فعالیت تروریست‌های وابسته به داعش در افغانستان به نحو چشمگیری افزایش یافته که مخاطراتی را برای این کشور و همسایگانش ایجاد خواهد نمود.

به گزارش «پايگاه خبري تحليلي رئيس جمهور ما»؛ تعیین والی برای منطقه خراسان(متشکل از افغانستان، مناطق شمال شرقی ایران و آسیای مرکزی) از سوی خلیفه خود خوانده داعش شاید در ابتدا از سوی ناظرین بین المللی بدیده ی تردید آمیز نگریسته می شد، اما افزایش فعالیت عناصر این گروه تروریستی بر نگرانی جامعه بین المللی و افغان ها افزوده است.
نیکلاس هیثم نماینده سازمان ملل متحد روز گذشته و در پایان نشست شورای امنیت درباره اوضاع افغانستان گفت: اطلاعاتی دریافت کرده‌ایم که نشان می دهد عناصر داعش در افغانستان حضور دارند اما حضور آنان در راستای تبلیغات جهانی این گروه است و عناصر داعش در این کشور ریشه‌های مستحکمی ندارند. وی افزود: «ارزیابی ما نشان می‌دهد که حضور این گروه (داعش) در افغانستان نگران کننده است، اما اهمیت داعش در افغانستان مربوط به توانایی‌های ذاتی آن در این کشور نیست، بلکه این ظرفیت داعش در گرد‌آوری گروه‌های انفرادی شورشی زیر یک چتر است که نگرانی بیشتری ایجاد می کند.»
در گزارش دبیرکل سازمان ملل هم آمده است که شماری از فرماندهان طالبان وفاداری خود را به داعش اعلام کرده اند و تعداد فزاینده‌ دیگری از آنها نیز در تلاش کسب حمایت مالی و همکاری با داعش هستند. از سوی دیگر ظاهر طنین نماینده افغانستان در سازمان ملل نیز در پایان این نشست گفت: عناصر داعش برای نفوذ در دیگر مناطق از جمله افغانستان انگیزه دارند.
در روزهای گذشته مقام‌های افغانستان اعلام کردند که حفیظ وحیدی رهبر گروه داعش در افغانستان، همراه با ۹ پیکارجوی دیگر در یک حمله موشکی در ولایت هلمند کشته شده‌اند. یک ماه پیش نیز ملا عبدالرئوف، فردی‌که به عنوان معاون این گروه در افغانستان معرفی شده بود، در یک عملیات نظامی کشته شد. هم اکنون گزارش های منابع اطلاعاتی حاکی از حضور فعال تروریست های وابسته به داعش در برخی مناطق افغانستان نظیر ولایت زابل (هم مرز با ایران)، قندوز، لوگر، هلمند و... است.
عوامل موثر در قدرت گیری داعش در افغانستان
عوامل متعددی را می توان در سیطره تدریجی تروریست های داعش در افغانستان بر شمرد که تداوم آن پیامدهای گسترده ای را برای سراسر منطقه آسیای مرکزی، جمهوری اسلامی و پاکستان در بر خواهد داشت.
رادیکالیسم حاکم بر داعش
از زمان شکل گیری داعش در سوریه و ارتقای مواضعش در این کشور و سپس حملات ژوئن به عراق و تصرف موصل، خشونت و ارعاب را می توان برجسته ترین سیاست این گروه تروریستی دانست. تصاویر و فیلم های منتشر شده از سوی این گروه حاوی جنایت آمیز ترین اقداماتیست که تا کنون نمود مشابهی در سراسر جهان نداشته است.
اقدامات توحش آمیز تروریست های داعش و قدرت نامحدود اعضای آن، زمینه اضمحلال سایر گروه های تروریستی در منطقه مانند القاعده و شعب آن در سراسر خاورمیانه را فراهم نموده و همین امر موجب پیوستن و بیعت شماری از اعضای این گروه ها به داعش شده است. بیعت بوکوحرام در نیجریه، انصار بیت المقدس در مصر و انصار الشریعه در لیبی با داعش و گسیل بسیاری از جوانان افراطی اروپا و آمریکا در این راستا قابل ارزیابی است که احتمالا در آینده ای نزدیک شاهد پیوستن بیش از پیش سایر جریان های افراطی به داعش و اعلام وفاداری به ابوبکر البغدادی خواهیم بود.
نطفه ی شکل گیری تروریست های بنیادگرا را می توان به افغانستان ارجاع داد، سرزمینی که در سال های مبارزه با ارتش سرخ شاهد حضور فعال عناصر افراطی در این کشور تحت لوای مبارزه با شوروی بوده است، عناصری که حمایت مطلق رژیم های پاکستان، سعودی و آمریکا را نیز پشت سر خویش داشته است.
جامعه افغان بدلیل بیسوادی، فقر و ناآگاهی بالا همواره از پتانسیل بالایی برای جذب افراد به گروه های افراطی برخوردار بوده است، همین امر موجب استیلای طولانی مدت گروه های تروریستی بر سراسر این کشور شده بود، گروه هایی همچون طالبان که با وجود سال ها آزادسازی افغانستان همچنان به فعالیت خود ادامه می دهند.
شکل گیری داعش و موفقیت برق آسای آن توام با گرایش رادیکال ترش نسبت طالبان زمینه گرایش شماری از افغان ها را به سوی این گروه مهیا کرده است. حفیظ وحیدی و ملا عبدالرئوف مسئول داعش در افغانستان و منطقه خراسان که در عملیات های اخیر ارتش افغانستان کشته شده اند، هر دو جزو فرماندهان پیشین طالبان بوده اند. حضور برجسته رهبران طالبان در داعش زمینه گسیل هرچه بیشتر جوانان طالب به سوی داعش را فراهم خواهد کرد، جوانانی که بیش از آن که سودای شریعت در سر داشته باشند، با نگاهی تندروانه و فاقد عقلانیت مجذوب سیاست مشت آهنین و ددمنشانه داعشی ها شده اند.
گفتگوهای صلح
تحلیلگران منطقه در سال های اخیر و با تضعیف هرچه بیشتر طالبان در معادلات افغانستان از آغاز گفتگوهای موسوم به صلح میان رهبران طالب با مقامات افغان خبر داده اند، تاسیس دفتر طالبان در دوحه قطر به عنوان مرکزی جهت گفتگو با کابل در همین زمینه رخ داده است. روی کار آمدن اشرف غنی احمدزی به عنوان رئیس جمهور جدید افغانستان و تلاش مفرطش جهت برقراری صلح با طالبان بر میزان امیدها نسبت به تحکیم روند صلح افزوده است. هم اکنون برخی کشورهای منطقه همچون پاکستان و چین بسان میانجی نقشی پر رنگ در نزدیکی طرفین ایفا نموده اند.
کاهش موقعیت سیاسی-نظامی طالبان از میزان خواسته های کلان آنها کاسته و رهبران این گروه را متمایل به آغاز گفتگوهای صلح با کابل نموده است. خروج طالبان از لیست گروه های تروریستی ایالات متحده و نگرش مثبت از سوی دولتمردان موجب چراغ سبز طالبان به در پیش گرفتن گفتگوها شده است.
آغاز گفتگوها اما به مذاق شماری از اعضای تندرو طالبان خوش نیامده و واکنش آنها را برانگیخته است، افراطیون طالبان، رهبری گروه را به عدول از مواضع کلیدی جنبش متهم نموده و خواستار اتمام گفتگوها تا تحقق خواسته های حداکثری شده اند. نارضایتی فوق توام با موقعیت متزلزل طالبان و ملا عمر زمینه گرایش نیروهای رادیکال را به داعش فراهم نموده است. رسانه های خبری از فعالیت دو چندان رهبران داعش برای جذب افغان ها به این گروه خبر داده اند، گفته می شود که در طول یک سال فوق هزاران تن از اعضای طالبان به عراق و سوریه رفته و ضمن پیوستن به داعش با البغدادی بیعت نموده اند، شماری از این افراطیون هم اکنون به افغانستان بازگشته و در پی گسترش ولایات تحت پوشش داعش برآمده اند.
ناکارآمدی دولت
برآوردهای اقتصادی حاکم بر جامعه افغانستان در طول 14 سال گذشته ( از زمان سقوط طالبان در سال 2001) حکایت از رشد اندک مقوله های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، آموزشی و رفاهی در سطح این جامعه بوده است. فقدان توسعه در عرصه های گوناگون نارضایتی دوچندان شهروندان افغان را فراهم نموده و زمینه تمایل آنها به گروه های محلی و افراطی را فراهم نموده است.
جامعه سنتی، قبیله ای و قومی حاکم بر افغانستان و برداشت ناصحیح آنها از شریعت موجب نزدیکی فکری شماری از افغان ها به طالبان شده است. نگاهی به سال ها حضور طالبان در افغانستان حکایت از حمایت برخی جریان های افغان از این گروه دارد، جریان هایی که به تصور خود و در راستای حفظ دین و سنت های حاکم بر جامعه خود را ناگزیر به حمایت از طالب ها می دانستند.
حال و با ناکارآمدی موجود در سطح جامعه از سوی دولت، احتمال پیوستن برخی اقشار ضعیف به گروه های تندرو بیش از گذشته احساس می شود، افرادی که گاها بدلیل معضلات اقتصادی و رفع نیازهای مالی به این گروه ها می پیوندند.
غلام سخی‌روغ لیونی، فرمانده پلیس ولایت زابل به تازگی در مورد حضور شورشیان خارجی به نام داعش در این ولایت جنوبی افغانستان صحبت کرده است. او به خبرنگاران گفته است : «دشمن تلاش دارد که از این موقعیت استفاده کند. براساس گزارش‌ها گروه داعش به زابل آمده و شورشیان خارجی هم به زابل آمده اند.»
پیشتر گزارش‌های مشابهی از ولایت هلمند نیز بدست آمده بود. محمدجان رسولیار، معاون ولایت هلمند در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی حضور شورشیان خارجی در برخی مناطق این ولایت را تایید کرده است.
همسایگانی بی ثبات
منطقه آسیای مرکزی متشکل از جمهوری های قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان که دهه ها تحت سیطره کمونیست ها قرار داشته اند، هم اکنون نیز فاقد نظام های دموکراتیک می باشند و همچنان حاکمانی دیکتاتور بر این کشورها حکمرانی می نمایند. فقر، فساد، بیکاری، تورم و عدم مشارکت مدنی و سیاسی مردمان این کشورها در امورشان نارضایتی فراوانی را از سوی آنها در پی داشته است. ضعف مفرط دول حاکم بر این منطقه موجب گرایش زیادی از شهروندان این کشورها به جریان های افراطی شده است، هم اکنون هزاران تن از آسیای مرکزی در مناطق تحت سیطره داعش حضور داشته و به فعالیت می پردازند.
افزایش حضور داعش در افغانستان و تلاش برای بسط آن به منطقه خراسان که شامل بخش عمده ای از آسیای مرکزی نیز می شود، طبیعاتا تاثرات منفی را بر جوامع فوق در پی خواهد داشت که موجب سرایت بیش از پیش تروریسم در سراسر منطقه خواهد شد.
حضور فعال شهروندان افغان و آسیای مرکزی در جبهه داعش و تلاش برای ایجاد ولایت های تحت نفوذ این گروه تروریستی در افغانستان و آسیای مرکزی می تواند توامان زمینه تقویت تروریسم در این منطقه را فراهم نماید.
نکته حائز اهمیت در این راستا آن که نبایستی از نقش فعال و غیر قابل چشم پوشی پاکستان و عربستان سعودی در این زمینه عبور کرد. حکومت پاکستان در طول دو دهه گذشته بزرگترین متحد طالبان و تروریسم در این منطقه بوده است، حامد کرزای رئیس جمهور پیشین افغانستان و رهبران کاخ سفید بارها اسلام آباد را متهم به حمایت از گروه های افراطی نموده اند. افزایش حضور داعش در افغانستان و آسیای مرکزی و مطامع اسلام آباد جهت بسط نفوذ در این منطقه بی شک مورد سواستفاده رهبران پاکستان قرار خواهد گرفت. پاکستان در پی آن است که با ارتباط گیری با این گروه ها و حمایت از آنها، نیروهای تندرو را تحت اختیار گرفته و از آنان به عنوان برگ برنده ای در معادلات منطقه استفاده نماید، سیاستی که حمایت حاکمان سعودی را نیز پشت سر خویش خواهد داشت. حکام آل سعود همواره و در طول دو دهه گذشته با حمایت های مالی و تسلیحاتی گسترده خود موجب رشد و نمو جریان های تکفیری در سراسر منطقه شده اند.(+)

"Our President, analytical news site"