در فرهنگ اسلامی ما ایرانیان، ارتباط وثیقی میان چگونه زیستن و چگونه مردن وجود دارد. فرجامهای ناپسند، ریشه در رفتارهای ناپسند انسان مختار دارد. به هنگام دعا کردن روی عاقبت به خیری تأکید خاص دارند و در نسبت با آن بر پرهیز از لقمههای حرام اصرار میکنند.

لقمه حرام آنچنان تأثیر شگرف و سوئی بر عاقبت و سر انجام انسانها دارد که در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است: إنَّ الرّجُلَ إذا أصابَ مالاً مِن حَرامٍ لَم يُقْبَلْ مِنهُ حَجُّ ولا عُمْرَةٌ ولا صِلَةُ رَحِمٍ حتّى‏ أنّه يَفْسُدُ فيهِ الفَرْجُ .
«هرگاه انسان مالى از حرام به دست آورد نه حجّى از او پذيرفته شود ، نه عمره‏اى و نه صله رحمى و حتّى در ازدواج و زناشويى او تأثير سوء مى‏گذارد.»
در عصر حاضر، موضوع مال حلال، رزق حلال و کسب حلال، تبدیل به موضوعاتی پیچیدهتر شدهاند حقوق انسانها و شراکتهای میان افراد در جوامع کنونی، در هم تنیدهتر از گذشته شده و گاهی افراد بصورت نا آگاهانه به تضییع حقوق الناس میپردازند و طبعاً البته گرفتار آثار وضعی عمل خویش میگردند. هنگامی که پدر یک خانواده صاحب کسب و کار و اموال حرام شد و پولهای حرام را وارد زندگیاش نمود، تنها خودش را در معرض عاقبت و عقوبت شرّ آن قرار نمیدهد؛ از انعقاد نطفة فرزندان این خانواده تا رویش گوشت و استخوان، از رشد جسمی تا بلوغ فکری آنان، همه و همه دارای رگههایی است از نجاست همان پولهای نامشروع و آلوده به حقوق و عقوق مردم. این آلودگی اقتصادی به همین جا متوقف نمینماند؛ چنین خانوادهای از این پس، در چرخهای از آلودگیهای مضاعف میافتد و آنچنان بر آلایش و ناپاکیاش افزون میگردد که حتی اگر بر قله کمال هم بوده باشد، همچون بهمنی از سیاهیها به سوی درّه هلاکت فرو میغلتد و... مگر خداوند رحمی فرماید.
از این دست عبرتها در تاریخ صدر اسلام فراوان و از آن نمایانتر عاقبت و فرجام دردناک بسیاری از افرادی است که سالها در برابر چشمان و گاهی در کنارمان میزیستهاند و اکنون ماجرای «مازال الزبیر منّا اهل البیت» فرمایش مولا علیه السلام است، اما قید «حتی اذا بلغ ولده المشؤوم» دارد. اگر فرزند زبیر بر سر سفرة زبیر نان و طعام خورده بوده است پس باید برخی از شومی و خباثت او را در لقمههای گرفته شده برای او جستجو نمود و فهمید این چگونه مال و منالی بوده که توانسته است اینچنین، سرنوشت آن فرد، خانواده و خاندانش را به جهنم برساند و در برابر ولایت مطلقة علوی بایستاند؟
آثار سوء اموال و لقمهها و مکاسب حرام اما همیشه به یک شخص یا یک خانواده محدود و محصور نمیشود. گاهی میتوان برخی از خواص خوش سابقة درون دستگاههای اجرایی، قضایی، تقنینی و رسانهای را به طمع کسب آزادانه اما رانت آلود مدرکی دانشگاهی، بارنگ و لعاب اسلامی، آلوده ساخت و آنگاه از همین نقاط ضعف ایمانی آنان بهره کشی کرد و سرعت چرخة نامبارک و فاسد قدرت – ثروت را افزون نمود.
گاهی میشنویم و میشنوید که گردن کلفتی با دادن رشوههای میلیون دلاری به شرکتهای نفتی داخلی و خارجی، صدها میلیارد پول حرام را روی میز کثیف سازماندهی اراذل و اوباش و سر تیمهای اغتشاشات خیابانی میگذارد و در برابر نظام مقدس اسلامی و رأی مردم، وقیحانه میایستد. باید از پولهای نامشروع «پترو اصلاحاتی» و استات اویلی و دلارهای اهدایی ملک عبد الله سعودی و محود عباس اسرائیلی و کیفهای پر از پوند انگلیسی و چک پولهای امثال شهرام جزایری ترسید. با این پولهای حرام به مرور بسیاری از احزاب و قبایل سیاسی و رسانهای، نان میخورند و نشو و نما میکنند و آلوده و آلودهتر میشوند. و آن روز است که صدای ولی خدا در نماز جمعه تهران شنیده میشود، اما دردل مملو از حرام برخی چهرهها و اشراف اثری نمیکند.
اگر چه بهانة این مقال، فاش شدن خبر کمکهای چند ده میلیون دلاری دلال ارشد صهیونیستها و رئیسدفتر حافظ منافع اسرائیل! به عناصر ارشد فتنة سبز برای راه اندازی شبکة رادیویی است اما نگارنده از سویدای دل آرزو میکند که ای کاش باشند کسانی که روزی برای مردم بگویند و تبیین نمایند که آورندگان و واسطههای آوردن این لقمههای حرام بر سر سفرة این قوم و قبیلههای سیاسی و رسانههای کدام پدر خواندة پدر سوختهای است؟!