آنچه یمن را برای سعودی ها و غرب دارای اهمیت کرده، موقعیت ژئوپلیتیک دریای سرخ و تنگه باب المندب و هراس از شکل گیری جنبشی دیگر با رویکرد مقاومت در همسایگی سعودی ها و در واقع در حاشیه دریای سرخ و تنگه استراتژیک باب المندب است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ از زمان استیلای نیروهای انقلابی انصارالله بر یمن و تشکیل شورای ریاست جمهوری، تحولات این کشور مورد توجه جامعه بین المللی قرار گرفته است، در این بین و در حالی که کشورهای شرقی از اعلام موضعی صریح در مورد انقلابیون کنونی پرهیز نموده اند، شماری از قدرت های غربی و کشورهای عربی نسبت به پیروزی حوثی ها در یمن ابراز موضع کرده و آن را بر خلاف موازین بین المللی دانسته اند.
رسانه های خبری در روزهای اخیر از بسته شدن سفارت عربستان سعودی، کانادا، ایالات متحده آمریکا، فرانسه و بریتانیا در این کشور خبر داده اند. کشورهای فوق در کنار دبیرکل سازمان ملل متحد خواستار مداخله شورای امنیت سازمان ملل جهت حل بحران این کشور هستند. در این نوشتار مروری گذرا بر آخرین تحولات این کشور استراتژیک منطقه داریم. *
تحولات چند هفته اخیر در یمن، این کشور را وارد مرحله حساسی کرده است. سیر شتابان روند تحولات حاکی از دوره جدیدی از بی ثباتی و تداوم اعتراضات مردمی است که ریشه در عوامل داخلی مثل فقر، محرومیت، تبعیض به جا مانده از چهار دهه دیکتاتوری و بافت قبیله ای و عوامل خارجی مثل دخالت های مستمر عربستان سعودی و آمریکا دارد.
آنچه یمن را برای سعودی ها و غرب دارای اهمیت کرده، موقعیت ژئوپلیتیک دریای سرخ و تنگه باب المندب و هراس از شکل گیری جنبشی دیگر با رویکرد مقاومت در همسایگی سعودی ها و در واقع در حاشیه دریای سرخ و تنگه استراتژیک باب المندب است. به همین خاطر آن ها علاوه بر دخالت در امور سیاسی و حمایت از دولتمردانی که مردم در نگاه آن ها جایی ندارند، به بهانه مبارزه با القاعده حملاتی به مناطق مختلف به ویژه در جنوب این کشور انجام می دهند که عمدتا سبب قربانی شدن غیرنظامیان شده است.
اما تحولات اخیر به این دلیل رخ داد که در پاییز گذشته منصورهادی پس از گذشت دو هفته از امضای توافقنامه صلح و مشارکت با انقلابیون، «عوض بن مبارک» را نامزد نخست وزیری این کشور معرفی کرد، اما جنبش انصارالله یمن به این دلیل که تعیین بن مبارک را تصمیمی کاملا خارجی می دانست، با این اقدام رئیس جمهور مخالفت کرد و منصورهادی نیز ناچار به تغییر در تصمیم خود شد و او را مسؤول دفتر خود کرد، تا این که اخیرا انصارالله احساس کرد که عوض بن مبارک تحرکات مشکوکی را دنبال می کند و از همین رو کمیته های مردمی انصار الله بن مبارک را بازداشت کردند. در این باره یک منبع نزدیک به انصارالله فاش کرد که بازداشت جمال عوض بن مبارک به دلیل رفت وآمدهای مکرر به سفارت آمریکا و تلاش برای تقسیم یمن از طریق دست بردن در متن قانون اساسی این کشور انجام شده است. این منبع توضیح داد: بن مبارک مجری یک توطئه خارجی است که هدف آن تقسیم یمن و تبدیل این کشور به یک متروکه است.
