هر کسی منتظر ظهور و حکومت حضرت هست باید به قول دانشجویان دو واحد کوفه شناسی را پاس کرده باشد. باید یک پیش نیازی را به عنوان آگاهی پشت سر گذاشته باشد و آن هم این است که رازهای شهر کوفه را بداند. معمولاً هر موقع شهر کوفه را پیش ما نام می برند، یاد کلمۀ بی وفایی می افتیم.
«حسین! میا به کوفه، کوفی وفا ندارد.»

وفا نداشتن، بی وفا بودن برای این شهر، توصیف اندکی است. توصیف بسیار سطحی و گذراست. با کلمۀ بی وفایی نمی شود این شهر را شناخت. شهری است که خواص و نخبگان و برجستگان جامعۀ دینی، آنجا حضور دارند. فرماندهان سپاه اسلام در آن زمان، آمدند این شهرک را در آنجا ساختند. شهر کوفه شهر سران جامعۀ اسلامی است. شهر کوفه شهر مدیر کل ها، آدم هایی در سطح نمی دانم وزارت و وکالت، شهر آدم های کلّه گنده ای است که اینها یک سابقه ای هم در دین دارند

در واقع خواص و نخبگان جامعه باید بگویند ما اهل کوفه نیستیم. چون اهل کوفه بودن یعنی جزو خواص و نخبگان جامعه بودن.

این قدر گاهی از اوقات خواصّ جامعۀ کوفه که همه نوعاً از خواص بودند، اینقدر بی منطق گاهی از اوقات حرف تحمیل می کردند که گاهی از اوقات نالۀ امیرالمؤمنین بلند می شد. تحمیل گری درجات مختلفی دارد. گاهی می آیند با ایجاد یک جوّ بسیار وحشتناکی دست به تحمیل گری می زنند ...

متن قسمتی از سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان پیرامون تحمیلگری خواص بر امام جامعه را در ذیل می بینید:

"در شهر کوفه که شهر نخبگان جامعه بود، مهمترین مساله ای که امیرالمونین علی(ع) را اذیت کرد و همین مساله و دقیقا همین مساله منجر به شهادت حضرت اباعبد الله الحسین(ع) به دست پارکابی ها و سربازان علی(ع) شد جریان تحمیل گری بود.
امیرالمومنین(ع) از جریان تحمیلگری چنین سخن می فرمایند: «لقد کنت امسا امیرا فاصبحت مامورا لقد کنت امسا ناهیا فاصبحت منهیا» من امیر بودم اما الان مامور شدم، از بس که شما حرف های خودتان را تحمیل می کنید، شما نهی می کنید، شما دارید تحمیل می کنید. جریان تجمیل هایی که رسول گرامی اسلام(ص) و علی(ع) پذیرفت، جریان تحمیلگری که توسط نخبگان بر ایشان انجام می گرفت، جریان تحمیلی که بر امام حسن مجتبی(ع) شد، به جایی رسید که تا امام حسین(ع) تصمیم گرفت دیگر تحمیل نپذیرد و سیدالشهدا را قطعه قطعه کردند.
نبرد سید الشهدا(ع) به این دلیل بود که ایشان تحمیل را از جانب دوستان! را نپذیرفت و قطعه قطعه شد.
دوستان یا دشمنان؟
دوستان! چون تحمیل از جانب دوستان را نپذیرفت کار بدان جا کشید.
شمر و عمرسعد جزء خوارج نبودند اینها دوستان امام حسین(ع) محسوب می شدند. شمر جزء مجروحین پای رکاب امیرالمومنین(ع) بوده است.
عمرسعد در جوانی خطاب به امام حسین(ع) می گفت: "این مردم دیوانه اند! به من می گویند بر اساس برخی اخبار و روایات، تو قاتل حسین خواهی شد" امام حسین(ع) به عمرسعد می فرمود: "من کاری ندارم مردم چه می گویند ولی عمرسعد من هر موقع که از دنیا بروم، تو بعد از من زیاد زندگی نمی کنی" و حضرت این سخنان را در روز عاشورا به وی یاداور شد.
تمام عظمت قطعه قطعه شدن حضرت امام حسین(ع) برای لو دادن دوستانیست که ظرفیت قتل دارند. آقا جان این یارو ظرفیت داره حسین تیکه تیکه بکند! چرا ما شعورمان نمی رسد؟
چرا باید شهید دیالمه 27 سال پیش این ظرفیت ها را در بعضی ها تشخیص بدهد اما ما این ظرفیت ها را در جلوی چشممان ببینیم و تشخیص ندهیم؟! کربلای امام حسین(ع) که نمی خواهد یزید را به ما معرفی کند. خواسته دوستان امیرالمومنین(ع) را به ما معرفی کند! و بگوید ببینید اینها چه ظرفیت هایی دارند. اما مگر اینها چه ویژگی ای داشتند؟ مهمترین ویژگی اینها تحمیلگری بود.
عمرسعد تا چند روز قبل از عاشورا می گفت، من می ترسم آخر شمر مرا وادار به کشتن حسین کند! عمرسعد می خواست بیعت با یزید را هم به حسین(ع) تحمیل کند.
خب در انقلاب ما در چه تاریخی آقا فرمان دادند به دوستان خودش که جوان ها را جمع کنید می خواهم با آنها صحبت کنم؟ که در آنجا یک جوان به علت ازدحام جمعیت شهید شد (که خواب هم دیده بود که شهید می شود، غسل شهادت هم کرده بود) که از آن جا بود آقا چفیه انداختند گردنشان و دیگر برنداشتند و گفتند پس از این اگر کسی بخواهد صلح امام حسن(ع) را تحمیل کند، دیگر تحمیل را نمی پذیریم، و ما برخورد حسینی خواهیم کرد. از آن جا آقا به مرور مقابل تحمیلگری ها ایستادند، تحمیلگری هایی که امام(ره) هم بعضا مجبور به پذیرش بود.
تحمیل گر ها هم مشخص هستند چه کسانی اند؛ داریم، فلان شخص در خاطراتش می نویسد به امام(ره) گفتیم این؛ امام مخالفت کردند، اصرار کردیم، وادار شدند پذیرفتند.
جریان تحمیل گری از ابتدای انقلاب بوده؛ سخنان امام(ره) در رابطه با این که چه چیزهایی به ایشان تحمیل شده در نامه 6/1 را به خاطر بیاورید. "والله من از اول به بنی صدر راضی نبودم، والله از اول با آقای منتظری راضی نبودم".
جریان تحمیلگری نسبت به ولایت چرا صورت می گیرد؟
و حالا دو حالت بیشتر ندارد یا این قدر تحمیلگری می شود که روزگار همانند زمان سیدالشهدا(ع) می شود یا ایستادگی می کنید و فرج آقا امام زمان(عج) فرا می رسد، لذا زمانی که مقام معظم رهبری تحمیل گری را نمی پذیرد و بنا شده سفت و محکم بایستد. حتی برای کسانی که در خط آقا هم حرکت می کنند و یک اشتباهی می کنند آقا محکم می ایستد. "

دریافت با کیفیت پایین (5.4 مگا بایت)

دریافت با کیفیت متوسط (38.1 مگا بایت)

فهرست تفصیلی مطالب مطروحه در این سخنرانی:

کوفه، شهر خواص و نخبگان مدعی، پرتوقع و تحمیل گر

منتظران امام زمان(ع) باید اهل کوفه را به خوبی بشناسند
بی وفایی فقط یک توصیف سطحی برای جامعۀ کوفه است
کوفه شهر خواص و نخبگان بود
اهل کوفه به خاطر سوابق و ادعایی که داشتند، زیر بار ولایت نمی رفتند
اگر خواص و نخبگان بد بشوند، ناگهان رنگ عوض می کنند
اگر نخبگان بد عمل کردند، عموم مردم باید در مقابل آنها بایستند
تحمیل گری امور به ولایت یکی از روش های نخبگان است
امام حسین(ع) جلوی تحمیل گری نخبگان کوفه ایستاد، اما...

در همین زمینه بخوانید:

ـ متن سخنراني مهم حجت‌الاسلام پناهيان پیرامون فتنه و تحمیل گری بر امام جامعه+ فايل‌صوتي و كليپ