آیا این همه لجبازی و تسویهحسابهای شخصی با سرپرست سازمان تأمیناجتماعی در شرایط کنونی جایز است؟اگر بنا بود از ترس استیضاح و شکایت عدهای که یارانشان موقعیتهای خود را در سازمان تأمیناجتماعی از دست دادهاند، مدیران اجرایی کوتاه بیایند، پس تکلیف قول به کارگران و صاحبان اصلی تأمیناجتماعی برای احقاق حقوق آنها و حفظ منافع ایشان چه میشود؟
سازمان تأمین اجتماعی به عنوان بزرگترین مجموعه بیمهگر خاورمیانه که نیمی از جمعیت ایران را تحتپوشش دارد، در طول نزدیک به یک سال گذشته با قدرت مورد توجه دولت قرار گرفته و تشکلهای بزرگ کارگران، بازنشستگان، مستمریبگیران و بیمهشدگان تأمین اجتماعی که صاحبان اصلی این سازمان به شمار میآیند، در فرآیندهای مدیریتی و اجرایی آن مستقیما حضور یافته و با مشارکت جمعی، راهبردها و کاربردهای مؤثر در آن را شخصا به دست گرفتهاند.
به گزارش روزنامه خورشید احیای دوباره سازمان و تغییر نام آن از صندوق، همچنین توجه به خواستههای مشروع و قانونی تشکلهای اجتماعی مرتبط با این سازمان از رویکردهای اصلی دولت در این حوزه بوده و تحقق درخواستهای این جامعه پویا از رئیسجمهور و دستگاه اجرایی هرچند با بیمهری عدهای در خارج از این دستگاه همراه بود، حتی نتوانست ذرهای از اراده کارگران و بیمهشدگان را در رقم زدن سرنوشتشان کم کند.
طرح شکایت چند نماینده که تعداد آنها از انگشتان یک دست هم تجاوز نمیکرد، به دیوان عدالت اداری و صدور رأی دیوان نه تنها با واکنشهای جدی 191 تشکل بزرگ کارگری همراه بود، بلکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی را برآن داشت تا در راستای خواسته کارگران حرکت کرده و برخی نمایندگان را به واسطه مشکل شخصی با رئیس سازمان تأمین اجتماعی و خط و نشان کشیدنها و قول و قرار گذاشتنهایشان، مورد نکوهش قرار دهند.
از سویی، قرار گرفتن دولت دهم در ماههای پایانی خدمت این سؤال را در اذهان عمومی جامعه و نمایندگان آنها چه در تشکلهای کارگری و چه در مجلس شورای اسلامی ایجاد کرده که واقعا این همه اصرار نمایندهای مثل احمد توکلی و چند نفر از اطرافیانش برای تحقق برکناری سعید مرتضوی از مدیرعاملی و سرپرستی سازمان تأمیناجتماعی حتی به قیمت طرح استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی چرا به پایان نمیرسد.
آیا رهنمود مقام معظم رهبری خطاب به مجلس هفتم که در سال پایانی دولت حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی کمر به استیضاح وزیر دولت هشتم بسته بودند، لازم است باز هم تکرار شود؟ آیا واقعا در حالی که بیش از چند ماه به پایان کار دولت دهم باقی نمانده، باز هم باید عقلگرایی و دست کشیدن از استیضاح وزیران تذکر داده شود؟
چرا باید چند نماینده که حتی در بین آنها کسانی با شعار «منتقدان دولت» در خانه ملت حضور دارند، برای ایجاد آتشی که دود آن به چشم مستضعفان و محرومان خواهد رفت، تلاش کنند؟
آیا احمد توکلی که زمانی مدیریت حداد عادل را بر مجلس قویتر از علی لاریجانی عنوان کرده و گفته بود با لاریجانی فامیل است و رئیسمجلس قبلا در وزارت کار قائممقام وی بوده مجلس را به کدام سمتوسو میبرد و قصد اثبات چه چیزی را دارد که تا سر حد قول و قرار و خط و نشان پیش میرود؟
آیا احمد توکلی که گفته بود «نبض مجلس هشتم در دست من است، ولی فرمان آن دست من نیست» اکنون فکر میکند که نبض و فرمان مجلس نهم را در دست گرفته است؟
آیا احمد توکلی که در پایان مجلس هشتم همکارانش را به فساد مالی و اخلاقی متهم کرده و گفته بود اسناد آن را در اختیار مراجع بررسیکننده صلاحیت کاندیداهای نمایندگی قرار میدهد و در عین حال نمایندگان مستقل را با الفاظ نادرست خطاب کرده بود، اکنون به این نتیجه رسیده که در مجلس نهم توانسته جریانسازی کند و بر موجی که بلند کرده است، سوار شود؟
آیا احمد توکلی صدای تشکلهای بزرگ کارگری را نمیشنود یا حاضر است به هرقیمتی بر زمین پای بکوبد که مرغ را یک پا بیشتر نیست! و به جامعه القا کند که او رأی مجلس را عوض کرد و حرف خود را به کرسی نشاند؟
آیا این همه لجبازی و تسویهحسابهای شخصی با سرپرست سازمان تأمیناجتماعی در شرایط کنونی جایز است؟
استیضاح شیخالاسلامی به عنوان وزیری که در ردیف نخبگان علمی و سیاسی کشور است و سه وزارتخانه ادغام شده در قالب یک وزارتخانه را به خوبی مدیریت کرده است نزد افکار عمومی سؤالات فراوانی را ایجاد نکرده و نمیکند؟
آیا ایجاد این سؤالات در اذهان مردم بهخصوص کارگران شریف و زحمتکش و بیپاسخ ماندن آنها که باعث کدورت نیمی از جامعه نسبت به مجلس شورای اسلامی خواهد شد، راه درستی است که توکلی و اطرافیانش با لجبازی آن را پیگیری میکنند؟
اگر بنا بود از ترس استیضاح و شکایت عدهای که یارانشان موقعیتهای خود را در سازمان تأمیناجتماعی از دست دادهاند، مدیران اجرایی کوتاه بیایند، پس تکلیف قول به کارگران و صاحبان اصلی تأمیناجتماعی برای احقاق حقوق آنها و حفظ منافع ایشان چه میشود؟
وقتی رئیسجمهور احمدینژاد در جمع کارگران باصراحت عنوان کرد که هیچکس حق ندارد در داراییهای بیمهشدگان تأمیناجتماعی و حقوق آنها دخل و تصرف کند و سازمان تأمیناجتماعی متعلق به بیمهشدگان است، پیام این خبر چیزی جز حذف آنهایی که با سفارش بر مسند مدیریتهای زیرمجموعه این سازمان در حوزههای مختلف نشسته و گمان میکردند به واسطه پشتوانه قدرتمندی که دارند جابهجایی آنها محال است، ولی دیدند که مجبور به ترک سازمان شدند، نیست.
سازمانی که توانسته است در مدت چند ماه گذشته دوران طلایی خود را طی کند، بیشک با همت صاحبان اصلی آن، که عموم بیمهشدگان هستند و با مدیریت صحیح خواهد توانست روزبهروز پیشرفت کرده و آسودگی خاطر، رفاه اجتماعی، کار و تلاش و تعاون جمعی برای اقتصاد بهرهور و زندگی سعادتمند کارگران و بیمهشدگان را به ارمغان بیاورد.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو