رنج شکاف در جریان عدالتخواهی سخت و جانکاه بود و تبعاتش سخت و سهمگین. مقصرش را تاریخ محاکمه خواهد. هرچه هست اینکه عدالتخواهان حساب آیت الله مصباح یزدی را از سایر اعضای 'ائتلاف مخالفان محمود احمدی نژاد' جدا می دانند. آیت الله مصباح بر خلاف غالب اعضای ائتلاف مذکور، عمیقا مومن به ولایت فقیه و شخص رهبری است. عدالتخواهان به آیت الله مصباح احترام می گذارند هر چند منطق ایشان را اشتباه بدانند.

آیت الله مصباح یزدی بالاخره با تاخیری قابل توجه درباره فراز پایانی سخنان نوروزی رهبر معظم انقلاب اظهارنظر کرد؛ فرازی که در اولین روز از بهار 92، بعضی از اصولگرایان را غافلگیر، برخی را مغبون و شماری را به فکر فرو برد. اصولگرایانی که مفهوم "انتخاب اصلح" را بار دیگر زیر پا گذاشته و از بهمن 91 مشغول پافشاری بر مکانیزم "نظرسنجی" برای انتخاب گزینه نهایی بودند، ناگهان عرق سردی بر پیشانیشان نشست.

«باید خودتان تحقیق کنید، ملاحظه کنید، دقت کنید، از انسانهای مورد اعتمادتان بپرسید، تا به اصلح برسید و اصلح را انتخاب کنید.» این جملات رهبر انقلاب، دو ائتلاف «2+1» و «2+3» را با چالش مشروعیت مواجه کرد. با این وجود حتی این اتفاق نیز موجب نشد تا اصولگرایان بر مکانیزم نظرسنجی قلم قرمز بکشند. 16 روز پس از تاکید رهبرانقلاب، غلامعلی حداد عادل – یعنی ولایتمدار ترین شخصیت سیاسی ائتلاف های مذکور – حرف آخر اصولگرایان را زد: «بالاخره می توان دستگاهی که نظرسنجی آن تا حدودی قابل اعتماد باشد را یافت، اما باید همه به نتایج نظر سنجی تمکین کنند.من به هر سازوکاری که در ائتلاف برای پیشرفت برای رسیدن به وحدت تصویب شود پایبند خواهم بود و نظر سنجی نیز می تواند یکی از آنها باشد.»

آیت الله مصباح یزدی اما حکایتی متفاوت از سایر اصولگرایان دارد. کسبه اصولگرا بایکدیگر ائتلاف می کنند از سر ترس؛ ترس از شکست. محافظه کاری جرأت رقابت را از آنان می گیرد، پس با وجود عقاید متفاوت گرد یک میز می نشینند. اصولگرایان همچنین میانه خوبی با واژه "توکل"ندارند و می کوشند از آن استفاده نکنند. هرچند به واژه "تکلیف" بسیار علاقه مندند و مرتبا آن را احساس می کنند. باور اصولگرایان به اعجاز سیاسی ضعیف است، پس نمی توانند "اصلح" را بر "صالح مقبول" ترجیح داده و صرفا چشم به آسمان بدوزند؛ حتی اگر 100 بار دیگر هم 27 خرداد 84 تکرار شود، اصولگرایان همانی هستند که هستند. این مسئله وجه تمایز اصولگرایان با آیت الله مصباح یزدی است؛ مردی که نه از رقابت می ترسد و نه حاضر است زیربار نظرسنجی به عنوان یک مکانیزم سکولار برای انتخاب گزینه نهایی برود. او 27 خرداد و سوم تیر 84 را به چشم خود دیده و به اعجاز سیاسی مومن شده است.

تحکیم دو گزاره
رهبری بر انتخاب اصلح تاکید کردند اما سخنانشان به همین جا ختم نشد، شاخص اصلح نیز میبایست برای مردم روشن شود: «آن چیزهائی که امروز برای دولت و برای رئیس‌جمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیس‌جمهور بعدی وجود داشته‌ باشد، اینها را باید در خود تأمین کند؛ آن چیزهائی که امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ که ممکن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور کند.»

این سخنان رهبر معظم انقلاب گزاره های مهمی را تحکیم کرد:
1) احمدی نژاد شاخص معیار اصلح است و تک تک کاندیداها میبایست نسبت خود را با نقاط ضعف و قوت او روشن کنند.
2) رئیس جمهور فعلی حائز ویژگی های مثبت متعددی است.

گزاره اول اصولگرایان را در شرایطی بغرنج قرار داد. گزاره شماره 2 اما در نگاه اول بدیهی می نماید. طبیعتا هر انسانی ویژگی های مثبت و منفی دارد اما محمود احمدی نژاد طی 2 سال گذشته یک استثناء بوده است: «مردی با ویژگی های صددرصد منفی». طی 2 سال گذشته، "ائتلاف مخالفان محمود احمدی نژاد" هیچ ویژگی مثبتی برای او باقی نگذاشته است. آیت الله مصباح و اطرافیانش در این مورد، نه تنها تمایزی با سایر اصولگرایان و حتی اصلاح طلبان ندارند، بلکه در مواردی رکوردهای جریانات مذکور در نفی رئیس جمهور را جابه جا کرده اند.

ایجاد بزرگترین خطر از صدر اسلام تا کنون"، "ترویج ناسیونالیسم و ملی گرایی"، "بازتولید بهائیت و ظهور محمد علی بابی دیگر در دولت احمدی نژاد"، "پیوند با فراماسونری"، "تلاش برای رونمایی از دین جدید"، "شباهت با کارگزاران سازندگی"، " ترویج اومانیسم"، "اعتقاد به پلورالیسم"، "پیوند با جریان فتنه"، "کمک گرفتن از شخص شیطان"، "رمالی و جن گیری"، "تنازل از شعار های سوم تیر 84" مواردی هستند که از سوی آیت الله مصباح یزدی و جبهه پایداری به دکتر احمدی نژاد نسبت داده شده است. برای رعایت اختصار به نظر می رسد اشاره به 4 مورد کفایت می کند:

1 –اتهام دلبستگی به فراماسونری:
«امروزه در دورن جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است و همان‌طور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد، امروز نیز فراماسونری با شعارهای انقلاب و اسلام جلوه می‌کند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان می‌کند، یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض می‌کند. چگونه کسی که در عمرش با عالمی ارتباط نداشته و علاوه بر آن هر روز ضربه‌ای به اسلام می‌زند، می‌تواند برای اسلام مفید باشد، و معلوم نیست چه شده که برخی نیز به آن‌ها دل بسته‌اند!»

2- اتهام بهایی گری و زمینه سازی برای ظهور محمد علی باب نوین:
«مراقب باشیم ثمره خون شهداء و مقاومت‌‌ها در برابر دشمنان به پیدایش سید علی محمد باب جدیدی منجر نشود. سید علی محمد باب یک طلبه کم سواد بود که ابتدا مدعی ارتباط با امام زمان شد و سپس به تدریج ادعای قائمیت، نبوت و دست آخر الوهیت کرد و فرقه بابیت و بهاییت توسط او و پیروانش در زمان قاجار اختراع شد. امروز انحراف فکری جدیدی در جامعه تحت تعابیری چون «امام زمان(عج) خود جامعه را اداره می‌کند» پیدا شده است. درست است که در ابتدا این سخن برای ارادتمندان و علاقه‌مندان به حضرت بقیه‌الله(عج) خوش باشد،‌ ولی وقتی به آن فکر می‌کنیم، می‌توانیم به آینده خطرناک این سخن پی ببریم.این سخن به این معنی است که اگر خود ولی عصر(عج) جامعه را اداره می‌کنند،‌ نیازی به واسطه و نائب نیست!‌اگر این تفکر در جامعه رواج یابد و کسی که این تفکر را رواج می‌دهد، قدرت در اختیار داشته باشد و به احتمال 99درصد کمک‌های خارجی نیز ضمیمه آن شود، چه شرایطی در جامعه به وجود می‌آید؟اگر این جریان ادامه یابد و یک روز دیدیم که سید علی محمد باب دیگری به دست خودمان و با ثمره خون شهیدان و مقاومت‌های فراوان به وجود آمده است،‌تعجب نکنیم

«هیچ وقت ایرانی بودن نباید جای اسلام را بگیرد، ایرانی گری شعاری است که بهایی ها هم می گفتند و این افتخار نیست. باید بدانیم که هیچ چیزی در عالم قابل مقایسه با اسلام نیست و همه چیز فدای اسلام است و هر چیزی در پرتو اسلام رشد می کند...یک روز می گویند هم جنس گرایی خوب است و روز دیگر ممکن است بگویند بد است. مراقب باشید حرفهای غلط نگویند، نیایند بگویند از حکومت صالحان حرف می‌زنیم و رئیس‌جمهور ونزوئلا را مطرح کنند. ما در یک کلام قائل به اسلام، احکام اسلامی و در عمل به نایب امام زمان(عج) که همان ولی‌فقیه است، هستیم.»

3- اتهام کمک گرفتن از شخص شیطان:
«بنده قبلا از بعضی اشخاص که شما خوب می شناسید به دلیل جلوگیری از ضرر به نظام بسیار دفاع می کردم که البته همان زمان در بین موجودین بهترین بودند و بعدها همان اشخاص از ریزش های انقلاب شدند. فسادهای پیچیده و عمیق نتیجه برنامه ریزی دقیق ابلیس از سال‌های قبل است. این فساد بسیار پیچیده می تواند بزرگ‌ترین نعمت الهی را که با تقدیم هزاران شهید به دست آورده ایم، زیر و زبر کند.برنامه ریزی شیطان آن‌قدر دقیق و جامع است که پس از مهیا کردن زمینه ها، یک نفر را از لایه های درونی بیرون می آورد و او شبکه ای را تشکیل می دهد تا بزرگ‌ترین نعمت الهی در طول تاریخ اسلام را از بین ببرد. در پاسخ به کسانی که می گویند این آدم قد و قواره اش اینقدر نیست که اینکارها را انجام دهد باید گفت که مدرس اصلی این جریان انحرافی ابلیس است، البته به برخی می گویند اینها لیاقت آن را ندارند که عنوان جریان را داشته باشند و باید به آنها گروهک انحرافی گفت اما هر چه آنان تجربه شیطنت نداشته باشند، ابلیس با تجربه چندین هزار ساله به کمک اینها آمده است. قرائنی مبنی بر تاثیرگذاری بر رئیس جمهور از طریق وسائل غیر عادی [سحر و جادو]وجود دارد.این شخص منحرف با این بهانه که فوق العاده است و ارتباطات معنوی با امام زمان(عج) و اصحاب ایشان دارد، تأثیر عجیبی بر رئیس جمهور گذاشته و اعتمادش را جلب کرده است.در تفکر اینها به جای امام زمان(عج)، مسئله انسان کامل را مطرح می کنند و مقام امامت را یک مقام معنوی می دانند.»

4- اتهام ایجاد بزرگترین خطر برای اسلام از ابتدا تا کنون:

«خطری که من احساس می‌کنم، شدیدترین خطری است که تا کنون اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذی‌هایی است که در بین خودی‌ها در حال رشد هستند.»

آیت الله مصباح یزدی البته تاکید کرده است که هرآنچه به دولت نسبت داده را به چشم خود ندیده و بر اساس  "مسموعات" و احتمال "یک در میلیون" این سخنان را بیان کرده است:
«البته این احتمال، یک در میلیون است، ولی وقتی محتمل قوی است، باید به احتمال ضعیف هم بها داد ...البته اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیده‌ام.»
 

پرسش اول از آیت الله مصباح یزدی
آیا شخصیتی که با تعابیر مذکور به توصیف رئیس جمهور پرداخته است، می تواند همچون رهبر انقلاب ویژگی مثبتی برای محمود احمدی نژاد قائل باشد آنگونه که او را شاخص انتخاب اصلح فرض کند؟ پاسخ روشن است. البته یک بهایی یا یک فراماسونر می تواند در عین فساد فکری و انحراف عقیدتی برخوردار از ویژگی هایی چون پرکاری، خستگی ناپذیری و ... باشد. با این وجود سایت رجانیوز – رسانه حامی آیت الله مصباح - بلافاصله پس از سخنان رهبر انقلاب در مشهد در یادداشتی حتی پرکاری و مردم دوستی احمدی نژاد را زیر سوال برد تا مبادا برای چند ساعتی هم که شده ویژگی مثبتی برای احمدی نژاد تداعی شود! رجانیوز تاکید کرد احمدی نژاد در سال 86 که هنوز منحرف نشده بود به افزایش قیمت 200 تومانی میوه هم واکنش نشان می داد اما حالا از پرش 2000 تومانی هر کیلیوگرم پرتقال نیز ککش نمی گزد.

شاخص انتخاب اصلح از سوی رهبر انقلاب مشخص شده است و حالا آیت الله مصباح باید نسبت خود را با آن مشخص کند. با این وجود اظهارات آیت الله مصباح در دیدار با شورای مرکزی جبهه پایداری نشان می دهد ایشان سخنان رهبر انقلاب را به گونه ای دیگر متوجه شده است: «تفاوت فرمایشات امسال مقام معظم رهبری با سخنرانی‌های سال‌های گذشته ترکیب‌بندی جدید این عبارت بود که رئیس‌جمهور آینده باید خوبی‌های رئیس‌جمهورهای قبلی را داشته و بدی‌های آنها را نداشته باشد. روح این مطلب این است که ما باید همیشه رفتارهای خود را محاسبه کنیم و اگر اشتباهی داریم آن را حذف و اصلاح کنیم و از بهترین‌ها استفاده کنیم.»

قرائت خاص آیت الله مصباح از سخنان صریح رهبرانقلاب، تنها قرائتی است که امکان حفظ عقاید گذشته را برای ایشان ممکن می کند. بر اساس این قرائت "فراماسونر" و "بهایی" مذکور معیار اصلح نیست و رهبری جمله ای بدیهی را بیان کرده است. البته این جملات  هرگز به معنی اتهام تفسیر به رای از سخنان رهبری به آیت الله مصباح نیست. بلکه روایتگر یک واکنش طبیعی است. آیت الله مصباح به اقتضای منطق خود رفتار کرده است.

پرسش دوم
آیت الله مصباح یزدی حتی با وجود قرائت خاصی که از سخنان رهبر انقلاب دارد، یک چیز را نمی تواند منکر شود: «فرد اصلح باید حائز همه ویژگی های مثبت احمدی نژاد منهای نقاط ضعف او باشد.» آیا از نظر آیت الله مصباح یزدی چهره ای چون کامران باقری لنکرانی حائز همه ویژگی های محمود احمدی نژاد و بری از نقاط ضعف اوست؟ در این صورت چه اصراری وجود دارد تا کامران باقری لنکرانی کاریکاتوری از شخصیتی چون سعید جلیلی جلوه داده شود؟

آیت الله مصباح یزدی منتقد سرسخت هاشمی رفسنجانی است در حالی که کامران باقری لنکرانی در آخرین اظهارنظر قاطع اش درباره اکبر هاشمی رفسنجانی می گوید: «آقای هاشمی در حال حاضر مشاور مقام معظم رهبری و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند که این افتخاری برای ایشان محسوب می شود.بنابراین اگر آقای هاشمی به لوازم جایگاه خود توجه داشته باشند و این نقش را بهتر از گذشته دنبال کنند به نظر می آید برای کشور و شخص ایشان برکت بیشتری خواهد داشت.»

جالب آنکه رهبر انقلاب در توصیف یکی از ویژگی های مثبت احمدی نژاد می فرمایند:
«به حمدالله عناصر دولت به هیچ گروه و دسته و باند و جریانی وابسته نیستند؛ این خیلی نکته مهمی است. مراقب باشید حرکت، اظهارنظر و حرف، انتساب به یک جریان و یک باند را پیش نیاورد، که اگر اینطور شود، هوای نفس تقریبا انفکاک ناپذیر است. هوای نفس گروهی هم مثل هوای نفس شخصی است.»

عجیب آنکه آیت الله مصباح یزدی در دیدار مذکور با اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری که با هدف تحلیل بیانات نوروزی رهبری تشکیل شده است، می گوید: «سؤالی که در اینجا به ذهن می‌آید این است که آیا این محاسبه و بررسی فقط مخصوص رئیس‌جمهور آینده است، که باید ببیند رؤسای جمهور گذشته چه عیب‌هایی داشته‌اند تا آن‌ها را اصلاح کند و اگر خوبی‌هایی داشته‌اند، آنها را حفظ کند، یا چنین محاسبه‌ای برای دیگران هم لازم است؟ آیا این کار فقط درباره اشخاص است یا برای گروه‌ها هم لازم است؟ با تنقیح مناط متوجه می‌شویم که این کار اختصاص به رئیس‌جمهور ندارد. ما هم به عنوان گروهی که در فعالیت‌های اجتماعی احساس مسئولیت می‌کنیم، موظفیم خودمان را با گروه‌های دیگر، در گذشته و حال مقایسه کنیم، اگر آنها اشتباهاتی را مرتکب شده‌اند، ما دیگر مرتکب نشویم و اگر حسن‌هایی داشته‌اند، سعی کنیم آنها را حفظ کنیم و از دست ندهیم.»

در کلام رهبر انقلاب "گروه" هم ردیف با "باند" و "دسته است و آیت الله مصباح نیز حامیان خود را "گروه" می نامد. رهبر انقلاب عدم انتساب دکتر احمدی نژاد به یک "گروه سیاسی" را به صورت مطلق به عنوان یک ویژگی مثبت تلقی می کنند که شایسته شکرگزاری است. با این وجود تکلیف انتساب کامران باقری لنکرانی به جبهه پایداری به عنوان یک "گروه سیاسی" چیست؟ به خصوص که رهبر انقلاب گروه های سیاسی را به دو دسته خیر شر تقسیم نکرده و هر گونه انتصاب به جریانات سیاسی را مردود شمرده اند.

این روزها فرزندان بسیجی آیت الله مصباح یزدی سخت نگران هستند. بسیج دانشجویی با صدور بیانیه گفته است: «ما دانشجویان بسیجی اعلام می‌داریم که حداقل انتظار ما از رئیس جمهور آینده، داشتن امتیازات دولت فعلی می‌باشد. در نظر ما قریب به اتفاق گزینه‌های مطرح جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری فاقد این شاخصه های حداقلی و با فاصله بسیار زیاد از آن‌ها قرار دارند.»

ما و مصباح
رنج شکاف در جریان عدالتخواهی سخت و جانکاه بود و تبعاتش سخت و سهمگین. مقصرش را تاریخ محاکمه خواهد. هرچه هست اینکه عدالتخواهان حساب آیت الله مصباح یزدی را از سایر اعضای "ائتلاف مخالفان محمود احمدی نژاد" جدا می دانند. آیت الله مصباح بر خلاف غالب اعضای ائتلاف مذکور، عمیقا مومن به ولایت فقیه و شخص رهبری است.«اگر هفتاد سال به درگاه خداوند سجده کنیم باز هم نمی توانیم شکر نعمت وجود رهبر انقلاب را به جا بیاوریم.» این جمله معروفی است که آیت الله مصباح بارها و بارها در مطلع سخنرانی خود بیان کرده است. حتی یک شخصیت روحانی در طرازی به مراتب پایین تر از آیت الله مصباح را نمی توان یافت که ولو منافقانه این جمله را بیان کرده باشد.

عدالتخواهان به آیت الله مصباح احترام می گذارند هر چند منطق ایشان را اشتباه بدانند. آیت الله مصباح از نظر حامیان احمدی نژاد مرتکب اشتباهات فاحش سیاسی شد اما احمدی نژادی ها این اشتباهات را تنها به پای منطق سیاسی غلط عمار نوشتند؛ همان منطقی که باعث می شود شریعتی در نگاه مصباح "کافر" و "ضد دین" جلوه کند در حالی که رهبر انقلاب او را "روشنفکری دلسوز و فداکار" نامیده است. منطقی که احمدی نژاد را "فراماسونر" و بزرگترین خطرتاریخ اسلام می خواند، در حالی که رهبری او را معیار اصلح معرفی کرده است. برای ما مصباح، مصباح است حتی اگر امثال "حسین جلالی" و "قاسم روانبخش" پیرامون وی بسیار باشند.

«یک آقایی تندروی کرد و گفت این دولت بزرگترین خطر از صدر اسلام تا کنون است و هفته بعد گفت اینها عددی نیستند، پیغام دادم که نگران شما هستم ...»

(دکتر احمدی نژاد در جمع حامیان گفتمان انقلاب اسلامی)

 

محمد حسین حیدری