مرتضی تمدن:حاصل ۸ سال کار دولت آقای احمدینژاد این بود که مردم فهمیدند نظام ولایتفقیه، نظام کارآمدی است؛ نظام ولایتفقیه، میتوانند به آن امیدوار باشند، نظام ولایتفقیه، نظام مبتنی بر عدالت است. در طول ۸ سال دولت آقای احمدینژاد این مفهوم و این پیام به متن جامعه منتقل شد. اینکه توطئه کنند هر جریانی چه اصولگرا و چه غیر از اصولگرا، چیزی از ارزشهای ۸ سال دولت، آن هم دولتی که تلاش، کار و عشقورزی به مردم بود را کم نمیکند.
به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ متن کامل مصاحبه مرتضی تمدن، استاندار سابق تهران با روزنامه آرمان در ادامه آمده است:
مرتضی تمدن، استاندار تهران در دولت محمود احمدینژاد بر این باور است که دولت احمدینژاد بدون هیچ تنشی و با حفظ شانیت مردم یارانهها را پرداخت کرده است و در حوزه تولید بالاترین و مهمترین کمکها را ارائه داده و اجازه نداده مردم شرایط سخت را احساس کنند. حتی تمدن بر این باور است که دولتهای نهم و دهم در مجامع بینالمللی و سیاست خارجی بهترین اقدامات را انجام داده است. استاندار سابق تهران در این مصاحبه طرفداری خاصی از رئیس دولت خود کرده است.
متن گفتوگوی مرتضی تمدن با آرمان را در ادامه میخوانید:
بهعنوان اولین سوال؛ در حال حاضر مشغول به چه فعالیتی هستید؟
کارمند رسمی صداوسیما هستم.
دلتان برای استانداری تنگ نشده است؟
طبیعی است افراد به محیطی که کار میکنند، علاقهمند میشوند و یک روزی باید از این علاقه دل بکنند. اگر قرار باشد به این مسئولیتها علاقهمند شوید، نمیتوانید راحت زندگی کنید. زمانی که در استانداری بودم سعی کردم به ماموریتم فکر کنم، کارنامه خوبی را بهجا بگذارم و درحال حاضر هم برای استاندار جدید و مدیران سختکوش آن مجموعه آرزوی موفقیت میکنم.
کسانی که در دولت یازدهم مسئولیتهایی به آنها واگذار شد، عنوان میکنند میراث دولت قبل، میراث خوبی برای آنها نبوده است، چه دفاعی دارید؟
آن زمان که مدیریت اجرایی کشور به عهده ما بود، بعضی از آقایان از تریبون اعلام میکردند که ۸۰ درصد مشکلات ناشی از سوءمدیریت است و فقط ۲۰ درصد مشکل تحریم است. مفهومش این است که بعد از پایان کار دولت دهم، دولت جدید مدیریت اجرایی را در دست گرفت، پس باید ۸۰ درصد مشکلات حل میشد و میماند ۲۰ درصد تحریمها که معتقدیم تحریمها رو به پیشرفت است و مرتب مسئولان سیاستخارجی صحبت از خبرهای خوشی درباره مذاکرات ۱+۵ میکنند. وقتی ۸۰ درصد مشکل مدیریت اجرایی بود درحال حاضر که همه مدیران عوض شدهاند پس قاعدتا باید مشکلات کمتر شده باشد. ما باید باانصاف باشیم لذا منتظریم آثار ۸۰ درصد تاثیر مدیریتی در روند فعالیتهای جاری را در این دولت ببینیم. با توجه به اینکه تا به امروز کارهای اجرایی انجام دادهام، معتقدم باید مقداری تحمل کنیم تا بتوانیم در این زمینه اظهارنظر واقعبینانه داشته باشیم.
اجازه بدهید اندکی درباره کارهای دولت یازدهم، عبور کنیم که بعداً متهم به قضاوت شتابزده نشویم. اما درخصوص اینکه چه وضعی و چه مختصاتی در دولت دهم به دولت یازدهم منتقل شد، آنقدر آمار و ارقام شفاف و روشن است که نیاز به توضیح ندارد. آمار، ارقام و تودههای مردم بهترین نمره و ارزشیابی عاقلانه و واقعبینانه درباره عملکرد دولتها خواهند داشت. باید منتظر باشیم و ببینیم مردم درباره دولت قبل و این دولت چگونه قضاوت میکنند. صحبتهایی که تا امروز از سوی دولت روحانی به دولت احمدینژاد شده، ازجمله «خزانه خالی تحویل گرفتهایم»، «مشکلات فراوان را بعهده گرفتیم» و.. اکنون با آمار و اتفاقاتی که افتاده، مطابقت ندارد. این افراد چه توضیحی درخصوص صحبتهایی که کردند، دارند؟ درآمدهای سال ۹۲ نسبت به سال ۹۱، ۴۸درصد افزایش داشته است؛ این افزایش درآمدهای دولت از کجا ناشی شد؟
درآمدهایی که اشاره کردید در چه زمینهای است؟
درآمدهای عمومی دولت. پس نهتنها آن درآمدها کاهش پیدا نکرده بلکه افزایش نیز داشته است. مبنای درآمدها در سال ۹۲ حتما روند و نتایجش به پای دولت قبل نوشته میشود چون دولتی که چند ماه بر سر کار آمده برای افزایش درآمدها کاری نمیتوانست انجام دهد. نتیجه و پایهگذاریاش در دولت قبل بوده که محصولش به این دولت رسید. باید ببینیم با این افزایش درآمد، چرا دولت مدعی شد که درآمدها کاهش پیدا کرده است؟ مسئولان امور مالیاتی ادعا کردند نهتنها میزان مالیاتهای دریافتی در سال ۹۲ نسبت به سال ۹۱ کم نشده بلکه افزایش و تحقق نیز پیدا کرده است.
با توجه به اینکه میزان مالیاتی که در قانون و بودجه برنامهریزی شده است، مسئولان بر این باور هستند و میگویند که وضع فروش نفت بهبود پیدا کرد. نیمه دوم سال ۹۲ وضع فروش نفت هم نسبت به سال قبل بهتر بوده است. در دولت دهم ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار بشکه نفت کاهش فروش داشتیم، در این دولت به دلیل اینکه درخصوص بحث تحریمها، درحوزه مشتریان نفت تسهیلاتی را قائل شدند، فروش نفت و درآمدهای مالیاتی افزایش پیدا کرد، درآمدهای عمومی دولت که مالیات هم جزء آن است نیز افزایش داشت، فضای عمومی جامعه چقدر از این افزایش درآمدها توانست بهرهمند شود و چقدر رضایتمندی برای سطح عمومی جامعه فراهم شد؟ معتقدم این اعداد، ارقام و شرایطی که تا این لحظه از روی کارآمدن دولت یازدهم آغاز شده، باید در آینده برای قضاوت کردن مورد مبنای کاری ما قرار بگیرد. پرداخت یارانه در زمان آقای احمدینژاد بود ولی اگر دقت داشته باشید آنقدر تشویش و نگرانی در جامعه وجود نداشت.
یعنی شما بر این باور هستید که در دولت قبل احساس نگرانی بهوجود نیامد؟
در یک روندی این اتفاق داشت، رخ میداد. بهگفته فرد شوخطبعی؛ آقای احمدینژاد با قدرتهای استکباری، باقدرت برخورد میکند. آقای احمدینژاد و دولتش به مردم یارانه پرداخت میکرد مشکلی هم ایجاد نمیشد. اقدامی که برای اجرای یارانهها انجام دادهایم، عادلانهترین راه بود که وجود داشت، اگر کسی روشی عادلانهتر دارد بیاید اجراش کند. یارانه در زمان آقای احمدینژاد با رعایت شأن و جایگاه و شخصیت مردم به آنها پرداخت میشد، اتفاقی هم نمیافتاد، خزانه هم خالی نبود، پروژههای عمرانی هم فعال بود و اینها در شرایطی بود که تحریمها هم شدیدتر درمورد ما اعمال میشد. درحال حاضر خیلی از اتفاقات وجود ندارد، طبعا باید عملکرد دولت بهبود پیدا کند. میخواهند هدفمندی را پالایش کنند، باید ببینیم چه میشود، عادلانه خواهد شد یا خیر؟
نظر شما در این باره چیست؟
درحال حاضر نمیتوانم قاطع جواب بدهم. ولی انتظار بر این این است که عادلانه اجرا شود.
فکر میکنید دولت توانایی اجرای عادلانه فاز دوم را دارد؟
حالا باید ببینیم این اتفاق خواهد افتاد یا نه. معتقدم مدلی که در زمان آقای احمدینژاد در پرداخت یارانهها اعمال شد، عادلانهترین روش بود.
ولی بسیاری بر این باورند که روش آقای احمدینژاد عادلانه نبوده است بهخصوص در حوزه تولید؟
موضوعی که مطرح میکنید، انحرافی است که از مسئولان وقت در دولت و خارج از دولت عنوان میشود. قرار نیست که از اقشار متوسط و متوسط به پایین جامعه پول بگیریم و دودستی تقدیم تولید بکنیم آن هم به اسم کمک به تولید. اگر بخواهیم به تولید کمک کنیم، منابع بانکها وجود دارد چرا یارانه از جیب مردم بگیریم، به تولید بدهیم! این مبنایش عدالت است؟
ولی این قانون شده است؟
درست است که در قانون بودجه آمده و دولت احمدینژاد نیز به آن عمل کرد، آمار و ارقامش هم موجود است. ۳۷ هزار میلیارد تومان در طول اجرای مرحله اول هدفمندی یارانهها به تولید ترزیق شد در قالب تسهیلات که به تولیدکننده میگفتیم تسهیلات بیاید بگیرید و بروید کار کنید و بعد بازگردانید. ولی حرف آقایان این است که بگیرند و پس ندهند. کسانی که این حرف را میزنند این سوال را از آنها بپرسید که شما وقتی میگویید بخشی از درآمدهای یارانه کمک به تولید است این را چگونه میخواهید بدهید؟ منظورتان چیست؟ ۳۷ هزار میلیارد تومان در حوزه پرداخت تسهیلاتی بوده که در همین مقطع انجام شد. نزدیک ۱۰۷میلیارد تومان یارانه حاملهای انرژی به تولیدکننده داده شد. پول برق کارخانهدار و کشاورزی از پول برق خانوار ارزانتر بود. پول گازوئیل و سوخت صنعت و کشاورزی از پول گازوئیل و صنعت و حملونقل خانوار ارزانتر بود. چرا میگویند کمک نشده؟
فکر میکنید حرف این دولت چیست؟
این دولت و آقایان میگویند که از جیب مردم بلاعوض به تولیدکنندهها یارانه بدهید. آیا این عدالت است؟ کسی که به هر دلیلی از دریافت یارانه انصراف داد یا حذفش کردیم را بگیریم دودستی به کارخانهدار آن هم بلاعوض بدهیم.
معتقدم برخی از افرادی که از مرحله اول هدفمندی که چرا به تولید پول داده نشد، ناراضی هستند، کسانی بودند که انتظار داشتند ما این پول را مجانی در اختیار افراد، اشخاص و شبکههایی بگذاریم که بعضا متصل به این آقایان بودند. آقای احمدینژاد اعتقاد به این مساله نداشت، ایشان معتقد بود که باید به تولید سوخت کمک شود، در تعرفهها کمک میکنیم نه اینکه پول مردم را از جیب مردم دربیاوریم به تولیدکننده بدهیم و بگوییم برو به امید خدا، آیا این اسمش حمایت از تولید است؟ بیصبرانه منتظریم تا ببینیم مرحله دوم که میخواهند به تولید از محل یارانه کمک شود، چگونه کمک خواهند کرد؟ قرار است چگونه به تولید کمک شود. خیلی مهم است و خیلی هم باید مراقب بود؛ افکار عمومی منتظرند اگر قرار است جایی از پول یارانهها که از عموم مردم و از توده مردم گرفته میشود را چطور به تولیدکننده میدهند ضمن اینکه حامی تولید هستم و میگویم از منابع بانکها به تولیدکنندهها بدهید. چرا از جیب مردم محروم میخواهید بیرون بکشید و به تولیدکننده بدهید؟ چرا؟ اگر میخواهیم یارانه بدهیم، آب را گران میکنیم، این پول آب از جیب چه کسانی بیرون میآید؟ پول آب را میخواهیم ۲۵ درصد گران کنیم به خاطر یارانهها یا به خاطر اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها، به چه قشری بیشتر فشار میآید؟ برق را میخواهیم ۲۵ درصد گران کنیم به خاطر یارانهها یا به خاطر اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها، به چه قشری بیشتر فشار میآید؟ ما ۴۵ هزار تومان به مردمی که استحقاق داشتند، میدادیم. شما جنجال کردید، گفتید این باعث میشود اینها کار نکنند، بروند خانه بنشینند و از فعالیت و کارآفرینی فاصله بگیرند، پس چگونه ادعا میکنید پول را از جیب مردم بیرون بکشید و بهنام کمک به تولید بلاعوض دراختیار کارخانه و تولیدکنندهها بدهید، این چه عدالتی است؟ اگر بگویید نه در قالب تسهیلات بدهید که الان نیز وجود دارد، منابع بانکیاش کجاست؟
منظورتان به کدام افراد است؟
این جواب کسانی است که مرتب آقای احمدینژاد را متهم به این کردند که هدفمندی را بد اجرا کرد و از محل هدفمندی پول به تولید نداد. پولی که ما به حساب مردم میریختیم، ۴۵ هزار تومان به ازای هر نفر واریز میشد. بهنظرم، این روشی که در پرداخت یارانهها اعمال شد، عادلانهترین مدل بود. بعضی از افراد گفتند این بیتالمال است، حدیث، قانون و روایت داریم که بیتالمال باید به نسبت مساوی بین فقیر و غنی تقسیم بشود ولی این پولی است که از مردم میگیرید به مردم دوباره برمیگردانید. معتقدم همین افرادی که میگویند ویرانهای را تحویل گرفتند این ادعا را دارند، ما منتظریم از این ویرانه برای مردم یک بهشت بسازند، منتظر آن بهشتیم که قرار است برای ما ساخته شود. قضاوت نمیکنیم نه میگوییم میتوانند و نه میگوییم نمیتوانند. اگر فرض کنید یارانه را برداشتند یک مدل عادلانهتر جای آن بگذارند، حالا سبد کالا جایش بگذارند، منتظر مدل عادلانهتر و علمیتر هستیم.
بهتر نبود شما در زمانی که مدیریت اجرایی را بهعهده داشتید بهجای پرداخت یارانهها، تامیناجتماعی برای همه مردم رایگان میکردید؟
بهدلیل اینکه زیرساختها و ساختارهای لازم را هنوز نداریم، نمیتوانست دربرگیرنده منافع همه تودههای مردم باشیم.
زمان استانداری شما شنیده شد که دو، سه اختلاس توسط معاونان یا کارمندان صورت گرفت. این پرونده به کجا کشیده شد؟
چون اصل موضوع و فرآیندی که مطرح شد در زمان بنده نبود خیلی در جریان جزئیاتش نیستم. آنقدر ما مسائل عدیدهای در استان تهران داشتیم که فرصتی برای ورود به این مسائل حاشیهای نبود. هیچ ارتباطی بین پرونده بیمه ایران و پرونده استانداری وجود نداشت، افرادی که قبل از من سکاندار استانداری را بهعهده داشتند وجوهی در بخش شن و ماسه، دریافت میکردند که شاکی مدعی بود این وجوه مازاد بر وجوهی است که در قانون تعیین شده، موضوع استانداری پرونده شن و ماسه بود. موضوع بیمه ایران پرونده اختلاس در بیمه ایران بود. این دو پرونده از لحاظ زمانی در یک دادگاه و محکمه آمدند و این برای افکار عمومی یک سوال بود که بین استانداری و بین بیمه ایران چه ارتباطی وجود دارد؟ عاقبت در جلسات تجدیدنظر معلوم شد اینها دو موضوع جدای از هم هستند و الان پروندهها در دو فرآیند کاملا جدا رسیدگی میشود. آن مقدار که در جریان هستم اینکه آرایی که برای پرسنل استانداری در زمانی که بازجویی شدند، صادر شده، تجدیدنظر یا دیوان دستور تجدیدنظر صادر کرده و دادگاهش برگزار شد. احتمالا افرادی که آن زمان اتهاماتی به آنها مطرح شد، تبرئه شوند، ضمن اینکه خیلی در جزئیات نیستم و فرآیندی بود که در تمام استانداریهای کشور وجود داشت.
شما سال ۸۸ استاندار تهران بودید، وقایع آن سال را چگونه ارزیابی میکنید؟
خطر بزرگی از بیخ گوش جامعه عبور کرد. در وقایع سال ۸۸ معتقدم که نظام بهترین و معقولترین عملکرد را داشت.
حتی در جریان کهریزک؟
حادثهای که به این وسعت به ما تحمیل میشود خیلی اتفاقات جزیی میتواند در بطنش بیفتد. کتمان نمیکنم که فردی در مجموعه دستگاههایی که مسئول حفظ نظم بود، ممکن است مرتکب تخلفی شود، ربطی ندارد که اصل مساله را نادیده بگیریم. آنچه مهم است این حوادث در کشورهای غربی، شرقی و حتی در هر منطقهای از دنیا با این وسعت صورت میگرفت، خسارتهای جانی و مالی فراوانی برای مردم آن کشور بهوجود میآورد که در همین وقایع تحولات انقلابهای مخملی میبینید، در کشور ما به بهترین شکل ممکن، فتنه ۸۸، مدیریت شد آن هم با کمترین خسارت. در بخش وقایعی که بهوجود آمد اول به وسعت برنامه و طرحهای برنامههای عملیاتی طرف مقابل نگاه کنید، ببینید چقدر ریشهدار و گسترده بود. ریشه در اتاقهای فرمان و اتاقهای فکری داشت که در آن سوی مرزها بود. در یک چنین وسعتی به شما هجمه وارد میشود، شرایط جامعه تحت شدیدترین دسیسههای داخلی و خارجی قرار میگیرد، به منافع ملی و به مقدسات مردم حمله میشود،
این وقایع قریب به هشت ماه در شهر تهران طول کشید. هر روز این افراد خیابانها را محل تاختوتاز و آتشزدن اتوبوسها، بانکها، مغازهها و خودروهای مردم کرده بودند. این حجم گسترده از اتفاقات بهمنظور از بین بردن منابع ملی بود، برای توطئه مشروعیت یک کشور و یک نظام بود. در مساله کهریزک خود نظام پیگیر شد و در مقام رسیدگی برآمد که اگر کسی در این فرآیند تخلفی کرده به مجازات برسد. حتی غیر از بحث کهریزک در سایر مسائل، شهروندانی که متعلق به پایگاه فکری جریان اصلاحات بودند نیز اگر شکایتی کردند در محاکم قضایی رسیدگی شد. در کنار کسانی که به جرم توطئه علیه منافع ملی با آنها برخورد قانونی شد، برای آنهایی که در بعضی از اتفاقات مقصر قلمداد شدند، محکمه و دادگاه تشکیل شد. خود نظام در رسیدگی به این تخلفات، پیشگام شد اما حجم آن هجمه و خطری که متوجه منافع ملی و منافع عمومی مردم شد در مقایسه با اتفاقاتی که افتاده قابل مقایسه نیست. یک انتخابات کاملا مردمی و مبتنی بر شیوههای رایج دموکراسی در جهان صورت گرفت که نتیجهاش کاملا شفاف و روشن بود. این را با مارک تقلب زیر سوال بردند، یعنی به شعور و شخصیت مردم توهین کردند. در همین کشور در همین شرایط در برگزاری انتخابات سال گذشته شاهد بودید که در اینجا کسی معترض نشد.
شما بهعنوان مسئول امنیتی استان از قضیه کهریزک خبر داشتید؟
معتقدم رسیدگی قضایی، فرآیند مسائلی که در بحث کهریزک بهوجود آمد را شفاف میکند و بهترین مرجع برای رسیدگی هم دستگاه قضایی میباشد. ما الان نمیتوانیم قضاوتی داشته باشیم که چه افرادی مقصر بودند.
دولتهای نهم و دهم کارش تمام شد اما افرادی که اطراف این دولت بودند، جلساتی را ظاهرا با هم تشکیل میدهند، کارگروهی تحتعنوان حامیان تشکیل میشود؟
طبیعی است هر دولتی که کارش تمام میشود مردان آن دولت برای همیشه باهم خداحافظی نمیکنند، طبیعتاً مردان دولت آقای احمدینژاد هم پس از پایان کار دولت مراودات دوستیشان با همدیگر همچنان حفظ است و بالاخره هرازگاهی ممکن است که در مناسبتها و در برنامههای مختلف در کنار همدیگر حضور داشته باشند. این افراد علاقهمند به ولایت ، کشور و مردم هستند و برایشان مهم نیست که در مسئولیت باشند یا نباشند. کسانی که با آقای احمدینژاد کار کردند، عمدتا تا آن حدی که آنها را میشناسم، نیروهای مخلص و وفادار به نظام، انقلاب و رهبر هستند و عشق به مردم و کشور دارند.
درحال حاضر این افراد مشغول به چه فعالیتی هستند؟
خیلی از این افراد استاد دانشگاه، مشغول به تدریس یا عضو هیات علمی دانشگاه هستند و برخی هم به کارهای تخصصی قبل از مسئولیت و وزارتشان برگشتند. هرچند وقت یکبار هم در مناسبتی در برنامهها و مناسبتها دور همدیگر جمع میشوند و احوال هم را میپرسند و در خدمت کشور و مردم هستند.
خیلیها بر این باور هستند که این جلسات برای انتخابات مجلس هست؟
خیر. این جلسات اگر در چارچوب مسائل و منافع مردم و کشور باشد، طبیعتاً میتواند دارای انگیزه برای خدمتگزاری باشد. اما اینکه بگوییم مختص انتخابات مجلس در آینده این جلسات تشکیل میشود را قبول ندارم. آنقدر مسائل متعددی وجود دارد بهخصوص در راستای مسائل و منافع کشور که فرصتی برای اینطور مسائل مثل مجلس و … نمیماند.
فکر میکنید خود آقای احمدینژاد برنامهای برای انتخابات مجلس داشته باشد؟
بنده از این مساله بیخبر هستم.
خود شما چه برنامهای برای انتخابات مجلس آینده دارید؟
تا روزی این مسئولیت و ماموریت اجرایی بر دوشم بود که در خدمت مردم و در خدمت استان تهران و مردم عزیز و بزرگوار استان تهران بودم، الان هم در صداوسیما استمرار دارم و ادامه کارم را انجام میدهم بهجز مسئولیتی که فعلا دارم به چیزی فکر نمیکنم. باید مواظب باشم تا مسئولیت و ماموریتی که الان برعهدهام است را بتوانم به نحو شایسته انجام دهم.
رابطه دولت و مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟
بهنظر میرسد آنطوری که ابتدا فکر میکردند در فرآیند رابطه دولت و مجلس ماهعسل وجود داشته باشد، اینطور نیست. یعنی ماهعسل دولت و مجلس به اتمام رسیده، هر دو طرف الان بهصورت جدی دارند با همدیگر درمورد بعضی از مسائل و مباحث صحبت میکنند و بهنظرم فرآیند و زاویه بین دولت و بین مجلس درمورد موضوعات مختلف بهخصوص مباحث اقتصادی و فرهنگی روزبهروز این زاویه دارد بیشتر میشود. الان در برخورد در مجلس، برخورد جناحی نمیبینیم بین مجلس و دولت، نوعا برخوردهای کاری است. یعنی از هر دو جریان فکری، میبینیم با دولت اختلافنظر دارند، یعنی سلایق سیاسی متعددی که در مجلس وجود دارد، وقتی نگاه میکنید به سوال از وزرا و به موضوعات استیضاح میبینیم که از تمام جریانات فکری مجلس در آن وجود دارد. نمیتوانم بگویم در مجلس میخواهد برخورد جناحی با دولت شود. الان بهگونهای شده که در خیلی از موضوعات، خیلی از نمایندگان با سلایق مختلف با دولت اختلافنظر دارند.
موضعگیری دولتمردان دولت یازدهم در راستای مباحث مطروحه در مجلس، نشان میدهد در خیلی از موضوعات اختلافنظر دارند. البته چون نماینده مجلس بودم، احساس میکنم اینطوری نیست که همیشه دولت و مجلس اگر همخط شدند وضع بهتر میشود؛ برخلاف بعضیها که الان تلاش میکنند و میگویند مجلس بعد باید با دولت همسو شود، این خیلی برداشت صحیحی نیست و تجربه پارلمانی نشان میدهد که اینطور نبوده که هر وقت از لحاظ فکر سیاسی دولت و مجلس از یک اردوگاه فکری بودند همه چیز بهخوبی پیش برود. امیدوارم خیلی روی این ایده پافشاری نکنند که مجلس آینده دقیقا همانطوری شود و تابع همان اردوگاه و پایگاه فکری بشود که دولت است چراکه به نفعشان نیست. اما یک مجلس معتدل با یک ترکیب متوازن از همه اردوگاهها و جریانات فکری میتواند بهترین کمک و یاور برای دولت باشد؛ اما اینکه صحنه سیاسی در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد و مردم چگونه درمورد ترکیب مجلس آینده تصمیم خواهند گرفت، موضوعی است که بهنظرم زمان باید بگذرد تا نسبت به آن یک ارزیابی واقعبینانه داشته باشیم.
زمانی تمام فشاری که به دولت احمدینژاد وارد میشد از سوی اصولگرایان بود که میگفتند این دولت محصول فکری ما نبوده و محصول فکر احمدینژاد و حلقه اطرافش است؛ شما قبول دارید؟
معتقدم در واژه اصولگرایی باید بازتعریفی صورت بگیرد؛ ما چه تعریفی از اصولگرایی داریم؟ اصولگرایی را نباید در مباحث حزبی و جریانات حزبی، خلاصه کنیم. اصولگرایی مفهومی کیفی است و نباید پارامترهای کمی شود و بعد بیاید در یک شخص، حزب یا یک گروه خلاصه شود، دوستانی که اصرار داشتند مفهوم انتزاعی از اصولگرایی را به جامعه ارائه دهند، یک مقداری به نظرم دماندیشی بود. آقای احمدینژاد فراتر از این چارچوبهای حزبی عمل کرد به نحوی که هیچ حزبی در جامعه نیست که بگویید این حزب آقای احمدینژاد است. هیچ تابلویی را نمیتوانید بهعنوان تابلوی حزب و گروه و جناح نشان دهید و بگویید متعلق به احمدینژاد است. احمدینژاد سعی کرد فراتر از این چارچوبهای حزبی و گروهی عمل کند و اصولاً دولت را به مردم، بیواسطه و مستقیم گره زد. فکر آقای احمدینژاد این بود که اگر رابطه بین دولت و مردم مستقیم و بیواسطه باشد، بهتر جواب میدهد. لذا روزی فردی عنوان کرد حزب آقای احمدینژاد کدام حزب است؟ من گفتم همه تودههای مردم حزب آقای احمدینژاد است. او همه جریانات مردمی را اصالت میداد، اصالت از صمیم قلب و به جریانات حزبی اصالت نمیداد.
علتش چه بود؟
به جریانات حزبی و گروهی بهعنوان تامینکننده منافع مردم اعتقادی نداشت. میگفت دولت و مردم باید بیواسطه باهم حرف بزنند و بههم متصل باشند. لذا وقت خود را صرف این حاشیهها نکرد.
فکر نمیکنید جامعه نیاز به حزب دارد؟
معتقدم نیاز جامعه است، تشکیلات اصولا منجر به نظم و به یک آرایش منطقی خاص در جامعه خواهد رسید. آقای احمدینژاد میگفت همه مردم را باید به یک چشم نگاه کنیم و اعتقادی به تحزب نداشت. اشکالی که دوستان گرفتند از این نگاه بود که آقای احمدینژاد معطل هیچ جریان و گروهی نماند. راه را در پیش گرفت و جلو رفت. امیدواریم که انتخابات اخیر تجربه خوبی شده باشد که جریانات وزن خودشان را نزد افکار عمومی بهدست آوردند. بهنظرم این رهتوشه خوبی است که یک بازتعریف مجددی از بعضی واژهها صورت بگیرد. واژه اصولگرایی را یک واژه بسیط و وسیع و با یک نگاه و دریچه نو ببینیم و این را مختصر و منحصر به یک جریان فکری خاص یا یک طیف خاصی ندانیم. آنوقت اگر چنین دایره وسیعی را برای اصولگرایی تعریف کنیم همه تصدیق خواهند کرد که آقای احمدینژاد هم یک اصولگرای واقعی بود.
تصدیق میکنید اصولگراها در برخوردی که با آقای احمدینژاد داشتند، زیر پای ایشان را خالی کردند؟
فرصتی اگر به آقای احمدینژاد در انتخابات یازدهم داده میشد، پاسخ این سوال آن وقت به نظرم خیلی راحتتر بود.
منظورتان از فرصت چیست؟
فرصتی داده نشد که ایده و فکری که در انتخابات یازدهم داشت را عرضه کند.
منظورتان آقای مشایی است؟
مصداق فرد را نمیگویم. بالاخره اردوگاه آقای احمدینژاد طیف وسیعی از افراد و ایدههای مختلف در آن بود، تفکر و ایده آقای احمدی نژاد را عرض میکنم که اگر فرصتی داده میشد و خودش را در انتخابات یازدهم عرض میکرد، آن زمان میتوانستیم قضاوت واقعبینانهای داشته باشیم. آقای احمدینژاد رقیب این دولت نبود، رقیب هیچ جریان فکری نبود، حتی رقیب اصولگراها هم نبود. آقای احمدینژاد رقیب هیچکس نبود، نه رقیب اصلاحطلبان بود، نه رقیب اعتدالیون. میزان مقبولیت مردمی این جریان و اردوگاه فکری تا چه حد است؟ پس به این دلیل و به این واسطه اکنون قضاوت بهنظرم خیلی باید محتاطانهتر باشد. جمع جبری هشت سال دولت آقای احمدینژاد را در این راستا میبینم که منجر به تقویت نظام جمهوری اسلامی چه در داخل و خارج از کشور شد. در طول هشت سال مدیریت آقای احمدینژاد در اقتدار داخلی و خارجی حرف اول را میزدیم و با قدرت حرفمان را در مجامع بینالمللی مطرح میکردیم و با همه جای دنیا ارتباط داشتیم. برخلاف اینکه میگویند جامعه را منزوی و گوشهگیر کردند، اصلا این درست نیست. ضمن اینکه دشمن، دشمن بود، حالا چهره عوض میکند. در زمان آقای احمدینژاد یکطور دشمنی میکرد و الان یک طور دیگر. آن زمان دست چدنی بود و الان دستکش مخملی روی آن کشیده است. معتقدم ۸ سال مدیریت و عملکرد دولت آقای احمدینژاد جایگاه نظام را در بعد نگاه اعتقادی به ولایت ارتقا داد، چراکه در داخل امید ایجاد کرد.
در دولتهای قبل چنین نگاهی نبود؟
حاصل ۸ سال کار دولت آقای احمدینژاد را عنوان میکنم. یعنی مردم فهمیدند نظام ولایتفقیه، نظام کارآمدی است، نظام ولایتفقیه میتوانند به آن امیدوار باشند، نظام ولایتفقیه، نظام مبتنی بر عدالت است. در طول ۸ سال دولت آقای احمدینژاد این مفهوم و این پیام به متن جامعه منتقل شد ضمن اینکه اشکالات و ایراداتی هم بهطور طبیعی در مسیر اجرایی داشتیم. اینکه توطئه کنند هر جریانی چه اصولگرا و چه غیر از اصولگرا، چیزی از ارزشهای ۸ سال دولت، آن هم دولتی که تلاش، کار و عشقورزی به مردم بود را کم نمیکند. ما برای این دولت آرزوی موفقیت میکنیم. به این دلیل که ما نظام جمهوری اسلامی را میبینیم و در یک دولت خلاصه نمیکنیم. مجموعه نظام جمهوری اسلامی پیوندی است از مردم، قوای سهگانه و نظام ولایتفقیه که نظام پیشرفته، مترقی و متکاملی است. بهنظرم فرصتهای بهتری در آینده داریم؛ ارزیابی بعد از شروع مرحله دوم هدفمندی یارانهها، ببینیم نظام پرداخت یارانه دولت احمدینژاد پیشرفته، علمیتر و عادلانهتر بود یا آن چیزی که جایگزین خواهد شد؟ در حوزه سیاست خارجی باید ببینیم متد و روشی که در زمان آقای احمدینژاد پایهگذاری شد، بهخصوص تقویت روابط با کشورهای آسیایی، کشورهای آمریکای لاتین، کشورهای آفریقایی، یا اینکه سیاست خارجی را به سه، چهار کشور محدود کنیم و پیوند بزنیم، این کدام بهتر جواب میدهد؟ و نوع گفتمان آقای احمدینژاد در سیاست خارجی جواب داد، یا گفتمانی که اکنون وجود دارد؟ منتظریم نتایج اولیه مذاکرات روشن شود، بعد میتوانیم قضاوت کنیم که چه بهدست آوردیم. و موضوعات دیگری مثل مسکن مهر، کمک به تولید، سیاستهای فرهنگی، کدام یک جواب میدهد و منطبق بر واقعیتهای موجود است.
آخرالزمان
#قدرت نظامی ایران
#مستند
#یوفو