اسماعيل شفيعي سروستاني مديرمسئول ماهنامه موعود يادداشتي با موضوع «نقش ايران و ايرانيان در واقعه ظهور حضرت موعود (عج)» در اختيار ايرنا قرار داد، که به شرح زير است:

اسلام، ميان دو امپراتوري پر قدرت متولد شد. ايران ساساني که وسعتي از درياي مديترانه تا مرزهاي چين و از ارمنستان تا يمن داشت و روميان.

شرايط سياسي ـ اجتماعي آشفته عصر ساساني، نظام طبقاتي حاکم بر اين عصر، تحريف آموزه‌هاي دين زردشت و تباهي دستگاه مذهبي موبدان، از هر سو ايران عصر ساساني را مستعد تحولي بزرگ ساخته بود.

نامه پيامبر اکرم (ص) سرآغاز ماجرا بود. نامه توسط پيک مخصوص (عبدالله بن خدافه سهمي قريشي) به دربار خسرو پرويز متکبر رسيد.

"از محمد(ص)، فرستاده خدا به بزرگ زمامداران

درود به آن کسي که حقيقت را بجويد و هدايت را پيرو باشد و به خداوند و رسولش ايمان آورد و گواهي دهد که محمد بنده و فرستاده اوست. من تو را به سوي خدا مي‌خوانم. فرستاده خداوند بر همگان هستم تا آنان را بيم دهم و حجت را بر کافران تمام کنم، اسلام بياور تا در امان باشي و اگر از اسلام روي‌گردان شدي، گناه مردم مجوس بر گردن توست."

خطاب پيامبر بسيار زيبا بود، ايرانيان را به اکرام ياد کرده بود و آنان را چون مستضعفاني مستحق رهايي خوانده بودند، چنان‌که اشاره فرمودند: "اگر از اسلام روي‌گردان شوي، گناه مردم مجوس بر گردن توست." مخاطب امام مردم نيست. بلکه متوجه خسرو پرويز عياشي بود که در حرم‌سراي خود سه هزار کنيز داشت.

خسرو نامه پيامبر را پاره کرد، در حالي که نمي‌دانست در حقيقت با اين عمل خود را مي‌درد و نه نامه رسول خداوند را. قاصد رسول خدا به مدينه بازگشت. خسروپرويز به حاکم دست نشانده خود، (باذان بن ساسان) که در يمن حاکم بود، نامه نوشت که اين مدعي پيامبري را دستگير کرده به دربار ساساني بفرست.

باذان دو پيک را به همراه نامه به آستان پيامبر مي‌فرستد. پيامبر به پيک باذان بن ساسان مي‌فرمايد براي گرفتن جواب فردا بياييد. فردا وقتي دو پيک برمي‌گردند، پيامبر خبر پاره شدن شکم خسروپرويز توسط پسرش شيرويه را به قاصدان مي‌دهند و با تحفه و نامه‌اي آنها را به سوي يمن و درگاه باذان بن ساسان مي‌فرستند.

پيامبر به باذان اعلام کرده بودند، چنانچه اسلام بياورد، مي‌تواند کماکان حاکم يمن بماند.

باذان به اتفاق ساير ايرانيان اسلام مي‌آورند و ايرانيان در يمن، اولين پايگاه اسلامي را ايجاد مي‌کنند. القاب ابناء و احرار يعني "فرزندان آزادگان" مخصوص ايرانيان مي‌شود. همين القاب امروز هم در ميان جماعت بزرگي از يمني‌ها هست.

پس از باذان بن ساسان، فرزندش "شهر بن باذان" با حکم پيامبر به جاي پدر حاکم يمن مي‌شود. در سال يازدهم از هجرت، پس از حجة الوداع، "اسود عنسي" در يمن شورش کرد و با ادعاي پيامبري جماعتي را به گرد خود آورد و مناطقي را متصرف شد. "شهر بن باذان" ايراني با هفتصد سوار در پي او روانه شد و با او به جنگ مشغول شد و به درجه شهادت رسيد. او اولين شهيد ايراني صدر اسلام است. ابناء و احرار ايراني در يمن ماندند و پس از پيامبر جمعيت شيعيان يمن را تشکيل دادند و نسل در نسل پايگاهي مهم پيرامون جزيره العرب را حفاظت کردند، تا در آستانه ظهور حضرت ولي عصر (ع)، با رشادت و مبارزه خود حجاز را تصرف و آن را تسليم حضرت کنند.

سيد يماني، با پرچم سفيد، بر حق‌ترين پرچمي است که در آستانه ظهور خروج مي‌کند، دشمنان اموي اهل بيت(ع) را مي‌راند و بيعت خود را با امام راست مي‌کند.

شيعيان يمن، امروزه، به رغم همه فشارها و اسماعيلي و زيدي امامي با عشق خانواده پيامبر و امام علي(ع) با هم متفق شده‌اند تا جملگي در دفاع از نام امام علي(ع)، مقابل وهابيون، ائتلاف عربستان، حکومت يمن، اسرائيل و عربستان بايستند.

طي اين سال‌ها و پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آنها با تاسي به قيام ايران و رهبري و زعامت امام خميني(ره) در پيروزي انقلاب، جان تازه‌اي گرفته‌اند. صدها حسينيه زيرزميني به راه انداخته و قبايل را با هم متحد ساخته‌اند.

طي يکي دو هفته اخير، آمريکا هم وارد معرکه شده و به اتفاق عربستان و رژيم اشغالگر فلسطين و حاکم وهابي يمن، کشتار وسيع شيعيان را شروع کرده است.

قصد اصلي اين ائتلاف صهيوني و بني‌اميه‌اي کشتار شيعيان است.

يمني‌ها اعتراف کرده‌اند که هدف ما طي سال‌هاي گذشته اين بوده که ميان شيعيان ايران و يمن فاصله بيندازيم اما در اين جنگ تمام زحمات گذشته ما بر باد رفت. اين جنگ پيوند فوق العاده‌اي ميان عراقي‌ها، ايرانيان و شيعيان يمن به وجود آورده است. شيخ الازهر و علماي وهابي مرتب فتوا به قلع و قمع آنان مي‌دهند و حتي شبکه‌هاي عربي اخبار اين درگيري‌ها را اعلام نمي‌کنند. در حالي که يمن، زير بمباران ائتلاف صليبيون آمريکايي، صهيونيست‌ها و سلفي‌هاي وهابي زير و رو مي‌شود.

جالب اينجاست که به رغم حمله ارتش يمن از پشت و ارتش عربستان از جلو و محاصره دريا و فشار و تحريم، شيعيان ايستاده‌اند. در يکي از عمليات‌ها، عربستان چهل چترباز براي کشتار آنها فرستاد که جز يک نفر بقيه به هلاکت رسيدند. به اعتراف رئيس جمهور يمن، شيعيان سربازاني ده ـ دوازده ساله دارند که مردانه مي‌جنگند. شبکه ايراني العالم را که اخبار يمن را منتشر مي‌کرد، فيلتر کردند.

به نقل از جناب سيد عصام العماد اشخاصي چون سعيد الفقيه که خودش وهابي است، شبکه‌اي براي اعتراض و مخالفت با عربستان در کانال الاسلام ايجاد کرده و به عنوان بزرگترين نقطه ضعف و نماد ضعف عربستان به حوثي‌ها مي‌پردازد. او چنين تحليل مي‌کند که: حوثي‌ها عاشورا و کربلا و غدير دارند ولي ما در مقابل ارتشي شکمباره با شبکه‌هاي سکس داريم. او صداي گريه‌هاي سربازان عربستاني را وقتي به همسرانشان زنگ مي‌زنند، پخش مي‌کند.

آنچه در لبنان و غزه با مدد امدادهاي غيبي حادث شده در يمن در حال وقوع است.

شيعيان يمن حتي مي‌گويند گاه زير بمباران مي‌نشينند و مي‌گويند به ما آسيبي نمي‌رسد. اين امداد چنان شهرت يافته که رئيس جمهور يمن در تلويزيون اعلام کرد که ما سحر حوثي را توسط يک ساحر کشف کرده‌ايم و به دنبال خنثي کردن آن هستيم.

بي‌شک آنچه اراده خداوندي آن را حمايت کند، شکست‌ناپذير است. از هزار و اندي سال، تقدير الهي سرنوشتي را رقم زده که روز به روز به آن نزديک‌تر مي‌شويم. جان و خون شيعيان آل علي(ع) از ابتدا از سوي ايرانيان در يمن جاري شد و اينک نماد و سمبل مبارزان ايراني به آنان ياري مي‌دهد تا در نقطه‌اي، باعث برپايي خروج عظيم شود، خروج سيد يماني از يمن و سيد خراساني از ايران "ولو کره المشرکون."