روان‌بخش، دبير سياسي هفته‌نامه پرتو و احمد قابل در تاريخ 3/9/87 مناظره‌اي تحت عنوان «اصول و ارزش‌هاي انقلا‌ب» در دانشگاه فردوسي مشهد انجام دادند كه بخش اول آن تقديم حضورتان مي‌شود.

سوالي كه‌ابتدا مطرح مي‌شود اين است:

 

اصول وارزش‌هاي انقلاب چه بودند؟ چه مصاديق وشاخصه هايي دارند واساسا بستر طراحي اين ارزش‌ها چه بوده‌است؟

 

روانبخش: ابتدا نكته‌اي را عرض مي‌كنم خدمت آقاي قابل وشما سروران گرامي.آيه شريفه قرآن را توجه مي‌دهم: “وبشر عبادي الذين...”؛ كساني كه سخن‌ها را مي‌شنوند وبهترينشان را انتخاب مي‌كنند و به دور از گرايشات حزبي و سياسي و دغدغه‌هاي جناحي، حق را آشكارا مي‌پذيرند. بايد به ‌اين جمعيت بشارت داد و قرآن بشارت مي‌دهد.

 

بحث علمي و سياسي جايش در دانشگاه و در جمع دانشجويان عزيزي است كه ‌انگيزه روشن شدن مباحث را دارند واحيانا شبهاتي اگر در ذهنشان دارند، رفع شود. همين طور كه من در مناظره با آقاي تاج زاده در كاشان عرض كردم، در مناظره بحث زمين خوردن وزمين زدن وكشتي گرفتن نيست. ميدان كشتي نيست؛ بلكه ميدان تلاش براي كشف حقايق است. بنابراين اميدواريم تا آخر جلسه دوستان به نكات مطلوب توجه كنند وآنچه خودتان حق تشخيص داديد همان را اتخاذ فرماييد ، قضاوت با شماست. همان‌طور كه مستحضريد، چيزي كه ما به آن مي‌پردازيم، در واقع اصول وارزش‌هاي انقلاب اسلامي است كه رهبر آن انقلاب، حضرت امام خميني بودند و قانون اساسي كه بعد از انقلاب به تصويب رسيده در دسترس ما است، انقلابيون هم كمابيش در جمع ما هنوز حضور دارند و كساني كه در اين راه جان فشاني كردند وجان خودشان را براي تحقق انقلاب داده‌اند ،وصيت نامه هايشان موجود است، ما اگر بخواهيم بدانيم اصول وارزش‌هاي انقلاب چه بوده ، مرجع ما بايداين ها باشد.

 

اول، امام، كسي كه ‌انقلاب با رهبري ايشان به پيروزي رسيده است، خوشبختانه دفتر نشر آثار امام، سخنراني‌ها وبيانيه‌ها و اطلاعيه‌هايي را كه ‌ايشان داه‌اند از سال42 وبعضا حتي قبل از 42، در صحيفه‌امام كه 22 مجلد است جمع آوري كرده‌اند. هر چه‌امام فرمودند، سخنراني ونطق هايي كه نوشته‌اند همگي محفوظ است. ما اگر بخواهيم ببينيم اصول وارزش‌هاي انقلاب اسلامي چه بوده بايد به فرمايش‌هاي آن كسي مراجعه كنيم كه رهبري اين انقلاب را به عهده داشته‌ است. دوم اين كه مراجعه كنيم به وصيت نامه هايي كه شهداي ما نوشته‌اند و خون خودشان را براي اين انقلاب داده‌اند. در مقدمه قانون اساسي آمده‌است كه بيش از 60 هزار شهيد برا به بار نشستن وپيروزي انقلاب اسلامي جان خودشان را تقديم كرده‌اند. البته بعد از پايان يافتن جنگ هشت ساله ‌اين آمار به بالاي 200 هزار رسيده‌است .در وصيت نامه‌هاي شهدايي كه رفتند وبالاترين سرمايه، يعني هستي خودشان را داده‌اند چه نوشته شده‌است؟ براي چه رفتند شهيد شدند ؟وبعد اين كه شعار ملت ايران براي تحقق اين انقلاب چه بود؟ مهم‌ترين شعاري كه در راهپيمايي ها داده مي‌شد، درمقدمه قانون اساسي آمده‌است:” مردم ايران با شعار استقلال، آزادي و حكومت اسلامي حركت كردند و از ميان فريادهاي استقلال، آزادي و حكومت اسلامي، اين نهال انقلاب به ثمر نشست. واين نهضت عظيم با تكيه بر ايمان ووحدت وقاطعيت رهبري ونيز فداكاري ملت به پيروزي رسيد”.اين قانون اساسي است كه پس ازتشكيل مجلس خبرگان نوشته شد ودر رفراندوم سال 58 اكثريت 2/98مردم به‌ان راي مثبت دادند. اين كه‌اين شعار ملت ايران در مقدمه قانون اساسي آورده شده، براي آن است كه كسي بعدا آن را تحريف نكندو بگويد مثلاشعار آن ها” استقلال، آزادي و پيشرفت “بود! نخير،شعارتاريخي ملت ما “استقلال، آزادي و حكومت اسلامي”بود كه بعدا به” استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي”تبديل شد. اين‌ها مآخذ ماست. مآخذ معتبري كه ما مي‌توانيم به‌اين ها مراجعه كنيم وببينيم ‌اصول وارزش‌هاي انقلاب اسلامي چه بوده؟البته مي‌توان از مردم انقلابي و نسل اول انقلاب كه هنوز حضور دارند نيز پرسيد كه هدف شما از شركت در راهپيمايي ها چه بود؟ چه شعاري مي‌داديد؟ چه مي‌خواستيد؟ حرفتان چه بود؟ البته مهم ترين منبع ومانيفست ما همان “صحيفه‌امام” و “ صحيفه نور” است كه مي‌شود به‌ آن‌ها مراجعه كرد و ديد كه رهبري انقلاب كه تا آخرين مرحله ،آن را رهبري كرده و به كمك ملت بزرگ ايران آن را در 22 بهمن به پيروزي رساند، نوع حكومت وقانون اساسي را به رفراندوم گذاشته، قانون اساسي نوشته شد، بعد اولين رييس جمهور وحتي تا سومين رييس جمهور و چهارمين رييس جمهور در زمان خودشان بودند كه راي گيري شد مجلس تشكيل شد، قوه قضاييه، شوراي نگهبان و تمام اين‌ها شكل گرفت، هدف ايشان چه بود و اصول و ارزش‌هاي انقلاب از نظر ايشان چه بوده‌است؟ مهم‌ترين شاخصه‌اي كه در اين انقلاب اسلامي وجود داشته، اسلام است. شما وقتي به صحيفه ‌امام مراجعه مي‌كنيد(نرم افزار آن همين الان در لب‌تاب من موجود است) اگر كلمه‌اسلام را بزنيد مي‌بينيد كه معمار انقلاب 31500 بار كلمه ‌اسلام يا اسلامي را به كار برده و اين خيلي عجيب است. تعبيري را حضرت آيت ا... مصباح فرمودند كه‌ آب و نان از دهان امام مي‌افتاد ولي كلمه ‌اسلام از دهانشان نمي‌افتاد. همه جا وهر وقت كه صحبت مي‌كردند، صحبت از اسلام بود و حتي وقتي در مورد جمهوري صحبت مي‌كردند جمهوري اسلامي را مي‌گفتند. تعبير امام اين بود كه توجه داشته باشيد كه در جمهوري اسلامي، جمهوري قالب است و اصل، محتواي آن است؛ ما دنبال تحقق اسلاميم .تعبير امام اين است كه مردم بچه هايشان را به خاطر جمهوري نبردند شهيد كنند، مردم به خاطر آن محتواي جمهوري اسلامي و براي خاطر اسلام شهيد دادند و بچه‌هاي خود را به جبهه فرستادند. در اين 22 جلد وقتي ملاحظه مي‌كنيم 58 بار درباره دموكراسي صحبت كرده‌اند. نسبت58 با 31500 چه نسبتي است؟! وقتي هم از دموكراسي صحبت كردند منظور همان دموكراسي غربي است كه‌امام مذمت كرده‌اند. و كلمه جمهوري را نسبت به‌اسلامي4950 گفته‌اند وبسياري از مواردش را كه من نگاه كردم ديدم جمهوري‌اي كه آمده پيام امام به روساي جمهوري كشورهاي ديگر است؛ ولي از مجموع واژه هايي كه براي جمهوري وجود دارد، 4950 وبا نسبت 31500 مي‌بينيم كه‌امام چه كلمه و واژه‌اي را بيش‌تر به كار برده‌اند. بنابراين آن‌چه مهم‌ترين شاخص واصل در انقلاب اسلامي ماست، اسلام است؛ هماني كه مردم براي تحقق آن قيام كردند وشعار دادند وجان و مال وهستي‌شان را در اين راه گذاشتند.

 

يكي ديگر از شاخص ها استقلال است. ما استقلال نداشتيم و قبلا كشوري وابسته و در واقع مستعمره ‌امريكا و انگليس و همه كشورهاي قدرتمند دنيا بوديم. ما مي‌خواستيم ‌استقلال داشته باشيم و بتوانيم روي پاي خودمان بايستيم ومهم‌ترين استقلالمان استقلال سياسي است كه كسي به ما نمي تواند بگويد شما فلان كار را انجام دهيد. اگر همه دنيا دست به دست هم دهند وبخواهند خواسته خودشان را بر ملت و دولت ايران تحميل كنند، نمي توانند چنان‌كه در بحث هسته‌اي ملاحظه مي‌فرماييد اين همه فشار مي‌آورند وچند تا قطعنامه هم صادر كرده‌اند و ما روي حرف خودمان ايستاده‌ايم وهمواره‌استقلال سياسي خودمان را حفظ مي‌كنيم. آزادي بايد در چارچوب اسلام باشد وخود حضرت امام هم تاكيد كردند آزادي را. ما در زمان طاغوت نداشتيم و به دنبال تحقق آن آزادي بوديم و آن آزادي را هم به لطف الهي در سايه‌انقلاب به‌دست آورديم. آخرين شاخص هم خود مردم وخدمت به مردم و اجراي عدالت است كه بايد در راس امور قرار گيرد؛ همان‌طور كه پيامبران الهي آمدنشان براي تحقق قسط وعدالت بود(ليقوم الناس بالقسط.)اين شاخصه ها واصول انقلاب اسلامي است من در اين مدت كوتاه عرض كردم .

 

قابل: امير المومنين مي‌فرمايد، انتخاب كن كه منصف باشي ومغلوب، نه پيروز وظالم . من از همين نكته‌اي كه جناب روانبخش به‌ان اشاره داشته‌اند درباره‌اهميت اسلام براي امام، حالا ايشان از تكرار لفظ مي‌خواستند اين را بگويند كه‌احتياجي هم نبود.از آن‌جا شروع مي‌كنم كه‌اسلام اگر خلاصه‌اش را بخواهيم در قالب چند تا ارزش عمده كه خلاصه همه حقيقت اسلام باشد پيدا كنيم، مي‌رويم سراغ اولياي الهي. من روايتي را از امام سجاد نقل مي‌كنم. ‌ايشان در پاسخ به كسي كه پرسيد همه شرايط دين را براي من خلاصه كن وبه من بده، فرمود همه ‌اسلام در اين سه ‌امر خلاصه مي‌شود: وقتي سخن مي‌گويي حق را بيان كن، راستي در گفتار.دوم در مقام داوري اگر مي‌نشينيد، چه قضاوت رسمي و چه عرفي واجتماعي، عادل باش، كه‌امير المومنين فرمود:”عدل، همان انصاف است” وانصاف در تمام اساطير بشري چه‌اساطير چين ،چه‌اساطير هند وچه‌اساطير يونان ودر همه كتب آسماني وبيان همه‌اولياي الهي به وجداني ترين معنا براي ما معنا كرده‌اند وگفته‌اند آنچه براي خود مي‌پسندي براي ديگران هم بپسند وآنچه براي خود نمي پسندي براي ديگران نيز نپسند. حكم بالعدل. وسوم وفاي به عهد و پيماني كه بين دو نفر برقرار مي‌شود، تا برسد در سطح جامعه بين المللي. به هر عهد وپيماني كه بستي و مبتني بر منطق وعقلانيت بود حتما بايد وفادار باشي، اين سه‌ارزش اسلام بود. من هم مي‌گويم ارزش‌هاي انقلاب را بايد از شعار عمومي انقلاب اخذ كرد. استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي، چهار كلمه ‌است. بستري كه ‌استقلال خواهي را براي مردم ما آماده كرد، اين بود كه حكومت قبل از اين حكومت وابسته به بيگانه بود و ديكته سفراي بيگانه ومسؤولين كشور‌هاي بيگانه را مي‌نوشت. استقلال يعني اين‌كه ما ديكته ننويسيم، ديكتاتوران عالم به ما ديكته نگويند. اين جاي خود.

 

دومين مسأله‌ازادي بود، فرياد همه‌انقلابيون از اين بود كه ما روزنامه نداريم، دستمان از رسانه‌هاي عمومي مثل راديو وتلويزيون در درون كشور خودمان كوتاه‌است، سخنراني مي‌كنيم ما را مي‌گيرند. من يادم است در منزل آقاي رضوي در همين مشهد محروم پدر من سخنران جلسه آقاي شجريان بود، پدر همين استاد شجريان ،اين آقاي رضوي هم از بستگان آقاي خيامي بود كه‌ايران ناسيونال سابق را داشت. شبي بود كه من براي اولين بار آقاي خامنه‌اي را آن‌جا ديدم. ايشان تشريف آوردند در جلسه به لحاظ اين‌كه با آقاي رضوي دوستي داشتند.مرحوم پدر من احترام كردند به‌ايشان، گفتند شما سخنراني كنيد در پايان جلسه قرائت قرآن. حدودا 15،16 سال بود قبل از انقلاب ،سال . 52ايشان فرمودند كه من ممنوع‌المنبرم،توجه كنيد من ممنوع المنبرم. توي خانه شخصي حاكميت دستور داده بود كه شما حق سخنراني نداريد! مرحوم پدر ما خنديد و گفت: اين‌جا كه منبر نيست نشسته‌ايد و مي‌خواهيد سخنراني كنيد ، اشكالي ندارد. وبعد ايشان سخنراني كرد. پس آزادي يعني آزادي بيان،آزادي‌هاي مثبت نه‌ازادي‌هاي منفي.آزادي بي بند وباري ما نمي خواستيم آزادي غير اسلامي نمي خواستيم، آزادي كه وقتي ما مي‌گوييم “وبشر عبادي الذين...” قولي وجودي داشته باشد كه ما بتوانيم حرفي را بشنويم جدا از حرف رايج وبعد بين آن‌ها مقايسه و يكي را انتخاب كنيم. نه ‌اين‌كه فقط يك قول وجود داشته باشد، تك صدايي باشد. آن‌جا چه چيز را ميخواهيم انتخاب كنيم؟ پس آزادي يكي از ارزش‌هاي والاي انقلاب بوده‌است. جمهوري حكومت خلق را يادتون باشه، آن بستر اين ارزش، حكومت استبدادي سلطنتي مطلق است، يك نفر مي‌توانست راحت خودش را به بيگانه بفروشد، تصميم مي‌گرفت ،نه مجلس مجلس بود، نه دولت از خودش استقلال داشت .هر چه شاه مي‌گفت بايد ديگران اجرا مي‌كردند وشاه هم هر چه ديگران از آن طرف مرز‌ها مي‌گفتند بايد اجرا مي‌كرد. براي اين‌كه ‌اين بلا را از جامعه دور كنيم گفتند بايد جمهوري باشد و مردم بر سرنوشت خودشان حاكم باشند .چرا؟ چون اين حق خدادادي مردم است. در قانون اساسي هست، ايشان فرمودند در قانون اساسي ارزش‌هاي انقلاب مدون شده. بنده هم قبول دارم.نگاه كنيد اصل 56 قانون اساسي را: حاكميت مطلق بر جهان واسلام از آن خداست و هم اوست كه‌انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم كرده‌است. هيچ كس نمي تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروه خاصي قرار دهد وملت اين حق خدادادي را از طرقي كه در اصول بعد مي‌آيد اعمال خواهند كرد.

 

اصل بعدي هم اين است: قواي حاكم در جمهوري اسلامي ايران عبارتند از قوه مجريه، قوه مقننه وقوه قضاييه كه زير نظر ولايت مطلقه‌امر وامامت امت بر طبق اصول آينده‌اين قانون اعمال مي‌گردد. اين قوا مستقل از يكديگرند.

 

پس در اصل 57 اصل ولايت مطلقه بايد زير مجموعه حق حاكميت ملي باشد. كسي حق ندارد حق حاكميت ملت را در اختيار يك فرد حتي ولي فقيه يا يك گروه خاص قرار دهد. خوب جمهوري ولي اين جمهوري بايد محتوايي داشته باشد.

 

مردم مسلمان ايران در سخنراني ها، راهپيمايي ها و همه جا جمهوري را طلب مي‌كردند، وقتي جمهوري تشكيل شد، قوانين آن مبتني بر يك متن كه‌اسم آن متن اسلام است نوشته شود.اما كدام اسلام؟ اسلامي كه‌انقلابيوني مثل آقاي خامنه‌اي، بهشتي، رفسنجاني، منتظري، طالقاني وآيت ا...هايي از اين قبيل مطرح كردند يا اسلامي كه‌ايت ا... محمود حلبي مطرح مي‌كردند يا متوني كه‌ آيت ا... گلپايگاني مطرح مي‌كرد؟كدام اسلام؟ اين‌ها بزرگان انقلاب بودند. مرحوم شهيد هاشمي نژاد مطرح مي‌كرد، مرحوم شهيد مطهري بيان مي‌كرد، فرق اين اسلام تا آن اسلام خيلي زياد است. آن اسلام مي‌گفت مطلقا موسيقي حرام است. الان هم هستند كساني كه مي‌گويند مطلقا موسيقي حرام است .جلوي همين بنيان گذار انقلاب آمدند با همان دف با همان ساز نواختند وايشان گفت اين سرود آقاي مطهري اشكال ندارد. كدام اسلام ؟كدام ارزش‌ها؟ ارزش كدام اسلام ؟ارزشي كه مي‌گويد اگر جمهوري اسلامي جايي را گرفته مي‌خواهد خيابان ها را توسعه بدهد؛ تو حق نداري از آن خيابان رد شوي چون حق مردم در آن بوده و غصب كرده‌اند. همين الان مرجع تقليدي وجود دارد كه از طرف جمهوري اسلامي مورد احترام هم قرار مي‌گيرد و اعتقادش اين است. به مقلدانش مي‌گويد از اين خيابان كه قبلا مسجد بوده و خراب كردند حق نداري بروي، از اين محدوده حق نداري استفاده كني؛ چون توسط جمهوري اسلامي غصب شده! آن اسلام را شما مي‌گويي يا اسلام آن فقيهي كه مي‌گويد حكومت مثل همه حكومت‌هاي دنيا در محدوده قانون حق تصميم گيري دارد. معنا ندارد كسي حاكم باشد ولي نتواند يك خيابان را تعريض كند ،ولو خانه مردم هم مي‌خواهد خراب شود . پول خانه مردم را بايد بهشان بدهيم. اما نمي شود كه يكي بگويد من مي‌خواهم اين‌جا خانه‌ام باشد ،وسط بلوار ،مگر چنين چيزي مي‌شود؟!

 

پس من شش ارزش را در اساس اين انقلاب مي‌بينم: استقلال ، آزادي ِ حق حاكميت مردم كه در قالب جمهوري است، اسلام جمهوري اسلامي را هم با بيان امام سجاد در آن سه خلاصه مي‌كنم،قول الحق و الحكم بالعدل و وفاي به عهد. و بر وفاي به عهدش پاي مي‌فشارم كه نقضش از جانب هر كس ،حتي رسو ا... اگر باشد نعوذ باا... گناه كبيره ‌است و خداي سبحان از رسول ا... حتي اگر مقابل عهدش مشركان باشند، نمي‌گذرد و به ‌او اجازه نقض عهد نمي‌دهد.