در طي سالهاي حاكميت اصلاحطلبان، از ميان روزنامهها و نشريات آنها صدها و هزاران شبهه ديني، سياسي، اجتماعي و فرهنگي برخاست كه اذهان بسياري را مشوش كرد.
1. توسعه سياسي
مهمترين شعار آقاي خاتمي و اصلاحطلبان در انتخابات دوم خرداد 76 و هشت سال حاكميت آنها، توسعه سياسي بود؛ آنها مهمترين رسالت خود را در حكومت، توسعه سياسي ميدانستند و حتي از ارائه برنامه اقتصادي براي كشور خودداري ميكردند و ميگفتند رسالت ما در اين دولت، توسعه سياسي است و گاه از اين اصل هم فراتر رفته، توسعه سياسي را مقدمه توسعه اقتصادي و فرهنگي ميشمردند و ميگفتند تا توسعه سياسي انجام نگيرد هرگز به توسعه اقتصادي نخواهيم رسيد و از اين بالاتر دموكراسي سياسي را مقدمه دموكراسي اقتصادي برميشمردند! ولي معالاسف شعار توسعه سياسي آنها عملاً به تضييق سياسي انجاميد و حتي در درون خانواده اصلاحطلبان، پدرسالاري سياسي حزب مشاركت صورت گرفت كه موجب اعتراض ديگر احزاب انجاميد و در عرصه انتخابات نيز مشاركت پايين مردم در انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم را درپي داشت. در انتخابات نهمين دوره رياست جمهوري نيز كه درصد مشاركت تا حدودي بالارفت و به مرز 30 ميليون نفر رسيد، به دليل حضور دكتر احمدينژاد در عرصه انتخابات بود وگرنه مشاركت سياسي مردم در عرصه انتخابات بسيار پايينتر از آنچيزي ميبود كه در 27 خرداد 84 اتفاق افتاد. ولي دولت نهم بهرغم آنكه شعار محوري خودش را توسعه سياسي قرار نداده بود؛ دامنه توسعه سياسي را به اعماق روستاها و بخشهاي دورافتاده كشور گسترش داد بهطوري كه در انتخابات اخير، ملت ايران با حضور 85 درصدي خود و ريختن 40 ميليون را‡ي به صندوقها حماسهاي شبيه رفراندوم قانون اساسي آفريدند. توسعهاي كه حضور واجدان شرايط روستاها و بخشها و شهرهاي كوچك را به مرز 100 درصد رساند. اين آمار نشان ميدهد كه اگر دولتي به آرمانهاي امام و انقلاب پايبند باشد (گرچه شعار محورياش توسعه سياسي نباشد) بالاترين مشاركت سياسي را ميتواند در انتخابات براي كشور رقم بزند.
2. رفراندوم انجام شد
سالهاي متمادي، برخي معاندان و دشمنان نظام اسلامي با بهرهگرفتن از منطق جدلي امام(ره) در بهشت زهرا در برابر شاه، اين شبهه را دامن ميزدند كه امام(ره) ميگفتند: بر فرض كه پدران ما يك روز به حكومت سلطنتي را‡ي داده يا پذيرفته باشند آنها كه نميتوانستند براي ما تصميم بگيرند ما حكومت سلطنتي نميخواهيم. شبههپراكنان نيز با بهرهگيري از اين سخن امام(ره) ميگفتند برفرض كه پدران ما در ابتداي انقلاب «جمهوري اسلامي» را پذيرفتهاند آنها نميتوانستند براي ما تصميم بگيرند الان بايد مجدداً رفراندوم شود تا ما هم نظرمان را بگوييم و بهعبارتي اينگونه افراد، خود و اطرافيان خود را ميديدند و فكر ميكردند همه ملت مثل آنها فكر ميكنند. از اينرو خواستار رفراندوم ميشدند تا نوع حكومت از جمهوري اسلامي به جمهوري مورد نظر آنها (جمهوري دموكراتيك) تغيير يابد. ولي انتخابات اخير از مرز يك انتخابات فراتر رفت به يك رفراندوم بزرگ تبديل شد چرا كه 40 ميليون نفر مردم ايران با اعتقاد به نظام اسلامي و قانون اساسي جمهوري اسلامي و نوع حكومت (جمهوري اسلامي) به پاي صندوقهاي را‡ي آمدند و به گفتمان امام و انقلاب را‡ي آري دادند؛ 25 ميليون را‡ي به احمدينژاد در واقع را‡ي به گفتمان امام و انقلاب بود كه بهرغم تخريب سنگين عليه ايشان، به صندوقها ريخته شد اكثريت 13 ميليون را‡ي به ميرحسين موسوي نيز در واقع را‡ي به همان گفتمان امام و انقلاب بود، چرا كه او با گرتهبرداري از شعارها و منشهاي دكتر احمدينژاد، خود را به مراتب داغتر از احمدينژاد، پيرو امام و انقلاب معرفي ميكرد. (اين آرا، اگر امروز بارديگر انتخابات تكرار ميشد بهدليل مواضع غيراصولي و خصمانه ميرحسين موسوي پس از انتخابات به سبد آراي احمدينژاد اضافه ميشد و آراي ميرحسين به مرز كمتر از يك ميليون ميرسيد) بهراستي كدام نظامها و حكومت را در جهان ميشناسيد كه پس از گذشت 30 سال از عمر آن، مردم با همان شور و حرارت اول انقلاب، بر آن مهر تأييد بزنند؟
3. اسلاممحوري به جاي ملي گرايي
سالهاي طولاني، تلاش شد كه به جاي اسلامگرايي روحيه ناسيوناليستي و مليگرايي را در كشور نهادينه كنند. مدعيان اصلاحطلبي با تحريك قوميتها و اقليتهاي مذهبي تلاش ميكردند آتش درگيريهاي قوميتي را در كشور بر افروزند و عروه`الوثقي اسلام و ارزشهاي اسلامي كه در رهبري ولي فقيه جمع است از مركز تمسك چنگ مردم خارج سازند. در اين صورت در بحران و زبانههاي آتش جنگهاي قوميتي و مذهبي هيچكس را ياراي جمعكردن و مهار آن نيست. انتخابات اخير نشان داد كه اين نيزهها نيز به سنگ اصابت كرده است، چرا كه ملت ايران ملتي ريشهدار و متدين است و هرگز مليت و قوميت را بر اسلام ترجيح نميدهد. مردم در اين انتخابات نشان دادند كه گفتمان امام و انقلاب را كه همان گفتمان اسلام و ارزشهاي آن است، پايبندند و آنرا با هيچچيز ديگري معامله نميكنند. آراي بسيار بالاي مناطق تركنشين مثل زنجان، آذربايجان شرقي، اردبيل و... به احمدينژاد بهرغم آنكه ميرحسين موسوي تركزبان بود بسيار حائز اهميت است و جالب اينكه در اكثر استانها، دكتر احمدينژاد با درصد بسيار بالايي از ديگر نامزدها جلو افتاد. البته برخي نامزدها مثل ميرحسين موسوي كه فكر ميكردند تبليغات ناسيوناليستي جبهه دوم خرداد در پررنگكردن جنبههاي قوميتي و نژادي مؤثر افتاده است يكي از دلايل باطلبودن انتخابات را نتايج غيرناسيوناليستي انتخابات برميشمرند و ميگويند همسر من اهل لرستان است پس بايد را‡ي من در اين استان از احمدينژاد بالاتر باشد و خود من اهل آذربايجان شرقيام چرا احمدينژاد از آراي بالاي 70 درصد در اين استان بهرهمند شده است. لازم به ذكر است آقاي موسوي در شهر زادگاه خود (شبستر) از آقاي احمدينژاد پيشي گرفت.
4. اهانت به مردم
سالها شعار مردمسالاري، جبهه مدعيان اصلاحات گوش فلك را كرده بود. آنقدر اين شعار پررنگ مطرح ميشد كه كساني فكر ميكردند اصولگرايان دشمن مردمند و تنها حاميان مردم و معتقدان به حق مردم، جريان اصلاحطلبي است. در اين انتخابات معلوم شد كه آنها در اين شعار هم دروغ ميگويند چرا كه با نمونه حرفهايي كه در بالا ذكر شد به شعور مردم اهانت كردهاند!
بهراستي آيا اين سخن به مردم جفا نيست كه ما پس از گذشت 30 سال از انقلاب و شكوفاشدن استعدادهايشان افكار آنها را در اين حد پايين بياوريم كه بهخاطر آنكه سالها پيش يكي از آن استان زن گرفته است، مردم آن استان بايد امروز به او را‡ي بدهند؟!
چنانچه ميخواست اينگونه ملاكها، عامل را‡ي مردم باشد آقاي كروبي كه خودش اهل لرستان است ميبايست از ميرحسين موسوي در اين استان بيشتر را‡ي بياورد. تجربه نشان داده است كه مدعيان طرفداري از مردم و مردمسالاري تا آنجا از مردم تجليل ميكنند و از فهم و شعور بالاي آنها سخن به ميان ميآورند كه به آنها را‡ي بدهند و اطراف آنها جمع شوند ولي چنانچه از آنها رويگردان شوند لشكر قابلمه به دست، آدمخوار، دلفينهايي كه در سفر استاني احمدينژاد اطراف ايشان بالا و پايين ميپرند معرفي ميشوند!
5. آقاي محمدرضا خاتمي در انتخابات 84 براي مشخصكردن وزن سياسي شخصيتها و ايدئولوگهاي جريان فكري، پيشنهاد داد كه آيتا... مصباح نامزد رياستجمهوري شود تا وزن ايشان در برابر آقاي هاشمي و خاتمي و... مشخص گردد. انتخابات 84 نشان داد كه وزن تفكر آيتا... مصباح چقدر است. بهرغم آنكه ايشان رسماً در انتخابات از فرد خاصي حمايت نكردند همين اندازه كه نشريه پرتو و شاگردان ايشان از دكتراحمدينژاد حمايت كردند، ايشان در برابر آقاي هاشمي رفسنجاني كه همهِ احزاب چپ و راست از او حمايت ميكردند با آراي نزديك به 18 ميليون پيروز شد و در اين انتخابات نيز دكتر احمدينژاد بهرغم عدم صدور بيانيه از سوي آيتا... مصباح و البته با حمايت شاگردان ايشان و هفتهنامه پرتو سخن و... از آراي 25 ميليوني برخوردار شد. در مقابل وزن متفكر اصلي و ايدئولوگ جريان اصلاحات جناب دكتر سروش نيز مشخص گرديد وي كه از حاميان اصلي جناب آقاي كروبي بود در انتخابات، پس از آراي باطله در مقام پنجم قرار گرفت! اين موضوع نشانگر آن است كه مردم نسبت به روشنفكران وابسته و دگرانديشان و تضعيفكنندگان دين و ارزشهاي والاي انساني و ديني، رويگردان هستند. اين پيام همان پيامي است كه مردم پس از مرگ كسروي مرتد به روشنفكران وابسته دادند كه اجازه ندادند جنازه كسروي در قبرستان مسلمانان دفن شود و مجبور شدند در ميان درهاي از درههاي اطراف تهران به خاك بسپارند. اين انتخابات نشان داد كه افرادي مثل كديور، سروش، آغاجري، مهاجراني، منتظري، صانعي و... از چه منزلتي در ميان ملت برخوردارند.
6. مرگ حتمي مدعيان اصلاحطلبي
مدعيان اصلاحات، براي آنكه اصلاحات را از مرگ حتمي برهانند، رهبر اصلاحات آقاي خاتمي را از نامزدشدن بازداشتند و آقاي موسوي كه 20 سال در انزوا ميزيست به عرصه آوردند تا اصلاحات آسيب نبيند ولي با آمدن موسوي، مجبور شدند همهِ احزاب و گروهها و شخصيتهاي آنان از جمله هاشمي رفسنجاني، خاتمي، صانعي، منتظري، مجمع روحانيون مبارز، سازمان مجاهدين، مشاركت، كارگزاران، نهضت آزادي و حتي اپوزيسيون خارجي و برخي شخصيتهاي جناح موسوم به راست از آقاي موسوي پشتيباني كنند تا اصلاحات را از مرگ حتمي نجات دهند ولي آقاي موسوي انتخابات را به باتلاقي تبديل كرد كه همه حاميانش را در آن باتلاق فروبرد و به تعبيري تمام تخممرغهاي آنان كه در سبد ميرحسين و كروبي گذاشته بودند شكسته شد و نابود گرديد.
بسيار روشن است كه ديگر احزاب مشاركت، كارگزاران، اعتمادملي، مجمع روحانيون مبارز كه با بيانيههاي خود عملاً و به نحوي در مقابل نظام و انقلاب، ايستادهاند و طرفداران خود را به صفآرايي عليه نظام اسلامي دعوت كردهاند جزو خروجكنندگان عليه نظام اسلامي تلقي ميشوند و اين افراد ديگر نميتوانند در آينده كشور اسلامي، حيات سياسي مجدد بيابند. دستگاه قضايي بايد هرچه سريعتر تكليف اينگونه احزاب و افراد را مشخص كند و با باطلكردن پرونده حزبي آنها دفاتر آنها را مهر و موم كند و به فعاليتهاي ضدانقلابي آنها پايان دهد.
7. چه كساني خشونتطلب بودند
هشت سال دوران اصلاحات، مدعيان اصلاحطلبي، با رويكرد شعار تسامح و تساهل، طرف مقابل را به خشونتطلبي متهم ميكردند و حتي با وقاحت تمام آيتا... مصباح را تئوريسين خشونت ميناميدند!انتخابات اخير نشان داد، طرفداران واقعي خشونت چه كسانياند و پيروان مهرورزي و را‡فت و مهرباني چه كساني؟ استفاده از ادبيات زشت و انجام عمليات تخريبي با هزينههاي هنگفت در طول انتخابات عليه رئيسجمهور قانوني ملت ايران و دعوت به شورش و آشوبهاي خياباني و قتل و كشتار مردم و آتش زدن اموال دولت و مردم و ايجاد اغتشاش و ارعاب و ترس در ميان مردم كه خشونتهاي منافقين در دهه 60 را به ياد مي آورد پرده را از چهره خشن مدعيان اصلاحات برگرفت و تئوريسينهاي واقعي خشونت را به مردم نشان داد.
8. قانونگرايان قانونگريز
يكي از شعارهاي اصلي مدعيان اصلاحات از جمله شخص آقاي خاتمي در دوران هشت ساله اصلاحات و شعار عمده آقاي موسوي در اين دوره، قانونگرايي و عمل به قانون بود. آقاي ميرحسين موسوي ميگفت آمدهام تا قانون را در كشور نهادينه كنم! انتخاب دهم نشان داد كه مدعيان قانونگرايي، از همه قانونگريزترند، چرا كه در جريان انتخابات و پس از آن، قانون اساسي و قوانين عادي كشور را نقض كرده، به زورآزمايي خياباني، جنگ و گريز، آشوب و اغتشاش روي آوردند، چرا كه ميدانستند در محكمهِ قانون، هيچ حرفي براي گفتن ندارند، اگر راهي براي موفقيت آنها باشد همين قانونشكني و آشوبهاي خياباني است!
9. آمريكاييبودن مدعيان اصلاحات
درباره آمريكاييبودن اصلاحات و مدعيان اصلاحطلبي، همواره علائم و نشانههايي مطرح ميشد و اعترافات سيامك پورزند مبني بر آوردن دلارهاي آمريكايي براي آنان بر قوت اين احتمال ميافزود تا اينكه در سال گذشته بوش رسماً حمايت قاطع خود را از اصلاحطلبان سراسر دنيا از بيروت تا ايران اعلام كرد؛ ولي باز هم شايد براي برخي افراد ديرفهم جاي تأمل و سؤال باقي ميگذاشت. حوادث پس از انتخابات دهم و صدور بيانيههاي تند و خشن بر ضد نظام و دعوت به آشوب و اغتشاش از سوي تئوريسينهاي اين جهان سياسي، و حمايت همهجانبه آمريكا و برخي كشورهاي اروپايي و حتي اسرائيل خبيث، آخرين لايههاي زيرين جريان سياسي مدعيان اصلاحطلبي و حاميان فكري آنان را بر همگان آشكار ساخت بهطوري كه ادبيات به كار رفته در رسانههاي بيگانه با بيانيههاي اين افراد و گروهها يكي است و تفاوت چنداني ندارد!
10. مفسدان جايي ندارند
علاوه بر همه موارد فوق، انتخابات اخير نشان داد كه مفسدان در ميان مردم هيچ جايگاهي ندارند سالهاست كه موضوع برخورد با مفسدان اقتصادي در دستور كار نظام قرار گرفته و مقام معظم رهبري آن را اولويت كار قواي سهگانه قرار دادهاند ولي معالاسف اين موضوع مهم، پيگيري جدي نميشود. در انتخابات نهم يكي از دلائلي كه مردم به احمدينژاد اقبال نشان دادند عزم جدي او براي مقابله با مفسدان بود و اين موضوع را مردم در طول 4 سال رياستجمهوري از ايشان مطالبه ميكردند. تصميم جدي ايشان در اين دوره از انتخابات و نوع برخورد در مناظرهها حكايت از آن داشت كه احمدينژاد در اين تصميم ذرهاي كوتاه نخواهد آمد؛ اگر ملت پشتيباني كنند اين آرزوي بزرگ رهبري و مردم تحقق خواهد يافت بنابراين، يكي ديگر از پيامهاي انتخابات دهم اين است كه دولت و ساير قوا در برخورد با مفسدان جديتر عمل كنند و در برابر زيادهخواهي آنان كوتاه نيايند.
به قلم قاسم روانبخش
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو