دکتر «علیرضا علیاحمدی» در گفتوگو با «برهان»؛
برخی معتقدند که پیشرفت مقدم بر عدالت است و عدهای دیگر عدالتمحوری را مقدم بر هر چیز میدانند، اما مقام معظم رهبری در 14 خرداد امسال فرمودند که عدالت در دل پیشرفت قرار دارد و فتح بابی کردند در خصوص نوع نگاه به رابطهی پیشرفت و عدالت...
با توجه به قرار داشتن در دههی چهارم انقلاب اسلامی که به نام «عدالت و پیشرفت» مزین شده است و با توجه به نزدیک شدن به میانههای این دهه، به نظر میرسد لازم است به قسمت دوم این شعار – یعنی پیشرفت- بیشتر توجه شود. موضوع این شعار به قدری حائز اهمیت است که مقام معظم رهبری در سالهای اخیر به کرات از عبارت «پیشرفت و عدالت» و مضامین مرتبط با آن استفاده کرده و بر آن تأکید کردهاند. امروز تقریباً 4 سال از این دهه گذشته است، در اوایل این دهه با توجه به گفتمانی که مطرح بود بیشتر عدالتمحوری مد نظر قرار گرفت و تا حدودی به مقولهی پیشرفت بیتوجهی شد.
البته در همین سالها همایشهایی برای تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت برگزار شد. آنطور که احساس میشود جامعهی امروز نیاز به طرح گفتمان با جزئیات بیشتری دارد و صرفاً گفتمان عدالتخواهی بهطور کلان پاسخگوی نیازهای جامعه نیست. مقام معظم رهبری نیز در جمع دانشگاهیان کردستان در سال 88 آشکارا مطرح کردند که شعار «پیشرفت و عدالت» باید تبدیل به گفتمان ملی بشود.
«پایگاه تحلیلی –تبیینی برهان» طرح کلان تبیینی «پیشرفت و عدالت از منظر مقام معظم رهبری» را برای نزدیک کردن این شعار به یک گفتمان کلید زده است. در این راستا با «دکتر علیرضا علیاحمدی» به گفتوگو نشستهایم.
«دکتر علی احمدی»از سال 1368ه.ش. تا کنون عضو هیئت علمی دانشکدهی مهندسی صنایع دانشگاه علموصنعت ایران بوده است. وی در زمینههای مدیریت و برنامهریزی استراتژیک، مدیریت و مهندسی ارزش، تصمیمگیری و مدلسازی و مدیریت اسلامی و بومی، تحقیقات فراوانی انجام داده است. ایشان به همین ارتباط جزو دعوت شدگان به نشست راهبردی «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» نیز بوده است.
گزیدهای از این گفتوگو را در زیر و متن کامل آن را در ادامه بخوانید:
- ما در جامعهی خودمان به دنبال تعالی، پیشرفت و تحول به سمت وضعیت مطلوبتر هستیم. این پیشرفت در عرصههای مختلف فردی، اجتماعی، کشوری، حکومتی و بینالمللی مطرح است و عدالت یک ارزش بنیادین و هدف غایی برای تحقق پیشرفت در عرصههای مختلف به شمار میرود.
- پیشرفت بدون عدالت نمیتواند برای جمهوری اسلامی منطبق بر آموزههای دین مبین اسلام باشد و اساساً پیشرفت بدون عدالت، پیشرفت تلقی نمیشود.
- دو مقوله و مفهوم عدالت و پیشرفت از دیدگاه جهانبینی اسلامی به هم وابسته هستند و تحقق یکی بدون دیگری ناقص است و نمیتواند مورد قبول جامعهی اسلامی باشد. بنابراین ما دیدگاه سوم را برتر، کاملتر، مقبولتر و پاسخگوتر میدانیم و معتقدیم پیشرفت در همهی عرصهها با هدف غائی تحقق عدالت به عنوان یک ارزش بنیادین اسلامی مطرح است.
- ما در عرصه تکامل آحاد جامعه و تربیت انسان کامل نیاز به پیشرفت داریم؛ یعنی افراد جامعه باید در جهت تقرب الهی، عبودیت الهی و تحول به سمت انسان کامل، وارسته و باتقوا تعالی پیدا کنند.
- حوزهی دیگری که به پیشرفت مربوط میشود حوزهی عمران و آبادانی دنیاست. ما باید دنیا را بسازیم، چون خلیفهی الهی روی زمین هستیم و باید زمینهی ظهور حضرت مهدی (عج) و مقدمات برپایی حکومت عدل جهانی را فراهم کنیم.
- این حرف درست است که اگر عدالت تحقق پیدا کند، همه چیز حاصل میشود، برای اینکه عدالت یعنی حاکمیت حق یا اسلام. به یک مفهوم عدالت یعنی همه چیز. ولی این خلاصه است و ما باید مبسوط مصادیق آن را ارائه دهیم. اسلام برای همهی ابعاد فردی، اجتماعی، حکومتی، جهانیسازی و... حکم دارد. چه اشکالی دارد که همهی این عرصهها را احصا کنیم و مصادیق تحقق عدالت را مشخص نماییم؟
- اما آنهایی که دیدگاه دوم را داشتند عمدتاً تکنوکراتها بودند که عدالت را به عنوان عدالت اقتصادی یک راه مبارزه با اختلاف طبقاتی میدانستند. در واقع برداشت آنها از عدالت این بود که یک چیزی هم به فقرا بدهند. اگر یادتان باشد، در دروان کارگزاران میگفتند ما به دنبال توسعه هستیم، ولو زیر چرخهایش عدهای له شوند. در صورتی که ما چنین چیزی در اسلام نداریم.
- امروز گفتمان انقلاب اسلامی در مسیری قرار گرفته که رویکردش عدالت و پیشرفت است، مقام معظم رهبری نیز در همین راستا دههی چهارم را دههی عدالت و پیشرفت میدانند. بازگشت از این گفتمان برای هیچ جریانی به این راحتی میسر نیست، منتها برای انتخابات دورهی یازدهم ریاست جمهوری بعضیها واقعاً طرفدار گفتمان عدالت و پیشرفت خواهند بود و بعضی دیگر به ناچار از این گفتمان طرفداری خواهند کرد.
تا قبل از اینکه مقام معظم رهبری مستقیم به مقولهی پیشرفت و عدالت تصریح کنند، دو نگاه نسبت به آن وجود داشت. خیلیها معتقد بودند که پیشرفت مقدم بر عدالت است. این عده معتقد بودند اگر جمهوری اسلامی ایران پیشرفت کند، عدالت هم محقق خواهد شد. نگاه دیگر فقط بر عدالتمحوری به طور کلان تأکید میکرد و کمتر بر پیشرفت تصریح میکرد. مقام معظم رهبری در 14 خرداد امسال، در حرم حضرت امام خمینی(رحمتاللهعلیه) فرمودند که عدالت در دل پیشرفت قرار دارد و فتح بابی کردند در خصوص نوع نگاه به رابطهی پیشرفت و عدالت؛ این مسئله را چطور تحلیل میکنید؟
آنهایی که عدالت را مقدم میداشتند غالباً دیدگاهشان این بود که اسلام باید در جامعه پیاده شود و در رأس اهداف اسلام هم تحقق عدالت است. این عده پیشرفت را در دل پیادهسازی احکام اسلامی و آموزههای دینی میدانستند. در نتیجه آشکارا به تعالی، پیشرفت، توسعه، عمران، آبادانی و مفاهیمی از این قبیل تصریح نمیکردند.
عدهای دیگر معتقد بودند توسعه باید اتفاق بیفتد تا عدالت تحقق پیدا کند. این افراد عمدهی دیدگاهشان این بود که باید در جامعه تحولی اتفاق بیفتد و ارزش افزوده و رشد اقتصادی حاصل شود تا ثروتی به دست آید و در مرحلهی بعد این ثروت در جامعه باز توزیع شود و از این راه به تحقق عدالت کمک کند.
دیدگاه مقام معظم رهبری مبتکرانه و تا حدی تلفیق دو دیدگاه گذشته است. در واقع ما در جامعهی خودمان به دنبال تعالی، پیشرفت و تحول به سمت وضعیت مطلوبتر هستیم. این پیشرفت در عرصههای مختلف فردی، اجتماعی، کشوری، حکومتی و بینالمللی مطرح است و عدالت یک ارزش بنیادین و هدف غایی برای تحقق پیشرفت در عرصههای مختلف به شمار میرود.
ما در جامعهی خودمان به دنبال تعالی، پیشرفت و تحول به سمت وضعیت مطلوبتر هستیم. این پیشرفت در عرصههای مختلف فردی، اجتماعی، کشوری، حکومتی و بینالمللی مطرح است و عدالت یک ارزش بنیادین و هدف غایی برای تحقق پیشرفت در عرصههای مختلف به شمار میرود.
پیشرفت بدون عدالت نمیتواند برای جمهوری اسلامی منطبق بر آموزههای دین مبین اسلام باشد و اساساً پیشرفت بدون عدالت، پیشرفت تلقی نمیشود. با این دید که به موضوع نگاه کنیم، دو مقوله و مفهوم عدالت و پیشرفت از دیدگاه جهانبینی اسلامی به هم وابسته هستند و تحقق یکی بدون دیگری ناقص است و نمیتواند مورد قبول جامعهی اسلامی باشد. بنابراین ما دیدگاه سوم را برتر، کاملتر، مقبولتر و پاسخگوتر میدانیم و معتقدیم پیشرفت در همهی عرصهها با هدف غایی تحقق عدالت به عنوان یک ارزش بنیادین اسلامی مطرح است.
تربیت انسان کامل (عرصهی فردی)
موضوع بعدی این است که عرصههای مختلف پیشرفت چه هستند و عدالت در هر کدام از این عرصهها چه نقشی میتواند ایفا کند. ما در عرصهی تکامل آحاد جامعه و تربیت انسان کامل نیاز به پیشرفت داریم؛ یعنی افراد جامعه باید در جهت تقرب الهی، عبودیت الهی و تحول به سمت انسان کامل، وارسته و باتقوا تعالی پیدا کنند. این تعالی و تحول وقتی همراه با عدالت است که نتیجهاش یک شخصیت همهجانبه، متوازن و معتدل شود.
شخصیتی که بعضی از فضایل در او خیلی رشد کرده باشد و هنوز بعضی از رذایل در وجود او نهادینه است نمیتواند انسان کامل مورد نظر اسلام باشد. بنابراین این میانهروی و اعتدال شخصیت و توازن تبدیل استعدادهای بالقوه به توانمندیها و خصایص و ویژگیهای بالفعل به معنای تلازم و همراهی عدالت و پیشرفت در عرصهی فردی است.
تعالی فرهنگ عمومی (عرصهی اجتماعی)
در عرصهی اجتماعی ما تعالی فرهنگ عمومی را میخواهیم تا به یک مدینهی فاضله یا همان مدینهالنبی برسیم. در این مدینهالنبی ما نیاز به دسترسی برابر به فرصتهای توانمندسازی آموزشی، شغلی و کاری داریم. همچنین باید در برخورداری افراد از نعم الهی عدالت وجود داشته باشد. ما نیاز به اعتدال رفتارهای اجتماعی، حاکمیت ارزشهای اسلامی و کاهش جرایم اجتماعی داریم. همچنین فاصلهی دهکهای درآمدی و پایین جامعه باید کاهش پیدا کند.
مجموع اینها عدالتی است که منجر به اعتلای جامعه و پیشرفت عرصهی اجتماعی میشود. اگر جامعهای متعالی داشته باشیم که بخشهای مختلف آن توازن نداشته باشد، آن اعتلای اجتماعی مورد قبول اسلام نیست. بنابراین اسلام اعتلای عمومی جامعه را همراه با عدالت میخواهد.
نظامسازی (عرصهی حکومت)
عرصهی دیگری که باید در آن پیشرفت حاصل شود، عرصهی نظامسازی است. نظام حکومتی ما باید بتواند احکام الهی را محقق سازد و رابطهی بین مردم و حاکم اسلامی را عادلانه برقرار نماید. در این عرصه باید نظام اداری، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، علم و فناوری ما تغییر ساختار پیدا کند و یک انقلاب همهجانبه در ساختار کشورداریمان پیدا شود. همانگونه که در عرصههای امنیتی، سیاسی و اطلاعاتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی تحولات چشمگیری حاصل شد.
به طور مثال مگر میشود بانکداری اسلامی را در ساختار به ارث رسیده از نظام شاهنشاهی و نظام مبتنی بر علوم غربی پیاده کرد؟ ما نیاز به نظامهایی داریم که بتواند به پیشرفت همهجانبه و از جمله شکوفایی استعدادهای آحاد جامعه، تحقق عدالت اجتماعی و امنیت کمک نماید و با هر گونه افزونطلبی و تعدی به حقوق دیگران مبارزه کند. لازمهی این امر یک نظام اداری و حکومتی است که در آن تبیین نقش مردم و حاکمیت توازن هوشمندانه داشته باشد. امروز غربیها از اقتصاد بازار و غیربازار یا اقتصاد سوسیالیستی یا سرمایهداری صحبت میکنند، اما ما معتقد هستیم باید بین نقش مردم و قوای مختلف حاکمیت (مجریه، مقننه، قضاییه و ...) توازن هوشمندانهای وجود داشته باشد.
قوهی قضاییه باید بتواند قانون را در جامعه تحقق ببخشد، حق مظلوم را از متجاوز و متعدی بگیرد، قوهی مجریه رعایت شایستهسالاری را در عزل و نصب مدیران جامعهی اسلامی به ارمغان بیاورد، قوهی مقننه قوانین و مقررات را مبتنی بر مرّ اسلام که مرّ حق است قرار دهد و مصادیق مختلف عدالت را در حوزههای مختلف پیادهسازی احکام اسلامی به ارمغان بیاورد. بنابراین تحقق پیشرفت در حوزهی نظامسازی، ساختار حکومتی و تنظیم رابطهی ملت و حاکمیت نیز التزام رعایت عدالت راه به همراه دارد.
سازندگی و آبادانی (عرصهی کشور)
حوزهی بعدی برای پیشرفت، حوزهی سازندگی، عمران و آبادانی کشور است. زیرساختهای پیشرفت و ارتباطات باید در کشور فراهم شود، جادهها، فرودگاهها، سدها و ساختمانهای قوی و محکم باید احداث شوند. این حوزه باید مظهر تمدن اسلام باشد و به دیگران بفهماند اسلام میتواند پاسخگوی نیازهای روز بشریت باشد. در این حوزه ما نیاز به این داریم که عدالت سرزمینی رعایت شود. عدالت سرزمینی از راه آمایش سرزمین ممکن خواهد بود.
در واقع باید به مناطق کمبرخوردار بیشتر رسیدگی شود و در مناطقی که از نعمتهای الهی بیشتری برخوردار هستند متناسب با آن نعمتها امکانات بهرهبرداری فراهم شود. همچنین باید متوازن با جمعیت مناطق مختلف و رشد جمعیتی آنها، زیرساختها ایجاد شود. از سویی دیگر در عمران و آبادانی کشورمان نیاز به رعایت عدالت بیننسلی داریم. در واقع ما حق نداریم که از ذخایر نفت، گاز و معادن بیش از حد بهرهبرداری کنیم، بلکه باید در حد متعادل از این ذخایر استفاده کنیم و سهم نسلهای بعدی را هم محفوظ بداریم. رعایت مسائل زیست محیطی و حفظ جنگلها، مراتع و ... برای نسل کنونی و نسلهای آینده از جمله مصادیق عدالت بینی نسلی هستند.
افزون بر اینها، از آنجایی که افراد مختلف به یک اندازه مثلاً از انرژی بهرهمند نیستند، لازم است که بین همهی آحاد جامعه با عدالت یارانهها توزیع شود. ما نیاز به این داریم که زنجیرههای تولید ارزش در حوزههای صنعت، تحقیق، تجارت و حوزههای مختلف شکل بگیرد و توازن لازم بین اجزای زنجیرههای ارزش برقرار شود تا کشور ما بتواند، با استفاده از راههای میانبر، حداکثر ارزش افزوده را در مقاطع زمانی کوتاهتر به دست آورد.
عمران و آبادانی جهان (عرصهی بینالملل)
حوزهی دیگری که به پیشرفت مربوط میشود حوزهی عمران و آبادانی دنیاست. ما باید دنیا را بسازیم، چون خلیفهی الهی روی زمین هستیم و باید زمینهی ظهور حضرت مهدی(عجلاللهتعالی) و مقدمات برپایی حکومت عدل جهانی را فراهم کنیم. جهانیسازی حوزهی جدیدی از پیشرفت است و پیشرفت همراه با عدالت یعنی اینکه باید دست محرومین، مظلومین و مستضعفین عالم را بگیریم و با ظلمی که ایادی نظام سلطه در حق مسلمانها و مستضعفین روا میدارند مبارزه کنیم. به طور خلاصه، عدالت در این حوزه یعنی فراهم کردن زمینهی ظهور حکومت عدل جهانی به رهبری حضرت ولیعصر(عجلاللهتعالی).
ما باید دنیا را بسازیم، چون خلیفهی الهی روی زمین هستیم و باید زمینهی ظهور حضرت مهدی (عج) و مقدمات برپایی حکومت عدل جهانی را فراهم کنیم.
آیا پیشرفت در این زمینه به همان بحث صدور انقلاب منتهی میشود؟
بله؛ ما باید به وضعیت پیشرفت امت اسلامی در عصر کنونی توجه کنیم و پیشرفت یعنی اینکه با امت اسلامی همبستگی داشته باشیم و پشتیبان آنها باشیم. برای پیشرفت امت اسلامی باید مشکلات آموزشی، بهداشتی و اقتصادی آنها را حل کنیم. پیشرفت امت اسلامی جزئی از پیشرفت جامعهی اسلامی ماست.
به نظر شما، بیداری اسلامی هم پیشرفت در صدور انقلاب اسلامی محسوب میشود؟
به طور حتم این هم نوعی پیشرفت محسوب میشود، چون ما به دنبال آن عبودیت، تقرب الهی و جامعهی متعالی هستیم و هر چقدر این جامعه بتواند از ظلم، خفقان و زورگویی حاکم دور شود و افراد بتوانند مکتب، سرزمین و شغل خویش را خود انتخاب کنند و راجع به سرنوشت خود تصمیم بگیرند به یک معنا به پیشرفت نزدیکتر شدهاند. بنابراین بیداری اسلامی هم شقی از همان پیشرفت در عرصهی جهانی و مقدمهی برپایی حکومت عدل جهانی است.
بنابراین پیشرفت همراه با عدالت در عرصههای مختلف اجتماعی از جمله خودسازی، انسانسازی و ملتسازی؛ عرصههای سیاسی از جمله ساختار حکومت و نظام؛ عرصهی اقتصادی از جمله عمران و آبادانی و پیشرفت فیزیکی و تمدنی؛ و عرصهی بینالمللی و جهانیسازی باید اتفاق بیفتد.
در حال حاضر پیشرفت در این عرصهها دارد اتفاق میافتد و جمهوری اسلامی در همهی این زمینهها نقشآفرینی میکند، منتها این پیشرفتها باید در تلازم با مصادیق عدالت باشد. همان طور که اشاره کردم، عدالت باید در توازن شخصیت و رفتار، اعتلا و رشد متوازن استعدادهای آحاد جامعه، ارائهی برابر فرصتهای آموزشی و شغلی، بهرهمندی از نعمتهای الهی، اعمال قانون و جلوگیری از ظلم رعایت شود تا به تحقق حکومت عدل جهانی و اِنشاءالله نه آزادی بشریت از همهی قیود و از جمله قید نظام سلطه منجر شود.
بسیاری معتقدند منظور مقام معظم رهبری از پیشرفت این است که هر قدمی در جهت پیشرفت باید با ملاک و سنجش عدالت برداشته شود. برخی دیگر بر این باورند که منظور رهبر انقلاب صرفاً تحقق پیشرفت و بازگشت به آن نگاه اولیه توسعهمحور است. به نظر شما تفسیر درست کدام است؟
رهبر انقلاب عرصههای چهارگانهی پیشرفت را علم، تفکر، معنویت و زندگی برشمردهاند. این 4 موضوع عمدتاً مربوط به عرصههای پیشرفت فردی انسانهاست و به آحاد جامعه مربوط میشود. البته باقی عرصهها نیز به نوعی در همان عنوان زندگی مستتر است، ولی با تقسیمبندی دیگری که انجام دادیم مشخص شد که در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، علمی، مدیریتی، زیستمحیطی و... هم میتوانیم پیشرفت داشته باشیم. بنابراین عرصههای جامعهسازی ما خیلی گستردهتر از آن 4 عرصه است.
البته در عین حال با آنها ارتباط دارد، چون همهی این 4 عرصه مربوط به انسان و جایگاه او به عنوان خلیفهالله است، ولی با این اسمگذاری خیلی راحتتر میشود حتی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را طراحی کرد. از دید بنده، پیشرفت در همهی این عرصهها باید اتفاق بیفتد. پیشرفت نه فقط در نظامسازی و کشورداری، بلکه در سبک زندگی اسلامی- ایرانی مردم یا سبک تربیت و خودسازی آنها نیز باید اتفاق بیفتد. پیشرفت در همهی این عرصهها شاخص و هدف میخواهد که در رأس آن عدالت است.
همان طور که گفتم، مصادیق عدالت بسیار گستردهتر از مصادیق مرسوم است. بنده در این زمینه کار کردهام و بیش از 50 مصداق برای عدالت در سازمان استخراج نمودهام. در هر اداره، سازمان، دانشگاه، مؤسسه و هر مجموعهی حکومتی بیش از 50 مصداق عدالت را میتوان برشمرد و به کار گرفت.
خیلیها با دید خشک و قشری و با یک برداشت محدود به سراغ عدالت میروند، در حالی که مصادیق عدالت فراوان است؛ بعضی از این مصادیق را دنیا پذیرفته و بسیاری از آنها را هنوز نپذیرفته است. اگر با دید موسع عدالت را مفهومسازی و احصا کنیم، آن وقت متوجه میشویم که چه دنیای همهجانبه و مطلوبی است. به همین دلیل برخی میگویند همه چیز در عدالت است و اگر میخواهید یک هدف برای جامعهی اسلامی تعیین کنید، آن تحقق عدالت است.
با توجه به اینکه ما میخواهیم نگاه سومی را در مواجههی با عدالت و پیشرفت پیگیری کنیم، به نظر شما دو نگاه قبلی چه ضعفهایی داشتند؟
در نگاه اول که نگاه سنتی علما و قدماست اشکالی وجود دارد و آن کلیگویی است. این حرف درست است که اگر عدالت تحقق پیدا کند، همه چیز حاصل میشود، برای اینکه عدالت یعنی حاکمیت حق یا اسلام. به یک مفهوم عدالت یعنی همه چیز. ولی این خلاصه است و ما باید مبسوط مصادیق آن را ارائه دهیم. باید بگوییم که ما به ازای خارجی این عدالت چیست؟
اگر مفاهیم و مصادیق بسیار گستردهی آن را معرفی کنیم، خیلیها گمشدههایشان را در همین عدالت پیدا میکنند؛ گمشدههایی که از اسلام، فکر جامع و تجارب ناشی از عقل سلیم بشری در طول زمان گرفته بودند. بنابراین دید محدود به این قضیه کفایت نمیکند. ما باید با دید موسع عرصههای مختلف عدالت و پیشرفت را مطرح کنیم. اسلام برای همهی ابعاد فردی، اجتماعی، حکومتی، جهانیسازی و... حکم دارد. چه اشکالی دارد که همهی این عرصهها را احصا کنیم و مصادیق تحقق عدالت را مشخص نماییم؟
اگر این کار صورت بگیرد، به دیدگاه سوم نزدیک میشویم. اما آنهایی که دیدگاه دوم را داشتند عمدتاً تکنوکراتها بودند که عدالت را به عنوان عدالت اقتصادی و یک راه مبارزه با اختلاف طبقاتی میدانستند. در واقع برداشت آنها از عدالت این بود که چیزی هم به فقرا بدهند. اگر یادتان باشد، در دوران کارگزاران میگفتند ما به دنبال توسعه هستیم، ولو زیر چرخهایش عدهای له شوند. در صورتی که ما چنین چیزی در اسلام نداریم. در اسلام حقوق آحاد جامعه باید حفظ شود. اگر میخواهیم رشد و توسعه پیدا کنیم، نمیتوانیم حق کسی را ضایع کنیم. حتی حق جماد و نبات را هم نباید ضایع کنیم، چه رسد به حق انسان مظلوم و ضعیف.
بنابراین آن دیدگاه یک دیدگاه مادی و ناشی از اقتصاد سرمایهداری بود. آنها میگفتند ما باید تولید ثروت کنیم و شکاف طبقاتی حاصل از رشد و توسعه را هم تا حدودی با گرفتن مالیات و عوارض از پولدارها جبران میکنیم. در واقع میگفتند از این راه از دهکهای بالای جامعه میگیریم و به فقرا و مستضعفین میدهیم و تا حدودی شکاف طبقاتی را کم میکنیم. این در حالی است که دیدگاه سوم برتر از این دو دیدگاه است. در این دیدگاه هر قدمی که برداشته میشود باید همراه با عدالت باشد و ما نمیتوانیم برای رسیدن به توسعه و پیشرفت حق هیچ کسی را ضایع کنیم.
ما حتی حق دشمن خودمان را هم نباید ضایع کنیم، چه رسد به حق دوست، مؤمن و هموطن. ما حق بدنمان را هم نباید ضایع کنیم. ما حق نداریم به هر قیمتی پیشرفت کنیم، به عنوان مثال نمیتوانیم به قیمت اینکه عزت مسلمین زیر پا برود پیشرفت کنیم. بنابراین پیشرفت و عدالت قرین و ملازم همدیگر هستند. این دیدگاه تکاملی است و به همین دلیل مقام معظم رهبری دههی چهارم انقلاب اسلامی را دههی پیشرفت و عدالت نامیدند. در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت هم عدالت رکن اصلی نظامسازی و طراحی این الگو به شمار میرود.
مقام معظم رهبری فرمودهاند که وقتی حرف از پیشرفت میزنیم، نباید توسعه به معنا و مفهوم رایج غربی آن مد نظر باشد. تفاوت اصلی چیزی که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان پیشرفت مطرح میکنند با توسعه به معنای غربی آن چیست؟
توسعه یک مفهوم کتابی و آکادمیک دارد و یک مفهوم واقعی. مفهوم کتابی آن چیز بدی نیست؛ رشد متوازن و همهجانبه و تحول در زوایای مختلف جامعه توسعه معنا شده است، ولی در عمل مقصود از توسعه، غربی شدن است؛ یعنی همه چیز از جمله علم، فناوری، آداب و رسوم و فرهنگ غرب را بگیریم. همان طور که «تقیزاده» در صدر مشروطیت گفته بود «باید سر تا پا فرنگی بشویم»؛ توسعه از دیدگاه عملی یعنی اینکه سر تا پا غربی شویم و استقلال، هویت و موجودیت خودمان را از دست بدهیم.
در این دیدگاه، اگر کشوری روی پای خودش باشد، آن را عقبافتاده تلقی میکنند، در حالی که هیچ اشکالی ندارد کشوری روی پای خودش باشد، نیازهای خودش را تا حدود زیادی برآورده کند، مردمش در آسایش باشند، با آداب و رسوم و سنن خودشان زندگی کنند و افکار و اعتقادات خودشان را داشته باشند و غرب را هم قبول نداشته باشند یا اصلاً به آن توجه نکنند. چرا باید این مردم را نادیده بگیریم؟
بنابراین مفهوم میدانی و عملی که سیاستمداران از توسعهی اقتصادی بیان میکنند یعنی هویت و استقلال خودمان را از دست بدهیم، محتاج غرب باشیم، در تقسیم کار جهانی جایی برای خودمان دستوپا کنیم، صادرکنندهی مواد اولیه و واردکنندهی فناوری باشیم و همیشه وابسته بمانیم؛ اینکه توسعه نمیشود. با این حساب، عربستان، ترکیه یا رژیم صهیونیستی توسعهیافته هستند؟ مردم کدام یک از آنها آسایش دارند و از انسانیت و آزادی لازم برخوردارند؟ حتی در کشورهای به اصطلاح پیشرفتهی دنیا مردم در اسارت ماشینیزم و ساختار سیستم هستند.
در حال حاضر جنبش موسوم به جنبش 99 درصدی یک مقدار فرجه پیدا کرده است تا اعتراضهای خود را بروز دهد. در واقع همهی چیزهایی که برای آنها آرمان و آرزو بود، سرابی بیش نیست. به تعبیر یکی از دانشمندان، توسعه حسرت جهان سومیها و مایهی ناز و نعمت غربیهاست. در حالی که این سرابی بیش نیست که کمکم دارد نمود پیدا میکند. اگر رسانههای دنیا دست نظام سلطه و شبکههای صهیونیستی نبود، معلوم میشد که در غرب و کشورهای به اصطلاح پیشرفته چه خبر است و تا چه حد پیشرفت و آبادانی اتفاق افتاده است؟! و آیا همزمان تعالی و رشد آحاد جامعه و فرهنگ عمومی نیز در آن کشورها اتفاق افتاده است؟!
دانشگاهیان با توجه به فرمودهی رهبر معظم انقلاب بسیج شدند و الگویی را تدوین کردند. با توجه به اینکه کمتر از یک سال به انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است و معمولاً بعد از هر 8 سال یک تغییر گفتمان در عرصهی سیاست اتفاق میافتد، به نظر شما آیا این الگویی که نوشته شده است قابلیت این را دارد که در دولت یازدهم عملیاتی شود؟
دولت نهم و تا اندازهای دولت دهم گفتمان حاکم بر جامعه را به گفتمان عدالت و پیشرفت نزدیک کردند و به گونهای این گفتمان بر فرهنگ عمومی، رسانهها، جریانهای سیاسی غالب شد که حتی کاندیداهایی که در دور نهم انتخابات ریاست جمهوری گفتمان دیگری داشتند و برای مثال از توسعهی سیاسی، تعامل جهانی، تقسیم کار جهانی، عضویت در (WQ) صحبت میکردند یا رفتارهای غربی از خودشان نشان میدادند، موفق نشدند و در انتخابات ریاست جمهوری دهم مجبور شدند شعارهایشان را تغییر دهند و به سمت گفتمان عدالت و پیشرفت نزدیک شوند.
امروز گفتمان انقلاب اسلامی در مسیری قرار گرفته که رویکردش عدالت و پیشرفت است. بازگشت از این گفتمان برای هیچ جریانی میسر نیست، منتها برای انتخابات دورهی یازدهم ریاست جمهوری بعضیها واقعاً طرفدار گفتمان عدالت و پیشرفت خواهند بود و بعضی دیگر به ناچار از این گفتمان طرفداری خواهند کرد.
از دوم خردادی گرفته تا آنهایی که بینابین بودند تا اصولگراها همه راجع به مردم، عدالت، پیشرفتهای هستهای، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و امثال اینها صحبت میکردند. بنابراین امروز گفتمان انقلاب اسلامی در مسیری قرار گرفته که رویکردش عدالت و پیشرفت است.
مقام معظم رهبری نیز در همین راستا دههی چهارم را دههی عدالت و پیشرفت میدانند. بازگشت از این گفتمان برای هیچ جریانی به این راحتی میسر نیست، منتها برای انتخابات دورهی یازدهم ریاست جمهوری بعضیها به واقع طرفدار گفتمان عدالت و پیشرفت خواهند بود و بعضی دیگر به ناچار از این گفتمان طرفداری خواهند کرد. حتی اگر بخواهند به دولت قبلی انتقاد وارد کنند، در مواردی که عملکردها منطبق با عدالت و در راستای پیشرفت بوده است، کسی نمیتواند انتقاد کند.
آنجایی محل انتقاد خواهد بود که از عدالت و پیشرفت فاصله داشتهایم. بنابراین با اینکه ما هنوز به طور کامل الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت را طراحی نکردهایم و تا طراحی کامل آن فاصله داریم، ولی به طور نسبی و با رشد شتابندهای گفتمان حاکم بر این مقطع از انقلاب اسلامی گفتمان مورد نظر مقام معظم رهبری، یعنی گفتمان عدالت و پیشرفت است و کاندیداها باید در این راستا برنامه ارائه دهند.
با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار «برهان» قرار دادید
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو