امام خامنه ای - ۱۳۷۶/۶/۲۱: "ما به کسانی که اهل کار فرهنگی اند، دائم میگوییم، به بعضی تکرار میکنیم، به بعضی التماس میکنیم، بعضی را در این‌جا جمع میکنیم و به بعضی پیغام میدهیم که «آقا! کار فرهنگی بکنید.»؛ جواب کار فرهنگیِ باطل، کار فرهنگی حقّ است"دشمن میخواهد باورها را تغییر بدهد؛ باور به اسلام را، باور به کارآمدی نظام اسلامی را، باور به کارآمدی را، باور به امکان تداوم نظام اسلامی را. برخلاف بدیهیّات هم دشمن کار میکند و تبلیغات میکند؛ گاهی علیه یک چیز واضح هم اقدام میکنند و کأنّه با خدعه و با فریب و با چشم‌بندی میخواهند ثابت کنند. دشمن دارد روی باورهای جوانهای ما اثر میگذارد: «آقا چه فایده دارد، نمیشود، فایده‌ای ندارد». اینها آن میدانهایی است که جنگ روانی دشمن در این میدانها است"مقام معظم رهبری - ۱۳۹۵/۱/۱۱

«پايگاه تحليلي تبیینی رئيس جمهور ما»؛ تهاجم فرهنگی پس از گذشت سال‌ها دیگر برای همه واژه آشنایی شده است. موضوعی که ضرورت آن در ابتدا توسط مقام معظم رهبری مطرح شد ولی برخی آن را انکار کردند. کم کم «آدم‌های دیرفهم» فهمیدند که تهاجم فرهنگی یعنی چه. غفلت از تهاجم فرهنگی، غرق شدن در مباحث نظری تهاجم فرهنگی، فهم نادرست تهاجم فرهنگی و توجه به فروع به جای اصل تهاجم فرهنگی از اشتباهاتی بود که توسط برخی صورت گرفت.

ضرورت شناخت درست و صحیح تهاجم فرهنگی، ما را بر آن داشت تا فرمایشات رهبر معظم انقلاب در این باره را گردآوری نماییم تا بدانیم که «تهاجم فرهنگی چیست و از چه زمانی شروع شد؟»، «تفاوت‌های آن با تبادل فرهنگی چیست؟»، «چه کسانی باید با آن مبارزه کنند؟» و «راه‌های مبارزه با این تهاجم چیست؟» باشد که آشنایی بیشتر ما با این مقوله، ما را در مقابله با آرایش نظامی فرهنگی دشمن یاری رساند.

چرا تهاجم فرهنگی صورت می‌گیرد؟

* تهاجم فرهنگى، به مقصود بى‌اعتقاد کردن نسل نو انجام مى‌گیرد؛ هم بى‌اعتقاد کردن به دین، هم بى‌اعتقاد کردن به اصول انقلابى و آن تفکر فعالى که امروز استکبار از آن مى‌ترسد و قلمرو قدرتهاى استکبارى را به خطر مى‌اندازد.[1]

* این تبلیغات فرنگى و این تهاجم فرهنگى چیز جدیدى نیست؛ آنچه که جدید بود - که ما در این چند سال بر روى آن تکیه کردیم - روش‎هاى نویى بود که در داخل کشور شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. در دنیا تهاجم فرهنگى علیه انقلاب، از تهاجم سیاسى و اقتصادى سریع‎تر و همه‌گیرتر و همه‌جایى‌تر بود.

* انواع و اقسام کارها را کردند؛ چقدر علیه اسلام و انقلاب و مبانى اسلامى و مبانى شیعى، که فکر مى‌کردند در پدید آمدن این انقلاب نقش داشته، فیلم ساختند - که امروز آن را به رایانه و اینترنت هم کشانده‌اند - و همه‌ى کارهایى را که مى‌توانستند، انجام دادند؛ براى این‌که جلو این سخن نو را - یعنى این‌که باید قدرت سیاسى در کشور در دست انسانهاى پرهیزگار و عادل باشد و شرط این اقتدار سیاسى، پرهیزگارى و عدالت باشد- بگیرند.

* این سخن نو چیزى است که هر صاحب قدرتى را در دنیا تکان مى‌دهد و هر دستگاهى را که از قدرت، انتفاع مادى مى‌برد، دچار وحشت مى‌کند. لذا همه جاى دنیا با این فکر مخالفند.

* امروز دشمن از همه‌ى روش‎ها استفاده مى‌کند. من دیروز در جمع جوان‎ها مى‌گفتم که امروز صدها سایت اصلى و هزاران سایت فرعى در اینترنت وجود دارد که هدف عمده‌شان این است که تفکرات اسلامى و بخصوص تفکرات شیعى را مورد تهاجم قرار دهند. تهاجم هم تهاجم استدلالى نیست؛ از روش‎هاى تخریبى و از روش‎هاى روانشناسانه و غیره استفاده مى‌کنند. همه‌ى این‏ها پاسخ دارد؛ پاسخ‏هایش هم مشکل نیست؛ بایستى از این وسایل استفاده کرد.

* باید از آنچه که در اختیار داریم، حداکثر استفاده را بکنیم. ما نه از صدا و سیمایمان، نه از مطبوعاتمان و نه از بسیارى از منابر عظیم عمومى‌مان، چنان که باید و شاید، استفاده نمى‌کنیم. این ضعف‎هاى ماست؛ این ضعف‏ها را بایستى کم کنیم. باید روزبه‌روز نقاط ضعف را کم و نقاط قوت را زیاد کرد؛ و این ممکن است.[2]

* امروز ملت ما در مقابل خود یک جبهه‌ى گسترده‌اى را ملاحظه می‏کند که با همه‌ى توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامى را از خاصیت و اثر ضد استکبارى بیندازد.

* از اول پیروزى انقلاب، همان جبهه سعى‌اش این بود که نگذارد جمهورى اسلامى که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همه‌ى تلاش خودشان را کردند که جمهورى اسلامى را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسى کردند، محاصره‌ى اقتصادى کردند، جنگ تحمیلى را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسه‌هاى درونى را به جان انقلاب و نظام جمهورى اسلامى انداختند، نتوانستند.

* به این نتیجه رسیدند که نظام جمهورى اسلامى را نمی‏شود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامى آن، سینه‌هاى سپرکرده‌ى مردم مؤمن است؛ میلیون‏ها انسان مؤمن این نظام را نگه داشته‌اند. بحث مسئولین و دولت و بحث این‏ها نیست. یک وقت یک نظام قائم به چند نفر است و یک عده مرتزقه‌ى یک نظامند؛ آن نظام براى استکبار خطرى ندارد. یک وقت یک نظام متکى به ایمان‏هاى مردم است، متکى به دل‏هاى مردم، به پشتیبانى عمیق مردم است، این نظام را نمی‎شود تکان داد. این را استکبار فهمیده است.

* آنها به این نتیجه رسیده‌اند که باید از محتواى نظام هر چه می‏توانند کم کنند. این تهاجم فرهنگى که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگى که انسان در بخش‎هاى مختلف علائم آن را مشاهده می‏کرد و امروز هم انسان آن را در بخش‏هاى مختلفى مى‌بیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتواى خود، از مضمون اسلامى و دینى خود، از روح انقلابى خود تهى کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسى است که هوشیارى مردم را می‏طلبد.[3]
تهاجم فرهنگی در حوزه وسیع‏تر از انقلاب ایران و علیه "اسلام' است

* امروز تهاجم فرهنگى عظیمى علیه اسلام هست که ارتباط مستقیمى با انقلاب ندارد. این تهاجم، وسیع‏تر از انقلاب و علیه اسلام است.

* چیز عجیب و فوق‌العاده‌یى است که با تمام ابعاد فرهنگى و اجتماعى و سیاسى، علیه اسلام وارد کارزار شده است.

* فقط یک استثنا دارد و آن اسلام وابسته به دستگاههاى استعمارى و فهدگونه است؛ والا حتى اسلام‏هاى به معناى اعتقاد عوامانه‌ى مردم هم مورد تهاجم است؛ چه برسد به اسلام ناب و انقلابى - و به تعبیر آنها اسلام ایران - که دیگر وضعش روشن است.

* تهاجم عجیبى وجود دارد. چیزهایى که شما مى‌شنوید - مثل حجاب در فرانسه و مبارزه با دختران محجبه در این کشور - اینها جرقه‌هایى است که نشان از آتش‏هاى زیر خاکستر مى‌باشد و از کار عظیمى در پشت پرده خبر مى‌دهد.[4]

* امروز دین مسلمانان به وسیله‌ى تهاجم فرهنگى دشمن و ترویج فساد و ظلم و بى‌ایمانى و بى‌بندوبارى در میان جوامع اسلامى که غالبا با ابتکار قدرتهاى ضد اسلامى و به کمک تبلیغات و رسانه‌هاى آنان و غیر آن انجام مى‌گیرد در خطر است، و دنیاى آنان به وسیله‌ى سلطه‌ى روز افزون استکبار بر امور کشورهاى اسلامى و فشار و دشمنى مضاعف بر هر دولت یا گروهى که بخواهد افکار را به سوى حاکمیت واقعى اسلام و استقلال و اقتدار ملت‏هاى مسلمان متوجه کند.[5]

* بلاى دیگرى که سلامت جوامع اسلامى، بخصوص جوانان را تهدید مى‌کند تهاجم فرهنگى غرب است. امواج صوتى، تصویرى حامل ابتذال، بدتر و نافذتر از کشتى‌ها و هواپیماهاى جنگى، براى سلطه مجدد دشمنان جهانى اسلام، زمینه‌سازى مى‌کنند. و با ترویج ارزش‏هاى کاذب، غرب‌گرایى را که موجب ذلت و اسارت مسلمانان است تبلیغ مى‌نمایند.[6]

* امروز تهاجم علیه اسلام و مقدسات مسلمانان همه‌جانبه است و این نه به خاطر این است که دشمن قوى شده است، به خاطر این است که دشمن در مقابل حرکت عظیم اسلامى احساس ضعف می‏کند؛ لذا به انواع جنگ‏هاى روانى، تهاجمات گوناگون، ترساندن ملت‏ها و کشورهاى مسلمان از یکدیگر و تبلیغات علیه یکدیگر متوسل می‌شود.

* راه این است که دنیاى اسلام وحدت خود را حفظ کند.[7]

* گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه‏ی کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهم‌ترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است زیرا نظام اسلامی در مقابل نظام سلطه ایستاده و اثبات کرده که در این ایستادگی خود صادق است و توانایی مقابله و پیشرفت را نیز دارد.[8]

چرایی واژه «جنگ فرهنگی»

* عناصر فرهنگى جامعه باید بدانند که امروز دشمن، بیش‏ترین همت خود را روى تهاجم فرهنگى گذاشته است. من به‌عنوان یک آدم فرهنگى، این را عرض مى‌کنم، نه به‌عنوان یک آدم سیاسى.

* الان، یک کارزار فکرى و فرهنگى و سیاسى در جریان است. هر کس بتواند بر این صحنه‌ى کارزار و نبرد تسلط پیدا کند، خبرها را بفهمد، احاطه‌ى ذهنى داشته باشد و یک نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلم خواهد شد که الان دشمن از طرق فرهنگى، بیش‏ترین فشار خود را وارد مى‌آورد.

* کم هم نیستند قلم‌به‌مزدها و فرهنگی‏هاى دین و دل و وجدان باخته و نشسته‌ى پاى بساط فساد استکبار - چه غالبا و اکثرا در خارج کشور و چه تک‌وتوکى در داخل کشور - که براى مقاصد استکبارى، قلم هم بردارند، شعر هم بگویند، کار هم بکنند و دارند مى‌کنند.

* نبرد فرهنگى را با مقابله‌ى به مثل مى‌شود پاسخ داد. کار فرهنگى و هجوم فرهنگى را با تفنگ نمى‌شود جواب داد. تفنگ او، قلم است. این را مى‌گوییم، تا مسؤولان فرهنگ کشور و کارگزاران امور فرهنگى در هر سطحى و شما فرهنگیان عزیز احساس کنید که امروز، سرباز این قضیه شمایید و بدانید که چگونه دفاع خواهید کرد و چه کارى انجام خواهید داد.

* مثل جنگ نظامى، چشم‏ها را باید باز کرد و صحنه را شناخت.

* در جنگ نظامى هم، هر طرفى که بدون شناسایى و دیده‌بانى و بدون دانستن وضعیت دشمن، چشمش را ببندد، سرش را پایین بیندازد و جلو برود، شکست خواهد خورد.

* در جنگ فرهنگى هم، همین‌طور است. اگر ندانید که دشمن کار مى‌کند، یا از آن‌که مى‌داند، فرمان نبرید، از فرمانده‌ى فرهنگى دستور نگیرید، یا او از نیروى شما استفاده نکند و مانور و سازماندهى را درست انجام ندهد، پشت سرش شکست است.[9]

* برای برخی سؤال و یا ابهام بوجود آمده بود که چرا یک اصطلاح نظامی برای مسائل فرهنگی استفاده می‌شود در حالی‏که اگر به شرایط کنونی فرهنگی دنیا دقت شود مشاهده می‌شود که یک تهاجم عظیم و پیچیده در عرصه فرهنگ در جریان است.[10]

آرایش نظامی فرهنگی خطرناک علیه انقلاب قابل انکار نیست

* این مسأله‌ى «تهاجم فرهنگى» که ما بارها روى آن تأکید کرده‌ایم، واقعیت روشنى است؛ با انکار آن، ما نمى‌توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. «تهاجم فرهنگى» را نباید انکار کرد؛ وجود دارد.

* به قول امیرالمؤمنین، «من نام لم ینم عنه»؛ اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است. تو خوابت برده؛ سعى کن خودت را بیدار کنى.

* ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگى در تهدید است؛ کما این‌که اصل فرهنگ ملى و اسلامى ما در تهدید دشمنان است.

* ما نبایستى چیزى را که روشن و واضح است، انکار کنیم. در دانشگاه، در بیرون دانشگاه، حتى در رسانه‌هاى جمعى ما، در کتاب‏هایى که مى‌نویسند، در ترجمه‌هایى که مى‌کنند، در شعرهایى که مى‌سرایند، در برنامه‌هاى فرهنگى على‌الظاهر بى‌ارتباط به ما که در دنیا وجود دارد و خبرش را قاعدتا شما آقایان - که عناصرى فرهنگى هستید - مى‌شنوید، همه‌جا یک آرایش نظامى فرهنگى بسیار خطرناک علیه انقلاب درست شده است و وجود دارد.

* این، آن چیزى نیست که مثلا از صد سال قبل بوده است. بله، از صد سال قبل هم تهاجم فرهنگى علیه السلام بود؛ اما وقتى‌که انسان با یک دشمن خواب‌آلوده روبه‌روست، آرایش نظامیش یک نوع است؛ وقتى با یک دشمن بیدار روبه‌روست، آرایش نظامى نوع دیگر مى‌شود.

* آن روز عالم اسلام، خواب‌آلوده، بلکه تخدیرشده و مست بود؛ اصلا گاهى دشمن به او ضربه‌یى مى‌زد، یک سوزن در رگش فرو مى‌کرد و چیزى تزریق مى‌کرد؛ تمام مى‌شد مى‌رفت؛ اما الان اسلام بیدار است؛ دشمن دنیاى غرب، امروز بیدار است؛ مثل قهرمانى در میدان است؛ یک خاطره‌ى تمام‌نشدنى از شخصیتى مثل امام را با خودش دارد؛ این همه ذخیره‌ى انقلابى دارد؛ این همه جوان خوب دارد؛ این‏ها شوخى نیست. امروز دشمن در مقابل وضع کنونى ما، آن ژست و آرایش نظامى صد سال یا پنجاه سال پیش را به خود نمى‌گیرد. ما باید آرایش جدید دشمن را بشناسیم؛ اگر نشناختیم و خوابیدیم، از بین رفته‌ایم.[11]

* در بخش دیگر و گسترده‌تر مسائل فرهنگى، یعنى فرهنگ عمومى، وظائف مسؤولان کشور سنگین‌تر و حساس‏تر است. امروز حتى دیرباورترین اشخاص نیز خط و نشان دشمنان سوگندخورده‌ى انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى را در صحنه‌ى پر ماجراى تهاجم فرهنگى، به وضوح مشاهده مى‌کنند.

* در این تهاجم خطرناک، نه فقط ارزش‏هاى اسلامى، بلکه فرهنگ اصیل ملى مردم، و بیشتر باورهاى راه‏گشا و مبارک آنان، آماج تیرهاى زهرآگین دشمنان قرار گرفته است.

* همه‌ى این حقایق مهم و هشدار دهنده، مسؤولان فرهنگى کشور را به تدبیرى برتر و اهتمامى بیش‏تر و تلاشى گسترده‌تر فرا مى‌خواند و به ویژه شوراى عالى انقلاب فرهنگى را که در جهاد ملى، با بى‌سوادى و عقب‌ماندگى علمى و تبعیت فرهنگى، در حکم ستاد مرکزى و اصلى است، به تحرک و نوآورى و همت گمارى بر مى‌انگیزد.[12]

* پس یک خطر، عبارت شد از این‌که دو جناح و دو طرف، خودشان غفلت کنند و دچار خطر شوند. اما خطر بزرگتر از این هم وجود دارد. آن چیست؟ آن خطر نفوذ است. از هر دو طرف ممکن است افرادى نفوذ کنند.

* گاهى یک دشمن از هر دو طرف نفوذ مى‌کند: از آن طرف به عنوان ارزش‌گرایى مى‌آید و با هرگونه تحولى مخالفت مى‌کند؛ حتى با راههاى رفته هم مخالفت مى‌کند و مى‌خواهد حرکت انقلابى را برگرداند.

* از این خطرناک‏تر، این طرف قضیه است؛ به عنوان تغییر و تحول و پیشرفت، کسانى بیایند که با اساس ارزش‏ها و با اصل اسلام و با اصل تدین مردم و با اصل عدالت اجتماعى مخالفند؛ دچار همان سرمایه‌سالارى غربى‌اند؛ دنبال کیسه دوختن‌اند؛ با اصل رفع تبعیض طبقاتى مخالفند؛ با نام دین هم مخالفند، ولو به زبان نیاورند!
* این‏ها به نام تحول، به نام تغییر، به نام پیشرفت، به نام اصلاح، بیایند وارد میدان شوند و میداندارى کنند. این‏ها ممکن است در بدنه‌ى اقتصادى جامعه نفوذ کنند. اگر این‌گونه آدم‏هاى بیگانه و غریبه در بدنه‌ى اقتصادى جامعه نفوذ کنند، البته خطرناک است؛ چون اقتصاد و مال و ثروت در جامعه مهم است و باید دست انسان‏هاى امین باشد.

* اما از آن خطرناک‏تر این است که بیایند در مراکز فرهنگى نفوذ کنند؛ ذهن مردم، ایمان مردم، باورهاى مردم، خط سیر صحیح مردم را قبضه کنند و در اختیار بگیرند. همان چیزى اتفاق بیفتد که در صحنه‌ى مطبوعات و صدا و سیماى دنیاى غرب اتفاق مى‌افتد؛ یعنى سرمایه‌سالارى. همچنان که رادیوها و تلویزیون‏هاى بین‌المللى امپراتورى خبرى دنیا در دست سرمایه‌دارهاست، این‏ها به داخل کشور ما بیایند و مراکز فرهنگى را هم تصرف کنند و از طریق فرهنگى بخواهند اثر بگذارند. این همان چیزى است که بنده چند سال قبل از این، نشانه‌هاى آن را در گوشه و کنار مشاهده کردم و «تهاجم فرهنگى» را گفتم. بعضى پذیرفتند، بعضى هم اصلش را انکار کردند و گفتند اصلا تهاجم فرهنگى وجود ندارد![13]

* این مسأله‌ى تهاجم فرهنگى‌اى که ما مطرح کردیم، بعضى کسان به‌شدت از آن آزرده شدند و گفتند چرا مى‌گویید تهاجم فرهنگى!؟ در حالى که تهاجم فرهنگى، وسط میدان مشغول مبارز طلبیدن است، بعضى کسان سعى کردند آن را در گوشه و کنار پیدا کنند!

* این تهاجم فرهنگى، مخصوص برخى از پدیده‌هاى ظاهرى و سطحى نیست؛ مسأله این است که یک مجموعه‌ى فرهنگى در دنیا با تکیه به نفت، حق وتو، سلاح میکروبى و شیمیایى، بمب اتمى و قدرت سیاسى مى‌خواهد همه‌ى باورها و چارچوب‏هاى مورد پسند خودش براى ملت‏ها و کشورهاى دیگر را به آنها تحمیل کند. این است که یک کشور گاهى به تفکر و ذائقه‌ى ترجمه‌اى دچار مى‌شود. فکر هم که مى‌کند، ترجمه‌اى فکر مى‌کند و فرآورده‌هاى فکرى دیگران را مى‌گیرد. البته نه فرآورده‌هاى دست اول؛ فرآورده‌هاى دست دوم، نسخ شده، دست‏مالى شده و از میدان خارج شده‌اى را که آنها براى یک کشور و یک ملت لازم مى‌دانند و از راه تبلیغاتى به آن ملت تزریق مى‌کنند و به عنوان فکر نو با آن ملت در میان مى‌گذارند. این براى یک ملت از هر مصیبتى بزرگ‏تر و سخت‌تر است.[14]

دشمن بیرونی با تهاجم فرهنگی، دشمن درونی را فعال می‏کند

* آن‏چه ما آن را تهاجم فرهنگى دشمن مى‌نامیم و پیوسته مردم هوشیار خود و بیش از همه جوانان را به مجاهدت در برابر آن فرا می‏خوانیم، همانا کوشش همه جانبه‌ى دشمنان ما با استفاده از همه‌ى ابزارهاى تبلیغى و خبرى و سیاسى و امنیتى براى برانگیختن همین دشمن درونى است.[15]

* یکى از مسایلى که دشمن به‌طور جدى در کشور تبلیغ مى‌کند، مسأله‌ى اباحی‏گرى است. اباحی‏گرى اعتقادى و عملى، یعنى پایبندی‏ها و تقیدات و تکیه‌گاه‏هایى که یک انسان را در حرکت خود به سمت هدف مشخصى عازم و مصمم مى‌کند، از او گرفتن و او را سرگردان و لنگ کردن. این را باید جدى بگیرید.

* یکى از سیاست‏هاى دشمنان اسلام این است که ایمان مردم را بگیرند و اعتقاد آنها به انقلاب را سلب کنند. چند سالى است که این را در تبلیغاتشان شروع کرده‌اند.

* بنده از همان اوایلى که این تبلیغات در رفتارهاى دشمنان کشور، اجرایى و عملیاتى شده بود - حدود ده، یازده سال پیش - متوجه‏ی این نکته شدم و به همه، بخصوص به مسؤولان فرهنگى هشدار دادم و گفتم این‏ها مى‌خواهند اصل اعتبار انقلاب را زیر سؤال ببرند؛ انقلابى که یکى از افتخارات تاریخ بشرى در زمان ماست؛ انقلابى که یک ملت با دست خالى و به برکت ایمان، آن هم در مقابل یک دژ على‌الظاهر تسخیرناپذیر استکبار در این منطقه آن را بر پا کرد و موفق شد؛ انقلابى به نام خدا؛ انقلابى در راه ارزش‏هاى اسلامى؛ انقلابى که ملت‏هاى مسلمان را به اسلامشان امیدوار و به هویت اسلامیشان دلگرم کرد؛ انقلابى که در همه‌ى نقاط جهان ملت‏ها را خودباورى بخشید و آن‏ها احساس کردند که یک ملت مى‌تواند بر بزرگ‏ترین موانع پیروز شود و فایق آید.

* دشمنان مى‌خواستند پیام آزادى، معنویت، ارزش و فضیلت و کرامت انسانى‌اى را که در این انقلاب بود، ندیده بگیرند. این کارى بود که به صورت برنامه‌ریزى شده و با انواع و اقسام طرق تبلیغاتى، آن را دنبال کردند.

* البته متأسفانه یک عده غافل، به صورت پادو در داخل هم همان‏ها را تبلیغ کردند و هنوز هم مى‌کنند. این براى آن است که پشتوانه‌ى فکرى - که در واقع تکیه‌گاه اراده و عزم راسخ مردم است از آنها گرفته شود و مردم احساس کنند پشتشان خالى است. مگر بدون ایمان و اعتقاد و بدون باور به راهى که انسان در آن قدم گذاشته، مى‌شود آن راه را ادامه داد؟

* همه باید مسایل فرهنگى را جدى بگیرند. مظهر این تهاجم، همان اباحیگرى است که از راه خدشه در اعتقادات، تشویق جریانهاى خلاف اخلاق در جامعه و تشویق و ترویج انواع و اقسام فسادها ایجاد مى‌شود. اینها چیزهایى است که همه‌ى مسؤولان کشور باید به آن بسیار توجه کنند و فقط مخصوص مسؤولان فرهنگى نیست.[16]

* امروز ملت ایران به آن رتبه‌اى از اقتدار رسیده که خطرپذیرى دشمنان خود را بسیار بالا برده، جرأت نمی کنند به این ملت تهاجم نظامى کنند؛ میدانند سرکوب خواهند شد؛ میدانند که این ملت مقاوم است. بنابراین خطر تهاجم نظامى بسیار پایین است؛ اما تهاجم فقط تهاجم نظامى نیست.

* دشمن به آن نقاطى متوجه میشود که پشتوانه‌ى استقامت ملى ماست. دشمن وحدت ملى و ایمان عمیق دینى را هدف قرار میدهد. دشمن روحیه‌ى صبر و استقامت مردان و زنان ما را هدف قرار میدهد؛ این تهاجم از تهاجم نظامى خطرناکتر است.

* در تهاجم نظامى شما طرفتان را میشناسید، دشمنتان را مى‌بینید؛ اما در تهاجم معنوى، تهاجم فرهنگى، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمى‌بینید. هوشیارى لازم است.

* نگذارید دشمن مثل موریانه‌اى به جان پایه‌هاى فکرى و اعتقادى و ایمانى مردم بیفتد و آنها را دچار رخنه کند؛ این مهم است. همه وظیفه داریم مرزهاى ایمانى و مرزهاى روحى خودمان را حفظ کنیم.[17]

تهاجم فرهنگی بلند شدن موی پسران نیست، عدم خودباوری است

* چرا ایران باید در ردیف کشورهاى به‌اصطلاح در حال توسعه - یعنى توسعه ‌نیافته - قرار بگیرد؟ «در حال توسعه» یک تعبیر تعارف‌آمیز است؛ یعنى عقب‌مانده و توسعه‌نیافته. مگر ذهن و استعداد و قدرت فکرى ما از کسانى که امروز دویست سال در دنیاى علم پیشتازند، کمتر است؟ مى‌بینید که کمتر نیست. آن‏ها از لحاظ علمى دویست سال از ما جلوترند؛ این گناه پادشاهان است؛ گناه نظام دیکتاتورى است؛ گناه خاندان‌هاى پلیدى است که بر این کشور حکومت کردند؛ گناه خاندان پهلوى است.

* همین احساسى که امروز من و شما داریم و باید در این کشور حاکم مى‌بود، یک روز آن را کوبیدند و خفه کردند. چرا خفه کردند؟ چون رؤساى این کشور، دست‌نشانده‌هاى همان قدرت‏هایى بودند که نمى‌خواستند این کشور این‌طور حرکت و رشد کند؛ نمى‌خواستند این منبع ثروت مفت و مجانى را از دست بدهند.

* اگر صاحب خانه بیدار باشد، دزد نمى‌تواند وسایل خانه را جلوى چشم او جمع کند و ببرد. یا باید صاحب‌خانه را خواب کنند، یا باید دست و پایش را ببندند؛ و الا اگر بیدار باشد، دست و پایش باز باشد و قدرت هم داشته باشد، مگر به دزد اجازه مى‌دهد؟ کسانى که مى‌خواستند ایرانى خواب باشد، دست و پایش بسته باشد و حرکتى در راه مالک شدن موجودى و ثروت طبیعى خود نکند، آمدند کسانى را در رأس این مملکت گذاشتند.

* نه فقط از لحاظ سیاسى و امنیتى، بلکه از لحاظ فرهنگى نیز ما را عقب نگه داشتند.

* من که مى‌گویم تهاجم فرهنگى، عده‌یى خیال مى‌کنند مراد من این است که مثلا پسرى موهایش را تا این‌جا بلند کند. خیال مى‌کنند بنده با موى بلند تا این‌جا مخالفم. مسأله‌ى تهاجم فرهنگى این نیست. البته بى‌بندوبارى و فساد هم یکى از شاخه‌هاى تهاجم فرهنگى است؛ اما تهاجم فرهنگى بزرگ‏تر، این است که این‏ها در طول سال‏هاى متمادى به مغز ایرانى و باور ایرانى تزریق کردند که تو نمى‌توانى؛ باید دنباله‌رو غرب و اروپا باشى. نمى‌گذارند خودمان را باور کنیم.

* الان شما اگر در علوم انسانى، در علوم طبیعى، در فیزیک و در ریاضى و غیره یک نظریه‌ى علمى داشته باشید، چنانچه برخلاف نظریات رایج و نوشته شده‌ى دنیا باشد، عده‌یى مى‌ایستند و مى‌گویند حرف شما در اقتصاد، مخالف با نظریه‌ى فلانى است؛ حرف شما در روان‌شناسى، مخالف با نظریه‌ى فلانى است. یعنى آن‌طورى که مؤمنین نسبت به قرآن و کلام خدا و وحى الهى اعتقاد دارند، این‏ها به نظرات فلان دانشمند اروپایى همان اندازه یا بیشتر اعتقاد دارند!

* جالب این‌جاست که آن نظریات کهنه و منسوخ مى‌شود و جایش نظریات جدیدى مى‌آید؛ اما این‏ها همان نظریات پنجاه سال پیش را به عنوان یک متن مقدس و یک دین در دست مى‌گیرند! ده‏ها سال است که نظریات پوپر در زمینه‌هاى سیاسى و اجتماعى کهنه و منسوخ شده و ده‏ها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشته‌اند؛ اما در سال‏هاى اخیر آدم‏هایى پیدا شدند که با ادعاى فهم فلسفى، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سال‏هاى متمادى است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادى دنیا منسوخ شده و حرف‏هاى جدیدى به بازار آمده است؛ اما عده‌یى هنوز وقتى مى‌خواهند طراحى اقتصادى بکنند، به آن نظریات کهنه‌ى قدیمى نگاه مى‌کنند!

* این‏ ها دو عیب دارند: یکى این‌که مقلدند، دوم این‌که از تحولات جدید بى‌خبرند؛ همان متن خارجى را که براى آن‏ها تدریس کرده‌اند، مثل یک کتاب مقدس در سینه‌ى خود نگه داشته‌اند و امروز به جوانهاى ما مى‌دهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما براى فهم فلسفه به دیگران مراجعه مى‌کنند![18]

* تهاجم فرهنگى، مثل خود کار فرهنگى، اقدام آرام و بى سر و صدایى است.

* یکى از راه‏هاى تهاجم فرهنگى، این بوده است که سعى کنند جوانان مؤمن را از پایبندی‏هاى متعصبانه‌ى به ایمان، که همان عواملى است که یک تمدن را نگه مى‌دارد، منصرف کنند. همان کارى را که در اندلس، در قرن‏هاى گذشته کردند. یعنى جوانان را در عالم، به فساد و شهوت‏رانى و میگسارى و این چیزها مشغول کردند. این کار، حالا هم انجام مى‌گیرد.

* من بارها گفته‌ام: عده‌اى وقتى در خیابان نگاه مى‌کنند و زنانى را مى‌بینند که حجابشان قدرى ناجور است، دلشان خون مى‌شود. بله؛ این کار بدى است. اما کار بد اصلى، این نیست. کار بد اصلى آن است که شما در کوچه و خیابان نمى‌بینید! کسى به کسى گفت: «چه کار مى‌کنى؟» گفت: «دهل مى‌زنم.» گفت: «چرا صداى دهلت در نمى‌آید؟» گفت: «فردا صداى دهل من در مى‌آید!» صداى فروریختن ایمان و اعتقاد ناشى از تهاجم پنهانى و زیرزیرکى دشمن - اگر شما ملت و عناصر فرهنگى بیدار نباشید - خداى نخواسته، آن وقتى در مى‌آید که دیگر قابل علاج نیست!

* عده‌اى خیال کرده‌اند که وقتى ما به تهاجم فرهنگى غرب حمله مى‌کنیم، فقط مسأله‌مان این‌است که یک نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نکرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعایت مى‌کنند؛ الا افرادى قلیل. مسأله‌ى این‏ها نیست. این، فرعى است. اصل قضیه آن است که داخل خانه‌هاست و از مجامع جوانان سرچشمه مى‌گیرد و دشمنان آن‌جا کار مى‌کنند. آن‏که آشکار نیست، آن‏که پنهان است، خطر آن‌جاست.

* جوانان ما شهوات را دور انداختند، راحتى و لذت را دور انداختند؛ رفتند در میدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو درآورند. حال دشمن از جوانان ما انتقامش را مى‌گیرد. انتقامش چیست؟ انتقام دشمن این است که جوانان ما را به لذات و شهوات سرگرم کند.[19]

تفاوت تبادل فرهنگی با تهاجم فرهنگی

* «تهاجم فرهنگى»، با «تبادل فرهنگى» متفاوت است.

* تبادل فرهنگى لازم است. هیچ ملتى بى‌نیاز نیست از این‌که در همه‌ى زمینه‌ها، از جمله در زمینه‌ى مسایل فرهنگى، از ملت‏هاى دیگر بیاموزد.

* ملت‏ها در رفت و آمدهایشان، آداب زندگى را، خلقیات را، علم را، لباس پوشیدن را، آداب معاشرت را، زبان را، معارف را و دین را از یکدیگر فرا گرفته‌اند. این، مهم‏ترین تبادل‏هاى ملت‏ها با هم بوده است؛ حتى مهم‏تر از تبادل اقتصادى و کالا.

* بسیار اتفاق افتاده است که این تبادل فرهنگى، به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است! مثلا در شرق آسیا، بیشترین عاملى که اسلام را به این کشورها - از جمله به کشور اندونزى، به کشور مالزى و حتى به قسمت‏هاى مهمى از شبه قاره - برد، دعوت مبلغین نبود؛ بلکه رفت و آمد آحاد ملت ایران بود.

* خود ملت ما هم، در طول زمان، خیلى چیزها از ملت‏هاى دیگر آموخته است، و این، یک روند ضرورى براى تر و تازه ماندن معارف و حیات فرهنگى در سرتاسر عالم است. این، تبادل فرهنگى است و خوب است.

* تهاجم فرهنگى این است که یک مجموعه - سیاسى یا اقتصادى - براى مقاصد سیاسى خود و براى اسیر کردن یک ملت، به بنیان‏هاى فرهنگى آن ملت هجوم مى‌برد.

* چنین مجموعه‌اى هم چیزهاى تازه‌اى را وارد آن کشور و آن ملت مى‌کند؛ اما به زور؛ اما به قصد جایگزین کردن آن‏ها با فرهنگ و باورهاى ملى. این، اسمش تهاجم است.

* در تبادل فرهنگى، هدف، بارور کردن فرهنگ ملى و کامل کردن آن است. اما در تهاجم فرهنگى، هدف، ریشه‌کن کردن فرهنگ ملى و از بین بردن آن است.

* در تبادل فرهنگى، آن ملتى که از ملت‏هاى دیگر چیزى مى‌گیرد، مى‌گردد چیزهاى مطبوع و دلنشین و خوب و مورد علاقه را مى‌گیرد. فرض بفرمایید، دانش را از آنها تعلیم مى‌گیرد. فرض کنید، ملت ایران به اروپا مى‌رود و مى‌بیند آن‏ها مردمى اهل سخت‏کوشى و خطر کردنند. اگر این را از آن‏ها یاد بگیرد، خیلى خوب است. به اقصاى شرق آسیا مى‌رود و مى‌بیند که آن‏ها مردمى هستند داراى وجدان کار، علاقه‌مند به کار، مشتاق کار. اگر این را از آن‏ها یاد بگیرد، خیلى خوب است. به فلان کشور مى‌رود و مى‌بیند مردم آن کشور، وقت‌شناس، داراى نظم و انضباط، داراى محبت، داراى حس ادب و حس احترامند. اگر یاد بگیرد، این‏ها چیزهاى خوبى است.

* در تبادل فرهنگى، قضیه چنین است: ملت فراگیرنده، مى‌گردد نقاط درست و چیزهایى را که فرهنگ او را کامل مى‌کند، از دیگران تعلیم مى‌گیرد. درست مثل انسانى که ضعیف است و دنبال غذاى مناسبى مى‌گردد. دوا و غذاى مناسب را مصرف مى‌کند، تا سالم شود و نقصش از بین برود.

* در تهاجم فرهنگى، چیزهایى که به ملت مورد تهاجم مى‌دهند، چیزهاى خوب نیست، بلکه چیزهاى بد است. فرض بفرمایید اروپاییها، وقتى تهاجم فرهنگى را در کشور ما شروع کردند، نیامدند روحیه‌ى وقت‌شناسى‌شان را، روحیه‌ى شجاعت و خطر کردن در مسایل را، یا تجسس و کنجکاوى علمى را، در ملت ما منتشر کنند و با تبلیغات و تحقیقات، سعى کنند ملت ایران، ملتى داراى وجدان کارى یا وجدان علمى شود. این کارها را که نمى‌کنند! مسأله لاابالى‌گرى جنسى را وارد کشور ما مى‌کردند. ملت ما، در طول هزاران سال، ملتى بود داراى مبالات جنسى؛ یعنى رعایت‏هاى مربوط به زن و مرد و این در تمام دوران اسلامى بوده است. نه این‌که کسى خطا و تخلف نمى‌کرده؛ خطا همیشه هست. در همه‌ى دوران‏ها و در همه‌ى زمینه‌ها، افراد بشر خطا مى‌کنند. خطا هست؛ اما خطا غیر از این است که چیزى بشود عرف جامعه!

* اگر در تبادل فرهنگى، ملتى که از فرهنگ بیگانه چیزى مى‌گیرد، تشبیه به آدمى شود که در کوچه و بازار، غذا و دواى مناسب مى‌خرد که مصرف کند؛ در تهاجم فرهنگى، ملتى را که تحت تهاجم قرار گرفته است، باید به بیمارى که افتاده و خودش کارى نمى‌تواند بکند، تشبیه کنیم. آن وقت دشمن، آمپولى به او تزریق مى‌کند و معلوم است آمپولى که دشمن تزریق کند، چیست! این، فرق دارد با آن دارو و درمانى که خود شما بروید و آن را با میل انتخاب و وارد بدنتان کنید. این، تهاجم فرهنگى است.

* پس، تبادل فرهنگى به انتخاب ماست؛ اما تهاجم فرهنگى به انتخاب دشمن است.

* تبادل فرهنگى انجام مى‌دهیم تا کامل شویم؛ یعنى فرهنگ خودى را کامل کنیم. اما تهاجم فرهنگى انجام مى‌گیرد تا فرهنگ خودى را ریشه‌کن کند.[20]

واردات مطبوعات نمونه ای از تعاطی فرهنگی

* از ما سؤال مى‌شود که «شما از وضع کنونى مطبوعات ایران راضى هستید یا نه؟» من اگر بخواهم در این جلسه‌ى خصوصى و خودمانى به شما مطلبى عرض کنم، جوابم این است که «نه؛ راضى نیستم.» چرا؟ چون کیفیت مطبوعات کشور، متناسب با تاریخ مطبوعات در این کشور نیست.

* ما درباره‌ى هر پدیده‌اى که سخن مى‌گوییم و قضاوت مى‌کنیم، باید به تاریخ آن پدیده نگاه کنیم.

* یک وقت پدیده‌اى است که اگرچه در دنیا سوابق زیادى دارد، اما تازه وارد این سرزمین شده است. خوب؛ نمى‌شود زیاد انتظار داشت.

* یک وقت پدیده‌اى است که ضعیف وارد شده یا به وسیله‌ى آدم‏هاى نالایق وارد شده است. نمى‌شود خیلى توقع داشت.

* اما یک وقت پدیده‌اى است که سابقه‌ى زیادى دارد و خوب هم وارد شده است، که مطبوعات از این قبیل است.

* البته مطبوعات، وارداتى است؛ یعنى جزء بخش‏هاى مثبت فرهنگ غرب است که ما از آن‏ها گرفتیم.

* یک وقت من درباره‌ى «تعاطى فرهنگى» - نقطه‌ى مقابل «تهاجم فرهنگى» - بحث مفصلى کردم که از مصادیقش، یکى همین مطبوعات است[21]

غرق نشدن در مباحث نظری در باب تهاجم فرهنگی

- براى این‏که ما بتوانیم نسخه‌ى درست پیشرفت را پیدا کنیم، چه لازم داریم؟ بحث نظرى. این، یکى از آن کارهایى است که شماها باید بکنید. پیشرفت یک کشور چیست؟ البته مقصودم این نیست که در بحث‏هاى ذهنى و باز بیفتیم و همین‌طور خودمان را معطل مباحث ذهنى بکنیم؛ مباحث تئوریک بدون توجه به خارج و واقعیات؛ نه، این‏ها را نمى‌خواهم، این غلط است.

- مثل این‏که در باب تهاجم فرهنگى ما یک روزى گفتیم دارد تهاجم فرهنگى انجام مى‌گیرد. این صحبت دوازده، سیزده سال قبل است. اگر از من مى‌خواستند که تهاجم فرهنگى را نشان بدهم، من که با چشم خودم کأنه دارم تهاجم فرهنگى را مى‌بینم، مى‌توانستم موارد را نشان بدهم. در چندین سخنرانى نشان هم دادم؛ اما بعضی‏ها شروع کردند به انکار تهاجم فرهنگى! و گفتند: نه آقا، چنین چیزى وجود ندارد!

- بنده به یاد بنى‌صدر افتادم. در اول جنگ تحمیلى عراق، دلسوزهاى محلى مى‌آمدند و مى‌گفتند عراقی‏ها به خاک ما حمله کردند؛ به مرز ما نفوذ و تجاوز کردند. ما به بنى صدر مى‌گفتیم: رییس جمهور! شما چه خبر دارید؟ مى‌گویند عراقی‏ها حمله کردند؛ مى‌گفت دروغ مى‌گویند؛ این سپاه براى این‏که خودش امکانات دست و پا کند، این حرف‏ها را مى‌زند! آن‏ها را متهم مى‌کردند. بعد هم به دهلران رفت - که هنوز آن وقت دهلران را نگرفته بودند - ایستاد و مصاحبه کرد؛ گفت: من الان در دهلرانم؛ مى‌گویند عراقی‏‏ها آمده‌اند؛ عراقی‏ها کجایند؟! از دهلران بیرون آمد و دو ساعت بعد دهلران به وسیله‌ى عراقی‏ها تصرف شد.

- بعضى این‌طورى‌اند؛ چشمشان را روى هم مى‌گذارند؛ گفتند تهاجم فرهنگى نیست. بعد که قبول کردند تهاجم فرهنگى هست، به دنبال بحث‏هاى ذهنى رفتند! «تهاجم یعنى چه؟»، «فرهنگ یعنى چه؟»، «فرهنگى چه چیزهایى را شامل مى‌شود و چه چیزهایى را شامل نمى‌شود؟» ما به این‏ها چه کار داریم؟!

- نقل مى‌کنند قدیم‏ها که در یک شهرى، یک سینما درست کرده بودند؛ یک عده‌اى رفتند پیش عالم شهر - که آدم گوشه‌گیرى بود - تا وادارش کنند که با این سینما مخالفت کند. گفتند: آقا! در این شهر سینما ساخته‌اند، شما یک اقدامى بکنید. عالم یک فکرى کرد، گفت: حالا ببینیم این سى‌نُماست یا سى‌نَماست یا سى‌نماست! کدام درست است؟! بنا کردند بحث نظرى کردن که ضبط لفظ سینما را پیدا کنند! بنده طرفدار بحث‏هاى نظرى این طورى نیستم که برویم در آنها غرق بشویم؛ اما به هر حال باید بحث‏هاى نظرى انجام بگیرد تا معلوم شود که پیشرفت به چیست.[22]

در جبهه‏ ی فرهنگی اگر دیر بجنبیم، گرفتار شده‌ایم

- در حال حاضر، یک جبهه‌بندى عظیم فرهنگى که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه‌ها همراه است، مثل سیلى راه افتاده تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامى نیست. بسیج عمومى هم در آن‌جا هیچ تأثیرى ندارد. آثارش هم به‌گونه‌یى است که تا به خود بیاییم، گرفتار شده‌ایم.

- مثل یک بمب شیمیایى نامحسوس و بدون سروصدا عمل مى‌کند. فرض کنید در محوطه‌یى یک بمب شیمیایى بیفتد که احدى نفهمد که این بمب در آن‌جا افتاد؛ ولى پس از هفت، هشت ساعت ببینند صورت‏ها و دست‏هاى همه تاول زده است.

- الان در مدرسه‌ها و داخل خیابان‏ها و جبهه‌ها و حوزه‌هاى علمیه و دانشگاه‏هاى ما، ناگهان نشانه‌هاى این تهاجم تبلیغى و فرهنگى را خواهید دید. الان مقدارى هم آن را مى‌بینید و بعداً هم بیشتر خواهد شد. یک کتاب چاپ مى‌شود، یک فیلم تولید مى‌شود و به صورت ویدئو داخل کشور مى‌آید و زمینه‌ى چنین تهاجمى را فراهم مى‌کند.[23]

تهاجم فرهنگی از چه زمانی شروع شد؟

- این تهاجم فرهنگى، از چه وقت شروع شد؟ مشخصاً از دوران رضاخان شروع شد. البته قبل از او، مقدمات آن، فراهم شده بود. کارهاى فراوانى شده بود: روشنفکران وابسته، در داخل کشور ما کاشته شده بودند.

- نمى‌دانم آیا جوانان نسل ما و نسل انقلابى، تاریخچه‌ى این صدوپنجاه، دویست سال را درست خوانده‌اند یا نه؟ من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم. تاریخچه‌ى این صدوپنجاه، دویست سال اخیر - از دوران اواسط قاجار به این طرف؛ از دوران جنگ‏هاى ایران و روس به این طرف - را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است.

- انقلاب اسلامى که آمد، مثل مشتى به سینه‌ى مهاجم خورد؛ او را عقب انداخت و تهاجم را متوقف کرد. در دوران اول انقلاب، شما ناگهان دیدید که مردم ما در ظرف مدت کوتاهى، تغییرات اساسى در خلقیات خودشان احساس کردند: گذشت در بین مردم زیاد شد؛ آز و طمع کم شد؛ همکارى زیاد شد؛ گرایش به دین زیاد شد؛ اسراف کم شد؛ قناعت زیاد شد - فرهنگ اینهاست؛ فرهنگ اسلامى اینهاست - جوان به فکر فعالیت و کار افتاد، دنبال تلاش رفت؛ خیلی‏ها که به شهرنشینى عادت کرده بودند، به روستاها رفتند؛ گفتند: «بگذار کار کنیم. بگذار تولید کنیم.»؛ شبه کارهایى که به صورت گیاه هرزى در زندگى اقتصادى مردم رشد پیدا کرده بود کم شد.

- این، مربوط به یکى دو سال اول انقلاب بود. این، مربوط به همان زمانى است که تلاش روزبه‌روز دشمن براى پاشیدن بذر اخلاقیات منفى متوقف شده بود و یک گرایش و یک توجه به اسلام پیش آمده بود. مجدداً آن فرهنگ و اخلاق و آداب و خلقیات اسلامى که در خمیره‌ى مردم ما بود، در آنان زنده شد.

- البته عمیق نبود. عمق، آن زمانى پیدا مى‌کند که روى موضوع، چند سالى کار شود. این فرصت پیش نیامد و آن تهاجم، بتدریج و به مرور، از سرگرفته شد.

- تهاجم، در اواسط دوران جنگ به وسیله‌ى ابزارهاى تبلیغى و گفتارهاى غلط و کج‌اندیشانه شروع شد و آن ته‌نشین‌ها و رسوب‏هاى ذهنى و روحى خود ما مردم هم در تأثیرگذارى‌اش مؤثر بود. اما باز حرارت جنگ، مانع بود، تا جنگ تمام شد.

- بعد از جنگ، این جبهه‌ى جدید، به شکل جدى مشغول کار شد. دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهورى اسلامى را با تهاجم نظامى نمى‌شود از بین برد. محاسبه‌ى قبلى، غلط از آب درآمده بود. دیدند با محاصره‌ى اقتصادى هم نمى‌شود. وقتى ملتى را محاصره‌ى اقتصادى کنند، اگر آن ملت یک ملت قانع، صبور، متکى به نفس و متوکل على‌الله باشد، مگر شکست خواهد خورد؟! هرگز شکست نمى‌خورد!

- فهمیدند باید عقبه‌ى ما را بمباران کنند. اگر بخواهیم تشبیه کنیم، این طور است که وقتى یک گروه نظامى، در جلو با دشمن مشغول جنگ است، غذایش از عقب مى‌آید، نیروى تازه نفس از عقب مى‌آید، ملزومات از عقب مى‌آید، نامه‌ى دوستانه از پدر و مادر و یاران از عقب مى‌آید. عقبه تا سالم است، این نیروى در خط مقدم، مى‌تواند بجنگد. اگر دشمن آمد عقبه‌ها را بمباران کرد؛ غذا از بین رفت، ملزومات از بین رفت، نیروى تازه نفس از بین رفت؛ نامه‌ى «دست شما درد نکند» از بین رفت، پدر و مادر «زهى» و «مرحبا»گو از بین رفت؛ کسى که در جلو مبارزه مى‌کند، چطور قدرت مبارزه خواهد داشت؟! دو روز تلاش مى‌کند؛ ولى از بین خواهد رفت.

- عقبه‌ى ما، در مبارزه‌ى ملت ایران با قلدرى استکبار جهانى، عبارت بود از «فرهنگ» ما. منطقه‌ى عقبه‌ى ما عبارت بود از اخلاق اسلامى، توکل به خدا، ایمان و علاقه‌ى به اسلام.[24]

- قبل از انقلاب، در زمینه‌هاى فرهنگى، ما مقلد محض بودیم؛ اما بعد از انقلاب، تهاجم فرهنگى به عنوان یک خطر شناخته شد.[25]

- غفلت از روحیه‌ى جهادى و ایثار، غفلت از تهاجم فرهنگى دشمن، غفلت از در کمین بودن دشمن، غفلت از نفوذ دشمن در فضاى رسانه‌اى کشور، بى‌مبالاتى نسبت به حفظ بیت‌المال؛ اینها گناهان ماست، این‏ها نقاط ضعف ماست. [26]

نمونه‌های واضح تهاجم فرهنگی

- وقتى استکبار جهانى به برکت انقلاب اسلامى، با رشد معنوى اسلام مواجه شد و در جبهه‌ى نظامى و سیاسى نتوانستند انقلاب و جمهورى اسلامى را بکوبند و شکست بدهند و خواستند به تهاجم فرهنگى دست بزنند، مزدور خودشان را وادار کردند تا به شخصیت رسول اکرم و نبى معظم اهانت بکند و شیطان صفتى، به دستور شیاطین زر و زور عالم، آن کتاب شیطانى را بنویسد که البته با پاسخ و عکس‌العمل قاطع مسلمین عالم و در مقدم آنان، امام بزرگوار و رهبر عظیم‌الشأن و فقید ما مواجه شدند که به هدر بودن خون آن شیطان صفت و اعدام او حکم کردند.[27]

- در چند سال اخیر، انسان یک تهاجم مطبوعاتى و فرهنگى پلید و شومى را در اکناف عالم نسبت به شخصیت نبى اکرم (ص) مشاهده مى‌کند. این کار مى‌تواند حساب شده باشد؛ چون به این نقطه توجه شده است که مسلمانان مى‌توانند برگرد محور وجود مقدس نبى‏اکرم و اعتقاد و محبت و عشق به او جمع شوند. لذا آن مرکز را مورد مناقشه قرار مى‌دهند.[28]

- یکى از کارهاى دشمن، این شد که مجموعه‌هاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بى‌تجربه است. به مجرد این‌که ببیند در یک دستگاه رسمى کشور، دو نفر به او اخم کردند، به او بى‌اعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مى‌گذارد و او را کند مى‌کند.

- وقتى یک فیلم‏ساز، اثرش را به مراکزى مى‌برد که مى‌توانند از او استفاده کنند و کارى کنند که بتواند کارش را ادامه دهد؛ اما با بى‌اعتنایى به او مى‌گویند: «نه آقا؛ ما این را قبول نداریم. این طورش را قبول نداریم»، و بعد در همان حال ببیند انواع و اقسام کارهایى که از لحاظ مایه‌هاى هنرى از کار او کمتر است اما چون مایه‌ى اسلامى ندارد مورد قبول آن‏هاست؛ این جوان به خودى خود، منزوى و ناامید خواهد شد. من بارها از اعماق جان، قلبم براى این جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است.

- عین همین قضیه را، این مجامع هنرى جهانى، با فیلم‏هاى ما، با نمایشنامه‌هاى ما، با کارهاى ویژه کودک ما و موارد دیگر دارند. چطور کسى مى‌تواند چشمش را روى هم بگذارد و بگوید «این‏ها غیرسیاسى‌اند»؟! چرا در همه‌ى این مواردى که این‏ها جایزه دادند، یک مورد اثر انقلابى وجود ندارد؟! ما فیلم انقلابى نداریم؟! ما شعر انقلابى نداریم؟! ما نمایشنامه‌ى انقلابى نداریم؟! این همه فرآورده‌هاى انقلابى که جوانان ما درست کردند، هیچ کدام ارزش هنرى ندارد؟! بنده احتمال مى‌دهم اگر رویشان بشود، جایزه‌ى نوبل را هم حاضرند به یکى از همین عناصر ضداسلامى و ضدانقلابى بدهند؛ براى این‌که آن‏ها را در دنیا بزرگ کنند؛ براى این‌که عناصر انقلابى را منزوى کنند! این، تهاجم فرهنگى نیست؟![29]

سبک زندگی نمونه ‏ای ازتهاجم فرهنگی

- عزت خوب است، اما تکبر بد است. رفتار و تعالیم ائمه (ع) این‌طور است. خوب؛ در باب معارف و فرهنگ اسلامى، قضیه این گونه است. در همه‌ى فرهنگ‏ها و تمدن‏ها هم، چیزهایى «باید» و چیزهایى «نباید» است.
- هر ملتى بر حسب نیاز خود، چیزى را انتخاب مى‌کند. کسى حق ندارد به یک ملت دیگر بگوید: آقا! شما چرا با فلان چیز موافقید یا با فلان چیز مخالفید؟ بحث علمى جداست؛ بحث اعتقادى جداست. اما آن‌جا که ملتى با یک ملت دیگر حرف مى‌زند، این غلط است که بگویند: آقا! شما چرا - فرضا - در حالت غذا خوردن، مثل ما عمل نمى‌کنید؟ خوب؛ هر ملتى، عادت و فرهنگى خاص و باید و نبایدى دارد که معمولا برطبق نیازها شکل مى‌گیرد.

- امروز در دنیا، متأسفانه این عادت زشت وجود دارد که سردمداران و قدرتمندان نظامى و مالى دنیا - یعنى همین قدرت‏هاى استکبارى عالم - همه‌ى ملت‏هاى دنیا را مورد اهانت قرار مى‌دهند که «شما چرا مثل ما زندگى و رفتار نمى‌کنید؟!» مسأله‌ى تهاجم فرهنگى که بنده بارها بر آن تکیه کرده‌ام، یک بخش عمده‌اش مربوط به همین قضیه است.

- فرهنگ غربی‏ها، درست یا نادرست، مال خودشان است. قانع نیستند به این‌که ملت‏هاى دیگر به آن‏ها بگویند «فرهنگ شما مال خودتان باشد. ما به شما اعتراضى نمى‌کنیم که این‌گونه زندگى مى‌کنید، لباس مى‌پوشید، رفتار مى‌کنید و چنین خلقیاتى دارید.» مى‌گویند: «ملت‏هاى دیگر باید مثل ما رفتار کنند و لباس بپوشند.»

- اگر بخواهیم حساب درست و نادرست را پیش بکشیم، بدیهى است که فرهنگ اسلامى و فرهنگى که از وحى الهى سرچشمه مى‌گیرد - یعنى فرهنگ ملت‏هاى اسلامى - درست و متقن است.

- به‌هرحال، با قطع نظر از این‌که کدام درست و کدام نادرست است، هر ملتى باید روى پاى خود بایستد و فرهنگ، عقاید، آداب و عاداتش را خودش انتخاب کند. هیچ قدرتى حق ندارد به ملت‏ها بگوید «شما چرا این‌گونه رفتار مى‌کنید، آن‌گونه رفتار نمى‌کنید؟» این غلط است.[30]

- کسانى که رژیم پهلوى را روى کار آوردند، هیچ کدام از شاخصه‌هاى ملیت را حاضر نبودند تحمل کنند. البته ملیت ما از اول با اسلام آمیخته بود؛ وقتى با هویت ملى و شاخصه‌هاى آن مبارزه مى‌کردند، قهراً مبارزه‌ى با دین جزوش بود و چون دین و ایمان پشتوانه‌ى همه‌ى ارزش‏هاى انسانى است، طبعا با ایمان هم بشدت مخالفت مى‌کردند.

- این ها حاضر نشدند قبول کنند که ما حتى لباس محلى داشته باشیم. ما ایرانى‌ها با چند هزار سال سابقه، لباس بومى نداریم و لباس محلى و بومى‌مان را نمى‌شناسیم، در حالى‌که خیلى از کشورهاى دیگر دنیا دارند. البته لباس بومى، مانع پیشرفت هم نیست؛ اما ما نداریم؛ چون آن‏ها نگذاشتند.

- این، عمل به همان توصیه‌یى است که مى‌گفت ایرانى باید از فرق سر تا نوک پا فرنگى شود! ببینید خودباختگى تا کجا. این‌که من همیشه مى‌گویم تهاجم فرهنگى، تهاجم فرهنگى این است.[31]

مبارزه برای استقلال فرهنگی

- مبارزه براى استقلال فرهنگى، از همه‌ى انواع استقلال‏ها سخت‌تر است.

- من یک وقت گفتم دشمنان «شبیخون فرهنگى» مى‌زنند. این ادعا راست است و خدا مى‌داند که راست است. بعضى نمى‌فهمند؛ یعنى صحنه را نمى‌بینند. کسى که صحنه را مى‌بیند، ملتفت است که دشمن چه‌کار مى‌کند و مى‌فهمد که شبیخون است، و چه شبیخونى هم هست!

- اگر دشمن با امواج خبرى وارد کشور ما شود؛ با رادیوهایش وارد کشور ما شود و حرفهایش را وارد کشور ما کند و در ذهن ملت این‌طور وارد کند که «مبارزه خوب نیست؛ دفاع از اسلام فایده‌اى ندارد؛ ایستادگى در مقابل دشمن ثمرى ندارد؛ هر چه زحمت بکشید و مبارزه کنید، ضرر کرده‌اید» آیا باز هم در مملکت ایران، مبارزه‌اى علیه دشمنان اسلام باقى خواهد بود؟! معلوم است که نه!

- خیلى از مسلمانان در دنیا هستند که با امریکا و دشمنان اسلام مبارزه نمى‌کنند. خیلى ملت‏ها هستند که قرآن هم مى‌خوانند، نماز هم مى‌خوانند، عبادت هم مى‌کنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمى‌کنند که هیچ، با آنها دوستى هم مى‌کنند!

- اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتى که اعتقادى به مبارزه ندارد، امیدى به پیروزى ندارد، زهدى نسبت به جلوه‌هاى شهوانى و مادى ندارد، تبدیل کند، پیروز شده‌است. این‌جاست که مبارزه‌ى فرهنگى، مبارزه‌اى واجب‌تر از واجب مى‌شود.[32]

- کسانى که دلشان آن طرف است، الان هم هستند. این‏ها به چیزى به نام استقلال ملى، هویت ملى، شخصیت و عزت ملى باور ندارند. تربیتهایشان طورى است که به آنها اجازه نمى‌دهد درست بفهمند که حضور یک قدرت استکبارى در یک کشور، چقدر براى یک ملت، زیانبار و سنگین است. دستورات اسلام هم براى بعضى از آنها چندان اهمیت و ارزشى ندارد.

- این‏ها همیشه یک اقلیت کوچک بودند؛ امروز هم هستند. البته فعالیت مى‌کنند، تبلیغات مى‌کنند، تبلیغات دشمنان اسلام را ادامه مى‌دهند؛ اما دل متن مردم، بخصوص جوانان - دانشجویان، دانش‌آموزان و سایر قشرهاى مختلف جوان - هر جا هستند، درک مى‌کنند که براى یک ملت، بزرگترین اهانت این است که تسلیم قدرت استکبارى بیگانه باشد.

- هرکس که اهل تحلیل باشد، این معنا برایش روشن است که امروز امریکا براى ایران هیچ نقشه‌اى جز نقشه‌ى استکبارى ندارد؛ یعنى بازگشت به وضعیت قبل از انقلاب! معلوم است که ملت ایران در مقابل این نقشه مى‌ایستد. این، آن جهتگیرى ضد استبدادى ملت ایران است.[33]

دشمن اسلام بدون مبارزه می‏خواهد

- به کشورهاى دیگر نگاه کنید: مردم سایر کشورهاى اسلامى هم مسلمانند. نمى‌شود گفت که مردم فلان کشور، دین و ایمان درستى ندارند. حال اگر در بعضى کشورها، بر اثر بعضى عوامل، مردم دچار سستى ایمان باشند و برخى عادات غیر دینى داشته باشند، این یک حرف دیگر است. اما ایمان مردم، در غالب کشورهاى اسلامى، ایمان عمیقى است و مى‌شود شواهد این را پیدا کرد. اما همان مردم، در مقابل تهاجم فرهنگى دشمنان، در مقابل تهاجم سیاسى دشمنان، در مقابل تهاجم اقتصادى کمپانیهاى استکبارى دنیا و اگر روزى پیش آید در مقابل تهاجم نظامى دشمنان، هیچ کارى از دستشان بر نمى‌آید. چرا؟ چرا کشورهاى بزرگ و پرجمعیتى که در منطقه‌ى خاورمیانه هستند و بعضى از همین کشورهاى پرجمعیت که با رژیم متجاوز صهیونیست همسایه‌اند، نمى‌توانند این غده‌ى سرطانى را علاج کنند.[34]

- دشمن در تهاجم فرهنگى خود سعى مى‌کند مقاومت را در میان مردم ما از حیثیت و اعتبار بیندازد؛ در واقع مقاومت‌شکنى کند و سنگرها را از بین ببرد. مهم‏ترین سنگر یک انسان، ایمان و انگیزه و عشق اوست. نباید اجازه دهید این سنگر را در دل‏ها فرو بریزند و از بین ببرند.[35]

- هدف تهاجم فرهنگى دشمن این است که ذهن مردم را عوض کند؛ از راه اسلام منصرف نماید و از مبارزه ناامید سازد.

چه کسانی باید با تهاجم فرهنگی مبارزه کنند

· مبارزه فکری با تهاجم فرهنگی وظیفه حوزه است/ دولت باید پشتیبانی کند

- هدف این تهاجم با چنین ابعادى، اسلام و انقلاب و ما هستیم. البته، شکى نیست که مقابله با این تهاجم، پول و بودجه و امکانات و پشتیبانی‏هاى سیاسى دولت را مى‌خواهد؛ اما دولت پول بدهد و پشتیبانى بکند که چه بشود؟ طبیعى است که فکرى پخش بشود. آن فکر کجا تولید خواهد شد؟ آیا آن هم در دولت است یا در حوزه؟ این‏ها انتظاراتى است که از حوزه مى‌رود.[1]

- یک وقت فرهنگى، تمدنى، عقیده‌اى و یا مکتبى بر بشر عرضه مى‌شود که ممکن است جهات خیلى خوبى هم در آن باشد. مثلا مجموعه‌ى تفکرات مکتب عرضه شده، موجب گردد که نیروهاى درونى افراد بشر به کار بیافتد؛ استعدادهایشان شکوفا شود؛ کار کنند، ابتکار کنند، سازندگى کنند، تولید ثروت کنند و دنیا را نوسازى کنند. این خصوصیات هم ممکن است در مکتب عرضه شده باشد. اما همین مکتب، عیبى هم در درون خود داشته باشد، که موجب شود همین مردمى که این بهره‌ها را از قبل این مکتب مى‌برند، زیان‏هاى سختى تحمل کنند که گاهى آن زیان‏ها، از این منافع هم بیشتر مى‌گردد. مثال واضحش، تفکر غرب و فرهنگ سرمایه‌دارى و آزادى فردى و لیبرالى رایج در غرب است.

- بنده مکرر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربى حرف مى‌زنم. معناى صحبت‏هاى بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از باى بسم‌الله تا تاى تمت، همه‌اش خراب و خرابى و بدى است. اگر این گونه بود، شهروندان ممالک غربى، از اول آن را نمى‌پذیرفتند و اصلاً تحمل نمى‌کردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتى دارد که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت و جوامع را به خود جذب کرد.[2]

- مردم را هدایت کنید؛ ذهن مردم را روشن کنید؛ مردم را به فراگرفتن دین تشویق کنید؛ دین صحیح و پیراسته را به آن‏ها تعلیم دهید؛ آن‏ها را به فضیلت و اخلاق اسلامى آشنا کنید؛ با عمل و زبان، فضیلت اخلاقى را در آن‏ها به وجود آورید؛ مردم را موعظه کنید؛ از عذاب خدا، از قهر خدا، از دوزخ الهى بترسانید؛ انذار کنید - انذار سهم مهمى دارد؛ فراموش نشود - آن‏ها را به رحمت الهى مژده دهید؛ مؤمنین و صالحین و مخلصین و عاملین را بشارت دهید؛ آن‏ها را با مسایل اساسى جهان اسلام و با مسایل اساسى کشور آشنا کنید. این مى‌شود آن مشعل فروزانى که هر یک از شما عزیزان این مشعل را در هرجا روشن کنید، دل‏ها روشن خواهد شد؛ آگاهى به وجود خواهد آمد؛ حرکت به‌وجود خواهد آمد؛ ایمان عمیق خواهد شد. مؤثرترین حربه علیه این تهاجم فرهنگى و شبیخون نامردانه‌ى دشمن همین است؛ از این به‌شدت نگرانم.[3]

· مومنین و خودی‏ها

- در مقابل تهاجم، عناصر مؤمن خودى مى‌توانند بایستند. عناصر مؤمن خودى را، هرجا که هستند، گرامى بدارید. حرف من این است. به عناصر خودى تکیه کنید. منظور من این نیست که اگر کسى، جوان انقلابى نیست، دستش را بگیرید بگذاریدش بیرون؛ نه. چه کسى چنین چیزى را مى‌گوید؟ اصلاً منطق اسلام که این نیست؛ منطق انقلاب که این نیست. میدان بدهید. به همه میدان بدهید. هرکس که مى‌خواهد براى این ملت کار کند، کار کند. من مى‌گویم اجازه‌ى منزوى شدن عناصر خودى را ندهید.

- این ملت، براى این‌که حیثیتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملى‌اش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد. این کار را خودی‏ها مى‌توانند بکنند. من حرفم فقط همین است.

- من مى‌گویم: اگر مى‌خواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند، به هنرمند جوان مؤمن تکیه کنید. او مى‌تواند از اسلام و از انقلاب و از این کشور دفاع کند.

- و الا آن کارگردان یا تهیه کننده‌اى که وقتى فیلم را مى‌سازد، از پیش فکر مى‌کند که «این نکته را در این فیلم خواهم گنجاند، تا یکى از پایه‌هاى اعتقادى این نظام را هدف قرار دهم» که از اسلام و انقلاب دفاع نمى‌کند! بازبان خاص فیلم و با همان شکلى که در فیلم امکان دارد، کار خودش را انجام مى‌دهد. یعنى اکتفا نمى‌کند به این‌که به انقلاب کمک نکند. فیلم مى‌سازد براى این‌که به انقلاب حمله کند! از اول که این فیلم را مى‌سازد، یا این داستان را مى‌نویسد، هدفش این است که کارایى نظام اسلامى را زیر سؤال ببرد و بگوید: «این نظام اسلامى، کارایى ندارد.» از اولى که این مقاله را مى‌نویسد یا این اثر هنرى را تولید مى‌کند، هدفش این است که نشان دهد این دولت کارایى ندارد؛ توان اداره ندارد. این، درحال خدمت به مصالح این کشور است یا درحال خیانت؟ به این مى‌شود تکیه کرد؟! معلوم است که نمى‌شود تکیه کرد!

- ما البته تصمیم نگرفته‌ایم کسانى را که خیال کرده‌ایم خدمت نمى‌کنند یا خیانت مى‌کنند، یکى یکى به قانون معرفى کنیم؛ نه. هنوز خیلى کارها در این کشور در زمینه‌ى فرهنگى وجود دارد که باید انجام گیرد. منظورم این است که در محیط‏هاى فرهنگى، به نیروهاى مؤمن تکیه شود. این‏ها سدى در مقابل تهاجم فرهنگى هستند.[4]

· جوانان با اخلاص

- دشمن از راه اشاعه‌ى فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعى مى‌کند جوان‏هاى ما را از ما بگیرد.

- کارى که دشمن از لحاظ فرهنگى مى‌کند، یک تهاجم فرهنگى بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگى» یک «غارت فرهنگى» و یک «قتل عام فرهنگى» است.

- امروز دشمن این کار را با ما مى‌کند. چه کسى مى‌تواند از این فضیلت‏ها دفاع کند؟ آن جوان مؤمنى که دل به دنیا نبسته، دل به منافع شخصى نبسته و مى‌تواند بایستد و از فضیلت‏ها دفاع کند. کسى که خودش آلوده و گرفتار است که نمى‌تواند از فضیلت‏ها دفاع کند! این جوان بااخلاص مى‌تواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزش‏هاى اسلامى مى‌تواند دفاع کند.

- چندى پیش گفتم: «همه امر به معروف و نهى از منکر کنند.» الآن هم عرض مى‌کنم: نهى از منکر کنید. این، واجب است.این، مسؤولیت شرعى شماست. امروز مسؤولیت انقلابى و سیاسى شما هم هست.[5]

· معلمان

- من مى‌گویم وظیفه‌ى معلم و فرهنگى و دانش‌آموز که این‏ها در مرکز دایره قرار دارند و همچنین همه‌ى کسانى‌که با امور فرهنگى کشور سر و کار دارند، یک جهاد و مبارزه‌ى طولانى است.[6]

· بسیج

- ترکیب نیروهاى مسلح در کشور ما یک ترکیب منطقى و عالى است. ارتش در جاى خود، سپاه در جاى خود، بسیج در جاى خود، نیروى انتظامى در جاى خود؛ هر کدام با وظایف مشخص مشغول کارند و محصول همه‌ى این‏ها عبارت است از امنیت کشور. و آن وقتى که دشمن قصد تهاجم داشته باشد - چه تهاجم فرهنگى، چه تهاجم شهرى و شهروندى، چه تهاجم از بیرون مرزها - حضور این نیروها براى این ملت مایه‌ى افتخار است؛ مایه‌ى سربلندى و عزت است.[7]

· مداحان

- شما جوانهایى که اهل خواندن و سرودن و بیان کردن و برنامه اجرا کردن هستید، به نیاز امروز جامعه‌ى اسلامى نگاه کنید، ببینید چقدر ملت ما، جوان‏ها و جامعه‌ى ما در کشاکش طوفان‏هاى گوناگون تهاجم سیاسى و فرهنگى و انواع و اقسام تلقینات و تبلیغات، به نگاه نو، به روحیه‌ى سرشار از امید، به دل لبالب از اطمینان به آینده، فهمیدن راه روشن احتیاج دارد. این را همه باید انجام دهند؛ هر کسى به یک نحوى. و شما می‏توانید سهم وافرى در این زمینه داشته باشید.[8]

· شورای عالی انقلاب فرهنگی

- در عرصه‏ی تهاجم پیچیده و فراگیر فرهنگِ جبهه‏ی استکبار برضد نظام اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی همچون یک قرارگاه اصلی، وظیفه‏ی سیاستگذاری راهبردی و هدایت دستگاه‌ها و مراکز تأثیرگذار فرهنگی و بخش‌های اجرایی را برعهده دارد. [9]

. معارضه با تهاجم فرهنگی در صدر برنامه‌های رسانه‌ای

- در حال حاضر و بخصوص پس از شکست کامل مارکسیزم، استکبار غرب براى گسترش سیطره‌ى سیاسى و الحادى خود بر ملت‏هاى انقلابى، عمدتاً از محورها و شیوه‌هاى فرهنگى بهره مى‌گیرد.

- معارضه‌ى شایسته با تهاجم فرهنگى غرب در ابعاد مختلف، باید در صدر برنامه‌هاى رسانه‌هاى عمومى قرار گیرد.

- بى‌تفاوتى و مسامحه در برابر این تهاجم فرهنگى، که گاه با قلم عناصر مطرود و خودباخته‌ى داخلى صورت مى‌گیرد، زیان‏هاى جبران‌ناپذیرى در بر خواهد داشت.[10]

. غلبه فرهنگی، در بقیه زمینه‌ها هم غلبه می‌آورد

- در زمینه‌هاى فرهنگى هم عرض کنم: این دیگر مخصوص ما نیست. همه‌ى ملت‏هاى زنده‌ى دنیا، بر این متفقند که اگر ملتى اجازه داد فرهنگ ملى‌اش پایمال تهاجم فرهنگ‏هاى بیگانه شود، آن ملت از دست رفته است.

- ملت غالب، ملتى است که فرهنگش غالب است. غلبه‌ى فرهنگى است که مى‌تواند غلبه‌ى اقتصادى و سیاسى و امنیتى و نظامى و همه چیز را هم با خود به دنبال بیاورد.[11]

. جهاد صدا و سیما در مقابل جنگ فرهنگی استکبار

- شرایط عام کشور نیازمند آن است که دستگاه تبلیغاتى صدا و سیما سیاستى نوین و متناسب با پیشرفت‏هاى همه جانبه‌ى کشور در پیش گیرد و فضاى فرهنگى جامعه را از یکسو همگام با سیر شتابنده‌ى سازندگى و رشد و توسعه عمومى و از سوى دیگر همخوان با اصول انقلاب و مبانى اساسى اسلام تجهیز کند و نیز به اقتضاى مقابله با تهاجم تبلیغاتى و فرهنگى استکبار و ایادى‌اش میدان پیکار رسانه‌ها را هم در جبهه‌ى تبیین و تعمیق و تکریم اصول شور انگیز انقلاب اسلامى و هم در جبهه‌ى توزیع تلاش فداکارانه‌ى مسؤولان کشور و قواى سه‌گانه به خصوص قوه‌ى مجریه‌ى سخت‏کوش و خستگى نشناس با روش‏هاى نوین و پیشرفته و خردمندانه با جهادى بزرگ و هوشیارانه بیاراید.

- در همه‌ى برنامه‌ها جهت کلى مقابله با تهاجم تبلیغاتى و فرهنگى و خبرى استکبار باشد.

- این اصل مهم نه تنها در خبر که در گزارش‏ها برنامه‌هاى علمى و اجتماعى و سیاسى و به خصوص در برنامه‌هاى هنرى و سرگرم کننده مانند نمایش و داستان‏هاى یکه یا دنباله‌دار باید رعایت شود.

- این نکته به درستى براى همه‌ى کارکنان روشن گردد که فرهنگ مهاجم بیگانه از راه نمایش‏ها و برنامه‌هاى سرگرم کننده بیش از گفتگوى رویاروى بر ذهن و عمل مردم اثر مى‌گذارد و از این اثر گذارى ناخواسته هوشیارانه و خردمندانه جلوگیرى شود.[12]

- صدا و سیما نه وسیله‌یى صرفاً براى سرگرمى یا خبررسانى - که مدرسه‌یى عمومى براى همه‌ى قشرها در سراسر کشور است و برنامه‌هایى که از آن پخش مى‌شود چه مثبت و چه منفى، آثارى عمیق در روحیه و فکر و رفتار و فرهنگ و بینش مخاطبان خود بر جاى مى‌گذارد. وظیفه‌ى گردانندگان این رسانه‌ى سراسرى از این رو بسیار خطیر و سنگین است. اندکى غفلت از گردش امور و بى‌توجهى به تصمیم‌گیری‏ها و برنامه‌ریزی‏ها در آن، گاه آثار بى‌جبرانى بر جاى مى‌گذارد.

- پخش برنامه‌هاى هنرى و فیلم‏ها و گزارش‏هایى که جوانان و کودکان را به رفتار سالم و اندیشه‌ى درست رهنمون مى‌شود و دین‏دارى و تعهد و انضباط و محبت و تعاون و حضور در صحنه‌هاى انقلابى و سیاسى را به آنان مى‌آموزد، و عشق به فرهنگ و میهن و مردم خویش را در آنان پدید مى‌آورد، کارى درخشان و حسنه‌یى ماندگار است و کشور را در برابر امواج تهاجم فکرى و فرهنگى و تبلیغاتى بیمه مى‌کند.[13]

راه‏های مقابله با تهاجم فرهنگی

· تقوا

- اگر مى‌بینید که مسأله‌ى تهاجم فرهنگى یا شبیخون فرهنگى یا قتل عام فرهنگى در این کشور به‌شدت از طرف دشمن دنبال مى‌شود؛ به این سبب است: دشمن و نهادهاى دشمن، بر اثر تجربه فهمیده‌اند که انسان، آسیب‌پذیر است. مى‌گویند: «هر انسانى، قابل فاسد شدن است. هر کس باشد، مى‌توان فاسدش کرد.» البته راست مى‌گویند؛ با یک استثنا: «الا المتقین». متقین را نمى‌توان فاسد کرد. آن‏ها این را؛ یعنى معناى تقوا را دیگر نمى‌فهمند.

· عبادات

- ما عبادات فردى، عبادات اجتماعى و عبادات سیاسى داریم؛ عبادات ناب و خالص داریم که مربوط به نیمه‌شبهاست، مال هنگام دعا و مناجات و هنگام سخن گفتن با خدا و تضرع است. هر کدام از این‏ها یک درجه است. هر کدام از این‏ها، شما را مثل پولاد آبدیده محکم مى‌کند؛ این جوانان را مستحکم مى‌کند؛ آن‏ها را خلل‌ناپذیر و در مقابل نفوذ شیطان، نفوذ دشمن، نفوذ عوامل فساد و در مقابل تهاجم فرهنگى، آسیب‌ناپذیر مى‌کند.[14]

· موسیقی

- این‌که ما بگوییم موسیقى بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگى است، نه؛ من به این معتقد نیستم که موسیقى یک چنین کششى داشته باشد.

- بهتر است بگویم یکى از راه‏هاى مبارزه با تهاجم فرهنگى است.[15]

· تحکیم فکری و عملی ارزش‏های انقلاب

- اعتلاء و عمق‌بخشیدن به معرفت و بصیرت دینى و قرآنى، و تحکیم فکرى و عملى ارزش‏هاى انقلاب اسلامى، و مقابله‌ى با تهاجم فرهنگى بیگانه.[16]

- راه مقابله با تهاجم فرهنگی جبهه‏ی استکبار، گسترش و تعمیق رسالت‌های فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه‌های اخلاقی، رفتارهای فردی و اجتماعی، عقاید و باورهای دینی و مسایل سیاسی است.[17]

· اقتدار فرهنگی

- اقتدار سیاسى این است که ملت، پشتیبان دولت و تصمیمات مسؤولان کشور باشد. این گوشه‏اى از اقتدار سیاسى است.

- اقتدار فرهنگى هم همین‏طور است؛ یعنى از لحاظ فرهنگى، فرهنگِ کشور اثرگذار باشد و اثرپذیر نباشد و تهاجم فرهنگى به شکل صحیحى دفع شود.[18]

· پاسخگویی

- پاسخگویى باید به معناى صحیح کلمه وجود داشته باشد. باید دستگاه‌هاى فرهنگى کشور - چه آنچه مربوط به دولت است، چه آنچه زیرمجموعه دولت نیست، مثل صدا و سیما - روشن کنند که در مقابل تهاجم گسترده‌ى فرهنگى دشمنان چه تدابیرى را براى اعتلا و بارور کردن فرهنگ اسلامى و انقلابى و عمومیت بخشیدن به نقاط برجسته‌ى آن به‌کار بسته‌اند.[19]

در مبارزه با تهاجم فرهنگی به روش‏های قدیمی اکتفا نشود

- عزیزان من! امروز تهاجم فرهنگى با استفاده از ابزارها و فناوری‏هاى جدید ارتباطى خیلى جدى است؛ صدها وسیله و راهرو اطلاعات به سمت فکر جوان و نوجوان ما وجود دارد؛ از انواع شیوه‌هاى تلویزیونى و رادیویى و رایانه‌اى و امثال این‏ها دارند استفاده مى‌کنند و همین‌طور به صورت انبوه، افکار و شبهه‌هاى گوناگون را در آن‏ها مى‌ریزند. باید در مقابل این‏ها ایستاد. امروز نمى‌شود به همان روش‏هاى قدیمى خودمان اکتفا کنیم؛ البته که جوان نمى‌آید.

- جوان را باید بشناسید؛ فکر او را باید بشناسید؛ آن‏چه را که به او هجوم آورده، باید بشناسید. تا میکروب و بیمارى را نشناسید که علاج نمى‌توان کرد. این‏ها همه ملایى مى‌خواهد. درس خواندن، مطالعه کردن و کار کردن، که همه‌ى این‏ها زیر عنوان مهارت‏هاى دینى خلاصه مى‌شود.[20]

مادشمن را ملامت نمی­کنیم

- بیایید ما براى آیندگان، میراثى از این افتخارآمیزتر به ارث بگذاریم. در بررسى عوامل بیرونى وضع کنونى، من تهاجم جبهه‌ى استکبار را، از همه مؤثرتر مى‌یابم.

- در فرهنگ ما، استکبار به آن مجموعه‌ى قدرتى گفته مى‌شود که با تکیه بر توانایی‏هاى سیاسى و نظامى و علمى و اقتصادى خود و با الهام از نگرش تبعیض آمیز به نوع بشر، مجموعه‌هاى بزرگ انسانى - یعنى ملت‏ها و دولت‏ها و کشورها - را با سیطره‌اى قلدرانه و تحقیر آمیز، به سود خود زیر فشار و استثمار مى‌گذارد؛ در کار آن‏ها دخالت و به ثروت آن‏ها دست اندازى مى‌کند؛ به دولت‏ها زور مى‌گوید و به ملت‏ها ستم مى‌ورزد و به فرهنگ‏ها و سنت‏هاى آنان، اهانت روا مى‌دارد.

- قدرت‏هاى غربى در این تهاجم مؤثر، از پیشرفت علم و تکنولوژى و از برخى خصال ملى و بومى خود بهره برده‌اند.

- ما دشمن را ملامت نمى‌کنیم. کسانى سزاوار ملامتند که با کوته بینى و راحت طلبى و خود خواهى، زمینه‌ى پیروزى دشمن و زوال خویش را فراهم ساختند.

- غرب در تهاجم همه جانبه‌ى خود، ایمان و خصال اسلامى ما را نیز هدف قرار داد و در سایه‌ى متاع دانش خود که همه بدان احساس نیاز مى‌کردند، فرهنگ اباحیگرى و بى‌مبالاتى در دین و اخلاق را - که خود دچار آن است - مصرانه به جوامع ما صادر کرد.

- بى‌شک این لجن‏زار اخلاقى، روزى که چندان دور نیست، تمدن کنونى غرب را در خود فرو خواهد برد و محو خواهد کرد.

- دنیاى اسلام، امروز بر اثر آن تهاجم خصمانه، به اضافه‌ى عوامل درونى نسل‏هاى گذشته، در وضعى مصیبت‌بار است. فقر و جهل و عقب‌ماندگى علمى و ضعف اخلاقى و از همه بدتر تسلط فرهنگى و بعضًا سیاسى دشمنانش بر آن، از یک سو و گرفتاری‏هاى بزرگى از قبیل مسأله‌ى فلسطین و مسایل افغانستان، لبنان، عراق، کشمیر، بوسنى و هرزگوین، قفقاز و غیر آن از سوى دیگر، فهرست بلندى از مسؤولیت‏هاى الهى و انسانى را در برابر حکومت‏ها و شخصیت‏هاى سیاسى و رهبران جهان اسلام قرار داده است.[21]

گرایش متن مردم درانتخابات به مواضع ضداستکباری است

- مردم به کسى رأى مى‌دهند که بدانند در مقابل امریکا و افزون‌طلبی‏هاى دولت‏هاى متجاوز و پرتوقع و خودکامه و کسانى که مى‌خواهند اراده‌ى خود را بر ملت ایران تحمیل کنند، خواهد ایستاد و نیز در مقابل تهاجم فرهنگ بیگانه ایستادگى خواهد کرد. مردم به کسى که بیشتر این مواضع را از او ملاحظه کنند، بیشتر گرایش پیدا مى‌کنند.

- البته ما متن مردم را مى‌گوییم. ممکن است در گوشه‌اى، چهار نفر آدم هم باشند که داراى سلایق مخصوصى باشند و عکس متن مردم فکر کنند. ما به آن‏ها کارى نداریم. متن ملت ایران، این است..[22]

- متن ملت عزیز ما، تسلیم فشار تبلیغاتى دشمن نشده و نخواهد شد؛ اما کسانى که خودشان اشتباه کردند، در بین ما هستند. این‏ها راه غلطى رفتند و بعضى از مجموعه‌ها را هم با خودشان به راه غلط کشاندند.

- امام به ملت ما یاد دادند که باید مسؤولان در فکر ضعفا و پابرهنه‌ها باشند و به نیازهاى مردم توجه کنند. آن‏ها در تبلیغات و در تهاجم فرهنگى خود، توجه به خواست قدرت‏هاى استکبارى را ملاک قرار دادند؛ ببینند امریکا از چه چیزى بدش مى‌آید، از آن پرهیز کنند؛ ببینند قلدران و زورگویان عالم به چه چیزى تمایل دارند، به طرف آن حرکت کنند. این نقطه‌ى مقابل تعالیم جمهورى اسلامى است که در گفتار امام بزرگوار ما تجلى مى‌کرد.

- امام به ما یاد دادند که هرچه فریاد دارید، بر سر امریکا بکشید؛ اما عده‌اى فریادهاى خود را بر سر خودی‏ها کشیدند؛ به دیگران هم یاد مى‌دهند که بر سر همدیگر فریاد بکشند!

- امام در وصیت‌نامه و در تعلیمات دوران حیات بابرکت خود تکرار مى‌کردند که از غریبه‌ها و نامحرم‏ها و نفوذی‏ها برحذر باشید. مراقب باشید تا کسانى که با این انقلاب و این نظام و این اسلام و با منافع مردم هیچ میانه‌ى خوبى ندارند، در ارکان تصمیم‌گیرى کشور نفوذ نکنند..[23]

عتاب من به مسؤولین در تهاجم فرهنگی، جهت­گیری سیاسی نیست

- غربی‏ها سعى مى‌کنند عرف‏هاى فرهنگى خودشان را بر کشورهاى مختلف تحمیل کنند. یک مدیر اگر در مقابل این‏ها حالت وادادگى پیدا کرد، همین چیزهایى که پیش آمده، پیش مى‌آید.

- وادادگى مدیران، یکى از مهم‏ترین و مؤثرترین و مضرترین عواملى است که دستگاه‏هاى فرهنگى را به انحراف مى‌کشاند.

- وقتى که دستگاه فرهنگى منحرف شد، نتیجه‌اش در بیرون معلوم مى‌شود. آن دستگاهى که باید در جهت رشد فکرى و فرهنگى و عملى انسان‏ها فیلم بسازد و کتاب تولید کند و تمام ابزارهاى فرهنگى را در این جهت به کار بیندازد، وقتى مى‌بینم که در این زمینه‌ها کم‌کارى دارد، طبیعتا مورد عتاب من قرار مى‌گیرد. این را نباید حمل بر یک جهت گیرى سیاسى کرد.[24]

اگر مسؤولین تهاجم فرهنگی را پذیرفتند، آن گاه شجاعت و تقوای آن‏ها به کار ملت خواهد آمد

- سال‏ها پیش، من یک روز راجع به تهاجم فرهنگى صحبت کردم و گفتم دشمن از روزنه‌هاى فرهنگى به ما حمله مى‌کند؛ اما متأسفانه عده‌اى این را نفهمیدند. بعضى صریح و بعضى هم در پرده گفتند فلانى به چه چیزى حمله مى‌کند؟! کدام تهاجم، چه تهاجمى؟!

- امروز بعد از گذشت چند سال، آدم‏هاى دیرفهم کم‌کم مى‌فهمند که تهاجم فرهنگى یعنى چه! موج حملات فرهنگى دشمن که ایمان جوانان را هدف قرار داده، حالا به چشمشان مى‌آید و ابراز نگرانى مى‌کنند!

- مى‌بینند در همه‌ى محیط‏هایى که جوانان حضور دارند، دشمن مى‌خواهد جاپایى از خود به جا بگذارد و عقیده‌ى آن‏ها را به انقلاب و دین و امام برگرداند؛ حتى عده‌اى در این‌که این ملت استقلال مى‌خواهد، خدشه مى‌کنند! یعنى درست همان خواست دشمن؛ یعنى تهاجم فرهنگى.

- مسؤولان کشور این خودآگاهى را لازم دارند تا بدانند دشمن از کجا حمله مى‌کند. اگر فهمیدند، بیدار خواهند بود. آن‌گاه شجاعت و تقوا و پاکدامنى آن‏ها به کار این ملت خواهد آمد.[25]

از رویش های انقلاب، حمایت کنید

- این تابلو‏ی تهاجم فرهنگى را که ما چند سال پیش بلند کردیم و عده‌اى سنگبارانش کردند، خوشبختانه این‏ها قبول و بلند کرده‌اند. الان در همه‌ى این تشکل‏هاى کوچک ناشناخته و احصا نشده، جهت واحدى وجود دارد و آن مبارزه با تهاجم فرهنگى است.

- از بچه‌ها مى‌پرسید شما مى‌خواهید چه کار کنید؛ این کتاب، نمایشنامه، جزوه، بروشور و شعر را براى چه نوشتید و این انجمن را براى چه درست کردید؟ مى‌گویند مى‌خواهیم با تهاجم فرهنگى مبارزه کنیم. این کار خیلى مبارک است و این را دست کم نگیرید.

- در بین همین‏هاست که شما آن معدن‏هاى الماس و طلا را پیدا مى‌کنید: «الناس معادن کمعادن الذهب والفضة». بروید و آن‏ها را شناسایى و گزینش کنید و به شکل حساب شده‌اى وارد مجموعه نمایید.
- البته مى‌توانید مجموعه را داراى دهلیزها و گردون‏ها و گیتی‏هاى گوناگون کنید تا این‏ها را راحت و بى‌دغدغه وارد کنید؛ یعنى از یک قرنطینه‌ى ناآشکارى بگذرانید و بعد وارد اصل مجموعه کنید. از این کارها باید بکنید.[26]

جوانان با فکر خودشان، کارهای عمیق فرهنگی کنند

- تهاجم فرهنگى یک مسأله‌ى بسیط نیست؛ بلکه طراحی‏ها و برنامه‌ریزی‏هایى که دشمن براى هدف قرار دادن اعتقاد، اخلاق و فضیلت در قشرهاى مختلف مى‌کند، هرکدام به نحوى با وسایل و ابزارهاى فرهنگى است و طبعاً مقابله با آن‏ها نیز متنوع است و نمى‌شود یک نسخه‌ى واحد براى همه جا نوشت.

- الان کارهاى خوبى در دانشگاه‏ها انجام مى‌گیرد. آن‌طور که من در ذهنم هست، در بعضى از دانشگاه‏ها کارهاى بسیار خوب فرهنگى از طرف خود جوانان انجام مى‌گیرد. این را هم عرض کنم که در خیلى از این زمینه‌ها اصلا شما نباید از بنده بپرسید که چه‌کار کنیم. شما خودتان جوانید، با فکر و دانشجو هستید؛ بگردید ببینید چه‌کار باید بکنید. خیلى تلاش و مجاهدت در زمینه‌هاى فرهنگى خوب مى‌شود کرد؛ البته مواظب باشید عمیق باشد. کار سطحى فرهنگى مفید نیست؛ گاهى هم مضر است.[27]

امنیت قضایی، ضامن امنیت فرهنگی

- اگر امنیت قضایى به وجود آمد، امنیت سیاسى، امنیت اجتماعى، امنیت اقتصادى، امنیت اخلاقى و امنیت فرهنگى هم به وجود خواهد آمد.[28]

تهاجم فرهنگی اثر ندارد، اگر...

- بعضی‏ها مى‏گویند: شماچرا لج امریکا را درمى‏آورید؟ لج امریکا را ملت درآوردند؛ شما درآوردید؛ جمهورى اسلامى را تشکیل دادید، لج امریکا درآمده، چه کارش کنیم؟

- آن هادرآن دوره‏ى ده ساله‏ى اول،با توطئه‏ى براندازى سخت - جنگ تحمیلى و تحریم اقتصادى - شروع کردند؛ اما نتوانستند کارى بکنند. جنگ تحمیلى و تحریم اقتصادى، هر کدام به نحوى براى ملت ایران و جمهورى اسلامى یک فرصت شد. این ابرهاى تیره‏اى که آن ها روى سر ملت ایران راه انداختند، در دل خود، براى ملت ایران باران هاى نافعى داشت.

جنگ، مارامصمم و استوارکرد؛ تحریم اقتصادى، مارابه فکراتکاى به خود انداخت و همه‏ى این برکات را براى ما آورد. در دوره‏ى بعد، براندازىنرم را دنبال کردند - تهاجم فرهنگى و شبیخون فرهنگى - که آن هم به جایى نرسید و بعداز سال‏هاى متمادى، نتیجه این شد که حالا یک دولت متکى به اصول و با شعار اصول سرکار مى‏آید، که پیداست تهاجم فرهنگى نتوانسته آن کارى که آن‏ها مى‏خواستند،بکند.

- بعدازاین هم توطئه‏هاى دیگری در راه است که ما باید خودمان را مصون کنیم. بخشى ازاین مصونیت با اتحاد، با ایمان، با به کارگیرى عقل وعلم به وجود مى‏آید. تأکیدمى‏کنم که اگرانسان چشم راببندد و راه بیفتد،کارى پیش نمى‏رود؛ باچشم باز، باحواس جمع، با اتحاد کلمه و با استفاده از همه‏ى فرصت ها باید پیشرفت. همه‏ى مشکلاتی کى پس از دیگرى حل خواهدشد؛ قله‏های یکى پس ازدیگرى فتح خواهدشد.[29]
[1] -سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزه‌ى علمیه‌ى قم 07/09/1368
[2] -بیانات در دیدار روحانیون و مبلغان، در آستانه‌ى «ماه محرم» 26/02/1375
[3] -بیانات در دیدار علما و روحانیون و مبلغان در آستانه‌ى ماه محرم‌الحرام 23/01/1378
[4] - بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤساى مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور 21/05/1371
[5] -بیانات در دیدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دسته‌هاى عاشوراى نیروهاى مقاومت بسیج سراسر کشور، در سالروز شهادت امام سجاد(ع) 22/04/1371
[6] -بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، به مناسبت «روز کارگر» و «روز معلم» 15/02/1372
[7] -بیانات در صبحگاه مشترک نیروهاى نظامى و انتظامى استان کرمان 15/02/1384
[8] -دیدار جمعى از مداحان و ستایشگران اهل‌بیت علیهم‌السلام 04/04/1387
[9] - 1390/03/23
[10] -حکم انتصاب آقاى سید محمد اصغرى به سمت نمایندگى ولى‌فقیه و سرپرستى مؤسسه‌ى کیهان 02/07/1370
[11]- بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوره‌ى دوم ریاست جمهورى آقاى «هاشمى رفسنجانى» 12/05/1372
[12] - حکم انتصاب آقاى دکتر على لاریجانى به سمت رئیس سازمان صدا و سیما و عضویت در شوراى عالى انقلاب فرهنگى 24/11/1372
[13] - حکم انتصاب مجدد آقاى دکتر على لاریجانى به ریاست سازمان صدا و سیما 05/03/1378
[14] - بیانات در دیدار علما، طلاب و اقشار مختلف مردم شهر مقدس قم به مناسبت سالروز 19 دى ماه 19/10/1375
[15] - بیانات در دومین روز از دهه‌ى مبارکه‌ى فجر (روز انقلاب اسلامى و جوانان) 13/11/1377
[16] - پیام به ریاست محترم جمهورى در خصوص سیاستهاى کلى برنامه‌ى پنجساله‌ى سوم 30/02/1378
[17] - 1390/03/23
[18] - بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/02/1380
[19] - بیانات در صحن جامع رضوى مشهد مقدس 02/01/1383
[20] - دیدار با روحانیون 17/08/1385
[21] - بیانات در مراسم گشایش هشتمین اجلاس سران کشورهاى اسلامى 18/09/1376
[22] - بیانات در دیدار با خانواده‌هاى سرداران شهید استان تهران 17/02/1376
[23] - بیانات در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهر امام رضا (ع) 01/01/1380
[24] - بیانات در جلسه‌ى پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتى امیرکبیر 22/12/1379
[25] - بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، به مناسبت 19 دى ماه، سالروز قیام مردم قم 19/10/1380
[26] - بیانات در دیدار اعضاى انجمن اهل قلم 07/11/1381
[27] - بیانات در جلسه‌ى پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه شهید بهشتى 22/02/1382
[28] - بیانات در دیدار مسؤولان، قضات و کارکنان قوه‌ى قضاییه 07/04/1382
[29] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى 29/3/1385
[30]- بیانات در دیدار با وزیر، معاونان، مشاوران و مدیران کل وزارت آموزش و پرورش (25/10/1370)

[31]- بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى (27/11/1379)
[32]- بیانات در دیدار با جمعى از مردم آذربایجان شرقی (28/11/1387 )
[33]-سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزه‌ى علمیه‌ى قم (07/09/1368)
[34]- پیام به حجاج بیت‌الله الحرام (25/02/1373)
[35]- پیام به کنفرانس بین‌المجالس اسلامى (25/03/1378)
[36]- خطبه‌هاى نماز عید سعید فطر،اول شوال 1429(10/07/1387)
[37]- 1390/03/23
[38]- سخنرانى در دیدار با گروه کثیرى از معلمان و مسؤولان امور فرهنگى کشور و جمعى از کارگران، به مناسبت روز معلم و روز جهانى کارگر (12/02/1369)
[39]- 1390/03/23
[40]- بیانات در دیدار با اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى، به مناسبت هفتمین سالگرد تشکیل این شورا (20/09/1370)
[41]- حکم انتصاب اعضاى شوراى‌عالى انقلاب فرهنگى (14/09/1375)
[42]- بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران (23/02/1379)
[43]- بیانات و پرسش و پاسخ در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیر کبیر (09/12/1379)

[44]پیام به حجاج بیت‌الله الحرام 28/12/1377
[45]بیانات پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى آقاى سید محمد خاتمى 11/05/1380
[46]بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهدا و ایثارگران کردستان 22/02/1388
[47]بیانات در دیدار جوانان، اساتید، معلمان و دانشجویان دانشگاه‌هاى استان همدان17/04/1383
[48]بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، به مناسبت «روز کارگر» و «روز معلم» 15/02/1372
[49]بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤساى مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور 21/05/1371
[50]بیانات در دیدار مدیران و مسؤولان مطبوعات کشور 13/02/1375

[51]- دیدار با دانشجویان 18/08/1385
[52]- سخنرانى در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلاى حوزه‌ى علمیه‌ى قم 07/09/1368
[53]- بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤساى مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور 21/05/1371
[54]- 1389/11/15
[55]- 1390/05/16
[56]- سخنرانى رهبر معظم انقلاب در دیدار با میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى 24/7/1368
[57]- بیانات در دیدار کارگزاران نظام به مناسبت هفدهم ربیع‌الاول 31/03/1379
[58]- بیانات در دیدار وزیر، معاونین و رؤساى مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور 21/05/1371
[59]- بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در «صحن امام خمینى» حرم حضرت على‌بن‌موسى‌الرضا(ع) 03/01/1374
[60]- بیانات در جمع کارکنان سازمان صدا و سیما 28/02/1383
[61]- بیانات در دیدار کارگران و فرهنگیان کشور، به مناسبت «روز کارگر» و «روز معلم» 15/02/1372
[62]- بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان به‌مناسبت سالروز تسخیر لانه‌ى جاسوسى امریکا (روز ملى مبارزه با استکبار جهانى)12/08/1378
[63]- بیانات در اجتماع بزرگ فرماندهان «نیروى مقاومت بسیج» سراسر کشور در دومین روز از «هفته‌ى بسیج» 30/08/1372
[64]- بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهداى نیروهاى مسلح 04/07/1380
 

لينک کوتاه مطلب: https://miniurl.ir/xNSIb