سکولاریسم قبل از وقوع انقلاب اسلامی، اندیشه‌ای بوده است که میان مدرن شدن و بی دین شدن تلازم قائل بوده است/مدرنيته ضرورتاً به عرفي شدن نمي انجامد. در دنياي مدرن آنچه تغيير مي کند عبارت است از، شيوه دينداري، يعني اينکه باورهاي ديني بر قطعيت و جزم سابق استوار نيستند. اما به هر حال، دینداری از ميان مردم برچيده نمي شود؛

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ انقلاب اسلامی حتی بدون آن که بخواهد و قبل از استقرار نیز بر نظریه‌های غربی، تأثیر دوران ساز برجای نهاده است. یکی از بارزترین مصادیق این تأثیر، گذار از سکولاریسم به پساسکولاریسم در اثر وقوع انقلاب اسلامی بوده است. سکولاریسم قبل از وقوع انقلاب اسلامی، اندیشه‌ای بوده است که میان مدرن شدن و بی دین شدن تلازم قائل بوده است.

دوگانه انگاری میان مدرن‌شدن و دینی‌شدن به وضوح در اندیشه اندیشمندان سکولار وطنی و همچنین آنان که به سروشیسم دل‌بستگی دارند، مبرز است. این نگاه در حالی است که امروزه در غرب نیز نظریه تلازم سکولاریزاسیون و مدرنیزاسیون چندان محل اعتنا نیست و دچار تزلزل بنیادی گشته است.
متفکران سابقاً سکولاری مانند یورگن هابرماس و پیتر برگر ابتدا از سکولاریسم و نیز تلازم سکولاریزاسیون و مدرنیزاسیون سخن می‌گفتند، اما بعدها در نظریه مزبور تجدیدنظر کرده و به پساسکولاریسم و همچنین عدم تلازم سکولار‌شدن جامعه با نوسازی آن قایل شدند. در این رابطه، نقش برگر مهم‌تر از هابرماس بوده است. ديدگاه برگر آن بود که پلوراليسم، باورهای باثبات را به تحليل مي برد و تحت فشار عوامل متکثر کننده مدرنيته، «سايبان مقدس» به «بينش متزلزل» تبديل مي شود. به تعبیر اخری، پلوراليسم به طور اجتناب ناپذيري به عرفي شدن منجر مي شود.
آنتونی گیدنز می‌گوید" سه غول جامعه شناسی یعنی مارکس،دورکیم و وبر، فرایند عمومی جهان را به سمت سکولار شدن و به حاشیه رفتن دین می دیدند ولی با آغاز دهه 80 و وقوع انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس این قضیه بودیم، یعنی فرایند عمومی جهان، روند معکوسی را آغاز و به سمت دینی شدن پیش می رود (برزگر، 1388: 50).
پیتر برگر يکي از پيش قراولان بسط نظريه عرفي شدن و سکولاریسم بوده است و مرکز ثقل تحول انديشه وی در اين دو نقطه نهفته است:
1. مدرنيته ضرورتاً به عرفي شدن نمي انجامد. در دنياي مدرن آنچه تغيير مي کند عبارت است از، شيوه دينداري، يعني اينکه باورهاي ديني بر قطعيت و جزم سابق استوار نيستند. اما به هر حال، دينداري از ميان مردم برچيده نمي شود؛
2.پديده عرفي شدن، پديده اي جهان شمول نيست. عرفي شدن، بيشتر يک پديده غربي است و سرنوشت دين در غرب را نمي توان به کل جهان تعميم داد.
برگر مي گويد آنچه وي و بيشتر جامعه شناسان امور مذهبي در دهه 1960 در مورد عرفي شدن نوشته اند، تنها يک اشتباه بود. بحث اساسي و اصلي آنها اين بود که عرفي شدن و مدرنيته پا به پاي هم پيش مي روند. به عبارت اخری، مدرنيته بيشتر، عرفي شدن بيشتر را به دنبال دارد.
مهم ترين عاملي که سبب شده است برگر در «نظريه عرفي شدن» تجديد نظر کند، عبارت است از مطالعات او از جهان سوم(Berger,2012, pp:133-135) و خصوصاً ایران :
«در سال 1979 من در رم بودم؛ درست در بحبوحه انقلاب ايران. به دليل اينکه قرار بود از طريق تهران به هند پرواز کنم، با نگراني رويدادهاي ايران را از تلويزيون ايتاليا دنبال مي کردم. توده ي عظيمي از پيروان آيت الله خميني با پوسترها و پلاکاردهايشان که به نظر مي رسيد تا انتهاي افق گسترده شده اند، مدام شعار «الله اکبر» سر مي دادند. به ياد اظهارنظري که يک دهه پيش درباره سکولاريزاسيون شنيده بودم افتادم و فهميدم که اصلاً هم خنده دار نبوده است. در واقع، مقابله شورمند با عرفي شدن، دقيقاً چيزي بود که آيت الله خميني در ذهن داشت و پيامد انقلاب ايران هرچه باشد، بايد پذيرفت که فعلاً تا حدودي در اين کار موفق بوده است.» (Ibid,p:133).
برگر، بعدها انقلاب اسلامي ايران را يکي از نمونه‌هايي مي شمارد براي اين که مدرنيته الزاماً به کاهش دين نمي انجامد، چراکه در دهه پنجاه، ایران و حکومت پهلوی با سرعت در حال مدرن شدن بود و پس از شوک نفتی و جهش خیره کننده نفت در آن دهه شاه توانسته بود به سرعت ایران را در مسیر نوسازی جلو ببرد (Berger,1994, P:97) (به نقل از یوسف زاده، 1388).
انقلاب اسلامی، علاوه بر اینها، بر نظریه قدرت نرم، نومنطقه گرایی و مطالعات جدید امنیت تأثیرگذار بوده است که یادداشتهای دیگری را فرامی خواند.
انقلاب اسلامی به عنوان یک راه سوم، نظریات لیبرال و خصوصاً مارکسیسم را غافلگیر کرد؛ چراکه مارکسیسم، دین را به عنوان عنصری ارتجاعی و ضدانقلابی معرفی می کرد که نقش استاتیک در تاریخ بازی می کند و لیبرال ها تصور می کردند که به «پایان ایدئولوژی» (کتاب دانیل بل[1] در 1965) و پایان انقلاب رسیده اند.(+)

محسن سلگی
منابع
-یوسف زاده، حسن، بررسی تحول آرای برگر درباره دین و عرفی شدن، قم، موسسه امام خمینی(ره)، 1388
-برزگر، ابراهیم،«پیش بینی تاثیرات انقلاب اسلامی بر خاورمیانه».دانش سیاسی. سال پنجم. شماره اول،1388
-Berger Peter.L,A, Rumor of Angels:Modern Society and theRediscovery of the Supernatural,2011.
-___________,"The Gross National Product and the Gods". The McKinseyQuarterly.Issue, 1994.
پا نوشت:
1- دانیل بل خود را در سیاست، لیبرال، در اقتصاد، سوسیالیست و در فرهنگ محافظه کار می‌داند.
"Our President, analytical news site"