یکی از گام های دیگر این پروژه، ایجاد یک قطب دیگر انحرافی برای ایجاد تمایل افراد انقلابی مخالف آقای هاشمی به سمت او و سوق مردم به منطق «بد و بدتر» است، تا این افراد برای فرار از خطر جریان انحرافی و طرد او، جانب هاشمی را انتخاب کنند.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ آیت الله سیدمحمد خامنهای برادر رهبر انقلاب در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری مصاحبه ای مفصل با خبرگزاری فارس انجام داده است. با توجه به اهمیت این مصاحبه و تحلیل های مهم ایشان در رابطه با نقش هاشمی رفسنجانی در انتخابات پیش رو، بخش های مهم این مصاحبه بار دیگر منتشر می شود:
*مقصود از طرح و بیان این الفاظ، القاء این مطلب است که انتخابات آینده به نوعی هدایت شده و به قول آنها مهندسی شده و به نفع عدهای خاص خواهد بود و نوعی پیشگویی از آینده انتخابات است. بدیهی است که این شبهه اگر در هر کشور دیگر صادق باشد، حسب تجربه سی و چندساله، ما و مردم جهان میدانیم که در ایران اسلامی پس از انقلاب، صادق نیست و نوعی افترا به گذشته این ملت و تزویر سیاسی بر ضد امنیت ملی برای آینده است. این تعبیر، آغاز حمله تبلیغاتی و جوسازی علیه حکومت و نظام و در حکم شیپور جنگ است. متأسفانه شبیه این عبارت (یعنی لزوم سلامت انتخابات) هم پیش از انتخابات سال 88 به وسیله کسانی که هنوز هم در صف مقامات نظام میایستند، اظهار شده است.
*اعلام و ادعای ضمنی و تلویحی نبود آزادی در انتخابات - پیش از واقعه انتخابات - چند نتیجه برای فساداندیشان دارد:
1- آنکه القاء شود که آثار علایم تقلب یا سلب آزادی در انتخابات برای گوینده مسلّم و روشن است تا در صورت ناکامی در انتخابات و شکست، به فاز بعدی - یعنی عملیات فتنه جدید - وارد شوند و بگویند ما از پیش، موضوع نبود آزادی را میدانستیم.
2- پاشیدن تخم تردید و شک در میان سادهدلان تا عدهای ضعیف و کم اطلاع را ناامید و از صندوقهای رأی دور کنند.
* دشمنان جمهوری اسلامی ایران در سال ۸۸ سنگ تمام گذاشتند و میرحسین موسوی را با دقت تمام و با عنایت به پشتیبانی آقای هاشمی و گروههای مخالف، برای هدف خود انتخاب کردند. طرح انقلاب رنگی آنها فینفسه هیچ نقصی نداشت جز آنکه غیرت اسلامی و ملی ملت ایران و هوشیاری مردم را ندیده گرفته بودند که به همین دلیل، کید و مکر و توطئه پلید آنها شکست مفتضحانهای خورد. اما دراین دوره مسلم است که از همان سناریو استفاده نخواهند کرد. حاصل جمع نظرات و کارشناسیهای طراحان و اتاق فکر آمریکا و مشاوران داخلی آنها که سردمداران فتنه سال ۸۸ بودند همه بر روی هم به نظر میرسد که به سناریو جدیدی منتهی شده است.
*سعی شده شخصی را مطرح کنند که امکان بیشتری برای شرکت و گردآوری رأی داشته باشد و از منظر فکری نزدیکی بیشتری با آن ها داشته باشد. آن طور که از شواهد برمی آید،احتمالاً آقای هاشمی رفسنجانی بهترین فرد برای این برنامه است و فرقی نمیکند که وی از عمق این توطئه آگاه باشد یا نباشد. مطابق این طرح، شرکت فرد مورد نظر در انتخابات، باید با چراغ خاموش و بین القاء احتمال شرکت و عدم شرکت و مشروط به احساس وظیفه شرعی و نبود افراد صالح و تردیدهایی مانند اینها باشد و مثل بعضی از فیلمهای هالیوودی تا لحظات آخر فیلم، اصل ماجرا برای کسی معلوم نشود.
*اساس طرح بر این قرار گرفته که سناریو آنها با مقاومت ملت و حزبالله روبهرو نشود. بنابراین با ظرافت تمام سعی میشود که حزبالله را دور بزند و با آن اصطکاکی نداشته باشد و در شعار و گفتار و رفتار مجریان طرح، چیزی که موجب هوشیاری و حساسیت ملت و مسئولین عالی شود ابراز نگردد.
* سعی شود به جای مقابله با گروههای طرفدار انقلاب، از برخی افراد معروف و نسبتاً خوشنام جامعه - که به دلیل نمکپروردگی یا سادگی و خوشباوری و دلایلی مانند اینها میل باطنی به شخص آقای هاشمی دارند - برای تبلیغ به نفع او استفاده شود. این افراد ممکن است بازاری یا روحانی یا تکنوکرات یا حتی از حواشی اصولگرایان و معروف به اصولگرایی و طرفداری از ولایت فقیه و پیروی از مقام رهبری باشند که در واقع همان روش استفاده از نیروی طرف مخالف به ضرر خود اوست.
*اما به نظر دشمنان- فارغ از این که شخص مورد نظر مطلع باشد یا نباشد - دلایل اولویت آقای هاشمی برای این منظور، یکی، سابقه طولانی اعتقاد او به ایجاد رابطه با آمریکا و اظهارات علنی اوست. دوم، داشتن موقعیت اداری و سیاسی در حال حاضر و احتمال غلبه بر سدّ شورای نگهبان است. سوم، تبلیغات وسیع اطرافیان مبنی بر سوابق پیش از انقلاب و سمتهای سیاسی تا پیش از فتنه سال ۸۸ است. چهارم، اعتماد بر حفظ مواضع قبلی و حمایت وی از فتنهگران ۸۸ و برائت نجستن و عدم استتابه و استبراء از آنها علیرغم برخی کلمات دو پهلو و نعل وارونه است. پنجم، ریشه داشتن در برخی از نهادها و اقشار از هر قبیل و هر طایفه و آمادگی سازمان و حفظ روابط بینالمللی با برخی از شیوخ عرب و همسایه.
* یکی از اجزاء این مرحله، یک مغالطه و سفسطه سیاسی به صورت دعوت به «وحدت ملی» و «ائتلاف» بود. که این هم خود، ابعاد مختلف را شامل میشد. اول آنکه از باب قرآن سرنیزه کردن، ادعا شود که مدعیان اصلاحگرایی هم مسلمان و پیرو امام خمینی(ره) و طرفدار نظام و معتقد به قانون اساسی و رهبری هم هستند پس چرا آنها را جذب نکنیم و دفع کنیم و در انتخابات و حکومت و دولت آنها را شریک نسازیم؟ بدینوسیله راهی برای ورود گروه براندازان نظام باز شود. خود کلمه «جذب» هم یکی دیگر از سفسطههای سیاسی است که در غیر جای خودش به کار میرود.
*ائتلاف، یکی از الفاظ دلپسندی است که متأسفانه به سبک غربی (که با الفاظ خوش ظاهر چون آزادی و حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و مانند اینها بازی میکنند و آنها را درست در جهت نقیض آن به کار میبرند) امروز در فصل انتخابات در معنای خطرناکی به کار میرود. مقصود از ائتلاف در واقع هضم نامزدهای اصولگرا و جذب آنها در درون یک اعتدال و حوزه چند مداره آقای هاشمی است.
*یکی دیگر از سفسطههای مطرح کنندگان نامزدی آقای هاشمی -علاوه بر افاضات پیشین- طرح دو اصل جدید ولی بیمحتوا و بدون معنای خارجی است. یعنی پیشنهاد «راهکار عبور از وضع کنونی با دو اقدام اساسی: یکی همدلی داخلی، دوم همزیستی جهانی.»
*موضوع «همزیستی جهانی» هم ناظر به مقابله انقلابی ما با کشورهای سلطه جوی غربی است که از افتخارات کشور و نظام میباشد و عزت رهبری نهضت آزادبخش جهانی را به این ملت داده است. بدیهی است که همزیستی جهانی با این معنا و در این مقام، به فرموده مقام رهبری فقط با توبه از انقلاب و ترک ارزشهای انقلاب اسلامی و تقدیم کشور به دشمنان حاصل میشود. مقام رهبری مکرر تصریح کردهاند که دشمن در واقع این چیزها را از ما میخواهد و تا ما بر اصول انقلابی پافشاری کنیم همزیستی با آنها ممکن نیست.
*گام بعدی، حکم به بیگناهی و رفع و رجوع مشارکت در جرایم سال 88 و فتنه براندازی نظام اسلامی و ریشهکنی آثار انقلاب امام خمینی و ملت بود که این بار به وسیله مردی وارسته و خیرخواه که از صمیم قلب دوستدار او هستم و خیر او را میخواهم، انجام شد و آن طرح موضوع «مفتون و فتّان» درباره سران فتنه بود، با این ادّعا که فتنهگر واقعی آمریکاست و بقیه از جمله مفتون یعنی آسیب خورده از فتنه بودهاند و گناهی ندارند، که این حرف واقعاً حرف عجیبی بود و هیچ وجهی شرعی و قانونی نداشت.
مطلب دیگر آنکه اصولاً و حسب شرع و قانون هر شخص بالغ اگر عاقل باشد در مقابل انجام هر فعل جرم یا حرام مسئول است و به صرف انجام آن عمل، عقوبت و مجازات بر او تعلق میگیرد مگر آنکه حجت و دلیلی قانونی یا شرعی قاطع، آن را بردارد. بنابراین اگر فرمایش ایشان درست باشد و این اشخاص فریب خورده باشند باز در درجه اول، مجازات مقرر درباره مجرم و شریک و معاون او به جای خود باقی است و به این افراد تعلق خواهد گرفت.
*برای اشتغال افکار عمومی سعی میشود که به وسیله اشخاص مختلف و معاند و موافق، اظهارنظرها و پیشگوییها و مصلحتجوییهای ضد و نقیض در جراید یا سایتها اظهار شود. بعضی مصحلت را در شرکت بدانند و برخی دیگر در شرکت نکردن، یکی به میخ بزند، یکی به نعل و بالاخره مردم تا روزهای آخر نفهمند که آیا فرد مورد نظر نامزد میشود یا نمیشود و مردم غافلگیر شوند.
*یکی از گام های دیگر این پروژه، ایجاد یک قطب دیگر انحرافی برای ایجاد تمایل افراد انقلابی مخالف آقای هاشمی به سمت او و سوق مردم به منطق «بد و بدتر» است، تا این افراد برای فرار از خطر جریان انحرافی و طرد او، جانب هاشمی را انتخاب کنند. این روش در دو دوره پیش هم اتفاق افتاد و دکتر معین که یکی از نامزدها بود با اظهارات ناهنجاری که مطرح کرد، بخشی از مردم را به سمت هاشمی سوق داد، اگرچه در نهایت هیچ یک رأی نیاوردند.این جزء سناریو هم به جای خود تأثیری در گزینش مردم میگذارد چون ایجاد یک «لولوی» انتخاباتی و سیاسی در مردم خیلی مؤثر است. به علاوه باعث انصراف ذهن مردم از طرف مقابل میشود و مانع تمرکز بر فعالیتهای پنهانی و آشکار این جریان میشود.
*برخی گزارش ها و قرائن نشان میدهد که گروههای اوباش در سطح تهران از حد عادی گذشته و اخیراً در دستگیری اوباش شهری به وسیله نیروی انتظامی دیده شده که برخلاف معمول و عادت اشرار که مسلح به سلاح سرد هستند و به ندرت اسلحه کمری دارند، در منازل این افراد تفنگها و سلاحهای تهاجمی خیابانی -حتی در جایی مین ضدّ نفر!- هم کشف شده و این نشانه آن است که آشوب شهری هم این سناریو پیشبینی شده است. چندی پیش در سایت بیبیسی آمده بود: «امسال بهترین فرصت برای مخالفین نظام اسلامی است تا اعتراض خود را به سیوچهار سال مملکتداری... به نمایش بگذارند» این مطلب یعنی این که یا کاندیدای آنها رأی میآورد یا شورش و براندازی باید کرد!
*امّا این دوره، بسیار حساستر از پیش است چون آمریکا تلاش میکند در این دوره از انتخابات نه فقط به اهدافی که در فتنه 88 نرسیده بلکه حتی انتقام سخت و تلخ و تاریخی خود را از همه ملت ایران بگیرد و درسی ابدی به همه کشورهای اسلامی بیدار نشده بدهد تا تکلیف و مصلحت خود را بدانند و پا از گلیم خویش بیرون نگذارند.
*نکته دوم لزوم توجه ملت رشید و آگاه ایران به گزارش مستند کمیسیون اصل 90 مجلس شورای ،اسلامی پس از واقعه فتنه سال 88 است که یک سند رسمی و معتبر است که در آن بر نقاط مهم و حساسی دست گذاشته و در جراید آن تاریخ منعکس شده است. از جمله مخبر کمیسیون اصل 90 میگوید:
«... بر مبنای مجموعه تحلیلها و اخبار و اطلاعات، نقش «بازیگر بزرگ» در انتخابات ریاست جمهوری دهم متعلق به هاشمی رفسنجانی است» از جمله وی در همایش جنجالی 30 سال قانونگذاری حدود شش ماه پیش از انتخابات 22 خرداد 88 مطرح نمود: «اگر مردم احساس کنند رأی آنها در سرنوشتشان بیاثر است دلسرد خواهند شد.» وی دو ماه قبل از انتخابات از تریبون نماز جمعه اعلام کرد:«در این دو ماه تا انتخابات باید به طور جدی تلاش شود تا «سلامت انتخابات» برای مردم مشخص شود...»
در این گزارش آمده است (به نقل از جراید): «همچنین هاشمی رفسنجانی در حوادث پس از انتخابات 88 نقش اساسی را ایفا نمود و با پیشبینی آنکه «آتشی زیر خاکستر بروز خواهد کرد و خیابانها اشغال خواهد شد» به نوعی فتنه را وارد فاز عملیاتی کرد. نامه سرگشاده وی با لحن و ادبیات و نگارش نامناسب خطاب به رهبر انقلاب احتمال آشوب (و در واقع وعده آن) به صورت آشوب خیابانی به قلم میآورد.»
*نمونه خیانت به رهبر و امام، واقعه مک فارلین است، که خود آنها با تمهیداتی نزدیک به یکسال، معاون رئیس جمهور آمریکا را با وعده موفقیت به ایران آوردند و از طریق تشریفات فرودگاه از او پذیرایی و به هتل بردند و با او در آنجا ملاقات و به وسیله مترجم مشخص و معروفی مذاکره کرده و هدایا را رد و بدل کردند، ولی پس از افشاگری و کشف آن از طریق جراید لبنان به امام(ره) وانمود کردند که آن آمریکایی که یک مقام عالی دولت آمریکا بود به صورت احمقانهای به ایران آمده و تیرش به سنگ خورده و برگشته و این را یک پیروزی وانمود کردند. این عمل مصداق صریح همان «غشّالائمه» بود.
*هر یک از مردم ایران میتوانند در وجدان خود برای این کارها نامی بگذارند و یا مثلاً قضاوت کنند شخصی که با داشتن مناصب عالی در کشور و ادعای خدمت به انقلاب و پیروی از امام و همدلی با مقام عالی رهبری، همراه کسانی می شود که آتش فتنه برپا میکنند، علیه انقلاب و نظام و اسلام و ولایت فقیه و رهبری شعار میدهند، به حضرت سیدالشهداء اهانت میکنند، در صف نماز جمعه آن را مسخره میکنند، مسجد آتش میزنند، شعار به نفع اسرائیل و آمریکا میدهند و جوانان حزباللهی را میکشند و اموال عمومی را تخریب میکنند؛ شایسته چه عنوانی است؟ و آیا میشود به شخص او یا هر کس را که او برای نامزدی مقام ریاست جمهوری پیشنهاد میکند اعتماد کرد و رأی داد؟
*توصیه من به روحانیون و اصحاب کسوت روحانی آن است که در این محدوده وارد نشوند و به کار اصلی خود بپردازند تا خطاهای اداری و سیاسی و احیاناً وزر و وبال حاصله را به جامعه مقدس روحانیت و حوزهها سرایت ندهند و روحانیت را برای مردم و برای حراست مصالح مردم سالم باقی بگذارند.
*در خاتمه از ذکر این نکته رنج آور هم خودداری نمیکنم که یکی از دردهای این دوران آن است که متأسفانه در این فتنه و از بدو انقلاب تاکنون، عدهای از کسانی در داخل هستند که همواره از دوستان و یاران نزدیک ما بودهاند و همواره دل به جانب آنها داشتهایم اما امروز بر سر شاخ نشسته و به بریدن بیخ آن مشغولند که نه خیر ملت در آن است و نه خیر خود آنها.
من از صمیم قلب دردناک به این افراد نصیحت میکنم که به هوش بیایند و از بازی ای که دشمن برای آنها ساخته بیرون بیایند. این افراد باید یکبار هم که شده بیندیشند که آنها و امثال آنها برای آمریکا از صدام و مبارک و مانند این دو، عزیزتر نیستند و به محض آنکه آمریکا خود را از حضور آنها بینیاز ببیند و تاریخ مصرف آنها تمام شود آنها را به بهانههای مختلف نابود خواهد کرد.
پس تا زود است خود را از بند فریب این دشمنان اسلام و مسلمین نجات دهند و از جریانی که آنها و دیگران را به نابودی میبرد رهایی بخشند. من دلسوزانه به همه و از جمله به کسی که بیش از 55 سال با او آشنایی داشته و بیش از بیست سال دوست نزدیک من بوده و هنوز هم خیر او را میخواهم توصیه میکنم که آخر عمری و در آستانه هشتاد سالگی به امور فرهنگی و دینی بپردازد که فرمود ولا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار...
"Our President, analytical news site"
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو