شکی نیست که فشارهای اقتصادی بر مردم آنان را آزرده خاطر کرده و مشقت هایی را برای آنان به بار می آورد. اما مردم هوشمند ایران همواره با سؤالاتی که در ذهن خود به دنبال جوابی برای آن می گردند، به ریشه یابی آن می پردازند.

روشن است که تحریم ها و مشکلات ساختاری تاریخی در اقتصاد کشور، در پیدایش این نابسامانی ها مؤثر می باشد اما واقعا سهم آن ها چقدر است و چرا به یکباره اینچنین خود را نشان داده است؟!

واقعیت این است که عده ای می خواهند با آدرس غلط دادن به شرکای غربی خود، دولت را ناتوان و خیانتکار معرفی و تحریم ها را بسیار اثرگذار بر زندگی روزمره مردم و به قول خودشان فلج کننده جلوه دهند.

هدف این فشارهای داخلی و خارجی تنها یک چیز است، وادار کردن ملت ایران به بازگشت از راهی که تاکنون به سوی آرمان های خویش پیموده است.

در این میان، برخی غافلانه و با بی بصیرتی، از هر تریبونی و یا با بیانیه های رنگارنگ در تنور تورم روانی می دمند و ناخواسته موجب ملتهب شدن بیشتر فضا و فشار مضاعف ناشی از تورم روانی شده و یا متأسفانه دقیقا همان چیزهایی را بر زبان جاری می کنند که دشمن به کمین نشسته، رؤیای آن را در سر می پروراند و با رصد فضای داخلی کشور، به دنبال نشانه هایی از تعبیر رؤیای خویش در لابلای سخنان و موضع گیری های سیاستمدران و تریبون داران می گردد!

اصطلاح زالوصفتان اقتصادی که خون مردم را می مکند، سال ها بر زبان ها افتاده است، اما این زالوصفتان چه کسانی هستند؟ به چه منابعی متصلند؟ چه پشتوانه های قدرتمند سیاسی و اقتصادی دارند که بدون دغدغه به توطئه مشغولند؟ چرا هر زمان می خواهد شفاف سازی درباره دست های توطئه گر آنان صورت بگیرد، فورا دیگران را به داشتن توهم توطئه متهم می کنند تا همچنان واقعیت ها پنهان بماند؟ و بالأخره چه کسی این اراده را در خود می بیند که یکبار پرده از خیانت های بزک کرده کودتاگران اقتصادی بردارد؟

اگر تحلیل گر اقتصادی دقیقی باشید تأیید می کنید که ریشه اصلی گرانی های روی داده، نه تحریم های سنگین و بی سابقه ای است که تاکنون علیه هیچ کشور و ملتی به کار گرفته نشده؛ و نه آنگونه که سیاست بازان بی خرد القاء می کنند، سیاست های اقتصادی دولت عامل آن است؛ بلکه ملت و دولت ایران با یک کودتای نرم اقتصادی در داخل و هماهنگ با همپیمانان بیرونی مواجهند که ردپای آن در این سو و آن سو قابل مشاهده اما درک تصویر کلی آن، زیرکی بیشتری طلب می کند.

یکی از مهمترین موارد که البته ریشه موج ناخوشایند نابسامانی اخیر نیز می باشد؛ و البته برخی سعی دارند نشانی غلط افزایش نقدینگی و ... را به جای آن بنشانند، اخلال و التهاب هدفمند چندی قبل در بازار سکه و ارز بود که می توان آن را یک کودتای برنامه ریزی شده اقتصادی دانست که البته نافرجام ماند اما آثار و تبعات آن کودتا، هنوز اقتصاد و بازار کشور را درگیر خود کرده است.

کسانی که بازار سکه و ارز را هدفمند به آن وضع در آوردند، خوب می دانستند که چه کار می کنند! یعنی هوشمندانه سراغ چیزی رفتند که می تواند بر سایر بخش ها اثری چشمگیر بگذارد و ثبات را در همه عرصه ها به هم بزند.

اکنون که احمدی نژاد بنا بر مصالح کشور سکوت کرده و پرده از خیانت مدعیان بر نمی دارد، فشار ناشی از کودتای هدفمند اقتصادی اخلالگران و تبعاتی که تا این زمان دامن مردم و کشور را گرفته، با جوسازی منافقانه رسانه ای به نام احمدی نژاد و سیاست های اقتصادی وی نوشته می شود.

انگشت اتهامات در این وانفسا، ناجوانمردانه او را نشانه گرفته و سیاست بازان زیاده گو و طلبکار در این آتش می دمند تا به مطامع کثیف خویش دست یابند.

اما در همیشه بر روی یک پاشنه نمی گردد؛ و معادله معکوس می شود اگر احمدی نژاد سکوت خود را بشکند...