موسوی خوئینی‌ها در فضای سیاسی ایران با عنوان مرد خاکستری اصلاحات شناخته می‌شود. حرف و حدیث‌های فراوانی درباره‌ی سابقه‌ی سیاسی وی از زمان انقلاب تاکنون در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر شده است ولی آن چه که در ورای این چهره‌ی خاکستری روشن است، سخنان بزرگانی است که هر چند شهد شیرین شهادت را نوشیده‌اند.

پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» در راستاي بصيرت افزايي و تبيين ناگفته‌هايي از تاريخ انقلاب، اقدام به معرفي منحرفين و مدعياني نموده است كه بعد از گذشت سه دهه از انقلاب، نقاب از چهره واقعي خود برداشته و در راه دشمني با جمهوري اسلامي ايران قدم گذاشتند، در سلسله گزارش‌هايي با عنوان "خوارج انقلاب"، اقدام به معرفي چهره‌هاي اصلي جريان اصلاحات مي‌كند كه پنجمین گزارش مختص به معرفي "سید محمد موسوی خوئینی ها" است.

پس از لو رفتن پسورد -Password- فایل رمز شد «ویکی لیکس» و انتشار یک باره‌ی تمامی 250 هزار سند، افزون بر مشخص شدن نام‌های منابع اطلاعات معمولی مراجع دیپلماتیک آمریکا، نام‌های حساسی که بعد از ذکر نام آن‌ها عبارت (Protect) یا (Strictly Protect) آمده و ارسال کننده‌ی سند در مقر دیپلماتیک آمریکا خواستار اعمال تدابیر حفاظتی بیش‌تر در حفظ این نام‌ها شده است نیز لو رفت. یکی از افرادی که نام وی در فهرست نام‌های (Protect) و (Strictly Protect) قرار دارد «محمد موسوی خوئینی‌ها» دبیرکل مجمع روحانیون مبارز می‌باشد.[1]
موسوی خوئینی‌ها در فضای سیاسی ایران با عنوان مرد خاکستری اصلاحات شناخته می‌شود. حرف و حدیث‌های فراوانی درباره‌ی سابقه‌ی سیاسی وی از زمان انقلاب تاکنون در رسانه‌های داخلی و خارجی منتشر شده است ولی آن چه که در ورای این چهره‌ی خاکستری روشن است، سخنان بزرگانی است که هر چند شهد شیرین شهادت را نوشیده‌اند ولی با روشن بینی و نیز آینده نگری چهره‌ی این شخص را از همان روزهای آغازین انقلاب به مردم مسلمان ایران معرفی کرده‌اند. مخالفت موسوی خوئینی‌ها با بزرگانی نظیر شهیدان «مطهری، بهشتی و باهنر» در این راستا باید تفسیر و تحلیل شود که در ادامه‌ی این نوشتار به اختصار به آن خواهیم پرداخت.

تفسیر مارکسیستی از قرآن !
از سال 1390 پلی به زمان انقلاب می‌زنیم. موسوی خوئینی‌ها پیش از پیروزی انقلاب (در دهه‌ی 50) در یکی از مساجد تهران مباحثی را به عنوان تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه ارایه می‌کرد. مهم‌ترین فعالیت موسوی خوئینی‌ها پیش از انقلاب مربوط به جلسات تفسیر وی در این مسجد بود که جمعیت قابل توجهی در این جلسات حاضر می‌شدند جلسات تفسیر وی از دو جنبه حایز اهمیت است: «محتوای جلسات و ثمره‌ی جلسات» در بعد محتوا روشی که وی در تفسیر قرآن به کار می‌گرفت متأثر از ادبیات حاکم آن زمان و نتیجه‌ی نوع تفکر خوئینی‌ها بوده است. وی نزاع، درگیری و مبارزه را به عنوان اصل حاکم و جاری در آیات قرآن می‌دانست و سعی می‌کرد تمام آیات قرآن را بر همین اصل تفسیر کند و بر همین اساس بوده که خوئینی‌ها به دام تفسیرهای مادی تفسیر به رأی می‌افتد تا جایی که حتی خود وی هم به این نتیجه می‌رسد که نمی‌توان بر این اساس، آیات را تفسیر کرد.[2] با مشخص شدن روش تدریس و آن چه که خوئینی‌ها در کلاس‌های خود به مخاطبان ارایه می‌کرد بسیاری بر وی خرده گرفتند و اعتراض خود را علنی کردند. «شهید مطهری» از این گروه بود.

«گودرزی»، از عناصر مطرح گروهک فرقان، هم به مسجد «جوستان» رفت و آمد داشت و به گفته‌ی مبارزان انقلابی سخت تحت تأثیر سخنان موسوی خوئینی‌ها بود. شهادت فرزند مطهری بر این امر عصبانیت خوئینی‌ها را برانگیخته است. «علی مطهری»در مصاحبه با نشریه‌ی «یاد آور» با تأکید بر این که گروهک فرقان متأثر از افکار کسانی چون آقای موسوی خوئینی‌ها است، می‌گوید: «من معتقدم این‌ها بیش‌تر متأثر از افرادی چون موسوی خوئینی‌ها و دکتر پیمان بودند و همین طور از نهضت آزادی خارج از کشور و دکتر یزدی و قطب زاده و جزواتی که از طرف آن‌ها می‌آمد. در جزوه‌ای که آن‌ها برای سالگرد دکتر شریعتی منتشر کرده بودند و احتمالاً متعلق به دکتر یزدی و گروهش بود، به شهید مطهری حمله و ایشان را در کشتن دکتر شریعتی، همکار رژیم شاه معرفی کرده بودند! آن‌ها «عدل الهی» و «خدمات متقابل ایران و اسلام» را مسخره کرده و گفته بودند که افرادی که به دنبال تحکم پایه‌های رژیم شاهنشاهی هستند، این مطلب را می نویسند. گودرزی و دوستانش بیش‌تر متأثر از این حرف‌ها بودند.»[3]
از این روی بود که خوئینی‌ها در مسجد «جوستان» برضد شهید مطهری، شهید بهشتی[4]، شهید باهنر و شهید مفتح سخن گفته و به دلیل آن‌که شهید مطهری و شهید مفتح در دانشگاه تدریس می‌کردند، حتی آیه‌ی «یصدون عن سبیل الله» را بر آن‌ها تطبیق می‌کرد!
علی رغم اصرار شهید مطهری بر تعطیلی دروس خوئینی‌ها وی به کار خود ادامه می‌دهد و هم زمان نیز رژیم شاه تلاش وافری داشته تا با عَلَم کردن اختلاف میان جمع‌های روحانی (به ویژه روحانی‌هایی که با رژیم طاغوت مبارزه می‌کردند) جریان مبارزه با نظام شاهنشاهی را تضعیف نموده و مردم را نسبت به کلیت آن بدبین نماید. بر همین اساس حضرت امام خمینی در جریان بلوایی که میان دو قشر روحانی بر سر کتاب «شهید جاوید» به وجود آمده بود، به روحانیون رهنمود دادند که این گونه مباحث (موافق و مخالف) را کنار بگذارند، چرا که رژیم از آن سود می‌برد. امام(ره) در عین حال نقش ساواک را در پیدایی و بزرگ شدن چنین اختلافاتی محتمل می‌دانستند.

بر این اساس باید گفت مباحث انحرافی آن حلقه‌ی تفسیری اگرچه از منظر بزرگانی نظیر مقام معظم رهبری و شهید مطهری یک خطر محسوب می‌شد، ولی علنی شدن اختلاف میان طبقه‌ی روحانی را خطری بزرگ‌تر قلمداد می‌کردند و از این رو از کنار این مباحث عبور کردند؛ هرچند شهید مطهری در مجموعه کتاب‌های «جهان‌بینی توحیدی» بدون اشاره به این حلقه‌ی تفسیری، مباحث آن و مباحث حلقه‌های مشابه را مورد انتقاد عالمانه خود قرار دادند.[5]
موسوی خوئینی‌ها به تازگی در سایت شخصی خود تلاش کرده تا خاطره‌های فرزند شهید مطهری را مورد خدشه قرار دهد. این در حالی است که موضوع گرایش‌های مارکسیستی تعلیمات خوئینی‌ها و نظر شهید مطهری در این باره تنها در اظهارنظرها و خاطره‌های علی مطهری نیامده است، شاهدان دیگری نظیر «شجونی، ناطق نوری، هاشم صباغیان و...» نیز به این موضوع اشاره کرده و گلایه‌ی شدید شهید مطهری از تفاسیر مارکسیستی خوئینی‌ها را بازتاب داده‌اند.
حجت الاسلام و المسلمین «شجونی» در این رابطه جزییات بیش‌تری را افشا می‌کند و می‌گوید: «آقای آقارضی شیرازی به اتفاق آقای مطهری به دیدن آیت‌الله انواری که از زندان آزاد شده بود، رفت. دیدند آقای موسوی خوئینی‌ها آن‌جا نشسته است. آقای رضی می‌گوید تا من و آقای مطهری وارد خانه‌ی انواری شدیم ... از جا بلند شد و رفت و مطهری به انواری گفت: «آقای انواری! این را می‌شناسی؟» گفت: «نه!» گفت: "از کسانی است که مسایل اسلامی را به شیوه‌ی مارکسیستی و کمونیستی تفسیر می‌کند."» [6]
«هاشم صباغیان» که از اعضای نهضت آزادی است و از نزدیک در جریان ارتباط گروه فرقان با موسوی‌خوئینی‌ها بوده، درباره‌ی جلسات این گروه و ارتباط آن با خوئینی‌ها در سال‌های پیش از انقلاب می‌گوید: «واقعیت این است که ما در آن موقع هنوز به جوهره‌ی تفکر آن‌ها پی نبرده بودیم و فقط در واکنش به شعارهای تندی که می‌دادند، می‌گفتیم دارند نظم مسجد را به هم می‌زنند! خود من بعدها ماهیت فرقانی‌ها را فهمیدم و متوجه شدم که از محصولات جلسه‌ی تفسیری آقای موسوی خوئینی‌ها هستند! همه می‌گفتند جلسات تفسیری آقای خوئینی‌ها خیلی شلوغ است. ما به دلیل فشردگی کارهایی که داشتیم، نمی‌رسیدیم برویم ببینیم چه می‌گوید. یکی دو بار گزارش‌هایی از این جلسات رسید و مهندس بازرگان که خودش تسلط کافی به قرآن داشت، از این سخنان، اظهار ناخشنودی کرد. ایشان ناراحت بود و می گفت که این برداشت‌ها خطرناک هستند.»[7]

حجت السلام و المسلمین «علی اکبر ناطق نوری» نیز پیرامون استفاده‌ی گروهک فرقان از منبرهای آقای موسوی خوئینی‌ها در مسجد جوستان می‌گوید: «من بعدها در دادگاه فرقان، از یکی از این‌ها (اعضای گروهک فرقان) سؤال کردم که شما از کجا به این‌جا رسیدید؟ او گفت: "ما اول تفسیر پرتوی از قرآن را خواندیم. بعد دیدیم یک کسی روشنفکرتر از او تفسیر می‌گوید و رفتیم به مسجد جوستان در خیابان نیاوران قدیم!"»
ناطق نوری در ادامه از قول این عضو گروهک فرقان اضافه می‌کند: «بعد دیدیم یکی انقلابی‌تر از همه‌ی این‌ها آمده و روشنفکرتر از همه‌ی این‌هاست و او اکبر گودرزی است! مسیر را ملاحظه می‌کنید. مجاهدین خلق هم بیش‌تر بچه‌ها را از همین راه گول می‌زدند. هم در زندان و هم در بیرون از زندان. آن‌ها هم تفسیرهای تفنگی می‌کردند.»[8]

تسخیر سفارت آمریکا بدون اطلاع امام!
نقطه‌ی شروع فعالیت‎های موسوی خوئینی‎ها به‎عنوان یک عضو فعال سیاسی، بعد از انقلاب و در جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی بود. در واقع از همان زمان به بعد بود که او شناخته شد و نامش تا حدی روی زبان‎ها افتاد. اما نکته‌ای که در این‌جا باید به آن اشاره کرد این است که خوئینی‌ها و حلقه‌ی پنج نفره‌ای که تسخیر لانه را طراحی کردند، رهبر انقلاب را در جریان قرار ندادند. یعنی یک گروه سیاسی به خود حق داده است، اقدامی مخاطره‌آمیز را بدون ملاحظه‌ی نظر امام(ره) طراحی نماید.

خوئینی‌ها می‌گوید، ما سفارتخانه را می‌گیریم؛ اگر امام ابراز نارضایتی کرد آن را ترک می‌کنیم و اگر راضی بودند تصرف لانه را ادامه می‌دهیم. این همه در حالی است که حق رهبر انقلاب بوده است که در چنین تصمیمی شرکت داشته و امر و نهی او پیش از وقوع باید اتفاق بیفتد. این موضوع از آن جا حایز اهمیت است که اقدام‌های بعدی خوئینی‌ها پیش و پس از وفات امام خمینی(ره) را نیز می‌توان بر طبق آن تفسیر و تحلیل کرد.
پرونده‌ی انفجار نخست وزیری و …
آن چیزی که بایستی در بررسی زندگی موسوی خوئینی‌ها بیش‌تر بدان بپردازیم فراز و فرود رهایی متهمین انفجار نخست وزیری است. یکی از سؤال‌هایی که درباره‌ی زندگی سیاسی موسوی خوئینی‌ها مطرح گردیده، پیرامون نامه‌ی شهادت بر برائت متهمین انفجار نخست وزیری توسط برخی مسؤولین وقت به امام و دستور ‌ایشان بود. بررسی ‌این نامه از آن رو حایز اهمیت است که با گذشت نزدیک 30 سال و تغییر دیدگاه بسیاری از سیاسیون، امضا کنندگان آن در انتخابات اخیر و حوادث پس از آن مواضعی بسیار مشابه اتخاذ کردند.
پرونده‌ی انفجار نخست وزیری توسط گروهی به مسؤولیت «بهزاد نبوی» خارج از روال قانونی و قضایی تحت بررسی قرار گرفت؛ با حساسیت قوه‌ی قضاییه و انحلال این کمیته در اولین مراحل تحقیق گروه، نبوی مورد سوءظن بازپرس ویژه قرار می‌گیرد و به دستور وی، این گروه منحل و بعضی از اعضای آن بازداشت می‌شوند. اما بهزاد نبوی با برخورداری از اهرم‌های فشار گوناگون توانست مانع از رسیدگی کامل به پرونده گردد. یکی از پشتیبانان او در این عرصه، موسوی خوئینی‌ها بود. او مانع از بازجویی «حجاریان» و «نبوی» می‌گردد و حتی آن گونه که برخی از حاضران نقل می‌کنند، خوئینی‌ها با جعبه‌ی شیرینی به دیدن متهمین می‌رود و آن‌ها را دعوت به استقامت کرده و از رهایی نزدیک آن‌ها خبر می‌دهد.
او هم‌چنین دستور می‌دهد تا متهمین کنار هم باشند که علی‌رغم توضیح در این خصوص که موارد اتهامی ‌این‌ها یکی است و هنوز تحقیقات تمام نشده و دادگاه نیز در پیش است و این امر می‌تواند باعث تبانی شده و در روند رسیدگی اخلال ایجاد کند، او تأکید می‌کند که این دستور همین امشب انجام گردد که این امر موجب اعلام استعفای مسؤولین پرونده می‌شود و خوئینی‌ها نیز با ابراز این که تاکنون با شما مماشات کرده‌ام، می‌گوید همین فردا تکلیف شما را روشن می‌کنم. هم زمان «رازینی» به نقل از آقای «منتظری» اعلام می‌کند که قائم مقام (وقت) رهبری گفته‌اند اگر چیزی نیست، آزاد کنید! این اقدام‌ها اما مورد انتقاد برخی مسؤولین وقت شورای عالی قضایی قرار می‌گیرد که خواستار ادامه‌ی تحقیقات و تعیین تکلیف پرونده‌ها در دادگاه شده بودند. اما سرانجام پرونده که بارها با فشارهایی مواجه گردیده بود، متوقف گردید. در این میان 61 تن از وزرا، نمایندگان و مسؤولین طوماری به دفاع از متهمین امضا می‌نمایند و به محضر امام ارسال می‌کنند و هم زمان 62 نماینده‌ی مجلس نیز به قوه‌ی قضاییه تذکر داده و خواستار پی‌گیری جدی پرونده‌ی نخست وزیری می‌شوند.

این طومار و تذکر مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد و به دنبال ارسال طومار به امام(ره)، ایشان «آیت‌الله اردبیلی»، رییس وقت شورای عالی قضایی، موسوی خوئینی‌ها دادستان وقت کل و دادستان وقت انقلاب تهران را به حضور می‌طلبند. آن‌گونه که گفته شده است، حضرت امام(ره) در آن جلسه بسیار عصبانی بوده‌اند و پس از استماع گزارش‌ها و تأکید موسوی‌خوئینی‌ها به این که «به پرونده رسیدگی نمودیم و مسأله‌ی خاصی در پرونده‌ها وجود ندارد»، دستوری می‌دهند که دو گونه نقل شده است. برخی نظر امام(ره) را این گونه می‌دانند که ایشان به دلیل شرایط جنگی کشور و بحران‌هایی که به سبب اختلاف‌های حاصل از این پرونده پدید آمده بود، فرموده‌اند: «فعلاً مسکوت بماند.» برخی دیگر نیز مدعی‌اند که امام(ره) فرمودند: «متهمین را آزاد و پرونده را مختومه نمایید.» دادستان انقلاب تهران بلافاصله دستور امام(ره) مبنی بر آزادی متهمین را اجرا می‌کند اما درباره‌ی روند قضایی پرونده و این‌که دستور امام(ره) مسکوت ماندن یا مختومه شدن آن است اختلافی پدید می‌آید. سرانجام موسوی خوئینی‌ها خود مصاحبه کرده و از قول امام(ره) خبر از مختومه شدن پرونده می‌دهد.

جملات امام(ره) در آن جلسه اما از سوی خوئینی‌ها در محافل به گونه‌ای نقل می‌گردد که مورد انتقاد دیگر حضار قرار می‌گیرد. نکته‌ی جالب ‌این‌جا است که به رغم حساسیت بالای ‌این جلسه و علی رغم تلاش متهمین برای نسبت دادن مختومه شدن پرونده به امام(ره)، جملات ایشان در صحیفه‌ی نور درج نمی‌گردد. ‌این اقدام با توجه به حضور چهره‌های نزدیک به خوئینی‌ها در مجموعه‌ی تدوین کننده‌ی صحیفه‌ی نور، می‌تواند دو گونه تأویل گردد، یا با استناد به ‌این ‌که ‌این سخنان محرمانه بوده است، از درج آن خودداری شده تا نسخه‌ی مخدوش خوئینی‌ها هم‌چنان مستند بماند و یا امام(ره) برای جلوگیری از بالا گرفتن دوباره‌ی اختلاف‌ها، دستور به عدم انتشار واقعیت آن جلسه داده‌اند. به هر حال پرونده‌ی انفجار دفتر نخست وزیری و تلاش خوئینی‌ها برای تبرئه‌ی متهمان این پرونده هم‌چنان به عنوان نقطه‌ی ابهامی در زندگی سیاسی ایشان به چشم می‌خورد که کسی تاکنون پاسخ قانع کننده‌ای بدان نداده است.
انتخاب سرنوشت ساز
پس از وفات امام خمینی(ره)، مجلس خبرگان رهبری بلافاصله تشکیل جلسه داد و «حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» را به عنوان رهبر آینده‌ی نظام جمهوری اسلامی و جانشین امام(ره) معرفی می‌کند. موسوی خوئینی‌ها در این برهه عضو مجلس خبرگان رهبری بود.
«محمد حسین صفارهرندی» کارشناس سیاسی و وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌گوید: «موسوی خوئینی‌ها پس از رحلت امام(ره) و در دوران ابتدایی رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با رهبری ایشان مخالف بود و همیشه نسبت به موضوع رهبری ایشان واکنش منفی نشان می‌داد که بخشی از شیطنت‌های کنونی وی نیز متأثر از همان نگاه قدیمی است.»

صفارهرندی به مورد دیگری هم در مورد نظر خوئینی‌ها نسبت به ولایت فقیه شهادت می‌دهد: «موسوی خوئینی‌ها در یکی از کلاس‌های درسش در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد عنوان می‌کند که ولایت مطلقه‌ی فقیه اساساً مسأله‌ی قابل قبولی نیست و نمی‌شود آن را پذیرفت. از وی سؤال می‌شود که شما که جزو گروه محوری بودید که در زمان امام(ره) کسانی را که نسبت به مسأله‌ی ولایت فقیه تشکیک عملی کرده بودند به ضدیت با اسلام متهم کرده و گفتید که ضد انقلاب و طرف‌دار اسلام آمریکایی هستید پس چه‌طور این حرف را می‌زنید؟ موسوی خوئینی‌ها هم می‌گوید: "من زمان امام(ره) هم ولایت مطلقه را قبول نداشتم اما از آن‌جایی که امام جاذبه‌ی فوق‌العاده‌ای داشت و ما نیز از شاگردان ایشان بودیم رویمان نمی‌شد که جلوی امام(ره) مخالفت کنیم اما حالا که این شرایط نیست، من می‌گویم که از ابتدا هم این مسأله را قبول نداشته‌ام".»[9]
خبرها حاکی از آن است که موسوی خوئینی‌ها همان شخصی بود که در جلسه‌ی تعیین رهبری خبرگان در سال 68 هنگام قیام اعضا برای رأی گیری در مورد رهبری آیت‌الله خامنه‌ای با کشیدن عبای «آیت‌الله باریک بین» –امام جمعه قزوین- سعی در انصراف او در مورد رأی مثبت به رهبری آیت الله خامنه‌ای داشته است. در این جلسه هنگام قیام افراد در مورد رأی مثبت به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب زمانی که آیت‌الله باریک بین قصد قیام را داشتند، موسوی خوئینی‌ها که خود به عنوان مخالف قیام نکرده بود با کشیدن عبای آیت‌الله باریک بین که نزدیک او قرار داشت قصد تغییر نظر وی را داشت.[10]
سردار «جعفری» فرمانده‌ی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز می‌گوید: «خوئینی‌ها در بهمن ۱۳۷۸ در یک جلسه‌ی خصوصی گفته بود ما باید بیاییم و توان خود را بگذاریم و به هر قیمتی رهبری را از تخت پایین بکشیم، او باید بفهمد این مملکت این طور نیست که ایشان هر طور که خواستند این نظام را به هر سمتی بکشند.»[11]

روزنامه‌ی سلام و حوادث 18 تیر
روزنامه‌ی «سلام» به عنوان ارگان مطبوعاتی غیررسمی مجمع روحانیون مبارز در سال 1369، نخستین پیش شماره‌ی خود را با مسؤولیت موسوی خوئینی‌ها منتشر کرده و با انتشار نامه‌ی محرمانه‌ی وزارت اطلاعات در تیر ماه سال 1378 تعطیل شد. این روزنامه با مسؤولیت خوئینی‌ها نقش محوری در بحران تیر ماه سال 78 داشت.بحرانی که در بررسی پرونده‌ی خوئینی‌ها بایستی به صورت جدی به آن پرداخت.
نقش خوئینی‌ها در آشوب‌های بعد از انتخابات
با وجود این که رهبر معظم انقلاب در سخنانی صریح و روشن، معترضان به نتیجه‌ی انتخابات را به حرکت در مسیر قانونی و خودداری از «زور آزمایی و اردوکشی خیابانی» توصیه کردند، مجمع روحانیون مبارز که در بیانیه‌ای مردم را به ادامه‌ی اعتراض‌های خیابانی فراخوانده بود تا ساعات پایانی منتهی به این تجمع غیرقانونی تلاشی برای لغو این برنامه نکرد. مجمع روحانیون مبارز در حالی بر برگزاری این اجتماع غیر قانونی در روز شنبه اصرار داشت که حتی موضع‌گیری و هشدار آشکار شخصیت‌های سیاسی و مذهبی هم نتوانست مجمع روحانیون را از برگزاری این مراسم منصرف کند. این در حالی بود که از صبح روز شنبه که این موضوع به خبر اول سایت‌ها تبدیل شد، گمانه‌زنی‌هایی درباره‌ی احتمال لغو این راهپیمایی نیز در کنار آن خودنمایی کرد اما با گذشت چند ساعتی از این گمانه‌زنی‌ها، خبری از تصمیم مجمع به گوش نرسید.

برخلاف اعتقاد برخی از اعضای مجمع، تعلل سؤال ‌برانگیز دبیر این تشکل هم‌چنان ادامه یافت تا این‌که بنابر برخی گزارش‌ها آشوب‌گران، آرایش نهایی خود را برای زدن ضربه‌ی دیگری بر پیکره‌ی «امنیت شهر» صورت دهند. در این هنگام بود که ناگهان خبری فوری بر پیشانی سایت‌ها و خبرگزاری‌ها نشست. «راهپیمایی امروز مجمع روحانیون لغو شد»، این عنوان خبری بود که با امضای موسوی خوئینی‌ها، دبیر مجمع روحانیون مبارز، در آستانه‌ی شکل‌گیری آشوب دیگری در تهران، راهی خروجی سایت‌های خبری شد اما دیگر دیر بود چرا که همه چیز برای خلق یک شرایط غیرعادی مهیا شده بود. ساعاتی بعد اخبار اندوه‌بار از آشوب و اغتشاش، یکی پس از دیگری خیابان آزادی را برای مردم دورترین نقاط کشور نیز به تصویر کشید. آن چنان که منابع رسمی گزارش دادند، افزون بر خسارت‌های میلیاردی به اماکن خصوصی و عمومی و به آتش کشیده شدن مسجد «لولاگر» در نزدیکی خیابان آزادی، چند شهروند بی‌گناه کشته و تعدادی نیز زخمی شدند.
تعلل چند ساعته و مشکوک دبیر مجمع روحانیون در لغو راهپیمایی 30 خرداد بدون وجود کوچک‌ترین توجیه را هرگز نمی‌توان در شکل گیری آشوب‎های این روز نادیده گرفت. تعللی که موسوی خوئینی‌ها را از شکایت خانواده‌های کشته‌شدگان، مجروحین و مالباختگان در امان نگاه نخواهد داشت. بیانیه‌ی لغو تجمع غیرقانونی مجمع روحانیون که ساعت‌ها معطل امضای موسوی خوئینی‌ها ماند، را شاید بتوان تلاشی تلقی کرد برای خالی کردن شانه از بار مسؤولیت و پیامدهای آشوبی که خیابان آزادی را در خود فرو برد.
به نظر می‎رسد دستگاه قضایی افزون بر «میرحسین موسوی» به عنوان مسبب اصلی آشوب‏های پس از انتخابات تهران ‌دبیر مجمع روحانیون مبارز را نیز به عنوان اصلی‌ترین عامل آشوب‎های روز شنبه تهران پای میز محاکمه بکشاند و بر طبق وظیفه‌ی خود و برای احقاق حقوق همه‌ی کسانی که در آشوب 30 خرداد هزینه داده‌اند، از موسوی خوئینی‌ها توضیح بخواهد. هر چند این اقدام قضایی در کنار شکایاتی خواهد بود که از سوی شاکیان خصوصی دامن دبیر مجمع روحانیون را خواهد گرفت.[12]

پروژه‌ی بیت امام(ره) در برابر بیت رهبری
موسوی خوئینی‌ها در مسایل بعد از انتخابات خرداد 88 پروژه‌ی بیت امام در مقابل بیت رهبری را پیش گرفت که اوج تجلی این طرح را می‌توان در همایش عظیم 14 خرداد در حرم مطهر امام خمینی در سال 89 مشاهده کرد. خوئینی‌ها قصد داشت تا با قرار دادن «سیدحسن خمینی» در مقابل نظام این گونه وانمود کند که نظام بعد از ارتحال امام خمینی قصد دارد تمامی منتسبان به آن حضرت را از صحنه حذف کند. اندیشه و هدف خوئینی‌ها با اعتراض مردمی و خودجوش به مواضع سیدحسن در حوادث بعد انتخابات داشت به تحقق می‌پیوست که رهبر فرزانه‌ی انقلاب بنا به گفته‌ی خوئینی‌ها با فهم این نقشه و با تفقد سید حسن رشته‌ها را پنبه کرد.[13]
بررسی پاره‌ای از مواضع سیاسی و فرهنگی مرد خاکستری اصلاحات و مقایسه‌ی آن با امروز خالی از لطف نیست.
 
نگارش رساله‌ای درباره‌ی ولایت فقیه 
موسوی خوئینی‌ها در حال نوشتن رساله‌ای درباره‌ی ولایت فقیه است. وی در این کتاب ضمن بررسی مبانی ولایت فقیه تلاش دارد تا قرائت جریان اصلاحات از بحث ولایت مطلقه‌ی فقیه را تدوین و منتشر کند. در همین حال گفته می‌شود در این کتاب به مصداق ولایت فقیه نیز پرداخته است. وی تلاش کرده است در خصوص مصداق، تنها حضرت امام(ره) را به عنوان مصداق ولایت داشتن بر جامعه معرفی کند.[14] گفته شد که موسوی خوئینی‌ها قبلاً در جلسه‌ای گفته بود: «من زمان امام(ره) هم ولایت مطلقه را قبول نداشتم اما رویمان نمی‌شد، ولی حالا می‌گویم که از ابتدا هم این مسأله را قبول نداشته‌ام.» گفتنی است وی در شورای بازنگری قانون اساسی هم گفته بود: «بعضی از فقها اصلاً چنین ولایتی را نه مطلقش و نه حتی در این حدی که در قانون اساسی ما الان هست را قبول ندارند.»[15]

آهنگ فتنه !
موسوی خوئینی‌ها در 12 تیرماه سال 1390 با راه اندازی سایت شخصی خود با نام «آهنگ راه» به صورت مستقیم وارد فضای سیاسی کشور شد تا بتواند به شبهاتی که از وی در فضای سیاسی کشور وجود دارد، پاسخ گوید. این در حالی است که نفس پاسخ دهی وی و خطاهای فاحشی که در این میان رخ داده است بسیاری از واقعیات را روشن می‌سازد و این سؤال را بی‌پاسخ می‌گذارد که چرا وی به جای تبیین افکار و دیدگاه‌هایش همواره مجبور است به ابهام‌ها و شبهات پاسخ دهند و چرا این همه علامت سؤال کنار اسم وی قرار دارد؟!
هجمه به سپاه
هجمه به سپاه آهنگ راه اصلاح طلبان و اصحاب فتنه است. گویی آنان دشمنان اصیل خود را به خوبی شناخته‌اند. در ماه‌های گذشته «محمدرضا خاتمی» و «موسوی خوئینی‌ها» با تخریب وجهه‌ی سپاه این مهم را به خوبی نشان داده‌اند. ‌موسوی خوئینی‌ها در سایت شخصی خود با هجمه به سپاه هرگونه دخالت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در امور سیاسی را غیرقابل قبول دانسته و آن را موجب «فساد و تباهی» می‌خواند. وی در پاسخ به یکی از خوانندگان سایت شخصی خود با نام «آهنگ راه» که از او در مورد دخالت نظامیان در امور سیاسی با توجه به گفته‌های فرمانده‌ی سپاه پاسداران و نیز تأیید آن از سوی رییس قوه‌ی قضاییه‌ی جمهوری اسلامی پرسیده بود، مطلب مفصلی را نوشته و منتشر کرده است.[16] سؤال و جواب‌های خوئینی‌ها در این سایت آدمی را به یاد ستون «الو سلام» روزنامه‌ی سلام می‌اندازد. خوئینی‌ها در این ستون از جانب مردم سؤال‌هایی را مطرح و خود به آن‌ها پاسخ می‌داد!
بازتاب گسترده‌ی هجمه‌ی خوئینی‌ها به سپاه در رسانه‌های منتسب به فتنه‌گران نشان دهنده‌ی آن است که فتنه‌ی سبز سربازان خط مقدم خود را در کارزار با نظام اسلامی از دست داده و مجبور شده از رهبران پشت پرده‌ی خود به صورتی واضح و بدون پرده هزینه کند، رهبرانی که تا دیروز با سکوت چهره‌ای راز آلود از خود به نمایش می‌گذاشتند تا مردم متوجه نیات و اهداف پشت پرده‌ی آنان نشوند. حضور سپاه در خط مقدم جنگ نرم در این راستا بایستی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد که با گذشت بیش از 20سال از دفاع مقدس و با به روز شدن تهدیدها کار ویژه و وظایف سپاه نیز دچار یک تحول شده است، امری که فتنه‌گران را به هراس انداخته است.
الگوی ترکیه برای تغییر نظام!
8 ماه دفاع مقدس سربازان انقلاب در خیابان‌های تهران برای به اهتزاز درآوردن پرچم «لااله الا الله» بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری درس‌های تردید ناپذیر و فراموش نشدنی برای علاقه‌مندان به انقلاب داشت. جنبشی‌های امروز که تا دیروز اصلاح طلب نامیده می‌شدند به خیابان‌ها آمدند و شعار «نه غزه، نه لبنان» سر دادند، در مقابل جمهوری اسلامی ندای «جمهوری ایرانی» سر دادند و تصویر امام خمینی را به آتش کشیدند. امروز و با گذشت بیش از دو سال از آن روزها به خوبی می‌توان پشت سر را نگاه کرد. خوئینی‌ها از جمله اصلاح طلبانی است که در این دو سال سکوت پیشه کرده و در مورد این شعارها و اقدام‌های تأسف بار اظهار نظری نکرده است.
وی 2 سال پس از رو شدن دست جریان فتنه‌گر و آشوب طلب مدعی می‌شود اصلاح طلبان طرف‌دار جمهوری اسلامی و مخالف «جمهوری ایرانی» هستند. وی در وبلاگ خود و در پاسخ به سؤال یکی از مخاطبان می‌گوید: «بدون تردید بنده، دوستان و هزاران مثل ما و نیز حداقل چهارده میلیون نفر مخالف شعار جمهوری ایرانی در برابر جمهوری اسلامی هستیم و نیز مخالف شعار علیه رهبری هستیم ولی چرا این شعارها و یا آتش زدن عکس امام و امثال این امور را به پای جریان اصیل اصلاح طلب می‌گذارند و چرا امکان هرگونه تکذیب و دفاع را از اصلاح طلبان سلب می‌کنند؟»
موسوی خوئینی‌ها باید به این سؤال پاسخ گوید که چرا اعلام موضع برضد شعار انحرافی «جمهوری ایرانی» با 2 سال تأخیر و پس از آن که معلوم شد فتنه‌ی سبز به هیچ وجه زنده نمی‌شود، صورت می‌گیرد؟ آیا این ماجرا بی‌ارتباط با اظهارنظرهای برخی عناصر هم‌سو نظیر خاتمی در محافل خصوصی است که گفته‌اند موسوی و کروبی هزینه‌ی سنگینی روی دست اصلاح طلبان گذاشتند و ضمن بر باد دادن سرمایه‌ی اجتماعی این مجموعه، باعث بسته شدن راه حضور در حاکمیت شدند؟

موسوی خوئینی‌ها چنان از مخالفت اصلاح طلبان با شعارهای ساختارشکن سخن می‌گوید که گویا حوادث تلخ پس از سال 76 (به ویژه ماجرای تیرماه 78 که روزنامه‌ی فتنه گر آقای موسوی خوئینی‌ها سلام- بانی آن بود) و نیز اتفاقات سال 88، در کره‌ی مریخ رخ داده و این اصلاح طلبان مریخ بوده‌اند که علی الدوام در نشریات و سخنرانی‌های خود دم از ختم انقلاب، پایان جمهوری اسلامی، حذف ولایت و... می‌زده‌اند! [17]
این اظهارنظر و نیز شرط گذاری‌ها و یکی به میخ و یکی به نعل زدن‌های چند ماه اخیر خاتمی برای حضور در انتخابات مجلس نهم به خوبی نشان می‌دهد که فتنه‌گران به مرگ کودتای مخملین 88 باور پیدا کرده و به دنبال معامله با نظام اسلامی هستند. بخشی از جریان فتنه که موسوی خوئینی‌ها از اعضای اصلی آن محسوب می‌شود معتقدند که مقابله با نظام تنها با نفوذ در ساختار امکان دارد، بنابراین، باید در نزدیک‌ترین صحنه‌ی عمل سیاسی یعنی انتخابات مجلس نهم حضور فعال داشت تا بتوان با نفوذ در مجلس به‌عنوان یکی از مراکز اصلی تصمیم‌گیری کشور مشابه الگوی ترکیه قانون اساسی را تغییر داد. این طیف از جریان فتنه معتقد است: «در جریان بازگشت باید تا حد امکان هزینه‌ای نداد و تلاش کرد تا از نظام امتیاز گرفت. هم‌چنین با توجه به این‌که با نزدیک شدن به انتخابات، فضای رسانه‌ای نیز بازتر می‌شود و برخورد با رسانه‌ها نیز هزینه‌زا است، باید حداکثر استفاده را از این فضا کرد و برای طرح دیدگاه‌های ساختارشکنانه برنامه‌ریزی کرد.»
طراحی این بخش از جریان فتنه مورد حمایت غرب نیز هست و اتاق‌های فکر غربی که سران اصلی فتنه هستند، تأکید می‌کنند که بر اساس تجربه‌های قبلی، بهترین راه تغییر ساختار و رفتار نظام ایران، «تدارک از درون» است، بنابراین باید مجاری داخلی فعال شوند.[18]
دنده عقب گرفتن فردی که به عنوان دبیر کل مجمع روحانیون، مرد خاکستری فتنه‌ی سبز لقب گرفته و از عناصر تحریک کننده‌ی فتنه‌ی تیر ماه 78 نیز به شمار می‌رود، در محافل ضدانقلاب به عنوان نشانه‌ی روشنی از اطمینان به مرگ فتنه‌ی سبز و تحرک اصلاح طلبان برای بستن بی سر و صدای این پرونده در جهت زمینه سازی برای امکان تجدید حیات سیاسی و فرار از مجازات‌ها و مؤاخذه‌های احتمالی محسوب می‌گردد.[19] به هر حال خوئینی‌ها پیش از آن که به فکر اظهار برائت از شعارها و اقدام‌های ساختارشکنانه‌ی فتنه‌ی 88 باشد بایستی به فکر حضور در دادگاهی باشد که به جرایم وی چه در برهه‌ی تاریخی بعد از انقلاب تا انتخابات دهم و چه در جریان حوادث بعد از انتخابات رسیدگی کند.(+)


یاداشت‏ها
[1] ـ کیهان،15شهریور 1390، صفحه‌ی 2
[2]ـ عالی جناب سایه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1 شهریور 1389
[3]ـ علی مطهری در مصاحبه با ماهنامه‌ی یاد آور، خبرگزاری فارس، 23 آبان 1389
[4]ـ سخنان خوئینی‌ها برضد شهید بهشتی زمانی می‌تواند به خوبی مورد تفسیر و تحلیل قرار گیرد که به این نکته نیز توجه کنیم که وی بعد از پیروزی انقلاب و در جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی در تلاش بود برضد شهید بهشتی سند سازی کند. یکی از مسؤولانی که وظیفه‌ی جمع آوری اسناد لانه‌ی جاسوسی را بر عهده داشت و هم‌چنین بریده‌ی این اسناد را در کنار هم می‌چید، روایت می‌کند که یک روز موسوی خوئینی‌ها آمد پیش من و گفت: «آیا سندی از ارتباط آیت الله بهشتی با آمریکا وجود دارد یا نه؟» )پتک جمهوریت، ویژه نامه‌ی روزنامه‌ی جوان، سالگرد انتخابات دهمین دوره‌ی ریاست جمهوری، خرداد 89(، حاج احمد قدیریان معاون دادستان انقلاب اسلامی در سال‌های 1358 تا 1363 و از یاران نزدیک شهید بهشتی در زمینه‌ی نظر شهید بهشتی در مورد خوئینی‌ها می‌گوید: «آقای بهشتی به خوئینی‌ها بسیار بدبین بود. می‌گفت این آدم بسیار خطرناکی است. این آدم می‌رود در مسجد جوستان تفسیر قرآن می‌گوید اما تفسیر به رأی می‌کند. مراقب باشید جوان‌ها گرایش به این فرد نداشته باشند. خوئینی‌ها همان کاری را می‌کرد که اکبر گودرزی می‌کرد و تفسیر به رأی می‌کرد.»
[5]ـ نگاهی کوتاه به کارنامه‌ی محمد موسوی خوئینی‌ها، شبکه‌ی ایران، 24 شهریور 1389
[6]ـ رجانیوز ، 14 مهر 1389، به نقل از ایران سیاسی
[7]ـ شبکه‌ی ایران ، 10 مهر 1389، به نقل از ماهنامه‌ی یاد آور
[8]ـ شبکه‌ی ایران ، 17 مهر 1389، به نقل از ماهنامه‌ی یاد آور
[9]ـ خوئینی‌ها از ابتدا با ولایت فقیه مشکل داشت، خبرگزاری فارس، 24مهر1388
[10]ـ نقش موسوی خوئینی‌ها در خبرگان سال 88، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 23 تیر1389، محمد حسین صفارهرندی در یکی از برنامه‌های تلویزیونی دیروز، امروز، فردا به ذکر خاطره‌ای به نقل از یکی از اعضای وقت مجلس خبرگان رهبری بدون ذکر نام پرداختند. که موسوی خوئینی‌ها بعدها به آن واکنش نشان داد! با تکذیب خوئینی‌ها به زودی مشخص شد، مصداق خاطره‌ی چه کسی بوده و آن عضو مجلس خبرگان رهبری که خوئینی‌ها تلاش داشت از رأی وی به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای جلوگیری کند چه کسی؟
[11]ـ سردار جعفری تشریح کرد: «مواضع و مقاصد ساختارشکنانه‌ی خاتمی»، موسوی خوئینی‌ها و تاج زاده ایرنا، ۱۱ شهریور1388
[12]ـ‌موسوی خوئینی‌ها اولین متهم آشوب شنبه در تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1 تیر 1388
[13]ـ ر.ک روزنامه جوان، 31 خرداد 1389
[14]ـ جهان نیوز، 25 مهر1389
[15]ـ شبکه‌ی ایران، 25 مهر 1389
[16]ـ موسوی خوئینی‌ها: دخالت سپاه در انتخابات به هیچ وجه قابل توجیه نیست، رادیو فردا به نقل از آهنگ راه، 28 تیر1390
[17]ـ آقای خوئینی‌ها! این ننگ پر رنگ پاک شدنی نیست، کیهان، 01/06/1390
[18]موسوی‌خوئینی‌ها انگیزه‌فتنه‌گران‌از "بازگشت"را لو داد، رجانیوز ،12مرداد1390
[19]سانسورضدانقلاب پر موسوی‌خوئینی‌ها را هم‌گرفت، کیهان ،3شهریو1390

 

در همین زمینه بخوانید: