ابعاد خواندنی از رابطه بی بی سی با مهدی هاشمی و تاثیر وی بر نحوه اطلاع رسانی بنگاه خبرپراکنی انگلیس در این نوشته مطرح شده که به نوبه خود قابل توجه است.

"نیک آهنگ کوثر" سردبیر سایت اپوزیسیون خودنویس (khodnevis)، با انتشار یادداشتی در این وب سایت، ادعای بی طرفی بی بی سی (رسانه وابسته به دولت انگلیس) در انتشار اخبار را غیر واقعی دانسته و از "تاثیر اشتراک منافع"، "سانسور"، "منحرف کردن مخاطب از واقعیت"، "بی اخلاقی"، "نفوذ بیش از حد روزنامه نگاران وابسته به اصلاح طلبان"، "رابطه خوب با برخی آقازاده ها" و ... در بی بی سی انتقاد کرده است.

متن این یادداشت در زیر می آید:

«یادداشت انتقادی آقای محب‌علی در باره ویراستاری بی‌بی‌سی فارسی، خاطرات نه چندان خوشایندی را برای من زنده کرد، وقتی در دو مورد ویژه، البته به نظر من، شائبه اشتراک منافع، بر کار این رسانه محترم سایه انداخت. باید توجه کنیم که گروهی از خوش‌نام‌ترین روزنامه‌نگاران معاصر در بی‌بی‌سی فارسی کار می‌کنند و نمی‌توان منکر کارهای بسیار خوب این رسانه در سال‌های دور و نزدیک شد. اما... خاطره اول بر می‌گردد به سال ۱۳۸۹، وقتی کارتون "بیانیه شماره ۳۰۰ موسوی" من در رسانه‌ای، ساعاتی بعد از انتشار سانسور شد و در برنامه "صفحه دو آخرهفته" بی‌بی‌سی، واقعیت در باره علت سانسور از سوی عامل سانسور کارتون به نحوی غیر واقعی بیان شد.

سردبیر وقت سایتی که کارتون مرا بعد از انتشار سانسور کرد، خود به عنوان حقوق‌بگیر بی‌بی‌سی، در برنامه "صفحه دو آخرهفته" در توجیه حذف کارتون از سایتی که خود عملا مدیرش بوده، اولا به مخاطب توضیح نداد که نقشش در آن سایت چیست، و در باره اینکه نحوه حذف کارتون بر اساس چه مکاتباتی بوده، حرفی نزد و مخاطب بی‌بی‌سی را عملا از واقعیت منحرف کرد. مدیر بی‌بی‌سی فارسی حتی در نامه‌نگاری با من منکر این مساله شد که می‌داند این فرد در سایت مورد نظر کار می‌کند! و وقتی گفتم آیا اگر اجازه داشته باشم مکاتبات را تقدیم کنم، همین حرف را خواهید زد؟

تصادفا سردبیر مورد نظر و حقوق‌بگیر بی‌بی‌سی فارسی چنان اعتراضی کرد که گویی نیک آهنگ می‌خواهد او را از نان خوردن بیاندازد! نه، مدیر بی‌بی‌سی فارسی [به گمان من] حتی با اطلاع از خلاف اخلاقی همکار و دوست قدیمی‌اش، تنها برایم نوشت: "...امیدواریم دیگر چنین مسائلی پیش نیاید". یعنی مطابق اصول و قواعد، وقت برابر به من داده نشد تا برای مخاطب توضیح دهم که واقعیت پشت ماجرای حذف کارتون من چه بوده است. این اسمش "اخلاق" است؟

اما بحث در باره "اخلاق" فراتر از این حرف‌هاست. "مصونیت" سیاسی به افراد بدسابقه و دخالت کننده در نقض گسترده حقوق بشر دادن از سوی دست‌اندرکاران رسانه‌ها و همکاران‌شان جای بحث دارد. هستند کسانی در رسانه‌های بزرگ که خواهان پیگیری و بررسی بیشتری هستند، اما طبیعتا فعالیت آزادانه و تحقیقی آنها ممکن است منتشر نشود.

نکته‌ای از نکات دیگر که بازنگری در نحوه گزارش‌گری این رسانه در مواردی ویژه را قابل تامل می‌کند، مساله نحوه انعکاس اخبار مرتبط با بخشی از بدنه سیاسی نظام ایران است. استخدام گروهی از روزنامه‌نگار وابسته به اصلاح‌طلبان و یا کسانی است که عملا ارتباطی حزبی و ارگانیک با احزاب اصلاح‌طلب داشته‌اند ممکن است از نظر بسیاری، قابل توجیه باشد، چرا که این گروه بخش عمده نیروی کار مهاجر از ایران را نیز تشکیل می‌دهند، اما به‌نظر می‌رسد این گروه عمده که بعضا نگاه سیاسی خود را حفظ کرده‌اند، نمی‌توانند منعکس کننده همه واقعیت‌های سیاسی ایران فارغ از جانب‌داری‌های سنتی‌شان باشند.

نکته دیگر به گواه کسانی که به خانواده‌های قدرتمند سیاسی ایران وابسته‌اند، رابطه "خوب" برخی از آقازاده‌ها با دست‌اندرکاران و مدیران این رسانه است، تا حدی که ممکن است بر روی نحوه گزارش‌دهی این رسانه تاثیر هم بگذارد. این برداشت من بدون دلیل نیست. از دو سال پیش که تحقیق در باره پرونده کانادایی مهدی هاشمی را آغاز کردم، متوجه شدم که هر چیز مرتبط با فرزند هاشمی رفسنجانی در مواردی با تاخیری قابل توجه و بعد از همه از بی‌بی‌سی منتشر می‌شود، مگر آنکه مساله مرتبط با بازگشت او به ایران (و توییت مدیر بی‌بی‌سی پیش از همه در باره برنامه حرکت مهدی هاشمی) و یا اتفاقات بعدی مرتبط با اوست.

 

 

به عنوان مثال، اگر روزنامه معتبر گاردین در روز یک‌شنبه ۲۷ مارس ۲۰۱۱ خبری در باره زیر سوال بودن نحوه پذیرش فرزند هاشمی رفسنجانی در دانشگاه آکسفورد منتشر می‌کند، گزارش "جنجال درباره پذیرش دکترای آکسفورد مهدی هاشمی" از بی‌بی‌سی، در روز سه‌شنبه ۶ آوریل پخش می‌شود. یعنی ۹ روز بعدش. این در حالی است که وقتی رسانه‌ای مهم در انگلستان موردی را گزارش می‌کند که اتفاقا در باره یک ایرانی سرشناس است و تمام جاذبه‌های خبری را هم دارد و خود سوژه هم در انگلستان است، علت تاخیر معلوم نیست.

یا مثلا از زمان انتشار خبر حکم محکومیت فرزند هاشمی در کانادا، چند روز طول کشید تا بی‌بی‌سی فارسی خبرش را منتشر کند؟ آن هم بعد از روزنامه دانشجویی آکسفورد، تایمز یک‌شنبه و روزنامه گاردین؟ آن هم به چه شکل؟ این متن در زیر ویدیوی گزارش بی‌بی‌سی آمده است: «دادگاهی در کانادا چند نفر از مقام‌هاي جمهوری اسلامی را به صورت غیابی به پرداخت ۱۳ میلیون دلار غرامت به یک ایرانی - کانادایی محکوم کرده است. هوشنگ بوذری، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی را به صدور دستور بازداشتش متهم کرده است. مهدی هاشمی این اتهام را تکذیب کرده و گفته به رأی دادگاه اعتراض مي‌کند.» خود همین متن کوتاه نشان می‌دهد که سردبیران، نه تنها حکم محکومیت را درست ندیده‌اند، نمی‌دانسته‌اند که در این مرحله، تنها حکم یکی از هفت متهم پرونده صادر شده است. اما آیا حکم دادگاه را از وکیل شاکی نخواسته بودند؟

بی‌بی‌سی فارسی که با توجه به اتهامی که در گزارش خود متوجه شاکی پرونده کرده بود، تنها می‌توانسته از یک منبع که همان برگه اتهامی را بعدا برای صدای آمریکا نیز ارسال کرده بهره گیرد، هم موارد اتهامی را درست منتقل نکرد و هم از آقای هاشمی نپرسید که که چگونه از وجود اتهامی - که دادخواستش یک سال قبل از آن منتشر شده و شریک او بعد از انتشار دادخواست به ادعاهای طرح شده توسط شاکی واکنش نشان داده - در کانادا علیه خود بی‌خبر بوده است؟...

خبر ممنوع‌الخروج نبودن خانم فائزه هاشمی در ۱۰ آگست ۲۰۱۲ در بی‌بی‌سی منتشر می‌شود، اما آیا خبر حضور خانم هاشمی در ابتدای جلسه راستی آزمایی برادرشان در لندن در تاریخ ۱۳ آگست ۲۰۱۲ را جایی در بی‌بی‌سی فارسی خوانده‌اید؟ بی‌بی‌سی که در گزارش خود در اول دسامبر ۲۰۱۱، احتمال کنار گذاشته شدن حکم دادگاه را به سادگی منعکس می‌کند، اما از جلسه ۸ ساعته ۱۳ آگست چیزی نمی‌گوید. و حتی بررسی نمی‌کند که آیا حضور فائزه هاشمی در لندن ربطی به راستی‌آزمایی برادرش دارد یا نه؟ به هر شکل یک محکوم سرشناس در لندن که بی‌بی‌سی دقیقا از برنامه سفرش به ایران خبر دارد و خبرنگار هم به دوبی می‌فرستد، چگونه از خیلی چیزهای دیگر بی‌اطلاع مانده؟ برای من که عجیب است! برای شما چطور؟

 

انتقال فائزه هاشمی به سلول انفرادی خبر می‌شود که کاملا طبیعی است، اما آیا شما خبر بازگشت فائزه به بخش عمومی زنان زندان اوین را هم در سایت بی‌بی‌سی در روز خروجش از انفرادی و حتی چند روز بعد از آن مشاهده کردید؟

تفسیر من بر اساس بررسی‌های دو سال گذشته و گفتگو با افراد مختلف نزدیک به خاندان هاشمی و نیز افرادی در ساختار بی‌بی‌سی ممکن است اندکی تند و حتی یک‌طرفه باشد، اما به هر شکل مبتنی بر دلایل و مکالماتی با کسانی است که با بی‌بی‌سی و خانواده هاشمی نزدیک هستند.

معتقدم با تغییر نگرش و حتی تغییراتی در ساختار و ترکیب این مجموعه پر بها، می‌توان فارغ از منافع گروه‌های سیاسی و خانواده‌های قدرتمند، واقعیت را جست. بی‌بی‌سی زمانی که به بخشی از بدنه سیاسی و سیاسی‌کاران، مصونیت ندهد، به سمت ایده‌آل شدن میل خواهد کرد. فعلا چنین تمایلی نمی‌بینم!

در عین حال به هیچ وجه منکر کار خوب بسیاری از بچه‌های بی‌بی‌سی فارسی نیستم که واقعیت برای‌شان مهم‌تر است.

همچنین، حضور غیر رسانه‌ای روزنامه‌نگاران در کمپین‌های سیاسی و کنگره‌ها و تشکیلات منتهی به چه می‌شود؟ آیا مردم از واقعیت‌های موجود در تشکیلات با خبر خواهند شد؟ "تضاد منافع" چه می‌شود؟ منافع مشترک این روزنامه‌نگاران با احزاب و تشکیلاتی که با آنها منافع مادی هم ممکن است داشته باشند چه می‌شود؟

به عقیده من، امیدوار بودن به تغییر دموکراتیک در آینده‌ای نزدیک در ایران و میان ایرانیان، با توجه به آنچه از رکن چهارم دموکراسی انتظار داریم و در عمل داریم می‌بینیم، اندکی دور از منطق است.»