تحلیلگران منطقه ای برآنند که در یک نگاه کلان، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت، آمریکایی ها به زعم خود به برخی از اهداف شان در منطقه رسیده باشند، اما نفوذ منطقه ای ایران در میان مدت و بلندمدت برای مقامات آمریکایی تبدیل به یک کابوس شده است. این همان موضوعی است که چندی پیش، نشریه ی آتلانتیک هم به آن اشاره کرده و چنین نوشته بود: حالا با گذشت این سال ها، روشن شده است که تحلیلگران جنگ طلب و توجیهاتی که آن ها شکل داده بودند، کاملا غلط بوده است؛ به دلیل همین شکست هاست که بالکانیزه شدن غرب آسیا در دستور کار آمریکا قرار گرفته است.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ طرح نفوذ آمریکا در منطقه با پرچم تجزیه، خود را نمایان کرده است. این طرح با تلاش دیپلماتیک و تعاملات چندوجهی میان روسیه، آمریکا، سعودی و ... خود را نشان می دهد. حتی تحلیلگران معتقدند که کلیات معادلات جدید که از سوی مسکو مطرح شده، گرچه ممکن است به حل و فصل برخی پرونده های منطقه ای ازجمله بحران سوریه منجر شود، اما نشانه های ملموسی از طرح تجزیه یمن به دو بخش شمالی و جنوبی در آن دیده می شود. نکته جالب این که آمریکایی ها موافقت خود را با این طرح عنوان کرده و بر همین اساس در ماه های اخیر مسئولیت پرونده سوریه را بر عهده مسکو قرار داده اند تا به دلیل تنگناهای راهبردی و تاکتیکی آمریکا که پروژه های گوناگون آنها تا به حال نتیجه ای جز شکست نداشته، رایزنی برای نشست مسکو 3 را تدارک نمایند. ظاهراً سعودی ها هم قول داده اند که با عقب کشیدن از سوریه، زمینه یک پروسه سیاسی در سوریه را بپذیرند.این طرح در عراق هم به گونه ای در حال خودنمایی است، چنانچه هم زمان با طرح ? ماده ای حیدر العبادی نخست وزیر عراق مبنی بر مبارزه با فساد و اصلاح ساختارهای حکومتی، موضوع تجزیه عراق در اظهارات مقامات آمریکایی یک بار دیگر هویدا شد تا نظرها از هدف اصلی متوجه نقاط انحرافی غیرضروری در عراق شود.
واقعیت آنست که برخلاف ادعاهای اولیه، اکنون تحلیلگران به روشنی اذعان می کنند که مداخله در عراق، دست آمریکا در برابر ایران را تقویت نکرد. بلکه اهرمی ژئوپلیتیک در برابر ایالات متحده در اختیار ایران قرار داد و حتی ایران را قادر ساخت تا بدون آن که بهایی بپردازد، جان نیروهای آمریکایی را بگیرد. همانطور که آسوشیتدپرس گزارش کرده، نفوذ ایران در منطقه به سطح بی سابقه ای رسیده است. درسی که در زمینه سیاست خارجی باید از این موضوع گرفت، این نیست که جنگ طلب ها اشتباه می کردند، هرچند که می کردند. این هم نیست که قدرت گرفتن ایران، آمریکا را در معرض خطر قرار داده است. درسی که باید گرفت، این است که آمریکایی ها توان خود برای تدوین راهبردی کلان و پیش بینی نتایج مداخلات خارجی در گذر زمان را به میزان بسیار زیادی دست بالا گرفته اند.»
به همین دلیل دیدن اعتراف به شکست سیاسی و ژئوپولیتیک آمریکا در قبال ایران آنهم در رسانه های غربی چندان عجیب نیست. در همین راستا تحلیلگران منطقه ای برآنند که در یک نگاه کلان، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت، آمریکایی ها به زعم خود به برخی از اهداف شان در منطقه رسیده باشند، اما نفوذ منطقه ای ایران در میان مدت و بلندمدت برای مقامات واشنگتن تبدیل به یک کابوس شده است. این همان موضوعی است که چندی پیش، نشریه ی آتلانتیک هم به آن اشاره کرده و چنین نوشته بود: حالا با گذشت این سال ها، روشن شده است که تحلیلگران جنگ طلب و توجیهاتی که آن ها شکل داده بودند، کاملا غلط بوده است.
به دلیل همین شکست هاست که بالکانیزه شدن غرب آسیا در دستور کار آمریکا قرار گرفته است.
تکه تکه کردن عراق به سه منطقه جداگانه، از حمله سال 2003 به این کشور، هدف بسیاری از مقامات دستگاه آمریکا بوده، گرچه ترکیه به عنوان یکی از اعضای ناتو مخالف ایجاد کشور کردستان در شمال این منطقه است. در سال 2006 نقشه احتمالی آینده غرب آسیا توسط سرهنگ رالف پیترز به گونه ای طراحی شد که در آن عراق به سه منطقه تقسیم شده بود: یک عراق سنی به سمت غرب، یک کشور شیعه عرب در شرق، و یک کردستان آزاد در شمال. این در حالی است که سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه با انتقاد شدید از معاون رییس جمهوری آمریکا به علت ارائه طرح هایی با هدف تجزیه عراق در پوشش دولت فدرالی اعلام کرد که مسکو هرگز با تجزیه آن کشور موافقت نمی کند.
با وجود آن که تحلیلگران معتقدند که این نقشه بازتاب دکترین رسمی پنتاگون نیست، اما از طرز فکر برخی از استراتژیست های ارشد نظامی خبر می دهد و عقیده دیگر غربی ها در مورد استراتژی عراق را تایید می کند. اریک درایتسر، یک تحلیل گر ژئوپولیتیک در مقاله اخیر خود برای نیوایسترن تایمز متذکر شد که عملی ترین نتیجه در عراق یک «راه حل سه کشوری: کردها در شمال، سنی ها در مرکز و شیعیان در جنوب» است.
خبرهایی که به رسانه ها نشت می کند گاه به روشنی نشان می دهد که دست های رژیم صهیونیستی نیز در پشت سناریوی تجزیه کشورهای منطقه من جمله در عراق نیز قرار دارد. چنانچه در خبرها آمده بود که فایننشال تایمز تأکید کرده است، اسرائیل از مه گذشته 19 میلیون بشکه نفت از کردستان عراق خریداری کرده است و ارزش قراردادهای دو طرف حدود یک میلیارد دلار برآورد می شود.
یکی از مشاوران دولت محلی کردستان عراق از صحبت در خصوص فروش مستقیم و یا غیرمستقیم نفت این منطقه خودداری کرد.
وی با این حال در گفت وگو با فایننشال تایمز مدعی شد که برای کردستان عراق اهمیتی ندارد نفت خود را به چه کسی می فروشد بلکه مسأله مهم کسب درآمدهای لازم برای پرداخت حقوق کارمندان و نیروهای پیشمرگه است که در حال نبرد با داعش هستند.
نفت منطقه کردستان عراق از طریق خطوط لوله به بندر جیهان ترکیه منتقل می شود.
آشکار است که در یمن، آمریکا و عربستان در پی تجزیه هستند و در عراق، آمریکا و اسراییل و در سوریه هرچند در طرح های ارایه شده هنوز بر وحدت سوریه اشاره شده ولی این خطر وجود دارد که اسراییل طرحی برای اشغال سوریه در دستور داشته باشد.(+)

"Our President, analytical news site"