«خوب است چرخ سانتریفیوژها بچرخد به شرطی که چرخ کارخانه و چرخ زندگی مردم هم بچرخد.»؛ می توان گفت با این جمله دکتر روحانی در مناظره انتخابات سال گذشته ، رسماً انگشت اشاره به سوی آدرسی غلط بلند شد و فرآیند مفهوم سازی خاصی کلید خورده و سعی شد با این مغالطه ، عده ای به سمت جهت اشاره ، پای صندوق های رأی آمده و رئیس جمهور آینده را انتخاب کنند.این غلط نشان دادن راه ، بعد از انتخابات هم البته پیگیری شد.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛معیشت مردم ، وضعیت اقتصادی کشور ، تحریم ها و نهایتاً پرونده هسته ای حلقه های زنجیره ای از مفاهیم بودند که به غلط به هم متصل شده تا پیوندی میان چرخ زندگی مردم و چرخ سانتریفیوژ ها برقرار شود و طبق این آدرس غلط ، مردم بر سر یک دوراهی قرار بگیرند.فناوری هسته ای و ایستادن و صیانت از دستاوردهای آن و یا وضعیت معیشتی بهتر و شرایط اقتصادی مطلوب تر؟!

غلط بودن این آدرس دهی در اینجاست که تحریم و فشارهای اقتصادی خارجی سرپوشی می شود بر کاستی ها و نارسایی های درونی و درنتیجه ، علت مشکلات اقتصادی قلمداد شده و در نتیجه رفع مشکلات اقتصادی در گرو رفع تحریم ها نمایانده شود.

مشکلات درون خانوادگی اقتصاد دیده نشده و همه چیز به بیرون مرتبط میشود.اقتصادی دلال محور که مناره های مراکز تبادل سیستماتیک ربا در آن به اسم بانک و بانکداری و آن هم با پسوند اسلامی! کم کم دارد جای مناره های مساجد را در سطح شهر می گیرد و بانگ اذان و دعوت های آن هم شبانه روز از رسانه ای ملی! به گوش میرسد.

اقتصادی که آن قدر حفره و نقص ساختاری دارد که در ضعف نظارت ها و کنترل ها ، فساد ها را در خود می پروراند و جونیورها و آقا!زاده های پرنفوذ را از سویی و فعالان بی تقوای اقتصادی را هم از سوی دیگر بر اموال مردم می شوراند.

اقتصادی که در آن مدیران دولتی رده بالا ، همزمان فعال بخش خصوصی اند و از سویی در هیئت دولت اند و از سوی دیگر در هیئت مدیره.با «ابتکار» عمل قوانین و لوایح را به این طرف و آن طرف پاس می دهند تا نهایتاً اطرافیانِ فعال در بخش خصوصی شان ، گل بزنند.البته نه برای مردم که برای جیب خودشان!

چنین اقتصادی با این درد های سخت و البته درمان پذیر ، فراموش شده و چرخ آن بجای اینکه به چرخ جرح و اصلاح گره بخورد ، به چرخ سانتریفیوژهای مظلوم گره خورده و دوای درد خود را در دست تحریم کنندگان خارجی می بینند.و این خط را در جامعه نشر می دهند و این «آدرس غلط» است!

 

اگر گره زدن چرخ اقتصاد و زندگی مردم به چرخ سانتریفیوژها و ترسیم دوراهیِ هسته ای یا معیشت بهتر را آدرس غلط بخوانیم ، در این روند «آدرسی غلط تر» در حال ارائه شدن است که بسیار خطرناک تر است.

تقلیل دادن مسئله ی هسته ای در شرایط فعلی به یک مسئله ی صرفِ فنی ، علمی و صنعتی که می تواند مانند سایر صنایع و فناوری های مشابه با حساب و کتاب ها و دو دو تا چهارتا های مرسوم اقتصادی و... پیش رود ، کند شود و یا حتی متوقف شود.آدرسی غلط تر از آنچه در بالا عرض شد.

تقلیل دادن اهمیت پرونده ی هسته ای ایران در حال حاضر ، به دستاوردها و نیازهای علمی و فناوری آن نظیر نیاز به انرژی ، کاربردها در پزشکی و کشاورزی و... نوعی ظلم به این پرونده ی حیاتی است!

این دستاوردها و نیاز به آنها کاملاً بجا و بسیار پراهمیت است اما اهمیت اصلی و کارویژه ی پرونده ی هسته ای در حال حاضر این است که این پرونده امروز نقشِ حیاتیِ «موضوع دعوای بنیادین و ایدئولوژیک میان انقلاب اسلامی و نظام سلطه» را ایفا می کند.دعوایی که بخاطر ماهیت دو طرف بصورت طبیعی وجود داشته ، دارد و تا زمانی که ماهیت دو طرف همین چنین باقی بماند ، خواهد داشت و مسئله ای مثل پرونده ی هسته ای تنها موضوع و بهانه ی این درگیری است.

با این تفسیر ، با دادن آدرس غلط در مسئله ی هسته ای و مورد تهدید واقع کردن این مسئله ی حیاتی و کوتاه آمدن در دعوای آن ، گویی خاکریز اول در این نبرد از دست رفته است که در نتیجه ی آن باید یا تغییر ماهیت داد و یا منتظر موضوع ها و بهانه های دیگر برای دعوا بود.

سوال اینجاست که اگر امروز چرخ سانتریفیوژ ها به چرخ زندگی مردم گره زده شد و با این ترفند چرخ هسته ای از کار افتاد و خاکریز اول از دست رفت ، اگر فردا روزی پس از فتح موضوع اول دعوا توسط طرف مقابل ، موضوع دیگری بهانه قرار گرفت ، با این منطق آیا باز هم می شود مشکلات و نارسایی های اقتصادی را به گردن موضوع جدید انداخت و باز هم آدرس غلط داد ؟!

اگر مسئله ی حقوق بشر به بهانه ی اصلی دعوا تبدیل شد ، می شود چرخ زندگی مردم و اقتصاد را این بار به چرخ حقوق هم جنس بازها و قاچاقچیان اعدامی گره زد ؟!

 

اهمیت پرونده ی هسته ای این است که دشمن و تنش زایی هایش امروز پشت خاکریز این پرونده نگه داشته شده است و با کمی مقاومت و پیشروی حتی می توان وی را از همین خاکریز هم دور کرد و همچنین از کف دادن خاکریز اول به معنای مجوز دادن به دشمن برای پیشروی بسوی دیگر خاکریز ها و در نتیجه تحمیل هزینه ی بیشتر به جبهه ی خودی است.

گره زدن اقتصاد به مسئله ی هسته ای و بدهکار و مدیون نشان دادن مسئله ی هسته ای نسبت به سایر حوزه های پیشرفت کشور ، آدرس غلطی است که نشان از عدم فهم اهمیت اساسی این پرونده است.

امروز هسته ای خط مقدم پیشرفت ، عزت و استقلال کشور است.

امروز همه می بایست متشکر و قدردان چرخ سانتریفیوژها باشند!

منبع : حذر