خانواده دروغ سه عضو بیشتر نداشت. «دروغ بزرگ» پدر بود و «دروغ شاخدار» مادر. «دروغ سیزده» هم تنها فرزند این خانواده بود. اما 22 خرداد 88 چهارمین فرزند این خانواده به دنیا آمد که برای آن نام «دروغ سبز» را برگزیدند.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛خانواده دروغ سه عضو بیشتر نداشت. «دروغ بزرگ» پدر بود و «دروغ شاخدار» مادر. «دروغ سیزده» هم تنها فرزند این خانواده بود. اما 22 خرداد 88 چهارمین فرزند این خانواده به دنیا آمد که برای آن نام «دروغ سبز» را برگزیدند.

دروغ بزرگ، اصطلاح و تکنیکی است در پروپاگاندا، که اولین بار آدولف هیتلر از آن استفاده کرد. این تکنیک تبلیغاتی، بیشترین کاربرد را در عالم سیاست و بازی‌های سیاسی دارد.

آدولف هیتلر در کتاب «نبرد من» می‌گوید: مردم شکست آلمان در جنگ جهانی اول را به این دلیل پذیرفتند که یهودی‌های پر نفوذ در مطبوعات از این تکنیک استفاده کردند. از نظر او این روش مستلزم آن است که دروغ باید چنان بزرگ باشد که هیچ کس باور نکند. بعدها یوزف گوبلز که وزیر تبلیغات هیتلر بود این تئوری را با کمی تغییر بدین گونه بیان کرد که «دروغ بزرگ یکی از روش‌های تبلیغاتی مورد استفاده انگلستان است. انگلیسی‌ها یک دروغ بزرگ می‌گویند و تحت هر شرایطی بر تکرار آن پافشاری می‌کنند.»

و اما دروغ سیزده. روز دروغ آوریل یا دروغ ۱۳ در بسیاری از کشورها به عنوان یک روز ویژه با گفتن دروغ‌هایی به شوخی در یکم آوریل گرامی داشته می‌شود.

این مراسم در کشور ما سیزدهم فروردین انجام می‌شود و به همین جهت به دروغ ۱۳ معروف شده است. در برخی کشورها از جمله بریتانیا، اتریش، نیوزیلند و زیمبابوه، دروغگویی در این روز از صبح تا ظهر ادامه پیدا می‌کند و شخصی که پس از ظهر دروغ بگوید «احمق آوریل» (April Fool) لقب می‌گیرد.

شاید کسی فکرش را نمی‌کرد که چهارمین عضو خانواده دروغ‌ها در فرایند انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران متولد شود و نام «دروغ سبز» را بر آن بگذارد. دروغ سبز برخلاف برادرش «دروغ سیزده یا همان دروغ آوریل» -که اگر کسی بعد ازساعات ظهر دروغ بگوید احمق آوریل لقب می‌گیرد ـ گویا قرار نیست پایانی داشته باشد؛ زیرا با آن که 31‌میلیون و 525 هزار و 920 ثانیه(پانزدهم خرداد89) از ظهر اعلام نتایج انتخابات می‌گذرد اما کماکان ادامه دارد!

سرمنشأ همه دروغ‌ها «من» است و سرمنشأ دروغ‌های سبز نیز «من» بود اما نه یک «من» بلکه چند «من». پروژه «من» را شیخ مهدی کروبی کلید زد. نزدیک به 9 ماه تا انتخابات ریاست جمهوری دهم زمان باقی بود که مهدی کروبی پرچم حزب اعتماد ملی را بالا گرفت و اعلام کرد که «من می‌آیم». روزها می‌گذشت و او «من» خود را حفظ می‌کرد:«من در عرصه تا لحظه آخر می‌مانم»، «من به نفع هیچکس کنار نمی‌روم»، «من برای پیروزی آمده ام»، من، من، من، و باز هم من.

دومین شخصیتی که به پروژه «من» پیوست، سید محمد خاتمی بود که با پرچم اصلاحات اظهار کرد:«من می‌آیم». خاتمی زمانی در «من» خود مردد شد که زمزمه‌های آمدن میرحسین موسوی به گوشش رسید. او این تردید را در سفری که به ایلام داشت آشکار کرد:«یا من می‌آیم یا مهندس موسوی.» تردیدها «من» خاتمی و «من» موسوی را به جلسه پشت درهای بسته کشاند. جلسات نتیجه نداد و دو «من» دیگر از اردوگاه دوم خرداد پا به عرصه انتخابات گذاشتند. اینگونه بود که بازی «من‌ها» آغاز شد و اینگونه بود که هواداران افراطی این سه «من»، آن‌ها را ناخودآگاه به بازی در «فینال دروغ سبز» کشاندند ؛ چند نمونه از دروغ‌های سبز را با هم مرور می‌کنیم.

