فشار پنهان اهل اقتصاد بازار را که عمدتا 99 درصد متکي به واردات هستند را دست کم نگيريد، اين رويه پنهان است. اگر چهار نفر وکيل يا وزير يا روزنامه نويس این خط سازش را پيروي مي کنند سخنگوي کساني هستند که سود اين قضيه را مي بينند و رابطه با غرب بیشترین سود را برای تجار دارد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ مقام معظم رهبری (مدظله) در ديدار اخير با نمایندگان مجلس شوراي اسلامي درباره تفکر سازش و تفکر مبارزه فرمودند: «اینهایى که براى تئوریزه کردن سازش و تسلیم و اطاعت در مقابل زورگویان، نظام را متّهم میکنند به جنگ‌طلبى یا به تئوریزه کردن جنگ، دارند خیانت میکنند، دروغ میگویند». لذا به منظور بررسی ریشه های فکری سردمداران خط سازش در کشور در مصاحبه ای با دکتر محمد رجبی دوانی، شاگرد برجسته مرحوم فردید، رئیس سابق بنیاد سینمایی فارابی و رئیس فعلی کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی به گفتگو نشسته ایم که متن آن در ادامه می آید.

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با مسئولین نظام بحث از برخی تلاش ها برای تئوریزه کردن سازش با ستمکاران را مطرح نمودند. با توجه به شرايط موجود کشور و تغییر رویه دیپلماسی کشور و مسائلي مثل مذاکرات هسته ای به نظر حضرتعالی ریشه جریانی که به دنبال تئوریزه کردن سازش در کشور است را باید در چه جریان فکری و یا اشخاصی جستجو نمود؟

هشدار های رهبری معظم بيشتر جنبه ي عام دارد که وقتي جنبه ي عام داشته باشد طبعا متوجه دولت هم مي شود اگر جنبه ي خاص داشت يعني فقط اشاره به قضيه ي دولت باشد مي بايستي مصاديق اش هم ذکر شود و وقتي جنبه ي عام داشته باشد طبعا شامل دولت هم  مي شود به خصوص اگر توجه کنيم بيش از گرايش هايي در دولت، گرايش شديدي به سازش در بازار و تجارت وجود دارد و شما اين را ناديده نگیريد؟

يعني خواست سازش در بازار عمومي شده است؟

حتی بسيار شديدتر از دولت خاتمی که بيشتر از دولت فعلي خواهان بود. بيش از همه ي اين ها چيزي که هميشه مغفول باقي مانده اين است که عميق ترين طرفداران سازش تجار هستند.

چون بازار ما، بازار توليد نيست و بازار مصرف است و قطعا به واردات متکي است و می بینیم که در موضوعات اقتصادی کشور بيش از آن که گفته شود توليد کنندگان محترم، کشاورزان محترم مي گويند تجار محترم. تاجر کارش واردات است و هر نوع درگيري ما با غرب که شيطان آخر الزمان است موجب مسدود شدن راه واردات مي شود و بازار را متضرر مي کند. شما فشار پنهان اهل اقتصاد بازار را که عمدتا 99درصد متکي به واردات هستند، برويد در بازار ببينيد دست کم نگيريد اين رويه پنهان است اگر چهار نفر وکيل يا وزير يا روزنامه نويس این خط سازش را پيروي مي کنند سخنگوي کساني هستند که سود اين قضيه را مي بينند و رابطه با غرب بیشترین سود را برای تجار دارد.

ميزان تاثيرگذاري بازار روي اين جريان و تئوري سازش در بعضي از مسئولين به اين خاطر نيست که خود سياستمداران در اقتصاد دخيل هستند و ذي نفع هستند؟

طبعا اين هم هست. ولي اگر شما درصدي که آن ها به سياستمداران دخيل بودند مقايسه کنيد که با درصدي که نصيب خودشان مي شود آن وقت مي پرسيد سود اصلي کجاست؟ مسلما کسي که طرفدار سرمايه داري و مخالف افزايش ماليات و کنترل حساب ها است، مخالف افشاي باند راندخوارها يا مخالف افشای باندي که ده ها هزار دلار پول از بانک گرفته اند پس نداده اند. لذا شما اين رويه ي پنهان هواداري سازش و تسليم را دست کم نگيريد. هر کدام از تجار و وارد کنندگان را که صحبت مي کنيد پشت سر روزنامه نگاران و سياستمداران طرفدار سازش هستند حالا بعضي ها به لحاظ سياسي ممکن است شعارهاي اصولگرایانه هم بدهند ولي در عمل مي بينيد ارتزاق شان در این مسیر است.

اگر کشوری بودیم که اقتصادش بر مبناي توسعه ي توليد کشاورزي، صنعتي و صادرات بود محل تجارت، طبعا سخت ترين مخالفان سازش اهل بازار بودند چون کالاي خارجي جلوي صادرات اين ها را مي گرفت ولي وقتي که ما مي بينيم به قيمت تمام شدن توليدات داخلي از هر کجاي دنيا کالا وارد مي کنند و تجارت وابسته به واردات شده است حتي توليد ماشين را دارند دچار وقفه مي کنند اين ها در واقع جريان هاي پنهان موثر در قدرت گيري کساني که هواداران سازش و تسليم هستند.

شکل گرفتن اين تئوري را کجا مي بينيد؟ به نظر شما جريان سرمايه داري که با سياست در دوره ي سازندگي پيوند خورد، به نظر شما پايه ي شکل گيري آن نبود؟

همیشه یک نظریه مبتني بر يک جريان واقعي است که شکل مي گيرد. يعني يک جريان واقعي وجود دارد که منجر به پيدايش نظريه مي شود که خود اين نظريه همان جريان واقعي را تقويت مي کند. عده اي که از اول انقلاب روابط نامشروع اقتصادي داشتند و امام با نهيب هاي شديد اين ها را در بياناتشان به عنوان محتکر و … نام برده است و دولت هاي وقت هم در بحبوحه جنگ با اين ها درگير بوده اند.

لذا اين منافع نامشروع مبنایی مي‌شود براي ارائه ي نظريه ای که اين وضع غير نرمال را به وضع نرمال تبديل مي کند یعنی این وضعیت نامشروع را به آن مشروعيت بخشيد.  در بحبوحه ي جنگ اگر سياست کوپنی نبود که به مردم جيره بدهند در آن دوره مردم از قحطي دچار مشکل می شدند ولي همان موقع مخالفت مي شد که چرا اين ها را به تجار نمي دهيد. مدت ها اين در کشاکش بود تا اين که وقتي نتوانسند حريف منفعت طلبان بشوند چون قدرت داشتند،‌ در همه سطوح اصول گرا، روحاني و غير روحاني فعال بودند و در برابر امام رسماً موضع مي گرفتند.

این موضع گیری ها به چه صورتی بود؟

در دوران جنگ هم زمانی که آقای هاشمی متوجه شد که قدرت واقعي دست سرمایه داران است متناسب با آن عمل نمودند و حتی وقتي که خود ایشان نیز رئيس جمهور شدند در جریان آزاد سازی قیمت ها اعلام کردند که اگر قیمت مرغ را آزاد کنيم قيمتش بيش از 30 درصد کاهش مي يابد و وقتی که آزاد کردند مرغ اصلا ناپديد شد. مدتي بعد با قيمتي بيش از 30 درصد بالاتر به بازار آمد و دولت از خارج مرغ وارد کرد و 15 درصد قيمت کاهش پيدا کرد و به همان قیمت ماند. بعد معلوم شد که هفت نفر هستند که مرغ دست اين ها است آن ها چند روز مرغ ها را در چاه هاي اطراف تهران ريختند و بعد هم آوردند بالا و به قيمت بالاتر فروختند. در آن زمان نه کسي اسم اینها را آورد و نه اينها را محاکمه کردند.

اين دلال ها و سرمایه داران موثرتر از رئيس جمهوري بودند که مي خواست به عنوان اولین انقلاب يک قدرتي نشان بدهد و محبوبيتي را کسب کند. زمانی که آقای هاشمی نتوانست به این قدرت ها مقابله کند ايشان به عنوان فردی عمل گرا شناخته می شد و عملا این وضعیت را پذيرفت و تئوریزه شد که چه اشکالی دارد که ما همه چیزمان بیافتد دست بخش خصوصی و اين روند هم ادامه پیدا کرد. خاتمي هم از همان جا ادامه داد آقاي احمدي نژاد اوايلش مي خواست بايستد و گفت اين خصوصي سازي نيست و اين اختصاصي سازي است ولي به قدري به او فشار آوردند که حرفش را پس گرفت.

ممنون از وفتی که در اختیار ما قرار دادید.

متشکرم