در مکتب امام (ره) اصلی‌ترین منبع رفتارها و عملکردها؛ سیره ائمه، گفتار ایشان، فقه می‌باشد. در فقه کسانی که بر امام عادل خروج می‌کنند اهل بغی و باغی دانسته می‌شود. نحوه مواجهه با باغیان بحث مبارزه است نه مجازات به همین جهت فقها آن را در مباحث جهاد آورده‌اند. تجویز فقه در مواجهه با باغیان همانند آنچه در آیه 9 سوره حجرات آمده جهاد با باغیان است نه مجازات در دادگاه.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ در تبیین مکتب امام (ره) رهبر معظم انقلاب اظهار داشتند که: «هیچ قدرت و غلبه‌اى در مکتب امام که از تغلب و از اِعمال زور حاصل‌شده باشد، موردقبول نیست. در نظام اسلامى قهر و غلبه معنا ندارد؛ قدرت معنا دارد، اقتدار معنا دارد، اما اقتدارِ برخاسته‌ى از اختیار مردم و انتخاب مردم؛ آن اقتدارى که ناشى از زور و غلبه و سلاح باشد، در اسلام و در شریعتِ اسلامى و در مکتب امام معنا ندارد؛ آن‌قدرتی که از انتخاب مردم به وجود آمد، محترم است؛ در مقابل آن، کسى نبایستى سینه سپر بکند، در مقابل او کسى نباید قهر و غلبه‌اى به کار ببرد که اگر یک چنین کارى کرد، اسم کار او فتنه است؛ این آن نسخه‌ى جدیدى است که امام بزرگوار ما به دنیا عرضه کرد و به ادبیات سیاسى عالم این فصل مهم را افزود.»[1] ایشان که در این بیان بخش دیگری از اندیشه و مکتب امام (ره) را صورت‌بندی می‌نمودند تغلب، بغی و استیلا را از منظر امام راحل عظیم الشان مورد واکاوی قراردادند و اقتدار ناشی از غلبه و زور را از منظر امام مردود دانستند.
عقبه نظری نفی تغلب در مکتب امام
در فقه امامیه شیعه بالعکس آنچه در فقه اهل سنت از آن به‌عنوان نظریه استیلا و تغلب یاد می‌شود غلبه متکی بر زور و تغلب برای حاکمیت وجود ندارد. بر اساس نظریه تغلب اگر کسی که بتواند به‌زور سر نیزه حکومت را تصاحب کند او به‌عنوان حاکم شناخته می‌شود و اطاعت از وی واجب می‌گردد، حتی اگر فاجر باشد.«امامت بازور و غلبه هم ثابت می‌شود و در این صورت احتیاج به عقد بیعت نیست هرچند که آن حاکم فاجر باشد.»[2] فقه‌های اهل سنت نقطه آغاز این نظریه را حکومت معاویه دانسته‌اند.
اما در نقطه مقابل در فقه شیعه قیام و خروج بر امام عادل بغی است و عوامل آن باغی و اهل بغات شناخته می‌شوند. در شرح لمعه آمده است: «بغی عبارت است از خروج از اطاعت امام عادل»[3] البته لازم به ذکر است که بغی در فقه اهل سنت نیز مورداشاره قرارگرفته در دیدگاه اهل سنت بغی خروج علیه امام منصوب است اعم از این‌که عادل باشد یا غیر عادل اما شیعه بغی را خروج بر امام عادل می‌داند. در النهایه آمده است: «هر کس بر امام عادل خروج کند و بیعتش را بشکند و با دستورات و احکام او مخالفت کند باغی است.»[4] و ازنظر نیشابوری نیز بغات «گروهی هستند که با امام مسلمین مخالفت کنند و برای خود توجیه و تأویل باطلی داشته باشند و این بطلان، ظنی باشد نه قطعی.»[5] این اصطلاح در قرآن کریم هم به معنای انواع ظلم و تعدی بر مردم و استیلای غیر مشروع به‌کاربرده شده است.[6]
نفی تغلب در مکتب امام
فقهای شیعه در تعریف خود از بغی به دودسته تقسیم می‌شوند:
الف: عده‌ای از فقیهان نظیر شهید اول و سید علی بن محمد طباطبایی حائری در تعریفی که از بغی ارائه می‌دهند آن را فقط شامل خروج بر امام معصوم می‌دانند و می‌گویند: «هر کس علیه امام معصوم علیه‌السلام خروج کند، باغی است و جنگ با او واجب است. باید با او جنگید تا به اطاعت امام معصوم برگردد یا همانند کفار کشته شود.»[7]
ب: دسته‌ای دیگر از فقها نظیر صاحب جواهر و شیخ طوسی بغی را خروج از امام عادل می‌دانند و می‌گویند: «باغی کسی است که بر امام عادل خروج کند.»[8]
و اما در مکتب امام در عصر حضور ائمه امام عادل امام معصوم علیه الاسلام است اما در دوران غیبت امام معصوم علیه اسلام امام عادل به نیابت عام از ایشان حکومت می‌کند. امام عادل شرایط دارد که در صورت احراز آن می‌توان به حکومت برسد. ازجمله این شرایط این است که امام عادل به‌زور و با غلبه بر مردم حکومت نمی‌کند. دراین‌باره روایاتی از معصومین علیهم‌السلام نقل‌شده است که در آن‌ها هرگونه زور و اجبار برای حکومت نفی می‌شود به‌طور مثال می‌توان به توصیه رسول مکرم اسلام (ص) به امیرالمؤمنین اشاره نمود که فرمودند: «ای پسر ابی‌طالب زمامداری امت من در حقیقت مال تو است، پس اگر مردم با رضا و رغبت تو را به ولایت خویش برگزیدند و با خوشنودی به گرد تو آمدند، ولایت آنان را بر عهده گیر و اگر در خلافت تو اختلاف کردند، آنان را به آنچه در آن هستند واگذار.»[9]
امام بزرگوار در سخنان صریحی بر همین موضوع تأکیددارند و می‌فرمایند: «اراده مردم باید در اصل تفویض قدرت دخیل باشد و الا قدرت مشروعیت لازم را ندارد.»[10] بر همین اساس سیره عملی حضرت امام در طول دوران نهضت اسلامی و جریان انقلاب اسلامی و حتی پس‌ازآن در دوران زعامت ایشان بر این اساس بوده و نظام جمهوری اسلامی را نیز بر همین اساس تأسیس نموده است. در نقطه مقابل هرگاه گروهی بر آن شدند که در مقابل خواست و انتخاب مردم سینه سپر کنند امام با ایشان به مقابله می‌پرداختند. برخورد جمهوری اسلامی با گروهک‌ها و سازمان‌هایی که علیه نظام اسلامی قیام کرده بودند بر همین اساس بوده است. در نظام اسلامی اگر گروهی بخواهند بر خواست مردم به‌زور اسلحه و یا اردوکشی خیابانی غلبه کنند اهل بغات و باغیانی هستند که نظام اسلامی با ایشان برخورد خواهد کرد.

نحوه مواجهه با باغیان بحث مبارزه است نه مجازات به همین جهت فقها آن را در مباحث جهاد آورده‌اند. تجویز فقه در مواجه با باغیان همانند آنچه در آیه 9 سوره حجرات آمده جهاد با باغیان است نه مجازات در دادگاه.

نحوه مواجهه با اهل تغلب در مکتب امام
در مکتب امام (ره) اصلی‌ترین منبع رفتارها و عملکردها؛ سیره ائمه، گفتار ایشان، فقه می‌باشد. در فقه کسانی که بر امام عادل خروج می‌کنند اهل بغی و باغی دانسته می‌شود. نحوه مواجهه با باغیان بحث مبارزه است نه مجازات به همین جهت فقها آن را در مباحث جهاد آورده‌اند. تجویز فقه در مواجهه با باغیان همانند آنچه در آیه 9 سوره حجرات آمده جهاد با باغیان است نه مجازات در دادگاه. عبدالقادر عوده در التشریع الجنائی می‌گوید: «بغات گروهی هستند که با توجهی به‌ظاهر موردقبول علیه امام خروج و قیام می‌کنند و دارای قدرت و نیرو هستند.
به‌عبارت‌دیگر بغات گروهی از مسلمانان‌اند که با امام اعظم خود یا نایب او مخالفت می‌کنند و مخالفت آن‌ها یا به این دلیل است که اجرای حقی که بر آن‌ها واجب شده، مانند ذکات، سرپیچی کنند یا از پذیرش یکی از احکام شریعت که علیه آنان صادرشده، امتناع می‌ورزند خواه حق‌الله باشد، خواه حق‌الناس»[11] با توجه به آنکه رأی مورد در انتخابات حق‌الناس است «بدانند رأی مردم امانتی است دست آن‌ها و حقّ‌النّاس است؛ یعنی حفظ امانت در این مسئله، حقّ‌النّاس است. همان‌طور که میدانید حقّ‌النّاس را انسان بیشتر بایستی رعایت کند و خروج از عهده‌ی حقّ‌النّاس سخت‌تر است از خروج از عهده‌ی حقّ‌الله. لذا است که خیلی باید در این زمینه توجّه کنند.»[12] امتناع از پذیرش این حق و سینه سپر کردن در برابر آن صاحبان این رویکرد را در زمره اهل بغات قرار می‌دهد و باید با ایشان مبارزه نمود.
در زمان حضرت امیر (ع) نیز اهل بغی سه گروه بودند علیه ایشان خروج کردند که عبارت بودند از: ناکثین جمل، قاسطین صفین و مارقین نهروان که امیرالمؤمنین(ع) با آنان به جهاد پرداخت. حضرت علی (ع) در پایان جنگ نهروان از مسلمانان نهروانی که با امام قتال کرده بودند پرسیده شد که آنان آیا کافرند یا منافق؟ امام فرمودند: «آنان گروهی هستند که دچار فتنه شده‌اند و کور و لال شده و علیه ما طغیان نموده‌اند و از ما کشتند و ما نیز علیه آنان ایستادیم»[13](+)
جعفر حسن خانی
پی نوشت ها
[1]. بیانات در مراسم بیست و پنجمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی. 14 /3/ 1393
[2]. ابن فراء، ابویعلی محمد بن حسین (1408 ق)، احکام سلطانیه، ص 24
[3]. جبعی عاملی، زین الدین (1396 ق)، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج 9، ص 290
[4]. طوسی، محمد بن حسن (1409 ق)، النهایه، ص 296
[5]. نیشابوری، محمد بن حسن (1381 ق)، غرائب القرآن، ج 26، ص 157
[6]. بقره:90؛ اعراف: 33؛ نحل:90؛‌قصص: 76 و مهم‌تر از آنان حجرات: 9.
[7]. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی (1410 ق)، اللمعه الدمشقیه فی فقه الامامیه، ص 83. طباطبایی حائری، سید علی بن محمد (1418 ق)، ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل، ص 480
[8]. نجفی، محمدحسن (1407 ق)،‌جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، چ هفتم، ج 21، ص 322. طوسی، محمد بن حسن (1407 ق)، الخلاف، ج 5، ص 335
[9]. سید بن طاووس (1412 ق)، کشف المحجه، ص 180
[10]. امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد 3، ص 170
[11]. عوده، عبدالقادر (1402 ق)، التشریع الجنائی، تعلیق سید اسماعیل صدر، ص 137 و 144
[12]. حضرت آیت العظمی خامنه ای. بیانات در گفت‌وگو با خبرنگاران صداوسیما پس از شرکت در انتخابات. 24/03/ 1392
[13]. شمس‌الدین، ابن قدامه، المغنی، ج 10، ص 48

در همین زمینه بخوانید:

ـ نه تقّلب، نه تغلّب/ بررسی نظریه تغلب در فقه سیاسی شیعه و رویه‌ی مخالفان آن

ـ فتنه خوانی=>کلیپ صوتی "فتنه تقلب"
"Our President, analytical news site"