یکی از ابهام آمیزترین مسائل در خصوص چرایی پایان جنگ تحمیلی، مسأله علل پذیرش قطع نامه از سوی حضرت امام (ره) است. نگاهی به دیدگاه های امام (ره) آن است که ایشان در مقطع پذیرش قطع نامه در شرایط سختی به سر می برده اند که بنا بر مصالحی بسیاری از ناگفته ها آن روزها با مردم در میان نگذارده اند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ ایشان در پیامی که به مناسبت سالگرد کشتار مکه صادر فرمودند به ناگفته های خود از مسأله پذیرش قطع نامه اشاره کرده و فرمودند:

«اما در مورد قبول قطعنامه كه حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری می كنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی كارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای كشور، كه من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع كنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند كه اگر نبود انگیزه ای كه همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.اما چاره چیست كه همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون كه از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و كوشش نموده اند، تشكر و قدردانی می كنم و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می كنم.» (1)

مطالعه پیام امام موید این نکته است که پذیرش قطع‏نامه و آتش بس، به مثابه نوشیدن جام زهر برای حضرت امام(ره) بود که او تنها به خاطر رضای خداوند، حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی، آن را با جان و دل پذیرا شد. در پیام چنین آمده است:

«... قبول این مسئله برای من، از زهر کشنده ‏تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهی‏ام بود. شما می‏دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ‏ام».(2)

«فرزندان انقلابي ام! اي کساني که لحظه اي حاضر نيستيد که از غرور مقدستان دست برداريد! شما بدانيد که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما مي گذرد. مي دانم که به شما سخت مي گذرد ولي مگر به پدر پير شما سخت نمي گذرد؟ مي دانم که شهادت شيرين تر از عسل در پيش شماست، مگر براي اين خادمتان اين گونه نيست؟ ولي تحمل گنيد که خدا با صابران است. بغض و کينه انقلابي تان را در سينه ها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد و بدانيد که پيروزي از آن شماست.»

به راستی چه عاملی امام راحل را (ره) – که ایشان هم بنابر مصالح آن را ذکر نمی کنند- مجبور به پذیرش قطع نامه کرد؟ به راستی چه کسانی جام زهر را به ام نوشاندند؟

در خصوص چرایی این موضوع روایت های گوناگونی از مسئواین وقت سیاسی و نظامی مطرح شده است. اما نگاه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) -که آن روزها در کسوت رییس جمهور بودند-  از همه نقل ها دقیقتر و صحیح تر به نظر می رسد.

معظم له می فرمایند: « قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر اين فشارها[ی خارجی] نبود. [پذیرش] قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتي بود که مسؤولين آن روزِ امورِ اقتصادي کشور، مقابلِ روي او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمي‏کشد و نمي‏تواند جنگ را با اين همه هزينه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذيرفت. پذيرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهديد امريکا نبود؛ به خاطر اين نبود که امريکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امريکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مي‏کرد. وانگهي؛ اگر همه دنيا در امر جنگ دخالت مي‏کردند، امام رضوان‏اللَّه عليه، کسي نبود که رو برگرداند. بر نمي‏گشت! آن، يک مسأله داخلي بود؛ مسأله ديگري بود.» (3)

اما به راستی کدام کارشناسان و مسئولان امام را متقاعد به پایان جنگ نمودند؟

بررسی مستندات و خاطرات برخی مسئولین سیاسی نظامی وقت حکایت از نامه هایی دارد که در مقطع قبل از پذیرش قطع نامه  از سوی برخی مسئولین برای امام فرستاده شده بود.

در مهرماه 1385 متن نامه منتشر نشده ای از امام خطاب به مسئولین کشور از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی –که در ایم پذیرش قطع نامه در مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا بود- در رسانه های جمعی انتشار یافت. مطالعه این نامه بخشی از ناگفته های نوشاندن جام زهر را روشن می سازد.

حضرت امام در این نامه به طور مشخص از سه مسئول نام می برند که در نامه های خود تلاش نموده اند تا امام را به پذیرش قطع نامه متقاعد سازند.

1-      فرمانده وقت سپاه؛ محسن رضایی

2-      نخست وزیر؛ میرحسین موسوی

3-      مسئول وقت تبلیغات جنگ؛ سیدمحمد خاتمی

شایان ذکر است نقش اصلی انتقال این نامه ها را شخص مسئول وقت کل جنگ –هاشمی رفسنجانی بر عهده داشته است.

امام (ره) در خصوص نقش نامه محسن رضایی می فرمایند: « با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران كه یكی از ده‌ها گزارش نظامی سیاسی است كه بعد از شكست‌های اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده كل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یكی از معدود فرماندهانی است كه در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ می‌باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح‌های شیمیایی و نبود وسائل خنثی كننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت می‌نمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نكاتی از نامه فرمانده سپاه كه در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره می‌شود.»

رضایی هم چنین در این نامه نوشته بود: «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممكن است در صورت داشتن وسائلی كه در طول پنج سال به دست می‌آوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌ باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانك و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیكوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاح های لیزر و اتم -كه از ضرورتهای جنگ در آن موقع است-، داشته باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»

امام (ره) هم چنین آورده اند که: «وی می‌گوید قابل ذكر است كه باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا كند، او آورده است البته آمریكا را هم باید از خلیج فارس بیرون كنیم والا موفق نخواهیم بود. این فرمانده مهم‌ترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امكانات دانسته است و آورده است كه بعید به نظر می‌رسد دولت و ستاد فرماندهی كل قوا بتوانند به تعهد عمل كنند. البته با ذكر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید كه این دیگر شعاری بیش نیست.»

امام در خصوص نامه میر حسین موسوی نیز می فرمایند: « آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام كرده‌اند، مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاح‌هایی را كه در شكستهای اخیر از دست داده‌ایم به اندازه تمام بودجه‌ای‌ است كه برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود.»

هاشمی رفسنجانی نیز بعد ها در مصاحبه ای با تأیید این مسأله اعلام نمود: «دولت مهندس میرحسین موسوی در آن موقع اعلام کرد دیگر قادر به تدارک مالی نیست»(5)

و امام البته ابه نامه مسئولات تبلیغات جنگ نیز اشاره می کند. «مسئولان سیاسی می‌گویند از آنجا كه مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است.»

محسن رضایی در توضیح این امر به نامه سید محمد خاتمی – که در آن مقطع وزیر ارشاد و با حفظ سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و مسئول تبلیغات جنگ بود- می گوید: «نامه آقای خاتمی، حكایت از آن داشت كه بسیجی‌ها و مردم به جبهه نمی‌روند و ما در جبهه نیرو كم داریم.»

والبته محسن رضایی به نقش هاشمی رفسنجانی به عنوان برنامه ریز اصلی این ماجرا اشاره می کند، که نامه خود او و  نامه میرحسین موسوی و نامه سیدمحمد خاتمی و نامه تعدادی از دیگر فرماندهان نظامی را به نزد امام برده و ایشان را به پذیرش قطع نامه متقاعد می سازد: «آقای هاشمی هم این نامه هم چند نامه دیگر از جمله آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت، و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد گفته بود كه نظامیان این گونه می‌گویند و مسؤولان سیاسی و اقتصادی هم می‌گویند پول نداریم. شما تكلیف را روشن كنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت كردند».

و در نهایت سخن هاشمی هم این است که: «وضع اقتصادی ما بد شده بود و دنیا تصمیم گرفته بود بدون رعایت مقررات جنگ اجازه بدهد صدام هر کاری می‌خواهد، انجام دهد... ما نگذاشتیم این شرایط حاد به وجود بیاید و با پذیرش قطعنامه و تحمیل شرایط ما جنگ را به پایان رساندیم.»

اما واقعیت ماجرا چیست؟

در این نکته مثلث سه گانه (خاتمی، میرحسین و محسن رضایی) و در با هماهنگی هاشمی رفسنجانی با ارسال نامه به امام ایشان در محذور قرار داده و مجبور به نوشیدن جام زهر نموده اند شکی وجود ندارد. اما بررسی تحلیلی تاریخ مقاطع انقلاب، نشان دهنده آن است که کشور در سال های پایانی دهه شصت در شرایط خاصی به سر می برده است که بسیاری از رویدادهای مرتبط با آن بر نتیجه جنگ اثر گذاشته است.

اختلافات داخلی حزب جمهوری اسلامی که منجر به انحلال این حزب شد، مناقشات درونی تشکل های روحانی هم چون جامعه روحانیت مبارز که در پی آن عده ای هم چون کروبی، خاتمی و... اقدام به انشعاب از آن و تشکیل مجمع روحانیون مبارز بدون تردید تأثیرات منفی شگرفی بر روحیه رزمندگان اسلام داشته است.

انتخابات دوره سوم که یکی از جنجالی ترین انتخابات دهه شصت می باشد، در مقطع سرنوشت ساز جنگ یعنی اوخر سال 66 و اوائل 67 مصادف شده بود بلواهای شخصی هم چون محتشمی پور (وزیر وقت کشور) بر ر نظارت شورای نگهبان که سرانجام با دخالت و وساطت امام به پایان رسید، این سوال را در ذهن بسیاری از رزمندگان جبهه شکل می داد که به راستی دعواهای انتخاباتی در تهران در زمانی که کشور دچار جنگ است با چه هدفی دنبال می گردد؟

در سخت ترین شرایط جنگ (نیمه دوم جنگ) که با دور دوم نخست وزیری میرحسین موسوی مصادف بود باج خواهی سیاسی نخست وزیر و اطرافیانش از رییس جمهور وقت –مقام معظم رهبری- که عمدتا به بهانه حمایت امام از دولت انجام می گرفت و پس از آن که با پایداری رییس جمهور بر مواضع اصولی مواجه می شدند به استعفاهای مکرر روی می آوردند، همه و همه جنگ را به شرایط نامعلومی سوق می داد.

از همین رو بود که امام راحل (ره) در مقابل آخرین استعفای میرحین واکنش تندی از خود نشان دادند:«جناب آقای موسوی ، نخست وزیر محترم ... نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید ، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید... در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می برند چه وقت گله و استعفاست ... همه باید به خدا پناه بریم ؛ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سو ء استفاده کنند... مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده اند ، این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.»(6)

از سویی نکته ای که در خصوص ادعای نخست وزیر مبنی بر خالی بودن خزانه مطرخ است، آن است که برای مدیران دولت موسوی از ماه ها پیش از نگارش نامه به امام قابل پیش بینی بود که خزانه کشور به زودی به انتها خواهد رسید؛ این ها که امروز مدعی ماجراجو و غیر کارشناس بودن دولت نهم هستند، آن روز چرا در زمانی که فاو در دست ایران بود نامه به امام ننوشتند تا بگویند تا چند ماه آینده خزانه خالی خواهدشد؟ بدون تردید اگر ایران قع نامه در شرایطی که فاو را از دست نداده بود می پذیرفت، در مذاکرات آتش بس جایگاه محکمتر و مناسب تری می یافت.

این مسئله را می توان تنها به ماجراجویی دولت رادیکال مهندس موسوی تعبیر کرد تا آن که پس از شکست فروردین ۶۷ و از دست دان فاو، مدیران ماجراجوی دولت موسوی دریافتند که دیگر شکست صدام محال است...  

آری امام هیچ گاه تحت تأثیر ترس و واهمه برخی مسئولان و کارشناسان از موض اصولی خود که بارها تأکید کرده بود که «اگر جنگ بیست سال هم طول بکشد؛ ما مرد جنگیم» کوتاه نمی آمد و آن چه موجب شد تا امام (ره) از موضع خود کوتاه آیند و جام زهر را بنوشند، گزارش های جهت دار برخی مسئولان و کارشناسان بود.

نکته ای بارها امام و مقام معظم رهبری به مسئولان و کارگزارن نظام هشدار داده اند در خصوص برخی گزارش های غلط کارشناسی است که با هدف سیاسی تدوین می گردد. هم چنان بود که رهبر معظم انقلاب چهار سال پس از پذیرش قطع نامه در دیداری با نمایندگان مجلس بدان اشاره کردند:  «البته كارشناس را بايد بشناسيد. هر كارشناسى مورد اعتماد نيست. اى بسا كارشناسانى كه مسؤولين بالا را گمراه كردند! ما در اين چند سال، اينها را ديده‏ايم. اينها جزو تجربيّات ماست؛ كه كارشناسى، راهى را جلوِ نماينده مجلس يا مسؤول مى‏گذارد كه به وسيله آن، واقعيتى را واژگونه و غلط به او معرفى مى‏كند. اين‏طور نيست كه شما بتوانيد به هر كارشناسى اعتماد كنيد. كارشناس بايد شناخته شده باشد؛ بايد مورد اعتماد باشد؛ بايد به انگيزه و عشق اسلامى و انقلابى و ميهنى او، اطمينان حاصل شده باشد و بدخواه نباشد.»(6)

آری! جام زهر امام نوشاندند تا جنگی که دیگر رغبتی برای ادامه آن را نداشتند، را پایان دهند، غافل از این که بسیجیان حقیقی خمینی کبیر تا آخرین قطره حاضر بودند از این راه دفاع کنند.

نکته اساسی دیگری که اشاره بدان خالی از فایده نیست، شباهت وضع فعلی ما با شرایط پایان جنگ است امروز نیز عده ای گویا با یکدیگر پیمانی پنهانی بسته اند که در مسائل سرنوشت ساز انقلاب جام زهر را به رهبر معظم انقلاب بنوشانند و ایشان را وادار به کوتاه آمدن از مواضع اصولی در قضایی آمریکا، پرونده هسته ای، مسئله فلسطین و مقاومت و... نمایند.

گویا همان ها که در نوشاندن جام زهر به امام هم پیمان شدند، این بار نیز سناریوی دیگری برای جام زهر ترتیب داده اند.

مبادا که ما نیز امام خویش را تنها گذاریم...

 دانلود کلیپ مثلث "ما نمیتوانیم" از حسن عباسی در مورد کارشکنی مسئولان و پذیرش قطعنامه 598

پاورقی:

۱) نامه امام به مسئولان در خصوص پذیرش قطع نامه، سایت آفتاب، 7 مهر 1385

2) صحیفه امام ج ۲۱ ص۹۲

3) بيانات مقام معظم رهبرى‏در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى (ره) ۱۳۷5/۰۳/۱۴

4) سایت آفتاب، 7 مهر 1385

5) صحیفه امام - جلد 21 - صفحات 123 و 124.

6) بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار نمايندگان دوره چهارم مجلس شوراى اسلامى20/3/1371 

پیوست:

متن نامه محرمانه امام (ره) به مسئولان در خصوص پذیرش قطعنامه 598 + تصویر

"Our President, analytical news site"