خیلی خوشحالم که شما قلبتان با امام عصر(ع) است و احساس بودن با امام را دارید مطمئن باشید که بعد از این هم هیچ اتفاقی برای کشور نمی افتد هر کسی که بخواهد راه کجی را برود خودش از صحنه به در خواهد شد و نهایتا خودش حذف خواهد شد.

شب گذشته جمعی از حامیان مهندس مشایی در مقابل منزل وی تجمع کرده و تا ساعات پایانی شب به انتظار وی نشستند.

پس از آنکه مهندس مشایی از محل کار به منزل بازگشت، اجتماع کنندگان با وی دیدار و از ایشان برای حضور در صحنه انتخابات دعوت کردند.
در این دیدار که به پیشنهاد تعدادی از حامیان رسانه ای گفتمان بهار شکل گرفت در فضایی بسیار صمیمی و نورانی برگزار شد.
مهندس مشایی در این دیدار در پاسخ به درخواست مکرر حامیان خود مبنی بر ثبت نام برای انتخابات در روز پایانی چنین گفت: من چیزی ندارم به شما بگویم غیر از این که بگویم واقعا مرا شرمنده کردید.
یکی از حضار خطاب به مشایی گفت: مهندس بچه ها امروز همه استرس داشتند و منتظر شنیدن خبر خوش ثبت نام شما بودند ولی ساعت 6 که شد حال همگی گرفته شد.
یکی از حاضرین با اشاره به اینکه دکتر محمود احمدی نژاد سال 84 بعد از نماز جمعه به ستاد انتخابات وزارت کشور برای نام نویسی رفتند افزود ما هم منتظر بودیم شما هم روز جمعه ثبت نام می کنید که مهندس مشایی در جواب گفت: خب آن مدل آقای احمدی نژاد دیگر لو رفته بود.
یکی دیگر از حضار اظهار داشت: همه این بچه ها و خیلی از مردم در کشور، قبل از حضور آقای دکتر احمدی نژاد از امر ظهور حضرت وحشت داشتیم و به این خیال بودیم با آمدن ایشان جنگ و خونریزی می شود و دلمان منتظر نبود. پشت سر دعاهایمان می گفتیم اللهم عجل لولیک الفرج ولی واقعیت را بخواهیم از ته دل نمی گفتیم. شیعه بودیم، امام زمان را دوست داشتیم ولی امام زمان را به ما بد معرفی کرده بودند. من از طرف خودم و خیلی از بچه ها می گویم که امام زمان را دکتر و شما در دل ما انداختید، من هیچ آرزویی ندارم، برای من مشایی مهم نیست، احمدی نژاد مهم نیست و برایم فقط حضرت حجت مهم است. بگذار بگویند منحرفند، عیب ندارد ما منحرفیم. من می گویم آقای مهندس اگر نیایید مدیون هستید به همه آنهایی که طالب اعتلای آرمان بهار و انسان کامل هستند. ما شما را در این مسیر می خواهیم. امیدوارم روی هیچ کس از بچه ها را روی زمین نیندازید، تا حالا همه بچه ها هزینه داده اند. بچه ها حبس کشیده اند و سختی کشیده اند تا به اینجا رسیده ایم.
جوان دیگری ابراز داشت: آقای مهندس من تا 2سال پیش از مخالفان سرسخت شما بودم و فکر می کردم دفاع از ولایت فقیه حرف اولش این است که با آقای مشایی مخالف باشم. من تا به آن زمان از خود مهندس چیزی نشنیده بودم و فقط از دیگران راجع ایشان شنیده بودم. من 2 سخنرانی از شما شنیدم، اینقدر منقلب شدم که به دفتر آقای احمدی نژاد نامه زدم و گفتم آقای احمدی نژاد از شما و از آقای مشایی حلالیت می خواهم و می دانم اگر شما مرا حلال نکنید آتش جهنم بر من حلال خواهد بود و بالاخره آدم باید شجاع باشد و اگر اشتباهی کرده است را بیاید بگوید. من در این جمع شرمنده بشوم بهتر از آن است که در پل صراط مقابل شما شرمنده شوم. (احسنت حضار) نکته دیگر آنکه در خواست می کنم حتما بیایید و همه این سر و صداها و تخریب ها دلیل بر این است که شما بر حق هستید. من برای این سخنم یک ادله عقلی و شرعی دارم. من قبل از این که در این مسیر همراه شما شوم استخاره کردم و این آیه آمد: مردانی که به جز خدا از هیچ کس نمی ترسند این افراد در دلشان هیچ ترسی نیست.
مهندس مشایی در این هنگام متن آن آیه را تلاوت کردند: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لایخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا»
فرد دیگری از میان جمع گفت: بر من حجت تمام شده است برای حمایت از شما و الان باور نمی کنم که در حضور شما باشم و این توفیق بزرگی است. من دانشجوی دکترای فلسفه هستم و تا به حال هزینه های بسیاری به خاطر حرکت در مسیر عدالت طلبی داده ام و راضیم. امام خمینی و مقام معظم رهبری معیار را برای ما مشخص کرده اند و سخن شما در مورد ولایت فقیه را کامل ترین فهم از ولایت فقیه می دانم. سکوت شما مظلومیت شما را صد چندان کرده است. من امروز فیلم رسوایی را در سینما دیدم و آن شخصیت روحانی را مطابق شخصیت شما یافتم. انشاالله عاقبت به خیر خواهیم شد، مرا حلال کنید. (احسنت)
پس از آنکه چند نفر از حاضران به ابراز عقیده پرداختند، از مهندس مشایی برای سخنرانی درخواست کردند.
متن کامل سخنان مهندس رحیم مشایی در این جمع صمیمی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
من فکر می کنم که از همه مهم تر آن باوری است که باید درون ما را سیراب و راضی کند. خداوند نمی فرماید خداوند فقط از بندگان راضی باشد بلکه خود خدا می فرمایند هم خدا از بنده راضی باشد و هم انسان باید از خدا راضی باشد، این سخن معنا داری است. انسان وقتی ادبیات قرآن کریم درباره اعلام موضع خدا در مورد رابطه انسان و خدا را مشاهده می کند خیلی لذت می برد. خدا می گوید من می خواهم در زمین جانشین برای خودم قرار دهم و فرشتگان در مقابل خدا می گویند می خواهی کسی را در زمین جانشین قرار دهی که فساد کند و خون بریزد؟ ملائکه در برابر خدا معترض می شوند. اگر ما بودیم می گفتیم این توهین است یعنی خدا نمی داند. ولی خداوند با برخورد خوب خود به ملائک می فهماند اینطور نیست. خدا به آدم اسماء را یاد می دهد سپس به ملائک هم عرضه می کند بعد از ملائک می پرسد این اسماء چیست؟ ملائک نمی دانند و می گویند ما نمی دانیم. قبلا گفته بودند ما تو را تقدیس و تسبیح می کنیم و ما همواره این کار را می کنیم دیگر نیازی نیست برای دانش این مسائل. بعد خداوند به آدم می گوید تو بگو. یعنی آدم می داند و ملائکه نمی دانند. و ملائک می فهمند که یک حکمتی در کار خدا است و قانع می شوند و آدم را باور می کنند.
یک رضایتی در درون ملائک شکل می گیرد، باور می کنند. تا آدم را باور نکردند بر انسان نمی توانند سجده کنند. سجده دستوری که فایده ای ندارد. اعتبار و فایده ای ندارد چون باور ندارد، ممکن است خم شود ولی ممکن است نفرین کند. وقتی فرشتگان باور کردند و فهمیدند آدم کیست؛ وقتی خداوند فرمود سجده کنید سجده شان یک حقیقت بود.
ما باید منطقی داشته باشیم که به رضایت باطن آدم ها منجر شود. امام زمان(س) که می آید جز از مسیر رضایتمندی انسان ها در دنیا جامعه را نمی تواند هدایت کند چون اگر رضایت نباشد با زور باید جامعه را هدایت کند. خداوند می تواند یک فرشته ای از آسمان بفرستد بدون حضور امام زمان(س) جامعه را به زور هدایت کند ولی امام که نمی آید جامعه را عذاب کند امام می آید جامعه را ارتقا دهد. عقول و سطح فکر را بالا ببرد و رشد دهد. به انسان عشق بدهد عشق هم بعد از معرفت به وجود می آید. وقتی زیبایی علم معرفت جایگاه انسان ها را نشان می دهد انسان ها را از غل و زنجیر آزاد می کند. مردم در دنیا عاشق امام می شوند ما که می دانیم این اتفاق می افتد الآن چرا این کار را نکنیم، مسیر همین مسیر است الان چرا این کار را نکنیم مسیر مسیر توسعه محبت و معرفت است. با مردم نمی شود دعوا کرد، با دعوا می شود چند صباحی حکومت زوری درست کرد و بر مردم سوار شد اما امام(ره) فرمود باید بر قلبها حکومت کنیم. بر قلب ها چگونه می شود حکومت کرد باید منطق درستی داشته باشیم باید بیان داشته باشیم. باید اصول داشته باشیم همین جور نمی توانیم بگوییم اصول گرا هستیم، مردم باید اصول را منطقی و اقناعی بپذیرند و اگر نپذیرند ما خودمان یک گروهی داشته باشیم یک اصولی داشته باشد این برای خودمان است و فایده ای ندارد، بعد قضاوت می شود که اینها بهانه هایی است برای قدرت؛ یکی اسمش اصول می شود و یکی اسمش اصلاح می شود! این معنا ندارد مگر می شود یک طرف اصولگرا باشد یک طرف اصلاح طلب؟ یعنی چی؟ آن اصولی که به اصلاح منجر نشود چه اصولی است و آن اصلاحی که مبتنی بر اصول نباشد چه اصلاحی است؟ اینطور نیست که بگوییم برقرار می ماند یا نمی ماند. راه که اینگونه نیست؟ مگر راه با این مسائل برقرار مانده است؟ راه برقرار است و با این اسم ها نیست.
می خواهم بگویم باید طوری با مردم رفتار کنیم که راضی باشند، قانع بشوند. شما نگران نباشید راه اینگونه نیست که برقرار می ماند یا نمی ماند، راه برقرار است.

مهندس مشایی در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه داد: اولا توصیه من به دوستان این است که به امام عصر (عج) اعتماد کنید، شکلش را به او بسپارید. چیزی که من می گویم فقط همین است که به امام اعتماد کنید. همین امشب این کار را بکنید و می بینید که انشاالله خود امام راه را برای کشورمان، برای نظاممان، برای دین مان، برای مکتب مان، برای آرمان هایمان باز خواهند کرد و تا به حال هم وجود مبارک آن حضرت انقلاب را به پیروزی رسانده و نگه داشت وگرنه به هزار و یک دلیل باید تا به حال انقلاب ما از بین می رفت و آثاری از این انقلاب باقی نمی ماند.

فشارهایی که بر این کشور در طی این 34 سال وارد شد یکی دو تا از این فشارها برای سقوط یک نظام کافی بود. ولی الان چه اتفاقی افتاده است؟ همه به این کشور هجمه آورده اند ولی این کشور هنوز برقرار هست. آن هم با این همه بی تدبیری ها، کج رفتاری ها، تفرقه و تشتتی که در داخل بوده است بنابراین نقش امام نقش مسلمی است و این خیلی روشن است.
خیلی خوشحالم که شما قلبتان با امام عصر(ع) است و احساس بودن با امام را دارید مطمئن باشید که بعد از این هم هیچ اتفاقی برای کشور نمی افتد هر کسی که بخواهد راه کجی را برود خودش از صحنه به در خواهد شد و نهایتا خودش حذف خواهد شد.
مملکت صاحب دارد و بدانید که مستحکم می ماند و شما اصلا نگران نباشید و غصه نخورید. همین الان که من این حرف را می زنم چقدر تهدید پشت سر ماست؟ این مطالب را هم که برخی آشکار می گویند: که بگذارید دولت عوض بشود ما چنین می کنیم و چنان می کنیم؛ اصلا اینها نباید تا الان می ماندند ولی آیا شما تا به حال ذره ای ترس و نگرانی در ما دیده اید؟ چرا؟ اگر ما خودمان باشیم که باید خیلی بترسیم.
دیدید که این صهیونیست ها چقدر از واژه احمدی نژاد وحشت دارند؟ خیلی شفاف گفتند که باید کاری کنیم که اسم احمدی نژاد را نتوانند در جایی ببرند. اگر احمدی نژاد خودش تنها بود آیا جسارت انجام چنین کارهای بزرگی را داشت؟ من به شما می گویم اگر خود حضرت امام(ره) تنها بودند جسارت انجام چنین انقلاب بزرگی را داشت؟ نمی شد. اگر آدم ایمان داشته باشد مشکلی نیست چرا باید مشکلی داشته باشیم. حالا اگر یکی عصبانی می شود و داد و بیداد می کند مشکل خودش هست. چون وزن ندارد سبک است مثل یک پَر کاه با یک حرف و یک باد سبک سریع جابجا می شود ولی اگر آدم ایمان داشته باشد نباید جابجا بشود.
نگران نباشید فقط به شما بگویم هیچ نگران نباشید. هر چه خیر است اتفاق می افتد و فردا هم انشاالله یکی از روزهای خوب خداست. (صلوات و انشاالله حضار)
یک نفر: انشاالله یوم الله می شود
مشایی: همه روزها یوم الله است.
حضار: یک سخنی بگویید که امشب راحت بخوابیم.
مشایی: به خدا اعتماد کنید و نگران نباشید. خدمت شما عرض می کنم شما اگر آن جوابی را که می خواهید از من بشنوید بشنوید آرامش پیدا می کنید این طور نیست اینکه اول کار است. آرامش که این طوری به دست نمی آید.
یک نفر: ما مثل شما نمی توانیم عمیق فکر کنیم. سخنان شما خیلی عمیق است و رابطه ما با امام زمان(س) مثل مال شما نیست.
مشایی: من رابطه خاصی ندارم! من از شما خواهش می کنم نگران نباشید.
حضار: سخنی بگویید که حداقل بتوانیم امشب را راحت بخوانید.
مشایی: من به شما می گویم امشب از راحت ترین شب های زندگی تان باشد. یک خاطره ای تعریف کنم، بنده و آقای احمدی نژاد در سفر به عراق، شب در بغداد بودیم و بغداد هم کاملا در اختیار امریکایی ها بود یک اتاقی که شبیه سالن بود ما آن شب در یک اتاق خواب خوابیدیم.
آنقدر آن شب من راحت خوابیدم که تعجب کردم و به آقای احمدی نژاد گفتم: امشب برای من مثل چند شب بود و خواب بسیار عمیق و لذت بخش و راحتی رفتم در حالی که تمام ساختمان ها در اختیار امریکایی ها بود.
اتفاقا آقای احمدی نژاد هم گفت من هم همین حس را داشتم.
آقای مشایی در جواب یکی از حضار که گفت انشاالله فردا راحت بخوابیم گفت: فکر می کنید که فردا راحت است. ما فرماندهی داریم و ما همه در کشور سرباز هستیم. وقتی آقای احمدی نژاد می گوید من یک سربازم ما نیز همه سربازیم. فرماندهی هم در مملکت ولی فقیه ماست و ما که دو تا فرمانده نداریم و همه ما پای یک کار هستیم. انشاالله همه ما از معتقدان به وجود حضرت باشیم. ما یک امتیاز بزرگی داریم که عشقمان امام است و فهمیدیم امام یعنی بهار. این بهار یک مفهوم بسیار بالاست و لذت بردم وقتی در معارف دینی مان به این رسیدم که امام ما بهار است واقعا خیالم راحت شد که چطور امام را به جهان معرفی کنیم. هیچ مانعی بر سر راه امام نیست جز مشتی آدم که ظاهرشان آدم است و باطنشان آدم نیست وگرنه اگر کسی درونش آدم باشد قطعا بدانید مشتاق امام خواهد بود.
بهار روح دیگری در دل ها به وجود آورده است. شما همین عشق زمینی را بررسی کنید، همین آدم هایی که عاشق زمینی اند را ببینید، خداوند این عشق را در زمین گذاشت تا نشان داده شود که خود پرستی باطن ندارد، تکبر باطن ندارد، استکبار و لیبرالیسم و ماتریالیسم باطن ندارد. و اینها کجا معلوم می شود؟ در عشق!

در روی زمین اگر کسی این مفاهیم را متوجه شده باشد می فهمد که خودش معنا ندارد و عشق یعنی همین که یک نفر دیگر را بر خود ترجیح دهیم. خداوند بر روی زمین یک علامتی گذاشته است تا بشر متوجه شود که زمین خواستگاهش نیست. تمام معدلات زمین با عشق زیر سؤال می رود و نقض می شود. قرار بر این بوده است که از بهار به خدا برسیم و شما اشعار سعدی و حافظ و همه را در مورد بهار می خوانیم می بینیم که همه از عشق و بیداری سخن می گویند.
یکی از حضار: تا امروز به شما پیغامی داده اند نیایید یا بیایید؟
مشایی: به من که چیزی نگفته اند، خود تلویزیون به همه می گوید! من فکر می کنم که فهمیده اند که پیغام به من هیچ فرقی نمی کند. کسی به من نگفته ولی رسانه ملی به همه گفته است و البته آن را لو داده اند! (خنده حضار)
من همه مردم را به نحوی منتظر امام می دانم، یک نفر امروز متوجه می شود و یک نفر فردا. من کسی نیستم که بخواهم از مردم شاکی باشم و اصلا جرأت نمی کنم.

در این هنگام یکی از دوستداران از شیراز تماس گرفت و با مهندس در حال گریه صحبت کرد.
روزهای سختی است ولی شما اصلا نگران نباشید، کسانی در جامعه هستند که دشمن حضرت اند و من نمی توانم آنها را ببخشم ولی عموم مردم به درک امام می رسند.