پس از این واقعه اعتراضات مردمی به دولت منصورهادی گسترش یافت. در واقع از زمان روی کار آمدن منصورهادی، مشکلات داخلی یمن نه تنها حل نشد، دخالت های عربستان و آمریکا نیز همچنان تداوم دارد و دولت منصورهادی به جای این که به مشورت با انصارالله -که نماد مقاومت در برابر فساد دربار حاکم تبدیل بود - بپردازد، همچنان گوش به مواضع درگوشی سعودی ها داشته و دارد، تا این که مردم با اعتراضات گسترده این موضوع را به دیکتاتور فعلی یمن گوشزد کردند، اما منصورهادی با دیدن وخامت اوضاع و ارتقا جایگاه انصارالله بین مردم و پس از ناکامی در عرصه دیپلماتیک، روی به استعفا آورد که با مخالفت پارلمان مواجه شد.
هدف عربستان و آمریکا از تشویق منصورهادی به استعفا، علاوه بر ایجاد بی ثباتی و سوق دادن یمن به هرج و مرج، این بود که مجددا زمینه برای بازگشت علی عبدالله صالح (و یا یکی از نزدیکانش) به قدرت فراهم گردد. طی این مدت عبدالله صالح نیز تلاش کرده به بازیگران منطقه ای و جهانی نشان دهد فقط اوست که می تواند بحران های یمن را اداره کند. ریاض و واشنگتن هم چنین معتقد بودند استعفای منصورهادی می تواند انصارالله را تحت فشار قرار دهد و مسؤولیت بحران های بعدی و هرج و مرج در کشور را متوجه آنان سازد.
غربی ها و سعودی ها هم چنین در تلاشند تا زمینه های درگیری مذهبی را فعال کنند و بخش های دیگری از شمال یمن مانند دو اقلیم «سبأ» و «جند» را به بهانه شافعی بودن، از مناطق زیدی جدا کنند و با فعال کردن القاعده و ایجاد درگیری با انصارالله، این جنبش را ضعیف کرده و ظرفیتش را درگیر با چالش های داخلی نمایند، چراکه اکنون نیز القاعده در برخی مناطق مانند البیضاء، مأرب و حضرموت فعال است و چه بسا پروژه ای شبیه به درگیری های داخلی عراق و سوریه، در یمن اجرا کنند.
آنچه نیاز امروز یمن است حفظ وحدت است که البته حضور و مشارکت فعالانه انصارالله در عرصه سیاسی و اجتماعی با همین هدف دنبال شده است. در این زمینه انصارالله توانسته است نظر مساعد سایر احزاب و گروههای معارض را جلب کند و رهبری انقلاب مردمی یمن را بر عهده گیرد. اکنون باید متوجه این خطر باشند که کشورهای وابسته به آمریکا درصددند در صورتی که اهدافشان در یمن حاصل نشود، این کشور را به سوی هرج و مرج و مناقشات داخلی پیش برند. زمینه این درگیری ها نیز با پتانسیلی که از طرف القاعده و حمایت سعودی ها هست وجود دارد. انصارالله نیز به این موضوع آگاهی دارد و با درایت و هوشیاری و تشکیل کمیته های مردمی سعی می کند مانع از به خشونت کشیده شدن اوضاع شود و از طرفی کمیته های مردمی را در جهت مشارکت فعال مردم در انقلاب و سامان دادن به اوضاع و جلوگیری از هرج و مرج راه اندازی کرده است. باشد که این تدابیر زمینه ساز انتقال مسالمت آمیز قدرت به نفع گروههای مردمی گردد و ضربه آخر را بر پیکره ارتجاع عرب وارد نموده و تقویت جبهه مقاومت را به ارمغان آورد.

حیاط خلوتی به نام یمن
کشور یمن در منطقه جنوب غربی آسیا و در شبه جزیره عربستان واقع شده است. از این کشور همواره به عنوان حیاط خلوت عربستان سعودی نام برده می شود. روسای جمهور حاکم بر یمن همواره به عنوان متحدی کلیدی برای ریاض و غرب محسوب شده اند. فقر اقتصادی حاکم بر یمن و فرهنگ عشیره ای نسبتا متفاوت از سایر شیوخ خلیج فارس موجب عدم پذیرش این کشور در شورای همکاری خلیج فارس در سال های گذشته بوده است.
