متاسفانه اصولگرایان که مثل نقل و نبات به دیگران توهین می کنند هیچ فرصتی ندادند که در این هشت سال مشایی به تلویزیون بیاید و حرف هایش را بزند / من به شهامت و جسارت احمدی نژاد در مقایسه با هاشمی، خاتمی و میرحسین موسوی در قضیه هدفمندکردن یارانه ها نمره 20 می دهم.

«تنها چیزی که من از ایشان به همراه مردم کشور دیدم یک نکته بارز و ارزنده ای است که بارها به آن اشاره کردم ادب و رفتار متمدنانه ایشان است. من در این هشت سال یک بار ندیدم ایشان به کسی توهین کنند. در حالی که اصولگرایان مثل نقل و نبات به دیگران توهین می کنند و افراد را مزدور، خائن، سرسپرده، فتنه گر، منحرف، منافق و نوکر آمریکا و انگلیس می نامند... من یک بار ندیدم ایشان به مخالفان و منتقدینش توهین بکند... به نظر من همین رفتار متمدنانه است که او را از دیگر اصولگرایان جدا می کند و همچنین بعضا مطالبی که در مورد فرهنگ و تمدن ایرانی گفته است.»

این بخشی از گفت و گوی صادق زیباکلام با روزنامه «هفت‌ صبح» است که در ویژه ‌نامه این روزنامه منتشر شده است.
بخش هایی از گفت و گو به همراه مقدمه آن به شرح زیر است:

«با کسی تعارف ندارد. این را همه می دانند. تند و تیز حرف می زند و برای رساندن منظور حرف هایش از هیچ مثال و ضرب المثلی کم نمی گذارد. به این معروف است که از هر فرصتی برای بیان اعتقادش استفاده می کند و «از کسی خرده برده ای ندارد»به حمایت ازاصطلاح طلبان وآیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی مشهور است و بعد از انتخابات او را از کسانی می داند که بعد از رد صلاحیتش می تواند جبهه دموکراسی خواهی ایرانی را تشکیل دهد.
«صادق زیباکلام» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، چندین ماه قبل از انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری از معروف ترین کسانی بود که هر روز پیش بینی های تازه ای از او در رسانه ها منتشر می شد؛ پیش بینی هایی که حالا خودش هم به اشتباه بودن بعضی از آنها اعتراف می کند و البته بخشی از آنها را هم درست می داند.سال هاست که درباره گفتمان های اصلاح طلبی و اصولگرایی نظریه پردازی می کند و بی پرده حاکمیت جریان اصولگرایی بر کشور را به نفع مردم نمی داند اگر چه کار خودش به دو قطبی بودن صحنه سیاست کشور معتقد نیست همان جریان اصولگرایی را تنها جریان حاکم بر کشور می داند و معتقد به هیچ جریان سومی هم در کشور نیست.
به ساختمان روزنامه که می رسد می گوید که روزه است ولی این دلیل نمی شود که با همان صراحت لهجه همیشگی اش بی وقفه جواب سوال ها را ندهد؛ سوال هایی از سیاست های اقتصادی محمود احمدی نژاد و شرکت اسفندیار رحیم مشایی در انتخابات تا نقش هاشمی رفسنجانی در انتخابات خرداد امسال و چگونگی اقبال مردمی از حسن روحانی برای نشاندنش بر صندلی ریاست ساختمان پاستور.

برای جواب دادن به سوال ها از مثالهای زیادی استفاده می کند و خودش را در بسیاری از همان مثال ها سهیم می کند تا به قول خودش «خدای نکرده آیندگان او را به عالم بی عمل یاد نکنند» درون مایه تمام جواب هایش هم این نکته است که جریان دمکراسی خواهی را با آمدن یک رییس جمهور جدید نباید رها کرد و باید با چماق بالای سر او ایستاد و تحقق مطالبات مردم را خواستار شد. چون به قول خودش اینجا ایران است نه سوئیس.»

** آقای زیباکلام بسیاری از کسانی که معتقد به وجود این جریان سوم هستند، وجود آقای رحیم مشایی را دلیل اصلی این اعتقادشان می دانند. نظر شما در این باره چیست؟

من در این چند سال موضع گیری های علنی و صریح و شفافی از آقای رحیم مشایی در خصوص سیاست خارجی، اقتصاد، زنان و دانشگاه ها ندیده ام که بگویم ایشان از اصولگرایان جدا می شود و به آقای هاشمی نزدیک می شود یا به اصلاح طلب ها و لیبرال ها نزدیک می شود و یا خودش برای خودش یک جریان مستقلی است. تنها چیزی که من از ایشان به همراه مردم کشور دیدم یک نکته بارز و ارزنده ای است که من بارها به آن اشاره کردم ادب و رفتار متمدنانه ایشان است. من در این هشت سال یک بار ندیدم ایشان به کسی توهین کنند. در حالی که اصولگرایان مثل نقل و نبات به دیگران توهین می کنند و افراد را مزدور، خائن، سرسپرده، فتنه گر، منحرف، منافق و نوکر آمریکا و انگلیس می نامند.

** البته همین نسبت دهی ها در این چند سال خود آقای رحیم مشایی را هم بی نصیب نگذاشت.

بله خود ایشان هم از همین توهین ها زیاد شنید. به طوری که او را منحرف و در راس جریان انحرافی می دانند. اما با این حال من یک بار ندیدم ایشان به مخالفان و منتقدینش توهین بکند. حتی در اوج جریانات 22 خرداد سال 88 که آقای احمدی نژاد بارها و بارها به مخالفینش حمله کرد من یک بار ندیدم که رحیم مشایی به دیگران بد و بیراه بگوید و الفاظ موهن به کار ببرد. نه تنها در مورد اصلاح طلبان و آقای هاشمی و روشنفکران بلکه ندیدم ایشان به ملت های دیگر توهین بکند.

** خب شما همین رفتار او را مبنی از تفاوت ایشان با اصولگرایان نمی دانید؟

به نظر من همین رفتار متمدنانه است که او را از دیگر اصولگرایان جدا می کند و همچنین بعضا مطالبی که در مورد فرهنگ و تمدن ایرانی گفته است. متاسفانه اصولگرایان با استفاده از رسانه هایی مثل صدا و سیما هیچ فرصتی را ندادند که در این هشت سال او به تلویزیون بیاید و حرف هایش را بزند. این ایرانی که او از آن دم می زند چیست بالاخره؟ دراین چند سال ما فقط غرغر کردن اصولگرایان را در مورد انحرافی بودن آقای رحیم مشایی و ایران پرستی او شنیده ایم.

** خب این ایران پرستی که در بین خود اصولگرایان و همه ملت ایران وجود دارد. پس مباحث اصولگرایان درباره ایران پرستی رحیم مشایی بیشتر بر چه نکته ای تاکید می کند؟

بله دقیقا همینطور است. ما می بینیم که وقتی تیم ملی والیبال و یا فوتبال پیروز می شود، گوش فلک از خوشحالی و ایران ایران کردن همین اصولگرایان کر می شود. اصولگرایان هم از این جهات دست کمی از آقای رحیم مشایی ندارند. در رادیو و تلویزیون که در انحصار اصولگرایان هست ببیند که چقدر برنامه هایش شوونیستی است. در رادیو می خواهند سلام بگویند می گویند به نام خلیج فارس! یا در خیابان معمولی تهران که راه بروی صد تا پرچم ایران می بینی در حالی که در یک خیابان معمولی مثلا فیلیپین که راه بروی اینقدر پرچم آن کشور را نمی بینی. حالا اگر یک هزارم این حرف ها را آقای رحیم مشایی می زد او را اعدام کرده بودند! ایشان تنها چیزی که گفته از اسلام و ایران بوده است که نیاز به توضیح دارد.

از طرفی یک مبحث دیگر درباره این ایران پرستی همه اصولگرایان پیش می آید و آن هم همین اخراج هموطنان ما از امارات است. اصولگرایان دم از ایران پرستی می زنند در حالی که وقتی این هموطنان از امارات اخراج می شوند به یک تذکر و دادن بیانیه و احضار سفیر امارات بسنده می کنند و یا در سرمقاله یک روزنامه معروف اصولگرا می بنیم که نوشته تمدن اعراب هفت ساله کجا و تمدن هفت هزار ساله ایران کجا؟! و به آنها عرب های سوسمار خور بادیه نشین گفته. پس این ها ایران پرستی نیست؟ به غیر از وجود یک شوونیسم ایرانی چه چیز دیگری می تواند باشد؟! در حالی که من یک بار ندیدم که آقای رحیم مشایی از این حرکات شوونیستی از خود نشان بدهد. ایشان فقط رویکرد ایرانیان به اسلام را رویکرد ممتاز و تمدن ساز در بستر اسلام دانسته. ولی با این حال هنوز من ایشان را نمی شناسم. فقط تا ایشان یک کلمه حرف زده همه گفته اند که وامصیبتا ببینید چی گفت! در حالی که نه من و نه دیگران شناخت درستی از ایشان نداریم چون فرصت حرف زدن به ایشان داده نشده است.

** پس شما قائل به شکاف بین جریان اصولگرایی و آقای رحیم مشایی که به اصولگرا معروف است هستید ...

بله همینطور است. شکاف واضحی بین آنها وجود دارد. اما به او جریان سوم هم نمی توان گفت چون ایده و نظر خاصی درباره این جریان وجود ندارد. چون رحیم مشایی فرصت حرف زدن نداشته است. مثلا اگر کسی به من بیاید بگوید که آقای زیباکلام می گویند که شما لیبرال هستید. این را قبول دارید؟ می گویم بله. چون صد درصد سلول های بدن من هم لیبرال هستند و من این موضوع را در رادیو تلویزیون و رسانه ها گفته ام. چون معتقدم به غیر از خداوندگار عزت هیچ کس دیگری نباید برای فرد تصمیم بگیرد. ولی وقتی اصولگرایان می گویند که رحیم مشایی منحرف است، آیا اعمال و رفتار اوست که منحرف است؟ مثلا ایشان رو به قبله نماز نمی خواند و رو به مشهد و اسراییل نماز می خواند؟! به روحانیت اعتقاد ندارد و به جن و پری اعتقاد دارد؟! من نمی دانم منظور از این انحراف چیست و خوشحال می شوم اگر اصولگرایان این انحراف را واضح تر توضیح بدهند که من هم بدانم.

** آقای احمدی نژاد بیشترین افتخارش مربوط می شود به مساله هدفمندی یارانه ها و سهیمه بندی بنزین، شما این دستاوردها را قبول ندارید؟

به نظر من مهم ترین دستاورد احمدی نژاد در این هشت سال هدفمندسازی یارانه ها بود. معتقدم که به هر حال دیر یا زود این اتفاق باید می افتاد. معتقدم اینکه ایشان بنزین 100 تومانی را 700 تومان کرد از اقدامات قابل تحسین ایشان است. من به شهامت و جسارت احمدی نژاد درمقایسه به آقای هاشمی، خاتمی و میرحسین موسوی در قضیه هدفمندکردن یارانه ها نمره 20 می دهم. چون این قضیه وبال گردن اقتصاد ما بود. اما انتقاد من به شیوه اجرایی این هدفمندی بود. منی که به عنوان استاد تمام دانشگاه تهران سه میلیون درآمد دارم همان پول بنزین و نانی را می دهم که یک مسافرکش هم می دهد. به من 45 هزار و 500 تومان هر ماه یارانه می دهد و به یک نفر با حقوق 300 هزارتومانی هم همان یارانه را می دهند. این غلط است در هیچ کجای دنیا اینطور نیست در کشورهای توسعه یافته دولت به امثال اقشار کم درآمد کمک می کند و به آنها یارانه نقدی می دهد و بین او و کسی که پولدار است فرق گذاشته می شود در حالی که در ایران درحال حاضر من 80 درصد هزینه درمان را می دهم و کسی هم که درآمد پایینی دارد همان 80 درصد را می دهد.

** یعنی شما دادن پول به صورت کنونی به مردم را قبول ندارید؟

بله همینطور است. آقای احمدی نژاد معجزه کرد در این زمینه و اسمش در تاریخ می ماند اما این کار را به غلط ترین شکل ممکن انجام داد. مثل این که کسی بخواهد به بیماری آمپولی بزند و آن آمپول را به زبانش بزند. اثر درمانی آن آمپول به بیمار می رسد ولی زبانش باد می کند!! احمدی نژاد از هدفمندی یارانه ها درآمدزایی برای دولت به وجود آورد ولی این درآمد را به صورت خدمات عام المنفعه استفاده نکرد و به اقشار کم درآمد هم چیزی نرسید. بنابراین هدفمندی یارانه ها به ناقص ترین شکل ممکن اجرا شد.

** خب کم کم وارد مباحث مربوط به انتخابات 92 بشویم. شما از کسانی بودید که در مهر و آبان ماه سال 91 گفتید که اصلاح طلبان هیچ جایگاهی در انتخابات ندارند و کسانی مانند لاریجانی قالیباف و یا نهایتا ولایتی را رییس جمهور دانستید. برای این چرخش عقیده چه توضیحی دارید؟

بله شما راست می گویید. اگر از مهرماه سال گذشته رصد بکنید نه من که بسیاری از کارشناسان سیاسی درباره انتخابات صحبت می کردند. منتهی از مهر 91 تا 24 خرداد 92 خیلی اتفاقات افتاد. از جمله یکی از مباحثی که در همان مهر 91 بود این بود که انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشیم و سیستم نخست وزیری را جایگزین کنیم.
بعد از آن بحث منتفی شد. چه کسی فکر می کرد که یک روز اکبر هاشمی رفسنجانی را رد صلاحیت کنند؟ بله من اشتباه کردم در همان مهر و ابان سال گذشته ولی آیا اگر کسی تا قبل از خرداد 92 می گفت که خانم محمدی آیا می شود که هاشمی را رد صلاحیت بکنند؟ شما سر گران ترین شیء زندگی تان شرط نمی بستید که او تایید می شود؟ چه کسی باور می کرد که احمدی نژاد این قدر قرص و محکم پای رحیم مشایی بایستد؟ چه کسی باور می کرد که بعد از رد صلاحیت رحیم مشایی احمدی نژاد عکس العمل خاصی نشان دهد و آب از آب تکان نخورد؟

** ولی شما با قاطعیت در این زمینه حرف زدید. به گونه ای که حتی در آن زمان اسمی هم از سعید جلیلی نیاوردید و با قاطعیت دیگر گزینه های اصولگرایان را برنده انتخابات دانستید.

همین را دارم می گویم که اینقدر اتفاقات غیرمنتظره در کشور روی داد که همه از جمله خودمن شوک زده شدیم.چه کسی فکر می کرد که دراین فضای اصولگراییی سیاست کشور کسی مثل آقای روحانی که دست راست آقای هاشمی است، رییس جمهور بشود؟ هیچ کس تحولاتی که اتفاق افتاد پیش بینی ها را نقش بر آب کرد. من در مهر و آبان و اسفند پارسال با توجه به اتفاقات پیرامونم یک سری پیش بینی هایی را می کردم اما همه این را قبول دارند که در دو روز آخر مانده به انتخابات یک سری اتفاقاتی افتاد که همه پیش بینی ها را نقش برآب کرد. خیلی ها معتقدند که اگر اصولگرایان می دانستند که روحانی رای می آورد او را رد صلاحیت می کردند.

** شما این تحولات را توجیهی بر درست نبودن پیش بینی های خود می دانید؟

نه من نمی خواهم توجیه بکنم اما می خواهم بگویم که سیر تحولات در این 9 ماه خیلی زیاد بود.

** آقای زیباکلام شما در مقطعی گفتید که باید از قالیباف حمایت کنیم. این نظر تناقض آشکاری با عقاید و سبقه اصلاح طلبی شما نیست؟

من همان موقع هم گفتم که محال ممکن است که بگذارند یک اصلاح طلب رییس جمهور بشود. خب مگر به غیر از این شد؟! به صورت علنی گفتند که اگر خاتمی کاندید بشود او را رد صلاحیت می کنند و با کسی هم شوخی ندارند. من گفتم که اصلاح طلبان بدانید که نمی گذارند کسی از شما رییس جمهور بشود. بنابراین گفتم در این چنین وضعیتی از کسی حمایت کنیم که حداقل بتواند 10 یا 20 درصد خواسته های ما را برآورده کند. به همین خاطر تز حمایت از قالیباف و حتی ناطق نوری را مطرح کردم.

** یعنی به نظر شما کسانی مانند قالیباف و ناطق نوری که 80 یا 90 درصدشان متعلق به جریان اصولگرایی است می توانستند به بخشی از خواسته های اصلاح طلبان جامه عمل بپوشانند؟

به نظر من در صورتی که هیچ کس از اصلاح طلبان بالا نیاید کسانی مانند این دو نفر می توانستند حداقل ترین افرادی باشند که بتوانند طیف اصلاح طلب را به خود جذب کنند. کما اینکه من همان موقعی که از این دو نفر نام بردم از آقای روحانی هم نام بردم. گفتم اگر کسانی مانند آقای روحانی هم آمدند اما اصلاح طلب ها باید از او حمایت کنیم چون اگر بمیریم هم نامزد مورد نظر ما را سرکار نمی آورند! ولی اگر کسی مثل روحانی که 80 درصدش اصولگراست و مثلا 20 درصد اصطلاح طلب است سرکار بیاید باید کلاه مان را هم بالا بیندازیم.

** حالا واقعا آقای روحانی 80 یا 90 درصد اصولگرا است؟ در حالی که به گفته خودتان او بیشتری رای خود را از مردمی دارد که به نظر می رسد از جریان اصولگرایی خسته شده اند.

بله به نظر من 80 یا 90 درصد ایشان متعلق به جریان اصولگرایی است. اما همان 10 یا 20 درصدی از او که نزدیک به آقای هاشمی است کافی است.

** شما قبل از انتخابات خردادماه درباره اپوزیسیونی حرف زدید که در کشور وجود دارد. آیا این اپوزیسیون که بهتر است به آن اپوزیسیون درون نظام بگوییم همچنان بعد از روی کار آمدن دولت روحانی به موجودیت خود ادامه می دهد؟

ما دو تعریف از اپوزیسیون داریم. ببینید یک وقتی هست که وقتی ما داریم از اپوزیسیون صحبت می کنیم مقصودمان دولت سایه است. مثلا در آمریکا اپوزیسیون جمهوری خواه ها هستند یا در آلمان اپوزیسیون خانم مرکل دموکرات های مسیحی هستند یا در فرانسه اپوزیسیون محافظه کاران هستند. یک وقت هم هست که مثلا می پرسید در ایران اپوزیسیون اصولگراها کیست؟ از این بابت باید بگویم اپوزیسیون آمده و وارد دولت شده است.

** یعنی شما آقای روحانی را جزء این حالت اپوزیسیون می دانید؟

بله ایشان بخشی از دولت سایه ای هستند که الان به عنوان بخشی از حاکمیت وارد کار شده است. مانند کشور انگلیس که ممکن است در انتخابات سال آینده اش حزب کارگر وارد عرصه شود.

** و تعریف دوم؟

تعریف دوم برمی گردد به جریان اجتماعی و سیاسی که فراتر از اینکه بخواهد در انتخابات ریاست جمهور وارد شود و پیروز بشود، معتقد به یک حرکت و جنبش اصیل هستند. من معتقدم در ایران این جریان وجود دارد و معتقدم این اپوزیسیون در آقای هاشمی، خاتمی و دیگر اصلاح طلبان دیده می شود. در این نوع دوم دعوا بر سر اینکه ما شورای شهر و مجلس و ریاست جمهوری را گرفته ایم نیست. حرف این اپوزیسیون به وجود آوردن تغییرات بنیادی و نهادینه شده سیاسی و اجتماعی است.

** پس شما طبق همان حرفی که بعد از رد صلاحیت آقای هاشمی گفتید که ایشان صدای اپوزیسیون است همچنان رهبری این نوع دوم اپوزیسیون در داخل کشور را برعهده ایشان می دانید؟

بله من ایشان را رهبراین نوع دوم اپوزیسیون می دانم.زیرا دغدغه این اپوزیسیون این است که دمکراسی در ایران عمیق تر از این چیزی بشود که الان وجود دارد. یعنی آزادی مطبوعات وجود داشته باشد، یعنی روزنامه هفت صبح با یک تلفن وزارت اطلاعات بسته نشود یا روزنامه شرق با یک تلفن از دفتر آقای جعفری دولت آبادی بسته نشود. یعنی این که قانون و هیات منصفه مطبوعات در مورد بسته شدن یا نشدن یک روزنامه تصمیم بگیرد. این چیزی است که هاشمی و خاتمی به دنبالش هستند. خواسته دیگرشان این است که در انتخابات فقط شورای نگهبان تصمیم گیرنده نباشند. دمکراسی یعنی این که اگر مردم بی سوادترین، فاسدترین و دزدترین فرد را انتخاب کردند باید به عقیده آنها احترام گذاشت. اساس دمکراسی روی حق انتخاب اولیه شهروندان حرکت می کند. هیچ نهادی نمی تواند بگویند که ای شهروندان عقل من از شما بیشتر می رسد. بنابر تمام این موارد است که هاشمی را همچنان رهبر این نوع دوم اپوزیسیون می دانم.

** آقای زیباکلام، آقای روحانی از همان ابتدای ورود به بحث های انتخابات اعلام کرد که او یک دولت فراجناحی تشکیل خواهد داد. حالا هم بحث تشکیل کابینه مطرح است که به قول خانم جلودارزاده از برخی کانال های مجمع آدم برای گرفتن پست وارد می شود! همچنین فشارهای زیادی بر ایشان است که از چه طیف هایی در کابینه استفاده شود و چه افراد و گروه هایی را انتخاب کند یا جا نگذارد. اما الان باید برای جلب نظر مردمی که به او رای دادند که البته انتظارات فراوان و ریز و درشتی هم از او دارند. ایشان باید چه کار کنند یعنی عقلانی ترین کار ایشان برای چینش کابینه و راضی نگه داشتن مردم چیست؟

این خیلی مهم نیست درون کابینه دقیقا چه افرادی هستند بالاخره از کره مریخ که قرار نیست افرادی وارد این کابینه شوند در کابینه ایشان باید همین تیپ افراد وارد شوند. اولین دغدغه و ملاحظه ای که ایشان باید در نظر بگیرند این است که دو هفته بعد از مراسم تحلیف در اواخر مردادماه وقتی کابینه را برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی می کنند بدون تعارف مجلس می تواند به هیچ کدام از آنها رای اعتماد ندهد و آقای روحانی مجبور باشند برای همه آنها جایگزین معرفی کنند. بنابراین ایشان مجبور است مراکز قدرت را در نظر بگیرند و با توجه به آنها کابینه را انتخاب کند. اما آنجه بسیار مهم است و قبلا عرض کردم این است که اصولگرایان فکر کنند و بپذیرند که مردم به ایشان و سیاست هایشان نه گفته اند.

** اما آقای دکتر بعد از انتخابات بسیاری از اصولگرایان به طور مثال آقای شریعتمداری در روزنامه کیهان و بسیاری دیگر بیان کرده اند که ما شکست نخورده ایم و آقای جلیلی گزینه ما نبوده است و اتفاقا اقای روحانی را با توجه به اینکه خودشان را فراجناحی معرفی کرده اند و نیز با توجه به سبقه ایشان، اصولگرا می نامند.

بله طبیعی است که اصولگرایان اعلام کنند که شکست نخورده اند و طبیعی است که اصولگرایان سعی خواهند کرد که مطمئن شوند آقای روحانی حتی یک اصلاح طلب را وارد کابینه اش نکرده باشد و به هر قیمتی جلوی معاون اولی آقای محمد رضا عارف را در کابینه بگیرند و طبیعی است که اصولگرایان این کارها را انجام دهند همانطور که شما به درستی گفتید این ها همه گناه ها را به گردن آقای احمدی نژاد می اندازند. (حتی بعضی ها که افکار دایی جان ناپلئون دارند) مثلا آقای عباسی سلیمی نمین می گویند احمدی نژاد تعمدا کاری کرد که آقای روحانی پیروز شود و متوسل به آب و آتش و جن پری می شوند که قبول نکنند شکست خورده اند ومردم به آنها نه گفته اند. اما می دانید با همه این اوصاف اصولگرایان چه می گویند؟ آنها می گویند ما به وظیفه و تکلیفمان عمل کرده ایم!

مشکل آقای شریعتمداری این است که بعد از 24 خرداد سره و ناسره را بهم ریخته و در حالی که مردم به افراطی گری نه گفته اند اما او خودش را با آن 19 میلیونی که به روحانی رای داده اند جمع کرده است اما او با این 19 میلیون نبوده و ایشان باید بروند با همان چند میلیونی که به آقای جلیلی رای داده اند خودش را جمع کند.

** آقای زیبا کلام و چند سوال کوتاه خیلی از افرادی که قبل و بعد از انتخابات صحبت می کنند مثل آقای هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد در مورد زنان و مباحث ویژه آن ها حرف هایی را زدند. مثلا آقای روحانی می گویند من وزارتخانه ای برای زنان تشکیل می دهم و مثلا آقای احمدی نژاد گفتند از زنان در کابینه استفاده می کنند و کما این که سه نفر را به مجلس آورد و یک نفر پذیرفته شد و بالاخره ما در طول این سی و چند سال یک وزیر زن در جمهوری اسلامی اسلامی داشتیم. آقای روحانی برای راضی کردن این بخش از جامعه و به خصوص برآورده کردن خواسته های جنبش زنان باید چکار کنند؟

اینجا شما ازمن خوشتان خواهد آمد،نه شما نه خیلی از زنان جامعه از من خوششان نخواهد آمد برای این که من به چیزی به اسم جنبش زنان در ایران اعتقاد ندارم. برای این که معتقدم جنبش زنان برای ما یک کالای بسیار لوکس است. پس می پرسید اقای زیباکلام به چه چیزی اعتقاد دارید؟ من به یک سری چیزهایی که خیلی ابتدایی تر است اعتقاد دارم. یعنی چه؟ یعنی مثلا یک روستای دورافتاده (مثلا در 65 کیلومتری رشت) وجود دارد شما می آیید و می گویید ما به یکسری از خانم های یک NGO یک حرکتی را شروع کرده ایم و از آنجا متوجه شده ایم این روستا با وجود مثلا 100 نفر دیپلمه اینترنت ندارد لذا ما می خواهیم به این روستا اینترنت بیاوریم. من به این جنبش شما اعتقادی ندارم در حالی که خودم از اینترنت استفاده می کنم! می دانید چرا؟ چون معتقدم شما در حال انجام یک کار لوکس هستید اگر راست می گویید که راست می گویید بروید برای این روستا آب آشامیدنی، برق، خانه بهداشت، دبیرستانی که علوم انسانی دارد بیاورید و یا دبیرستان دخترانه بیاورید چرا که تا مقطع راهنمایی دخترانشان بیشتر درس نمی توانند بخوانند تا دختران مجبور نشوند پنج کیلومتر طی کنند و ادامه تحصیل بدهند. به نظر من اولویت با این مسائل هست هر چند من با اینترنت مشکلی ندارم.
** ما فرض می کنیم در این سال ها اصلا دمکراسی نداشته ایم و با انتخاب آقای روحانی که الان به نماد دمکراسی خواهان ایران تبدیل شده اند روند گذار به دمکراسی را آغاز می کنیم در این حالت آقای روحانی باید چه کار بکنند و وظایف ایشان چیست؟

شما به صرف این که ایشان را انتخاب کرده اید ، دمکراسی را به وجود نیاورده اید. ببینید من همیشه می گویم که عاشق شدن یک مساله است اما اینکه بتوانی این مساله را نگهداری کرد مساله دیگری است. ممکن است با اشتباهاتی حتی عشق به سرعت به نفرت تبدیل شود. این مثال درباره آقای روحانی نیز کاربرد دارد و و نباید با آمدن اقای روحانی هر کسی به دنبال امور روزمره خود برود. اگر بگوییم ما وظیفه ای تا اینجای امر داشته ایم و اقای روحانی را انتخاب کردیم و ایشان نیز می دانند که چرا ایشان را انتخاب کرده ایم و خواسته هایمان را بر دوش ایشان رها کنیم هیچ کدام از خواسته های ما جامعه عمل نمی پوشد. باید با چماق بالای سر آقای روحانی بایستیم و در روزنامه ها و سخنرانی ها و مصاحبه ها و افراد نزدیک به ایشان مطالبات خود را بخواهیم. یعنی آنچه شما درباره زنان می گویید یا آنچه من درباره دمکراسی می گویم باید دنبال این مسایل بدویم. در انگلستان هنوز هم بعد از سال ها گذشت از قرون وسطی هنوز هم جنبش زنان وجود دارد و اشتباه است که فکر کنیم جنبش زنان باید فقط در ایران و افغانستان و کشورهای از این دست وجود داشته باشد یعنی حتی وقتی جامعه درجاتی از دمکراسی در آن محقق شده است باز هم باید همچنان زنان، فقرا، مهاجران، کارگران و همه گروه هایی به لحاظ تاریخی تحت فشار بوده اند به مبارزات خود ادامه بدهند و آمدن روحانی به این معنی نیست که همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد.

** اگر از سمت دولت جدید حرکتی دیده نشود به نظر شما آیا مردم دوباره عقب نشینی نمی کنند؟

نه نه! مردم با یک امیدهایی آمدند و آقای روحانی را انتخاب کردند اصلا بیایید به سوال شما اینگونه نگاه کنیم و پاسخ دهم که زمان را بعد از چهار سال فرض کنیم و مثلا الان خرداد 96 است. سوال آیا آنهایی که چهارسال پیش به آقای روحانی رای دادن الان حاضرند دوباره به او رای دهند؟ مطمئنا عده ای پشیمان خواهند بود از رایی که چهار سال پیش به آقای روحانی داده اند و عده ای هم راضی اند و دوباره به او رای خواهند داد و نمره کارنامه آقای روحانی به این بستگی دارد که او چقدر در جهت خواسته های مردم قدم برداشته باشند. ببینید 8 سال آقای خاتمی رییس جمهور بود و واقع مطلب این است که خیلی ها در آن 8 سال رضایت نداشتند و در پایان هشت سال نیامدند و به آقای معین و آقای هاشمی رای بدهند و نتیجه آن شد که آقای احمدی نژاد با 17 میلیون رییس جمهور شد. در هشت سال گذشته نیز عده زیادی از سیاست های اصولگرایان سرخورده شدند و این داستان نیز می تواند برای آقای روحانی اتفاق بیفتد. بنابراین ما و تمام افرادی که کمک کردیم به انتخاب آقای روحانی باید تمام تلاش خود را انجام بدهیم تا این داستان دوباره تکرار نشود و جنبش عظیم اجتماعی و اعتماد عمومی که خصوصا بعد ازائتلاف اقای عارف و روحانی شکل گرفت از بین نرود. شما می دانید من این تلاش را از کجا شروع کردم؟ شما خودتان روزنامه نگارید و من کارم را از جایی شروع کردم که آمدند و به من گفتند شما چقدر وقیح هستید که دو مرتبه پس از اتفاقات 22 خرداد 88 به ما می گویید بیایید رای بدهید. من از آنجا شروع کردم و (من را از در بیرون کردند از پنجره وارد شدم) خیلی ها نمی خواستند رای بدهند و من آنها را مجاب کردم که رای بدهند البته نمی گویم که فقط به خاطر من این کار را انجام دادند.

** البته فکر کنم شما هم در این زمینه خیلی تاثیرگذار بودید ... خصوصا در فیلم اول تبلیغاتی آقای روحانی شرکت داشتید و بعد از آن به شهرهای مختلفی از طرف ایشان سفر کردید.

خب ببینید من نمی خواهم بگویم من این کار را کردم، می خواهم بگویم خیلی از این 19 میلیون اساسا قصد شرکت در انتخابات را نداشتند ولی آمدند و رای دادند و وقتی آنها بیایند بگویند چقدر خوب شد به روحانی رای دادیم خستگی از تنم بیرون می رود.

** شما مطمئنید که در چهار سال آینده هم همین طوری خستگی از تن تان بیرون خواهد رفت؟

نمی دانم و جایی ننوشته است و این دست خود ما است. من عقد اخوت با آقای روحانی نبسته ام من جایی ببینم آقای روحانی کج روی می کنند اولین نفر خودم خواهم بود که فریاد خواهم زد و اصولگرایان خوشحال تر می شوند که او پایش را کج بگذارد و می گویند دیدید که ما این امر را گفته بودیم.

** و آخرین سوال این که جناب دکتر زیباکلام با توجه به این دو سالی که از عمر مجلس باقی مانده است به نظر شما در این دو سال بین این مجلس اصولگرا و دولت چالشی ایجاد می شود با توجه به این که این مجلس بسیار با آقای احمدی نژاد مشکل داشت؟

اول اینکه آقای روحانی پخته تر و هوشیارتر از آن است که مانند آقای احمدی نژاد با مجلس تعامل کند. دوم این که هیات رییسه مجلس و چهره هایی مثل آقای مطهری و آقای توکلی حامی آقای روحانی هستند هر چند ممکن است بنابر دلایلی همکاری علنی با ایشان نداشته باشند. آنچه مسلم است اولا آن شرایط بدی که در این یکی دو سال آخر بین مجلس و آقای احمدی نژاد به وجود آمده بود آن شرایط قطعا به وجود نخواهد آمد. دومین موضوع که مهم تر نیز هست این است که در مجلس دهم شمار اصولگرایان به قطع بسیار کمتر خواهد بود و به عکس شمار مستقل ها و شبه اصلاح طلب ها در مجلس دهم تحت تاثیر فضای به وجود آمده در پی انتخابات بیشتر خواهد شد ما باید درباره جایگاه مجلسی که قرار بوده در راس امور باشد و اینقدر سقوط کرده یک فکر اساسی بکنیم. مجلس که یک روز در مجلس 200 نفر با امضا از آقای جلیلی حمایت می کنند و یک روز 200 نفر از آقای قالیباف حمایت می کنند و روز دیگر 200 نفر از آقای روحانی حمایت می کنند بنابراین به نظرم تمام فعالان سیاسی باید برای تعامل هر چه بهتر دولت آینده و مجلس تلاش کنند.