دروغ سبز یک: میرحسین موسوی که همواره در دوران نخست‌وزیری‌اش پیشتاز سخنسرایی در حمایت از ملت مظلوم فلسطین و لبنان بود در انتخابات ریاست جمهوری دهم و تنها برای جذب آرای خاکستری، چندین مرتبه حمایت از مردم این دو کشور را زیر سؤال برد و در سخنانی شعاری- و غیرمستقیم- فقر و کمبودهای کشور را ناشی از حمایت جمهوری اسلامی از این دو کشور دانست.

دروغ سبز دو: موسوی در اولین نطق تلویزیونی خود- اول خردادماه 88- اظهار داشت:«ایــن پـیشوازها برای شنیدن حرف‌ها، نقدها و شنیدن مسائل کشور بود و الا من ماشین نداشته‌ام که شما را جمع کنم و پول نفتی در آسـتین نداشته‌ام و می‌دانم که شما به خـاطـر این مسائل وارد صحنه نمی‌شوید بـلـکـه حـضـورتـان بـه واسـطـه حساسیت نسبت به مسائل انقلاب است.» یک روز بعد، سایت میرحسین طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد:«مبادی حرکت اتوبوس‌ها به مقصد ورزشگاه 12 هزار نفره آزادی برای شرکت در مراسم بزرگداشت دوم خرداد با حضور خاتمی اعلام شد. این میتینگ انتخاباتی برای حمایت از نامزدی مهندس موسوی برگزار خواهد شد. مبادی حرکت اتوبوس‌ها به مقصد ورزشگاه آزادی به این شرح است: ولی‌عصر ــ سرچهارراه ولیعصر ــ خ‌بزرگمهر (امیرکبیر)، کیلومتر 20 جاده امام رضا(ع) شهر پاکدشت (پردیس ابوریحان)، بزرگراه خلیج فارس ــ نرسیده به عوارضی قم، خروجی دانشگاه آزاد(پردیس مرکزی)، بلوار کشاورز- خ عبدالله‌زاده ــ دانشکده شماره یک پزشکی شاهد، بزرگراه جلال آل‌احمد ــ زیر پل گیشا (تربیت مدرس)، اتوبان همت ــ غرب به شرق ــ بعد از تقاطع اتوبان شیخ فضل‌الله ــ برج میلاد-(علوم پزشکی ایران)، دهکده المپیک ــ میدان دهکده ــ فلکه ورزش- علامه طباطبایی-(پردیس مرکزی)، خ شریعتی ــ سه راه ضرابخانه ــ خ گل نبی ــ دانشگاه علوم اجتماعی و ارتباطات علامه طباطبایی، بزرگراه چمران ــ پل مدیریت ــ روبه‌روی دانشگاه امام صادق(ع) خ علامه طباطبایی ــ (دانشکده ادبیات)، خ ولیعصر ــ جنب بیمارستان دی ــ خ نظامی گنجوی ــ جنب کوچه 7 پیکر (دانشکده مدیریت)، خ شهید بهشتی (عباس‌آباد) ــ خیابان احمدقصیر (بخارست)، ده ونک ــ خ شیخ بهایی ــ کوی دانشگاه الزهرا، خ ولیعصر ــ روبه‌روی بزرگمهر ــ جنب دانشگاه امیرکبیر (دانشگاه هنر)، خ مفتح ــ خ ورزنده ــ جنب ورزشگاه شیرودی ــ دانشکده سینما و تئاتر (دانشگاه هنر)، خ شریعتی ــ نرسیده به پل سید خندان (دانشکده برق)، ونک، خیابان ملاصدرا، خیابان پردیس، جنب هتل پردیس(دانشکده مکانیک)، انتهای اتوبان وفادار شرقی دو راهی رهبر، بلوار دانشجو (دانشکده هوا فضا)، ولنجک ــ میدان دانشگاه (شهید بهشتی)، ولنجک ــ بلوار دانشگاه (علوم پزشکی شهید بهشتی)، خ شریعتی ــ جنب حسینیه ارشاد، بیمارستان مفید (شهید بهشتی / پرستاری و مامایی)، اتوبان خلیج فارس ــ نرسیده به پل هوایی مرقد امام ــ مجتمع یادگار امام (آزاد شهرری)و... از ذکر نام مابقی مسیرها به دلیل پرهیز از اطاله نوشتار چشمپوشی می‌کنیم.

3- میر‌حسین‌ موسوی بیست‌و‌یکم اردیبهشت 88 گفت: «من اگر در این بیست سال سکوت کرده بودم به این دلیل بود که احساس خطر نکرده و وارد مسائل سیاسی نمی‌شدم». یک روز بعد، خود او تصریح کرد: «بیست سال سکوت نکردم، بلکه از رسانه محروم شدم».

4- مهندس موسوی در اظهارات انتخاباتی‌اش گفت:«توزیع سهام عدالت به شکل فعلی را جمع می‌کنم. اینگونه که امروز سهام عدالت در کشور توزیع می‌شود بخش خصوصی را با مشکل مواجه می‌کند.» پس از چندی موسوی در چرخشی جالب توجه اظهار کرد:«چیزی که به آن توجه نمی‌شود این است که تمام تعهدات دولت کنونی به دولت‌های آینده باز خواهد گشت و این دولت هر چیزی را که امضا کند دولت‌های بعدی نیز متعهد به اجرا خواهند بود.»

5- موسوی در مناظره با احمدی نژاد گفت:«آقای هاشمی و خاتمی چه ربطی به من دارند؟». چند روز بعد، کروبی در مناظره با احمدی نژاد با صراحت اظهار کرد:«دوره پیش آقای هاشمی رقیب من شد، این دور هم من را تایید نمی‌کند آقای موسوی را تایید می‌کند. افزون بر این، ابطحی در دادگاه خود خاطرنشان کرد:«موسوی، خاتمی و هاشمی هم قسم شده‌اند که همدیگر را تنها نگذارند.»

6- موسوی در جریان تبلیغات، احمدی نژاد را رمال نامید. از سوی دیگر، رئیس ستاد میرحسین اعلام کرد: موسوی 30 میلیون رای می آورد! این آینده گویی و پیش بینی رئیس ستاد او را چه باید نامید؟

7- ساعت 23 و 30 دقیقه شب جمعه 22 خرداد 88؛ در حالی که رأی‌گیری هنوز در برخی شعبه‌ها ادامه داشت و آرا هنوز شمرده نشده بود میرحسین موسوی در یکی از برج‌های شمال پایتخت بر صندلی کنفرانس خبری تکیه زد و خودش را پیروز انتخابات با کسب اکثریت قاطع آرا اعلام کرد!او از هوادارانش خواست خود را برای برگزاری جشن پیروزی آماده کنند.

8- پیش از انتخابات، موسوی در یکی از فیلم‌های تبلیغاتی‌‌اش در رسانه ملی گفت:«برخورد منطقی و قاطع با یک پدیده ناروا یک مسأله است و اینکه ما بعضی از مرزها را درنوردیم و به فراتر از آن برویم و با این کار انسجام ملی را دچار آسیب کنیم و ارزش‌های بنیادی خودمان را مورد تهدید قرار بدهیم یک مسأله دیگر است.» اما روز شنبه پس از انتخابات به‌رغم آن که از برخورد منطقی سخن گفته بود با صدور بیانیه‌ای ضمن شعبده‌بازی خواندن نتایج انتخابات، آن را نشانه حاکمیت استبداد و دروغ دانسته و اظهار داشت که تسلیم این شرایط نخواهد شد. او ضمن ادعای تقلب در انتخابات، از کلیدواژه‌های دیگری همچون «خیانت به آرای مردم»، «نتایج بهت‌آور»، «بازی بزرگ» و «مبارزه با شورش دروغ» در این بیانیه استفاده کرده بود.

9- پیش از انتخابات، موسوی در مناظره تلویزیونی‌اش با احمدی‌نژاد گفت: «آدمی که خودمحور نباشد از قانون فرار نمی‌کند بلکه از آن استقبال می‌کند و حتی اگر آن قانون را دوست نداشته باشد از راه قانون مشکلش را حل می‌کند. از بی‌قانونی، حتماً دیکتاتوری، فقر، فساد و تبعیض زاییده می‌شود.» اما پس از انتخابات، موسوی با زیر پا گذاشتن تمام اظهاراتش در باب قانونگرایی و احترام به قانون، پس از آنکه نتیجه انتخابات را به سود خود ندید علیه ساختارهای قانونی انتخابات، شورای نگهبان و وزارت کشور شورش کرد و با فراخوان به هوادارانش، خیابان‌ها را مأمن قانون‌شکنی و هرج و مرج ساخت. او که پیش از انتخابات گفته بود:«آدمی که خودمحور نباشد از قانون فرار نمی‌کند»، نه‌تنها از قانون فرار کرد بلکه قانون را متهم به «تقلب» ساخت.

10 - پیش از انتخابات، مهندس موسوی در یکی از فیلم‌های تبلیغاتی‌اش در رسانه ملی برای جذب آرای بسیجی‌ها تصریح کرد: «من از بسیجی‌ها تشکر می‌کنم. بنده هم یک بسیجی هستم و از بسیجیان حمایت می‌کنم». اما پس از انتخابات، میرحسین موسوی پس از شکست در انتخابات انواع انگ‌ها و تهمت‌ها را متوجه نیروهای بسیجی کرده و از آنان با عنوان «نیروهای خودسر» یاد کرد!

11- قبل از انتخابات، موسوی در روزگار نخست‌وزیری‌اش در یکی از سخنرانی‌ها خاطرنشان کرد:«نهضت انقلاب اسلامی یک نهضت ایمانی است که کرامت‌های انسانی را به ایرانیان عرضه کرده است. ما نمی‌توانیم و نباید به ارزش‌های این نهضت ایمانی پشت کنیم.» او همچنین در روزهای تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری در جمع تعدادی از جوانان گفت:«وقتی این شال سبز بر گردن من انداخته می‌شود احساس خاصی دارم که این نماد اهل بیت است و وظیفه سنگینی بر دوش من و همه کسانی که این پرچم را در دست دارند گذاشته شده است.» از مهم‌ترین و برجسته‌ترین ارزش‌های نهضت ایمانی انقلاب اسلامی، ارزشی به نام «ولایت فقیه» است که امام(ره) درخصوص این ارزش فرمود:«پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی‌ نرسد.» با این حال، آقای موسوی به‌رغم تأکیدات مکرر رهبر انقلاب (ولی‌فقیه) برای پایان دادن به اغتشاش‌ها و حوادث پس از انتخابات، بدون اعتنا به رهنمودهای ولی‌فقیه، هواداران خود را به ادامه اعتراض‌ها فراخوانده و می‌خواند. با آنکه رهبر انقلاب، صحت و سلامت انتخابات را تأیید کرده و اعلام داشتند که «جمهوری اسلامی اهل خیانت به آرای مردم نیست»، «تقلب در حد 11‌میلیون امکانپذیر نیست» و «مخدوش دانستن نتیجه انتخابات یک جرم بزرگ است» اما مهندس موسوی کماکان اتهام «تقلب» را برای تهییج و تحریک هوادارانش تکرار می‌‌کند!

12- پیش از انتخابات، آقای موسوی در فیلم تبلیغاتی خود گفت:«حضور خودمان، این حضور سبز و پر از معنویت و نورانیت و همراه با تعادل و احترام به مقررات و هنجارهای دینی و اعتقادی را باید حفظ کنیم. ما رنگ سبز را به عنوان نمادی که رنگ اهل‌ بیت(ع) است انتخاب کردیم تا متمسک بشویم به اخلاق و رویه آن عزیزان.» اما پس از انتخابات، عبور آقای موسوی از قانون و خروج او از تعادل و احترام به مقررات سبب شد تا سبزهای هوادار او در روز قدس در حالی که از رنگ سبز- این نماد اهل بیت(ع)- به شکل‌های زننده‌ای(لاک سبز، رژ سبز و... ) استفاده کرده بودند، ضمن روزه‌خواری در ملأعام فریاد «اسلام‌زدایی» برآورند که:«جمهوری ایرانی، می‌‌خواهیم، می‌خواهیم». در روزهای پیش از انتخابات نیز، تصاویری از رقص دختران حامی موسوی با شال و روسری و مانتو و مچ‌بند سبز در حین سخنرانی خود آقای موسوی موجود است.

13- قبل از انتخابات، در فیلم تبلیغاتی، شیخ مهدی کروبی روبه‌روی کرباسچی (معاون اول کروبی که به موسوی رأی داد!) نشسته و می‌گوید:«مطمئناً از کاری که تحریک کند، کاری که دشمن‌تراشی کند، کاری که ضربه به منافع ملت باشد به شدت پرهیز می‌کنم.» ولی پس از انتخابات، مهدی کروبی با اظهارات خود در جاده تحریک افکار عمومی قدم برداشت و نه‌تنها برای نظام و انقلاب دشمن‌تراشی کرد بلکه به همراهی موسوی با تهمت تقلب، به تعبیر رهبر انقلاب «از نظام هتک‌حرمت و حیثیت» کردند. اقدامات کروبی و موسوی، کاخ سفید و همراهانش را تشویق کرد تا علیه منافع ملی ایران با انرژی و انگیزه بیشتری قدم بردارند.

14- ستادهای موسوی و کروبی با ارائه لیستی مدعی شدند در اغتشاشات پس ازانتخابات 72 نفر کشته شده اند. این لیست اولین بار در سایت حزب مشارکت منتشر و از آنها به عنوان «72 شهید جنبش سبز» نام برده شد. انتخاب عدد 72 از سوی دوم خردادی ها بسیار هوشمندانه و برای تداعی 72 شهید کربلا صورت گرفته است.

15- به مرور زمان تعدادی از افرادی که ستادهای موسوی و کروبی مدعی کشته شدن آنها بودند زنده از آب در آمدند!اما هدایتگران جریان اغتشاش برای لاپوشانی گافی که داده بودند، مدعی شدند که این افراد زنده نشده‌اند و زنده جلوه دادن آنها، ترفند نظام برای مخدوش کردن لیست شهدا و بدنام کردن دوم خردادی‌ها بوده است!

16- اتاق دروغ سازی معترضان، برای گرم نگه داشتن حرارت اغتشاش نیازمند خلق سوژه‌های ساعت به ساعت و روز به روز بودند. از همین رو، دروغ سبزی به‌نام «توهین به معترضان» را آفریدند. در حقیقت در ورای این دروغ سبز یعنی «خس و خاشاک خواندن معترضان توسط رئیس جمهور»، این نکته روانشناسانه نهفته بود که به هواداران موسوی تلقین کنند که نه تنها رأی شما را تباه کرده‌اند بلکه به شما توهین هم می‌کنند.

با انتشار این سوژه، موجی از تبلیغات رسانه‌ای آغاز شد. البته در اینکه فردی در مقام رئیس‌جمهور به‌ویژه در شرایط خاص باید توجه ویژه‌ای به انتخاب واژه‌ها داشته باشد، شکی نیست اما اصل ماجرا این بود که احمدی نژاد عصر روز یکشنبه 24 خرداد در تجمع هوادارانش در میدان ولی عصر تهران، طی سخنانی حساب اغتشاشگران را از هواداران نامزدها جدا کرد و آشوبگران را «خس و خاشاک» نامید. او گفت:«در انتخابات ایران 40‌میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بوده‌اند. حالا چهار تا خس و خاشاک این گوشه‌ها کاری می‌کنند بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنان نخواهد گذاشت. 70‌میلیون ملت ایران و 40‌میلیون شرکت کننده در انتخابات همه عزیزند، همه ملت ایرانند و همه همدلند و دولت، خادم همه آنان و در خدمت همه آنهاست. رقابت‌ها به پایان رسید و دوره دوستی‌ها و ساختن‌ها آغاز شد.»

17- هفتم مرداد ماه- چهل و هفت روز پس از انتخابات- بود که مهدی کروبی با ارسال نامه‌ای به هاشمی رفسنجانی ادعاهای عجیب و غریبی را درباره تجاوز به دستگیرشدگان اغتشاشات در زندان و شکنجه وحشتناک آنان مطرح کرد. انتشار این نامه موجی از التهاب را در کشور آفرید و با استقبال و مانور تبلیغاتی گسترده رسانه‌های غرب مواجه شد. کروبی گفت که مستندات کافی برای اثبات ادعاهای خود دارد و اگر خلاف آن ثابت شد، رسماً از ملت عذرخواهی می‌کند. دستگاه‌های مسئول کشور و در رأس آنها قوه قضائیه رسیدگی به این ادعاها را در دستور کار خود قرار دادند. کمیته سه نفره‌ای متشکل از ابراهیم رئیسی معاون اول رئیس قوه قضائیه، محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور و علی خلفی رئیس حوزه ریاست قوه قضائیه مأمور تحقیق در این باره شدند. گزارش مشروح این کمیته 21 شهریور ماه منتشر و مشخص شد ادعاهای مهدی کروبی صحت نداشته است. کروبی پس از انتشار گزارش کمیته تحقیق اظهار کرد که در نامه‌اش نگفته چنین رویدادهایی حتماً اتفاق افتاده بلکه شنیده‌های خود را نقل کرده است!

18- مهدی کروبی که وعده داده بود در صورت صحت نداشتن ادعاهایش درباره تجاوز به زندانیان سیاسی و شکنجه شدید آنان، از ملت عذرخواهی می‌کند، پس از انتشار گزارش کمیته تحقیق، اصلاً به روی خود نیاورد و از مردم ایران عذرخواهی نکرد.

19- عصر شنبه 30 خرداد، در خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه خسروی قتلی رخ داد که حواشی بسیاری را به دنبال داشت و هنوز هم با گذشت یک‌سال از این ماجرا، حاشیه‌ها کماکان ادامه دارد. مقتول این قتل، خانم ندا آقا سلطان بود که به ضرب گلوله کشته شد.

بلافاصله پس از این اتفاق، فیلم آن با نام «گزارش یک مرگ در تهران» از شبکه‌های خارجی به طور گسترده پخش و موج جدیدی از تبلیغات ضد ایرانی آغاز شد. چند روز گذشت تا این که فردی به نام آرش حجازی - به عنوان شاهد ماجرا - در مصاحبه با بی بی سی انگشت اتهام را به سوی نظام نشانه رفت. در مورد این قتل و ادعاهای آرش حجازی زوایای پنهان بسیار و پرسش‌های زیادی وجود دارد.

آیا ورود حجازی چند روز قبل از این ماجرا به تهران، حاضر بودنش در محل و بازگشت سریع وی به انگلیس را می‌توان اتفاقی دانست؟ حجازی مدعی است حاضران در صحنه، ضارب را گرفتند اما او را رها کردند!پس چرا هیچ فیلم و عکسی از ضارب و اسلحه‌اش وجود ندارد؟ در حالی که ضبط فیلم قتل خانم آقاسلطان از چند زاویه گوناگون صورت گرفته و پخش هم شده است!اما پرسش مهمی که پاسخ به آن می‌تواند قتل این خانم را رمزگشایی کند این است که چرا باید یک دوربین فیلمبرداری ندا را حدود یک ساعت تعقیب کند؟ چرا باید دانشگاه آکسفورد بورسیه تحصیلی به نام ندا تصویب و اعطا کند؟ چرا باراک اوباما جایزه صلح نوبل خود را با ندا تقسیم می‌کند؟ چرا آمریکا اقدام به ساخت مجسمه این خانم می‌کند؟

20- نشریه «فارین پالیسی» وابسته به محافل صهیونیستی در یک دروغ مضحک سبز و در گرماگرم اغتشاشات، خانم زهرا رهنورد- همسر میرحسین موسوی- را به عنوان سومین متفکر جهان در سال 2009 معرفی کرد. این انتخاب در‌حالی بود که از خانم رهنورد هیچ مقاله علمی یا کتابی وجود ندارد که مثل مقالات پروفسور حسابی که نظریه نسبیت اینشتین را مورد انتقاد قرار داد، توانسته باشد در رد یا تکمیل یک نظریه جهانی عرض اندام کند. البته شاید منظور فارین پالیسی از انتخاب خانم رهنورد به عنوان سومین متفکر جهان این جمله تاریخی او باشد که پس از انتخابات در مصاحبه با بی بی سی تمام سند و مدرک خود را مبنی بر تقلب در انتخابات اینگونه فاش کرد:«در اینکه در انتخابات تقلب شده همین بس که مهندس موسوی در لرستان کمتر از احمدی نژاد رأی آورده. مهندس موسوی داماد لرستان است مگر می‌شود لرها به داماد خودشان رأی ندهند؟» البته زمانی که این نشریه با موج سنگینی از پرسش‌ها و سرزنش‌ها روبه‌رو شد، سوزان گلاسر دبیر اجرایی فارین پالیسی اعتراف کرد این انتخاب پایه علمی و منطقی ندارد و بیشتر جنبه نمادین دارد.

21- دایره دروغ‌های سبز آن قدر باز شد که نماز جمعه را هم در بر گرفت. سبزها از مدت‌ها پیش جوسازی و تبلیغات گسترده‌ای را آغاز کرده و هواداران خودشان را به شرکت در نماز جمعه پایتخت به امامت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی فراخواندند. تبلیغات برای این مراسم که آن را «نمازجمعه سبز» نامیده بودند آن قدر وسیع و حجیم بود که حتی شبکه‌های ضدانقلاب هم برای نخستین بار مردم را به شرکت در نمازجمعه دعوت می‌کردند!برخی سایت‌های سبز هم آموزش آداب این نماز را در رأس برنامه‌های خود قرار دادند. 26 تیرماه فرارسید و سبزها پا به وادی نمازجمعه گذاشتند. اما گویا نماز آنها سبک و سیاقی دیگر داشت! برای نخستین‌بار، در تأیید سخنان خطیب جمعه کف و سوت زده شد! نماز خواندن مختلط ــ دختری و پسری- تعدادی از سبزها نیز از دیگر ویژگی‌های این نمازجمعه سبز بود. این را هم اضافه کنید که برخی از سبزها با کفش نماز خواندند!با این اوصاف، کاملاً بجا بود که این مراسم، «نماز جمعه اولی‌ها» نام گرفت.

22- «اعترافات بازداشت شدگان تحت شکنجه و قرص‌های روانگردان بوده است»؛ این اتهام، هفدهمین دروغ سبزی است که در کارنامه آشوبگران ثبت شده است. انتشار این سوژه هم با استقبال و بازتاب رسانه‌ای وسیع رسانه‌های خارجی روبه‌رو شد. این بازتاب‌ها زمانی شدت و رنگ بیشتری گرفت که دفتر آیت‌الله هاشمی با انتشار بیانیه‌ای عنوان داشت:«معلوم نیست چنین مطالبی در چه شرایط و ملاحظاتی بیان شده است.»

آتش تبلیغات رسانه‌ای در این بازه زمانی شعله ورتر شد که موسوی هم اعترافات متهمان را حاصل رنج آنان در مدت حبس و اجبار اعتراف‌گیران و شکنجه گران آنان خواند. با اوج گرفتن این سوژه، برخی متهمان از جمله محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر، این ادعاها را کاملاً رد کرده و اهانت آمیز خواندند. سایر متهمان نیز در پس از آزادی از زندان، در دیدارهای خود با سران دوم خرداد، بر صحت اظهارات خود در دادگاه تأکید کردند.

23- شعار «الله‌اکبر»، دیگر دروغ بزرگ سبزهاست. حتماً می‌پرسید مگر می‌شود «الله‌‌‌اکبر» دروغ باشد؟! الله‌اکبر فی نفسه صادقانه ترین عبارتی است که سرشار از حقیقت است و کسی که این شعار را سر می‌دهد نباید پا در وادی دروغ بگذارد. سبزها در حالی که حریم‌های اسلامی را در ارتباطات محرم و نامحرم پاس نمی‌داشتند و پشت سر هم یک دروغ می‌آفریدند دم از‌الله اکبر می‌زدند!

24- سران دوم خرداد- خاتمی، موسوی و کروبی- همواره خود را رهرو امام(ره) و اندیشه‌های او معرفی کرده و کماکان نیز معرفی می‌کنند. این در حالی است که در جریان تظاهرات هواداران سبز دوم خردادی ها، عکس امام(ره) پاره شد. تندروها تنها به پاره کردن عکس اکتفا نکرده و آن را به آتش کشیدند.

25- در بحبوحه اجرای پروژه کشته سازی، عکسی در صفحه انقلاب سبز فیس بوک منتشر شد و سبزها ادعا کردند که این عکس متعلق به تعدادی از سبزهای کشته شده در درگیری با مأموران انتظامی است. ادعای سبزها در حالی بود که این عکس پیش از آن در سایت ضداسلامی avideditor به عنوان تصویر افراد کشته شده طی بمباران در عراق به نقل از نشریه The New England Journal of Medicine منتشر شده بود.

26- سبزها که از هر فرصتی برای ریختن به خیابان و یا اجرای نمایش‌های سیاسی استفاده می‌کردند، ضمن فراخوان هواداران خود برای برپایی جشن تولد میرحسین موسوی، دست به کار جعل تاریخ تولد میرحسین شدند! آنها با اظهار اینکه مهندس موسوی 7 مهر 1320 به دنیا آمده، اعلام کردند که هفتم مهرماه برای او جشن تولد می‌گیرند. این در حالی بود که تاریخ تولد موسوی، 11 اسفند 1320 است. پس از برملا شدن این دروغ از سوی سایت «جوان آنلاین» یک برگ سبز دروغین دیگر به کتاب سبزها افزوده شد.

27- بیست و سوم آذرماه، سایت‌های حامی جریان سبز، برای بهره برداری سیاسی، جملاتی از امام(ره) را مورد استناد قرار داده و منبع این جملات را کتاب صحیفه نور معرفی کردند. آنها این جملات را با سرعت و در حجم گسترده‌ای از طریق ایمیل برای کاربران اینترنتی ارسال کردند. اما بلافاصله پس از استعلام دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف از موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) در این مورد آشکار شد که جملات منقول از سوی سبزها جعلی است.

28- این بار اتاق دروغ پردازی سبزها قم را نشانه گرفت و به یکی از مراجع تقلید دروغ بست. پس از حوادث روز عاشورا و حضور مخل آرامش و نظم برهم‌زن تعدادی از سبزها در میان صفوف عزاداران، تعدادی از آنان توسط مأموران نیروی انتظامی بازداشت شدند.

چندی بعد، سایت «ندای سبز امید» نزدیک به میرحسین موسوی با انتشار خبری مدعی شد که حکم اعدام فردی به نام محمدامین ولیان از بازداشت شدگان آشوب‌های روز عاشورا با فتوای حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی صادر شده است. این خبر با واکنش و تکذیب دفتر این مرجع تقلید مواجه شد. دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی بیانیه‌ای را در این مورد صادر و اعلام کرد:«با توجه به انتشار خبری به این مضمون که «خبرنگار ندای سبز آزادی مطلع شده است در پرونده این دانشجوی 20 ساله محکوم به اعدام به سخنان آیت‌الله مکارم شیرازی درباره محارب بودن حرمت‌شکنان روز عاشورا استناد شده است» و در مورد سوء استفاده گسترده افراد معلوم‌الحال که همواره و به هر بهانه‌ای در‌صدد ضربه زدن به نهاد مقدس مرجعیت شیعه بوده و هستند، پاسخ دفتر حضرت آیت‌‌الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله) نظر معظم له در این خصوص از این قرار است: ما مطلقاً چنین فتوایی در باره چنین اشخاصی نداده ایم و این شیطنتی است که بعضی از سایت‌ها انجام داده‌اند. ان شاءالله طبق موازین اسلام عمل کنید و عجولانه قضاوت نفرمایید؛ خداوند همه را مشمول لطف خود قرار دهد. در ضمن ما می‌دانیم بعضی از جوان‌ها تحت تأثیر هیجانات خاصی دست به بعضی از خشونت‌ها زده‌اند که باید آنها را ارشاد و راهنمایی کرد و در صورتی‌که وابسته به گروهای خاص فاسد و مفسد بیگانه نباشند؛ مشمول عفو واقع شوند.»

29- بلافاصله پس از این بیانیه، «سایت کلمه» پایگاه رسمی اطلاع رسانی میرحسین موسوی در این باره نوشت:«پیش‌تر برخی سایت‌های خبری که گویا دسترسی به پرونده داشته‌اند (!) حکم اعدام محمد امین ولیان، دانشجوی 20ساله دانشگاه دامغان را با استناد به فرمایشات حضرت آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی درباره محارب بودن حرمت‌شکنان روز عاشورا اعلام کرده بودند که خوشبختانه با موضع‌گیری صریح ایشان روشنگری لازم صورت گرفت.» سایت رسمی میرحسین موسوی، به جای عذرخواهی از آیت‌الله مکارم شیرازی و مردم، دروغ سبز دیگری خلق کرد و آن این بود که مدعی شد سایت‌های حامی جریان سبز به پرونده محمد امین ولیان دسترسی داشته اند!

30- پس از آنکه دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی با صدور بیانیه، دروغ گویی سبزها را برملا کرد، آنها تلاش کردند از مؤخره اظهارات این مرجع تقلید سوء استفاده کرده و اظهار نظر ایشان مبنی بر ارشاد و راهنمایی و عفو بازداشت شدگان غیر وابسته به گروه‌های خاص فاسد و مفسد بیگانه را به معنای همسویی این مرجع تقلید با خود بازتاب دادند.

31- «ما بیشماریم» را نیز به مجموعه دروغ‌های سبز اضافه کنید. تندروهای حامی جریان فتنه سبز که دست به اغتشاش می‌زدند با آنکه عده معدودی بودند اما در راستای آموزه‌های جین شارپ- تئورسین انقلاب‌های مخملی- همواره مدعی می‌شدند که بیشمار هستند. جین شارپ به افرادی که در پی انقلاب مخملی در کشورهای خود هستند، سفارش می‌کند که برای تضعیف روحیه طرف مقابل و تقویت روحیه هواداران انقلاب مخملی در تعداد خود بزرگنمایی و مبالغه کنند.

32- اردیبهشت ماه 89- در دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی برای تجلیل از دانشجویان نخبه همایشی برگزار شد که برخی شخصیت‌های سیاسی و نظامی در آن حاضر شدند. سایت‌های سبز مدعی شدند که توانسته‌اند روی ماشین سردار عزیز جعفری- فرمانده سپاه پاسداران- رنگ سبز بپاشند. اما کمی بعد، دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر ریختن رنگ سبزروی ماشین سردارجعفری را یک دروغ خنده‌دار خواندند. گاف دیگر سبزها در انتشار این دروغ آن بود که سایت‌های آنان خودروی حامل فرمانده سپاه را «لندکروز» اعلام کرده بودند در حالی که دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر در روز همایش، سردار جعفری را در خودروی «سمند» مشاهده کردند!