حضور پررنگ شیعیان زیدی در این کشور که قریب به چهل درصد از جمعیت یمن را به خود اختصاص داده اند، همواره به عنوان یک دغدغه از سوی ریاض نگریسته می شده است، چراکه مناطق جنوبی عربستان نیز شاهد حضور نسبتا پررنگ شیعیان زیدی بوده و هرگونه تحرک از سوی زیدیون یمنی که در مناطق شمالی این کشور و همجوار با مرزهای عربستان زیست می نمایند، می تواند مخاطرات امنیتی را برای سعودی ها در پی داشته باشد. همین امر موجب اتخاذ دو رویکرد از سوی عربستان جهت مهار آن ها شده است.
حمایت از روسای جمهور دیکتاتور در سرکوب شیعیان و هم چنین رواج اندیشه تکفیری در این کشور همواره مد نظر آل سعود قرار داشته است، از همین روست که القاعده حاکم بر یمن به عنوان یکی از قدرتمندترین شعب این گروه تروریستی در جهان محسوب می شود. ضعف اقتصادی حاکم بر یمن عمدتا با حمایت های مالی و تسلیحاتی همسایه قدرتمند شمالی جبران می شده است.
خلع عبدالله صالح از قدرت و ناکارآمدی منصورهادی در تحقق اهداف انقلابیون به مرور زمینه نارضایتی هرچه بیشتر اقوام یمنی را در پی داشت. در این بین شیعیان زیدی یمن که به عناوینی همچون حوثی ها و انصارالله نامیده می شوند پس از دهه ها سرکوب، از لاک دفاعی خارج شده و با بهره گیری از فضای موجود در پی احقاق حقوق پایمال شده خویش برآمدند. همراهی شماری از قبائل یمنی با خواست حوثی ها، زمینه قدرت گیری روزافزون را برای آن ها فراهم نموده تا آن که در ماه های گذشته موفق به تصرف صنعا پایتخت یمن گردیدند.

پیامدهای قدرت گیری انصارالله
سقوط ناگهانی صنعا توسط انقلابیون یمنی با بهت و حیرت جامعه بین المللی و به ویژه کشورهای محافظه کار عرب مواجه گردید. تثبیت موقعیت شیعیان زیدی در یمن بی شک پیامدهای گسترده ای را برای کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در پی خواهد داشت. سیستم پادشاهی و محافظه کارانه حاکم بر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، فضایی را مهیا نموده تا آن ها نسبت به هرگونه دگرگونی اندک در تحولات منطقه واکنش نشان دهند، همچنان که وقوع بیداری اسلامی با نگرانی از سوی آن ها نگریسته شد. فقدان مشروعیت مردمی و وجود رژیم های خودکامه موجب شد که کشورهای فوق در پی مقابله با بیداری اسلامی برآمده و ضمن ایستادگی در برابر آن، موجب انحراف آن گردند.
کارشناسان حوزه منطقه بر این باورند که پیروزی کنونی حوثی ها در یمن بدون تردید با سکوت سایر شیوخ خلیج فارس همراه نخواهد بود و کشورهای فوق اقدام به مقابله با انقلابیون یمنی خواهند کرد. فراخوانی سفرای عربستان و برخی کشورهای عربی منطقه اولین اقدام آن ها در این زمینه محسوب می شوند. تحمیل تحریم بر انقلابیون، قطع حمایت های مالی، تلاش برای اعمال فشار از طریق نهادهای بین المللی و گسیل هرچه بیشتر تروریست های تکفیری از اقداماتی است که در آینده یمن شاهد آن خواهیم بود.

مواضع ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی حوثی ها
تثبیت موقعیت نیروهای انصارالله که هم اکنون بر سیطره خویش بر سراسر یمن افزوده و علاوه بر صنعا برخی شهرهای استراتژیک دیگر را نیز تصرف نموده اند، پیامدهایی را نیز برای قدرت های غربی در پی خواهد داشت. رهبران این جنبش و به ویژه عبدالملک الحوثی به عنوان چهره ای ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی در جامعه بین المللی شناخته می شوند، طبعا ارتقای موقعیت حوثی ها در یمن، این کشور استراتژیک را از زیر هیمنه ایالات متحده خارج خواهد ساخت. نیروهای آمریکایی و به ویژه هواپیماهای بدون سرنشین آن ها سال هاست که به طور مکرر و تحت عناوینی همچون مبارزه با تروریسم، اقدام به انجام عملیات در خاک یمن می نمایند.

نزدیکی فکری حوثی ها به رهبران محور مقاومت
از زمان تصرف صنعا توسط انقلابیون، مقامات کاخ سفید و پنتاگون در کنار هم پیمانان اروپایی شان بارها و بارها به محکوم نمودن این اقدام مبادرت ورزیده و خواستار عقب نشینی آن ها از صنعا و بازگشت مجدد منصورهادی به قدرت هستند. تعطیلی سفارت آمریکا، فرانسه و بریتانیا در این راستا ارزیابی شده و احتمالا در آینده شاهد اقدامات بیشتری جهت تضعیف نیروهای انقلابی یمن خواهیم بود. فعالیت گسترده تروریست های تکفیری در عراق و سوریه و بی ثباتی در سایر نواحی منطقه در کنار حضور پررنگ القاعده در یمن موجب در پیش گرفتن احتیاط در رابطه با چگونگی برخورد با حوثی ها از سوی آمریکا شده است. ایالات متحده نگران آن است که با سرکوب حوثی ها، فضایی مساعد را برای حضور تروریست ها در یمن مهیا نماید و این امر بیش از پیش منافع آمریکا را در سطح منطقه به خطر خواهد انداخت.

نگرانی از تقویت محور مقاومت
نزدیکی فکری رهبران جنبش انصارالله با اعضای محور مقاومت را شاید بتوان مهم ترین نگرانی غرب، کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی دانست، امری که به وضوح می توان آن را در سخنان مقامات رژیم صهیونیستی در واکنش به پیروزی انصارالله در یمن مشاهده کرد. اسرائیل نگران آن است در صورت تداوم استیلای حوثی ها بر یمن، علاوه بر تقویت جایگاه ایران در سطح منطقه، احتمال به مخاطره افتادن منافع اقتصادی این رژیم بیش از پیش متصور است. شمار زیادی از کشتی های اقتصادی و نظامی این رژیم جهت دسترسی به مناطق جنوبی و شرقی آسیا و هم چنین نیمه جنوبی آفریقا می بایست از تنگه باب المندب یمن عبور نمایند. امری که با تثبیت قدرت نیروهای انقلابی احتمالا به خطر خواهد افتاد.
از زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران، کشورهای عربی و غربی همواره نگران اشاعه افکار انقلابی این کشور در سطح منطقه بوده اند. شکل گیری محور مقاومت در سال های اخیر که هدف اصلی خویش را بر آزادسازی سرزمین های فلسطینی قرار داده است، موجب نگرانی بیش از پیش اعراب و صهیونیست ها شده است. قدرت گیری حوثی ها در یمن بی شک به تقویت محور فوق خواهد انجامید.
برآوردی از اظهارات مقامات انصارالله و اشعار انقلابی نیروهای وابسته به آن به وضوح نشان از تقویت جایگاه ایران و اعضای مقاومت در منطقه دارد، مقاومتی که هم اکنون با حضور جمهوری اسلامی، سوریه، عراق، حزب الله، حماس و الحوثی ها می رود که بیش از گذشته به منافع آمریکا و کشورهای مرتجع عرب در سطح منطقه آسیب رساند.

مواضع مداخله جویانه شورای امنیت
شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه ای مداخله جویانه در امور داخلی یمن و به منظور تأمین بخشی از راهبرد سلطه جویانه ریاض، درصدد برآمده است راه را برای مداخلات بیگانگان در یمن هموار سازد. نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که بخش عمده تحولات مربوط به یمن در خارج از این کشور و در دستگاه های اطلاعاتی غربی و عربی علیه اراده مردم که برای به دست گرفتن حاکمیت و تکمیل انقلاب نیمه تمام یمن قیام کرده اند، رقم زده می شود و انقلابیون یمن قسمت زیادی از وقت و امکانات خود را صرف مقابله با آن می کنند. به عبارت دقیق تر، همان دست هایی که سه سال پیش انقلاب مردم یمن را در نیمه راه متوقف و منحرف کردند، اکنون نیز به دنبال ایجاد مانع و رویارویی با اراده هایی هستند که خواهان پایان دادن به عصر دیکتاتوری و مقابله با دخالت های بیگانه در امور داخلی یمن می باشند.
به موازات تب و تاب امروز یمن که انقلابیون این کشور آستین همت را برای تکمیل انقلاب ناتمام ملت بالا زده و قصد دارند بقایای رژیم دیکتاتوری علی عبدالله صالح را از حاکمیت پاکسازی نمایند، توطئه های بسیاری با سر منشأ خارجی درصدد بحرانی کردن اوضاع و فراهم ساختن مقدمات دخالت نظامی هستند که فقط عزم و اراده مردم و هوشیاری انقلابیون در تکامل مراحل انقلاب می تواند این توطئه ها را خنثی کند.
واقعیت این است که تحولات یمن هم اکنون به مراحل حساس و سرنوشت سازی رسیده است. بعد از این که رئیس جمهور، نخست وزیر و دولت مورد حمایت ریاض در صنعا به منظور ایجاد خلا قدرت و فراهم کردن زمینه هرج و مرج و دخالت خارجی اقدام به استعفای دستجمعی کردند، عملاً بحران سازی در یمن آغاز شد ولی کمیته های انقلابی به رهبری انصارالله با ارائه قانون اساسی موقت و تشکیل شوراهای امنیتی و ریاست جمهوری، توان خود را برای اداره یمن و گذر از مرحله انتقالی به اثبات رساندند.
اقدام هوشمندانه انقلابیون یمن در مسیر مدیریت کشور، کنترل اوضاع و مقابله با اقدامات تجزیه طلبانه باعث شد که توطئه خلا قدرت و ناتوان نشان دادن انصارالله در اداره روند امور، خنثی شود بدون آن که آسیبی متوجه کشور گردد. بدین ترتیب، انقلابیون همچنان در قله بالای مقبولیت مردمی باقی ماندند و قابلیت مدیریتی خود را در اداره کشور به اثبات رساندند. درست در همین شرایط بود که کشورهای غربی و مرتجعین عرب طرح تعطیلی سفارتخانه های خود در صنعا را به اجرا در آوردند تا با بحرانی نشان دادن اوضاع یمن، زمینه را برای وارد ساختن فشار سیاسی بر انقلابیون فراهم سازند.
همزمان با اقدام شورای امنیت سازمان ملل، شورای همکاری خلیج فارس نیز با دعوت از کشورهای دیگر برای انجام مداخله نظامی در یمن، بخش تکمیلی این توطئه غربی - عربی را به اجرا گذاشت. شورای امنیت سازمان ملل برای بررسی قطعنامه پیشنهادی شورای همکاری خلیج فارس تشکیل جلسه داد که این اقدام با وتوی روسیه ناکام ماند و این توطئه خنثی شد.
حرکت بعدی شورای امنیت در صدور قطعنامه علیه انقلاب یمن و ملزم کردن انقلابیون به دست کشیدن از خواسته هایشان و تحویل قدرت به بقایای رژیم دیکتاتوری نشان داد که برنامه ریزی منسجمی برای عقیم گذاشتن این انقلاب وجود دارد که این بار از طریق سازمان ملل در حال عملیاتی شدن است. اگرچه شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه خود برخلاف درخواست شورای همکاری خلیج فارس، یمن را زیر فصل منشور سازمان ملل برای انجام مداخله نظامی قرار نداد اما این قطعنامه می تواند زمینه ساز دخالت نظامی این شورا در یمن پس از فراهم آوردن مقدمات لازم باشد. این فشارهای هماهنگ و سازماندهی شده علیه انقلاب مردم یمن نشان می دهند اقدامات ماه های گذشته انقلابیون در صنعا و خواست مردم این کشور برای مبارزه با استبداد و استعمار و پاکسازی یمن از دیکتاتورها و مهره هایی که هنوز خواستار وابسته نگاه داشتن این کشور و تبدیل یمن به حیات خلوت رسمی ریاض هستند، تا چه اندازه مؤثر بوده و توانسته به قطع دست ایادی بیگانگان کمک کند.
حرکت هوشمندانه انقلابیون یمن در مسیر تکمیل انقلاب این کشور و مقابله با کانون های فساد قدرت در صنعا و گروه های تروریستی وابسته به القاعده که در مناطق مختلف یمن پراکنده شده اند صرفاً در جهت ساختن آینده ای بهتر و به دور از دخالت های خارجی است ولی این اقدام به همان اندازه که با اقبال عمومی ملت یمن روبه رو شده، حتی بیشتر از آن برخی محافل خارجی به ویژه رژیم های مرتجع منطقه را به وحشت انداخته است تا جائی که شورای همکاری خلیج فارس با برپایی نشستی در ریاض پایتخت عربستان که یمن را رسماً حیات خلوت خود می داند، خواستار مداخله شورای امنیت در امور یمن شد.
ناگفته پیداست که هراس رژیم های مرتجع و فاقد پایگاه مردمی و مشروعیت قانونی در کشورهای جنوبی خلیج فارس از اقدامات انقلابی در یمن دلیلی روشن دارد، زیرا رژیم های دیکتاتوری که فاقد قانون اساسی و مجالس قانونگذاری هستند نسبت به هرگونه تحولی که منجر به ایجاد تغییراتی در کشورها به نفع مشارکت مردم شود به شدت نگران هستند و علیه آن واکنش نشان می دهند. فقدان مشروعیت و پایگاه مردمی در رژیم های خودکامه منطقه موجب شده که آن ها ذاتاً با هرگونه تحول مردم گرایانه مخالفت کرده و در مقابل آن موضع گیری کنند و لذا تحولات یمن را دقیقاً در جهت تهدید حاکمیت نامشروع خود در کشورهایشان می دانند.
نگرانی دیگر محور غربی - عربی از انقلاب مردم یمن اینست که ممکن است این تحرکات بتواند زنجیره سلطه رژیم صهیونیستی بر باب المندب و دریای سرخ را در معرض تهدید و از هم گسستگی قرار دهد و برخلاف منافع آن ها قادر شود سلطه غاصبانه صهیونیست ها را در منطقه از بین ببرد.
قطعاً تلاش های اخیر برای به انحراف کشاندن انقلاب یمن و منصرف کردن مردم این کشور از ادامه مسیر مبارزات ضد استبدادی و استعماری به جای آن که بتواند مردم آگاه و رهبران انقلابی یمن را به عقب نشینی وادارد، به زیان محور غربی - عربی تمام خواهد شد. این توطئه ها، دامن زدن به آتش و بازی با شعله هایی است که قدرت جنبش مردمی و انقلابی انصارالله را افزایش خواهد داد و آن را به کشورهای عربی تحت حاکمیت خاندان های فاسد نیز خواهد کشاند.
"Our President, analytical news site"