سخنان اوباما پس از سخنرانی نتانیاهو، حاوی یک اعتراف بسیار مهم و کلیدی است: «اگر توافق به نتیجه نرسد، غرب هیچ حربهای در دست ندارد!» و لذا چارهای جز رضایت دادنِ نهایی به «همان توافقی که بد میداند» ندارد!
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ دهم اسفند جفری گُلدبرگ[1] روزنامهنگار آمریکایی تلاش کرد پنجهای به صورت اوباما بکشد و در یادداشتی برای آتلانتیک[2]، پسازاینکه از قدرت نتانیاهو در سخنوری و تسلط او بر زبان انگلیسی! بهعنوان دلیلِ نخستِ پیشبینی خود در «موفق بودن سخنرانی» او یاد کرد، دلیل دوم را «معتبر بودن دغدغههای او» نامید. گُلدبرگ ضمن روا داشتن اتهاماتی به ایران ازجمله ابراز عقیده کرد که هرگونه توافق با «ایرانی که در حال ساختن یک امپراتوری است» یک موجودیت خطرناک است! شاید با انتشار همین مقاله[3] بود که موج جدیدی از کاربرد تِرم «امپراتوری ایران» در اخبار و تحلیلها به راه افتاد. آن روز اما هنوز کسی نمیدانست که نخستوزیر اسرائیل ازآنجاکه جسارتِ «اشاره کردن به جزییات توافق محتمل هستهای» را ندارد، تکیهی سخنرانی جنجالی خود در کنگرهی آمریکا را بر همین مفهومی خواهد گذاشت که جفری گُلدبرگ مطرح کرده: «امپراتوری ایران!»
ایران در حال بلعیدن منطقه!
بنیامین نتانیاهو در سخنرانی پر سروصدای خود که بدون دعوت کاخ سفید و برای اولین بار بدون دیدار با رئیسجمهور آمریکا و حتی بدون حضور نمایندهای از کاخ سفید در کنگره آمریکا ایراد شد، از تعبیر «بلعیدن منطقه» برای توصیف رفتار ایران استفاده کرد. او ضمن اشاره به غزه و جولان اشغالی تأکید کرد که در وضعیت فعلی و باوجود اینهمه تحریم، جمهوری اسلامی چهار نقطهی منطقه را عملاً بلعیده است، اگر تحریمها لغو یا تعلیق شوند چه خواهد شد؟!
البته حتماً خیلیها تلاش کردند اما کسی چندان موفق به درک این مسئله نشد که ایران در کدامیک از این بهاصطلاح بلعیدنهایش از «توان هستهایاش» بهره برده است؟! نتانیاهو متوجه نبود که کسی ربط میان «احساسِ خطر او» و «توان هستهای ایران» را درک نمیکند. و تقریباً از همین حوالی بود که تحلیلگران اندکاندک متوجه شدند درد نخست وزیر اسرائیل چیز دیگری است! گزارشگر بیبیسی ناخودآگاه بر کرسی تحلیل نشست و گفت ظاهراً آقای نتانیاهو به دنبال تغییر رژیم در ایران است! و این برداشت او اتفاقاً چندان بیراه هم نبود چون اگر یادمان بیاید نتانیاهو همان کسی است که نزدیک به پنج سال پیش مشت خود را در این زمینه کاملاً بازکرده: «...اگر جامعه بینالملل مانع از واردات بنزين به ايران شود اين کشور ظرفيت پالايشگاهي ندارد و حکومت اين کشور پايان مییابد. من چنین چیزی را تحریم فلجکننده میدانم.»[4]
بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی درحالیکه نمایندگان کنگرهی آمریکا جابهجا برای او دست میزدند، توافق با ایران را آغاز شمارش معکوس برای وقوع یک «کابوس اتمی» نامید. این مهملات در حالی بیان میشد که کرنشهای شرمآور حاضران جلسه در برابر چرندگوییهای سخنران کاملاً شبیه هورا کشیدنها و پا کوبیدنهای مزرعهی حیوانات جرج اوروِل شده بود و کمکم داشت کابوسی واقعی برای ناظران سیاسی رقم میزد!
بدریه درویش در یادداشتی برای صفحهی اول تایمزِ کویت که عنوانش را «چرا استقبالِ قهرمانانه؟»[5] انتخاب کرده بود به مردم آمریکا بابت این وضع و خصوصاً «نقد نشدن نتانیاهو در رسانههای آمریکا» هشدار داد و نوشت «قبل از اینکه حتی او چیزی گفته باشد کنگرهی آمریکا برای او کف میزد و تشویقش میکرد! معلوم نبود در حال مشاهدهی تصاویری از کنگرهی آمریکا هستی یا پارلمانی در یک کشور دیکتاتوری!»
توگویی دنیا برای 40 دقیقه با کابوسی سیاسی مواجه بود که نتانیاهو بهعنوان نقش اول آن از فرط تقلا برای مخفی کردن نیات حقیقیاش در چشمان اعضای کنگرهی آمریکا زل زده بود و توقع داشت آنها - که کشورشان در مقابله با داعش کاملاً به کمک ایران نیاز دارد – این برداشت غیرمسئولانه را از او قبول کنند که «دشمنِ دشمن تو، هنوز دشمن توست!» مشخص نیست صدها هزار روزنامهنگار سیاسی در سراسر دنیا چطور موفق شدند لحظات این کابوس را تاب بیاورند!
فقط چون هری رید رهبر دموکراتهای سنا و نانسی پلوسی رهبر اقلیت دموکرات کنگره آمریکا در جلسه سخنرانیاش حضور داشتند، این انسان بیجنبه و بیتدبیر چشمش را بر واقعیتها بست و بهقولمعروف حسابی دور برداشت و از حضور هر دو حزب آمریکا تشکر کرد! البته دیری هم نپایید که سرش بهسختی به سنگِ واقعیت خورد. خبر آمد که بیش از 60 نمایندهی کنگرهی آمریکا در اقدامی بیسابقه اساساً در جلسهی سخنرانی او حاضر نشدهاند! و باراک اوباما نیز اندکی پس از سخنرانی اعلام کرد که فیلم سخنرانی او را ندیده بلکه فقط متنش را برای او آوردهاند و خوانده! و همچنین نانسی پلوسی - که نتانیاهو به حضور او در جلسه مفتخر بود - بعد از سخنرانی صراحتاً گفت که او به همهی ما و شعور آمریکاییها توهین کرد و طوری حرف زد که انگار ما خودمان خطرِ ایران را نمیفهمیم!
به خاطر اسرائیل برش گردانید به خانه!
در اسراییل، رییس اپوزیسیون این کشور سخنرانی نتانیاهو را باعث «افزایش شکاف میان آمریکا و اسراییل» دانست. حتی تحلیلگران اسراییلی ابراز عقیده کردند که این سخنرانی تأثیر آنچنان مثبتی بر رأی حزب لیکود در انتخابات پارلمانی اسراییل نخواهد گذاشت. آخرین نظرسنجیها نیز حرف این تحلیلگران را تا حدود زیادی تائید کرد. نظرسنجیهای پنجشنبه در اسراییل نشان داد که پسازاین سخنرانی، اقبال مردم به نتانیاهو و حزب او یعنی لیکود تنها «اندکی» رشد داشته. و این قطعاً چیزی نبود که نتانیاهو با اینهمه هزینه به دنبالش بود.
ازآنجاکه در سرزمینهای اشغالی صرفاً برای «احزاب» رأیگیری میشود، اگر نتانیاهو نتواند حزب خود - لیکود - را از این وضعیت بغرنج خارج کند قطعاً رقیب چپگرای او اسحاق هرتزوگ در انتخاب پارلمانی 18 اسفند از او پیشی خواهد گرفت و دست این جنایتکار نا انسان و حزب بدنام و بدسابقهی او برای مدتی از قدرت کوتاه خواهد شد. چپگرایانِ اسرائیل هم «تظاهرات علیه حمله به غزه» را در کارنامهی خود دارند هم پیشتر خواهان «به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین» شدهاند. هرچند روی کار آمدن هیچ چپگرایی نمیتواند موردعلاقهی غرب باشد اما واقعیت این است که نتانیاهو و دولتمردان او چنان رفتارهای بلاهت آمیزی از خود بروز دادهاند که کسی ادامه پیدا کردن حضور آنها در قدرت را نمیخواهد.
تحلیلگران مقیم اورشلیم ازجمله بر این باورند که رفتارهای نتانیاهو «منافع» و حتی «تقاضا»های مهمترین حامی اسراییل در جهان - یعنی رییسجمهور آمریکا - را بهوضوح نادیده گرفت و کار را بهجایی رساند که امروز اپوزیسیون اسراییل به نحو تقریباً بیبازگشتی دست بالا را پیدا کرده است. از فضای عمومی سرزمینهای اشغالی نیز خبر میرسد که اکثریت مردم نهتنها به سخنرانی نتانیاهو درباره ایران چندان اهمیتی ندادهاند بلکه اساساً مسئلهی ایران در اولویتهای آنها نیست!
به نظر میرسد نتانیاهو در میان دوستانش هم تنها مانده! گِرشون بَسکین[6] نویسنده اورشلیم پست - روزنامهی پرمخاطب اسراییل - روز پنجشنبه 14 اسفند مقالهای با این عنوان منتشر کرد: «به خاطر اسراییل هم که شده نتانیاهو باید به خانه فرستاده شود!»
میشل چابین[7] عنوانِ یادداشت اختصاصی خود برای شمارهی پنجشنبه یو اس ای تودی - روزنامه پرفروش آمریکایی - را چنین برگزید: «نتانیاهو تنها مانده!»
شرح تصویر: سخنرانی نتانیاهو از تلویزیونهای یک فروشگاه لوازم الکترونیکی در بیتالمقدس اشغالی پخش میشود.
میشل چابین گزارشگر USA Today این تصویر را برای گزارش خود انتخاب کرده و برای این گزارش که روز پنجشنبه 14 اسفند چاپ شد این عنوان را برگزیده:
نتانیاهو تنها مانده است
گرشون بسکین در اورشلیم پست پنجشنبه 14 اسفند
به خاطر اسرائیل، نتانیاهو باید به خانه فرستاده شود!
تلاش بیبیسی برای مهم جلوه دادن نتانیاهو
بیبیسی البته منتهای تلاش خود را کرد تا طوری وانمود کند که گویی حرفهای نتانیاهو واقعاً مهم است و مثلاً میتواند موضع کنگرهی آمریکا را در مورد مذاکرات سختتر کند و از این طریق به پیچیده شدن مذاکرات دامن بزند. گویی خبرنویسان بیبیسی نمیتوانستند خندهی همزمان اکثر ناظران در ایران و حتی آمریکا را به سخنان مضحک نتانیاهو ببینند! شاید همفکر میکردند کنگرهی آمریکا واقعاً قادر است «جایگزین بهتری» روی میز بگذارد و بهنوعی اثرگذار باشد.
اوباما در واکنشی که مشخص بود از سر رفع تکلیف صورت میگیرد به نکاتی اشاره کرد که مؤثرترین آنها این بود: «نتانیاهو هیچ جایگزینی برای توافق با ایران ارائه نداده.» اگرچه در کمتر از 24 ساعت اسرائیلیها واکنش نشان دادند و دفتر نتانیاهو اعلام کرد که او پیشنهادی را نیز به کنگره(!) تقدیم کرده که حاوی جایگزین پیشنهادی توافق فعلی است. اما حتی خود او (یعنی تندروترین و بیفکرترین دشمن ایران) نیز تصریح کرده بود که توافق بر سر «چیزی که پیشنهاد میکند» سختیهایی خواهد داشت!
لذا تقریباً روشن است که غرب در مورد ایران جایگزین بهتری برای «توافق» ندارد. کنگرهی آمریکا هرچند در اختیار اکثریت جمهوریخواه است اما دموکراتهای آن نشان دادند در برابر نتانیاهو و اندیشههای مشابه انعطافی ندارند. بماند که حتی اگر جمهوریخواهان نیز بخواهند مطابق میل اسراییل رفتار کنند، چه قصدشان «تصویب تحریمهای جدید علیه ایران» باشد و چه «ملزم کردن دولت اوباما برای تصویب کردن هرگونه توافق با ایران در کنگره» بههرحال برای دور زدن وتوی رییسجمهور نیازمند کسب دوسوم آراء کنگره هستند. در آمریکا بخصوص در مسائل مرتبط با اسرائیل همواره اتحاد برقرار بوده و شاید تا همین چندی پیش اتحاد دو حزب روی افزایش فشار بر ایران هیچ تعجبی نداشت اما واقعیت این است که رفتارهای غیر مدبرانهی اسرائیل اعتبار جناح دموکرات را بهطورجدی خدشهدار کرده است. نتانیاهو برای تقاضا و خواستِ رییسجمهورِ وابسته به این حزب عملاً هیچ احترامی قائل نشد. از سویی آنها میدانند که بهزودی کرسی ریاست جمهوری نیز مانند کنگره به رأی عمومی گذاشته خواهد شد و درواقع چیز خاصی برای از دست دادن ندارند. در این نوع وضعیتها انگیزهی جریانهای سیاسی برای «بازگشت به اصول خود» بهطور طبیعی بیشتر میشود. گروههایی که در شرف از دست دادن هر دو بال قدرت (مجلس و دولت) هستند رفتهرفته انعطاف کمتری هم نشان خواهند داد. لذا درمجموع آنچه بیبیسی جدی گرفته چندان جدی نیست و آنچه آن را «کنگرهی آمریکا» فرض کرده درواقع «جمهوریخواهانِ این کنگره» هستند!
قصه جایی عبرتانگیزتر میشود که تلاشها جهت «اهمیت قائل شدن برای سخنرانی نخستوزیر اسراییل» حتی در شبکهی سلطنتی انگلیس هم بهجایی نمیرسد و مشخص میشود رجزخوانیهای نتانیاهو دربارهی «اقدام یکجانبه اسراییل علیه ایران» فکاهیتر از آن است که جدی گرفته شود! ازجمله میهمان این شبکه، اوری نیر[8] رییس انجمن «آمریکاییان برای صلح» تأکید میکند که اسراییل «بهتنهایی» نمیتواند با ایران دربیفتد! آقای نیر حزب نتانیاهو (لیکود) را در ضعیفترین حالت خود در سالهای اخیر ارزیابی میکند و اسراییل را در وضعیتی که با فرضِ ترتیب دادنِ حملهی نظامی نیز نمیتواند «آن مقدار که کافی است» به ایران ضربه وارد کند. او معتقد است چنین کاری حتماً باید از طریق یک پایگاه منطقهای - مانند یک ناو هواپیمابر - صورت بپذیرد و اینچنین کاری نیز طبعاً از توان اسراییل خارج است.
آمریکا و اسراییل؛ اتحادی در مخاطره!
نتانیاهو در سخنرانیاش به طرز ابلهانهای تلاش کرد حاکمیت مقتدر ایران را با فرقهی منفور و روبهزوال داعش مقایسه کند! او ایران و داعش را دو رقیب برای رهبری جهان اسلام معرفی کرد! البته قطعاً حتی در کاخ سفید هم به او خندیدهاند چون چندی پیش وزارت خارجهی آمریکا با انتشار آگهیهای رسمی داعش را «کاملاً غیر اسلامی» اعلام کرد و فرضِ «اسلام، همان است که داعش معرفی میکند» را فرضی «مطلقاً اشتباه»[9] دانست و تارنمای وزارت خارجه این کشور این آگهیها را بهعنوان موضع رسمی ایالاتمتحده منتشر کرد. پس آمریکا بههیچوجه نمیتواند داعش را در تلاش برای رهبری جهان «اسلام» بداند تا چه رسد به اینکه این گروه را در این مورد رقیب کسی بداند! بماند که اصولاً ایران نیز برای رسیدن به جایگاهی که «همین حالا در اختیار اوست» منطقاً نمیتواند رقابتی با کسی داشته باشد!
باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نهتنها گفت که سخنان نتانیاهو را ندیده و تنها متنش را خوانده، بلکه با صراحت برابر استدلالهای نتانیاهو ایستاد و اعلام کرد که «اگر به توافقی با ایران نرسیم، این کشور فعالیت هستهایاش را تشدید خواهد کرد و در این صورت نه تحریم و نه حمله نظامی چارهی آن نخواهد بود!» این بیان هرچند پاسخی به گزافهگویی نتانیاهو و تلاشِ تلویحی او برای کشاندن بازی به فرضِ احمقانهی «تغییر رژیم در ایران» بود، اما حاوی یک اعتراف بسیار مهم و کلیدی نیز هست: «اگر توافق به نتیجه نرسد، غرب هیچ حربهای در دست ندارد!» و لذا چارهای جز رضایت دادنِ نهایی به «همان توافقی که بد میداند» ندارد!
آنها بهخوبی میدانند و حالا نیز مشخصاً اعتراف میکنند که نه تحریم و نه حتی حملهی نظامی سودی برایشان نداشته و ندارد. معنای این حرف این است که «غرب خلع سلاح شده است» و مذاکرهکنندگان ایرانی حالا باید مطمئن باشند که طرف حسابشان از نرسیدن به توافق بیشتر ضرر خواهد کرد. چندی پیش در بیانات رهبر فرزانه انقلاب آمد که «میدانیم که این دولت آمریکا است که نیازمند توافق است و از هرگونه عدم توافق ضرر خواهد کرد و اگر این مذاکرات درنهایت نیز به نتیجه نرسد، جمهوری اسلامی ایران ضرر نخواهد کرد»[10] اگر کسی در صحت این سخن حکیمانه شکی داشت با این پاسخ رییسجمهور آمریکا به سخنان نتانیاهو برای او نیز روشن میشود که غرب تا چه اندازه به توافق نیاز دارد. جریان کنونیِ سردمدارانِ اسراییل حتی در میان غربیان نیز صرفاً جریانی متوهّم است و تکلیف آن بهخوبی روشن. «چیزفهم»های غربی خیلی خوب میدانند که ایران را با این لفاظی ها نمیتوان بهزانو درآورد.
لازم است تیم مذاکرهکنندهی ایرانی این سخنانِ مهم رییسجمهور آمریکا را موردتوجه ویژه قرار دهند. بلوفهای غربیها را نباید جدی گرفت. آنها حتی اگر جمهوری اسلامی اقدامی برای تحریم متقابل صورت ندهد نیز «بیش از ایران» ضرر خواهند کرد. پس از 12 سال مذاکره به هیچچیز نرسیدهاند. هیچ توقفی نمیتوانند در کار ایران ایجاد کنند. هیچ سلاح کارآمدی هم در برابر ایران ندارند. اینها را امروز فقط ما نمیگوییم، رییسجمهور آمریکا هم میگوید!
نگارنده البته در ریشهیابی این وضعیت با سخنگوی محترم وزارت خارجه سرکار خانم افخم موافق نیست. آنجا که ایشان میگویند «با استمرار مذاکرات و ارادهی جدی ایران برای رفع این بحرانِ ساختگی، سیاست ایران هراسی دچار مشکلات اساسی شده.»[11] مهمترین علت شکست سیاست ایران هراسی استمرار مذاکرات و ارادهی ایران برای آن نیست. ایران هراسی محکوم به شکست است چون به هیچ واقعیت خارجی مرتبط نیست. پای مفهوم «ایران هراسی» همیشه در هواست و کسانی که قصد دارند آن را باور کنند شاهد و قرینهی معتنابهی نمییابند. ایران همواره در مقام دفاع بوده و خطوط سیاستهایش همواره اصولیتر از آن بوده که مانند اسرائیل و آمریکا دست به تعدی و تجاوز به دیگران آلوده کند. ایران برای اثبات «هراسناک نبودن خود» محتاج به مذاکره با دولتهایی نیست که اتفاقاً خودشان کاملاً هراسناکاند و زن و کودک و کهنسال هم حتی از سیاستهای خبیثانه شان در امان نیست. اگر آنها هم از دامن زدن به ایران هراسی دستبردارند بدون تردید تا زمانی که سیاستهایشان ضد انسانی و استکباری باشد، ما دست از ترویج آمریکا هراسی و اسرائیل هراسی برنمیداریم و همواره مردم دنیا را از ماهیت واقعی آنها باخبر میکنیم. اصولاً آنچه آمریکاییها را در برابر ایران سردرگم کرده این نیست که ما هم حاضرشدهایم مثل صدها کشور دیگر مثلاً وزیر خارجهمان را به دیدار وزیر خارجهی آمریکا بفرستیم! از این دیدارها و مذاکرات در دنیا بسیار انجام میشود. آنچه باعث سردرگمی آمریکا شده «قدرت مردم ایران» است. به خلاصهترین وجه، اگر 22 بهمن را نداشتیم، بدون شک هرچقدر هم اهل گفتگو و مذاکره بودیم طرف مقابل دچار هیچ مشکلی نمیشد!
اگر دقت کنیم، خصوصاً در جریان مذاکراتِ اسفندماه (در ژنو و مونترو) وضعیت به گونه ایست که بخصوص طرف ایرانی از پیشرفتهای مهمی خبر میدهد. در یکی از آخرین موارد آقای دکتر ظریف وزیر محترم امور خارجه چهارشنبه 13 اسفند آنگونه که ایسنا بازتاب داد تصریح کردند که «طرفهای مذاکرهکننده در این دور از گفتگوها به پیشرفتهای چشمگیری دست یافتند.» و همچنین «علیرغم وجود اختلاف بین طرفهای مذاکرهکننده، تا توافق نهایی فاصلهای نداریم!»[12] چه کسی خبر دارد که پیشرفتهای مورداشاره چیست اما دستکم مشخص است که آنها پس از راهپیمایی دهها میلیونی و شگفتانگیز ملت ایران در 22 بهمن 93 اتفاق افتادهاند.
غرب بهخوبی متوجه شده است که مردم ایران حامی این حاکمیت هستند و این مؤلفه چیزی نیست که عُقَلا بتوانند آن را نادیده بگیرند. جمهوری اسلامی اگر هم - آنطور که میگویند - به «امپراتوری ایران» تبدیلشده باشد، سلاحِ هستهای نه این امپراتوری را ایجاد کرده و نه به آن کمکی خواهد کرد. آنچه این امپراتوری را ایجاد کرده «ایمان مردم ایران به خدای بزرگ و به اهدافِ بزرگشان» است.
نتانیاهو و اوباما - چنانچه اوباما بهوضوح گفته است - در اینکه «باید ایران را متوقف کرد» اختلافی ندارند و درگیریهایشان بر سر «شیوه» ی این متوقف کردن است. اما چیزی که هیچیک از آن دو متوجه نیستند این است که امپراتوری مفروضِ ایران را نفوذِ این کشور در لبنان و سوریه و عراق و بحرین و یمن و نوار غزه و بهزودی کرانهی باختری پیش نبرده و نمیبرد که بتوان با «جلوگیری از این نفوذ» آن را متوقف کرد. امپراتوری مفروض را «دستبهدست شدن انقلاب اسلامی» پیش میبرد.
آنها که با ماهوارههایشان به ترکیب جمعیتی راهپیمایی 22 بهمن 93 (نزدیک سه سال پس از آغاز تحریم نفتی ایران) بهدقت توجه کردهاند میدانند که این ترکیب جمعیتی واجد یک پیام بسیار مهم است: «انقلاب اسلامی ایران بهطور کامل دستبهدست شده است» و غرب ازاینپس با میلیونها جوانِ خوش آتیه، باهوش، زمانشناس، ولایت شناس و بسیار مصمّم طرف حساب خواهد بود. نفسِ این «دستبهدست شدن انقلاب اسلامی» واقعیتی است که اگر مغزهای کوچکی مانند مغز نتانیاهو قابیلت تصور کردن آن را داشتند، با «کابوس» نامیدنِ «توسعهی دانش اتمی ایران» لفظِ «کابوس» را هدر نداده بودند!
کابوسِ واقعی برای نتانیاهو «میلیونها جوان ایرانی» هستند که اکنون بر دوش پدرانِ استکبارستیز خود ایستادهاند و دقیقاً به همین دلیل، در همهی مؤلفهها «یک سر و گردن» از سلفِ صالح خود جلوترند. نتانیاهو اگر کوتاهفکر نبود و کشتنِ کودکان معصوم فلسطینی عقل او را بهشدت زایل نکرده بود[13] متوجه میشد که حتی اگر به فرض هم بتواند در انتخابات پارلمانی 18 اسفندماه بر اسحاق هرتزوگ رهبر چپگرایان اسراییل و حزب رقیب پیروز شود (که نظرسنجیها میگویند نمیشود)، غرب به این دلیل که «هیچ چارهی دیگری در برابر ایران ندارد» به هیاهوهای او هیچ توجهی نخواهد کرد و برای نجات خود از یک افتضاح سیاسی و یک ناکامی تمامعیار، تمام تلاش خود را برای توافق با ایران خواهد کرد. بماند که امروز یکی از بزرگترین علاقهمندان به تغییر و تحولِ جدی در کابینهی اسراییل، خودِ کاخ سفید است! اصولاً اسرائیل خوب است دنبال متحدان جدید بگردد. آمریکا را که دارد با بیکفایتی از دست میدهد!
خاورمیانه بهگونهای تغییر کرده است که مستکبرین مطلقاً توقع آن را نداشتند. فقط در یکقلم عربستان سعودی، شریک 80 سالهی آمریکا و یکی از متحدان راهبردی اسراییل در منطقه، همین روزها با فراموش کردنِ معنادارِ غرب میرود تا با کرهایها(!) قراردادهای چندگانهای نهفقط برای ساخت نیروگاه اتمی که برای ایجاد کارخانههای «تولیدِ تجهیزات هستهای» ببندد![14] و خدا میداند توان هستهای عربستان سر از کدام گروه تروریستی در خواهد آورد و در کدام پایتخت غربی به آزمون گذاشته خواهد شد! بهراستی آمریکا و غرب در چنین فضایی با چه منطقی موفق خواهند شد جلوی توسعهی معقول و متوازن توان هستهای در کشورهای دیگر این منطقه را سد کنند؟ «منطق زور» عموماً جواب نمیداد، حالا که دیگر اصلاً جواب نمیدهد! با زور فقط میتوان راهپیماییهایی مثل 22 بهمن 93 را شلوغتر کرد!
غربیها اگر قدری عقل و تدبیر داشتند به خاطر منافع خودشان هم که شده کمتر با مردم ایران دستبهیقه میشدند. با فرض نشناختن اسلام و آشنا نبودن با مردم مسلمان ایران، حتی در تئوری و روی کاغذ، شاید بشود به منافع یک اجتماع، «وقتی به خواب فرورفته» آسیب زد، اما تا زمانی که «زورگوییِ اجنبی» اجازهی «به خواب رفتن» را هم نمیدهد، دیگر هرگز نمیشود!(+)
محمدحسین امینی
پی نوشت:
[1] - Jeffrey Goldberg
[2] - مجله آمریکایی آتلانتیک بیش از 150 سال سابقهی انتشار دارد.
[3] - Danger Ahead for Obama on Iran
[4] - نتانیاهو، در گفتوگو با شبکهای بي سي نيوز، 31 فروردین 1389
صهیونیستها سالهاست در برابر این پرسش که چرا آنها حق دارند سلاح هستهای داشته باشند و ایران حق ندارد میگویند «ما که قصد نداریم ایران را نابود کنیم، ایران است که قصد دارد ما را نابود کند پس نباید دارای سلاح اتمی باشد» دستکم با این سخنان نتانیاهو در باب «پایان حکومت ایران» روشن است که اسرائیل نمیتواند بگوید این تنها ایران است که قصد نابودی اسرائیل را دارد. نتانیاهو بهروشنی گفته که به دنبال پایان حکومت ایران است. پس هرچقدر سلاح هستهایِ مفروضِ ایران برای اسرائیل خطر داشته باشد، سلاح هستهای موجودِ اسرائیل نیز برای ایران خطر دارد و آنها دیگر نمیتوانند با این استدلالِ مسخره عدم عضویتشان در ان پی تی و استانداردهای دوگانه در مورد توان هستهای را توجیه کنند.
[5]- Why the hero’s welcome?
[6] - Gershon Baskin
[7] - Michele Chabin
[8]- Ori Nir
[9] - Dead Wrong
[10] - بیانات رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با مجمع عالی بسیج مستضعفین؛ 6 آذر 1393
[11] - استمرار مذاکرات و اراده جدی ایران بانیان این تبلیغات دروغ را به دست و پا انداخته است
[12] - ظریف: تا رسیدن به توافق فاصلهای نداریم
[13] - قال رسولالله ص مَن قارَف ذنباً فقد فارَقه عَقلٌ لا یرجع الیه اَبداً؛ پیامبر گرامی اسلام فرمودند: کسی که با گناه همراه شود بخشی از عقل او چنان از او جدا میشود که هرگز بازنمیگردد؛ جامع السعادات، جلد 1، صفحه 81 و 82
[14] - نیاز به نفت، کره جنوبی را مجبور به همکاری هسته ای با ریاض کرد
"Our President, analytical news site"
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو