یارانه نقدی زمانی بطور متوسط یک چهارم حقوق دریافتی کارمندان بود و امروز با ثابت نگاه داشتن آن به کمتر از یک دهم دریافتی آنها تبدیل شده است. مردم در سال 94 عملا با پرداخت ده درصد مالیات بر ارزش افزوده، در ماه چیزی بیش از یارانه دریافتی را به جیب دولت برمی‌گردانند و در عمل پاسخ مناسبی از مخالفت 97 درصدی خود، با انصراف از یارانه، دریافت کرده اند. افزایش قیمت بنزین، آب، برق، تلفن و گاز نیز در دستور کار دولت قرار گرفته و با آغاز سال جدید احتمالاً عملیاتی خواهد شد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ دوستی داشتم اسمش سعید بود. چهار میلیون تومان جمع کرده بود، از ابوی بزرگوارش هم، شش میلیون گرفت و به قصد خرید اتومبیل از من خواست تا با فروشنده وارد مذاکره شویم. فروشنده اتومبیل را دوازده میلیون قیمت گذاشته بود و ما برای گرفتن تخفیف دو میلیون تومانی نشستی برگزار کردیم. از ما اصرار و از او انکار. نهایتا حاضر بود به ما دویست هزار تومان تخفیف بدهد. خلاصه اینکه پس از یک ساعت مذاکره، نشست من و سعید و فروشنده بی نتیجه به پایان رسید. سعید که خیلی شیفته خودروی مورد نظر شده بود، از فروشنده خواست تا چند روزی صبر کند تا مقدار باقی مانده را فراهم کند. پس از پایان مذاکره از سعید پرسیدم حالا می‌خواهی چه کار کنی؟ گفت چاره‌ای ندارم جز اینکه مجدداً با پدرم وارد مذاکره شوم و به هر روشی شده او را متقاعد کنم!

مذاکرات ژنو بدون نتیجه تا تیرماه سال آینده برای رسیدن به توافق جامع تمدید شد و این بدترین خبری بود که می‌شد در مورد نتیجه نشست‌ ایران و یک منهای پنج داد. آمریکا با علم به اینکه این دولت روی نتیجه این مذاکرات بیش از حد معقول سرمایه‌گذاری کرده، هر بار نه تنها از خواسته خود کوتاه نمی‌آید، بلکه چند قدم دیگر برداشته و تیم ایرانی را در فشار بیشتری قرار می‌دهد.

حال سوال این است، طرف ایرانی که خود را ناتوان در متقاعد کردن طرف غربی می‌بیند و درحالی که تمام هستی خود و دولتش را به این مذاکرات گره زده، چه روشی را برگزیده است؟ با نگاهی گذرا به صحنه سیاسی و اقتصادی روزهای پس از تمدید مذاکرات، شاید همه چیز روشن باشد. در صحنه اقتصادی شاهد آن هستیم که نرخ دلار بیش از 250 تومان افزایش یافته و بورس همچنان به سقوط آزاد خود ادامه می‌دهد. قیمت نفت به حدود پنجاه دلار کاهش یافته و به روند نزولی خود ادامه می‌دهد. از طرف دیگر دولت در بدترین موقع ممکن نان را در حرف حداکثر 30 درصد و در عمل حداقل 30 درصد افزایش داده است. در حالیکه دولت هر روز نرخ تورم را پایین‌تر اعلام می‌کند، مردم شاهد آن هستند که قیمتها با شیب بیشتری افزایش می‌یابد.
رئیس دولت در جلسه تقدیم بودجه، نرخ تورم را کمی کمتر از 20 درصد اعلام و در لایحه بودجه، حقوق کارمندانش را فقط 14 درصد افزایش داده و سخنگوی دولت تدبیر، مجددا برای سال دوم این افزایش حقوق را تنها با پیوست یک عذرخواهی به ملت اعلام می‌کند. این در حالی است که گویا نهاد ریاست جمهوری در سال آینده با افزایش کمتر از 82 درصد بودجه، توان مدیریت هزینه ‌های خود را ندارد.

مقدار یارانه نقدی همچنان ثابت مانده و هیچ اراده ای برای کمک به ملت از محل افزایش پرداخت یارانه وجود ندارد. یارانه نقدی زمانی بطور متوسط یک چهارم حقوق دریافتی کارمندان بود و امروز با ثابت نگاه داشتن آن به کمتر از یک دهم دریافتی آنها تبدیل شده است. دولت برای دومین سال متوالی می‌خواهد مالیات بر ارزش افزوده را که در دولت قبل سالیانه یک درصد افزایش می‌یافت برای دومین سال متوالی دو درصد افزایش دهد. مردم در سال 94 عملا با پرداخت ده درصد مالیات بر ارزش افزوده، در ماه چیزی بیش از یارانه دریافتی را به جیب دولت برمی‌گردانند و در عمل پاسخ مناسبی از مخالفت 97 درصدی خود، با انصراف از یارانه، دریافت کرده اند. افزایش قیمت بنزین، آب، برق، تلفن و گاز نیز در دستور کار دولت قرار گرفته و با آغاز سال جدید احتمالاً عملیاتی خواهد شد.این افزایش‌ها در حالیست که درآمد حاصل از آن مستقیم به جیب دولت اضافه می‌شود.

اما در میدان سیاست نیز فشار دولت و حامیانش شدت گرفته. دیروز سایت هاشمی رفسنجانی، سخنرانی منتشر نشده وی در آبانماه قبل از پایان مذاکرات را پس از شکست مذاکرات منتشر کرده و با تیتر «می‌خواهند نفس کشی جلویشان نباشد»، پروژه فشار سیاسی بر مخالفان را کلید زده است. سخنرانی حسن روحانی در روز دانشجو و سخنرانی حامیان دولت همچون علی مطهری، فائزه هاشمی و ... در دانشگاه‌هایی که وزیر علومش با یک روز چفیه بستن به صورت زورکی راهی ساختمان وزارت شد، دانشگاه‌ها را به سمتی پیش می‌برد تا پروژه فشار سیاسی ابعاد جدید خود را نمایان سازد.

گویا دولت تدبیر و امید که از راضی کردن کدخدای ظالم نا امید شده، برای به نتیجه رساندن مذاکرات هسته‌ای، به مذاکره با ملت ایران روی آورده و از این نکته بسیار مهم غافل است که ملت و رهبری با تمام توان ایستاده‌اند و از خطوط قرمز تعیین شده برای مذاکرات هرگز کوتاه نخواهند آمد.

دکتر احمدی نژاد، در دوره اقتدار ایران، آمریکا و غرب را به سگانی تشبیه کرد که اگر از آن فرار کنی دنبالت می‌کنند، اگر بایستی می‌ایستند و اگر دنبالشان کنی فرار می‌کنند. و ملت را بزرگ می‌شمرد و در مقابل دشمن را تحقیر می‌کرد. ملت ایران را همواره در قله‌های پیشرفت می‌خواست و در ارتباط تنگاتنگ خود با ملت، دست بزرگ و کوچک آن را می‌بوسید و خود را خادم ملت، نفر آخر صف ملت و بدهکار به ملت می‌دانست.

اما رئیس دولت تدبیر و امید، ملت را دو شقه کرده، یک بخش آن پنجاه و یک درصد و بخش دیگر همان 49 درصد. یک قسمت را حامی خود می‌داند و قسمت دیگر را هر روز تهدید می‌کند. یک روز آن را بی‌شناسنامه خطاب می‌کند، یک روز بی سواد، روز دیگر تازه به دوران رسیده، یک روز آرزوی جهنم برای آن می‌کند و روز دیگر با تمسخر دلواپسش می‌نامد، کاسبان تحریم و کاسبان فتنه نیز از دیگر واژگان دولتمردان است که در مورد مخالفان خود بکار می‌برند.

مرعشی شوهر خواهر هاشمی رفسنجانی اعلام می کند که ملت با یک ساعت وقت گذاشتن برای رای به روحانی کار خاصی نکرده و گفت مردم رفتند و یک رأی به آقای روحانی دادند، ما باید منت آقای روحانی را بکشیم، نباید او منت ما را بکشد، یک ساعت وقت گذاشته‌ایم و او باید این بار روی زمین را جمع کند و کشور را سر و سامان دهد...

روز 13 آبان دو سال است بدون حضور مقامات دولتی برگزار می‌شود و رئیس جمهور تا می‌تواند تلاش می‌کند تا کدخدا را از خود راضی نگه دارد و گویا توفیقی هم در این زمینه کسب نکرده است. با این روشها به کار خود ادامه می‌دهند و جالب است در نظرسنجی‌ها می‌بینند که توازن 51 درصد و 49 درصد چقدر به ضررشان تغییر کرده ولی از گذشته خود درس نمی‌گیرند.

محمد جوادی

منبع

"Our President, analytical news site"