درباره «وحدت» سخن گفتن هميشه خوب و لازم است. اين موضوع در ماه مبارك رمضان از اهميت مضاعفي هم برخوردار مي شود چرا كه قرآن كه بيشترين دعوت ها به وحدت را در متن خود دارد و خود، مدار و ملاك و محور وحدت است در اين ماه بزرگ الهي نازل گرديده است.

اما در عين حال دعوت به وحدت را نمي توان و نبايد از «شكنندگان» آن پذيرفت و نيز نمي توان و نبايد از ساده لوحاني كه حقيقت را از مجاز و اصل را از «بدل» بازنمي شناسند و از اين رو از سوي طراران و طراحان مورد سوءاستفاده قرار مي گيرند، پذيرفت.

وحدت ملاك و مبنا دارد. مبناي آن انس دل و جان با معنويت و دوري از دنياست. رهبر معظم انقلاب اسلامي- دامت بركاته- در روز اول ماه جاري رمضان در يك محفل قرآني فرمودند: «اگر دل هايمان را ظرف پذيرنده باران رحمت الهي و هدايت قرآن قرار دهيم، پذيرش پيام هاي قرآن آسان مي شود و منافع و اغراض شخصي، قدرت طلبي و ثروت اندوزي مانع عمل به آيات الهي نمي شود.» ايشان افزودند: «دل هايي كه پيام مهم قرآن را دريافته اند، به خاطر اغراض و مسائل شخصي، وحدت عظيم ملي را برهم نمي زنند.»

از منظر قرآن و رهبري وحدت با قدرت طلبي و فزون خواهي سازگار نيست و طبعاً وحدت كردن با قدرت طلبان و فزون خواهان امكان پذير نمي باشد. در حوزه مسائل سياسي قدرت طلبان مرزها را مي شكنند و با بيگانه درمي آميزند و «وحدت عظيم ملي» را فداي لبخند بيگانه مي كنند. با چنين گروه ها، دسته ها و اشخاص چگونه مي توان به وحدت رسيد؟ آيا آنان در اين دعوت به حقيقت نزديك مي شوند يا جبهه بي غبار حق را به انواع غبارها و ابهامات آلوده مي كنند!

در روزهاي اخير ما شاهد دو نوع داعيه راجع به وحدت بوده ايم يك وحدت بر مبناي قانون و استحكام نظام و دفاع از مردمي كه براي حفظ حيثيت نظام از همه چيز خود مي گذرند و يك وحدت بر مبناي گذشت از جنايتكاران، مسامحه با طاغيان و خودي تلقي كردن همپيمانان با بيگانه! مي بينيد كه اين دو نوع وحدت از زمين تا آسمان با هم تفاوت دارند. البته داعيان دسته دوم با آويختن به «لباس» و «سابقه» و «برخوردار بودن فرد از طيفي هوادار» تلاش مي كنند تا براي رهبران آشوب و آشوب طلبان وجاهت و حقانيت بتراشند و با استناد نادرست به بعضي از رخدادهاي تاريخي داعيه باطل خود را بعنوان «حقيقت ناب» جا بزنند. براي بررسي موضوع توجه به موارد زير اهميت دارد:

1- گروهي فعاليت هاي وحدت شكنانه را با تمام قدرت انجام داده اند، نظام جمهوري اسلامي را متهم به انواع جناياتي كه اين نظام از حداقل آن ها هم مبراست، نمودند و گمان كردند با اين فعاليت ها و با ايجاد اتصال داخل و خارج اين نظام مي شكند و آنان كه در مردم جايگاه ندارند و بارها شكست هاي انتخاباتي خود را به نظاره نشسته اند با همكاري بيگانگان و به قيمت تهي شدن نظام از محتوا به قدرت مي رسند. حالا كه همه تيرها را در تركش خيانت نهاده و به سوي مردم و نظام رها كرده اند ولي نظام پابرجا مانده و مقدمات افشاي اين خيانت ها را نيز فراهم كرده است، از وحدت دم مي زنند و مي گويند طرح ادعا عليه فلان شخصيت سياسي يا فلان چهره روحاني خلاف مصلحت نظام و از بين بردن وحدت است! و جالب تر اين است كه بعضي از مطبوعات آنان همزمان با استفاده از اين حربه پوسيده بعضي از چهره هاي برجسته، متفكر و خدوم نظام را هو كرده و به دروغ مدعي مي شوند كه فلان عضو برجسته حوزه علميه قم گفته است: «اطاعت از احمدي نژاد اطاعت از خداست» و حال آنكه وقتي به متن خبر همين روزنامه مراجعه مي كني با جمله خلاف آن مواجه مي شوي: «ولي فقيه جانشين امام زمان بوده ولي رئيس جمهوري را مردم انتخاب مي كنند وقتي رئيس جمهوري كه مردم انتخاب كرده اند از جانب رهبري نصب و تاييد مي شود به عامل او تبديل شده و از اين پرتو نور بر او تابيده مي شود.» در واقع اين دسته حالا از وحدتي دم مي زنند كه آنان را از رسوايي اعمال سوء و غيرقابل توجيه برهاند نه اينكه وحدتي صادقانه و براي نزديك كردن جامعه و بزرگان به يكديگر.

2- بعضي از چهره ها، احزاب و رسانه ها از وحدت سخن مي گويند و دريغ گوي شكسته شدن وحدت شده اند و حال آنكه وحدت بدون مدار محقق نمي شود. پيامبر بزرگوار اسلام در روزهاي واپسين حيات خويش فرمودند براي وحدت و يكپارچگي شما دو چيز گرانبها را به وديعت مي گذارم؛ «كتاب» و «عترت». وحدت سياسي در جامعه ما نيز به اين دو نياز دارد، «قانون» و «رهبري». حالا اگر كساني به جاي مراجعه به قانون مردم را به خيابان ها كشاندند و براي ترساندن نظام از شعله هاي فروزان در ميادين و دانشگاهها خبر دادند و به جاي پاس رهبري جامعه- كه حضرت امام فرمودند پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت آسيبي نرسد- خود را به حمايت روساي كشورهاي آمريكا، انگليس و فرانسه و دستگاههاي جاسوسي و خبرپراكني آنان و نيز حمايت منافقين و منحرفين آلودند، با چنين افراد و طيف هايي چگونه مي توان وحدت كرد. بلي اگر هركدام از اين چهره ها كه سابقه اي دارند با صراحت به جرم خويش اعتراف كردند و به تبعات جرم هايي كه مرتكب شده اند، تن دادند، امكان ملاطفت و وحدت وجود دارد اما آيا اين داعيه داران امروزي وحدت نشاني از پشيماني بروز داده اند و يا بر تداوم مسير انحراف تاكيد مي ورزند؟

3- بعضي از داعيه داران وحدت جرم چند مامور نيروي انتظامي در ميدان آشوب- اگر مرتكب شده باشند- را با جرم كساني كه آفريننده آشوب بوده و حيثيت و امنيت مردم و نظام را به بازي گرفته اند و براي آن ارزشي قايل نبوده اند برابر مي دانند! و در تريبون ها چنان سخن مي گويند كه اين نظام است كه به واسطه خطاي چند مامور انتظامي بايد از آشوب طلبان و سران آنان دلجويي نمايد. نظام جمهوري اسلامي چقدر مظلوم است كه بعضي از ساده لوحان با استفاده از تريبون نظام اصل واقعه كه موجوديت، حيثيت، امنيت و هويت نظام اسلامي را نشانه رفته بود، رها كرده و به جاي درخواست مجازات شديد براي رهبران و آمران و عاملان اين جنايات به داستان سرايي درباره رخدادهاي حاشيه اي و غيرقابل قياس با متن حادثه روي آورده اند. چرا بايد به واسطه وقوع چند رخداد حاشيه اي كه در حوادث بزرگ نوعاً اجتناب ناپذيرند زحمات مجاهدانه نيروهاي امنيتي و انتظامي كشور ناديده گرفته شود. آيا زير سوال بردن نيروي انتظامي راه را براي آشوب طلبان در آينده نمي گشايد و دست و دل نگاهبانان امنيت كشور را نمي لرزاند؟

4- بعضي ها از وحدت و افرادي كه بايد بعنوان وحدت پاس داشته شوند به گونه اي سخن مي گويند كه از آن، نوعي وحدت عليه نظام و يا وحدت عليه دولت بيرون مي آيد اين دسته با اين ادعا كه رئيس جمهور و دولت رعايت ديگران را نمي كند، ديگران بايد براي مهار آن همداستان شوند. اين ها روي كار آمدن مجدد اين دولت را مخالف مصالح ملي معرفي مي كنند و حال آنكه اين رئيس جمهور با رأي بالا و طي 20 سال گذشته با بالاترين نصاب رأي انتخاب شده است. يكي از روزنامه هاي اين طيف روز پنجشنبه گذشته در سرمقاله خود در حالي كه براي وحدت، اشك ماتم مي ريخت فضاي آغاز به كار دولت جديد را اينگونه به تصوير كشيده بود: «در اين روزگاران پرفتنه غبار معصيت و گمراهي فضا را دربرگرفته است» و افزوده بود: «كارنامه امروز نشان مي دهد رفته رفته از داعيه داران خدمت به مردم كاسته شده و بر جمع شيفتگان قدرت افزوده مي شود، حرمت ها شكسته مي شود و دستگيري ها جاي خود را به مچ گيري مي دهد.» ظاهراً از ديدگاه آقايان اگر كسي خارج از دايره خاص از سوي مردم انتخاب شود و اگر نظام چند روزي ملاحظه بعضي خواص را كنار بگذارد و از آنان بپرسد همپالكي و آلت دست دشمن شدن چه معنايي دارد و علائمي ديده شود كه بعضي از خواص بايد پاسخ خيانت هاي ملي را بدهند اين روزگار غيرقابل تحملي است.

وحدت اگر بر مبناي نفي دولت برآمده از آراء ملي و مورد عنايت ولي امر مسلمين صورت گيرد قطعاً به نفي نظام جمهوري اسلامي ختم مي شود همانگونه كه نفي انتخابات نظام به نفي نظام منتهي شد بر اين اساس اگر كسي همزمان با طرح وحدت به نفي صلاحيت رئيس جمهور و دولت انقلابي او روي آورد اين وحدت مصداق «تعاون بر اثم و عدوان» است نه تعاون بر «بر و تقوي» و اين همان مصداق مسجد ضرار است كه رهبر معظم از آن پرهيز داده اند.

5- بعضي از نحله هاي سياسي و چهره ها براي «عادي سازي» از وحدت حرف مي زنند. بعضي از چهره هاي سياسي كه در طول روزهاي آشوب در ستاد فرماندهي نشسته و بر آتش فتنه بنزين مي پاشيدند اين روزها خود را «جدا» از جريان آشوب معرفي مي نمايند و وانمود مي كنند كه حساب خود را از آن ها جدا كرده اند- اين البته انشاءالله مبارك است!- ولي واقعيت اين است كه همزمان با زدن چراغ سبز به سمت نظام تلاش مي كنند تا به نام وحدت، واسطه عادي سازي وضعيت جنايتكاران گردند. اين عادي سازي معنايي جز نجات جريان منحرف ندارد از اين رو بايد از اين دسته خواست كه دست از كلي گويي بردارند و اگر حسابشان از سران فتنه جداست به مخالفت علني و شفاف با آنها بپردازند و سهم خود را در افشاي اين جريان ادا كنند. عادي سازي جريان منحرف در واقع تلاش براي هموار كردن راه حركت آينده اين جريان است و اين يعني نجات فتنه گران.

6- اما در هر حال وحدت درّ گرانبها و گوهر بي بديلي است كه انقلاب براساس آن شكل گرفته است. ماه مبارك رمضان بهترين ماه براي تاكيد بر وحدت و فراگير كردن ابعاد شخصي و اجتماعي آن است و چه خوب است كه از همه تريبونها اين ندا شنيده شود اما اين وحدت نمي تواند بي شكل و بي رنگ باشد و با چشم پوشي از جنايات و ظلم هاي بزرگي كه عليه مردم عزيز و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران روا داشته شده است