هویت‏ یابی دوباره ، تداوم رهبری موسوی و کروبی، گسترش جبهه داخلی اعتراضات، تلاش برای تحریم فعال انتخابات، خنثی‏ سازی راه‏پیمائی 22 بهمن، و امنیتی‏ کردن فضای انتخابات از اهداف این راهپیمایی است...

شورای هماهنگی راه سبز امید و بخش خارجی جنبش سبز با شش هدف عمده به دنبال راهپیمایی سکوت در روز 25 بهمن ماه است که شامل هویت‏ یابی دوباره این جنبش، رهبری آقایان موسوی و کروبی، گسترش جبهه داخلی اعتراضات، تلاش برای حرکت اکثریت اصلاح طلبان در جهت تحریم فعال انتخابات، خنثی‏سازی راه‏پیمائی 22 بهمن، و امنیتی‏ کردن فضا و کاهش مشارکت انتخاباتی است.

این اهداف به خوبی نشان می دهد که مخالفان نظام به دنبال آن هستند که از هر فرصتی استفاده کنند تا تمام ناکامی های دو سال اخیر خود را جبران کنند.

پس از آنکه برخی شبکه ‏های مجازی از جمله صفحه فیس بوک 6 دی اعلام کردند در روز بیست‏ وپنج بهمن‏ ماه به خیابان خواهند آمد، «شورای هماهنگی راه سبز امید» که به عنوان بخش خارجی جریان فتنه شناخته می‏شود، در روز نهم بهمن ‏ماه، طی بیانیه ‏ای و برای دومین سال پیاپی، دعوت به راهپیمایی سکوت در روز 25 بهمن‏ ماه کرده است.

در این گزارش، به چرایی این کنش اعلامی و انگیزه ‏ها و کارکردهای مترتب بر این فراخوان، در شش فراز می‏پردازیم:

1. هویت‏ یابی دوباره

نکته نخست یا کارکرد استراتژیک این فراخوان برای جریان مذکور را می‏توان نوعی «هویت ‏یابی دوباره» دانست. در واقع، هویت اصلی و نخستین این جریان، نوعی هویت خیابانی است و به عبارت دیگر، حضور خیابانی است که آن را شکل داده است؛ چرا که بدون حضور و تجمعات خیابانی پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، اساساً این جریان شکل نمی ‏گرفت و هویت نمی‏ یافت.

از این رو، در فقدان تجمعات و فراخوان‏ های خیابانی، این احتمال وجود دارد که هویت این جریان به تدریج فرسوده شود و در نتیجه، حاملان آن بار دیگر رو به کنش خیابانی و دعوت به آن آورده ‏اند.

2. تداوم رهبری

نکته دوم به مسئله رهبری در این جریان باز می‏ گردد. در واقع، پس از فراخوان 25 بهمن ‏ماه سال گذشته بود که رهبران این جریان آقایان موسوی و کروبی، بازداشت خانگی شدند تا این غائله خاتمه یابد.

از این رو، فراخوان 25 بهمن سال جاری، از یک سو ارزش نمادین دارد و می‏ خواهد نشان دهد آن بازداشت ‏ها بی‏ ثمر بوده و تأثیری در آهنگ این جریان نداشته است و از سوی دیگر، اساساً و به تدریج، رهبری مجازی را جایگزین رهبری فردی یا افراد خاص کند، به خصوص آنکه شرایط نشان داد دیگر شخصیت‏ های مؤثر و مرتبط با این جریان حاضر نیستند در نقش رهبری آن ظاهر شوند و ایفای این نقش نیز هزینه‏ های بالایی دارد.

3. ایجاد جبهه داخلی

شرایط اقتصادی داخلی و افزایش تهدیدهای خارجی به گونه‏ ای است که اپوزیسیون را به این نتیجه رسانده است که می‏تواند با بهره‏ گیری از آن به مثابه کاتالیزور و تسریع کننده، موج جدید اعتراضات و شورش‏ های خیابانی را شکل داده و نوعی جبهه داخلی را ایجاد کند. افزایش سطح تحریم‏ ها از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا به تحریم خرید نفت و تحریم بانک مرکزی و متعاقب آن شوک جامعه ناشی از افزایش قیمت ارز و سکه و گرانی‏ های اخیر، از این جمله است. در این چارچوب، بانیان این فراخوان بر این باورند که همچون سال گذشته که 25 بهمن را متأثر از رویدادهای مصر شکل دادند، این بار، می‏توانند 25 بهمن را به آغازی برای ایجاد شرایط مشابه سوریه در ایران تبدیل کنند.

4. تسخیر فضای گفتمانی

نکته دیگر به رقابت درونی اپوزیسیون در فضای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی باز می‏گردد که بیش از هر چیز نوعی رقابت گفتمانی است. در واقع، در میان اصلاح ‏طلبان اعم از میانه‏ رو و رادیکال یا آنچه به عنوان جریان فتنه شناخته می‏شود ، سه گرایش کلی در رفتار انتخاباتی وجود دارد که عبارتند از مشارکت انتخاباتی، عدم مشارکت فعال و تحریم فعال.

اصلاح ‏طلبان مشارکت‏ جو در چارچوب جبهه و حزب مردم‏ سالاری فعالیت می‏ کنند و برخی کاندیداهای مستقل این جریان و کاندیداهای خانه کارگر را در فهرست خود دارند.

اصلاح‏ طلبان میانه ‏رو در چارچوب شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، به دنبال عدم مشارکت فعال هستند، به این معنا که در انتخابات کاندیدایی معرفی نکرده‏ اند، اما کسی را از کاندیداشدن یا رأی‏ دادن منع نمی‏ کنند.

اصلاح‏ طلبان رادیکال نیز به دنبال تحریم فعال هستند، به این معنا که علاوه بر دعوت همگان به تحریم انتخابات، تلاش دارند از این فضای انتخاباتی، فرصتی سیاسی در جهت برپایی کنش‏ های خیابانی و بازسازی خود بسازند.

فراخوان 25 بهمن که از طریق شبکه تلویزیونی ماهواره ‏ای رسا و بیش از ده ها سایت و شبکه مجازی اینترنتی پشتیبانی می‏شود، تلاشی است برای آنکه فضای گفتمانی این جریان را از گرایش‏ های اول و دوم گرفته و جریان سوم یا رادیکال را به جریان مسلط در فضای گفتمانی اپوزیسیون در داخل و خارج تبدیل کند تا دیگر جریان‏ ها دنباله ‏رو آن شوند و یا از بازیگری مؤثر در چارچوب این جریان ناتوان بمانند و تحریم فعال را دنبال کنند.

5. خنثی‏ سازی راه‏پیمائی 22 بهمن

نکته بعدی ، معطوف به زمان‏بندی موجود در تقویم انتخاباتی این دوره از انتخابات است. از این منظر، تاریخ 25 بهمن، زمانی است در میانه 22 بهمن، یعنی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و راهپیمایی سراسری که در این سالگرد هر ساله برگزار می‏شود و همچنین، 12 اسفند، روز برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی.

بر این اساس، کسانی که فراخوان 25 بهمن را طراحی کرده‏ اند، در این چارچوب تحلیلی، به دنبال خنثی‏ سازی فعالیت ‏ها و فضاهای تبلیغاتی و اجتماعی می‏باشند که در 22 بهمن در راستای افزایش مشارکت انتخاباتی طراحی و عملیاتی می‏شود و می‏تواند ضریب مشارکت را به طرز معناداری افزایش دهد. بر این اساس، جریان فتنه امیدوار است با فضاسازی معکوس در 25 بهمن، آثار و پیامدهای انتخاباتی 22 بهمن را خنثی نماید.

6. امنیتی‏ کردن فضا و کاهش مشارکت انتخاباتی

نکته دیگر نیز به نسبت میان امنیتی‏ شدن فضای انتخاباتی و ضریب مشارکت انتخاباتی باز می‏گردد. از منظر اپوزیسیون، این نسبت معکوس است.

به عبارت دیگر، به هر میزان فضای انتخاباتی امنیتی‏ تر شود، سطح مشارکت انتخاباتی پایین‏ تر می‏ آید و بالعکس.

از این رو، برآورد اپوزیسیون آن است که حضور خیابانی نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی در 25 بهمن و پیامدهای آن، در نهایت می‏تواند به هدف کاهش مشارکت انتخاباتی کمک کند، حتی اگر این حضور مانع از شکل‏ گیری تجمعات خیابانی در 25 بهمن شود.

به بیان دیگر، هدف آن است که 25 بهمن به نوعی بازی دوسر باخت برای نظام تبدیل شود.