اولین کاری که باید کرد جدا کردن “مردم“ آن کشورها از “دولت“ شان است. باید تبیین کرد که آنچه مورد انتقاد ماست سیاستهای شیطانی دولتهای آن کشورهاست و نه مردم آنجا. این موضـوع برای ما مسلم است، اما قطعا برای مـردم آنها جا نیفتاده است. بعد از آن باید به فکر جذب آن مردم به سمت اسلام حقیقی - و نه اسلامی که رسانه های آنها برایشان گفته اند- بود ، باید آنها را به سمت ایران و فرهنگی ایرانی جذب کرد ، و مگر جذب کردن جز با محبت سازگار است؟

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما» به نقل از جوان انقلابی:

انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و نتیجه ای که در آن حاصل شد ذهن بسیاری از تحلیل گران منصف و دلسوز انقلابی را به چرایی این اتفاق وادار کرده است. از طرفی بسیاری از اصولگرایان و اصلاح طلبان و شبکه های ماهواره ای این شکست را به خاطر محمود احمدی نژاد و دولت وی و بخصوص اطرافیان وی دانسته اند ؛ تا آنجا که حسین شریعتمداری مدیر مسئول محترم کیهان در شماره دوشنبه ۲۷ خرداد ۹۲ خود عامل این پیروزی دکتر روحانی را حلقه انحرافی نفوذی در دولت می داند و می گوید : شرایط ناهنجار اقتصادی کشور و مخصوصا گرانی‌های لگام‌گسیخته و افزایش جهشی قیمت‌ها، همراه با سیاه‌نمایی‌های گسترده علیه دولت کنونی و نادیده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کم‌نظیر آن از یکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشیه‌ای و بی‌توجهی غیرقابل توجیه به مشکلات معیشتی مردم از سوی دیگر نقش فراوانی در جلب آراء به سمت آقای روحانی داشت. از این روی جناب دکتر روحانی قبل از آن که از حمایت کارگزاران و مدعیان اصلاحات تشکر کنند بایستی خود را مدیون حلقه انحرافی نفوذی در دولت بدانند!

 اما از طرفی حامیان دولت نیز این ادعا را قبول ندارند و شکست اردوگاه اصولگرا و جریان ضد ایت الله هاشمی را در انتخابات و بازگشت قدرت به این اردوگاه را نتیجه توهین ها و سیاه نمایی ها و فشار بیش از حد بر روی دولـت محمــود احمـدی نژاد می داننــد و ماجـرای مهندس رحیــم مـشایی را پاشنه آشیل جریان های سیــاسی دو طرف برای فـشار بر دولــت دهم می دانــند و اساسـا آن را برنامـه اردوگــاه شخـص اکبــر هاشمـی رفسنجــانی بـرای فریــب و بـازی دادن آنان میداند.

 وبگاه جـوان انقــلابی تلاش دارد تا  با رعایت عــدالت و مسـاوات در تعـداد مطالــب منتـشر شـده از دیــدگاه موافـقان و مخــالفان ایشـان ، موضـوعات و حواشـی آقـای اسفنـدیــار رحیم مشــایی را به دور از فـضای سیـاسی و برچسـب زنی مطــرح  و قضـاوت را برعــهده شما عزیزان بصــیر قرار دهد. این امر زمانی برای بررسی دقـیق تر افـکار و عــقاید و حـواشی آقـای مشایی برای ما مسجـل میـشود که از طـرفی یکی از سرشناس ترین حـامی این فرد ، محمـود احمـدی نژاد یعنی همان کسی اسـت که مـدال برجسته کـردن ارزش های انـقلاب اسـلامی و بازگرداندن قطار انـقلاب به مسیر اصلی خود را از دستان مـبارک علمــدار انقـلاب دریافـت کــرده است و از طرفی مخالفــان بزرگ و مطرح آن را می تـوان به آیـت الله مصبــاح یزدی (یا به گفتـه چنـد سـال گذشتـه رهبـر انقـلاب ، مطـهری زمان) ، جبهه پایداری و روزنامه کیهان بیــان کرد ؛ جبهه پایداری که روزی احمدی نژاد را عنـایتی از امـام عصـر (عج) و روزی او را بزرگتـرین خطـر پس از صـدر اسلامی میخواننـد ؛ این حضـراتی که روزی در بیـن زمیـن و آسـمان کسی را بهـتر از باقــری لنکـرانی برای ریاسـت دولت یازدهم نمی یابنـد و چند روز بعد می گویـیند اگر روحـانی زودتـر مواضـعش را شفـاف میـکرد ما هم به او رای میـدادیم(!) و به همین راحتی سعیــد جلیلـی را فرامـوش میکننــد. به نظر میرسد این حضرات بیش از انکـه بر اصـول انقـلاب اسـلامی “پایــداری” کننـد بر جهت وزش باد سیاسی و منافع گروهی شان پافشـاری کنند. پر واضح است که قـضاوت آنان در برخـورد با مشـایی نیز همیـن گونـه باشد و برای انسـان های صـاحب خــرد بعــید است کـه با وجـود چنین پیشینــه ای بـاز هم با طنـاب این آقایـان در چـاه سیـاسیت رونـد. لازم به ذکر است پیش تر نیز درباره روزنامه کیهان مطالب مهمی را بصورت اختصاصی تقدیم شما کرده بودیم.

از شما خوانندگان عزیز دعوت میکنیم با ارسال مطالب موافق و مخالف خود و همچنین با بیان نظرات خود به شفــافیت این موضـوع کمک کنید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اسفنـدیار رحیم مشـایی : ایـران امـروز با مردم آمریـکا و اسرائیـل دوست است. هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست ؛ این افتخـار است. البتـه ما دشمن داریم و ناجوانمـردانه‌ترین دشمنی‌ها در دنیـا به ملت ایران صورت می‌گیرد. ما مردم آمریـکا را از برتریـن ملـت‌های دنیا می دانیم.

وبــگاه جــوان انقــلابی :  این قسمت از سخنـان بریده شده آقای رحیم مشـایی در شهریور ماه سال ۱۳۸۷ و در بین سفرای خارجی ، بصورت گسترده ای پخش گردید و موجب بهت و حیرت همگان و موضع گیری های شدید ائمـه جمعـه و نمایندگان مجلس و نخبگان سیاسی کشور شد وآنهـا خواستار برکناری این فرد صهیونیست از سازمان میراث فرهنگی و گردشگـری شدند.

   مقـام  معظـم  رهبـری در خطبه های نماز جمعـه ۳۰ / شهریـور / ۱۳۸۷ ، نظر آقـای مشایی را غلط دانستنـد و آن را در حـد یک اظهـار نظر غلط معـرفی نمودنـد و خواستـار پایان جنجال هـا شدنـد ؛ با دقـت در متـن سخنـان ایشان مشخـص می شود که رهبری از جنجـال آفرینـان ناراحـت هستنـد و اظهار نظر غلط آقای مشایی را جرم و جنایت و انحراف فکـری و بنیـادین ندانستند و تلاش کردند با استدلال حسـاب مردم اسـرائیل را از بقیه ی مردم جهـان جدا کنند :

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   آنچـه که من ، امـروز بـراى کشورمان مثـل گذشته از همه چیز لازم تر میـدانم، وحــدت کلمـه‌ى آحاد ملت و وحدت کلمـه‌ى نخبـگان و مسئـولان در مبـانى اصـولى است. یکى از چیزهائى که براى کشور ما حقیقتاً مهـم است این است که مردم احساس امنیت سیاسى و روانى بکنند ؛ فضاى روانى جامعه دچار التهاب نباشد. سعى میکننـد التهـاب‌آفرینى کننـد ؛ این هست. این ، جـزو سیاستهاى مخالفان نظام جمهورى اسلامى است. البتـه خود ما هم گاهى اوقـات ، نادانستـه این التهـاب ها را افـزایش می دهیم. من توصیه می خواهم بکنم – حالا مردم عزیـز ما بحمـداللَّه از بسیارى از کارهائى که در این زمینه انسان مشاهده میکند، برکنارند. مردم نگاه میکنند به بعضى از گفتگـوها و بگومگـوهاى بی جـا و بی مـورد که گاهى در بین نخبگان سیاسى مشاهده میشود ؛ نگـاه مردم نـگاه رضایتمندانه نیست. این را ما از مراجعات مردم بخوبى میفهمیم – و حالا دو سه مسئله‌ى کوچـک و کم‌اهمیتى را که وجـود دارد و سعى می شـود که از اینها براى التهاب استفاده شود ، عرض می کنم ، براى اینکـه درِ گفتگـوها بسته بشود.

   یک نفر پیدا میشـود درباره‌ى مـردمى که در اسـرائیل زندگى می کننـد ، اظهار نظرى میکند. البتـه این اظهـار نظـر، اظهـار نظـر غلطى است. اینى که گفته شـود ما با مـردم اسـرائیلهم مثل مردم دیگـر دنیا دوستیم! این حـرف درستى نیست ؛ حـرف غیرمنـطقى‌اى است. مگر مردم اسرائیـل کى‌هـایند؟ همان کسانى هستنـد که غصـب خانه، غصـب   سـرزمین ، غصـب  مزرعه، غصـب تجـارت به وسیله‌ى همین‌ها دارد انجام میگیرد. سیاهىِ لشگرِ عناصر صهیونیسم، همین‌هایند. نمی شود ملت مسلمـان نسبت به افرادى که اینجور عامـل دست دشمنـان اساسى دنیاى اسلام هستند ، بى‌تفـاوت باشد. نه! ما با یهـودى‌ها هیچ مشکلى نـداریم ، با مسیحى‌ها هیـچ مشکلى نـداریم، با اصحاب ادیان در دنیا هیـچ مشکلى نداریم؛ اما با غاصبان سرزمین فلسطیـن چـرا ؛ مشکل داریم. غاصب هم فقط رژیم صهیونیستى نیست. این موضع نـظام است ، این موضع انقـلاب است، موضع مردم است. حالا کسى حرف اشتباهى میزند، عکـس‌العملهـائى هم در مقابل آن نشان داده میشود. خوب، مسئله را باید تمام کرد. این که یـک روز یک نفر از این طـرف بگـوید ، یکى از آن طـرف بگـوید، یکى اینجور استدلال کند، یکى از آن طرف حرف بزند، درست نیست. این التهاب‌آفرینى است. حرفى بود ، گفته شد و اشتباه بود و تمـام. موضع دولـت جمهورى اسلامى هم این نیست. این با کشـورهاى دیگر فرق میکنـد که مردمش روى سرزمین غصبى‌اى ننشستند. شهرکهاى یهودى‌نشین، امروز به وسیله‌ى همین مردمى که گفته میشود مردم اسرائیل هستند و به وسیله‌ى همین‌ها پر شده ؛ همین‌هایند که دولت جعلى صهیونیسـت ، اینهـا را مسلـح کـرده است علیه مردم مسلمان فلسطینى ، که فلسطینى‌ها جرأت نکننـد نـزدیک این شهرک ها بشـوند. خوب، این حـرف خطائى بود ، حـرف درستى نبـود. این را نباید وسیله‌ى التهـاب قـرار داد. من  خـواهش میکنـم از    همه ، اینجور مسـائل کوچـک و مسـائل جزئى را – حرفى که بر زبان کسى جارى میشود ؛ مطلبى گفته میشود – وسیله‌اى قرار ندهنـد براى اینـکه مدتى جریـان‌سازى و مسئلـه‌آفرینى در سرتاسر کشور بشـود ؛ یک عـده مخالف، یک عـده موافق ، سر قضیه‌اى پوچ. موضـع نظام هم معلـوم است. تمـام شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 مهنـدس رحیم مشـایی هم در دیدار با طلاب استـان فـارس در اردیبهشت ۸۹ به این شبهـه پیرامون خویش پاسخ می دهـد :

اما در مورد اسرائیل ؛ در دیدار با جامعـه وعـاظ ولایی تهـران، یکی از آقایـان سـوال کرد که آقا ماجرای اسرائیل و دوستی با ملـت و مـردم اسرائیل چه بود؟! یکی از آقایـان روحانیـون که جلو نشسته بود بلند شد و گفت : آقـا ایشان که گفته است

اسرائیل مرده و تشییـع جنازه آن به تاخیر افتاده است! ؛ یکی دیگر از آن آقایان آن گوشـه گفت : خـب! دیر گفته است و بایـد قبلا می گفت!او فکر می کـرد من قبلا یک جمله را به نفع اسـرائیل گفتـه ام و وقتی که فشار برمن زیـاد شده حرفم را پس گرفتم و این جمـله را گفته ام. من آنجا توضیـح دادم و گفتم نه برادر من! آن حرف که از من نقل شده است راجع به اسرائیلآن مربوط به صبح شنبه ای است و آن حرف که من گفته ام اسرائیل مرده است و فقط تشییع جنازه نشده مربوط به پنج شنبه قبل آن است. در مراسم ۱۳شهید در یک روستا در ارتفاعات تنـکابن که بنده عکس آن ۱۳شهید را آوردم بالا گفتم این که می‌گویند شهیدان زنده‌اند این است که ۲۰ سـال از این‌ها گـذشته و امروز شما جمع شدید دارید این‌ها را تکریم می‌کنیـد. دشمنان این‌ها چه کسـانی بوده‌اند؟ یکی‌اش رژیم اشغال‌گر قـدس بود. آنجا گفتـم : ببینید اسـرائیل کارش به کجا کشیده که این خـون‌های پـاک است که اسرائیل را محو کرده است. امروز اسرائیل که یک روز مدعی بود که باید همه دنیا را بگیـرد کارش به اینجا رسیده که الان برای موجودیت خودش هم دچار مشکل است و نمی‌تواند خودش را هم حفـظ بکند. بعد گفتم اسرائیل از نظر من مـرده است فقـط تشییع جنـازه‌اش مانده است و این تتمه کاری است که ما باید انجام بدهیم این حرف مال قبل از آن است. آن حـرف هم که من راجع به اسرائیل زدم عبـارت من این بود. به من گفتنـد تو چـرا گفتی ملت اسرائیل. گفتم : من نگفتـم ملت اسرائـیل من یک بحث فرهنـگی داشتم در مورد این که مأموریت‌ ما جهانی است و مثل پیامبر که اندیشه‌اش را به دنیـا عرضـه می‌کند. این موضع نسبت به دنیـا یک موضع دوستانه و محبت‌آمیز است. پیغمبر که آمد صف‌بندی نکـرد. به همـه اعلام دین کرد. گفتم پیام انقلاب ما یک پیام دوستانه است. ما دشمنی با مردم و با کسی نـداریم. و جملـه من این بود : که ما با همه مردمان دنیا دوست هستیم حتی مردم امریـکا و اسـرائیل. من اصلاً منظـورم امریکا یا اسرائیل نبود. حالا می‌گویند هدف از این حرف چه بود؟ این هدف ایدئولوژیک و فرهنـگی‌اش بود اما هدف سیاسی این بود که ما اختلاف بیندازیم بین مردم و دولت در رژیم صهیونیستی. این یـک کار طبیعی است. امریکایی‌ها هرسال که سالگرد انقلاب می‌شـد سالگرد ریاسـت جمهوری امریـکایی‌ها هم در همان ماه بهمن است. یا اواخر دی. و قبل از راهپیمایی ۲۲بهمن همیشه می‌گفتند که مردم ایران چنیـن و چنان هستند ولی نظام جمهوری اسلامی چنین و چنان است (حکومت و ملت با هم اختلاف دارند) تا میـان مردم و نـظام فاصله بیـاندازند. این کارها جنـگ روانی است که همـه می‌کنند. این هم یک جنـگ روانی است. این حـرف را هم آقـای احمدی‌نژاد بارها در سخنرانی‌ها و مصـاحبه‌های جهانی‌اش گفتـه بود برای این که اخـتلاف بیاندازد. بعـدش هم رسید که در آن جمله‌ای که حضـرت آقـا بیان فرمودنـد. پنج‌شنبه قبلش هم آقای احمدی‌نژاد در توضیح حرف‌های من گفت این موضع دولت است و این حرف جدید نبود. ولی عجیب این است که بنده آدم ناشناخته‌ای نیستم و معاون رئیس جمهوری هستم که در مقابله با رژیم صهیونیستی شـاگرد دوم هم نـدارد و فاصله‌اش در دنیا از همه زیادتر است. من معاون ایشان هستم ، مگر می‌شود من طرفدار اسرائیل باشم و ایشان نفر شماره یک ضداسرائیل در دنیاست. این چه حرفی است؟!!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان موقع که از من سؤال کردند گفتم : من صدها سخنرانی بر علیه رژیم اشغالگر قـدس دارم. تـوی همیـن سـازمان فرهنـگی هنـری شهـرداری تهـران هـم یک دوره صهیـونیسم‌شنـاسی را ما خـودمان طـراحی و بـرگزار کـردیم و کلاس گذاشتیـم و سی‌دی‌هـای آن را منتشر کـردیم. بعد هم اگـر من هفت ، هشت ماه قبـل در مورد اسرائیـل سخنرانی کرده بودم و این حـرف‌ها را می‌زدم ممکن است مثل بقیه آقایانی که بوده‌اند و گفتند که اینها قبلاً یک حرف‌هایی می‌زدند و بعدش استحاله شدند بریدند ، منفعل شدند. ولی الان دو روز فاصله‌ است. ما در دو روز که منفعل نشدیم!! بعد هم من واقعاً فکر می‌کردم که این کار علیـه اسرائیل است و به همیـن دلیل هم وقتی از من پرسیدند من گفتـم حرفم را قبول دارم و رد نکردم. مقام معظم رهبری وقتی دیدند بحث ما بالا گرفت و عده‌ای ول‌ کن نیستند و در روزنامه‌ها نوشتند این با آن جلسه گذاشته، آن با این جلسه گـذاشته، این کار را کردند، آن کار را کردند و فلان و فلان و فلان، و اصلاً بعضی از روزنامه‌ها اصلاً اجاره بود برای این منظور. آقا فرمودند: بس کنید چه خبر است؟ این چه چیزیه که شما شلوغش کردید. حرف آقا اصلاً متوجه من نبـود. بعد آقا فرمودند البته این حرف درست نیست. این قسمتش متوجه من بود. من این قسمت را به عنوان یک سرباز کوچک گفتم سمعاً و طاعتـاً، فـوری بیانیـه* نوشتم و دادیم صدا و سیمـا آن شب هروقـت که فرمایش آقا را تلویزیون پخش کرد در هر بخش خبری بعد گفت در پی فرمایشات مقام معظم رهبری در خطبه‌های نمازجمعه آقای مشایی رئیس سازمان میراث فرهنگی در بیانیه‌ای تبعیت خود را از فرمایشات مقام معظـم رهبـری اعلام کرد. ولی آیا برخی از پیروان مدعی تبعیت از ولایت فقیـه رهـا کردند؟ نه   هنـوز هم دارند هی آن را می‌گویند و فحش می‌دهند یعنی آخرش که دیگه گفتند این در برابر اسرائیل تعظیم کرده است!! صفحه اول کیهـان نوشته تعظیم کرده است!! تکریم کرده است!! نباید بی‌انصافی کرد. ولی بعضی‌ها دوست داشتند بی‌انصافی بکنند. من که بیـانیه دادم اعلام کـردم. اصلاً من که نگفته بودم ما دوست مردم اسرائیل هستیم. اصلاً مقصود من این نبـود. یارو گفت آقا سیگار نکشید حتی وینستون و این هم مثل این است. موضوعیتی ندارد. آن فقط جنبه جنگ روانی بود علیه اسرائیل. آن هم تازه برداشت من این بود که مواضع آقا هم همین است برای این که آقا در همان چند روز قبلش در سمیناری که سفرا امده بودند فرمودند ما موضع آقای جمال عبدالناصر را قبول نداریم، موضع صدام را هم قبول نداریم و به دنبال انتخابات آزاد در آنجا هستیم. من اصلاً فکر نمی‌کردم که موضع من مخالف موضع کسی باشد. وگرنه که گفتن این معنا نداشت. اصلاً موضوعیت نداشت. بعضی‌ها همان شب بعضی‌ها به من گفتند، آقایان وعاظ عزیزم به من گفتند پس چرا تکذیب نکردی گفتم من تکذیب کردم. آنها رفتند جریان راه انداختند و از ۲۰۰نفر علیه من امضاء جمع کردند.** حالا من نمی‌خواهم بگم آن آدمی که امضا جمع کرد اصلاً چرا این کار را کرد. آن دیگر تمام شده و من نمی‌خواهم وارد بشـوم.

همان شـب تلویزیـون ، برنامـه۲۰:۳۰ به من زنـگ زد که ۲۰۰ امضـاء علیه شما جمـع شده است شما نظرتان چیست؟ من گفتم حـق دارند. من اصلاً از ایـن بابت ناراحت نیستـم. رژیم صهیونیستی دشمن شماره یک جمهوری اسلامی است. و این سیاست قطعی و استراتژیک جمهوری اسلامی است. من رفتم کمیسیون فرهنگی توضیح دادم. آقایان فرمودند مکتوب هم بکنید که سند باشد. من مکتوب کردم. ۵ صفحه توضیح دادم. گفتم : آقایان کی دیده؟ گفتند هیچ‌کس! ما ندیدم! . گفتم روزنامه ایران چاپ کرده. من سند رسمی دادم به کمیسیون فرهنگی مجلس. همیـن است دیگر یعنی آن جوسـازی‌ها همه گوش می‌دهند و توجه می‌کنند. اما کسی دیگر به پاسـخ توجه نمی‌کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

متن کـامل سخنـان مهندس رحیم  مشـایی :

  ابتدا باید یک نکتـه را در نظـر گرفت و آن اصل هـدایت است. مبنای اسلام در مواجهه با انسان ها حـذف و بـرخورد با آنها نیست ، بلکه مبنا هدایت آنهاست. اسلام به فکر هدایت و سعادت همه ابناء بشر است، حتی کسانی که آشکارا و معاندانه با اسلام و مسلمانـان دشمنی میکنند هرگز از سوی اسلام طرد نمیشـوند ، بلکـه این خـود آنها هستند که خود را از سعادت دور میکنند. در واقعـه کـربلا حتی در آخرین لحظاتی که شمر میخواست امام حسیـن علیه السـلام را به شهـادت برساند بـاز هم امام حسین به فکر هـدایت او بود و حـال اینکه آن فـرد آگاهـانه در حـال دشمنی با معصـوم بود.

   نکتـه دیگر این که اساسـا بیشتـر کسانی که در مسیـر باطل هستنـد آگاهـانه این مسیـر را انتخـاب نکـرده اند، خیلی کـم هستنـد کسـانی که به بطلانشـان آگاهی داشتـه باشند و به خاطر مطامع دنیوی آن راه را انتخـاب کرده باشند. بیشتر اهـل باطل به دلیل فـریب خوردگی و یا غلبـه هواهای نفسانی و یا بسیـاری از دلایـل دیگر به راه خـطا رفتـه اند. حال وقتی سیره معصومین تلاش برای هدایت حتی اهل عناد است، آیا رواست که ما برای هدایت اهل باطل تلاش نکنیم؟ آیا شیوه اسـلام فقـط محکوم کردن و طرد کـردن است؟

   برمیگردیم بر سر اصل مطلب.شما خود را جـای مردم آمریـکا بگذارید. در آن کشور زندگی میکنید و حب وطن هم داریـد. از دولتتـان شاید راضی هم نباشیـد ، اما آنچـه که میخـواهید اصـلاح آن است و نه سرنگـونی اش. از آن طرف مردم کشوری هستنـد که همواره شعـارشان مـرگ بر آمـریکا است. و دیدگاهی که شما درباره دولـت و مردم آن کشور دارید دیـدگاهی است که رسانه های کشور شما ترسیم کرده اند، یک کشور تروریسـت ، بـدون حقـوق بشر ، سرکوبگـر ، متقلـب ، بی فرهنـگ، متحجر، که بدون هیچ دلیلی آدمها را میکشد و زندانی میکنـد و از تروریست هـای بین المللی هم حمـایت میکند. شـما خودتـان را جـای مـردم آمریـکا بگذارید، چه قضـاوتی درباره آن کشور میکنید؟ اکنون خودتـان را جای مـردم کشـور اسرائیـل بگـذارید. سالهـای سال علمای دین شمـا برایتـان تـورات دروغیـن خوانده اند ، گفته اند که شما قوم برتر هستید ، آینده دنیا از آن شماست ، لازمه اش سکونت شما در بیت المقدس است ، شمـا با این کار به جهان خدمت میکنید. گفته اند سالهـای سـال است که قوم شما آواره است و جای مشخص نـدارد ، گفته اند بسیـاری از هم کیشان ما را زنده زنده سوزانده اند ؛ و اکنـون شما باور دارید که سکونت شمـا در اسـرائیل حق مسلم شمـاست و این بقیه هستند که این حق را به رسمیت نمیشناسند. و دشمن ترین کشور با شما هم شعار همیشگی اش مـرگ بر اسـرائیلاست. و باز هم دیدگاه شمـا درباره آن کشـور دیدگـاهی است که رسانه های شـما ترسیم کرده اند. شما جای آنها باشید چه فکری درباره آن کشور میکنید؟ اکنون سوالی که مطرح است این اسـت که آیا مردم آمریکا و مـردم اسرائیل شامل قـاعده هدایت میشـوند یا نه؟ اگر میشـوند باید چه کـرد؟ چه کسـانی باید آنها را هدایت کنند؟ با چه روشهـایی؟ آیا نبـاید برای هدایت آنها فکـری کرد؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

   اولین کاری که باید کرد جدا کردن مـردمآن کشـورها از دولـتشان است. باید تبیین کرد که آنچه مورد انتقاد ماست سیاستهای شیطانی دولتهای آن کشورهاست و نه مردم آنجا. این موضـوع برای ما مسلم است، اما قطعا برای مـردم آنها جا نیفتاده است. بعد از آن باید به فکـر جذب آن مردم به سمت اسلام حقیقی - و نه اسلامی که رسانه های آنها برایشان گفته اند -  بود ، باید آنهـا را به سمت ایران و فرهنگی ایـرانی جذب کرد ، و مگر جذب کردن جـز با محبت سازگار است؟ ایا با روش تحقیـر و سرکوب میتوان کسی را ولو به سمت حق و حقیقت جذب کرد؟ مگر سیره همه انبیاء و اولیا در جذب مردم به سمت حقیقت جز با محبـت و عطوفت بوده است؟

   نکته ای که همه از آن غفلت میکنند (و یا میخـواهند که غفلـت کنند) ایـن است که این کار بهتـرین راه برای بی اعتبار کـردن و ضعیـف ساختن آن کشورهاست. پایـه های هر کشوری (ولو باطل) بر مردمش استوار اسـت و هنگامی که مردم آنجـا از حکومتشان بریدند آن وقت میتوان به سـرنگونی و یا ضعیف کردن حکومتشـان اندیشیـد. بهتـرین راه دشمنی با استکبـار جذب مردم کشورشان است، این کار از جنـگ نـظامی هـم موثر است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

متن کـامل توضیحات دوبـاره مهندس مشایی برای اصحاب رســانه :

روز اول هفته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه من در سخنرانی خود گفته ام “ملت اسرائیل دوست ماست”. ملت واژه ای معادل“nation” در زبان انگلیسی است و بکارگیری آن به مفهوم پذیرش یک جامعه سیاسی در قالب یک حاکمیت سیاسی است.
من دیروز در جواب خبرنگاران درخصوص بکارگیری کلمه “ملت” در رابطه با اسرائیل گفتم که باید به نوار سخنرانی من مراجعه کنید و ادامه دادم اگر هم گفته باشم “ملت” منظور بنده مردم بوده است، که البته با مراجعه به نوار سخنرانی معلوم شد که من از کلمه ی مردم اسرائیل استفاده کرده ام نه ملت اسرائیل.
اما مفهوم اصلی سخنرانی من که بر آن تأکید هم دارم این است که ملت بزرگ ایران ملت شایسته ای است و ما افتخار می کنیم که دشمنی و دوستی با این ملت، یک شاخصه است. ما هم دوستانی داریم و هم دشمنانی. دوستان و دشمنان ما هم ویژه هستند. دوستان ما مردم همه کشورها هستند حتی اغلب کسانی که در سرزمین های اشغالی زندگی می کنند، یعنی آنجا که دولت غاصب اسرائیل ادعای حکومت دارد، مردمش با مردم ایران دوست هستند.
مردم ما رژیم اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند، چون این رژیم مشروع نیست و مبتنی بر تجاوز و ظلم و ستم است. کسی به این نظام رأی نداده است و توسط مردم فلسطین انتخاب نشده است. اسرائیل به مردم فلسطین و منطقه تحمیل شده است. سرزمین های اشغالی یک سرزمین عربی متعلق به فلسطینی هاست و اینطور نیست که همه مردمی که در آن زندگی می کنند، صهیونیست باشند. صهیونیستها یک اقلیت محدودند که قابل صرف نظر کردن هستند.
عمده مردم سرزمین های اشغالی با تفکر صهیونیست ها مخالف هستند. یقین داشته باشید حتی بخش اعظم مردم یهودی آنجا صهیونیست نیستند. بخش عمده ساکنان این سرزمین ها، مسلمان، مسیحی، یهودی و پیروان ادیانی هستند که تفکر صهیونیست را به رسمیت نمی شناسند.
اسرائیل غیر مشروع و تحمیلی است و به همین دلیل هم معتقدیم که باید از میان برود، چون مشروعیت ندارد.
امام(ره) هم همین را فرمودند، آقای رئیس جمهور هم بارها گفته است که اسرائیل باید از صفحه روزگار محور شود و این اتفاق خواهد افتاد.
البته دشمن تلاش کرده است با استفاده از انبوه رسانه های خود، این آرمان را به معنای عزم ایران برای برخورد نظامی با رژیم غاصب صهیونیستی جلوه دهد و ما را جنگ طلب قلمداد کند و به تلاش برای تولید سلاح هسته ای متهم نماید تا در نتیجه آن، حق مردم ایران را در برخورداری از انرژی صلح آمیز هسته ای پایمال کند.
اما این که ما می گوییم اسرائیل از صحنه روزگار محو می شود، مانند یک خبر است که به زودی اتفاق می افتد و ما شاهد منطقه و جهانی خواهیم بود که رژیم اسرائیل در آن حضور ندارد.
جالب است بدانید نظر من تندتر از آقای رئیس جمهور است. دو روز قبل از سخنرانی روز شنبه، در مراسم تجلیل از شهدای منطقه ای در شمال کشور گفتم رژیم اسرائیل مرده است و اینها فقط دارند تشییع جنازه این مرده را عقب می اندازند.
امروز جایگاه این رژیم غاصب مخدوش است و فلسفه وجودی آن از بین رفته است. پس از جنگ ۳۳ روزه، اسرائیل عملاً مُرد. ۶۰سال تبلیغ می کردند که ارتش اسرائیل شکست ناپذیر است و کشورهای عربی بیش از ۶ روز نتوانستند در برابر ما مقابله کنند و نهایتاً تسلیم شدند و پس از گذشت ۶۰ سال باز هم هیچ کاری نتوانسته اند انجام دهند اما جنگ ۳۳ روزه نشان داد که نه تنها برای شکست اسرائیل نیاز به کشورهای مختلف نیست بلکه یک کشور و حتی یک حزب و جنبش مؤمن مقاومت برای نابودی اسرائیل کافی است. این نشانه مرگ رژیمی است که افسانه شکست ناپذیری خود را به صورت بلاتردید القا کرده بود.
امروز کارشناسان سیاسی و قدرت های سیاسی فهمیده اند اسرائیل نمی تواند موجودیت داشته باشد، همانطور که امام(ره)، رهبر انقلاب و رئیس جمهوری بیان کرده اند. دفاع از اسرائیل بسیار پرهزینه است و توسط بسیاری از کارشناسان جهانی مورد تردید قرار گرفته است. کارشناسان سیاسی جهان، امروز منطقه بدون اسرائیل را بررسی می کنند و به دنبال منافع کشورهای متبوع خود در منطقه بدون اسرائیل هستند.
امروز هیچ مسئول و کارشناسی در دنیا نمی تواند موجودیتی برای اسرائیل حتی به صورت انتزاعی و ذهنی قائل باشد. مواضع ایران دررابطه با سرزمین های اشغالی روشن است. ایران هیچگاه اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد، چون هیچ مشروعیتی ندارد. ما به اسرائیل نمی خواهیم حمله کنیم زیرا امروز اسرائیل مرده است و نیازی به حمله کردن ندارد.
می خواهند این را در فضای جهانی غالب کنند که ما درصدد جنگ با رژیم اسرائیل هستیم و دستیابی ملت ایران به انرژی صلح آمیز هسته ای را برای تولید سلاح هسته ای و بکارگیری آن علیه اسرائیل جلوه می دهند.
می خواهند با انحراف افکار عمومی دنیا باعث شوند مردم جهان با منطق فناپذیری اسرائیل آشنا نشوند.
می خواهند با تهدید و هیاهو، مرگ حقیقی رژیم صهیونیستی را مخفی کنند. وحشت دارند و نمی توانند مرگ اسرائیل را اعلام کنند والّا چه کسی نمی داند اسرائیلی که نتوانست حتی مقابل یک حزب بایستد، توان مقابله با ایران را که امروز یک ابرقدرت منطقه ای است، ندارد. نه تنها اسرائیل بلکه امریکا هم چنین جرأت و جسارتی را ندارد که مقابل ایران بایستد.
مشکل آنها حضور پرشور ایران در منطقه و جهان است. ما نمی توانیم اسرائیل را به رسمیت بشناسیم چون با منطق اسلام، عدالت، ارزشهای الهی و حتی حقوق بشر در تضاد است. ما جنگی با اسرائیل نداریم اما در صورت اقدامات نسنجیده، چنان سیلی به آن خواهیم نواخت که صدای آن برای همیشه در تاریخ طنین انداز باشد. اسرائیل سالهاست فرآیند سقوط را طی می کند و امروز مرده است. همه مسئولان جمهوری اسلامی در قبال رژیم غاصب اسرائیل موضع واحدی دارند. ما معتقدیم مردم در سرزمین های اشغالی باید اجازه پیدا کنند رژیم حاکم بر خود را خودشان انتخاب کنند. عادلانه ترین راه این است که بگذارند مردم فلسطین که سرزمین آباء و اجدادی آنها آنجاست، اعم از مسلمانان، مسیحیان، یهودیان و پیروان سایر ادیان الهی، برای انتخاب حکومتشان رأی گیری کنند البته نه آنهایی که از اقصی نقاط دنیا به آنجا فرستاده شده اند.
همانطور که در ایران هم همینطور است و مردم از تمام ادیان در تعیین سرنوشت کشورشان سهم دارند و در دفاع از کشورشان هم سر از پا نمی شناسند. این موضع منطقی ایران است، اما قدرتهای بزرگ مقابله می کنند و این، هزینه سنگینی را بر مردم جهان از همه بیشتر مردم فلسطین تحمیل کرده است.
این غده سرطانی موجب بدنام شدن و پرداخت هزینه های سنگینی برای یهودیان جهان هم شده است. یهودیانی که اغلب، جنایتکاران صهیونیست را قبول ندارند. وجود اسرائیل حتی برای یهودیان فلسطین هم مایه دردسر است و آرامش را از آنان سلب کرده است. همه می دانند که تنها راه بازگشت آرامش از بین رفته فلسطین، برچیده شدن این رژیم است.
عده ای از حرفهای من درخصوص دوستی مردم جهان با ملت ایران به تفریط و از سخنان آقای رئیس جمهور راجع به هولوکاست به افراط تعبیر می کنند. خواب می بینند!، نه این تفریط است و نه آن افراط.
بررسی هولوکاست، جلوه شجاعت دکتر احمدی نژاد است. دکتر احمدی نژاد کشته شدن یهودی ها توسط نازی ها را منکر نشده است، تبلیغ سوء کردند تا موضع منطقی احمدی نژاد را بپوشانند. ماجرای هولوکاست هرچه که باشد، امروز یک بازی سیاسی است که مورد سوءاستفاده صهیونیستها قرار گرفته است و اجازه تحقیق درباره چرایی و چگونگی آن را نمی دهند.
آقای احمدی نژاد سؤالش این است: یک واقعه ای بیش از ۶۰ سال قبل در نقطه ای از دنیا اتفاق افتاده است. اولاً چرا اجازه تحقیق به دانشمندان پیرامون چرایی و چگونگی آن را نمی دهند و ثانیاً چرا اگر کسی بخواهد در رابطه با آن حرفی بزند، پیشاپیش مجرم شناخته می شود؟
سوءاستفاده صهیونیست ها از این موضوع کاملاً روشن است. این موضوع را بهانه کرده اند و در سایه آن با مظلوم نمایی، برنامه سیاسی جنایتکارانه خود را در منطقه به اجرا درآورده اند. به این بهانه، برای پیگیری سیاستهای تجاوزگرایانه ی شان، یک حکومت غاصب تأسیس کردند.
نکته دیگری که آقای احمدی نژاد مطرح می کنند این است که اگر چنین حادثه ای آنطور که شما می گویید، اتفاق افتاده است، چرا باید تاوان آن را یک ملت دیگر بپردازد؟ چرا ملت های اسلامی؟ چرا فلسطینیان؟ چرا همانجا که این اتفاق افتاده، به آنها اجازه تأسیس دولت نمی دهند؟
جالب است بدانید در جلسه ای که سال گذشته با شورای روابط خارجی امریکا که متشکل از کارشناسان و طراحان پشت پرده سیاست های ایالات متحده است، در نیویورک تشکیل شد، آقای احمدی نژاد این سؤالات را از آنها هم پرسیدند اما هیچ یک، جوابی برای این سؤالها نداشتند. احمدی نژاد با بیان این سؤال دقیق، بساط اینها را از اصل به هم ریخت و چاره ای ندارند جز اینکه افکار عمومی دنیا را از تفکر برای پاسخگویی به این سؤال منحرف کنند.
راهی که انتخاب کردند این است که ادعا کردند احمدی نژاد از اصل هولوکاست را منکر شده است و چون احمدی نژاد با اسرائیل مخالف است، می خواهد با زور و جنگ و استفاده از سلاح هسته ای، به براندازی اسرائیل بپردازد و این ابهام آفرینی ها درخصوص هولوکاست هم مقدمه جنگ و از بین بردن امنیت است.
برخی هم که در داخل اجرای عدالت را به نفع خود نمی دانند و موفقیت های دولت را برنمی تابند و تثبیت و توسعه سیاستهای دولت را در تناقض با منافع خود می دانند، معمولاً ادبیات رسانه های غربی و صهیونیستی را در بیان مخالفت هایشان بکار می برند. خودشان در این گونه موارد جوسازی می کنند، بعد واکنش رسانه های صهیونیست را رصد می کنند و اقدام به انتشار این واکنشها و تحلیل های خود می نمایند. اینها می خواهند دولت را در میان ملت تضعیف کنند و از این طریق نظر مردم را از ادامه حمایتهای بی دریغ از سیاستهای هسته ای دولت عوض کنند و در ادامه منافع ملت ایران در حقوق هسته ای را به خطر بیاندازند، و به این ترتیب جای پایی برای خودشان درست می کنند.
من در بیش از ۱۰۰ سخنرانی بر نامشروع بودن اسرائیل تأکید کرده ام. حرفهای برخی از این رسانه ها خیلی خنده دار است چون در ایران، نه تنها در سطح مدیران ارشد بلکه در رده مدیریت های میانی هم کسی نیست که اسرائیل را به رسمیت بشناسد.
همه می دانند مواضع دکتر احمدی نژاد در قبال سیاست های صهیونیست جهانی که از او شخصیت ویژه ای در دنیا و ایران ساخته است، مواضعی منطقی، محکم، مستدل، عالمانه، با درک حقایق و تشخیص درست است که در برابر قدرتها اینگونه ایستاده است و این اقتدار ویژگی ملت ایران است و معنای آن روحیه تجاوز و جنگ و خشونت نیست.
اینها برآشفته اند، چون دیگر نمی توانند بر طبل جنگ طلبی دولت ایران بکوبند و بهانه درست کنند تا گروهی که تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار گرفته اند و فکر می کنند مواضع احمدی نژاد، خشونت طلبانه است، متوجه اصل موضوع نشوند. تمام خرده امید اینها به یأس تبدیل شده است. نه مواضع دکتر احمدی نژاد در هولوکاست افراط است، نه تفکیک مردم از دولتهای زورگو علامت تفریط است.
البته این بازی های رسانه ای سابقه دار است. سال گذشته یک خبرگزاری ظاهراً اصولگرا اما وابسته به برخی جناح های قدرت رقیب دکتر احمدی نژاد، (اسم نمی برم، چون ممکن است در حال حاضر متنبه شده باشند)، به طور غیرمنتظره، خبری را منتشر کرد مبنی بر اینکه مشایی در مصاحبه با یک خبرنگار اسرائیلی در آلمان گفته است “ما با رژیم اسرائیل مثل قبل از انقلاب دوست هستیم، چه روزهایی خوشی داشتیم و…” من سیر تولید و انتشار این خبر را بررسی کردم. خیلی جالب بود، یک هماهنگی خارجی و داخلی در تولید و پخش این خبر به چشم می خورد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داستان از این قرار بود که بنا بود من به همراه گروهی برای حضور و سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم آلمان و بررسی مشکلات آنها به این کشور سفر کنم. همه هماهنگی های لازم انجام شده بود و برنامه سفر در رسانه های داخلی و خارجی هم اعلام شد اما دقایقی پیش از پرواز، دکتر احمدی نژاد مأموریتی به بنده دادند که امکان حضور من در این سفر فراهم نشد، البته گروه همراه رفتند.
فردای آن روز یک شبکه صهیونیستی در برنامه تلویزیونی خود اعلام کرد وزیر گردشگری ایران که برای بازدید از یک نمایشگاه گردشگری به آلمان سفر کرده است، در مصاحبه با یک خبرنگار اسرائیلی، مطالب فوق الذکر را گفته است. خبرگزاری مذکور هم به سرعت و به صورت ویژه ای اقدام به درج این خبر به نقل از آن شبکه کرد.
آیا اگر چنین نقل قولی به یک مقام مسئول حتی در سطوح پایین مدیریت در جمهوری اسلامی آنهم توسط یک شبکه تلویزیونی صهیونیستی منتسب شود، نباید درخصوص صحت و سقم آن تحقیقی شود؟
آیا اصلاً کسی از مسئولین وجود دارد که جرأت بیان چنین مطالبی را داشته باشد؟ آیا قرآن نخوانده اند که می فرماید إذ جائکم فاسق بنباٍ فتبینوا
بعد از انتشار این خبر آمدند از بنده راجع به صحت آن سؤال کردند که در جواب گفتم: “خسن و خسین، دختران معاویه اند!” اولاً بنده اصلاً سفری به آلمان نکردم، ثانیاً مصاحبه ای نکرده ام، ثالثاً نمایشگاه گردشگری در کار نبوده تا بخواهم چنین مطالبی را در آن بگویم. مانند این ماجرا بسیار است. یا اینکه گفتند بنده گفته ام “گردشگران خارجی می توانند در ایران بدون حجاب باشند” و “ایرانیان در خارج از کشور می توانند از مشروبات الکلی استفاده کند” یا اینکه در ترکیه در مجلس لهو و لعب شرکت کرده ام.
به هر حال، به کوری چشم دشمنان حرفهای خود را تکرار و تأکید می کنم که ملت ایران ملت بزرگی است و مواضع به حق او منطقی و در دنیا شنیدنی است. ما آنقدر پیاممان شفاف، استوار، منطقی و روشن است که نیازی به جنگ با مردم دنیا نداریم. دشمنان ما مشتی قدرت طلب، انحصارطلب و زورگو هستند و به ملتی در دنیا تعلق ندارند. من در آن سخنرانی گفتم و بار دیگر هم می گویم که شایستگی ملت ما از دو نظر قابل بررسی است: “هیچ ملتی در دنیا با مردم ما دشمنی ندارد”، ” دشمنان ما ظالم ترین و فاسدترین افراد کره زمین هستند”.

منـــبع

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پــاورقی :

* – متـن بیانیـه مهنـدس مشـایی خطاب به امـام خامنـه ای مدظله العـالی :

   محضر رهبر بـزرگوار انقـلاب اسلامی حضـرت آیـت الله العظمی خامنـه ای دام عـزه العالی /  سـلام علیکم /

  با احتـرام به استحضار می رساند نظر به بیانات روشنگر حضرتعالی در خطبه های امروز نماز جمعه تهران که مانند همیشه فصل الخطاب بوده و خواهد بود، اینجانب ضمن اعلام تبعیت کامل خود از دیدگاه آن حضرت در موضوع مردم سرزمین های اشغالی تاکید می نماید که به عنوان سربازی کوچک در دولت خدمتگزار تمامی مساعی خود را در چارچوب سیاستهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که از سوی حضرت ولی امر مسلمین تعیین و تبیین می گردد ، به کار خواهم بست، بدیهی است که موضع اینجانب در موضوع مبارزات ملت مظلوم فلسطین و رژیم غاصب و جنایتکار اشغالگر چنانکه در سخنرانی‌ها و مصاحبه های فراوان از ابتـدای پیروزی انقلاب اسلامی آشکارا بیان کرده ام، ادامه مبارزات حق‌طلبانه مردم فلسطین و بازپس گیری سرزمین های اشغالی است. اینجانب به نابودی صهیـونیسم جـهانی یقین دارم و آن را در دسترس می دانم و پیروزی نهایی حق‌طلبان را نزدیک دانسته و برای آنان و ملت شریف و مومن و انقلابی ایران در سایه سلامت و بقای عزتمند حضرت مستطاب عالی در ظل توجهات حضرت ولی عصر(عج) بهترین و خالصانه ترین ادعیه را به درگاه خداوند متعال عرضه می نمایم. / ارادتمند ؛ رحیـم مشایی / معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.

** – قسمتی از متن بیانیـه ۲۰۰ نماینـده مجلـس شـورای اســلامی :

   سخن عجیب و مغایر با سیاست های اصولی جمهوری اسلامی و مخالف صریح مواضع امام عظیم القدر و مقام معظم رهبری را معاون رئیس جمهور آقای رحیم مشائی عنوان نمود این تصور ایجاد شد که ایشان مرتکب یک اشتباه سیاسی شده که با تسامح قابل اغماض است ولی هنگامی که این موضوع با این جمله تکرار گردید که ” برای هزارمین بار و قـوی تر از گذشته اعلام می کنـم” یک زنگ خطر جدی در این مقطع درنظام به صدا درآمده که نشان از انحرافی غیر قابل بخشش در زمینه یکی از مهمترین مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد …. درست است که این انحراف فکری تنها در یک فرد بروز نموده ولی پست معاونت رئیس جمهوری متعلق به همه ملت ایران است و ما به عنوان نمایندگان این ملت بزرگ و حافظان و مدافعان آنها اجازه چنین انحرافی را حتی در یک دولت اصولگرا به هیچ وجه نخواهیم داد ….. بنابراین ما به عنوان نمایندگان این ملت بزرگ و انقلابی ضمن محکوم نمودن این موضع تاسف بار از جناب دکتر احمدی نژاد ریاست محترم جمهوری می خواهیم این موضع گیری را محکوم و با ایشان برخورد جدی نمایند.