و پاسگاههای مرزی نیز اقدامات ایذایی عراقی، از قبیل حمله با مسلسل و نارنجک با پاسگاههای مرزی، زدن خودروهای گشتی با آر. پی.جی و غیره بر جو رعب و وحشت شهر میافزود. همچنین، تبلیغات و جنگ روانی رادیوها و مطبوعات عراق بهشدت ادامه داشت و مقامات عراقی، ازجمله صدام و ظاهر توفیق عضو رهبری حزب بعث، در مصاحبههایی ضمن متهم کردن ایران به نژادپرستی و کینهتوزی علیه اعراب، به تهدید و اخطار پرداختند؛ و یک سلسله تحرکات مسلحانه هم در خارج از شهر صورت گرفت. روز ۱۳/۴/۱۳۵۸، با آر. پی.جی و مسلسل به فرودگاه اهواز حمله شد. فرودگاه آبادان، در روز ۱۶/۴/۱۳۵۸ برای چندمین بار گلولهباران شد و در همین روز، لولههای نفت بندر ماهشهر منفجر گردید و آتشسوزی مهیبی به راه افتاد. در ۱۷/۴/۱۳۵۸، پاسگاه سعیدیه از توابع بستان با موشک، خمپاره، مسلسل و نارنجک موردحمله قرار گرفت و در ۳۰ کیلومتری دارخوین لولههای نفت منجر شدند. در پی این حملهها و انفجارها، روز ۱۸/۴/۱۳۵۸، گروهی به نام چهارشنبه سیاه با تلفن به دفتر خبرگزاری پارس اعلام موجودیت کرد؛ و مسئولیت بخشی از انفجارات و حملات مسلحانه انجامشده را به عهده گرفت.
بهاینترتیب، فضای ترس و وحشت مرتباً تشدید میگردید و همزمان، فشار شدیدی علیه عناصر مذهبی و انقلابی شهر اعمال میشد تا جایی که در بعضی موارد، گشتیهای ضدانقلاب به آزار و دستگیری و ضرب و شتم آنان نیز میپرداختند. این جو سبب شد بسیاری از خانوادهها از شهر کوچ کنند؛ و در افکار عمومی این گمان پدیدار گردید که شهر بهزودی تحویل ضدانقلاب داده خواهد شد؛ اما یک واقعه همهچیز را دگرگون ساخت و وضعیت شهر را بهکلی تغییر داد. در شبهنگام ۲۱ تیرماه ۱۳۵۸، یک اکیپ از پاسداران در منطقه کوت شیخ، گشت میزدند که موردتهاجم قرار گرفتند. در این حمله، انوشیروان رضایی، مسئول پاسداران اعزامی از خرمآباد، به شهادت رسید. تشییعجنازه این شهید به یک حرکت و تظاهرات مردمی علیه ضدانقلاب تبدیل شد.
پایان دوران حضور و فعالیت آشکار ضدانقلاب وابسته به عراق
در همین زمان، شبیر خاقانی در قبال اظهارات دادستان انقلاب که مسببین انفجارات و اقدامات ضدانقلابی را هدایتشده از خارج اعلام کرده بود، واکنش تندی نشان داد. وی گفت، حرفهای دادستان از روی تعصب بوده و وی هیچگاه با مدنی توافق نکرده است؛ و هشدار داد: اگر دولت نسبت به آزادیهای فردی بیش از این بیتفاوت باشد، ترس از این دارم که در منطقه خوزستان انفجار جدیدی رخ بدهد.
چند روز بعد، این انفجار روی داد، اما درست برخلاف جهتی که شیخ انتظار داشت. در ۲۴/۴/۱۳۵۸، مردم برای سوم شهید رضایی، تظاهرات کردند؛ و پس از اتمام راهپیمایی، برای شنیدن سخنرانی به مسجد جامع رفتند. در همین حین، یک نارنجک به داخل حیاط مسجد که عده زیادی از مردم در آنجا بودند پرتاب شد؛ و در میان آنها منفجر گردید. درنتیجه، هفت تن شهید و عدهای مجروح بهجا گذاشت.
انفجار این نارنجک جمعیت فشرده در مسجد را وحشتزده و خشمناک بیرون ریخت و سبب انفجار بزرگتری از خشم عمومی مردم در سطح شهر شد و اوضاع را بهکلی دگرگون ساخت. در این وضعیت، تیراندازی عناصر مسلح از اطراف منزل شیخ بهطرف مردم خشمگین کار را تمام کرد. منزل شیخ محاصره شد. با رسیدن پاسداران، مقاومت عناصر مسلح زیاد طول نکشید و با مجروح شدن چند تن از طرفین و کشته شدن یکی دو تن از ضد انقلابیون، این خانه تصرف شد. عدهای از عاملین حوادث خرمشهر در همانجا دستگیر شدند؛ و شیخ نیز به اهواز برده شد. در بازرسی از منزل شیخ، چند قبضه اسلحه ژ-۳ و کلاشینکف، تعدادی کلت، هشت عدد نارنجک روسی و چند دستگاه بیسیم و مقدار زیادی پول ایرانی و دینار عراقی همراه با مقادیر زیادی اسناد و مدارک یافت شد و بهدست پاسداران انقلاب افتاد.
با از بین رفتن محوریت شیخ شبیر، پایان قطعی دوران حضور و فعالیت آشکار ضدانقلاب وابسته به عراق در خرمشهر و بهطورکلی در خوزستان، فرارسید. ازاینپس سازمانها و گروههایی که تاکنون محور عمده قضایا به شمار میرفتند بهطورکلی از صحنه خارج شدند؛ و هیچ اثر اجتماعی از آنان برجای نماند. در اسناد کنسولگری عراق، دراینباره آمده: سازمان سیاسی خلق عرب، تأثیر و نفوذ خود را بر مردم ازدستداده است.
اما پایان کار سازمانهای سیاسی- نظامی در منطقه، با ظهور گروههای کوچک بمبگذاری چون چهارشنبه سیاه مصادف میشود؛ و از این زمان، چنین گروههایی مجری اهداف و سیاستهای عراق در خوزستان میگردند. صدام که تازه به مقام ریاستجمهوری عراق دستیافته بود، در نامهای به شورای انقلاب ادعا کرد، شرکت خرابکاران عراقی در خوزستان بهتلافی مداخله ایران در کردستان عراق بوده است.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو