دکتر محمد سلیمانی طی یادداشتی نوشت: "بر كسي پوشيده نيست كه دولت يازدهم در حوزه ترويج فرهنگ اشرافي‌گري گوي سبقت را از همه دولت‌ها ربوده است. ذات اشرافي‌گري، ولنگاري است. فرهنگ اصيل اسلامي و ايراني مبتني بر ساده زيستي بوده و هست. بنازم به حضرت امام خميني(ره) كه با خانه و حسينه جماران خود، اشرافی گری ها را رسوا كرد و تا ابد رسوا خواهد كرد. وقتي كارگران ناباورانه شاهد بازديد مسؤولان از دستاوردهاي آن‌ها در ماشين سواري شاسي بلند چند صد ميليون توماني باشند، چه فكري خواهند كرد؟ رفاه با اشرافي‌گري، زمين تا آسمان فاصله دارد. "

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ دکتر محمد سلیمانی طی یادداشتی نوشت:

"اكنون سه سال از دولت يازدهم مي‌گذرد. نگاهي گذرا به سياست‌ ها و عملكردهاي دولت يازدهم در حوزه فرهنگ عمومي مي‌تواند چشم انداز قوه مجريه در حوزه فرهنگ در يكسال باقيمانده از عمر دولت را روشن و شفاف كند. بر كسي پوشيده نيست كه فرهنگ دچار نوعي ولنگاري شده است كه مسؤوليتش به‌طور عمده بر عهده دولتمردان است. اجازه مي‌خواهم از چند زاويه به موضوع نگاه شود:

1– افزايش فاصله بين غني و فقير: در دولت يازدهم به دليل ماهيت فكري، عملكردي و سوابق، حركت به سمت افزايش فاصله طبقاتي در جامعه بوده است و شاهد و مدعاي آن افزايش چشم‌گير نابرابري‌ها و بي‌عدالتي‌ها است. از يك طرف پرداخت‌هاي حقوق چند ده ميليون توماني به مديران دولت يازدهم و از طرف ديگر در تنگنا قرار دادن كارمندان جزء با كاهش و محدود كردن اضافه كاري‌ها و ميزان افزايش ناچيز حقوق آن‌ها به بهانه كاهش تورم! موجب شده است كه علاوه بر تبعيض ظالمانه، فاصله بين غني و فقير روز به روز افزايش يابد.

از طرف ديگر در دولت پاداش‌هاي كلان سالانه نصيب مديران مي‌گردد و از طرف ديگر تعطيلي كارخانجات و ركود آن‌ها موجب اخراج كارگران و افزايش قشر مسكين و درمانده گرديده است. ركود و بيكاري مثل اختاپوسي خانمان‌سوز در حال نفوذ در همه اجزاي بدنه كشور است، در حالي كه عده‌اي فرصت يافته‌اند تا ثروت اندوزي را با كم‌ترين هزينه به اوج خود برسانند. 

اعلام حضور ثروتمندان چند صد ميليارد توماني دور ميز دولت نگراني عموم را چند برابر كرده است. همه نگران هستند كه نكند باز هزار فاميل ثروتمند شكل گرفته باشند. حاكم شدن تفكر كارگزاراني بر دولت يازدهم نگراني‌هاي عمومي را بيش‌تر كرده است. تفكري كه معتقد است در اقتصاد بايد قله‌هايي به وجود آيد و مردم در دامنه آن قله‌ها بهره‌مند شوند، يعني همان صد يا هزار فاميل ثروتمند شكل بگيرند و بقيه مردم زير سايه آن‌ها به نوايي برسند و اگر نشد سيل مردم را ببرد و غرق كند تا از دست دنيا رها شوند. گفته شده است دريافتي بعضي‌ها در دولت يازدهم معادل يارانه 20 هزار يارانه بگير است كه فقط با يارانه زندگي مي‌كنند. نتيجه چنان تفكرات و عملكردي اثر مستقيم در ولنگاري فرهنگي دارد.

چون در چنين شرايطي عده‌اي به دليل تبعيض و فقر مالي نسبت به فرهنگ كم توجه‌تر مي‌شوند و ثروتمندان به دليل مال زيادي كه نمي‌دانند با آن‌چه كنند، به سمت ولنگاري فرهنگي رفته و با پول خود به آن دامن مي‌زنند؛ امري كه هر روز در رسانه نوع و انواعي از آن‌ها گزارش مي‌گردد. بي‌عدالتي موجب ولنگاري بيش‌تر در فرهنگ مي‌شود و اين يك اصل غير قابل اجتناب است. افشاي ميزان پرداخت پاداش سالانه به مديران در دولت يازدهم در سال‌هاي 93 و 94، مو بر بدن تك تك ايرانيان بلكه همه جهانيان سيخ كرده است. ولنگاري در پرداخت‌ها موجب ولنگاري فرهنگي مي‌شود.

2– شل كردن پيچ و مهره‌هاي فرهنگ: امروز به وضوح معلوم است كه دولتمردان دولت يازدهم عزم جدي در شل سازي حوزه فرهنگ دارند. اين‌كه اجازه دهند فيلمي روي پرده نمايش برود و چندي بعد وزير ارشاد از فيلم اعلام برائت كند، نامي جز ولنگاري نمي‌توان روي آن گذاشت. اين‌كه اصرار بر پخش صداي كسي شود كه دلبستگي به اسلام و شعائر اسلامي ندارد و در ولنگاري شهره شهر است، آيا نشان از ولنگاري خود دولت در فرهنگ ندارد؟ اين‌كه برخي مسؤولان دولتي براي اين‌كه به آن‌ها انگ مخالف آزادي بيان زده نشود، راضي شوند هر چرندياتي چاپ و نشر و نمايش داده شود، آيا مصداق روشن ولنگاري در فرهنگ نيست؟ اين ولنگاري برنامه‌ريزي شده است يا از سر غفلت است؟

3– خلاصه كردن فرهنگ در كنسرت و مزقانچي‌گري: به نظر مي‌رسد دولت يازدهم فهم درست و جامعي از فرهنگ ندارد و فرهنگ را صرفاً در اجراي اموري نظير كنسرت و صاحبان و متوليان فرهنگ را فقط عده‌اي مزقانچي مي‌داند. ملت ايران در منطقه و جهان به داشتن فرهنگ غني و اصيل شهرت دارند. احترام دنيا به ايران به دليل فرهنگ اصيل آن است. اين نوع تعريف و جهت‌گيري كه دولت يازدهم دارد، صرفاً موجب ولنگاري فرهنگي شده و مي‌شود و خسارت‌هاي آن جبران ناپذير يا هزينه بر است.

4– فرهنگ اشرافي‌گري: بر كسي پوشيده نيست كه دولت يازدهم در حوزه ترويج فرهنگ اشرافي‌گري گوي سبقت را از همه دولت‌ها ربوده است. ذات اشرافي‌گري، ولنگاري است. فرهنگ اصيل اسلامي و ايراني مبتني بر ساده زيستي بوده و هست. بنازم به حضرت امام خميني(ره) كه با خانه و حسينه جماران خود، اشرافي‌گري‌ها را رسوا كرد و تا ابد رسوا خواهد كرد. وقتي كارگران ناباورانه شاهد بازديد مسؤولان از دستاوردهاي آن‌ها در ماشين سواري شاسي بلند چند صد ميليون توماني باشند، چه فكري خواهند كرد؟ رفاه با اشرافي‌گري، زمين تا آسمان فاصله دارد.

رفاه، امري مقدس است كه بشر براي تأمين و بهبود آن شبانه روز تلاش مي‌كند و بايد بكند. ولي به رخ ديگران كشيدن و رفاه‌زدگي موجب ولنگاري در فرهنگ مي‌شود. اشرافي‌ها در طول تاريخ بيش‌ترين سهم را در ولنگاري فرهنگي داشته و دارند. رسوخ و نفوذ اشرافي‌گري در هيات حاكم دولت يازدهم بسيار نگران كننده است.

چه بايد كرد؟

بي‌ترديد، حرمت مسجد را بايد متولي آن نگه دارد. ساماندهي و حفاظت و مراقبت در فرهنگ، وظيفه روشن دولت است. لذا اعتقاد مسؤولان اجرايي به امر فرهنگ اسلامي و ايراني اصيل شرط اول هر اقدامي است. تا رويه دولت در نحوه برخورد با فرهنگ و ترويج آن عوض نشود، شاهد ولنگاري در فرهنگ خواهيم بود. بايد دولت را پاي كار فرهنگ آورد. بايد نظارت مجلس بر امر فرهنگ بيش‌تر شود.

بايد مطالبات مردمي از متوليان فرهنگي روشن‌تر بيان شود. مدير توانمند متعهد و معتقد شجاع است كه مي‌تواند از ناهنجاري‌ها، بي‌حجابي‌ها، شهوت راني‌ها، ولگردهاي خياباني، و غيره جلوگيري كند. اراده دولت است كه مي‌تواند با اقتصاد مقاومتي، فاصله غني و فقير را كاهش و سطح زندگي فقرا را افزايش دهد. دولت است كه بايد هشدارها و رهنمودهاي مقام معظم رهبري را جدي بگيرد و اجرايي كند. دولت با فرهنگ مي‌تواند با ولنگاري فرهنگي مبارزه كند و فرهنگ را سامان دهد. "