نگاهی به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اخیر با اعضای شورای عالی فضای مجازی مؤید این موضوع است که فضای مجازی بهعنوان ابزاری در خدمت تهاجم فرهنگی دشمن، امنیت ملی کشور را هدف گرفته است. بر این اساس یکی از بسترهایی که باید برای پایداری انقلاب اسلامی بهخوبی مدیریت شود عرصه فضای مجازی است.
«پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ تشکیل امت واحدهی اسلامی و تمدن نوین اسلامی را بهعنوان یک آرمان و هدف عالی میتوان از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در کلام و سخنان رهبران انقلاب اسلامی مشاهده نمود؛ تا جایی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دربارهی اهداف تشکیل حکومت اسلامی صراحتاً از «تشکیل جامعهی نمونهی اسلامی» و «تشکیل امت واحدهی جهانی» نام برده شده است: «ملت ما در جریان تکامل انقلابی خود، از غبارها و زنگارهای طاغوتی زدوده شد و از آمیزههای فکری بیگانه خود را پاک نمود و به مواضع فکری و جهانبینی اصیل اسلامی بازگشت و اکنون برآن است که با موازین اسلامی، جامعهی نمونهی (اسوه) خود را بنا کند... قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران، که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود، زمینهی تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم میکند؛ بهویژه در گسترش روابط بینالمللی با دیگر جنبشهای اسلامی و مردمی، میکوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند.»(1)
از نظر امام خامنهای (مدّظلّهالعالی)، خطی که نظام اسلامی ترسیم میکند، خط رسیدن به تمدن اسلامی است: «خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است. البته اینکه در مقابل تمدن کنونی بشر (یعنی تمدن مادی غرب) میتواند تمدن دیگری مطرح شود یا نه و این تمدن برای پیدایش خود و سپس برای ماندگاری و استواری خود، از چه عناصر و از چه عواملی کمک خواهد گرفت، در اینباره سخنها هست.»(2)
به اعتقاد ایشان، این هدفی است که از همان ابتدای انقلاب مورد نظر بوده است: «هدف انقلاب عبارت بود از ساختن یک ایرانی با این خصوصیاتی که عرض میکنم: مستقل، آزاد، برخوردار از ثروت و امنیت، متدین و بهرهمند از معنویت و اخلاق، پیشرو در مسابقهی جامعهی عظیم بشری در علم و بقیهی دستاوردها، برخوردار از آزادی با همهی معانی آزادی... مسئله فقط ایران هم نبود. ایران بهعنوان یک الگو برای جوامع اسلامی در درجهی اول و همهی جوامع بشری در درجهی بعد، مورد نظر بود. ما میخواستیم این جامعه را با این خصوصیات بسازیم (ما یعنی ملت ایران، انقلاب ایران، انقلابیون ایران. منظور، شخص بنده و چند نفر دیگر نیست) و آن را بگذاریم جلوی چشم آحاد بشر و امت اسلامی، بگویند این است که هم مطلوب اسلام است، و هم میسور مردم این روزگار است.»(3)
در حقیقت، از نقطهنظر فلسفهی تاریخی، انقلاب اسلامی مأموریت تاریخی خود را تأسیس این تمدن نوین میداند و این تمدن نوین اسلامی است که زمینهساز ظهور حضرت حجتابنالحسن (عج) خواهد بود: «بیشک تمدن اسلامی میتواند وارد میدان شود و با همان شیوهای که تمدنهای بزرگ تاریخ توانستهاند وارد میدان زندگی بشر شوند و منطقهای را (بزرگ یا کوچک) تصرف کنند و برکات خود یا صدمات خود را به آنها برسانند، این فرایند پیچیده و طولانی و پُرکار را بپیماید و به آن نقطه برسد. البته تمدن اسلامی بهصورت کامل در دوران ظهور حضرت بقیهالله (ارواحنا فداه) است. در دوران ظهور، تمدن حقیقی اسلامی و دنیای حقیقی اسلامی به وجود خواهد آمد.»(4)
اما مسئلهی اصلی این است که تحقق این تمدن چگونه و براساس کدام نقشهی راه خواهد بود؟پاسخ این سؤال همان مفهومی است که سالها پیش توسط رهبر معظم انقلاب بهعنوان «زنجیرهی پنجگانهی تحقق اهداف اسلامی» از آن یاد شده است: «یک زنجیرهی منطقی وجود دارد. پیشها این را گفتیم، بحث شده. حلقهی اول، انقلاب اسلامی است، بعد تشکیل نظام اسلامی است، بعد تشکیل دولت اسلامی است، بعد تشکیل جامعهی اسلامی است، بعد تشکیل امت اسلامیاست. این یک زنجیرهی مستمری است که به هم مرتبط است.»(5)
هریک از مراحل این زنجیره در حکم مقدمه و زمینهساز برای حلقهی بعدی است. البته این بدان معنی نیست که ورود به حلقهی بعدی مستلزم تکمیل حلقهی پیشین باشد. برای مثال، با وجود فاصلهی جدی ما با تحقق مرحلهی دولت اسلامی و جامعهی اسلامی، اما همین میزان توفیقات ایران اسلامی تاکنون به ویژه عملکرد اجرایی و برجسته سازی گفتمانی صورت گرفته در دولت های نهم و دهم، الگوسازی جدیِ ملت ایران برای مسلمانان و بیداری عظیم اسلامی را در پی داشته که نویدبخش تولد دوبارهی تمدن اسلامی است.
از نظر رهبر معظم انقلاب، ما هماکنون در مرحلهی دولت اسلامی و جامعهی اسلامی قرار داریم. منظور از دولت در این تبیین عبارت است از: «مجموع دستگاههای مدیریتی کشور که ادارهی یک کشور را برعهده دارند، نظامات گوناگون ادارهکنندهی کشور.» جامعه اسلامی نیز یعنی «جامعهای که در آن، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند. جامعهی عادل، برخوردار از عدالت، جامعهی آزاد، جامعهای که مردم در آن، در ادارهی کشور، در آیندهی خود، در پیشرفت خود دارای نقشاند، دارای تأثیرند، جامعهای دارای عزت ملی و استغنای ملی، جامعهای برخوردار از رفاه و مبرای از فقر و گرسنگی، جامعهای دارای پیشرفتهای همهجانبه (پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی) و بالأخره جامعهای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروی دائم. این آن جامعهای است که ما دنبالش هستیم.»
چیستی دولت اسلامی
رهبر معظم انقلاب از دو جهت دولت اسلامی را مورد بررسی و توصیف قرار دادهاند. در آغازین سالهای طرح مفهوم مراحل پنجگانه، معمولاً مفهوم دولت اسلامی از وجه منابع و نیروی انسانی آن مورد تأکید و توصیف ایشان قرار گرفته است: «بعد از آنکه نظام اسلامی پیش آمد، نوبت به تشکیل دولت اسلامی به معنای حقیقی میرسد؛ یا به تعبیر روشنتر، تشکیل منش و روش دولتمردان بهگونهی اسلامی، چون این در وهلهی اول فراهم نیست، بهتدریج و با تلاش باید به وجود آید. مسئولان و دولتمردان باید خودشان را با ضوابط و شرایطی که متعلق به یک مسئول دولت اسلامی است، تطبیق کنند. یا چنان افرادی (اگر هستند) سر کار بیایند یا اگر ناقصاند، خودشان را به سمت کمال در آن جهت حرکت دهند و پیش ببرند. این مرحلهی سوم است که از آن تعبیر به ایجاد دولت اسلامی میکنیم. نظام اسلامی قبلاً آمده، اکنون دولت باید اسلامی شود... اگر دولت به معنای واقعی کلمه اسلامی شد، آنگاه کشور به معنای واقعی کلمه اسلامی خواهد شد.»(6)
«قدم بعدی، ایجاد دولت اسلامی است. دولت نه به معنای هیئت وزیران؛ یعنی مجموعهی کارگزاران حکومت؛ یعنی من و شما. ما باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شویم. این مشکلتر از مراحل قبلی است. ما مسئولان باید خود را بسازیم، مرتب با خود کلنجار برویم، یکدیگر را به حق وصیت کنیم، یکدیگر را ارشاد کنیم، مثل آینهای در مقابل یکدیگر، عیوبمان را صادقانه به هم نشان دهیم، بنا را بر رفع عیب بگذاریم و خود را روزبهروز بهتر کنیم.»(7)
اما در تعاریف متأخر ایشان، وجه ساختاری و نظامگونهی دولت اسلامیمورد تأکید بیشتر قرار گرفته است: «دولت اسلامی یعنی سازوکارها و نهادسازیهای لازم برای ایجاد آن جامعهی اسلامی»(8)، این نکته زمانی برجستهتر میشود که به یاد آوریم از ابتدای دههی چهارم انقلاب اسلامی، مطالبهی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت از محوریترین مطالبات ایشان بوده است و میتوان آن را نقشهی راه دولت اسلامی دانست. این تلقی از تشکیل دولت اسلامی از آن جهت مهم است که ساختارها و روشها در حقیقت روابطی هستند که کارگزاران درون آن روابط با یکدیگر در تعامل بوده و عمل میکنند و اگر حالتی را تصور کنیم که در آن حالت، کارگزاران دارای ویژگیهای اسلامی بوده، اما روشها و ساختارها برآمده از الگوهای سکولار باشند، عملاً این اقتضائات روابط و الگوهای سکولار است که خود را بر آرمانها و مطلوبیتهای نیروهای اسلامگرا تحمیل میکند و آنان را در چارچوبهای تحمیلی خود محدود میسازد. در این صورت، عملاً نهادها و ساختارهای نظام با نوعی تضاد درونی و دائمی بین نیروهای اسلامگرا و الگوهای سکولار مواجه خواهد بود؛ تضادی که یا به سرخوردگی، استحاله و یا حذف نیروهای اسلامگرا منجر خواهد شد و یا به تغییر روابط و الگوهای نظامات و نهادهای ادارهی نظام توسط نیروهای اسلامگرا و تحولخواه.
موانع تشکیل دولت اسلامی کداماند؟
از نظر رهبر معظم انقلاب، «برای ایجاد یک تمدن اسلامی (مانند هر تمدن دیگر)، دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان.»(9)و تشکیل دولت اسلامی بهعنوان یکی از حلقات تشکیل تمدن اسلامی نیز از همین قاعده پیروی میکند. این تلقی را ایشان به بیانی دیگر، تحت عنوان «واژهسازی و نهادسازی» مطرح نمودهاند: «یکی از چیزهایی که در هر حرکت عمومی و در هر نهضت لازم است، این است که براساس تفکرات و مبانی پایهای این نهضت و این جریان، هم بایستی واژهسازی بشود، هم بایستی نهادسازی بشود... وقتی یک انقلاب و یک حرکت تحقق پیدا میکند، بایستی دستگاههای مجری خود را (آن مجموعههایی که آن هدفها را باید دنبال کنند) به وجود بیاورد. یکی از کارها این است که دستگاههای موجود جامعه را متحول کند. یکی دیگر این است که دستگاه متناسب با خواست خود را به وجود بیاورد. هر دو سخت است. هر دو جزء کارهای دشوار است.»(10)
بنابراین باید مطالباتی همچون الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، نهضت نرمافزاری و تحول و ارتقای علوم انسانی را که سالهاست مورد اهتمام و پیگیری رهبری هستند، در راستای عنصر اول، یعنی تولید فکر دانست و مطالباتی همچون تحول بنیادین نظام آموزشی، تحول حوزههای علمیه، اسلامی شدن دانشگاهها، نخبهپروری، مهندسی فرهنگی و پیوستنگاری فرهنگی را در راستای عنصر تربیت نیروی انسانی لازم برای تشکیل دولت اسامی برشمرد. لذا بدیهی است که مهمترین مانع بر سر راه تشکیل دولت اسلامی را معطل ماندن یا بر زمین ماندن هریک از مطالبات فوق بدانیم.
با کنکاش بیشتر در اندیشهی امام خامنهای دربارهی دولت اسلامی، به مفهومی دیگر برخورد میکنیم که در کنار تولید فکر و تربیت نیروی انسانی، تسهیلکننده و پیشبرندهی پروژهی تشکیل دولت اسلامی است. از نظر رهبر معظم انقلاب، «گفتمانسازی شرط اصلی تحقق الگوی اسلامی–ایرانی پیشرفت است.»(11).
اگر الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را نقشهی کلان دولت اسلامی بدانیم، بنابراین تمامی توصیهها و تحلیلهای رهبر معظم انقلاب درباره آن را باید بهمثابهی ترسیم چگونگی تشکیل دولت اسلامی دانست. لذاگفتمانسازی را میتوان به اندازهی دو عنصر دیگر و در کنار آنها، مهم دانست.
اکنون پاسخ به این سؤال که چرا دولت اسلامی هنوز در کشور ما شکل نگرفته، آسان است.
اولاینکه هنوز به اندازهی کافی آن تولید فکر و نظریهپردازی صورت نگرفته است. ما هنوز بهخوبی نمیدانیم که مرادمان از دولت اسلامی چیست؟ دربارهی سازوکارهای اقتصادی آن هنوز در ابتدای راهیم. هنوز به این جمعبندی نرسیدهایم که آیا بانک در نظام اقتصادی دولت اسلامی جایی دارد یا نه؟ هنوز دربارهی الگوهای سیاست خارجی دولت اسلامی با ابهامات و خلأهای جدی نظری مواجهیم! هنوز در میان نخبگانمان به این جمعبندی نرسیدهایم که بالأخره مهندسی فرهنگی چیز خوبی است یا نه؟ هنوز قوانینی در این کشور معتبر است که در زمان تصویبشان در دورهی رضاشاه و محمدرضاشاه، دیکتهشده از سوی مستشاران و عناصر خارجی و در راستای تأمین منافع بیگانگان بودهاند و بسیاری از علما را به واکنش واداشتهاند! مانند قانون ممنوعیت خرید و فروش اشیای عتیقه و یا قانون ملی شدن اراضی و مراتع که از زمان انقلاب سفید محمدرضا تاکنون وجود داشته و باعث شکلگیری بسیاری از مفاسد اقتصادی و زمینخواریهاست!
دوماینکه هنوز در تربیت مدیران تراز انقلاب اسلامی و همچنین استانداردسازی شرایط و پیشنیازهای لازم برای تصدی پستهای مدیریتی در نظام اسلامی، حرکت درخوری صورت نگرفته است. متأسفانه جمهوری اسلامی حتی هنوز فاقد یک سامانه و نظام ارزیابی عملکرد قوی و کارآمد دربارهی مدیران است؛ سامانهای که با تشکیل یک نظام رصد و تحلیل عملکرد تکتک مدیران، در یک چرخهی زمانی، مدیران نالایق و ضعیف را از چرخه حذف و مدیران مستعد و قوی را تقویت نماید. حال تلاش نظاممند و سازمانیافته برای تربیت مدیران که جای خود دارد.
سومینمانع جدی نیز تبدیل نشدن شعار دولت اسلامی به یک گفتمان جدی، عمیق و فراگیر است که فارغ از شعارزدگیهای سیاسی و تبلیغاتی، بتواند انگیزهها، افکار و نیروهای اجتماعی را در راستای این هدف مقدس بسیج نماید. لازمهی این امر، تبیین و ترویج مفهوم دولت اسلامی و مزیتهای آن نسبت به مدلها و الگوهای غربی از یک طرف و نقد و تحلیل الگوهای ادارهی غربی از سوی دیگر است. به هر میزان که در گفتمانسازی دولت اسلامی موفق باشیم، راه برای نظریهپردازی و تربیت نسل انقلابی و کارآمد و متخصص برای تصدی مسئولیتهای نظام اسلامی فراهم و تولد تمدن نوین اسلامی روزبهروز نزدیکتر خواهد شد.
جمع مطالب فوق مؤید و مؤکد بر لزوم «گفتمان سازی اسلامی» از طریق «بازخوانی و نشر گفتمان امام و انقلاب» به عنوان شاه راه تحقق «زنجیرهی پنجگانهی تحقق اهداف اسلامی» است؛ موضوعی که گام عینی و اولیه آن در راستای «تولید فکر و پرورش نیرو» در عملکرد اجرایی دولت های نهم و دهم مورد توجه جدی قرار گرفت و بارها مورد تأیید و تأکید مقام معظم رهبری نیز واقع گشت( به شرح موجود در جزوه «نقشه خوانی معکوس»)؛ اما بی شک تحقق کامل این مهم، تنها با آغاز حرکتی اصیل، فراگیر و منسجم که فاز اول آن با همراهی خواص دلسوز این گفتمان و فاز دوم آن پس از بصیرت بخشی عمومی، با همراهی آحاد جامعه اسلامی متصور خواهد بود؛ موضوعی کهخطر عدم پرداختن به آن نیز در برجسته سازی «خطر تحریف امام» در مراسم سالگرد بنیانگذار جمهوری اسلامی از سوی امام خامنه ای عنوان گردید.
اهمیت فراگیری این موضوعدر کلام رهبر معظم انقلاب چنین عنوان می گردد:
«گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمانسازی انجام بگیرد؛ که البته نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانیون و نقش بزرگان و اساتید دانشگاهی حتماً نقش بارز و مهمی است.» (12)
آخرین مطلب، مسئلهی گفتمانسازی است. این مطالبی که عرض کردیم، اینها فقط نصیحت و درددلِ بین ما نیست که شما بگویید بنده بشنوم، بنده بگویم شما بشنوید، باید اینها به صورت گفتمان در بیاید. گفتمان یعنی باور عمومی؛ یعنی آنچیزی که به صورت یک سخنِ مورد قبول عموم تلقی بشود، مردم به آن توجه داشته باشند؛ این با گفتن حاصل میشود؛ با تبیینِ لازم - تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیادهرویهای گوناگون - حاصل میشود؛ با زبان صحیح، با زبان علمی و منطقی و با زبان خوش، بایستی این مطالب را منتقل کرد.» (13)
وظیفه همگانی موجود در این خصوص نیز اینچنین توسط ایشان تکلیف می گردد:
«باید برای انقلاب حرف بزنید، باید برای گفتمان انقلاب تلاش و کار کنید.» (14)
«صاحب این انقلاب مردمند. وظیفهای بر دوش همگان سنگینی میکند و آن حفظ این امانت بزرگ الهی است. مردم باید خودشان را حافظ این انقلاب بدانند.«
«طبقهی جوان، نسلهای پیدرپی - همه - نسبت واحدی با انقلاب دارند؛ همه سهیم در انقلابند و همه سهیم در تکلیف حفظ امانت این انقلابند.»(15)
جوانهای امروز ما، جوانهای نسل معاصر ما و جوانهائی که در آینده خواهند آمد، بدانند راه انقلاب، راهی است که احتیاج دارد به عزم، به ایمان، به ثبات قدم. بعضی این ثبات قدم را دارند، بعضی در بین راه برمیگردند؛ البته اینها به ضرر خودشان عمل میکنند؛ «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه». آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفتهاند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند. این مثل همان کسی است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانی از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگی حرکت وجود نداشت، انسان رابطهاش با انقلاب قطع میشود. این بیوفائی به انقلاب است. همیشه بودند کسانی که به انقلاب بیوفائی کردند، به انقلاب دلبستگی خود را کم کردند، به انقلاب پشت کردند. وصیت امام این است که جوان ما، مردم ما، نسلهای گوناگون ما، با چشم واقعبینانه نگاه کنند. اصل، انقلاب است؛ اشخاص، اصل نیستند. انقلابی بودن به حفظ رابطهی خود و عمل خود و پیوستگی خود با انقلاب است.(16)
و خطر فراموشی، کاهلی و عدم پرداخت به این مهمنیز اینچنین مورد هشدار از جانب ایشان قرار می گیرد:
«انقلاب هویتش، معنایش به شعارهای انقلاب است؛ به جهتگیریهای انقلاب است؛ به ارزشها و مبانی انقلاب است. همیشه بودهاند، امروز هم هستند، در آینده هم خواهند بود کسانی که بخواهند به بهانهی اینکه اوضاع جهان عوض شده است، شعارهای انقلاب را تغییر بدهند یا شعار دینی - بُعد دینی - را از انقلاب جدا کنند یا بُعد عدالت اجتماعی را از انقلاب جدا کنند یا بُعد سلطهستیزی و بیگانهستیزی را از انقلاب جدا کنند یا بُعد ضد استبداد بودن را از انقلاب جدا کنند. انگیزههای مختلف، به بهانههای مختلف همیشه ممکن است وارد میدان شوند، برای اینکه شعارهای انقلاب و هدفهای انقلاب را تغییر دهند. مردم باید هوشیار باشند؛ بدانند. این انقلاب با شعارهای خود زنده است. اصلیترین شعارهائی که در این انقلاب بر روی پرچم انقلاب نوشته شده است، شعار اسلامی بودن است؛ پایبند بودن به مبانی دین و اصول و قواعد دینی است؛ سلطهستیزی است؛ ستیزهی با استکبار است؛ دفاع از مظلومان عالم است، آن هم دفاع صریح و صادقانهی از همهی مظلومان.»(17)
«بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بینالمللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمیشود؛ این نمیشود. این نشانهی بیصبری و نشانهی خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را - که خودشان خسته شدهاند - به مردم نسبت میدهند: مردم خسته شدهاند! نه، نخیر. مردم آن وقتی که احساس کنند مسئولین کشور با سربلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام میکنند، خوشوقت میشوند؛ خوشحال میشوند. این مردم، مسلمانند. حرکت مردم هم به خاطر همین بود. این مردم مگر همان مردمی نیستند که انقلاب کردند؟ شعارهای انقلاب چه بود؟ این مردم مگر همان مردمی نیستند که هشت سال این جنگ مظلومانه را اداره کردند؟ همین مردم اداره کردند. مگر مردم دیگری هستند؟ غیر از آن مردمی که توی این کشور این کارهای بزرگ را انجام دادند، کدام مردم این کارها را کردند؟
وقتی مردم ببینند شما که مسئول جمهوری اسلامی هستید، افتخار میکنید، اعتزاز میکنید به مسلمانی خودتان، به ضد استکباری بودن خودتان، به ضد استبدادی بودن خودتان و از طرفی افتخار و اعتزاز میکنید به خدمتگزاری مردم؛ با مردم هستید، با مردم انس پیدا میکنید، به مردم محبت میکنید، از مردم کمک میخواهید در مسائل گوناگون، خوب، مردم خرسند میشوند؛ مردم این مسئول را دوست میدارند؛ خوششان میآید. ما وظیفهمان این است. ما حق نداریم از شعارهای انقلاب و شعارهای اسلام عقبنشینی کنیم؛ این، یک بیصبری است. این بیصبریای است که نباید این را قبول کرد.» (18)
«اگر ملّت ایران بخواهد به آن هدفها(اهداف انقلاب اسلامی) برسد، بخواهد این راه را ادامه بدهد، باید راه امام بزرگوار را درست بشناسد، اصول او را درست بشناسد، نگذارد شخصیّت امام را تحریف کنند، که تحریف شخصیّت امام، تحریف راه امام و منحرف کردن مسیر صراط مستقیم ملّت ایران است. اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.» (19)
تا بدین جای کلام؛ بینه ای بود بر انتخاب درست مسیر و مختصات مأموریت پیش رو؛ اما شیوه کار چگونه باید باشد؟
ایجاد یک تیم کاری متخصص و دلسوز به پهنای ایجابی پایتخت، مراکز استان ها، شهرستان ها و زیرمجموعه آن، اولین گام مهم در این حوزه بود که با همت شورای مرکزی تشکیلات ایجادی از سوی جنابعالی طی چند ماه گذشته صورت پذیرفت؛ اما واقعیت این است که آنچه کار تشکیلاتی و انسجام نیرویی را برکت بخشیده و منتج به «پرورش نیروی انقلابی» و «گفتمان سازی» می گردد، چیزی نیست جز «تولید فکر» و محتوا.
موضوعی که شاید در طول سالیان دولت های نهم و دهم به صورت نسبی، ولی نه کافی و پس از آن نیز در حداقلِّ ممکن بدان پرداخته شد.
تولید محتوای موردنظر در دو حوزه کاری مورد بحث است:
1- تبیین عملکرد و گفتمان دولت های نهم و دهم و رفع شبهات مطروحه.
2- تبیین گفتمان امام جامعه اسلامی، خط فکری و چارچوب شناسی دیدگاه های بنیانگذار جمهوری اسلامی و اصول انقلاب اسلامی.
هدف یادشده زمانی محقق خواهد شد که در فاز اول، حداقل، خواص دلسوزان گفتمان امام و انقلاب نسبت به این مهم واقف گردیده و ضمن برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و درازمدت برای تحقق اهداف، اهتمام و تکلیفی را در راستای تولید محتوای تبیینی در هر یک از دو حوزه مورد بحث برای خویش قائل شوند؛ موضوعی که انتظار می رفت اعضای مذکور(به ویژه در کارگروه های اندیشه و فرهنگ، اقتصادی، سیاسی و رسانه) پس از یکسال و چندماه از آغاز فعالیت، ظهور و بروز ویژه ای را در این خصوص از خود نشان دهند و به حداقل ها اکتفا نکنند. چرا که مرور اخبار و تحلیل های سایرین، بی تردید در غالب موارد، باری را از دوش گفتمان سازی برنداشته و اتفاقاً در بسیاری از مواقع، آراء جعلی و انحرافی خواص بی خواص را به خورد صاحب نظران ما خواهد داد.
اما گام مهم و بعدی در این راستا و پس از تولید محتوای تبیینی، نشر سریع، دقیق و در دسترس محتوای تولید شده و انتقال آن به آحاد جامعه اسلامی است.
تولید محتوا و بحث و روشنگری درون گروهی و محدود، بدون نشر و اطلاع رسانی فراگیر، یا لااقل در دسترس و گسترده، قطعاً منجر به حصول نتیجه مطلوب نخواهد شد.
واکاوی مختصات موجود در حوزه نشر محتوا و میزان دسترسی مخاطبین به محتوای تبیینی و اصیل، عمق این خطر را برجسته تر می نماید:
در حال حاضر میزان دسترسی عمومی به اخبار و تحلیل های منتشره از طریق رسانه های فیزیکی(خبرگزاری ها، مجلات، روزنامه ها، بولتن های خبری و ...) نسبت به رسانه های مجازی(شبکه گسترده اینترنت، شبکه های اجتماعی و ...) از حیث فراگیری و سرعت در پخش کمتر از یک هزارم است؛ هر چند حتی اگر غیر از این هم بود، جریان فکری همراه با این گفتمان عملاً در حال حاضر در حداقل تعداد و انگشت شمار است و اگر حتی اراده ای بر راه اندازی چنین رسانه هایی نیز باشد، به واسطه هزینه های سنگین موجود، دور از دسترس و صعب الوصول می باشد. در حوزه رسانه های مجازی نیز اگر چه راه اندازی پایگاه خبری تحلیلی یا نشر محتوا در فضای مجازی کم هزینه تر است، لیکن معدود افراد و رسانه های فعال در این حوزه نیز به شرح ذیل فاقد کارآیی لازم در تحقق گفتمان سازی لازم و یا ارائه اطلاعات به موقع و در دسترس می باشند:
موتورهای جستجوی وب(مانند گوگل) ، مهمترین ابزار واسط در دسترسی به اطلاعات مورد انتظار مخاطبین تلقی می گردند؛ آنچه که موجب اولویت بخشی در ایجاد دسترسی برای جستجوگر به سایت های مختلف می گردد، مجموعه ای است از شاخص های اعتمادسازی برای آن موتورهاست که از جمله آن: قدمت فعالیت، تولید محتوا، تکراری نبودن خبر، میزان ورود مستقیم کاربران به سایت(بدون جستجو)، تعدا بازدید روزانه، زمان باقی ماندن بازدیدکنندگان در سایت مورد نظر، میزان تبلیغ و لینک خور سایت در سایت های دیگر و ... می باشد که مشهور به قواعد SEOمی باشد؛ متأسفانه با توجه به ضعف عملکرد تمامی سایت های موجود، در حال حاضر رسانه های فعال گفتمان در فضای مجازی، کمترین نقش را در هدایت جستجوگران به سمت و سوی اطلاعات درست و مختصر تحلیل های موجود دارند؛ به گونه ای که حتی در جستجوی مفاهیم و مصادیق کلیدی گفتمان و یا حوادث و شبهات مطروحه، اولین پیشنهادهای موتورهای جستجو و حتی بیشترین صفحات یافت شده درخصوص مربوطه، متعلق است به سایت های مخالف، معارض و حتی تحریفی؛ لذا تحریف وقایع و غفلت فراگیر در موضوعات خاص امری طبیعی و هدایت شده خواهد بود.
آنچه بیشترین تأثیر را در حصول این نتیجه می گذارد عبارتست از :
الف- محدودیت و قلّت تعداد سایت ها و پایگاه های خبری و تحلیلی همسو.
ب- محدودیت و قلّت محتوای تولیدی و تبیینی به گونه ای که سایت های همسو و موجود نیز قاطبتاً به نقل اخبار پرجذبه و حول محور واژگان کلیدیو متأسفانه گاهاً اخبار زرد و بی محتوای اجتماعی پرداخته و عملاً تولید محتوا به معنای فراگیر وجود ندارد و در معدود موارد موجود نیز غیر تبیینی بوده و صرفاً جنبه خبری دارد؛ لذا کمکی به گفتمان سازی و تبیین اصول امام وانقلاب نمی نماید.
ج- غیر تخصصی بودن گردانندگان رسانه های موجود ، عدم پیگیری حرفه ای کار، نبود سرمایه گذاری و توجه معطوف به اهمیت رسانه های مجازی در بین خواص این گفتمان، تنگ نظری در همپوشانی سایت های همسو و کمک به انتشار فراگیر محتوای تولیدی ، توجه ویژه اکثر مسئولین سایت های موجود به افزایش بازدید(از هر طریق) به جای بصیرت افزایی و ...
هر چند جمع مطالب فوق مبیّن مسیر صعب و دشوار گفتمان سازی و کاستی های فراوان موجود در این طریق می باشد، لیکن آنچه مهم است، این است که نه تنها آسیب شناسی فوق الذکر موجب رفع تکلیف نمی شود، بلکه با برجسته سازی خطر غفلت، تلاش تخصصی ، فراگیر و هدایت شده آحاد دلسوزان گفتمان امام و انقلاب را در راستای حصول کامل، سریع و عمومی اهداف گفتمان سازی مذکور از طریق «تولید فکر» و «پرورش نیرو» واخواهی می نماید.
شاید این کلام امام خامنه ای حجتی باشد برای پیگیری جدی این مهم:
«آخرین مطلب، مسئلهی گفتمانسازی است. این مطالبی که عرض کردیم، اینها فقط نصیحت و درددلِ بین ما نیست که شما بگویید بنده بشنوم، بنده بگویم شما بشنوید، باید اینها به صورت گفتمان در بیاید. گفتمان یعنی باور عمومی؛ یعنی آنچیزی که به صورت یک سخنِ مورد قبول عموم تلقی بشود، مردم به آن توجه داشته باشند؛ این با گفتن حاصل میشود؛ با تبیینِ لازم - تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیادهرویهای گوناگون - حاصل میشود؛ با زبان صحیح، با زبان علمی و منطقی و با زبان خوش، بایستی این مطالب را منتقل کرد.» (20)
حمید دیانی
پینوشتها
1- مقدمة قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
2- بیانات امام خامنه ای در مدرسة فیضیه- 14/7/1379 ، 14 مهر 1379.
3- بیانات امام خامنه ای در دانشگاه شیراز –14/2/1387 ، 14 اردیبهشت 1387.
4- بیانات امام خامنه ای در مدرسة فیضیه –14/7/1379 ، 14 مهر 1379.
5- بیانات امام خامنه ای در جمع دانشجویان کرمانشاه –24/7/1390
6- بیانات امام خامنه ای در دیدار کارگزاران نظام –12/9/1379
7- بیانات امام خامنه ای در دیدار کارگزاران نظام- 21/9/1380
8- بیانات امام خامنه ای در جمع دانشجویان کرمانشاه –24/7/1390
9- بیانات امام خامنه ای در مدرسة فیضیه –14/7/1379
10- بیانات امام خامنه ای در دیدار بسیجیان کرمانشاه –22/7/1390
11- بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای شورای عالی مرکز طراحی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت با رهبر معظم انقلاب- 14/12/1391
12- بیانات امام خامنه ای در سومین نشست اندیشههای راهبردی –14/10/1390
13- بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری –15/12/1392
14- بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از شعرا - 24/5/1390
15- بیانات امام خامنه ای در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) –14/3/1387
16- همان
17- همان
18- بیانات امام خامنه ای در دیدار رؤسای سه قوه و مسئولان نظام –19/6/1387
19- بیانات امام خامنه ای در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمةالله –14/3/1394
20- بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری –15/12/1392
"Our President, analytical news site"
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو