این روزها همه اظهار میکنند سرباز ولایتاند، سرباز ولایت دو نوع است سرباز خودسر آتش به اختیار و سرباز گوش به فرمان! این عادت ناپسند سربازان آتش به اختیاری است که حرف ولایت فقیه را خودشان تفسیر میکنند، خودشان پیگیری میکنند، مفسر، قاضی و عامل حکم ولایت میشوند.
روزنامه ایران در یادداشت امروز خود و در نقد سخنان اخیر سردار احمدی مقدم نوشت: فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گفت: «کسانی که به غیر از تفکر ولایت فقیه میاندیشند و خود را مستقیم به امامزمان(عج) متصل میدانند و هشت سال در سخنرانیها خود را مرتبط به امام زمان(عج) میدانند، بازهم ولایت فقیه را کامل نمیدانند، باید بدانند که قرآن و ولایت دو چیز جداییناپذیر است و ولایت فقیه اصل مراجعه به اسلام است.»
سردار احمدی مقدم با بیان اینکه «اعضای فرقه انحرافی جدید مدعی هستند که حکمشان را از امام زمان میگیرند»، گفت: «آنها هشت سال در کشور حرف زدند اما معلوم نیست ولی آنها چه کسی است.» وی افزود: «کسی که به غیر از ولایت فقیه، تمسکی به اسلام داشته باشد، سلفیگری را در پیش گرفته و خونش مباح است.»
اظهارات فرمانده ناجا سردار احمدی مقدم بار دیگر حقانیت بیانات رهبر کبیر و فقید انقلاب حضرت امام خمینی(ره) در طرح بحث ممنوعیت ورود نظامیان به سیاست را نشان داد و تایید کرد که عدم ورود آنها به سیاست بیش از همه برای خود آنها سودبخش و مفید خواهد بود. فلسفه عدم ورود نظامیان به سیاست این است که جایگاهی که یک نظامی دارد، دفاع از تمامیت ارضی و امنیت کشور است.
پایبندی به این ایده باعث میشود که یک نظامی حتی فراتر از حاکمیت سیاسی خود را مدافع ارزشهایی بداند که قوام حاکمیت جمهوری اسلامی بر مرزهای ایران بر آنها استوار است. شایسته چنین موقعیتی این است که یک نظامی به حسب خطیر بودن جایگاهش هیچگاه وارد تنازعات سیاسی و جانبداریها نبوده و از «امر سیاسی کلی» که متوجه کشور است دفاع نماید. در طول چند سال گذشته تقریباً تمامی کسانی که به نحوی از احمدینژاد دلخور بودهاند ناخواسته به دامی افتادند که بیش از احمدینژاد ساحت اخلاقی کشور را به خطر میاندازد و حاشا که همین افراد مدعی هستند در دوره احمدینژاد اخلاق عمومی افت کرده است.
سوالی که متوجه این افراد است این است که چرا بر فرض وجود تمام اشکالاتی که به دکتر احمدینژاد وارد باشد، از حیطه ادبیات لازم برای مواجهه با دولت به عنوان کلانترین مجری امر سیاسی کشور خارج شدند و ادبیاتی را به کار میگیرند که شائبه تزلزل اخلاقی منتقدان سیاسی در کشور را به وجود میآورد؟ آیا فقط رئیسجمهور را میتوان از جهت اخلاق مورد مواخذه قرار داد؟
حداقل از مجموعه رفتار احمدینژاد این استنباط میشود که رفتار و گفتار وی در چارچوب قانون معنادار است و ایشان به عنوان کسی که به پایبندی به قانون قسم یاد کردهاند تلاش دارند که ظاهراً یا باطناً کاری نکنند که نص قانون زیرپا گذاشته شود. کافی است که به نامه نگاری دکتر احمدینژاد به قاضی القضات جناب لاریجانی توجه کنید. رئیسجمهور غیر معمم ایران که هیچ ادعایی در مورد تحصیلات حوزوی و فقهی مرتبط با امر قضا ندارند نامهای به ایشان نوشته که طبق قانون هیچ توهین و محل افترا نسبت به آن جناب وجود نداشت اما جواب ایشان به عنوان رئیس امر قضا شاید حداقل از سوی شماری مورد انتظار نبود، مورد دوم مربوط به روزهای ثبت نام است، حداقل به ظاهر استدلال احمدینژاد هیچ ایرادی وارد نیست (همان طوری که حقوقدانان نیز تایید میکنند) و اگر ایرادی هست متوجه مسائل دیگری است که باید به آنها توجه شود نه آستین احمدینژاد.
در مورد اظهارات سردار احمدی مقدم نیز این مسائل خود به خود مطرح است که به طرح آنها خواهیم پرداخت. ایشان در چه جایگاهی هستند که حکم مهدورالدمی یک یا گروهی از شهروندان را صادر میکنند؟ آیا فراموش کردهاند علمایی هستند که برای داشتن صلاحیت مطرح نمودن چنین مباحثی، سالها دروس متفاوت را خوانده و به درجاتی از تحصیلات مذهبی میرسند که نسبت صلاحیت آنها به زدن چنین حرفهایی در مقایسه با سردار محترم قابل مقایسه با نسبت استاد با طفل نوپا هم نیست؟
جناب سردار احمدی مقدم! این روزها همه اظهار میکنند سرباز ولایتاند، سرباز ولایت دو نوع است سرباز خودسر آتش به اختیار و سرباز گوش به فرمان! این عادت ناپسند سربازان آتش به اختیاری است که حرف ولایت فقیه را خودشان تفسیر میکنند، خودشان پیگیری میکنند، مفسر، قاضی و عامل حکم ولایت میشوند.
نخیر سردار محترم! برفرض این که جریان انحرافی هم وجود داشته باشد این وظیفه قوه قضاییه است که مسأله را پیگیری کند و با حفظ شأن تمام ضابطین محترم این نهاد، باید گفت شما در نهایت سرپرست و مسئول این ضابطین هستید! این حرفهایی که از جنس سیاسیبازی هستند نه تنها اخلاق جامعه را فاسد میکند بلکه صلاحیت یک سردار مسلمان را نیز خدشهدار میکند. آیا جنابعالی متوجه نیستید با این حرفهایی که میزنید عملاً حکم قتل را صادر کرده اید؟ آیا برای چنین حکمی به تنهایی اقدام کردهاید یا از مراجع دیگری غیر از رهبری عزیز و فرزانه انقلاب کسب تکلیف کرده و صاحب اجازهاید؟؟ آیا حاضرید به همین اتهام شما در یک دادگاه صالحه رسیدگی شود؟
آیا اگر ضابط قضایی یک کشور و یک منطقه خودش عامل مخل امنیت شود، دیگر پایداری و امن و امنیتی در آن کشور وجود خواهد داشت؟ و آیا...؟ این چه فتنهای است که به جان شما و سایرین افتاده است؟ کسانی که شما امروز آنها را متهم میکنید به انحرافی بودن، کسانی هستند که بارها به ولایت فقیه ایمان خود را اثبات کردهاند و البته و صدالبته قربانی تحجر و قشریگری کسانی هستند که حتی ممکن است برخی در محافلی با آنها سر و سرهایی نیز داشته باشند. آیا حاضرید با همین توان و قدرت که فریادتان را بر سر انحراف میکشید کمی به جملات خود فکر کنید و ببینید گوشه قبای دوستانی که شما احتمالاً به امید آنها چنین حرفهایی را میزنید، ممکن است لای در گیر کند یا هماکنونگیر کرده باشد؟ جریان انحرافی (به زعم شما) خیلی هنر کنند میگویند باید فرمانبردار و تابع انسان کامل (امام زمان) و نایبش بود، اما در همین زمان هستند کسانی که میگویند ولی فقیه معذور است و ما حرفهایش را تفسیر میکنیم!
از کجا معلوم ولایت فقیه معذور نباشد تا با شما برخورد کند؟ آیا علم کردن کسی که آنقدر بصیرت نداشت تا فلسفه درس دادن امام را در دوران طاغوت تحمل کند در کنار ولی فقیه، نمیتواند اهداف و نیات شوم توطئه را متصور باشد؟ شما از همین راه که آمدید برگردید. این توصیه مشفقانه است. سردار تا وقتی که برای اسلام سرش را بالایدار بفرستد ارزشمند است اما وقتی برای خوشایند کسی حرف زد، هر که باشد غیر خدا (و به تبع آن ولی خدا)، آن موقع سردار طاغوت است نه سردار اسلام و نه سردار ولی فقیه!
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو