مشاور خارج نشین کروبی با ادعای اینکه خاتمی و مشائی از محبوبیت بالایی برخوردارند، دستورالعمل انتخاباتی اپوزیسیون را مشخص کرد.

 مشاور خارج نشین کروبی در تحلیلی از اوضاع انتخابات ریاست جمهوری 92 در سایت ضدانقلاب گویانیوز نوشت:
«سید محمد خاتمی واسفندیار رحیم مشایی دو نامی هستند که با نزدیک تر شدن به سال ۱۳۹۲، بخش قابل توجهی از خبرها را به خود اختصاص می دهند. صاحبان این دو نام و سرنوشت انتخاباتی آنها شباهت ها و اشتراکاتی دارندکه مهم ترین اشتراک، ابهام در خصوص امکان حضور آنان در انتخابات است.»

مشاور انتخاباتی کروبی در انتخابات 88 افزود:
«از سایر اشتراکات این دو می توان به جلب توجه کنونی و محبوبیت اولیه این دو ـ اصلی یا کاذب ـ و دلیل اصلی این محبوبیت و جلب توجه اشاره کرد. علاقه به شرکت در انتخابات و تلاش برای مخفی نگهداشتن این علاقه از دیگر تشابهاتی است که این دو نام را ـ علیرغم تفاوت های غیر قابل انکار اخلاقی و سیاسی ـ در کنار یکدیگر قرار می دهد. بسیاری از قرائن، نشان دهنده علاقه و اراده مشایی برای کاندیداتوری است. خاتمی نیز انگیزه های زیادی برای حضور در انتخابات پیدا کرده که البته در مورد او شاید به پافشاری گروههای موسوم به اصلاح طلب استناد شود.»

وی در ادامه با تاکید بر اینکه نظام به آنها جز تحت فشارهای سیاسی و اجتماعی اجازه ورود به انتخابات را نخواهد داد، دلیل محبوبیت آنان را در مقابله شان با نظام اسلامی وانمود کرد و نوشت: "مشایی سال ۹۱" از برخی جهات در شرایطی مشابه با "خاتمی سال ۷۵" قرار گرفته است. خاتمی تا قبل از زمستان آن سال، تنها برای گروههای خاصی از جامعه از جمله هنرمندان و نویسندگان، شناخته شده بود و آنچه اقبال عمومی به او را موجب شد تلقی ذهنی جامعه ایران از تفاوت دیدگاههای سیاسی و فرهنگی او با گفتمان غالب در نظام بود. درواقع، بسیاری از ایرانیان بدون آنکه ارزیابی دقیقی از توانایی های خاتمی برای اداره کشور داشته باشند او را برگزیدند تا کسی که کاندیدای محبوب حاکمیت تلقی می شد به ریاست جمهوری نرسد.»

واحدی مواضع مشایی در فاصله گرفتن با نظام را همانند خاتمی دانست و تلاش کرد علت محبوبیت ادعایی این دو را در تقابل آنها با نظام قلمداد کند.

سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد به تفاوت های خاتمی و مشایی اشاره کرد و نوشت:
«علیرغم مشابهت در نحوه نگاه گروههایی از جامعه ایران به خاتمی و مشایی، این دو، تفاوت های اساسی نیز دارند. نخستین تفاوت، به دیدگاههای فرهنگی آنان باز می گردد. نگاه سید محمد خاتمی به مقوله فرهنگ و نقش حکومت در کنترل فعالیت های فرهنگی مردم، موجب کناره گیری او از وزارت ارشاد درسال ۱۳۷۱ شد ..... اما ده سال بعد از استعفای اعتراضی خاتمی، هیئت امنای یازده نفره سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران، اسفندیار رحیم مشایی را به ریاست آن سازمان برگزید تا آثار به جا مانده از دوره تسلط کرباسچی و گروه او بر فرهنگسراها را از بین ببرد. احتمالاً‌بسیاری از کسانی که این مقاله رامی خوانند نمی دانند که از گروه یازده نفره منصوب کننده مشایی، شش نفر از جمله فرمانده بسیج و رئیس صدا وسیما مستقیماً‌توسط رهبر جمهوری اسلامی انتخاب شده بودند.اما میان خاتمی و مشایی تفاوت بزرگتری نیز وجود دارد.»

 واحدی در بیان تفاوت بزرگتر خاتمی و مشایی مدعی عدم تبعیت مطلق! خاتمی از رهبر معظم انقلاب بجز در زمینه حصر آقای منتظری شد و افزود: «این در حالی است که رحیم مشایی متعلق به قبیله سیاسی احمدی نژاد است که تا همین اواخر از اصلی ترین پیاده کنندگان و تقویت کنندگان سیاست های رهبر تلقی می شدند.... همین تفاوت می تواند در صورت کاندیداتوری خاتمی و مشایی، سرنوشت متفاوتی برای آنها رقم بزند.»

 واحدی در ادامه مدعی شد: «اگر فشار اصلاح طلبان نزدیک به خاتمی برای کاندیداتوری، حضور او در انتخابات را زمینه سازی نماید و اگر اسفندیار رحیم مشایی در لیست کسانی نباشد که قرار است از میان نزدیکان احمدی نژاد مورد بر خورد قضایی قرار گیرند این دو، جنجالی ترین افرادی خواهند بود که برای کاندیداتوری اعلام آمادگی خواهند کرد. اما به نظر می رسد در غیاب فشار های خرد کننده داخلی و انزوای روزافزون خارجی، اولاً امکان برگزاری انتخابات آزاد فراهم نخواهد شد و ثانیاً نامزدی این دو نفرمورد قبول قرار نمی گیرد»

وی در ادامه پذیرش نامزدی آنها را منوط به افزایش فشارهای داخلی و خارجی دانست و نوشت: «در آن صورت ، با اطمینان می توان گفت در مورد خاتمی، پذیرش کاندیداتوری او به اعلام برائت از زندانیان سر شناس جنبش سبز و قبول نتایج انتخابات سال ۸۸ موکول خواهد شد. اگر خاتمی بخواهد به چنین اقداماتی تن دهد ـ که طرفداران او، آن را بعید می دانند ـ آنگاه عاملی تعیین کننده در انتخابات نخواهد بود زیرا اغلب حامیان سنتی و طرفداران اصلاح طلب خویش را ازدست خواهد داد بدون آنکه بتواند از جناح مقابل، رأی قابل توجهی به اردوی خویش بیاورد.اما شرایط برای مشایی، متفاوت است.»

واحدی هیچ کدام از این دونفر را مطلوب نظام ندانست اما تاکید کرد که اگر نظام مجبور به انتخاب میان این دو شود مشایی را بر خاتمی ترجیح می دهد.

 این کارشناس رسانه های بیگانه در پایان تکلیف ضدانقلاب و اپوزیسیون را اینگونه مشخص کرد: «بر همین اساس به نظر می رسد در کنار افشاگری های مربوط به روند انتخابات و نیز مسلوب الاختیار بودن رئیس جمهور منتخب، بایستی واقعیت های مربوط به طایفه سیاسی احمدی نژاد نیز با دقت برای مردم تشریح شود تا بازار گرمی های انتخابات، حقایق کشور و نقش گروه احمدی نژاد در خلق شرایط فعلی را تحت الشعاع قرار ندهد.»

به نظر می رسد مشاور انتخاباتی آقای کروبی بیش از آنکه به دنبال تحلیل واقعیات باشد در پی خط دهی فکری به مخاطبان اپوزیسیونش است و مطلبش بیش از یک عملیات روانی ارزشی ندارد چرا که ناظران و کارشناسان سیاسی معتقدند نه تنها نمی توان ادعای محبوبیت آقای خاتمی در میان توده مردم را پذیرفت حتی پذیرش این ادعا در میان هواداران سنتی اصلاح طلبش نیز با تردید جدی رویروست چراکه در عرصه عمومی این پرسش مطرح است که با توجه به تصدی هشت ساله ریاست جمهوری از سوی آقای خاتمی وی اکنون چه برنامه جدیدی برای اداره کشور دارد و چه تضمینی وجود دارد که وی بازهم در پایان دوره خود همانند دوره قبل در پاسخ به مطالبات اجتماعی هواداران اصلاح طلبش و اعتراضات اقتصادی مردم جمله معروف "نگذاشتند کار کنیم" را نگوید؟

از طرف دیگر ادعای محبوبیت آقای مشایی که نماینده تیم آقای احمدی نژاد است از سوی این کارشناس رسانه های اپوزیسیون نیز از لطایف جالب است، چراکه در اینصورت تمام ادعاهای پیشین اپوزیسیون و اصلاح طلبان مبنی بر مردمی نبودن دولت احمدی نژاد و کودتایی بودن آن و ده ها اتهام و ادعای دیگر زیر سوال می رود.

ادعای ترجیح مشایی بر خاتمی از سوی نظام نیز ادعایی بی دلیل است، ضمن آنکه انتخابات های 33 سال گذشته ثابت کرده است که در نظام جمهوری اسلامی این مردم هستند که حرف آخر را می زنند و مردم نیز با پیروی از امام خویش نامزدی را انتخاب می کنند که ضدانقلاب و اپوزیسیون با او بیشتر مخالف هستند و به او بیشتر بد و بیراه می گویند.

 شایان ذکر است مجتبی واحدی مشاور آقای کروبی در انتخابات 88 بود، که پس از ماهها مشاوره بالاخره در خارج کشور در حالی که به دامن ضدانقلاب پناه برده بود با نوشتن نامه ای خطاب به کروبی در سایت ضدانقلابی گویا استعفای خود را اعلام کرد. وی در بخشی از این استعفا نامه می نویسد: من گمان می کنم پایان سی سال همکاری و درس آموزی از آن استاد بزرگوار، فرصت مناسبی است که پیوند رسمی خویش با شما را منقطع و در کنار میلیونها ایرانی، آرزومند سربلندی شما در ادامه راهتان باشم. این جدایی به من فرصت خواهد داد تا با فراغ بال بیشتر به افشای کسانی بپردازم که به دروغ، نام «همراه ملت» را بر خود نهاده اند و هم اکنون در حال صاف کردن راه برای ادامه فریب کاری حکومت در قالب انتخابات سال آینده هستند.

 به نظر می رسد مشاورانی همچون واحدی با چنین تحلیل ها و گمانه زنی هایی باعث شدند تا آقای کروبی در انتخابات 88 به چنان سرانجامی مبتلا شود.