ایران دیر یا زود متوجه می شود که هدف جنگ جدیدی در منطقه خواهد بود و لذا به دنبال ابزاری بازدارنده می رود که قدرت هسته ای یک نوع از آن است.

 

روزنامه انگلیسی ایندیپندنت طی مقاله ای نوشت:

 

«انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید ایران، امیدها را در غرب برای اینکه مطمئن شوند ایران برنامه هسته ای خود را متوقف می کند و دیگر راهی برای رسیدن به بمب هسته ای ندارد را بالا برده است و به گفته برخی موجب امنیت بیشتر خاورمیانه از آنچه اکنون شاهد آن هستیم خواهد شد. اما حقیقت غیر از این است زیرا ایران دیر یا زود متوجه می شود که هدف جنگ جدیدی در منطقه خواهد بود و لذا به دنبال ابزاری بازدارنده می رود که قدرت هسته ای یک نوع از آن است.»

کیم جونگ ایل و سرهنگ معمر قذافی هر دو به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه متوقف کردن آمریکا و همپیمانانش حرکت در مسیر هسته ای شدن است. تنها توجیهی که اکنون برای بقاء کره شمالی می توان یافت زرادخانه های هسته ای این کشور است که همانند استحکامات شهرهای قرون وسطی برای آن ها عمل می کند.

قوانین مداخله در امور کشورهای دیگر، پس از اعلام رئیس جمهور بوش پدر در سال 1990 بسیار تغییر کرد و با طرح "نظم نوین جهانی" و سپس خارج کردن روس ها از میدان عمل با ریشخندی به همراه همپیمانانش دستاوردی برای آمریکا به همراه داشت که با گردن کلفتی، بدون ایجاد یک جنگ واقعی، رقیب را از میدان خارج کند و در راستای تعمیر جهان با دستی آزادتر عمل کند.

 

بیست سال بعد می بینیم که آمریکا با به راه انداختن جنگ افغانستان و تخریب آهسته و خونین عراق، موجب سرنگونی رژیم آن ها شد و در لیبی به شکل ساده تر این حالت را پیاده کرد اما به جای اینکه دولت جدیدی را در آنجا حاکم کنند، تنها هرج و مرج و تکه تکه شدن و فروپاشی اجتماعی و ایجاد حنگ های فرقه ای و ظلم و ستم به اقلیت ها را به وجود آوردند.

سوریه نیز در حال حرکت در همین مسیر است و رهبران ما نیز به این مسئله سرعت می بخشند اما باید دانست که دولت پلیسی اسد به شرایط موجود در عراق که ظلم و هرج و مرج و درگیری های قومی و قبیله ای بر آن حاکم شده است، ترجیح دارد.


یوگسلاوی آزمایشگاهی برای نظم نوین جهانی بود که بیست سال قبل "داگلاس هرد" وزیر امور خارجه دولت جان میجر، به دلیل امتناع از اجازه دادن به دولت انگلیس برای مداخله در جنگ داخلی بوسنی به شدت مورد انتقاد قرار گرفت اما او در آن سال اصرار داشت به همه بفهماند این نظم نوین جهانی در کلام بوش صحیح نیست و تنها مجموعه ای از اختلافات سنتی در جهان است که یک طرف آن ناتوست که در حقیقت ناتو نیست بلکه ارتش صلبیون و در حال رژه رفتن و در دست داشتن پرچم فتح در یک سرزمین خارجی است.

 

این کلمات عاقلانه در حال حاضر نمی تواند مورد توجه آقایان اوباما، کامرون و اولاند قرار گیرد که با ژست جدید نئو امپریالیستی در حال ادامه همان مسیر هستند و اگر آقای روحانی رئیس جمهور جدید ایران نخواهد سرعت ساخت برنامه های هسته ایش را دوبرابر کند، گزینه حمله به ایران همچنان به عنوان احتمال نهایی مطرح خواهد ماند.